درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۷۷: ادامه محرمات مسجد + مکروهات مسجد

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مورد دوم از محرمات مسجد: تصویر گری ذی الروح در مساجد

در جلسه گذشته، مسئله حرمت زخرفه مطرح شد. برای زخرفه، دو معنا بیان شد.

۱) مراد از زخرف، طلا است و زخرفه به معنای نقش و نگارین کردن مساجد به طلا است.

۲) مطلق نقش. یعنی نقش و نگارین کردن مساجد چه به طلا و چه به غیر طلا، زخرفه گفته می‌شود.

مرحوم شهید ثانی در پایان به این نتیجه رسید به دلیل این که در لغت، زخرفه به معنای نقش و نگارین کردن به طلا است، مراد مرحوم مصنف در کتاب لمعه نیز معنای لغوی است.

مورد دوم از محرمات مسجد: تصویر گری ذی الروح در مساجد

مرحوم شهید ثانی، پس از تبیین این معنا. عبارت و نقشها بالصور را مورد بررسی قرار می‌دهد. ایشان می‌فرماید: مراد از نقش، نقش صاحب ارواح است، نه غیر صور ذات ارواح. یعنی غیر ذوات ارواح را شامل نمی‌شود.

همچنین مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این که مرحوم مصنف عبارت و نقشها بالصور را بعد از یحرم زخرفتها، بیان فرمود، گویای آن است که مراد ایشان از زخرفتها معنای اول (نقش به طلا) بوده است. لذا این عبارت را قرینه‌ای برای عدم اراده معنای دوم (مطلق نقش) قرار می‌دهد. زیرا اگر مرحوم مصنف مطلق نقش را اراده فرموده بود، لازم نبود که نقش را بصور جداگانه بیان بفرماید. بلکه زخرفتها هم شامل نقش به طلا و هم شامل نقش به غیر طلا می‌شود.

در نهایت مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: به نظر من نیز این معنا از زخرفه صحیح است و قرینه بودن نقشها بالصور را بپذیریم.

سوال: چرا ذوات ارواح را به عنوان قید ذکر کردید و دلیل این که نقش به صور ذوات ارواح حرام است، چیست؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: اصل تصویر ذی الروح (کشیدن نقاشی برای کسی که صاحب روح است) در غیر مساجد نیز حرام است. یعنی نقاشی انسان یا حیوان، از نظر مرحوم شهید، حرام است. تا چه رسد به مساجد که حرمتش اولی است. بنابر این، اگر تصویر گری ذی الروح در غیر مسجد حرام باشد، در مسجد، به طریق اولی حرمت دارد. اما تصویر غیر ذی الروح حرام نیست. زیرا دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد. طبیعتا هنگامی که دلیل بر حرمت آن وجود نداشته باشد، در مسجد نیز حرام نمی‌باشد.

۴

مورد سوم از محرمات مسجد: نجس کردن مسجد

مورد سوم از محرمات مسجد: نجس کردن مسجد

نجس کردن خود مسجد و آلات مسجد مثل فرش و پرده مسجد، حرام است.

سوال: شخصی با دستمالی که نجس است وارد مسجد می‌شود. آیا می‌توان شئ نجس را همراه خودش به داخل مسجد ببرد یا خیر؟

پاسخ: اقوی عدم حرمت حمل شئ نجس با خود به داخل مسجد است.

۵

مورد چهارم از محرمات مسجد: خارج کردن سنگریزه و خاک ازمسجد

مورد چهارم از محرمات مسجد: خارج کردن سنگریزه ازمسجد

خارج کردن چیزی از داخل مسجد مثل سنگریزه یا خاک مسجد، حرام است. در گذشته، کف مسجد را سنگریزه می‌ریختند و روی آن را فرش پهن می‌کردند. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: در صورتی که سنگریزه، به عنوان فرش مسجد باشد، خارج کردن آن از مسجد حرام است. اما گاهی سنگریزه، زباله مسجد می‌باشد. در این صورت اخراج آن سنگریزه از مسجد نه تنها حرام نیست بلکه مستحب نیز می‌باشد.

خاک مسجد نیز اینگونه است.

