درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۵۲: صلاة الجماعة (۴)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

حکم دوم از احکام نماز جماعت: نیت اقتدا به امام جماعت معین

احکام نماز جماعت:

حکم دوم: نیت اقتدا به امام جماعت معین

یکی از احکام نماز جماعت آن است که واجب است که مأموم، نیت اقتدا به امام جماعت معین را داشته باشد. یعنی باید اولا نیت اقتدا کردن را داشته باشد نه نیت نماز فرادا و ثانیا، امام جماعت را معین کند. یا اسم امام جماعت را بداند یا به صفت، امام جماعت را بشناسد یا قصد ذهنی نسبت به او داشته باشد. بر این اساس که نیت اقتدا کردن به امام جماعت معین لازم است؛ اگر مأموم، به این نیت اخلال کند و نیت نکند یا اقتدا کند به یکی از دو نفر معین. مثلا دو نماز جماعت در حال برگزاری است که در اواخر صفوف به یکدیگر متصل می‌شوند. مأموم به یکی از دو امام جماعت، لا علی التعیین، اقتدا می‌کند. یا نیت اقتدا به هر دو امام جماعت می‌کند. هرچند که هر دو امام جماعت، افعال نماز را با یکدیگر انجام می‌دهند. مرحوم شهید می‌فرماید: هیچ یک از این موارد صحیح نیست. یعنی نماز به این شکل (که نیت اقتدا را نداشته باشد یا به یکی از دو نفر اقتدا کند یا به هر دو اقتدا کند)، صحیح نیست.

اگر مأموم، در تعیین امام جماعت، دچار خطا شود. مثلا به نیت اقتدا به زید نماز بخواند اما بعدا مشخص شود که امام جماعت، زید نبوده است؛ بلکه عمرو بوده است. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت نماز باطل است؛ حتی اگر عمرو اهلیت و ویژگی‌های امام جماعت را دارا بوده باشد.

نکته: برخی از فقهای معاصر فرموده‌اند: اگر پس از آن که متوجه شد، امام جماعت دوم چه کسی است، در صورتی که اگر از ابتدا می‌دانست چه کسی است، به او اقتدا می‌کرد، کفایت می‌کند. یعنی اگر امام جماعت دوم، وضعیتش به گونه‌ای باشد که مأموم اگر از ابتدا می‌دانست، این شخص امام جماعت است، بازهم اقتدا می‌کرد، نماز جماعت صحیح است.

سوال: آیا لازم است که امام جماعت نیت، امامت داشته باشد؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: بر امام جماعت، واجب نیست که نیت امامت کند. مگر آن که نماز جماعت او واجب باشد. مانند نماز جمعه که برخی قائل به وجوب نیت امامت، برای امام جمعه، شده‌اند. البته می‌پذیریم که مستحب است امام جماعت در غیر نماز جمعه، نیت امامت کند.

سوال: اگر کسی خواست به این استحباب عمل کند، مشکل آن است که در مواردی امام جماعت نمی‌داند که خودش امام جماعت است. مثلا نماز را بصورت فرادا شروع می‌کند و پس از آن کسی به او اقتدا می‌کند و نماز را به نماز جماعت تبدیل می‌کند.

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: اگر از ابتدا مشخص نبود که امام جماعت است و در اثناء نماز فردی به او اقتدا کرد، امام جماعت در همان اثناء نماز، نیت امامت کند به قلب خودش متقرباً الی الله. یعنی لازم نیست بلکه جایز نیست که به زبان بیاورد. بلکه قصد تقرب و امامت کند در قلب خودش.

