اگر مصلی، غیر رکن از افعال دیگر را فراموش کند. مثلا تشهد یا قرائت را فراموش کرد و یادش نیاید تا این که تجاوز از محل کند. مرحوم شهید اول میفرماید: به شک التفات نکند.
مرحوم شهید ثانی میفرماید: این که مرحوم شهید اول میفرماید التفات نکند، مرادش آن است که فراموش کردن غیر رکن، باعث ابطال نماز نیست. یعنی نماز او باطل نیست و نمازش را ادامه دهد. اما اکنون وظیفه او چیست؟ بعدا بیان خواهد شد که گاهی وظیفه او انجام سجده سهو است، گاهی وظیفه او قضاء جزء فراموش شده است و گاهی هر دو است. یعنی هم باید جزء قضا شده را انجام دهد و هم باید سجده سهو را انجام دهد.
اما این که مرحوم شهید اول میفرماید التفات نکند، به این معنا است که باعث بطلان نماز نیست. به دلیل این که غیر رکن را فراموش کرده است.
اما اگر جزئی که غیر رکن است را زمانی یادش آمد که محلش نگذشته بود و تجاوز از محل نشده بود، در این صورت جزء فراموش شده را در همان محل تدارک میکند و انجام میدهد و نماز را ادامه میدهد.
اگر غیر رکن را فراموش کند و هنوز تجاوز از محل نکرده، یادش آید، باید تدارک کند. مراد از محل منسی (محل منسی یعنی محل فراموش شده) ما بین جزء فراموش شده تا زمانی است که مصلی، وارد رکن بعدی شود. مثلا اگر تشهد را فراموش کرده، اگر بعد از تشهد قیام کرد و ایستاد و تسبیحات اربعه رکعت سوم را شروع کرد، اما هنوز به رکوع نرفته است. یعنی وارد رکن بعدی نشده است. همین که وارد رکن بعدی نشده، هنوز محل تشهد، نگذشته است و تجاوز از محل نشده است. این تجاوز از محل با آن تجاوز از محل که سابقا بیان شد، تفاوت میکند.
در ما نحن فیه، میخواهیم بگوییم غیر رکنی که فراموش شده، تا زمانی که وارد رکن بعدی نشده است، محلش هنوز باقی است و مصلی باید برگردد و جزء فراموش شده را انجام دهد. یا تا زمانی که عود به منسی مستلزم زیاده رکن باشد. گاهی هرچند که به رکن بعدی نرسیده است، اما اگر بخواهد برگردد و جزء فراموش شده را انجام دهد، خود برگشتن مستلزم زیاده رکن است. مثلا اگر مصلی، ذکر رکوع را فراموش کرده است و اگر بخواهد برای تدارک ذکر رکوع، به رکوع برگردد، مستلزم زیاده رکن (زیاده رکوع) است. مصلی رکوع را انجام داد اما فراموش کرد که ذکر رکوع را بیان کند، هنگامی که سر از رکوع برداشت، یادش آمد که ذکر رکوع را نگفته است. در این صورت هرچند که وارد رکن بعدی نشده است اما اگر بخواهد به رکوع برگردد و ذکر را بیان کند، مستلزم زیاده رکن است. یعنی مستلزم آن است که رکوع را دوبار انجام دهد. به دلیل این که مستلزم زیاده رکن است، لازم نیست که ذکر رکوع را تدارک کند. بلکه نمازش صحیح است و میتواند نماز را ادامه دهد.
مرحوم شهید مثالهایی را بیان میفرماید.
مثال اول: محل سجده و تشهد فراموش شده تا زمانی است که در رکعت بعد به رکوع نرفته باشد، هرچند که قیام کرده و تسبیحات اربعه را در رکعت بعدی، گفته باشد. چرا حتی در فرض قیام، گفته میشود که به رکن نرسیده است با این که خود قیام رکن است؟ در گذشته بیان شد که ارکان نماز عبارت است از رکوع، سجده، نیت، تکبیرة الاحرام و قیام. با این که قیام رکن است، چرا گفته میشود هرچند که قیام کرده باشد، به رکن بعدی نرسیده است؟
مرحوم شهید میفرماید: به دلیل این که قیام، خودش رکن نیست مگر آن که متصل به رکوع باشد. یعنی آن چه که رکن میباشد، قیام متصل به رکوع است نه قیام به تنهایی.
