درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۴۸: صلاة المسافر (۶)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

شرط پنجم: عبور از حد ترخص

برای قصر نماز مسافر شرایطی را بیان نمودیم.

شرط پنجم: عبور از حد ترخص

شرط پنجم آن است که مسافر باید از حد ترخص عبور کند. یعنی هرچند که تمام شرایط گذشته را داشته باشد، تا زمانی که از حد ترخص عبور نکرده باشد، نمی‌تواند نماز را به قصر اقامه کند.

حد ترخص به دو امر حاصل می‌شود.

امر نخست: مسافر به محلی برسد که دیوار خانه‌های شهر را نبیند. البته ندیدن دیوار خانه‌های شهر باید با طی مسیر باشد. یعنی مسیری را طی کند و به قدری فاصله بگیرد که دیوارها را نبیند. اما اگر ندیدن دیوارهای خانه با وجود مانع باشد. مثلا از آخرین خانه‌های شهر که عبور کرد، تپه‌ای وجود داشت و به خاطر وجود تپه، دیوار خانه‌های شهر را ندید. در این صورت کافی نیست. در این صورت باید تصور کرد که تپه‌ای وجود ندارد و زمین مسطح است و با طی مسیر، دیوارهای خانه شهر، دیده نمی‌شود.

امر دوم: صدای اذان بلد را نشنود.

امر اول را خفاء جدران و امر دوم را خفاء اذان می‌نامند. البته باید به این نکته توجه داشت که خفاء اذان و جدران، هرچند که حقیقی نباشد و تقدیری باشد، کافی است. لذا اگر شهری که از آن حرکت می‌کند در گودی باشد که طبیعتا هنگامی که شهر در گودی است، جدران و اذان آن، زود مخفی می‌شود. یا شهر در بلندی است که دیر مخفی شود یا بخشی از شهر در گودی و بخش دیگرش در بلندی باشد یا بلد اصلا دیوار نداشته باشد یا اصلا در آن شهر اذان گفته نمی‌شود یا مسافر نابینا و ناشنوا باشد. در تمام این مواردی که بیان شد، باید فرض شرایط مساعد و معمول را داشته باشیم و آن شرایط معمول تقدیری را ملاک بدانیم. یعنی تصور کنیم که شهر دارای دیوار است. تصور کنیم که در این شهر، اذان گفته می‌شود. تصور کنیم که مسافر بینا و شنوا است. تصور کنیم که شهر در سطح صاف قرار دارد، نسبت به مسیری که مسافر حرکت می‌کند. در این شرایط عادی اگر با فرض تقدیرا اینگونه باشد، اگر دیوار خانه‌های شهر و اذان آن شهر مخفی شد، به حد ترخص می‌رسد.

ذکر چند نکته:

نکته نخست: در بلدهای متوسط و کوچک، آنچه که در حد ترخص معتبر است، آخر خانه‌های خود بلد است. یعنی جایی که آخر خانه‌های مجموعه بلد وجود دارد، ملاک است و از آن جا به بعد حد ترخص حساب می‌شود.

در بلد‌های بزرگ، آنچه که معتبر است، آخر محله است. در حقیقت از آخر خانه‌های محله، حد ترخص مشخص می‌شود.

نکته دوم: در خفاء جدران آنچه که معتبر است، مخفی شدن صورت دیوار است. به عبارت دیگر، صرف این که صورت دیوار مخفی شود، خفاء جدران محقق می‌شود. لازم نیست که سیاهی دیوار هم مخفی شود. چون ممکن است که سیاهی دیوار را از ۳ یا ۵ کیلومتری بتوان مشاهده نمود.

در خفاء اذان، آنچه که معتبر است، مخفی شدن صدا است. یعنی مسافر نباید صدای اذان را بشنود اما اگر کلمات و تشخیص کلمات مخفی شود، کافی نیست. یعنی لازم نیست که کلمات را تشخیص دهد، صرف این که تشخیص دهد صدای اذان است، هنوز خفاء اذان محقق نشده است.

نکته سوم: برخی از فقها معتقدند که یکی از خفاء اذان یا جدران برای حد ترخص کفایت می‌کند. یعنی اگر خفاء اذان شد ولو این که خفاء جدران نشده باشد و بالعکس، کافی است. اما مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اقوی این است که هردو باید مخفی شده باشد. هم در هنگام رفتن برای قصر نماز و هم هنگام برگشتن برای اتمام نماز. مرحوم مصنف در سایر کتب خویش، خفاء هر دو را ملاک قرار داده است.

