درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۰۴: فصل چهارم: در باقی مستحبات نماز (۲)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

ادامه مستحبات نماز

بخشی از مستحبات را در جلسه گذشته بیان نمودیم و در جلسه حاضر، ادامه مستحبات را بیان خواهیم کرد.

ادامه مستحبات نماز:

مستحب اول: قنوت

یکی دیگر از مستحبات نماز، قنوت است. مستحب است که مصلی، در نماز، قنوت بگیرد. استحباب قنوت، استحباب مؤکد است. برخی از فقها مانند مرحوم شیخ صدوق، قائل به وجوب هستند.

زمان قنوت، بعد از قرائت رکعت دوم بعد از همه نمازهای یومیه (جهریه و اخفاتیه) است. همچنین در غیر نماز‌های یومیه، چه نوافل یومیه و چه غیر از آن از نوافل و واجبات دیگر در تمام نمازها، قنوت وجود دارد.

مرحوم شهید، دو مورد را استثنا می‌کند.

۱) نماز جمعه که دو قنوت دارد. یک قنوت قبل از رکوع رکعت اول و یک قنوت، بعد از رکوع رکعت دوم.

۲) نماز وتر (نماز یک رکعتی بعد از نماز شفع در رکعت آخر) ایشان برخلاف مشهور، معتقد است که یک قنوت قبل از رکوع دارد و یک قنوت بعد از رکوع دارد. یعنی در یک رکعت نماز وتر، قبل و بعد از رکوع، قنوت دارد. هرچند که مشهور معتقد است که نماز وتر، یک قنوت در قبل از رکوع، دارد.

البته برخی معتقدند که مصلی در هر نمازی، مخیر است که قنوت را قبل از رکوع یا بعد از رکوع انجام دهد. مانند محقق حلی، چنین نظری را دارد.

شهید ثانی می‌فرماید: هو حسن للخبر. یعنی این نظر محقق حلی، نظر خوبی است. دلیل آن هم وجود روایت است. روایت چنین است: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْقُنُوتُ قَبْلَ اَلرُّكُوعِ وَ إِنْ شِئْتَ فَبَعْدُ[۱].

شهید ثانی این روایت را قبول دارد اما برخی این روایت را حمل بر تقیه کرده‌اند و آن را غیر قابل استفاده می‌دانند. شهید ثانی، معتقد است که نمی‌توان این روایت را حمل بر تقیه کرد. باید به این نکته توجه داشت که در صورتی می‌توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که فتوای امام در آن روایت، مطابق فتوای اهل تسنن باشد. اما در این مورد، اساسا اهل تسنن، قائل به تخییر قنوت، قبل و بعد از رکوع نیستند. هنگامی که اهل تسنن به این فتوا قائل نباشند، چه معنا دارد که روایت را حمل بر تقیه کنیم؟!

سوال: چه دعایی در قنوت ذکر شود؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: افضل آن است که در قنوت، از دعا و اذکار مرسوم اهل بیت عليهم‌السلام استفاده شود. یعنی از ادعیه و اذکاری استفاده شود که مأثور از اهل بیت عليهم‌السلام است. البته غیر آن جایز است.

افضل آن است که در قنوت، کلمات فرج قرائت شود. یعنی لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ اَلْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ اَلْحَلِيمُ اَلْكَرِيمُ سُبْحَانَ اَللَّهِ رَبِّ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ وَ رَبِّ اَلْأَرَضِينَ اَلسَّبْعِ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِيمِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ.

در رتبه بعد، از حیث فضیلت این دعا است: للّهمّ اغفر لنا وارحمنا وعافِنا واعفُ عنّا في الدنيا والآخرة إنّك على كلّ شيءٍ قدير.

اقل ذکری که در قنوت گفته می‌شود آن است که سه بار یا پنج بار، سبحان الله است.

غیر از این موارد، مصلی می‌تواند هرچقدر که خواست دعا بخواند.

ذکر چند نکته:

نکته اول: مستحب است که دو دست را در قنوت، تا صورت بالا بیاورد. به گونه‌ای که کف دست‌ها به سوی آسمان باشد و انگشتان، غیر از انگشت شست، به یکدیگر چسبیده باشد و انگشت شست از چهار انگشت دیگر، جدا باشد.

نکته دوم: مستحب است امام جماعت و کسی که فرادا نماز را اقامه می‌کند، قنوت را بصورت جهری بیان کند اما شخص مأموم، قنوت را آهسته قرائت کند.

