درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۲۱: احکام خلل (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

ذکر برخی از نمازهای مستحبی

در جلسات اخیر، برخی از نمازهای مستحبی را بیان نمودیم. نماز استسقاء و نافله شهر رمضان را بیان نمودیم. مرحوم شهید چند نماز دیگر را در پایان این بحث بیان می‌فرماید.

نافله زیارت: هنگامی که به زیارت انبیاء یا ائمه معصومین عليهم‌السلام رفته می‌شود، مستحب است که نافله زیارت خواندده شود. مرحوم شهید می‌فرماید: اقل نماز زیارت دو رکعت است که این دو رکعت هدیه می‌شود به شخص مزور (شخصی که زیارت می‌شود) و وقت اقامه این نماز بعد از دخول به محل زیارت و سلام دادن به آن معصوم است. یعنی اینگونه نیست که ابتدا زیارت نامه خوانده شود و بعد از آن، نافله زیارت اقامه شود. بلکه همین که وارد آن محل شدیم و به آن معصوم سلام دادیم، می‌توان نافله زیارت را اقامه کنیم.

مکان خواندن نماز زیارت، همان محل دفن آن معصوم است. افضل آن است که عند رأس المدفون باشد. یعنی امام یا پیامبر را که دفن کردند، طبیعتا به شانه راست قرار می‌دهند. هنگامی که زائر رو به قبله بایستد، سمت راست قبر که بایستد می‌شود، عند الرأس. به گونه‌ای که می‌ایستد، دست چپ، کنار آن پیامبر یا امام قرار می‌گیرد. لذا مرحوم شهید می‌فرماید: مستحب است که نماز عند الرأس المدفون باشد، به گونه‌ای که قبر سمت چپ نمازگزار قرار گیرد و هیچ جای قبر در مقابل نمازگزار نباشد.

نماز استخاره: نمازی که انسان در هنگام استخاره می‌خواند یکی از نمازهای مستحب است. چه استخاره به رقعه‌های شش گانه باشد و چه به رقعه‌های شش گانه نباشد. استخاره به رقاع الست را توضیح نداده است. اما برخی از محشین اینگونه توضیح داده‌اند: استخاره به این کیفیت است که شش کاغد انتخاب می‌شود. روی سه تکه از آن کاغذ‌ها چنین نوشته می‌شود: بسم الله الرحمن الرحیم، خیرة من الله العزیز الحکیم لفلان بن فلان افعل. روی سه تکه دیگر، چنین نوشته می‌شود: بسم الله الرحمن الرحیم، خیرة من الله العزیز الحکیم لفلان بن فلان لا تفعل. یعنی سه افعل و سه لا تفعل. سپس سه کاغذ را تا کرده و زیر سجاده قرار داده می‌شود و دو رکعت نماز خوانده می‌شود که این دو رکعت را صلاة الاستخاره می‌نامند. پس از آن به سجده رفته و ۱۰۰ مرتبه گفته می‌شود: استخیر الله برحمته خیرة فی عافیة. بعد از سجده، چنین گفته می‌شود: اللهم خر لی و اختر لی فی جمیع اموری فی یسر منک و عافیه. بعد از این که سجده انجام شد و دعای مذکور نیز قرائت شد، کاغذ‌ها را مخلوط کرده و سه تا از آن‌ها را برداشت می‌شود. اگر سه کاغذی که اول برداشته شد، افعل آمد، استخاره خوب است. اگر هر سه کاغذ، لا تفعل بود، اسخاره بد است. اگر برخی افعل و برخی لا تفعل بود، دو کاغذ دیگر برداشت می‌شود. از پنج کاغذی که برداشت شده، اگر سه تا از آن افعل باشد، استخاره خوب است و اگر سه تا از آن‌ها لا تفعل باشد، استخاره بد است.

صلاة الشکر: نمازی که انسان برای شکرگزاری در هنگامی که نعمتی به او رو می‌آورد یا نقمتی از او دفع می‌شود، اقامه می‌شود. مستحب است در این حالت دو رکعت نماز اقامه شود.