۴

تطبیق شرط پنجم: عبور از حد ترخص

﴿ وأن يتوارى عن * جُدران بلده ﴾ (شرط پنجم آن است که مخفی شود مسافر از جدران بلد. این که می‌فرماید مسافر مخفی شود از دیوارهای بلد، در این عبارت ظاهرا قلب صورت گرفته است. در حقیقت، دیوارهای خانه از دید مسافر، مخفی می‌شود. نه این که مسافر مخفی شود از دیوارها.) بالضرب في الأرض (مخفی شدن باید با طی کردن مسیر در روی زمین محقق شود) لا مطلق المواراة (لذا اگر مانعی جلوی مسافر بود که بواسطه وجود آن مانع دیوار دیده نمی‌شد، کافی نیست.) ﴿ أو يخفى عليه أذانُه ﴾ (یا مخفی بماند بر مسافر، اذان شهر. یعنی اذانی که در شهر گفته می‌شود را نشنود.) ولو تقديراً (هرچند که خفاء اذان حقیقی نباشد و فرضی باشد. مرحوم شهید مثال‌هایی را بیان می‌فرماید که باید فرضی تصور شود.)، كالبلد المنخفض (مثل بلدی که در گودی واقع شده است که با کمی دور شدن دیوار و اذان آن شهر، مخفی شود.) والمرتفع (یا شهری که در ارتفاع قرار گرفته است. در این صورت باید خیلی فاصله گرفت تا دیوار و اذان آن مخفی شود.) ومختلفِ الأرض (شهری که بخشی از آن در گودی و بخش دیگرش در بلندی است. ملاک این شهر‌ها نیستند.)، وعادِم الجدار (شهری که خانه‌های آن دیوار ندارد. در این صورت باید فرض وجود دیوار کرد و تقدیرا دیوار آن مخفی شد.) والأذان (یا شهری که در آن اذان گفته نمی‌شود.) والسمع والبصر. (مسافری که نابینا و ناشنوا است. در این صورت باید فرض بینایی و شنوایی مسافر را کرد.)

والمعتبرُ (آنچه که معتبر است در حد ترخص _خفاء اذان و جدران_): آخرُ البلد المتوسّط فما دون (در شهر متوسط و کمتر از متوسط، مهم آخر بلد است. یعنی خانه‌های آخر شهر، ملاک حدترخص است.)، ومحلّتُه في المتّسع (المتسع یعنی شهر بزرگ. در شهر بزرگ، آخرین محله ملاک است.)، وصورةُ الجدار والصوت، لا الشبح والكلام (صورة الجدار، عطف به آخر البلد است. یعنی المعتبر صورة الجدار است. ملاک در خفاء جدران، خفاء صورت جدران است، نه سیاهی دیوار. لا الشبح، مربوط به الجدار است. آنچه که در خفاء اذان معتبر است، این است که صدا را نشنود نه این که خود کلمات را نشنود. پنهان شدن کلام و تشخیص کلام، کافی نیست.)

والاكتفاء بأحد الأمرين مذهب جماعة (نظر برخی این است که باید به یکی از دو امر اکتفا کرد. یعنی اگر خفاء جدران یا اذان محقق شد، کافی است. اما مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) والأقوى اعتبار خفائهما معاً (اقوی این است که خفاء هر دو معتبر است.) ذهاباً وعوداً (هم در مسیر رفت برای قصر نماز و هم در مسیر برگشت برای اتمام نماز.)، وعليه المصنّفُ في سائر كتبه. (بر همین نظر اعتبار خفائهما معاً است، مرحوم مصنف در سایر کتب خود.)

ومع اجتماع الشرائط (اگر تمام شرایطی که بیان شد، وجود داشت) ﴿ فيتعيّن القصرُ ﴾ (باید نماز را بصورت قصر اقامه کرد.) بحذف أخيرتي الرباعيّة (بواسطه حذف کردن دو رکعت آخر نمازهای چهار رکعتی. یعنی قصر نماز در نمازهای چهار رکعتی، محقق می‌شود و دو رکعت آخر آن حذف می‌شود.)

۵

موارد استثناء در سفر از حیث اتمام خواندن نماز

چنانچه بیان شد، نماز مسافر، قصر است مگر در چهار مکان. یعنی در این چهار مکان با این که شخص مسافر است و تمام شرایط قصر نماز مسافر را دارد اما فقها معتقدند که شخص مسافر، می‌تواند نماز را به قصر یا اتمام اقامه کند.

چهار موضع عبارتند از:

۱) مسجد الحرام در مکه،

۲) مسجد النبی در مدینه،

۳) مسجد بزرگ کوفه،

۴) حائر حسینی. محل دفن سید الشهدا عليه‌السلام.