نکته سوم: اگر مصلی، قنوت را قبل از رکوع فراموش کند، آن را می‌تواند بعد از رکوع انجام دهد. هرچند که قائل باشیم جایگاه قنوت، قبل از رکوع است. شخصی مانند شهید ثانی معتقد است که قنوت را می‌توان بصورت اختیاری قبل یا بعد از رکوع انجام دهد. چنین شخصی بحثی ندارد. اما ایشان می‌فرماید هرچند که قائل شویم در حال اختیار جایگاه قنوت، قبل از رکوع است، مصلی می‌تواند در فرض فراموشی، می‌تواند بعد از رکوع، قنوت را انجام دهد. البته اگر بعد از رکوع هم یادش نیامد، پس از آن که نماز به اتمام رسید، رو به قبله در حالی که نشسته است می‌تواند، قنوت را انجام دهد و اگر بازهم فراموش کرد می‌تواند در مسیر، رو به قبله در طریق، قنوت را انجام دهد.

نکته چهارم: لازم است که مأموم از امام جماعت، در قنوت تبعیت کند. حتی اگر مأموم مسبوق باشد. یعنی اگر مأموم بعد از امام جماعت (مثلا رکعت دوم امام جماعت است و مأموم به مسجد رسید. در این حالت، رکعت دوم امام جماعت، رکعت اول مأموم می‌شود) در این صورت، لازم است که مأموم در رکعت اول، از امام جماعت در قنوت تبعیت کند و قنوت را انجام دهد.

نکته پنجم: در قنوت و مواضع دیگر نماز، مستحب است که برای دین و دنیای خودش دعا کند. اما باید توجه داشت، امری که شخص در قنوتش دعا می‌کند نباید حرام باشد. اگر کسی درخواست حرام در نماز بکند، نمازش باطل است. البته بطلان نماز در صورتی است که علم به حرام بودن آن شئ داشته باشد. هرچند اگر بطلان نماز را نداند، مهم نیست. صرف این که بداند آن شئ حرام است، نمازش باطل است هرچند که نداند با درخواست چنین چیزی نمازش باطل می‌شود. اما اگر اصل حرمت چیزی که درخواست می‌کند را نداند، مرحوم شهید ثانی می‌فرماید دو وجه است. که آیا نماز او باطل می‌شود یا خیر؟ ایشان می‌فرماید: اجود آن است که نماز باطل می‌شود.


وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۶۷.

۴

تطبیق ادامه مستحبات نماز

﴿ ويستحبّ القنوت ﴾ (مستحب است قنوت) استحباباً مؤكّداً (این استحباب تأکید دارد)، بل قيل بوجوبه (برخی قائل به وجوب انجام قنوت هستند. جایگاه قنوت در کجا است؟) ﴿ عقيبَ قراءة الثانية ﴾ (بعد از قرائت رکعت دوم. یعنی پس از این که حمد و سوره را قرائت کرد، بعدش و قبل از رکوع، قنوت بگیرد.) في اليوميّة مطلقاً (در نماز‌های یومیه مطلقا. مطلقا یعنی چه نماز‌های جهری و چه نماز‌های اخفاتی) وفي غيرها (غیر الیومیة. غیر یومیه، خواه نماز واجب باشد و خواه نماز مستحبی باشد.)، عدا الجمعة (مگر نماز جمعه که در این نماز) ففيها قنوتان (دو قنوت دارد): أحدهما في الاُولى (در رکعت اول) قبلَ الركوع والآخر في الثانية بعده (بعد الرکوع)، والوتر (الوتر، عطف به الجمعة می‌شود. یعنی عدا الوتر) ففيها قنوتان: قبلَ الركوع وبعدَه (نماز وتر، یک رکعت است. قبل از رکوع و بعد از رکوعش، قنوت دارد). وقيل (برخی گفته‌اند): يجوز فعل القنوت مطلقاً (جایز است انجام قنوت بطور مطلق. یعنی چه قبل از رکوع، انجام قنوت را فراموش کرده باشد و چه فراموش نکرده باشد، به طور مطلق، فعل رکوع می‌تواند) قبلَ الركوع وبعده (قبل از رکوع یا بعد از رکوع باشد. اینگونه نیست که فقط در صورت فراموشی بتواند بعد از رکوع، قنوت را انجام دهد بلکه حتی در حال اختیار که فراموش نکرده است، می‌تواند قنوت را بعد از رکوع انجام دهد) وهو حسنٌ (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این قیل _يجوز فعل القنوت مطلقاً قبلَ الركوع وبعده_ نظر خوب است. زیرا در روایت این نظر مطرح شده است. در روایت چنین بیان شده است: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْقُنُوتُ قَبْلَ اَلرُّكُوعِ وَ إِنْ شِئْتَ فَبَعْدُ. برخی این روایت را حمل بر تقیه کرده‌اند. از این رو مرحوم شهید می‌فرماید:)؛ للخبر وحملُهُ على التقيّة ضعيفٌ (این که این روایت حمل بر تقیه شود، ضعیف است.)؛ لأنّ العامّة لا يقولون بالتخيير. (اهل تسنن این نظر را بیان نمی‌کنند، چگونه امام عليه‌السلام از روی تقیه این نظر را بیان فرموده باشد. تقیه باید چیزی باشد که مطابق نظر اهل تسنن باشد و الا اگر اهل تسنن آن نظر را بیان نکنند یا در میان خودشان اختلاف اساسی باشد، دیگر تقیه معنا ندارد.)

