درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۷۶: مستحبات و محرمات مسجد

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مستحبات کسی که به مسجد رفت و آمد می‌کند

مستحبات کسی که به مسجد رفت و آمد می‌کند:

مورد اول: هنگام داخل شدن، پای راست را مقدم کند و با پای راست وارد مسجد شود. هنگام خروج از مسجد، پای چپ را مقدم کند و با پای چپ از مسجد خارج شود. بالعکس آنچه که برای ورود و خروج به سرویس بهداشتی بیان شده است. در آن جا با پای چپ وارد و با پای راست خارج شود.

مرحوم شهید علت این نوع از ورود و خروج را چنین بیان می‌فرماید: تشريفاً لليُمنى فيهما. یعنی به جهت شرافت و برتری پای راست بر پای چپ است. به عبارت دیگر، چون پای راست بر پای چپ شرافت دارد، بهتر آن است که در مسجد ابتدا داخل شود و در بیت الخلا، ابتدا بیرون گذاشته شود. البته عبارت تشريفاً لليُمنى فيهما، دلیل فقهی نمی‌باشد. زیرا اگر دلیل نقلی در این رابطه وجود نداشته باشد، نمی‌توان با آن عبارت مرحوم شهید، حکم شرعی را ثابت کرد. مرحوم شهید با بیان این عبارت در صدد بیان حکمتی برای آن روایتی که چنین مطلبی را بیان فرموده، بوده است. در روایت چنین بیان شده است: عَنْ يُونُسَ عَنْهُمْ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْفَضْلُ فِي دُخُولِ اَلْمَسْجِدِ أَنْ تَبْدَأَ بِرِجْلِكَ اَلْيُمْنَى إِذَا دَخَلْتَ وَ بِالْيُسْرَى إِذَا خَرَجْتَ.

مورد دوم: مستحب است که شخص، کفش و آنچه که همراه او است (مثل عصا) را تعاهد کند. یعنی آن را بررسی کند که نجاستی به آن نچسبیده باشد و از نجاست مسجد جلو گیری کند. این کار به جهت احتیاط در طهارت انجام می‌شود.

شایان ذکر است که فضای صدور حدیث و قدیم با توجه به این است که در آن زمان، نجاسات در معابر زیاد بوده لذا این صورت در آن زمان مورد اعتنا بوده است. هرچند که در روزگار معاصر شاید مورد اعتنا نباشد.

عبارت مرحوم شهید اول چنین است: وتعاهدُ نعله. تعاهد از باب تفاعل و دارای معنای مشارکت است. در حالی که بررسی کردن در این مسئله دو طرفه نیست. لذا مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: بهتر آن بود که به جای تعاهد از واژه التعهّد، استفاده می‌کرد.

البته در روایات نیز از واژه تعاهد استفاده شده و چه بسا مرحوم شهید اول به جهت همراهی با روایات این واژه را استفاده کرده است. در روایتی از پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین نقل شده است: تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ.

ممکن است مراد پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ، وارسی افراد نسبت به یکدیگر است. اگر بگوییم که شخص، کفشش را و کفش، شخص را وارسی کند، بی‌معنا است. اما اگر بگوییم، افرادی که وارد مسجد می‌شوند، نسبت به یکدیگر وارسی را انجام دهند. در صورتی که این معنا مراد پیامبر اکرم باشد، دو طرفه بودن نیز معنا پیدا می‌کند.

مورد سوم: قرائت دعا منقول و غیر دعا منقول در هنگام ورود و خروج از مسجد.

مورد چهارم: مستحب است که پس از دخول در مسجد و قبل از نشستن، دو رکعت نماز تحیت مسجد، اقامه شود. حتی اگر شخص مکرر داخل در مسجد می‌شود، مستحب است که نماز تحیت مسجد نیز تکرار شود. مثل امام جماعت که سه بار وارد مسجد می‌شود، مستحب است که هر بار نماز تحیت مسجد را اقامه کند. البته اگر غیر از نماز تحیت، نماز مستحب دیگری دارد که اقامه کند، مثلا پیش از اذان ظهر داخل در مسجد شد و خواست که نافله نماز ظهر را اقامه کند و بعد از آن نماز ظهر را اقامه کند. استحباب نماز تحیت با اقامه آن نماز مستحبی دیگر، رعایت شده است و لازم نیست که نماز تحیت را اقامه کند. چون مقصود از نماز تحیت آن است که اشخاص، بی‌اعتنا به مسجد نباشد و مسجد را احترام کند. گویی اگر کسی وارد مسجد شود و هیچ نمازی را در آن جا اقامه نکند، گویی به منزله بی‌اعتنایی به مسجد است. اما اگر نافله ظهر را اقامه کرد، احترام مسجد حفظ شده است.

گرچه افضل آن است که نماز تحیت با نماز دیگر، تداخل نکند. یعنی هم نماز تحیت و هم نماز نافله ظهر را اقامه کند.