صلاة النبی: صلاة النبی در روز جمعه از دیگر نمازهای مستحب است. نماز پیامبر در روز جمعه را چنین توضیح داده‌اند: دو رکعت نماز است که بعد از قرائت حمد، در هر رکعت ۱۵ مرتبه سوره مبارکه قدر قرائت می‌شود در هر کدام از رکوع، بعد از رکوع، سجده اول، بعد از سجده اول، سجده دوم و بعد از سجده دوم، ۱۵ مرتبه سوره قدر قرائت می‌شود. مجموعا با ۱۵ مرتبه‌ای که بعد از سوره مبارکه حمد، سوره قدر قرائت می‌شود، در هر رکعت، ۱۰۵ مرتبه سوره قدر دارد که در مجموع دو رکعت، ۲۱۰ مرتبه سوره قدر قرائت می‌شود. پس از اتمام نماز، دعای لا اله الا الله ربنا و رب آبائنا را می‌خواند.

نماز امیرالمؤمنین، نماز حضرت زهرا، نماز جعفر طیار عليهم‌السلام که کیفیتش در جلسه گذشته بیان شد، مستحب است که اقامه شود.

غیر از نوافل خاص، نوافل مطلقه‌ای وجود دارد که محصور نیست. تا کنون هر نمازی که بیان شد، دارای سبب خاص یا وقت و مکان معین بود. اما برخی از نماز‌ها هستند که نه سبب خاص و نه وقت خاص و نه مکان خاص دارند. مرحوم شهید می‌فرماید: این نمازها زیاد هستند و محصور نیستند که به آن‌ها نوافل مطلقه می‌گویند. از باب این که در روایت بیان شده: الصلاة قربان کل تقی یا اَلصَّلاَةُ خَيْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ اِسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اِسْتَكْثَرَ. از باب این که این روایات وجود دارد، می‌توان نمازهای مستحبی را اقامه کرد بدون آن که نیاز به سبب خاص داشته باشد.

۴

تطبیق ذکر برخی از نمازهای مستحبی

﴿ ومنها ﴾:

﴿ نافلة الزيارة ﴾ للأنبياء والأئمة عليهم‌السلام (یکی از نمازهای مستحبی، نافله زیارت است که برای زیارت انبیاء یا زیارت ائمه معصومین عليهم‌السلام خوانده می‌شود. چند نکته در مورد این نماز:)، وأقلّها ركعتان تُهدى للمزور (اقل نماز زیارت دو رکعت است که هدیه می‌شود به شخصی که انسان آن را زیارت می‌کند). ووقتها بعد الدخول والسلام (بعد از این که داخل حرم شدیم و سلام دادیم، وقت نماز زیارت فرا می‌رسد. یعنی لزومی ندارد که بعد از قرائت زیارت نامه، نماز زیارت اقامه شود. محل اقامه این نماز در کجا است؟)، ومكانها مشهدُه (مکان نافله زیارت، همان مشهد آن معصوم است. مشهد یعنی محل دفن آن معصوم) وما قاربه (و نزدیک به آن محل دفن). وأفضله عند الرأس (افضل آن است که عند الرأس مدفون اقامه شود.)، بحيث يجعل القبر على يساره (به گونه‌ای که مصلی، قرار دهد قبر را به سمت چپ خودش. میت را به شانه راست در قبر قرار می‌دهند لذا هنگامی که عند الرأس بایستد، قبر سمت چپ مصلی قرار می‌گیرد.) ولا يستقبل شيئاً منه. (و هیچ چیز از قبر را قبله خودش قرار ندهد. یعنی به گونه‌ای نایستد که قبر روبروی او قرار گیرد.) 

﴿ و ﴾ صلاة ﴿ الاستخارة ﴾ (نماز استخاره یکی دیگر از نمازهای مستحبی است) بالرقاع الستّ وغيرها. (چه نماز استخاره به رقاع ست باشد. یعنی استخاره به تکه کاغذ‌های شش گانه باشد و چه استخاره به غیر رقاع باشد. نحوه استخاره به رقاع ست را در توضیحات بیان کردیم.)