۴

تطبیق حکم دوم از احکام نماز جماعت: نیت اقتدا به امام جماعت معین

﴿ وتجب ﴾ على المأموم ﴿ نيّةُ الائتمام (بر مأموم واجب است که نیت اقتدا کردن را داشته باشد. یعنی به نیت نماز جماعت، تکبیرة الاحرام را بیان کند.) ب‍ ﴾ الإمام ﴿ المعيَّن ﴾ (اقتدا به امام معین. یعنی امام جماعت را مشخص کند. یا معین باشد) بالاسم (به اسم. مثلا نام امام جماعت را شنیده است و نام آن را می‌داند. همین کفایت می‌کند.) أو الصفة (یا به صفت. مثلا نام امام جماعت را نمی‌داند اما اوصاف امام جماعت را می‌داند.) أو القصد الذهني (یا صرفا قصد ذهنی داشته باشد. یعنی در ذهنش مشخص کند که به چه کسی اقتدا می‌کند. هرچند که اسم و صفت امام جماعت را نداند. در هر صورت باید به یکی از جهات مذکور، امام جماعت را معین کند.)، فلو أخلّ بها (اگر اخلال کند به نیت ائتمام به امام معین) أو اقتدى بأحد هذين (یا اقتدا کند به یکی از دو نفر. هرچند که هر دو امام جماعت را می‌شناسد اما دو نفر با یکدیگر نماز جماعت را برگزار می‌کنند و در صفوف آخر، نماز جماعت‌ها به یکدیگر متصل شده است. مأموم در نظر دارد که تفاوتی ندارد که به کدام یک اقتدا کند و در نظر می‌گیرد که اقتدا کند به یکی از دو امام جماعت. یا دو نماز جماعت با یکدیگر برگزار نمی‌شود بلکه مسجد دارای دو امام جماعت است که در برخی نماز‌ها یکی و در برخی دیگر از نمازها، امام جماعت دیگر حاضر می‌شود. مأموم وارد مسجد می‌شود اما نمی‌داند که اکنون، کدام یکی امام جماعت می‌باشد و در نظر می‌گیرد که به یکی از آن دو امام جماعت، اقتدا کند. گویا مرحوم شهید در صدد بیان این است که اینگونه نیت کردن هم مشکل دارد.) أو بهما (یا به هر دو امام جماعت اقتدا کند. این مورد در صورتی است که دو نماز جماعت همزمان برگزار می‌شود. مثلا دو نماز جماعت با یکدیگر در یک مکان در حال برگزاری است و صفوف آخر به یکدیگر متصل شده‌اند و هر دو امام جماعت همزمان ارکان نماز را انجام می‌دهند. مأموم نیت می‌کند که به هر دو امام جماعت اقتدا کند. مرحوم شهید می‌فرماید:) وإن اتّفقا فعلاً (هرچند که فعل دو امام جماعت با یکدیگر متفق باشند) لم يصحّ (چنین نماز جماعتی صحیح نیست). ولو أخطأ تعيينه (اگر مأموم در تعیین امام خطا کند. مثلا گمان می‌کرد که زید امام جماعت است اما مشخص شد که عمرو امام جماعت است. مرحوم شهید می‌فرماید:) بطلت (نماز باطل است. یعنی خطای در تعیین موجب بطلان نماز می‌شود.) وإن كان أهلاً لها. (ضمیر کان به امام جماعت بازگشت دارد. اگر چه امام جماعت که اکنون امام جماعت است، اهلیت نماز جماعت را داشته باشد.)

أمّا الإمام فلا تجب عليه نيّة الإمامة (آیا لازم است که امام جماعت، نیت امامت کند؟ مرحوم شهید می‌فرماید: واجب نیست بر امام جماعت که نیت امامت کند.)، إلّا أن تجب الجماعة (مگر آن که جماعت، واجب باشد.) ـ كالجمعة ـ (مثل نماز جمعه. جماعت خواندن در این نماز واجب است و چه بسا بتوان قائل شد که نیت جماعت واجب است) في قولٍ (طبق یک نظر. یعنی یک نظر آن است که امام جمعه، باید نیت امامت داشته باشد.)، نعم يستحبّ (هرچند که بیان شد که بر امام جماعت واجب نیست نیت جماعت اما در حد استحباب می‌پذیریم. یعنی مستحب است که امام جماعت، نیت جماعت داشته باشد. یستحب به قبل الا بازگشت دارد نه به الا أن تجب الجماعة. یعنی واجب نیست که امام نیت جماعت داشته باشد اما مستحب است که نیت امامت بکند). ولو حضر المأموم في أثناء صلاته (مرحوم شهید فرمود: مستحب است که نیت امامت کند. گاهی شخص نمی‌داند که امامت جماعت است. مثلا بصورت فرادا نماز را اقامه می‌کند و در اثناء نماز، کسی به او اقتدا می‌کند و نماز فرادا به نماز جماعت تبدیل می‌شود. مر حوم شهید می‌فرماید: لو حضر المأموم فی أثناء صلاة امام جماعت. _اگر در اثناء نماز این شخص، مأموم حاضر شود. _) نواها (نیت می‌کند امام جماعت، امامت جماعت را) بقلبه (در اثناء نماز به قلب خود، نیت امامت می‌کند.) متقرّباً. (در حالی که قصد تقرب به خداوند متعال را دارد.)