البته باید توجه داشت که این مسئله در صورتی است که هنگام ورود شخص به مسجد، امام جماعت در حال نماز نباشد. یا نماز نزدیک اقامه شدن، نباشد. به گونه‌ای که امکان اقامه نماز تحیت وجود نداشته باشد. در صورتی که نماز جماعت در حال برگزاری باشد یا نزدیک به برگزاری باشد، افضل آن است که به نماز جماعت پرداخته شود و از اقامه نماز تحیت صرف نظر کند.

دو نکته:

۱) اگر شخصی وارد مسجد شد اما عذری برای اقامه نماز دارد. مثلا وضو ندارد. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت، ذکر خدا را بیان کند.

۲) در موارد دیگر نیز تحیت وجود دارد. تحیت مسجد به این است که شخص وارد به مسجد، دو رکعت نماز اقامه کند. اما تحیت مسجد الحرام به خصوص، طواف است. یعنی کسی که وارد مسجد الحرام می‌شود، به جای این که دو رکعت نماز اقامه کند، برای تحیت باید یک طواف انجام دهد. منظور از طواف، یعنی ۷ بار دور خانه خدا با کیفیت مخصوص، دور بزند.

تحیت حرم (محدوده حرم در اطراف مکه) به احرام است. یعنی تحیت حرم به این است که شخص، با احرام وارد این محدوده شود. چون اگر با احرام وارد شود، باید به مسجد الحرام برود و طواف، نماز طواف، سعی صفا و مروه، طواف نساء و نماز را انجام دهد.

تحیت منا به این است که رمی جمره کند.

۴

تطبیق مستحبات کسی که به مسجد رفت و آمد می‌کند

﴿ وتقديمُ الداخل ﴾ إليها (کسی که داخل مسجد می‌شود، تقدیم کند) ﴿ يمينه (پای راست را) والخارج ﴾ منها (کسی که از مسجد خارج می‌شود، تقدیم کند) ﴿ يساره ﴾ (پای چپ را) عكس الخلاء (عکس سرویس بهداشتی که می‌گویند با پای چپ وارد و با پای راست داخل شود. چرا این تقدیم را انجام دهد؟)، تشريفاً لليُمنى فيهما (به جهت شرافت پای راست در هر دو. یعنی برای حفظ شرافت پای راست، در مسجد، با پای راست داخل شود و در بیت الخلا با پای چپ داخل شود. بیان شد که این علتی که مرحوم شهید بیان فرموده، علت فقهی محسوب نمی‌شود. یعنی نمی‌توان به این عبارت مرحوم شهید تمسک کرد و حکم استحباب را ثابت کنیم. بلکه دلیل اصلی این حکم روایت است که فرموده: اَلْفَضْلُ فِي دُخُولِ اَلْمَسْجِدِ أَنْ تَبْدَأَ بِرِجْلِكَ اَلْيُمْنَى إِذَا دَخَلْتَ وَ بِالْيُسْرَى إِذَا خَرَجْتَ. این عبارتی که مرحوم شهید فرموده، فهمی است که از روایت داشته است).

﴿ وتعاهدُ نعله ﴾ (تعاهد عطف به تقدیم است. یعنی یستحب تعاهد نعله. مستحب است که فرد، کف کفش را بررسی کند) وما يصحبه (و آنچه که همراه او است) من عصا وشبهه (مثل عصا و شبه آن)، وهو استعلام حاله عند باب المسجد (تعاهد یعنی در نزدیکی درب مسجد بررسی کند که نجاستی وجود دارد یا خیر) احتياطاً للطهارة (برای این که مسجد نجس نشود. این مورد بخصوص مربوط به آن زمانی است در معابر نجاست زیاد بود)، «والتعهّد» أفصح من «التعاهد» (بهتر بود که مرحوم مصنف به جای کلمه التعاهد از واژه التعهد استفاده می‌کرد.) لأنّه يكون بين اثنين (زیرا التعاهد از باب تفاعل و معنای مشارکت دارد و به معنای وارسی کردن دو طرفه است. در حالی که در این جا وارسی کردن دو طرفه نیست.)، والمصنّف تبع الرواية (البته مرحوم مصنف به تبع روایت از کلمه تعاهد استفاده کرده است. چون در روایت چنین بیان شده: قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: تَعَاهَدُوا نِعَالَكُمْ عِنْدَ أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ. اگر منظور از تعاهدوا نعالکم، آن باشد که هر فردی خودش، کفش خودش را وارسی کند، خالی از معنای مشارکت است اما اگر منظور آن است که افراد یکدیگر را وارسی کند، معنای مشارکت وجود دارد).