﴿ و ﴾ صلاة ﴿ الشكر ﴾ (دیگر مورد از نمازهای مستحب، نماز شکر است.) عند تجدّد نعمةٍ (هنگامی که نعمتی به انسان روی می‌آورد) أو دفع نقمةٍ (یا هنگامی که مشکلی از انسان دور می‌شود.) على ما رُسِّم في كتبٍ مطوّلةٍ أو مختصّةٍ به (طبق آنچه که ترسیم شده در کتب مطول یا کتبی که اختصاص به همین مطالب دارد. در روایتی چنین نقل شده است: هَارُونُ بْنُ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ -هارون بن خارجه از امام صادق عليه‌السلام نقل می‌کند-: قَالَ فِي صَلاَةِ اَلشُّكْرِ إِذَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ بِنِعْمَةٍ -در مورد نماز شکر، هنگامی که خداوند عزوجل نعمتی را به انسان عطا می‌فرماید. امام عليه‌السلام فرمودند:- فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ -دو رکعت نماز بخوان- تَقْرَأُ فِي اَلْأُولَى بِفَاتِحَةِ اَلْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ -در رکعت اول حمد و قل هو الله احد را بخوان- وَ تَقْرَأُ فِي اَلثَّانِيَةِ بِفَاتِحَةِ اَلْكِتَابِ وَ قُلْ يٰا أَيُّهَا اَلْكٰافِرُونَ -در رکعت دوم حمد با قل یا ایها الکافرون را قرائت کن- وَ تَقُولُ فِي اَلرَّكْعَةِ اَلْأُولَى فِي رُكُوعِكَ وَ سُجُودِكَ -در رکعت اول در رکوع و سجده بگو:- - اَلْحَمْدُ لِلَّهِ شُكْراً شُكْراً وَ حَمْداً وَ تَقُولُ فِي اَلرَّكْعَةِ اَلثَّانِيَةِ فِي رُكُوعِكَ وَ سُجُودِكَ - در رکعت دوم در رکوع و سجده بگو:- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي اِسْتَجَابَ دُعَائِي وَ أَعْطَانِي مَسْأَلَتِي. [۱])

﴿ وغير ذلك ﴾ من الصلوات المسنونة (غیر از این موارد از نمازهای مستحبی)، كصلاة النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله يومَ الجمعة (مثل نماز پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روز جمعه. هر رکعت از این نماز، ۱۰۵ بار سوره قدر را دارد. ۱۵ مرتبه بعد از قرائت حمد، ۱۵ مرتبه در رکوع، ۱۵ مرتبه بعد از رکوع، ۱۵ مرتبه در سجده اول، ۱۵ مرتبه بعد از سجده اول، ۱۵ مرتبه در سجده دوم و ۱۵ مرتبه بعد از سجده دوم. رکعت دوم نیز به همین ترتیب است و بعد از آن هم دعای مخصوصی را قرائت می‌کند.) وعليٍّ وفاطمةَ وجعفرٍ وغيرهم عليهم‌السلام. (یا نماز امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و نماز جعفر طیار عليهم‌السلام و غیر این نمازها.)

وأمّا النوافل المطلقة: فلا حصر لها (نوافل مطلقه، حصر ندارد. نوافلی که تا کنون بیان نمودیم یا مربوط به زمان خاص یا عمل خاص می‌شد. اما برخی از نماز‌ها سبب خاص یا زمان و مکان خاصی ندارد. این نماز‌ها را نوافل مطلقه می‌نامند که حصری ندارد. زیرا در روایت چنین بیان شده است:)، فإنّها (صلاة) قربان كلِّ تقيٍّ (وسیله تقرب هر انسان با تقوایی است.) وخيرُ موضوعٍ (یا در روایتی بیان شده است که نماز بهترین چیزی است که از جانب خداوند متعال وضع شده است)، فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر (هرکه بخواهد کم انجام می‌دهد و هرکه بخواهد زیاد انجام می‌دهد).