وليكن القنوت ﴿ بالمرسوم ﴾ على الأفضل (باید قنوت به مرسوم باشد. مرسوم یعنی آنچه که رسم اهل بیت عليهم‌السلام بوده است. به بیان دیگر، دعاهایی که رسم عن اهل البیت. یعنی از اهل بیت به ما رسیده است. افضل آن است که ما دعا‌های اهل بیت عليهم‌السلام را در قنوت بخوانیم)، ويجوز بغيره (و جایز است به غیر مرسوم. یعنی به آنچه که غیر مأثور از اهل بیت است. در میان تمام اذکار، بهترین ذکر چیست؟ می‌فرماید:) ﴿ وأفضله كلمات الفرج ﴾ (لا اله الا الله الحلیم الکریم، تا آخر) وبعدها (منظور از بعدها این نیست که کلمات فرج را در قنوت بگوید و بعدش این دعا را بخواند بلکه منظور آن است که از حیث فضیلت، در رتبه دوم قرار دارد این دعا. یعنی اگر کلمات فرج را در قنوت بیان نکردی، این دعا را بخوان) «اللّهمّ اغفر لنا وارحمنا وعافِنا واعفُ عنّا في الدنيا والآخرة إنّك على كلّ شيءٍ قدير» ﴿ وأقلّه (اقل ذکری که مصلی در قنوت می‌گوید) سبحان اللّٰه ثلاثاً أو خمساً ﴾. (سه بار سبحان الله یا پنج بار سبحان الله بگوید) 

ويستحبّ رفعُ اليدين به (مستحب است، رفع یدین در قنوت. به یعنی فی القنوت) موازياً لوجهه (دست‌ها را بالا بیاورد و مقابل صورت قرار دهد)، بطونهما إلى السماء (کف دست به سوی آسمان باشد) مضمومتي الأصابع (انگشتان بسته باشد) إلّا الإ بهامين (مگر دو انگشت شست که لازم نیست به دو انگشت دیگر بچسبانیم و مستحب است)، والجهرُ به (الجهر فی القنوت) للإمام والمنفرد (امام جماعت در نماز جماعت و کسی که فرادا می‌خواند، قنوت را بلند بخوانند)، والسرُّ للمأموم. (و مأموم، قنوت را آهسته بخواند)

ويفعله الناسي قبلَ الركوع بعدَه (انجام دهد قنوت را کسی که فراموش می‌کند، قبل از رکوع. قبل الرکوع، قید ناسی است. یعنی کسی که فراموش کرده قنوت را قبل از رکوع. اگر قنوت را قبل از رکوع فراموش کرده است، بعد از رکوع انجام دهد. بعده، قید یفعله است.) وإن قلنا بتعيّنه قبله اختياراً (حتی اگر قائل باشیم که تعین قنوت، قبل از رکوع اختیارا. یعنی در حال اختیار، حتما باید قبل از رکوع انجام دهد.)، فإن لم يذكره (اگر قنوت را یادش نیامد) حتّى تجاوز (تا این که بعد از رکوع گذشت) قضاه بعد الصلاة جالساً (قضا کند قنوت را بعد از نماز، در همان حال نشسته. اگر در آنجا نیز فراموش کرد)، ثمّ في الطريق مستقبلاً (در مسیر رو به قبله قنوت را انجام دهد). ويتابع المأمومُ إمامَه فيه وإن كان مسبوقاً (تبعیت می‌کند، مأموم از امام جماعت در قنوت، اگر چه مأموم مسبوق باشد. یعنی امام جماعت، سابق باشد و جلوتر نماز را شروع کرده باشد و مأموم، مسبوق باشد. مثلا مأموم در رکعت دوم به امام جماعت، ملحق شده باشد. هرچند که اینگونه باشد، در قنوت از امام جماعت تبعیت کند.)