سوال: اگر کسی سنگریزه و خاک مسجد را حراماً از مسجد خارج کرد، باید چه کار کند؟

پاسخ: باید به همان مسجد یا مسجد دیگر، برگرداند. البته زمانی می‌توان سنگریزه و خاک را به مسجد دیگر برگرداند که مسجد اول از آن سنگریزه یا خاک، بی‌نیاز شده باشد یا مسجد دوم، نسبت به مسجد اول اولویت داشته باشد. بنابر این، اگر مسجد اول بی‌نیاز نیست یا مسجد دوم، نسبت به مسجد اول هیچ اولویتی ندارد، جایز نیست که سنگریزه یا خاک را به مسجد دیگر ببرد.

۶

تطبیق مورد دوم از محرمات مسجد: تصویر گری ذی الروح در مساجد

﴿ و ﴾ كذا يحرم ﴿ نقشها بالصور* ﴾ (حرام است نقش و نگارین کردن مساجد به صور) ذوات الأرواح دون غيرها (البته به صور ذوات ارواح نه غیر ذوات ارواح. اگر صور ذوات ارواح نباشد، اشکال ندارد)، وهو لازمٌ من تحريم النقش مطلقاً لا من غيره (هو به تحریم نقش مساجد به صور، بازمی گردد. این که مرحوم شهید فرمود: یحرم نقشها بالصور؛ لازمه تحریم نقش مطلقا است. مطلقا یعنی چه به طلا و چه به غیر طلا. لذا اگر زخرفه را مطلق نقش معنا کنیم، دیگر نقشها بالصور را نیاز ندارد. اما اگر زخرفه را نقش به طلا معنا کنیم، سزاوار است که نقشها بالصور را بیان کند. لذا می‌فرماید: یحرم نقشها بالصور، لازمه تحریم نقش مطلقا است، نه غیر تحریم، نقش مطلقا. لذا اگر زخرفه را مطلق نقش معنا کنیم، دیگر نقشها بالصور معنا ندارد. اگر نقش به طلا معنا کنیم، نقشها بالصور، سزاوار است. لذا عبارت نقشها بالصور، قرینه می‌شود بر این که زخرفه به معنای نقش به طلا است.)، وهو (بیان عبارت نقشها بالصور، بعد از یحرم زخرفتها) قرينةٌ اُخرى على إرادة الزخرفة بالمعنى الأوّل خاصّة (قرینه است بر این که مراد از زخرفه، معنای اول است. یعنی به معنای نقش به طلا)، وهذا هو الأجود (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: معنای اول صحیح است). ولا ريب في تحريم تصوير ذي الروح في غير المساجد (شکی نیست در حرمت تصویر ذی الروح در غیر مساجد.) ففيها أولى (در مساجد به طریق اولی حرام است.)، أمّا تصوير غيره فلا (تصویر گری غیر ذی الروح، حرمت ندارد. طبیعتا چون حرام نیست، انجام آن در مسجد نیز حرام نمی‌باشد).

۷

تطبیق مورد سوم از محرمات مسجد: نجس کردن مسجد

﴿ وتنجيسُها ﴾ وتنجيسُ آلاتها كفرشها (نجس نمودن مساجد و همچنین نجس کردن آلات مسجد مثل فرش، ستون، پرده و... مسجد؛ حرام است.)، لا مطلق إدخال النجاسة إليها في الأقوى. (مطلق داخل کردن نجاست به مسجد بنابر قول اقوی، حرام نیست.)