وسائل الشیعه، ج۸، ص ۱۴۲، ح۱.

۵

الفصل السابع:  أحكام الخلل

الفصل السابع: أحكام الخلل

موضوع فصل هفتم، احکام خلل است. یعنی آنچه باعث خلل به نماز می‌شود و ممکن است که باعث بطلان نماز شود.

مرحوم شهید اول، ابتداءً خلل را به سه قسم تقسیم می‌کند.

قسمت نخست: خلل صادر می‌شود از روی عمد و قصد. یعنی عمدا این خلل را انجام می‌دهد. چه عالم به حکم آن خلل باشد (یعنی بداند که اگر این کار را انجام دهد، نمازش باطل می‌شود) و چه عالم به حکم آن خلل نباشد (یعنی گمان کند که اگر این کار را انجام دهد، نمازش باطل نمی‌شود).

قسمت دوم: گاهی خلل سهوا انجام می‌شود. به این صورت که معنا از ذهن شخص، پنها و مخفی می‌شود. یعنی به سبب پنهان شدن آن معنا، برخی از افعال اهمال می‌شود، سهو و خطا است.

قسمت سوم: گاهی خلل از روی شک صادر می‌شود. مراد از شک، تردید ذهن بین دو طرف نقیض است. یعنی مصلی شک می‌کند که این کار را انجام داده است. مثلا باید سوره را قرائت می‌کرد و اکنون شک می‌کند که سوره را قرائت کرده است یا خیر و هیچ طرف بر طرف دیگر رجحان ندارد. زیرا اگر یک طرف بر طرف دیگر رجحان داشته باشد، شک نخواهد بود.

نکته مهم: مرحوم شهید، خلل را به سه قسم تقسیم کرد. (خلل عمدی، سهوی و شکی) نسبت به عمد و سهو، خلل این است که یکی از افعال نماز، ترک شود. (یا عمدا فعل ترک می‌شود یا سهوا آن فعل ترک می‌شود و خلل واقع می‌شود) اما مراد ما از خلل واقع شده از روی شک این نیست که حتما یک فعلی از افعال نماز، ترک شود. بلکه مراد ما از خلل واقع شده از روی شک، آن نقصی است که برای نماز حاصل می‌شود به نفس شک. در حقیقت، خود شک، خلل می‌باشد، نه این که شک، سبب است برای ترک یکی از افعال نماز. چون هنگامی که مصلی شک می‌کند، نمی‌داند که انجام داده است یا خیر. شاید آن فعل را انجام داده باشد و شاید هم آن فعل را انجام نداده باشد. لذا خود نفس شک، برای مصلی، مشکل درست می‌کند. برخلاف عمد و سهو که در آنجا می‌داند، فعلی را انجام نداده است. اما در شک نمی‌داند که آن فعل انجام شده است یا خیر. خود این که نمی‌داند و شک کردن، باعث خلل است.

۶

تطبیق الفصل السابع: أحكام الخلل

﴿ الفصل السابع ﴾

﴿ في ﴾ بيان أحكام ﴿ الخلل ﴾ 

الواقع ﴿ في الصلاة ﴾ الواجبة (فصل هفتم در بیان احکام خللی است که واقع می‌شود در نماز واجب. این که می‌فرماید نماز واجب، ظاهرا منظور آن است که در نماز مستحبی بسیاری از این خلل‌ها وجود ندارد. مثلا در نماز مستحبی اگر کسی سوره را قرائت نکند، مهم نیست.)