﴿ وليدعُ فيه وفي أحوال الصلاة (دعا بخواند در قنوت و در احوال دیگر نماز) لدينه ودُنياه من المباح ﴾ (برای دین و دنیای خودش از مباحات و هرچیزی که جایز است. مباح در اینجا در مقابل حرام است. از پنج، حکم تکلیفی، تنها حرام، مباح نیست و امور دیگر جایز است. بنابر این، مباح در اینجا به معنای اعم است. لذا می‌فرماید:) والمراد به هنا مطلق الجائز، وهو غير الحرام (اگر چیز واجبی را مثل حج واجب را از خداوند طلب کند، اشکال ندارد. بنابر این، من المباح نه مباح متساوی الطرفین بلکه مراد از مباح، هرچیزی است که حرام نباشد) ﴿ وتبطل ﴾ الصلاة ﴿ لو سأل المحرَّم ﴾ (باطل می‌شود نماز اگر درخواست شئ حرام بکند) مع علمه بتحريمه (اگر می‌داند که آن شئ حرام است. به بیان دیگر، اگر بداند که آن شئ حرام است و درخواست کرد، نمازش باطل می‌شود.) وإن جهل الحكم الوضعي وهو البطلان (هرچند که نمی‌داند با درخواست شئ حرام در نماز، نمازش باطل می‌شود. مرحوم شهید می‌فرماید: بازهم نماز باطل می‌شود). أمّا جاهلُ تحريمه (جاهل تحریمه با قبلی از این جهت متفاوت است که قبلی، بطلان نماز را نمی‌داند. یعنی نمی‌دانست که با درخواست حرام، نماز باطل می‌شود. اما جاهل تحریمه، اصلا نمی‌داند که این شئ حرام است.) ففي عذره (عذر این جاهل. آیا معذور است که نمازش باطل نیست یا معذور نیست و نمازش باطل است؟) وجهان، أجودهما العدم (العدم یعنی عدم عذر. یعنی نمازش باطل است.)، صرّح به (به عدم عذر) في الذكرى وهو (عدم عذر) ظاهر الإطلاق هنا. (ظاهر اطلاق کلام مصنف در لمعه، این است. چون مرحوم شهید اول فقط فرمود: وتبطل لو سأل المحرَّم. دیگر متذکر این نکته نشد که سأل المحرم در حالی که می‌داند این شئ حرام است یا نمی‌داند حرام است.)

۵

تعقیبات نماز

مستحبات پس از نماز:

 تعقیبات نماز

یکی از مستحابتی که مربوط به بعد از نماز می‌شود، تعقیبات نماز است. مستحب است که مصلی بعد از نماز، مشغول دعا و ذکر شود. معنای تعقیبات نماز، اذکار و دعاها و کارهایی است که مصلی بعد از نماز انجام می‌دهد. یعنی خوب است که مصلی به محض این که سلام نماز را داد، از محل نماز برود.

شایان ذکر است که تعقیبات نماز، در موارد خاص، منحصر نیست. ایشان می‌فرماید: آنچه که از اهل بیت عليهم‌السلام وارد شده است، زیاد است. لذا موارد کم و منحصری نیست.

افضل این است که سه کار را انجام دهد.

۱) بعد از اتمام نماز، سه بار الله اکبر بگوید، در حالی که دو دست خودش را تا مقابل گوش‌های خودش، بلند می‌کند و سپس به پایین می‌آورد و دوباره بالا می‌برد. این که دست‌ها را دوباره به پایین می‌آورد، یا دست‌ها را پایین می‌آورد و روی ران‌ها قرار می‌دهد یا تا نزدیکی زانو می‌آورد و دوباره بالا می‌برد. ایشان در صدد این است که تعدد رفع، صدق کند. یعنی سه بار، دست‌ها بالا و پایین شود. کف دست‌ها رو به قبله باشد، همانند آن چیزی که در تکبیرة الاحرام بیان شد.

۲) بعد از این که سه بار تکبیر گفت، تهلیل بکند بصورت مرسوم و مأثور. یعنی این دعا را قرائت کند: لا إله إلّا اللّٰه إلهاً واحداً ونحن له مسلمون....

۳) تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام را بگوید. ۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ مرتبه سبحان الله.

شهید اول می‌فرماید: وأفضله التكبير ثلاثاً رافعاً ثمّ التهليل بالمرسوم ثمّ تسبيح الزهراء عليها‌السلام. سوال می‌شود که ثم به چه معنا است؟ گاهی شهید اول، ثم می‌آورد و مرادش این است که ابتدا کاری را انجام بده، در رتبه زمانی کار دیگر، بعدش قرار می‌گیرد. یا مراد این است که این کار افضل است و در مرتبه افضلیت، بعد از این، کار دیگر قرار دارد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: مراد از حیث رتبه است. یعنی اول تکبیر و در رتبه بعد تهلیل و در رتبه سوم، ذکر تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام است. اما از حیث افضلیت اینگونه نیست که سه بار تکبیر، افضل از تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام باشد. تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام، افضل تعقیبات است مطلقا. یعنی حتی از سه تکبیر و تهلیل، افضل است. به این دلیل که در روایت بیان شده است تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام، افضل است از هزار رکعتی که بعدش از تسبیحات نباشد.

مرحوم شهید می‌فرماید: بعدش دعاهایی که از اهل بیت عليهم‌السلام منقول است را قرائت نماید و در نهایت هر دعاهایی که میخواهد را قرائت نماید.