۸

تطبیق مورد چهارم از محرمات مسجد: خارج کردن سنگریزه و خاک ازمسجد

﴿ وإخراجُ الحصى منها ﴾ (حرام است، خارج کردن سنگریزه از مساجد) إن كانت (حصی) فرشاً أو جزءاً منها (من المساجد. اگر سنگریزه، فرش یا جزء مسجد باشد، خارج کردن آن از مسجد حرام است)، أمّا لو كانت قمامةً (اما اگر سنگریزه، زباله مسجد محسوب شود) استُحبّ إخراجها (خارج کردنش از مسجد، مستحب است)، ومثلها التراب (خاک نیز مثل سنگریزه است. گاهی خاک به عنوان فرش مسجد محسوب می‌شود. در این صورت، اخراج خاک از مسجد جایز نیست. اما گاهی خاک به عنوان زباله مسجد محسوب می‌شود. اخراج آن از مسجد نه تنها حرام نیست بلکه مستحب است.)، ومتى اُخرجت على وجه التحريم (اگر سنگریزه یا خاک بصورت حرام از مسجد خارج شد) ﴿ فتعاد ﴾ (برگردانده شود) وجوباً (واجب است که برگرداند) إليها (به خود آن مسجد که از آن خارج کرده) أو إلى غيرها من المساجد (یا به مساجد دیگر ببرد. البته مساجد دیگر شرط دارد.) حيث يجوز نقلُ آلاتها إليه ومالُها (در مواردی که جایز باشد نقل آلات مساجد به غیر آن مسجد. یعنی اگر کسی آلات این مسجد را به مسجد دیگر ببرد، جایز باشد و نقل مال مسجد. یعنی آنچه که به مسجدی مربوط است را به مسجد دیگر ببرد. در چه صورتی نقل آلات و مال از مسجدی به مسجد دیگر جایز است؟)، لغناء الأوّل أو أولويّة الثاني (به دلیل بی‌نیاز بودن مسجد اول یا اولویت داشتن مسجد دوم نسبت به مسجد اول).

۹

مکروهات مساجد

مکروهات مساجد:

مورد اول: بلند ساختن دیوار مسجد

مکروه است که دیوار مساجد را بلند بسازند. مناسب است که دیوار مساجد را در حد متوسط بالا ببرند.

مورد دوم: انداختن آب دهان و خلط سینه

مکروه است اشخاص، آب دهان، خلط سینه را داخل مسجد بیاندازند. مرحوم شهید می‌فرماید: اگر کسی این کار را انجام داد، کفاره‌اش به این است که مقداری خاک روی آن بریزد.

مورد سوم: بلند کردن صدا

بالا بردن صدا بیش از حد عادی، در مسجد، یکی دیگر از مکروهات است. حتی این کار در هنگام قرائت قرآن نیز کراهت دارد.

سوال: جلسات قرآن با بلند گو که در مسجد انجام می‌شود؛ چه حکمی دارد؟

پاسخ: به نظر می‌رسد، بلند کردن صدا در مسجد به این دلیل مکروه اعلام شده، چون موجب ایجاد مزاحمت برای دیگران می‌شود. اگر مزاحمت دلیل کراهت باشد، جلسات قرآن که قاری به تلاوت قرآن می‌پردازد و دیگران برای شنیدن آن حاضر شده‌اند و برای آنان مزاحمت نیست، از بحث ما خارج است.

مورد چهارم: کشتن شپش

کشتن شپش در مسجد مکروه است. ایشان تنها شپش را ذکر کرده اما ظاهرا کشتن امثال شپش نیز این حکم را دارد. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اگر کسی شپش را کشت، آن را دفن کند.

مورد پنجم: تراشیدن تیر

در زمان گذشته که از تیر و کمان استفاده می‌کردند. گاها در مسجد به تراشیدن تیر می‌پرداختند که این کار مکروه است.

مورد ششم: انجام صنعت

انجام هر نوع صنعتگری در مسجد مکروه است. البته مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: تراشیدن تیر نیز یکی از مصادیق صنعتگری محسوب می‌شود و اگر مرحوم شهید اول، بطور خاص آن را ذکر کرده است؛ به این دلیل است که در روایت بخصوصه ذکر شده است. لذا کراهت تراشیدن تیر، تأکید می‌شود.

مورد هفتم: راه دادن مجانین و صبیان

راه دادن مجانین و صبیان به مسجد، کراهت دارد. البته این مورد مربوط به زمانی است که وثوق به طهارت آن‌ها وجود نداشته باشد یا غیر ممیز باشند. یعنی بچه‌ای باشد که ممکن است مسجد را نجس کند یا بر اثر کارهایی که انجام می‌دهد، مخل حواس دیگران باشد. اما اگر صبی ممیز باشد و وثوق به طهارت او نیز وجود دارد و بصورت اجمالی مواظبت بر اقامه نماز دارد. در این صورت، راه دادن او به مسجد اشکالی ندارد. بلکه سزاوار است چنین بچه‌ای را به مسجد راه بدهند تا تمرینی برای او باشد.