مراد از حائر حسینی، آن مکانی است که احاطه کرده آن مکان را دیوار دور آستانه مقدسه. البته طبیعتا مراد از دیوار دور آستانه مقدسه، آن دیوار حرم با وسعت فعلی نیست. برخی از مراجع تقلید، حدود ۱۱/۵ متر دور قبر مطهر سید الشهدا عليه‌السلام را ملاک قرار داده‌اند.

در این مواضع، مسافر مخیر است بین این که نماز را بصورت قصر یا بصورت اتمام، اقامه کند. البته اقامه بصورت اتمام افضل است. مستند این حکم، روایات کثیره است. در برخی از این روایات چنین بیان شده است که سرّ اتمام در این مواضع به مخزون علم الله است. یعنی از گنجینه علم خداوند متعال است.

البته این که بیان شد در این مواضع مخیر است که نماز را بصورت قصر یا اتمام اقامه کند، یک نظر در مسئله است. پنج نظر دیگر در این مسئله وجود دارد که در هنگام تطبیق بیان خواهد شد.

۶

تطبیق موارد استثناء در سفر از حیث اتمام خواندن نماز

ومع اجتماع الشرائط (اگر شرایط پنجگانه‌ای که بیان شد، جمع شوند) ﴿ فيتعيّن القصرُ ﴾ بحذف أخيرتي الرباعيّة ﴿ إلّا في ﴾ أربعة مواطن (قصر متعین است مگر در چهار مکان): ﴿ مسجدي مكّة والمدينة ﴾ المعهودين (دو مسجد مکه و مدینه. مسجد الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه) ﴿ ومسجد الكوفة (مسجد کوفه) والحائر ﴾ الحسيني ﴿ على مشرِّفه السلام ﴾ (علی مشرفه السلام، دعا است. یعنی بر شرافت دهنده آن حائر حسینی، سلام و درود خداوند باد.) وهو (حائر حسینی) ما دار عليه سور حضرته الشريفة (مقدار مکانی است که احاطه کرده است آن مکان را دیوار دور آستانه مقدس آن حضرت. سور حضرته الشریفة یعنی دیوار دور آستانه مقدسه) ﴿ فيتخيّر ﴾ فيها بين الإتمام والقصر (در چهار مکان، مخیر بین اتمام و قصر است.) ﴿ والإتمامُ أفضل ﴾ (اقامه بصورت اتمام افضل است) ومستنَدُ الحكم أخبارٌ كثيرة (مستند حکم روایات زیادی است) وفي بعضها (در برخی از اخبار بیان شده است): أنّه (ضمیر أنّه به سرّ تمام خواندن در این چهار مکان، بازگشت دارد. سر این که اتمام افضل است این است که) من مخزون علم اللّٰه (از مخزون علم خداوند است. روایت چنین است: عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ _از گنجینه علم خداوند متعال است_ اَلْإِتْمَامُ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ _اتمام خواندن در چهار موطن_ - حَرَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ حَرَمِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ حَرَمِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ. [۱]

طبیعتا جمع بندی مرحوم شهید از این روایات آن است که حرم الله یعنی مسجد الحرام. حرم رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یعنی مسجد النبی و حرم امیرالمؤمنین عليه‌السلام یعنی مسجد کوفه. حرم حسین بن علی عليهما‌السلام یعنی حائر حسینی.)

﴿ ومَنَعَه ﴾ أي التخيير (پنج قول دیگر را بیان می‌فرماید. نظر دوم:) ﴿ أبو جعفر ﴾ محمّد ﴿ بن بابويه ﴾ (تخییر را منع کرده است ابوجعفر محمد بن بابویه _مرحوم شیخ صدوق_) وحَتَم القصرَ (ایشان قائل است که در این چهار موضع مانند مواضع دیگر، تخییر ممنوع است و قصر حتمی است. یعنی مسافر باید در آن چهار موضع نیز نماز را به قصر اقامه کند.) فيها كغيرها (در این چهار موضع مانند غیر این چهار موضع، قصر حتمی است. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) والأخبارُ الصحيحة حجّة عليه (اخبار صحیحه دلیل است علیه مرحوم شیخ صدوق. زیرا روایات صحیحه‌ای وجود دارد که مکلف را مخیر کرده است بین قصر و اتمام).