مثال دوم: مثل قیام است، قرائت و ابعاض قرائت یا صفات قرائت مثل اعراب، تنوین و حرکات. قرائت هم مثل قیام است به طریق اولی. چون بعضی از مصادیق قیام، رکن است. مثلا اگر قیام متصل به رکوع باشد، رکن میباشد اما قرائت و ابعاض و صفات قرائت، به هیچ وجه رکن نیست. یعنی هیچ مصداقی از مصادیق قرائت، رکن نیست. لذا مرحوم شهید میفرماید قرائت یا ابعاض قرائت یا صفات قرائت، مانند قیام است. لذا اگر وارد قرائت هم شده باشد، باز وارد رکن بعدی نشده است.
اگر کسی ذکر سجده یا یکی از واجبات سجده را فراموش کرده باشد. مثلا فراموش کرده که نوک انگشت بزرگ پا را روی زمین قرار دهد یا کف دست را روی زمین قرار دهد، البته غیر از قرار دادن پیشانی بر مهر که تفاوت میکند. ذکر سجده و واجبات سجده غیر از وضع پیشانی روی مهر، هنگامی که سر از سجده برداشت، اگر برخی از واجبات سجده مثل ذکر سجده یا واجبات دیگر را فراموش کرده باشد، نباید برای تدارک آنها به سجده برگردد. اگرچه داخل در رکن بعدی نشده باشد. یا اگر یکی از واجبات رکوع، غیر از انحناء برای رکوع را فراموش کرده باشد، نباید برای تدارک آن به رکوع برگردد. چون برگشتن برای انجام واجبات سجده و رکوع، مستلزم زیاده رکن است، اگرچه داخل در رکن بعدی نشده باشد. یعنی مسلتزم زیاده رکن بودن، سبب میشود که قائل شویم به عدم جواز برگشت به سجده یا رکوع برای تدارک واجبی که ترک شده است. اگر در سجده، وضع پیشانی را فراموش کرده که وضع پیشانی رکن سجده است، در حقیقت اصلا سجده نکرده است. چون تا پیشانی به مهر نرسد، سجدهای محقق نشده است. در این صورت طبیعتا باید دوباره پیشانی را روی مهر قرار دهد و زیاده رکن نمیباشد.
همچنین اگر رکنی را فراموش کرده باشد، تا زمانی که وارد رکن بعدی نشده باشد، باید آن رکن را تدارک کند. مثلا اگر داخل رکن بعدی نشده باشد، یادش آمد که رکوع را فراموش کرده است، یا یادش آمد که سجدهها را فراموش کرده است. اگر رکنی را فراموش کرده تا زمانی که وارد رکن بعدی نشده باشد، باید آن را تدارک کند. اگر رکوع را فراموش کرده، تا زمانی که به سجده نرفته است، باید آن را تدارک کند. اگر سجده را فراموش کرده باشد، تا زمانی که به حد رکوع برای رکعت بعدی نرسیده است، باید آن را تدارک کند.
مرحوم شهید میفرماید: اگر تکبیرة الاحرام را فراموش کرده باشد و شروع در قرائت حمد و سوره کند، نمازش باطل است. هرچند که داخل در رکن بعدی نشده باشد. تدارک تکبیرة الاحرام هم فایده ندارد. زیرا بطلان در این صورت (نگفتن تکبیرة الاحرام) مستند به این است که نماز اصلا منعقد نشده است. چون انعقاد نماز به تکبیرة الاحرام است و بین تکبیرة الاحرام و نیت، مقارنت لازم است. یعنی به محض آن که نیت کرد باید تکبیرة الاحرام را بیان کند و نمیتوان بین نیت و تکبیرة الاحرام، فاصله زمانی ایجاد کرد. فرض آن است که مصلی، نیت کرده اما تکبیرة الاحرام را نگفته و قرائت را شروع کرده است. در این صورت، مقارنت بین نیت و تکبیرة الاحرام از بین رفته است و چون مقارنت از بین رفته است، نماز اصلا منعقد نشده است. این که مصنف این مورد را ذکر نکرده است و از حکم کلی استثناء نکرده است، به جهت این بوده است که این مورد اصلا لازم نبوده است، زیرا بحث در مورد نماز صحیحه است، نه نمازی که از اساس منعقد نشده است. به این دلیل است که مرحوم شهید اول اصلا این مورد را بیان نفرموده است.