در پایان، مصلی دو سجده شکر بجا آورد و بین دو سجده شکر، تعفیر کند. تعفیر یعنی دو طرف پیشانی و دو طرف گونه‌های خودش را به خاک بمالد. مثلا دو طرف پیشانی و گونه‌ها را به مهری که در مقابلش است و خاک است، بمالد. در ابتدا، طرف راست و سپس سمت چپ را به خاک بمالد. در حال سجده هم به گونه‌ای سجده کند که مچ تا آرنج دستش و سینه و شکم خودش را روی زمین پهن کند. پیشانی را روی محل سجده قرار دهد و در هر یک از دو سجده، در سه رتبه اینگونه بگوید: الحمد للّٰه شكراً شكراً، صد مرتبه. و بعد از هر ده مرتبه الحمد للّٰه شكراً شكراً، ده مرتبه بگوید: شکراً للمجیب.

اگر می‌خواهد کمتر انجام دهد، صد مرتبه بگوید شکراً و اگر این مقدار هم نمی‌خواهد انجام دهد، سه مرتبه بگوید: شکراً.

همچنین دعا بخواند در دو سجده سهو بعد از آن دو سجده به دعا‌های مأثور از دعا‌های اهل بیت عليهم‌السلام.

۶

تطبیق تعقیبات نماز

﴿ والتعقيبُ ﴾ وهو الاشتغال عقيبَ الصلاة بدعاءٍ أو ذكر (مشغول شود بعد از نماز به دعا یا ذکر)، وهو غير منحصر (مواردش منحصر در مواردی که بیان می‌شود نیست) لكثرة ما ورد منه عن أهل البيت عليهم‌السلام. (آنچه که از اهل بیت در مورد تعقیبات آمده است، زیاد است.)

﴿ وأفضله (افضل تعقیبات عبارت است از) التكبير ثلاثاً (سه بار تکبیر بگوید) رافعاً ﴾ بها (به این سه تکبیر، دست‌ها را بالا بیاورد) يديه (در حالی که بلند می‌کند دو دست خودش را در هنگام تکبیرات) إلى حذاء اُذنيه (تا مقابل گوش‌ها)، واضعاً لهما على ركبتيه (هنگامی که دست را پایین می‌آورد، دست را روی دو زانو قرار دهد) أو قريباً منهما (یا این که اگر دست را روی دو زانو قرار نمی‌دهد، نزدیک آن قرار دهد.) مستقبلاً بباطنهما القبلة. (کف دست رو به قبله باشد.)

﴿ ثمّ التهليل بالمرسوم ﴾ وهو: «لا إله إلّا اللّٰه إلهاً واحداً ونحن له مسلمون... الخ». (لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ إِلٰهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ لَا نَعْبُدُ إِلّا إِيَّاهُ، مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ رَبُّنَا وَ رَبُّ آبائِنَا الْأَوَّلِينَ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَأَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِى، وَهُوَ حَيٌّ لَايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ.)

﴿ ثمّ تسبيح الزهراء عليها‌السلام ﴾ (بعد از آن تسبیحات حضرت زهرا عليها‌السلام را بگوید.) وتعقيبها ب‍ «ثمّ» (این که مرحوم شهید اول، تسبیح حضرت زهرا عليها‌السلام را با ثم به قبلی‌ها عطف کرد) من حيث الرتبة لا الفضيلة (نمی‌خواهد بگوید که فضیلت تسبیح حضرت زهرا عليها‌السلام، بعد از آن‌ها است و پایین‌تر از آن‌ها است. بلکه در صدد بیان این نکته است که بعد از آن‌ها این تسبیح را بیان کند.)، وإلّا فهي (تسبیح حضرت زهرا عليها‌السلام) أفضله (أفضل التعقیب) مطلقاً (مطلقا یعنی نسبت به همه تعقیبات، این تسبیح، افضل است)، بل روي أنّها (تسبیح حضرت زهرا عليها‌السلام) أفضل من ألف ركعة لا تسبيحَ عَقِبَها (افضل از هزار رکعتی است که پشت آن، تسبیح نباشد.)، وكيفيّتها أن ﴿ يكبّر أربعاً وثلاثين ﴾ مرّة (۳۴ مرتبه الله اکبر بگوید) ﴿ ويحمّد ثلاثاً وثلاثين (۳۳ مرتبه الحمد لله بگوید)، ويسبّح ثلاثاً وثلاثين ﴾.

﴿ ثمّ الدعاء ﴾ بعدَها بالمنقول ثمّ ﴿ بما سَنَح ﴾. (بعد از تسبح حضرت زهرا عليها‌السلام، دعا بخواند به آنچه که از اهل بیت عليهم‌السلام نقل شده و بعد از آن هر دعایی که می‌خواهد را بخواند. بما سنح، یعنی به هر دعایی که مصلی می‌خواهد.)