﴿ وهو ﴾: أي الخلل (خللی که می‌خواهیم از آن بحث کنیم، سه صورت است) ﴿ إمّا ﴾ أن يكون صادراً ﴿ عن عمدٍ ﴾ وقصدٍ (یا خلل واقع شده و صادر شده از روی عمد و قصد) إلى الخلل (یعنی عمدا خلل را واقع کرده است)، سواء كان عالماً بحكمه أم لا (چه عالم به حکم خلل باشد که خلل عمدی باعث بطلان نماز است و چه عالم به حکم نیست.) ﴿ أو سهوٍ ﴾ (خلل از روی سهو و اشتباه و خطا است. سهو به چی؟) بعُزُوب المعنى (غزوب یعنی رفتن و مخفی شدن. معنا از ذهن او مخفی می‌شود.) عن الذهن حتّى حصل بسببه إهمال بعض الأفعال (تا این که حاصل می‌شود به سبب این پنهان شدن معنا، اهمال بعضی از افعال) ﴿ أو شكٍّ ﴾ (شک، عطف به عمد و سهو می‌شود. یعنی خلل گاهی از روی شک است.) وهو (شک یعنی): تردّد الذهن بين طرفي النقيض (این که ذهن مردد شود بین دو طرف نقیض. مثلا این فعل را انجام داده است یا خیر، البته به شرطی که یک طرف، رجحان نداشته باشد.) حيث لا رجحانَ لأحدهما على الآخر (یک طرف نسبت به طرف دیگر، رجحان نداشته باشد).

والمراد بالخلل الواقع عن عمد وسهو (مراد از آن خللی که واقع می‌شود از روی عمد و سهو): تركُ شيءٍ من أفعالها (در عمد و سهو، حتما یکی از افعال نماز ترک شده است. ترکی که محقق شده یا عمدی و یا سهوی است. اما)، وبالواقع (بالواقع، عطف به بالخلل الواقع می‌شود. یعنی المراد بالخلل الواقع) عن شكٍّ (اما خللی که واقع شده از روی شک، نمی‌دانیم که آیا واقعا آن نقص اتفاق افتاده است یا خیر. نمی‌دانیم که فعلی از افعال نماز ترک شده است یا خیر. نقص، نقصی است که با خود شک محقق می‌شود.): النقصُ الحاصل للصلاة بنفس الشكّ (خود شک است که این نقص را ایجاد می‌کند)، لا أنّه كان سبباً للترك كقسيميه (نه این که شک بخواهد سبب شود برای ترک یکی از افعال نماز، مثل دو قسیم -عمد و سهو-. خلاصه آن که در شک مشخص نیست که نقصی به نماز وارد کرده باشیم از این باب که فعلی از افعال نماز را ترک کرده باشیم).

۷

حکم خلل عمدی، سهوی

حکم خلل عمدی، سهوی:

اخلال عمدی:

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر خلل عمدی انجام شود، نماز باطل است. یعنی اگر کسی بصورت عمدی یکی از افعال واجب نماز را ترک کند، نمازش باطل است.

تفاوتی هم ندارد که:

اخلال به شرط باشد. یعنی یکی از شرائط نماز را انجام ندهد. مثل این که طهارت که یکی از شرائط نماز است را انجام ندهد. در این صورت نماز، باطل است.

اخلال به جزء باشد. یعنی جزئی از نماز را انجام ندهد. تفاوتی هم ندارد که جزء، رکن باشد یا رکن نباشد. یعنی حتی اگر آن جزء رکن نباشد، چون بصورت عمدی ترک کرده است، نمازش باطل است. مثل برخی از اجزاء قرائت نماز، حتی یک حرف. یعنی حتی اگر یک حرف را بصورت عمدی بیان نکند، نمازش باطل است. کیفیت قرائت نماز، جزء نماز محسوب می‌شود. مثل اخفات و جهر در قرائت که جزء صوری محسوب می‌شود. مثلا باید در نماز مغرب، جهرا قرائت می‌کرده اما عمدا اخفاتا نماز را قرائت کرده است. در این صورت نمازش باطل است.