(نظر سوم) ﴿ وطرّد المرتضى وابن الجنيد الحكمَ في مشاهد الأئمة عليهم‌السلام ﴾ (تعمیم داده‌اند مرحوم سید مرتضی و ابن جنید حکم را _حکم تخییر بین قصر و اتمام را تعمیم داده اند_ در مشاهد ائمه عليهم‌السلام. یعنی اگر به حرم امام رضا عليه‌السلام نیز سفر کند این تخییر وجود دارد. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) ولم نقف على مأخذه (بر دلیل این فتوا دست پیدا نکردیم). (نظر چهارم) وطرّد آخرون (تعمیم داده‌اند، عده دیگر) الحكمَ في البلدان الأربع (حکم تخییر بین قصر و اقامه برای شهرهای چهار گانه است. یعنی منحصر به مسجد الحرام نمی‌شود بلکه در شهر مکه، تخییر وجود دارد. منحصر به مسجد النبی نمی‌شود بلکه در شهر مدینه تخییر وجود دارد. در شهر کوفه و شهر کربلا نیز تخییر وجود دارد. شهر‌ها ملاک هستند و در کل شهر می‌توان نماز را قصر یا اتمام اقامه کرد.) (نظر پنجم) وثالثٌ (عده سومی فرموده‌اند) في بلدي المسجدين الحرمين دون الآخرين (در مسجد الحرام و مسجد النبی، ملاک بلد است. یعنی شهر مکه و شهر مدینه. اما در دو مورد دیگر _حائر حسینی و مسجد کوفه_ خود مسجد و حائر ملاک است و شهر ملاک نیستند.) (نظر ششم) ورابعٌ في البلدان الثلاثة غير الحائر (در شهرهای سه گانه _مکه، مدینه و کوفه_ شهر، ملاک است. غیر از حائر حسینی که در آن مورد شهر، ملاک نیست.) ومال إليه المصنّف في الذكرى (مرحوم شهید اول در کتاب الذکری، به این نظریه تمایل پیدا کرده است.) والاقتصار عليها موضع اليقين في ما خالف الأصل (مرحوم شهید ثانی معتقد است که اکتفا کنیم بر همان چهار موضعی که مرحوم شهید اول در کتاب لمعه فرمود. یعنی مسجدها و حائر حسینی عليه‌السلام که موضع یقین است، بهتر است.

باید توجه داشت، این که مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اکتفا به آن چهار موضع کنیم بخاطر آن است که اصل حکم تخییر بین قصر و اتمام، خلاف اصل و قاعده اولیه است. چون اصل و قاعده اولیه آن است که مسافر باید نماز را به قصر اقامه کند و نباید مخیر باشد. چون مخالف اصل است، بیشتر از آن را دلیل نداریم. موضع یقین این چهار مکان است و بیشتر از آن مشکوک است و چون مشکوک است، اصل اولیه آن است که نماز را به قصر اقامه کند).


وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۲۴، ح۱.

۷

در دو مورد، مسافر باید نماز را تمام اقامه کند.

در دو مورد، مسافر باید نماز را تمام اقامه کند.

۱) قبل از شروع سفر در وطن خودش وقت نماز داخل شده است. به گونه‌ای که به مقدار نماز از وقت گذشته است به همراه شرایط مفقوده نماز. یعنی اگر وضو نداشته به اندازه یک وضو و نماز از اول وقت گذشته است. به عبارت دیگر، تا قبل از تجاوز از حدترخص، این مقدار وقت از ابتدای وقت نماز، گذشته است. اگر تا قبل از رسیدن به حدترخص، این مقدار وقت گذشته باشد، هرچند که شخص به سفر برود، باید آن نماز را بصورت تامّ اقامه کند.

مثلا شخصی از قم به سمت تهران حرکت می‌کند. پس از این که اذان را گفتند، ۱۰ دقیقه گذشت و می‌توانست نماز ظهر را در آن فاصله زمانی، اقامه کند. اما نماز را اقامه نکرد و حرکت کرد. در این صورت هرچند که در سفر میخواهد نماز را اقامه کند، اما باید نماز را بصورت تمام اقامه کند.

البته فقها امروزی، عمدتا قائل به اقامه بصورت قصر هستند و فقط برخی از آنان به جهت رعایت احتیاط، فرموده‌اند که هم قصر و هم اتمام، نماز را اقامه کند.

۲) در صورتی که بعد از انتهاء سفر درک کند وقت را به اندازه یک رکعت یا بیشتر در وطن خودش. مثلا آخر وقت نماز ظهر و عصر را به شهر خودش رسید. این که می‌خواهد در آخر وقت در شهر خودش، نماز را اقامه کند؛ هرچند در ابتدای وقت در مسافرت حضور داشته است، اما نماز را تمام اقامه می‌کند.

فقهای امروزی نیز اینچنین فتوا داده‌اند.