﴿ ثمّ سجدتا الشكر (پس از این که دعاها را قرائت نمود، دو سجده شکر انجام دهد)، ويعفِّر بينهما ﴾ (به خاک بمالد بین آن دو سجده) جبينيه (دو طرف پیشانی) وخدّيه (دو گونه را) الأيمن منهما ثمّ الأيسر (اول سمت راست پیشانی و سپس سمت چپ پیشانی را به خاک بمالد. اول طرف راست گونه و سپس طرف چپ گونه را به خاک بمالد. در سجده چگونه باشد؟)، مفترشاً ذراعيه وصدره وبطنه (در حالی که سجده شکر را با این حال انجام دهد: پهن کند مچ تا آرنج را و سینه و شکم خودش را. این‌ها را فرش کند روی زمین. یعنی خودش را در حال سجده جمع کند)، واضعاً جبهته مكانها حالَ الصلاة (در حالی که قرار می‌دهد پیشانی خودش را در مکان همان پیشانی در حال نماز. هر جایی که پیشانی را در نماز قرار می‌داد، الآن هم در همانجا قرار دهد)، قائلاً فيهما (در دو سجده شکر بگوید): «الحمد للّٰه شكراً شكراً» مئة مرّة (صد مرتبه بگوید الحمد لله شکرا شکرا)، وفي كلّ عاشرة (در هر ده مرتبه، بگوید:) «شكراً للمجيب» (یعنی بعد از هر ده مرتبه، یکبار بگوید شکرا للمجیب) ودونَه «شكراً» مئة (پایین‌تر از کار اول است از حیث فضیلت، این که صد مرتبه بگوید شکرا) وأقلّه «شكراً» ثلاثاً (لا اقل سه مرتبه بگوید شکرا) ﴿ ويدعو ﴾ فيهما وبعدهما ﴿ بالمرسوم ﴾. (و بعد از دو سجده دعا بخواند به دعاهایی که رسم عن اهل البیت عليهم‌السلام)

۷

فصل پنجم: در تروک

فصل پنجم: در تروک

نکته نخست: از صفحه ۱۸۴ تا ۱۸۸، بحثی به عنوان آنچه که ترکش لازم است، بیان شد. یعنی تروک را در آن قسمت بیان نمودیم. در آن قسمت، ترک الکلام، ترک الفعل الکثیر، ترک سکوت طویل، ترک بکاء للدنیاء، ترک القهقه، ترک الکتف، ترک التفات الی ما ورائه و ترک الأکل و الشرب، بیان شد.

در این قسمت، بقیه تروک را بیان خواهیم کرد.

نکته دوم: برخی از تروکی که اکنون بیان می‌شود، تروکی هستند که ترک کردن آن‌ها، واجب است. به گونه‌ای که اگر ترک نشود، نماز باطل می‌شود. اما برخی از موارد که در صفحه ۲۳۶ بیان می‌شود، مواردی هستند که ترک کردنشان، استحباب دارد. یا به بیان دیگر، انجامشان مکروه است. چون مرحوم مصنف، این موارد را اضافه فرموده است، مرحوم شهید ثانی، برای شهید اول، توجیهی ذکر می‌کند و چنین می‌فرماید: اگر مراد مرحوم مصنف از تروک، مواردی باشد که ترک کردنشان واجب است، صفحه آخر را مذکور به تبع می‌باشند. یعنی برای تکمیل بحث بیان شده است و الّا آن‌ها جزء تروک نیستند. اما احتمال دارد که مراد شهید اول، از تروک، اموری است که ترک کردنشان، مطلوب است. خواه ترکشان واجب یا ترکشان مستحب باشد.

اولین مورد از تروک: تأمین

تأمین یعنی آمین گفتن بعد از سوره مبارکه حمد یا بعد از دعاهایی که می‌خواند. شیعیان، پس از قرائت سوره حمد می‌فرمایند: الحمد لله رب العالمین اما اهل تسنن پس از قرائت سوره حمد می‌گویند: آمین.

کلمه آمین از مواردی است که حرام است، مگر برای تقیه.

۸

تطبیق فصل پنجم: در تروک

﴿ الفصل الخامس ﴾

﴿ في التروك ﴾ 

يمكن أن يريد بها (ممکن است اراده کرده باشد، مرحوم مصنف از تروک،) ما يجب تركه (اموری که ترک کردنشان واجب است. یعنی انجام دادن آن موارد، حرام می‌شود. اگر اینگونه باشد،)، فيكون «الالتفات» إلى آخر الفصل مذكوراً بالتبع (کلمه الفات که در صفحه ۲۳۶ بیان شده است، مذکور بالتبع می‌باشند)، وأن يريد بها (ممکن است، اراده کرده باشد مصنف، به این کلمه تروک) ما يُطلب تركه أعمّ من كون الطلب مانعاً من النقيض. (اعم از طلب مانع از نقیض که حرام است و طلب غیر مانع از نقیض. حرام، طلبی است که مانع از نقیض است. مانع از نقیض یعنی نقیض را نباید انجام دهد. اما مکروه، مانع از نقیض نیست. مکروه را اگر انجام دهد، اشکالی ندارد. اعم بگوید یعنی الزامی نیست و مکروه است)

﴿ وهي (تروک): ما سلف ﴾ في الشرط السادس. (آن مقداری که در شرط ششم گذشت)

﴿ والتأمين ﴾ (هم ما سلف جزء تروک است و هم این مواردی که در ادامه بیان می‌شود، جزء تروک است. تأمین اولین مورد از موارد تروک است.)

