بیان شد که فروش از جزء معلوم النسبه بصورت مشاء اشکالی ندارد.
اگر کسی بخواهد از میان یک گله یکی را لاعلی التعیین بخرد یا بفروشد، هرچند قیمت تمامی این گله یکی باشد معامله باطل است زیرا غرر و جهالت در میان است و مشخص نیست معامله بر کدام واقع شده و یکی ماده و یکی نر و یکی پشم فراوان و دیگری کم دارد که این ها بر روی اغراض و اهداف خریدار و فروشنده موثر است.
اگر این ها گوسفند نباشند و مانند صبره ای از گندم باشند و بخواهد قفیز (پیمانه) یا چند کیلو از این گندم ها را بخرد جایز است اگر چه اول آن مقدار را جدا نکنند. و علم به مقدار تمام صبره نداشته باشند.
تفاوت بین این دو مورد در این است که در دومی تفاوت قیمتی در اجزاء نیست و معامله شفاف و روشن است اما در مانند گوسفند هرچند در نهایت یک قیمت باشند با یکدیگر متفاوت هستند و اغراض خریدشان هم متفاوت است.
- در قفیز از صبره بحث است که آیا لازم است از قبل بدانیم که این صبره اندازه یک قفیز می شود یا خیر؟
شهید می فرمایند لازم نیست و احتمال هم بدهیم که اندازه یک قفیز نباشد اشکالی پیش نمی آید و اگر اندازه قفیز نشد مشتری خیار تبعض صفقه دارد.
برخی گفته اند باید علم یا ظن غالب داشت که این صبره به اندازه قفیز هست. شهید ثانی می فرماید این خوب است.
بیع یک صبره (تپه یا کوه از چیزی {خرمن}) ده صورت دارد که پنج صورت آن فقط صحیح است.
یا مجموع صبره معلوم المقدار است یا مجهول المقدار است. که هر کدام پنج صورت دارند.
1. معلوم المقدار را هر چند وزن مشخص دارد اما می گوید کل این صبره را به فلان قیمت می خرم و کاری به هر کیلو و قیمت هر کیلو ندارد که این بیع صحیح است.
2. بیع جزء معلوم النسبه مشاء، مثلا نصف صبره را می خرم به فلان مقدار که صحیح است.
3. بیع مقدار خاص از صبره به شرطی که صبره مشتمل بر آن مقدار باشد. ده کیلو از صبره را می خرد و کاری ندارد که چه مقدار از کل است. این بیع نیز صحیح است.
4. بیع تمام صبره اما قیمت را روی کیلو می گذاریم. این صبره به قیمت کیلویی 1000 تومان خریده می شود. بیع این مورد نیز صحیح است.
5. بیع مقدار غیر معین با وصف و قیمت مشخص. مثلا نمی داند چقدر نخود لازم خواهد شد اما جنس و قیمت هر کیلو را مشخص کرده اند. بخشی از این صبره که صد کیلو است را می خواهد اما این که چه مقدار از این صبره را می خواهد معین نیست. این معامله مجهول و باطل است زیرا مقدار این مشخص نیست. عقد بر روی مجهول واقع شده است.
در مجهول المقدار هم همین صور متصور است.
در معلوم المقدار چهار صورت اول صحیح و صورت آخر باطل بود اما در مجهول المقدار همه صور باطل هستند الا صورت سوم که یک قفیز از صبره را می خرید بشرطی که بداند صبره مشتمل بر یک قفیض هست.
اما بیع کل صبره یا جزء مشاء معلوم النسبه که دو صورت اول بودند و بیع کلش به مشخص کردن قیمت هر کیلو و بیع بخشی از صبره که بعدا معلوم می شود چقدر است در مجهول المقدار باطل هستند.