چرا در این دو صورت باید نماز را اقامه کند؟

مرحوم شهید می‌فرماید به دلیل وجود اصل. مراد از اصل، اصل اولی در نماز است. اصل اولی در نماز ظهر یا عصر و عشا، نماز چهار رکعتی است. لذا تمام خواندن اصل اولی است و قصر خواندن، دلیل می‌خواهد و ظاهرا در این دو مورد، دلیل وجود ندارد.

باید توجه داشت که مراد از اصل، استصحاب نیست. ممکن است که در مورد اول، استصحاب وجوب اتمام نماز شود اما در مورد دوم اگر استصحابی باشد، استصحاب وجوب قصر نماز است، نه استصحاب وجوب اتمام نماز. لذا اصل استصحاب مورد نظر نیست.

دلیل دوم، دلالت برخی از اخبار بر این معنا است. به عبارت دیگر، برخی از اخبار دلالت می‌کند که در این دو مورد باید نماز به قصر اقامه شود.

غیر از قول اول که اتمام در هر دو مورد را بیان می‌کرد، اقوال دیگری نیز وجود دارد که در هنگام تطبیق مورد اشاره قرار خواهد گرفت. اخبار در این مسئله، متعارض است. برخی دالّ بر قصر نماز و برخی دالّ بر اتمام نماز است. مرحوم شهید ثانی بدون ذکر دلیل می‌فرماید: جمع بندی در این روایات متعارض، آن است که باید بصورت تمام نماز را اقامه کرد.

۸

تطبیق در دو مورد، مسافر باید نماز را تمام اقامه کند.

﴿ ولو دخل عليه الوقتُ حاضراً ﴾ (اگر وقت داخل شود بر مسافر در حالی که حاضر است. در حالی که حاضر است، یعنی هنوز مسافرت را شروع نکرده است و در وطن خودش حاضر است.) بحيث (به گونه‌ای که) مضى منه (من الوقت) قدْر الصلاة (به مقدار نماز از وقت گذشت) بشرائطها المفقودة (با شرائط مفقوده. یعنی اگر وضو هم نداشت، وقت تحصیل وضو نیز بود.) قبل مجاوزة الحدّين (ملاک منزل خودش نیست بلکه ملاک قبل از حد ترخص است. یعنی اگر اول اذان از شهر خارج شده اما همچنان به حد ترخص نرسیده است و دقایقی که از اذان می‌گذرد به حد ترخص می‌رسد. در این صورت وقت نماز را داشته است.) ﴿ أو أدركه بعد ﴾ انتهاء ﴿ سفره ﴾ (یا درک کند وقت را بعد از انتهای سفرش) بحيث أدرك منه ركعةً فصاعداً (به گونه‌ای که درک کند از آن وقت یک رکعت یا بیشتر. در این دو مورد) ﴿ أتمّ ﴾ الصلاة فيهما ﴿ في الأقوى * ﴾ (باید نماز را تمام بخواند طبق قول اقوی. فقهای امروزی در مورد اول قائل به قصر هستند.) عملاً بالأصل (اصل یعنی اصل اولی در هر نمازی تمام است و قصر نیست. مراد از این اصل، استصحاب نیست.) ولدلالة بعض الأخبار عليه (چون برخی از اقوال دلالت بر اتمام دارد. در روایتی چنین بیان شده است: بشیر نبال می‌گوید با امام صادق عليه‌السلام خارج شدم تا این که به درختی رسیدیم فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا نَبَّالُ قُلْتُ لَبَّيْكَ قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَجِبْ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ هَذَا اَلْعَسْكَرِ أَنْ يُصَلِّيَ أَرْبَعاً أَرْبَعاً _هیچ یک از اهل سپاهی که همراه ما هستند و در اینجا هستند نمی‌توانند نمازشان را چهار رکعت، چهار رکعت اقامه کنند. _ غَيْرِي وَ غَيْرَكَ _غیر از من و تو. چرا من و تو می‌توانیم نماز را چهار رکعتی اقامه کنیم؟ _ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ دَخَلَ وَقْتُ اَلصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ نَخْرُجَ[۱] _بخاطر این که ما قبل از خارج شدن از شهر خودمان، وقت نماز داخل شده بود و چون وقت داخل شده بود و خارج شدیم، نماز را بصورت اتمام اقامه می‌کنیم. _

پایان حدیث که می‌فرماید: وَ ذَلِكَ أَنَّهُ دَخَلَ وَقْتُ اَلصَّلاَةِ قَبْلَ أَنْ نَخْرُجَ، دلالت بر این مطلب دارد.