النظر إلى ما يشغل القلبَ ، ففيه مناسبةٌ كغيره.

﴿ ووضعُ اليدين قائماً على فخذيه بحذاء رُكبتيه ، مضمومة الأصابع ومنها الإ بهام ﴿ وراكعاً على عيني ركبتيه ، الأصابع والإ بهام مبسوطة هنا ﴿ جُمَع تأكيدٌ لبسط الإ بهام والأصابع ، وهي مؤنّثة سماعيّة ، فلذلك أكّدها بما يؤكّد به جمع المؤنّث. وذكر «الإبهام» لدفع الإ بهام (١) وهو تخصيصٌ بعد التعميم؛ لأنّها إحدى الأصابع ﴿ وساجداً بحذاء اُذُنيه ، ومتشهّداً وجالساً لغيره ﴿ على فخذيه كهيئة القيام في كونها مضمومة الأصابع بحذاء الركبتين.

﴿ ويستحبّ القنوت استحباباً مؤكّداً ، بل قيل بوجوبه (٢) ﴿ عقيبَ قراءة الثانية في اليوميّة مطلقاً وفي غيرها ، عدا الجمعة ففيها قنوتان : أحدهما في الاُولى قبلَ الركوع والآخر في الثانية بعده ، والوتر ففيها قنوتان : قبلَ الركوع وبعدَه. وقيل : يجوز فعل القنوت مطلقاً قبلَ الركوع وبعده (٣) وهو حسنٌ؛ للخبر (٤) وحملُهُ على التقيّة ضعيفٌ؛ لأنّ العامّة لا يقولون بالتخيير.

وليكن القنوت ﴿ بالمرسوم على الأفضل ، ويجوز بغيره ﴿ وأفضله كلمات الفرج (٥) وبعدها «اللّهمّ اغفر لنا وارحمنا وعافِنا واعفُ عنّا في الدنيا والآخرة إنّك على كلّ شيءٍ قدير» (٦) ﴿ وأقلّه سبحان اللّٰه ثلاثاً أو خمساً .

____________________

(١) في (ر) : لرفع الإ بهام.

(٢) قاله الصدوق في المقنع : ١١٥ ، والهداية : ١٢٧.

(٣) يظهر ذلك من كلام المحقّق قدس‌سره حيث قال : ومحلّه الأفضل قبل الركوع ، المعتبر ٢ : ٢٤٢.

(٤) الوسائل ٤ : ٩٠٠ ، الباب ٣ من أبواب القنوت ، الحديث ٤.

(٥) الوسائل ٤ : ٩٠٧ ، الباب ٧ من أبواب القنوت ، الحديث ٤.

(٦) نفس المصدر : الحديث ٣.

ويستحبّ رفعُ اليدين به موازياً لوجهه ، بطونهما إلى السماء مضمومتي الأصابع إلّا الإ بهامين ، والجهرُ به للإمام والمنفرد ، والسرُّ للمأموم.

ويفعله الناسي قبلَ الركوع بعدَه وإن قلنا بتعيّنه قبله اختياراً ، فإن لم يذكره حتّى تجاوز قضاه بعد الصلاة جالساً ، ثمّ في الطريق مستقبلاً. ويتابع المأمومُ إمامَه فيه وإن كان مسبوقاً.

﴿ وليدعُ فيه وفي أحوال الصلاة لدينه ودُنياه من المباح والمراد به هنا مطلق الجائز ، وهو غير الحرام ﴿ وتبطل الصلاة ﴿ لو سأل المحرَّم مع علمه بتحريمه وإن جهل الحكم الوضعي وهو البطلان. أمّا جاهلُ تحريمه ففي عذره وجهان ، أجودهما العدم ، صرّح به في الذكرى (١) وهو ظاهر الإطلاق هنا.

﴿ والتعقيبُ وهو الاشتغال عقيبَ الصلاة بدعاءٍ أو ذكر ، وهو غير منحصر لكثرة ما ورد منه عن أهل البيت عليهم‌السلام.

﴿ وأفضله التكبير ثلاثاً رافعاً بها يديه إلى حذاء اُذنيه ، واضعاً لهما على ركبتيه أو قريباً منهما مستقبلاً بباطنهما القبلة.

﴿ ثمّ التهليل بالمرسوم وهو : «لا إله إلّا اللّٰه إلهاً واحداً ونحن له مسلمون ... الخ» (٢).