۵

قطع نماز فرادا برای رسیدن به نماز جماعت

اگر کسی مشغول نماز بود و جماعتی برپا شد. در این صورت، مصلی باید چه کار کند؟ مثلا شخصی در مسجد مشغول نماز نافله بود. در این حین، امام جماعت حاضر می‌شود و نماز جماعت را برپا می‌کند. در این زمان که مصلی مشغول نافله است و امام جماعت، نماز جماعت را شروع کرده است، باید چه کار کند.

یا مثلا امام جماعت دیر در مسجد حاضر شده است و مصلی، مشغول نماز ظهر می‌شود. در اثناء نماز ظهر، امام جماعت حاضر می‌شود و مشغول نماز جماعت ظهر می‌شود. در این صورت، مصلی باید چه کار کند؟

مرحوم شهید می‌فرماید: یکی از احکام نماز جماعت، آن است که اگر مصلی در حال اقامه نافله باشد، در این صورت در زمان تکبیرة الاحرام امام جماعت، می‌تواند نماز نافله را قطع کند تا به نماز جماعت برسد. یعنی همین که امام جماعت خواست تکبیرة الاحرام را بگوید، مصلی می‌تواند نماز نافله خودش را قطع کند و به نماز جماعت بپیوندد و نماز جماعت را اقامه کند.

در برخی از اخبار بیان شده است که نماز نافله را قطع کند متی اقیمت الجماعة. مرحوم شهید فرمود در زمان تکبیرة الاحرام گفتن. اما در برخی از اخبار، متی اقیمت الجماعة، بیان شده است. متی اقیمت الجماعة را چنین معنا کرده‌اند: هنگامی که امام جماعت در هنگام بیان اقامه به فراز قد قامت الصلاة می‌رسد. به عبارت دیگر، هنگامی که همگان آماده نماز جماعت شدند، می‌تواند نماز نافله را قطع کند و به نماز جماعت بپیوندد. یعنی لازم نیست که تا تکبیرة الاحرام امام جماعت، نماز نافله خودش را ادامه دهد.

البته در صورتی که هنوز هنگام تکبیرة الاحرام امام جماعت، نماز نافله را تمام نکرده باشد. طبیعتا هنگامی که نماز نافله را تمام کند، قطع نافله معنا ندارد. بنابر این، این احکام مربوط به صورتی می‌شود که نماز تا آن هنگام، به پایان نرسیده باشد.

در صورتی که شخص مشغول فریضه باشد. مثلا شخص مشغول نماز ظهر شد و امام جماعت حاضر شد و نماز جماعت ظهر را اقامه کرد. آیا در این صورت هم می‌تواند نماز را قطع کند؟

مرحوم شهید می‌فرماید: برخی قائل هستند که می‌تواند نماز واجب را قطع کند تا به نماز جماعت برسد. البته در صورتی که خاف الفوت باشد. یعنی در صورتی می‌تواند نماز واجب را قطع کند که بترسد از این که نماز جماعت را از دست بدهد.

مرحوم شهید، لو خاف الفوت را چنین معنا می‌کند: مراد از خاف الفوت ای فوت الجماعة فی مجموع الصلاة.

فوت جماعت در مجموع صلاة را چنین معنا کرده‌اند: فوت جماعت در مجموع یعنی فوت جماعت کامل. به عبارت دیگر، اگر می‌ترسد که جماعت کامل را از دست بدهد، می‌تواند نماز را قطع کند؛ حتی یک رکعت را. لذا اگر برخی از آن نماز هم فوت می‌شود، ولو یک رکعت، قطع فریضه مجاز است. لذا باید دید که به رکوع رکعت اول می‌رسد یا خیر. اگر می‌تواند نماز واجب خودش را تمام کند و به رکعت اول برسد، باید نماز خودش را تمام کند. اما اگر به رکوع رکعت اول نماز جماعت نمی‌رسد، نماز را قطع کند و به رکعت اول نماز جماعت برسد که تمام نماز جماعت را درک کند.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این نظر قوی است. مختار مرحوم مصنف در کتب دیگرش این نظر است. اگرچه مرحوم شهید اول در کتاب البیان، فرموده است: فریضه هم مانند نافله است. ظاهر این فرمایش چنین است: همچنان که در نافله می‌توان در هنگام تکبیرة الاحرام، نماز را قطع کند در نماز واجب هم می‌تواند نماز را در هنگام تکبیرة الاحرام، قطع کند و لازم نیست که به اصل رکوع امام جماعت برسد.