روایت دیگر در خصوص مورد دوم وجود دارد. در روایتی چنین بیان شده است: عَنِ اَلْعِيصِ بْنِ اَلْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ وَقْتُ اَلصَّلاَةِ فِي اَلسَّفَرِ ثُمَّ يَدْخُلُ بَيْتَهُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَهَا _در سفر وقت نماز داخل می‌شود اما پیش از آنکه نماز را اقامه کند به شهر خودش می‌رسد. _ قَالَ يُصَلِّيهَا أَرْبَعاً _حضرت فرمودند که نماز را بصورت اتمام اقامه کند. _ وَ قَالَ لاَ يَزَالُ يَقْصُرُ حَتَّى يَدْخُلَ بَيْتَهُ[۲].)

والقولُ الآخر القصر فيهما (نظر دوم، اقامه نماز بصورت قصر در هر دو مورد است.) وفي ثالث التخيير (نظر سوم آن است که مکلف مخیر بین قصر و اتمام است.) ورابعٍ (نظر چهارمی وجود دارد که فقهای امروز مطرح می‌کنند) القصر في الأوّل والإتمام في الثاني (در مورد اول، نماز را بصورت قصر اقامه کند و در مورد دوم، نماز را بصورت اتمام اقامه کند). والأخبار متعارضة (دو روایت برای اتمام نماز بیان شد و روایاتی نیز وجود دارد که بیانگر لزوم قصر است[۳].)، والمحصَّل ما اختاره هنا. (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: نتیجه اخبار متعارض همان نظری است که مرحوم مصنف در این کتاب اختیار کرده است. یعنی نتیجه آن است که در هر دو مورد باید نماز را تمام اقامه کند.)


وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۱۵، ح۱۰.

همان، ص۵۱۳، ح۴.

رک: وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۱۲، ح۱ و ح۵، باب ۲۱، ابواب صلاة المسافر.

۹

استحباب ذکر تسبیحات اربعه پس از نماز قصری

یکی از مستحبات آن است که هر نمازی که به قصر اقامه می‌شود؛ قصر آن نماز بواسطه ۳۰ تسبیحات اربعه، جبران شود. یعنی پس از نماز قصری، ۳۰ مرتبه گفته شود سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ.

البته برخی گفته‌اند این استحباب در هر نمازی که در سفر اقامه می‌شود، جاری است. چه نمازی که بصورت قصر اقامه می‌شود و چه نمازی که بصورت اتمام اقامه می‌شود.

آنچه که در روایت بیان شده است، آن است که پس از نماز قصر این استحباب وجود دارد. در روایت چنین بیان شده است: فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاَةٍ يُقَصِّرُ فِيهَا.

البته روایاتی وجود دارد که ۳۰ مرتبه تسبیح را بطور کلی پس از هر نمازی جزء تعقیبات قرار داده است.

بنابراین، برخی از روایات ۳۰ مرتبه تسبیح را جزء تعقیبات قرار داده است و برخی از روایات بعد از نماز قصر مسافر به عنوان جبران قصر نماز، قرار داده است. لذا روایات دالّ بعد از تقصیر نماز باید اینگونه معنا کنیم که ۳۰ مرتبه تسبیح بعد از نماز قصری، آکد است.

اگر نماز قصری داشته باشیم، ۳۰ مرتبه تسبیح بعد از نماز قصری آیا به عنوان جبران نماز و به عنوان تعقیب نماز، تداخل می‌کند؟ یعنی اگر مصلی ۳۰ مرتبه تسبیحات بگوید، برای هر دو کافی است یا باید ۳۰ مرتبه به عنوان جبران نماز قصری بیان کند و ۳۰ مرتبه به عنوان تعقیب نماز بگوید؟

مرحوم شهید می‌فرماید: دو وجه وجود دارد. اما اجود آن است که تداخل می‌کند. به این جهت که اگر ۳۰ مرتبه بیان کند، در حقیقت امتثال هر دو محقق می‌شود.

۱۰

تطبیق استحباب ذکر تسبیحات اربعه پس از نماز قصری

﴿ ويُستحبّ جبر كلّ مقصورةٍ ﴾ (استحباب دارد جبران کردن هر نمازی که قصر شده) ـ وقيل (برخی گفته‌اند که جبران هر نماز مقصور نیست): كلّ صلاةٍ تُصلّى سفراً (هر نمازی که اقامه شود در سفر. هرچند نماز صبح و مغرب باشد که مقصور نیست. جبران قصر نماز با چه چیزی مستحب است؟) ـ ﴿ بالتسبيحات الأربع ثلاثين مرّة ﴾ عقيبها (بعد از نماز قصری، ۳۰ مرتبه بگوید: سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ). والمرويّ التقييد (آنچه که در روایت بیان شده است، تقیید است. یعنی بعد از نماز قصری است. تقیید به مقصوره. روایت چنین است: قَالَ اَلْفَقِيهُ اَلْعَسْكَرِيُّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَجِبُ عَلَى اَلْمُسَافِرِ أَنْ يَقُولَ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاَةٍ يُقَصِّرُ فِيهَا، سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ ثَلاَثِينَ مَرَّةً لِتَمَامِ اَلصَّلاَةِ.