بطلان نماز در صورت خلل عمدی، وجود دارد حتی اگر کسی که خلل وارد کرده (مُخِلّ) جاهل به حکم شرعی باشد. یعنی نداند که این جزء از نماز، جزء واجب است. یا جاهل به حکم وضعی باشد. مثلا جهل به بطلان داشته باشد. گاهی جهل به حکم شرعی دارد. یعنی اصلا نمی‌داند که فلان جزء، جزء واجب نماز است. اما گاهی جهل به حکم وضعی دارد. یعنی نمی‌داند که اگر این جزء را ترک کند، باعث بطلان نماز می‌شود. بنابر این، در صورت جهل، اعم از این که جهل به حکم شرعی یا جهل به حکم وضعی باشد، در صورت خلل عمدی، نماز باطل است.

تنها یک مورد را فقها بر اساس روایات، استثناء کرده‌اند و آن خصوص جهر و اخفات است. اگر شخص، جاهل به حکم جهر و اخفات باشد (یعنی نمی‌داند که آقایان باید نماز مغرب را به جهر اقامه کنند و نماز ظهر را به اخفات اقامه کنند)، معذور است. یعنی اگر جهل داشته باشد و نماز ظهر را عمدا به جهر اقامه کند، نمازش باطل نمی‌شود. حتی اگر در همان محل جهر یا اخفات به حکم، عالم شود. یعنی حمد و سوره را قرائت کرد و هنوز که به رکوع نرفته است، از جهل خارج شد. در این صورت لازم نیست که آن را تدارک کند. بنابر این، خصوص جهر و اخفات استثنا است.

اخلال سهوی:

اگر اخلال سهوی باشد، دو صورت دارد.

صورت نخست: اگر خلل انجام شده، رکن باشد. مثلا رکوع یا سجده‌ها را انجام نداده است. اگر این خلل انجام شد و تا تجاوز از محل، یادش نیامد. یعنی از محل گذشت و یادش نیامد. مثلا رکوع را فراموش کرد و به سجده رفت و آن‌ها را انجام داد و بعدش یادش آمد که رکوع را انجام نداده است. طبیعتا در صورتی که رکوع را انجام نداده است، نماز باطل می‌شود.

صورت دوم: اگر خلل انجام شده، رکن نباشد. در این صورت نماز باطل نیست واشکال ندارد.

۸

تطبیق حکم خلل عمدی، سهوی

﴿ ففي العمد تبطل ﴾ الصلاة ﴿ بالإخلال * ﴾ (در مورد عمد، نماز باطل می‌شود بواسطه اخلال) أي بسبب الإخلال (اگر اخلال عمدی نمود، نمازش باطل است. خواه اخلال محقق شده، اخلال به) ﴿ بالشرط ﴾ كالطهارة والستر (شرط باشد. مثل اخلال در طهارت یا ستر عورت که شرط نماز است. یا اخلال به جزء باشد. یعنی جزئی از نماز مثل سوره را قرائت نکند، ذکر رکوع را بیان نکند) ﴿ أو الجزء ﴾ وإن لم يكن ركناً (هرچند که آن جزء، رکن نباشد. اگر خلل عمدی باشد، حتی اگر رکن هم نباشد، نمازش باطل است.)، كالقراءة (مثل این که سوره را قرائت نکند یا حمد را قرائت نکند.) وأجزائها (یک جزء، یک آیه و یک کلمه) حتّى الحرف الواحد (حتی اگر یک حرف را بصورت عمدی ترک کند، نماز باطل می‌شود). ومن الجزء الكيفيّة (یکی از اجزاء هم کیفیت است. یعنی کیفیت هم جزء نماز محسوب می‌شود. مثل جهر و اخفات در قرائت که اگر جهر و اخفات را ترک کند، نماز باطل می‌شود.)؛ لأنّها جزءٌ صوريّ (بخاطر این که کیفیت، جزء صوری است. یعنی صورت آن جزء است) ﴿ ولو كان ﴾ المخلُّ ﴿ جاهلاً ﴾ (اگرچه آن کسی که اخلال عمدی انجام داده، از روی جهل بوده است.) بالحكم الشرعي كالوجوب، أو (یا جاهل بود به حکم) الوضعي كالبطلان (خبر نداشت که این جزء واجب است. یا خبر نداشت که این جزء باعث بطلان نماز است. چون خبر نداشت که این جزء واجب است یا ترک آن باعث بطلان نماز است، این کار را عمدا انجام داد. بنابر این، هرچند که جاهل باشد، بازهم باعث بطلان نماز است، مگر خصوص جهر و اخفات.) ﴿ إلّاالجهر والإخفات ﴾ في مواضعهما (در مواضع جهر و اخفات) فيُعذر الجاهل بحكمهما (کسی که جاهل به حکم جهر و اخفات است، معذور است.) وإن علم به في محلّه (اگرچه عالم بشود در محلش. یعنی مثلا نماز ظهر و عصر را بلند می‌خواند و در اثناء قرائت کسی به او گفت که نباید بلند بخوانی بلکه باید آرام بخواند. در این جا لازم نیست که برگردد و قرائت را اعاده کند.)، كما لو ذكر الناسي (مثل صورتی که شخص ناسی یادش آمد). ﴿ وفي السهو يبطل ما سلف ﴾ (در مورد جایی که سهوا خلل محقق شده، می‌فرماید: باطل می‌شود) من السهو عن أحد الأركان الخمسة (مواردی که سابقا گذشت از سهو نسبت به یکی از ارکان خمسه. یعنی اگر سهو نسبت به رکن بوده، نمازش باطل است.) إذا لم يذكره حتّى تجاوز محلَّه. (البته اگر یادش نیاید تا این که تجاوز محل صورت بگیرد. مثل این که رکوع را انجام نداد و سجده‌ها را انجام داد و پس از انجام سجده، یادش آمد که رکوع را انجام نداده است. در این صورت نمازش باطل است.