سپس می‌فرماید: اگر نیت نماز را به نماز مستحب برگرداند. یعنی همینجور که نماز چهار رکعتی ظهر را اقامه می‌کند، بگوید این را به قضای نماز شب برمی گردانم. یعنی نیت را به نماز مستحب برگرداند و نماز را دو رکعتی تمام کند و به جماعت برسد، بهتر است.

به عبارت دیگر، بهتر آن است که مصلی، نیت نماز واجب را به نماز مستحبی برگرداند و در رکعت دوم، آن نماز را به پایان برساند. در این صورت، جمع می‌شود بین فضیلت جماعت و عدم ابطال نماز. یعنی نماز واجبی که شروع کرده بود، باطل نمی‌کند، بلکه نیتش را به نماز مستحب برگردانده و دو رکعتی تمام کرده است.

البته این در صورتی است که خوف رکعتی از جماعت را ندارد و الا بعد از رجوع به ندب می‌تواند نماز را قطع کند. یعنی نیت نماز مستحب کند و نماز را قطع کند و خودش را به نماز جماعت برساند.

اگر از رکعت دوم تجاوز کرده باشد، تکلیف چیست؟ تا پیش از رکعت دوم می‌تواند نیت را به نماز مستحب برگرداند اما اگر وارد رکعت سوم و چهارم شده باشد، برگرداندن نیت به نماز مستحب معنا ندارد. زیرا نماز مستحب چهار رکعتی وجود ندارد.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر از رکعت دوم تجاوز کرده باشد، عدول به مستحب اختصاص دارد به صورتی که مصلی به رکوع رکعت سوم نرسیده باشد. والا اگر به رکوع رکعت سوم رسیده باشد، عدول به مستحب، معنا ندارد.

در هر صورت مرحوم شهید می‌فرماید: اگر از رکعت دوم تجاوز کرده باشد، دو وجه وجود دارد. اما به نظر ایشان، قطع نماز برای رسیدن به نماز جماعت، قوت دارد. مگر آن که امام جماعت، امام اصل باشد. منظور از امام اصل، امام معصوم است. اگر امام جماعت، امام معصوم باشد، در این صورت نماز فریضه را استحبابا قطع کند در تمام صور و فروض بیان شده. چه خوف فوت داشته باشد و چه خوف فوت نداشته باشد. در هر صورت مستحب است که نماز را قطع کند و خودش را به نماز جماعت امام معصوم، برساند.

البته در اصل بحث قطع، قطع کردن، استحبابی است. چه در قطع نماز نافله و چه در نماز واجب. یعنی در هیچ یک از نمازها، قطع نماز واجب نیست. چون اصل نماز جماعت خواندن، استحباب دارد و واجب نیست.