۱۰

تطبیق مکروهات مساجد

﴿ ويُكره: تعليتها ﴾ (تعلیه مشتق از علو است. یعنی بالا بردن دیوار مسجد.) بل تُبنى وسطاً عرفاً. (بلکه دیوار مسجد بصورت حد متوسط عرفی ساخته شود. یعنی به اندازه‌ای که عرف متوسط می‌داند، دیوار مسجد را بلند کنند.) 

﴿ والبُصاق فيها ﴾ (کراهت دارد انداختن آب دهان در مسجد) والتنخّم (بیرون انداختن اخلاط بینی و سینه و مانند آن) ونحوه، وكفّارته دفنه. (کفاره بصاق و تنخم آن است که شخص آن‌ها را دفن کند)

﴿ ورفع الصوت ﴾ (بالا بردن صدا) المتجاوزُ للمعتاد (صدایی که تجاوز می‌کند نسبت به آن مقدار اعتدالی. بلند‌تر از حد معمول) ولو في قراءة القرآن (هرچند در قرائت قرآن) ﴿ وقتلُ القَمْل * ﴾ (القمل یعنی شپش) فيُدفن لو فُعِل. (اگر شپش را کشت، دفن کند.)

﴿ وبريُ النَّبْل، (بری یعنی تراشیدن و النبل یعنی تیر. تراشیدن تیر در مسجد مکروه است) و ﴾ هو داخلٌ في ﴿ عمل الصنائع ** ﴾ (مصنف که فرمود بری النبل و عمل الصنائع، شیهد ثانی با عبارت هو داخل فی، به شهید اول اشکال می‌کند که تراشیدن تیر یکی از مصادیق عمل الصنائع است. چرا آن را بصورت جداگانه ذکر کردید؟ در پاسخ به این اشکال می‌فرماید:) وخَصّه (بری النبل را بصورت خاص ذکر کرد) لتخصيصه في الخبر (بخاطر آن که در روایت بصورت خاص ذکر شده است.) فتتأكّد كراهته. (پس تأکید می‌شود کراهت بری النبل. در روایت چنین بیان شده است: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ سَلِّ اَلسَّيْفِ -بیرون کشیدن و برهنه کردن شمشیر- فِي اَلْمَسْجِدِ وَ عَنْ بَرْيِ اَلنَّبْلِ فِي اَلْمَسْجِدِ -و از تراشیدن تیر در مسجد نیز نهی فرمودند- قَالَ إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِكَ -مسجد برای کار دیگری بنا شده است-.

نکته: این که ایشان فرمود بری النبل خَصّه لتخصيصه في الخبر، اگر در روایت بری النبل را بیان فرموده بود و عمل الصنائع هم بیان فرموده بود، این سخن صحیح بود. اما اگر در روایت بری النبل را فرموده اما عمل الصنائع را بیان نفرموده، معنا ندارد که بگوییم بری النبل برای تأکید بیان شده است.

کلمه عمل الصنائع در روایت یافت نشد. اگر کلمه عمل الصنائع در روایت بیان شده باشد، سخن مرحوم شهید ثانی پذیرفته می‌شود. اما اگر عمل الصنائع در روایت بیان نشده باشد، دیگر نمی‌توان گفت که بری النبل برای تأکید است.)

﴿ وتمكينُ المجانين والصبيان ﴾ منها (منها یعنی من المساجد. تمکین یعنی راه دادن. راه دادن مجانین وصبیان به مساجد. البته زمانی کراهت دارد) مع عدم الوثوق بطهارتهم (که وثوق به طهارت آن‌ها وجود نداشته باشد) أو كونهم غير مميِّزين (یا غیر ممیز باشند)، أمّا الصبيّ المميِّز (اما هنگامی که بچه، ممیز باشد) الموثوق بطهارته (وثوق به طهارت هم وجود دارد) المحافظ على أداء الصلوات (محافظت بر انجام نماز‌ها دارد) فلا يُكره تمكينه (راه دادن چنین بچه‌ای به مسجد، کراهت ندارد)، بل ينبغي تمرينه كما يمرّن على الصلاة. (بلکه همانطور که بر نماز تمرین داده می‌شود، راه دادن به مسجد نیز تمرین برای او است و سزاوار است که این تمرین برای او انجام شود.)