بنابر این در روایت قید مقصوره بیان شده است. البته روایات دیگری وجود دارد). وقد رُوي استحبابُ فعلها (فعل تسبیح) عقيبَ كلّ فريضةٍ في جملة التعقيب (یعنی بعد از هر نمازی این تسبیح انجام شود. به عبارت دیگر، مصلی اگر در منزل خودش نیز نماز می‌خواند از تعقیبات نماز، ذکر ۳۰ مرتبه تسبیح است.) فاستحبابها عقيب المقصورة يكون آكد (استحباب این تسبیحات بعد از نمازهایی که قصر شده است، آکد می‌شود.

در روایتی چنین بیان شده است: ابن بکیر می‌گوید به امام صادق عليه‌السلام عرض کردم آیه اُذْكُرُوا اَللّٰهَ ذِكْراً كَثِيراً مَا ذَا اَلذِّكْرُ اَلْكَثِيرُ _به چه معنا است_ قَالَ أَنْ تُسَبِّحَ فِي دُبُرِ اَلْمَكْتُوبَةِ ثَلاَثِينَ مَرَّةً _این که تسبیح را بعد از هر نماز واجبی ۳۰ مرتبه بیان کند.

در روایت فوق، حضرت فرمودند ان تسبح اما دیگر مقید به تسبیحات اربعه نشده است و چه بسا ان تسبح فقط سبحان الله باشد. البته باید روایات دیگر را ملاحظه کرد.)

(سوال اگر بعد از نماز قصری می‌خواهد بیان کند، دو بار ۳۰ مرتبه را بیان کند؟ یعنی یکبار بخاطر جبر و یکبار بخاطر تعقیب یا تداخل می‌کند؟ ایشان می‌فرماید:) وهل يتداخل الجبر والتعقيب أم يستحبّ تكرارها؟ (آیا تداخل می‌کند جبر و تعقیب یا تکرار آن مستحب است؟ می‌فرماید:) وجهان، أجودهما الأوّل (اجود آن است که تداخل می‌کند)؛ لتحقّق الامتثال فيهما. (بخاطر این که اگر یکبار ۳۰ مرتبه را بیان کند، امتثال هر دو شده است و چون امتثال هر دو شده است، تداخل می‌کند.)

وهي مانعةٌ ابتداءً واستدامةً ، فلو عرض قصدُها في أثنائه انقطع الترخّص حينئذٍ وبالعكس. ويُشترط حينئذٍ كون الباقي مسافةً ولو بالعود ، لا بضمِّ باقي الذهاب إليه.

﴿ وأن يتوارى عن * جُدران بلده بالضرب في الأرض لا مطلق المواراة ﴿ أو يخفى عليه أذانُه ولو تقديراً ، كالبلد المنخفض والمرتفع ومختلفِ الأرض ، وعادِم الجدار (١) والأذان والسمع والبصر.

والمعتبرُ : آخرُ البلد المتوسّط فما دون ، ومحلّتُه في المتّسع ، وصورةُ الجدار والصوت ، لا الشبح والكلام.

والاكتفاء بأحد الأمرين مذهب جماعة (٢) والأقوى اعتبار خفائهما معاً ذهاباً وعوداً ، وعليه المصنّفُ في سائر كتبه (٣).

ومع اجتماع الشرائط ﴿ فيتعيّن القصرُ بحذف أخيرتي الرباعيّة ﴿ إلّا في أربعة مواطن : ﴿ مسجدي مكّة والمدينة المعهودين ﴿ ومسجد الكوفةوالحائر الحسيني ﴿ على مشرِّفه السلام وهو ما دار عليه سور حضرته الشريفة ﴿ فيتخيّر فيها بين الإتمام والقصر ﴿ والإتمامُ أفضل ومستنَدُ الحكم أخبارٌ كثيرة (٤) وفي بعضها : أنّه من مخزون علم اللّٰه (٥).

____________________

(*) في (س) : عنه.

(١) في (ش) و (ف) : الجدران.

(٢) منهم الشيخ في المبسوط ١ : ١٣٦ ، وابن البرّاج في المهذّب ١ : ١٠٦ ، والمحقّق في الشرائع ١ : ١٣٤.

(٣) الذكرى ٤ : ٣٢١ ، الدروس ١ : ٢١٠ ، البيان : ٢٦٤.