۶

تطبیق قطع نماز فرادا برای رسیدن به نماز جماعت

﴿ ويقطع النافلةَ ﴾ إذا أحرم الإمام بالفريضة (نافله را قطع می‌کند در زمانی که احرام می‌بندد امام جماعت به فریضه. احرام می‌بندد یعنی تکبیرة الاحرام می‌گوید. یعنی هنگامی که امام جماعت، مشغول نماز فریضه می‌شود و تکبیرة الاحرام می‌گوید در زمان تکبیرة الاحرام، امام جماعت؛ مأمومی که مشغول اقامه نافله است، می‌تواند نماز نافله خودش را قطع کند که خودش را به نماز جماعت برساند. البته مرحوم شهید بیان فرمود که در زمان تکبیرة الاحرام نماز نافله را قطع کند. اما مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:)، وفي بعض الأخبار (در بعضی از اخبار چنین بیان شده است): قَطَعَها (قطع کند نماز نافله را) متى اُقيمت الجماعة (هنگامی که قد قامت الصلاة نماز بیان می‌شود.) ولمّا يُكملها ليفوز بفضيلتها أجمع. (در حالی که هنوز نافله را تمام نکرده است. لما یکملها یعنی فرض ما صورتی است که هنوز نماز نافله را تمام نکرده است. به چه خاطر قطع کند هنگامی که نماز جماعت اقامه می‌شود و نماز را تمام نکرده است؟ می‌فرماید: لیفوز بضیلتها اجمع. یعنی برای این که به تمام فضیلت نماز جماعت برسد. یعنی اگر هنگام قد قامت الصلاة، نماز را تکمیل نکرده است، نماز را قطع کند. هرچند که در رکوع رکعت آخر نافله است. زیرا هرچند که به رکعت نماز جماعت می‌رسد اما به حمد و سوره امام جماعت نمی‌رسد. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت نماز را قطع کند تا به فضیلت تمام نماز برسد.)

﴿ وقيل: و ﴾ يقطع ﴿ الفريضةَ ﴾ أيضاً (برخی گفته‌اند، فریضه را می‌تواند قطع کند. یعنی اگر مأموم مشغول نماز واجب است و نماز جماعت برپا شد، در این صورت می‌تواند نماز واجب را قطع کند تا خودش را به نماز جماعت برساند. البته فریضه را زمانی می‌تواند قطع کند که) ﴿ لو خاف الفوت ﴾ (اگر خوف فوت نماز جماعت را دارد.) أي فوت الجماعة في مجموع الصلاة (فوت الجماعة فی مجموع الصلاة، به این معنا نیست که اگر خودش را می‌تواند به رکعت آخر جماعت برساند بازهم نمی‌تواند نماز را قطع کند. بلکه خوف فوت جماعت در مجموع صلاة، به این معنا است که فوت جماعت کامل. یعنی اگر خوف فوت جماعت کامل دارد، هرچند که به یک رکعت نمی‌رسد اما بازهم می‌تواند نماز را قطع کند. بنابراین، اگر می‌داند که نماز را تمام کند به رکوع رکعت اول نماز جماعت می‌رسد، نماز فریضه را قطع نکند اما اگر خوف دارد که یک رکعت از نماز جماعت را از دست دهد، نماز فریضه را قطع کند. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:). وهو قويٌّ (این نظر قوی است. یعنی این نظر که خوف فوت را بیان می‌کند، قوی است.)، واختاره المصنّف في غير الكتاب (مختار مرحوم شهید اول در غیر این کتاب، این نظر است. البته) وفي البيان (در کتاب البیان فرموده است:) جعلها كالنافلة (قرار داده فریضه را مانند نافله. یعنی به محض تکبیرة الاحرام امام جماعت، می‌تواند نماز را قطع کند).

﴿ وإتمامُها ركعتين ﴾ ندباً ﴿ حسنٌ ﴾ (این که نماز واجب را کامل کند بصورت دو رکعتی اما دو رکعتی ندب. یعنی نیت را به نماز مستحب برگرداند. مرحوم شهید می‌فرماید: اگر نیت را به نماز مستحب برگرداند و دو رکعتی اقامه کرد، بهتر از آن است که بخواهد نماز را قطع کند.) ليجمع بين فضيلة الجماعة وترك إ بطال العمل (چون از طرفی می‌خواهد فضیلت نماز جماعت را درک کند و از طرف دیگر، می‌خواهد آن عمل و نمازی که شروع کرده است را ابطال نکند. اگر بخواهیم که عمل را ابطال نکنیم، راهش آن است که این عمل را به هرشکلی حفظ کند، هرچند که نیت را به نماز مستحبی تغییر دهد و نماز را زود تمام کند، از آن طرف هم به نماز جماعت می‌رسد. البته این حکم برای زمانی است که مصلی بتواند آن نماز دو رکعتی را تمام کند و به جماعت هم برسد. و الا اگر قرار باشد که یک یا دو رکعت از نماز جماعت را از دست بدهد، نماز را بشکند بهتر است. لذا می‌فرماید:). هذا (این که گفته شد، اتمام کند رکعتین ندبا) إذا لم يخف الفوت (مربوط به صورتی است که خوف فوت نداشته باشد. یعنی خوف از دست دادن رکعتی از رکعات نماز جماعت را نداشته باشد و الا اگر خوف فوت نماز جماعت را دارد ولو یک رکعت)، وإلّا قَطَعَها بعد النقل إلى النفل. (بعد از این که نیت فریضه را به نافله برگرداند، نافله را قطع کند و به جماعت برسد.)