در صورتی که رکوع را انجام نداد و به سمت سجده رفت اما هنوز که سجده را انجام نداده، یادش آمد که رکوع را انجام نداده است، در این صورت بر می‌گردد و رکوع را انجام می‌دهد.

اما اگر سهو نسبت به یکی از ارکان نبوده، در آینده مطرح خواهد شد.)

﴿ ومنها :

﴿ نافلة الزيارة للأنبياء والأئمة عليهم‌السلام ، وأقلّها ركعتان تُهدى للمزور. ووقتها بعد الدخول والسلام ، ومكانها مشهدُه وما قاربه. وأفضله عند الرأس ، بحيث يجعل القبر على يساره ولا يستقبل شيئاً منه.

﴿ و صلاة ﴿ الاستخارة بالرقاع الستّ وغيرها.

﴿ و صلاة ﴿ الشكر عند تجدّد نعمةٍ أو دفع نقمةٍ على ما رُسِّم في كتبٍ مطوّلةٍ أو مختصّةٍ به.

﴿ وغير ذلك من الصلوات المسنونة ، كصلاة النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله يومَ الجمعة وعليٍّ وفاطمةَ وجعفرٍ وغيرهم عليهم‌السلام.

وأمّا النوافل المطلقة : فلا حصر لها ، فإنّها قربان كلِّ تقيٍّ (١) وخيرُ موضوعٍ ، فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر (٢).

____________________

(١) كما نطق به أمير المؤمنين عليه‌السلام ، نهج البلاغة : ٤٩٤ ، قصار الحكم ١٣٦. وراجع الوسائل ٣ : ٣٠ ، الباب ١٢ من أبواب أعداد الفرائض ، الحديث ١ و ٢.

(٢) كما ورد عن الرسول الأمين صلى‌الله‌عليه‌وآله ، الوسائل ٣ : ٥١٨ ، الباب ٤٢ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث الأوّل.

﴿ الفصل السابع

﴿ في بيان أحكام ﴿ الخلل

الواقع ﴿ في الصلاة الواجبة

﴿ وهو : أي الخلل ﴿ إمّا أن يكون صادراً ﴿ عن عمدٍ وقصدٍ إلى الخلل ، سواء كان عالماً بحكمه أم لا ﴿ أو سهوٍ بعُزُوب (١) المعنى عن الذهن حتّى حصل بسببه إهمال بعض الأفعال ﴿ أو شكٍّ وهو : تردّد الذهن بين طرفي النقيض حيث لا رجحانَ لأحدهما على الآخر.