(٤) الوسائل ٥ : ٥٤٣ ، الباب ٢٥ من أبواب صلاة المسافر.

(٥) المصدر السابق ، الحديث الأوّل.

﴿ ومَنَعَه أي التخيير ﴿ أبو جعفر محمّد ﴿ بن بابويه وحَتَم القصرَ فيها كغيرها (١) والأخبارُ الصحيحة حجّة عليه.

﴿ وطرّد المرتضى وابن الجنيد الحكمَ في مشاهد الأئمة عليهم‌السلام (٢) ولم نقف على مأخذه. وطرّد آخرون الحكمَ في البلدان الأربع (٣) وثالثٌ في بلدي المسجدين الحرمين دون الآخرين (٤) ورابعٌ في البلدان الثلاثة غير الحائر (٥) ومال إليه المصنّف في الذكرى (٦) والاقتصار عليها موضع اليقين في ما خالف الأصل.

﴿ ولو دخل عليه الوقتُ حاضراً بحيث مضى منه قدْر الصلاة بشرائطها المفقودة قبل مجاوزة الحدّين ﴿ أو أدركه بعد انتهاء ﴿ سفره بحيث أدرك منه ركعةً فصاعداً ﴿ أتمّ الصلاة فيهما ﴿ في الأقوى * عملاً بالأصل

____________________

(١) الفقيه ١ : ٤٤٢ ، ذيل الحديث ١٢٨٣.

(٢) حكاه عنهما العلّامة في المختلف ٣ : ١٣٦ ، وراجع جمل العلم والعمل (رسائل الشريف المرتضى) ٣ : ٤٧.

(٣) منهم الشيخ في المبسوط ١ : ١٤١ والنهاية : ١٢٤ على وجه فيهما ، وابن سعيد في الجامع للشرائع : ٩٣. وحكاه الفاضل الإصفهاني عن ابن حمزة. المناهج السويّة : ٣٨٥. لكن لم نجده في الوسيلة.

(٤) وهو ما قاله الشيخ في المبسوط والنهاية في أوّل الوجهين ، واختاره المحقّق في الشرائع ١ : ١٣٥ ، والعلّامة في التحرير ١ : ٣٣٣.

(٥) ذهب إليه الشيخ في التهذيب ٥ : ٤٣٢ ، ذيل الحديث ١٥٠٠ ، والاستبصار ٢ : ٣٣٦ ، ذيل الحديث ١١٩٦.

(٦) حيث قال : وقول الشيخ هو الظاهر من الروايات ، الذكرى ٤ : ٢٩١.

(*) في (ق) : على الأقوى.

ولدلالة بعض الأخبار عليه (١) والقولُ الآخر القصر فيهما (٢) وفي ثالث التخيير (٣) ورابعٍ القصر في الأوّل والإتمام في الثاني (٤). والأخبار متعارضة ، والمحصَّل ما اختاره هنا.

﴿ ويُستحبّ جبر كلّ مقصورةٍ ـ وقيل : كلّ صلاةٍ تُصلّى سفراً (٥) ـ ﴿ بالتسبيحات الأربع ثلاثين مرّة عقيبها. والمرويّ التقييد (٦). وقد رُوي استحبابُ فعلها عقيبَ كلّ فريضةٍ في جملة التعقيب (٧) فاستحبابها عقيب المقصورة يكون آكد.

وهل يتداخل الجبر والتعقيب أم يستحبّ تكرارها؟ وجهان ، أجودهما الأوّل؛ لتحقّق الامتثال فيهما.

____________________

(١) الوسائل ٥ : ٥٣٥ ، الباب ٢١ من أبواب صلاة المسافر ، الحديث ٤ و ١٠ و ١٢.

(٢) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : الظاهر أنّه قول بوجوب القصر مطلقاً ، ولم نظفر بقائله. المناهج السويّة : ٣٨٨.

(٣) قال الفاضل قدس‌سره : هو قول ابن الجنيد. المصدر السابق : ٣٨٩.

(٤) قال الفاضل قدس‌سره : وهو المشهور بين من تقدّم الفاضل ، الذي عليه الصدوق والمرتضى والمفيد وابن إدريس والمحقّق. المصدر السابق.

(٥) قاله الشيخ في النهاية : ١٢٥ ، والمحقّق في الشرائع ١ : ١٣٥.

(٦) أي التقييد بالمقصورة ، راجع الوسائل ٥ : ٥٤٢ ، الباب ٢٤ من أبواب صلاة المسافر ، الحديث الأوّل.

(٧) راجع الوسائل ٤ : ١٠٣١ ، الباب ١٥ من أبواب التعقيب.