ولو كان قد تجاوز ركعتين من الفريضة (اگر از رکعت دوم فریضه تجاوز کرده باشد. تا هنگامی که رکعت دوم را تمام نکرده باشد، می‌تواند نیت نماز واجب را به نافله برگرداند. زیرا عموما نوافل دو رکعتی هستند. اما اگر از رکعت دوم تجاوز کرده باشد، نماز نافله سه رکعتی و چهار رکعتی وجود ندارد که بخواهد نیت را به نافله برگرداند. لذا می‌فرماید: اگر از رکعت اول و دوم تجاوز کرده است) ففي الاستمرار (آیا فریضه را تا آخر ادامه دهد؟) أو العدول إلى النفل خصوصاً قبل ركوع الثالثة؟ (یا عدول به نفل کند خصوصا قبل از رکوع رکعت سوم. زیرا قبل از رکوع رکعت سوم می‌تواند بنشیند و دو رکعتی نماز را به پایان رساند.

این که می‌فرماید خصوصا ظاهر در این است که حتی اگر بعد از رکوع رکعت سوم هم باشد، عدول به نفل، امکان پذیر است. در حالی که بعد از رکوع رکعت سوم، عدول به نفل دو رکعتی معنا ندارد. نفل سه رکعتی و چهار رکعتی هم که وجود ندارد. لذا خصوصا بی‌معنا است. ایشان می‌فرماید: در این که نماز فریضه را استمرار دهد یا عدول به نفل کند قبل از رکوع رکعت سوم،) وجهان (دو وجه وجود دارد. ممکن است که قائل شویم نماز فریضه را تمام کند و ممکن است که قائل شویم که عدول به نفل کند و نماز را به اتمام برساند.)، وفي القطع قوّة. (این که نماز را قطع کند، قوت دارد. یعنی استمرار ندهد و عدول به نفل کند و نماز را قطع کند.)

﴿ نعم يقطعها ﴾ أي الفريضة ﴿ لإمام الأصل ﴾ (بله، قطع کند نماز فریضه را. مرحوم شهید اول فرمود: وقيل: و يقطع الفريضةَ أيضاً لو خاف الفوت. سپس فرمود: وإتمامُها ركعتين حسن. یعنی بصورت دو رکعتی مستحبی تمام کند، بهتر است. اکنون می‌فرماید: اگر امام معصوم، امام جماعت باشد، دیگر دو رکعتی هم تمام نکند که به برخی از فریضه نرسد. بلکه نماز را قطع کند. قطع کند نماز فریضه را برای امام اصل.) مطلقاً (چه خوف وجود داشته باشد و چه خوف فوت وجود نداشته باشد.) استحباباً في الجميع. (استحبابا فی الجمیع، مربوط به اصل بحث قطع نماز است. هم قطع نماز نافله، هم قطع فریضه، استحباب دارد در تمام موارد. چون اصل نماز جماعت واجب نیست و مستحب است. لذا اگر بخواهد به جماعت برسد، مستحب است که نماز را قطع کند.)

ومن الأصحاب من أسقط القراءة وجوباً (١) أو (٢) استحباباً (٣) مطلقاً ، وهو أحوط. وقد روى زرارة في الصحيح عن الباقر عليه‌السلام ، قال : كان أمير المؤمنين عليه‌السلام يقول : من قرأ خلف إمامٍ يأتمّ به بُعث على غير فطرة (٤).

﴿ وتجب على المأموم ﴿ نيّةُ الائتمام ب‍ الإمام ﴿ المعيَّن بالاسم أو الصفة أو القصد الذهني ، فلو أخلّ بها أو اقتدى بأحد هذين أو بهما وإن اتّفقا فعلاً لم يصحّ. ولو أخطأ تعيينه بطلت وإن كان أهلاً لها.

أمّا الإمام فلا تجب عليه نيّة الإمامة ، إلّا أن تجب الجماعة ـ كالجمعة ـ في قولٍ (٥) ، نعم يستحبّ. ولو حضر المأموم في أثناء صلاته نواها بقلبه متقرّباً.