والمراد بالخلل الواقع عن عمد وسهو : تركُ شيءٍ من أفعالها ، وبالواقع عن شكٍّ : النقصُ الحاصل للصلاة بنفس الشكّ ، لا أنّه كان سبباً للترك (٢) كقسيميه.

﴿ ففي العمد تبطل الصلاة ﴿ بالإخلال * أي بسبب الإخلال ﴿ بالشرط كالطهارة والستر ﴿ أو الجزء وإن لم يكن ركناً ، كالقراءة وأجزائها حتّى الحرف الواحد. ومن الجزء الكيفيّة؛ لأنّها جزءٌ صوريّ ﴿ ولو كان المخلُّ ﴿ جاهلاً بالحكم الشرعي كالوجوب ، أو الوضعي كالبطلان ﴿ إلّاالجهر والإخفات في مواضعهما فيُعذر الجاهل بحكمهما وإن علم به في

____________________

(١) عَزَبَ عزوباً : بَعُد وغاب وخفي.

(٢) في (ف) : لتركٍ ، وفي (ع) : لتركه.

(*) كذا في (ق) ، وفي نسخ الروضة : للإخلال ، وفي (س) : يبطل الإخلال.

محلّه ، كما لو ذكر الناسي.

﴿ وفي السهو يبطل ما سلف (١) من السهو عن أحد الأركان الخمسة إذا لم يذكره حتّى تجاوز محلَّه.

﴿ وفي الشكّ في شيء من ذلك ﴿ لا يلتفت إذا تجاوز محلَّه والمراد بتجاوز محلّ الجزء المشكوك فيه : الانتقال إلى جزءٍ آخر بعدَه ، بأن شكّ في النيّة بعد أن كبّر ، أو في التكبير بعد أن قرأ ، أو شرع فيهما ، أو في القراءة و (٢) أبعاضها بعد الركوع ، أو فيه بعد السجود ، أو فيه أو في التشهّد بعد القيام. ولو كان الشكّ في السجود بعد التشهّد أو في أثنائه ولمّا يقم ففي العود إليه قولان ، أجودهما العدم. أمّا مقدّمات الجزء ـ كالهُويّ والأخذ في القيام قبل الإكمال ـ فلا يُعدّ انتقالاً إلى جزء ، وكذا الفعل المندوب كالقُنوت.

﴿ ولو كان الشكّ ﴿ فيه أي في محلّه ﴿ أتى به لأصالة عدم فعله ﴿ فلو ذكر فِعلَه سابقاً بعد أن فَعَلَه ثانياً ﴿ بطلت الصلاة ﴿ إن كان ركناً لتحقّق زيادة الركن المبطلة وإن كان سهواً. ومنه ما لو شكّ في الركوع وهو قائمٌ فركع ثمّ ذكر فِعلَه قبل رفعه في أصحّ القولين (٣) لأنّ ذلك هو الركوع والرفع منه أمرٌ

____________________

(١) المراد به ما سلف في الفصل الخامس في التروك ، من قوله : «أو أحد الأركان الخمسة ولو سهواً» راجع الصفحة ٢٣٣.

(٢) في (ف) : أو.

(٣) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : بل أصحّ الأقوال على وجهٍ ، فإنّ الكليني وعلم الهدى والمصنّف في الذكرى والدروس وأبا الصلاح وابن إدريس ذهبوا إلى أنّه يرسل نفسه إلى السجود ولا يبطل صلاته ، وذهب في النهاية إلى أنّه إن استوفى واجب الركوع بطلت الصلاة وإلّا أرسل نفسه ، فإن كان مراده بواجب الركوع الطمأنينة كان قولاً ثالثاً ، وإن كان مراده ما يجب فيه من الانحناء كان موافقاً لمختار الشارح. المناهج السويّة : ٢٧١.