﴿ ويحرم : زَخْرَفَتُها وهو نقشها بالزُخرُف وهو الذهب ، أو مطلق النقش كما اختاره المصنّف في الذكرى (١) وفي الدروس أطلق الحكم بكراهة الزخرفة والتصوير ثمّ جعل تحريمهما قولاً (٢) وفي البيان حرّم النقش والزخرفة والتصوير بما فيه روح (٣) وظاهر الزَخْرَفَة هنا النقش بالذهب. فيصير أقوال المصنّف بحسب كتبه ، وهو غريب منه.

﴿ و كذا يحرم ﴿ نقشها بالصور* ذوات الأرواح دون غيرها ، وهو لازمٌ من تحريم النقش مطلقاً لا من غيره ، وهو قرينةٌ اُخرى على إرادة الزخرفة بالمعنى الأوّل خاصّة ، وهذا هو الأجود. ولا ريب في تحريم تصوير ذي الروح في غير المساجد ففيها أولى ، أمّا تصوير غيره فلا.

﴿ وتنجيسُها وتنجيسُ آلاتها كفرشها ، لا مطلق إدخال النجاسة إليها في الأقوى.

﴿ وإخراجُ الحصى منها إن كانت فرشاً أو جزءاً منها ، أمّا لو كانت قمامةً استُحبّ إخراجها ، ومثلها التراب ، ومتى اُخرجت على وجه التحريم ﴿ فتعاد وجوباً إليها أو إلى غيرها من المساجد حيث يجوز نقلُ آلاتها إليه ومالُها ، لغناء الأوّل أو أولويّة الثاني.

﴿ ويُكره : تعليتها بل تُبنى وسطاً عرفاً.

﴿ والبُصاق فيها والتنخّم ونحوه ، وكفّارته دفنه.

____________________

(١) الذكرى ٣ : ١٢٣.

(٢) الدروس ١ : ١٥٦.

(٣) البيان : ١٣٥.

(*) في (س) : بالصورة.

﴿ ورفع الصوت المتجاوزُ للمعتاد ولو في قراءة القرآن ﴿ وقتلُ القَمْل * فيُدفن لو فُعِل.

﴿ وبريُ النَّبْل ، و هو داخلٌ في ﴿ عمل الصنائع ** وخَصّه لتخصيصه في الخبر (١) فتتأكّد كراهته.

﴿ وتمكينُ المجانين والصبيان منها مع عدم الوثوق بطهارتهم أو كونهم غير مميِّزين ، أمّا الصبيّ المميِّز الموثوق بطهارته المحافظ على أداء الصلوات فلا يُكره تمكينه ، بل ينبغي تمرينه كما يمرّن على الصلاة.

﴿ وإنفاذُ الأحكام إمّا مطلقاً ـ وفعل عليٍّ عليه‌السلام له بمسجد الكوفة (٢) خارجٌ ـ أو مخصوص بما فيه جدال وخصومة أو بالدائم لا ما يتّفق نادراً ، أو بما يكون الجلوس فيه لأجلها لا بما إذا كان لأجل العبادة فاتّفقت الدعوى ، لما في إنفاذها حينئذٍ من المسارعة المأمور بها. وعلى أحدها يُحمل فعل عليٍّ عليه‌السلام ، ولعلّه بالأخير أنسب ، إلّا أنّ دكّة القضاء به لا تخلو من منافرةٍ للمحامل.

﴿ وتعريفُ الضوالّ *** إنشاداً ونشداناً (٣) والجمع بين وظيفتي تعريفها في المجامع وكراهتها في المساجد فعله خارجَ الباب.

____________________

(*) في (ق) : القملة.

(**) في (ق) : الصانع.

(١) الوسائل ٣ : ٤٩٥ ، الباب ١٧ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث الأوّل.

(٢) البحار ٤٠ : ٢٧٧ ، الحديث ٤٢.

(***) في (س) : الضالّ.

(٣) أنشد الضالّة : عرّفها ودلّ عليها ، ونَشَد الضالّة : نادى وسأل عنها وطلبها.