﴿ ويقطع النافلةَ إذا أحرم الإمام بالفريضة ، وفي بعض الأخبار : قَطَعَها متى اُقيمت الجماعة ولمّا يُكملها ليفوز بفضيلتها أجمع (٦).

﴿ وقيل : و يقطع ﴿ الفريضةَ أيضاً ﴿ لو خاف الفوت (٧) أي فوت الجماعة في مجموع الصلاة. وهو قويٌّ ، واختاره المصنّف في غير الكتاب (٨) وفي

____________________

إلى الشهرة ، ولعلّه مشعر بوجه ما بنوع من الاختيار. المناهج السويّة : ٤٠٧ وراجع البيان : ٢٢٦ ، والدروس ١ : ٢٢٢ ، والألفيّة والنفليّة : ١٤١.

(١) مثل ابن إدريس في السرائر ١ : ٢٨٤.

(٢) في (ش) و (ر) بدل «أو» : و.

(٣) كسلّار في المراسم : ٨٦.

(٤) الوسائل ٥ : ٤٢٢ ، الباب ٣١ من أبواب صلاة الجماعة ، الحديث ٤.

(٥) قاله الشهيد في الذكرى ٤ : ٤٢٤ والدروس ١ : ٢٢٠ واحتمله العلّامة في التذكرة ٤ : ٢٦٨.

(٦) راجع الفقه المنسوب إلى الرضا عليه‌السلام : ١٤٥.

(٧) راجع المبسوط ١ : ١٥٧.

(٨) الذكرى ٤ : ٤٦٨ ، الدروس ١ : ٢٢٢.

البيان جعلها كالنافلة (١).

﴿ وإتمامُها ركعتين ندباً ﴿ حسنٌ ليجمع بين فضيلة الجماعة وترك إ بطال العمل. هذا إذا لم يخف الفوت ، وإلّا قَطَعَها بعد النقل إلى النفل.

ولو كان قد تجاوز ركعتين من الفريضة ففي الاستمرار أو العدول إلى النفل خصوصاً قبل ركوع الثالثة؟ وجهان ، وفي القطع قوّة.

﴿ نعم يقطعها أي الفريضة ﴿ لإمام الأصل مطلقاً استحباباً في الجميع.

﴿ ولو أدركه بعد الركوع بأن لم يجتمع معه بعد التحريمة في حدّه ﴿ سجد معه بغير ركوعٍ إن لم يكن ركع أو ركع طلباً لإدراكه فلم يُدركه ﴿ ثمّ استأنف النيّة مؤتمّاً إن بقي للإمام ركعةٌ اُخرى ، ومنفرداً بعد تسليم الإمام إن أدركه في الأخيرة ﴿ بخلاف إدراكه بعد السجود فإنّه يجلس معه ويتشهّد مستحبّاً إن كان يتشهّد ويكمل صلاته ﴿ فإنّها تجزيه ويُدرك فضيلةَ الجماعة في الجملة ﴿ في الموضعين وهما : إدراكه بعد الركوع وبعد السجود؛ للأمر بها (٢) وليس إلّا لإدراكها ، وأمّا كونها كفضيلة مَن أدركها من أوّلهافغيرُ معلوم. ولو استمرّ في الصورتين قائماً إلى أن فرغ الإمام أو قام أو جلس معه ولم يسجد صحّ أيضاً من غير استئناف.

والضابط : أنّه يدخل معه في سائر الأحوال ، فإن زاد معه ركناً استأنف النيّة وإلّا فلا. وفي زيادة سجدةٍ واحدةٍ وجهان ، أحوطهما الاستئناف. وليس لمن لم يُدرك الركعة قطع الصلاة بغير المتابعة اختياراً.

﴿ وتجب على المأموم ﴿ المتابعة لإمامه في الأفعال إجماعاً ، بمعنى أن لا يتقدّمه فيها ، بل إمّا أن يتأخّر عنه وهو الأفضل ، أو يقارنه ، لكن مع المقارنة

____________________

(١) البيان : ٢٢٧.

(٢) راجع الوسائل ٥ : ٤٤٩ ، الباب ٤٩ من أبواب صلاة الجماعة.