﴿ ثمّ تسبيح الزهراء عليها‌السلام وتعقيبها ب‍ «ثمّ» من حيث الرتبة لا الفضيلة ، وإلّا فهي أفضله مطلقاً ، بل روي أنّها (٣) أفضل من ألف ركعة (٤)

____________________

(١) الذكرى ٤ : ١٥.

(٢) راجع الوسائل ٤ : ١٠٣٠ ، الباب ١٤ من أبواب التعقيب ، الحديث ٢ ، والمستدرك ٦ : ٢٧٢ ، الباب ٢ من أبواب بقيّة الصلوات المندوبة ، الحديث الأوّل.

(٣) في (ع) : أنّه.

(٤) الوسائل ٤ : ١٠٢٤ ، الباب ٩ من أبواب التعقيب ، الحديث ٢.

لا تسبيحَ عَقِبَها (١) ، وكيفيّتها أن ﴿ يكبّر أربعاً وثلاثين مرّة ﴿ ويحمّد ثلاثاً وثلاثين ، ويسبّح ثلاثاً وثلاثين (٢).

﴿ ثمّ الدعاء بعدَها بالمنقول (٣) ثمّ ﴿ بما سَنَح .

﴿ ثمّ سجدتا الشكر ، ويعفِّر بينهما جبينيه وخدّيه الأيمن منهما ثمّ الأيسر ، مفترشاً ذراعيه وصدره وبطنه ، واضعاً جبهته مكانها حالَ الصلاة ، قائلاً فيهما : «الحمد للّٰه شكراً شكراً» مئة مرّة ، وفي كلّ عاشرة «شكراً للمجيب» (٤) ودونَه «شكراً» مئة (٥) وأقلّه «شكراً» ثلاثاً (٦) ﴿ ويدعو فيهما وبعدهما ﴿ بالمرسوم (٧).

____________________

(١) قال الفاضل الإصفهاني : هذه زيادة من الشارح لدفع إيهام العموم ، أفضليّته من ألف ركعة معقَّبة بالتسبيح ... المناهج السويّة : ١٤٥.

(٢) الوسائل ٤ : ١٠٢٤ ، الباب ١٠ من أبواب التعقيب ، الحديث الأوّل.

(٣) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : لتعقيب الصلاة ، لا بخصوصيّة البعديّة للتسبيح. المناهج السويّة : ١٤٥.

(٤) الوسائل ٤ : ١٠٧٩ ، الباب ٦ من أبواب سجدتي الشكر ، الحديث ٤.

(٥) نفس المصدر ، الحديث ٢.

(٦) الوسائل ٤ : ١٠٧٠ ، الباب الأوّل من أبواب سجدتي الشكر ، الحديث ٢.

(٧) راجع الوسائل ٤ : ١٠٧٧ ، الباب ٥ و ٦ من أبواب سجدتي الشكر.

﴿ الفصل الخامس

﴿ في التروك

يمكن أن يريد بها ما يجب تركه ، فيكون «الالتفات» (١) إلى آخر الفصل مذكوراً بالتبع ، وأن يريد بها ما يُطلب تركه أعمّ من كون الطلب مانعاً من النقيض.

﴿ وهي : ما سلف في الشرط السادس (٢).

﴿ والتأمين في جميع أحوال الصلاة وإن كان عقيب الحمد أو دعاءً ﴿ إلّالتقيّةٍ فيجوز حينئذٍ ، بل قد يجب ﴿ وتبطل الصلاة بفعله لغيرها؛ للنهي عنه (٣) في الأخبار (٤) المقتضي للفساد في العبادة. ولا تبطل بقوله : «اللّهمّ

____________________

(١) إشارة إلى ما يأتي من قول المصنّف قدس‌سره : ويكره الالتفات ...

(٢) من الفصل الثاني في الصفحة ١٨٤.

(٣) هذا النهي يرجع إلى الأفعال الخارجة عن الصلاة ، فيبطل منها ما تضمّن حرفين فصاعداً كما سلف ، وهو المشهور في ضابط الخارج القولي. أمّا الفعلي فالمعتبر في المفسد منه الكثرة ، ومن ثَمّ اختُلف في الإبطال بالتكفير ، من حيث إنّه من الأفعال ولا يوصف بالكثرة. هذا هو المراد من قوله : «المقتضى للفساد في العبادة» لا النهي المتعارف المتعلّق بنفس العبادة ، فإنّه وإن دلّ على الفساد ، إلّا أنّ هذا ليس منه. وإلى هذا المعنى أشار بقوله فيما يأتي : «والإبطال في الفعل لاشتماله على الكلام المنهيّ عنه». (منه رحمه‌الله).

(٤) راجع الوسائل ٤ : ٧٥٢ ، الباب ١٧ من أبواب القراءة في الصلاة.