﴿ والدعاءُ فيهما ﴾ أي الدخول والخروج (در هنگام ورود و خروج از مسجد، دعا بخواند) بالمنقول وغيره (به دعا‌های منقول و غیر منقول. در روایت دعا منقول چنین نقل شده است. عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ عَنْ جَدَّتِهِ فَاطِمَةَ قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا دَخَلَ اَلْمَسْجِدَ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اِفْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ، فَإِذَا خَرَجَ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اِفْتَحْ لِي أَبْوَابَ فَضْلِكَ. این مورد، دعا منقول است. البته می‌توان در هنگام ورود و خروج از مسجد، غیر این دعا را خواند).

﴿ وصلاةُ التحيّة قبلَ جلوسه ﴾ (قبل از نشستن در مسجد، نماز تحیت مسجد را بخواند) وأقلّها ركعتان (اقلش آن است که دو رکعت بخواند. می‌تواند دو نماز دو رکعتی یا سه نماز دو رکعتی را به عنوان نماز تحیت اقامه کند، نه آن که یک نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی به عنوان نماز تحیت، بخواند)، وتتكرّر بتكرّر الدخول ولو عن قربٍ (تکرار می‌شود نماز تحیت بواسطه تکرر دخول ولو این که فاصله میان آن‌ها کم باشد. باید توجه داشت که مستحبات به گونه‌ای انجام نشود که مورد تمسخر یا بی‌اعتنایی عرف قرار گیرد.)، وتتأدّى بسنّةٍ غيرها (ادا می‌شود نماز تحیت، به نماز مستحبی، غیر از نماز تحیت. یعنی اگر نماز مستحبی مثل نافله ظهر را می‌خواهد اقامه کند، دیگر نماز تحیت ادا شده) وفريضةٍ (فریضة به سنة عطف می‌شود) وإن لم ينوها معها (اگرچه نیت نماز تحیت را با نماز سنت یا فریضه، نکند.)؛ لأنّ المقصود بالتحيّة أن لا تنتهك حرمة المسجد (بخاطر این که مقصود از نماز تحیت مسجد، آن است که) بالجلوس بغير صلاةٍ وقد حصل (هتک نشود حرمت مسجد بواسطه این که افراد، بدون اقامه نماز در مسجد بنشینند. زمانی که نماز مستحبی یا واجب اقامه شوم، این مقصود حاصل شده است.)، وإن كان الأفضل عدم التداخل (گرچه افضل عدم تداخل است).

وتكره (کراهت دارد نماز تحیت) إذا دخل والإمام في مكتوبةٍ (اگر داخل شود و امام در حال نماز واجب است) أو والصلاة تقام (یا این که در حال اقامه شدن باشد) أو قَرُب إقامتها (یا نزدیک اقامه شدن باشد.) بحيث لا يفرغ منها قبله (به گونه‌ای که از نماز تحیت فارغ نمی‌شود قبل از قیام نماز و به نماز جماعت نمی‌رسد.)، فإن لم يكن متطهّراً (اگر وضو ندارد) أو كان له عذر مانع عنها (عن صلاة التحیة. عذری دارد که نمی‌تواند نماز تحیت را اقامه کند) فليذكر اللّٰه تعالى (در این صورت ذکر خدا را بگوید).

وتحيّةُ المسجد الحرام الطواف (تحیت مسجد الحرام، طواف است)، كما أنّ تحيّة الحَرَم الإحرام (حرم یعنی محدوده‌ای که اطراف مکه وجود دارد و احکامی بر آن مترتب است. تحیت حرم به این است که افراد بصورت محرم در آن جا داخل شود)، ومِنى الرمي (تحیت منا، رمی جمره است).

۵

محرمات مسجد

محرمات مسجد:

انجام برخی اعمال در مسجد، حرام است که مرحوم شهید در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کند.

مورد اول: زَخرَفه نسبت به مساجد حرام است. زخرفه یا به معنای تزیین و انجام نقاشی مسجد به طلا است. این معنایی است که لغت نیز آن را تأیید می‌کند. یا به معنای مطلق تزیین و نقش و نگارین کردن مسجد است. مقصود از مطلق نقش و نگار، یعنی این کار چه با طلا انجام شود و چه به غیر طلا انجام شود.

مرحوم مصنف در کتب مختلف، به گونه‌های مختلفی نظر خود را بیان کرده است. 

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: معنای دوم از زخرفه، مختار مصنف در ذکری است. یعنی مرحوم شهید اول در کتاب ذکر ی فرموده: مطلق تزیین کردن (چه با طلا و چه بدون طلا) حرام است.

مرحوم مصنف در کتاب دروس، بطور مطلق حکم به کراهت زخرفه و تصویر کرده است. یعنی بدون این که بفرماید زخرفه با طلا یا غیر طلا باشد و بدون این که بفرماید تصویر ذی الروح یا غیر ذی الروح باشد، مکروه است. البته پس از این که نظر به کراهت را بیان می‌کند، قول به تحریم را در قالب یک قیل نقل کرده است.

در کتاب البیان، مرحوم مصنف، حکم به حرمت نقش و زخرفه و تصویر بما فیه الروح کرده است. یعنی تصویر کشیدن ذی الروح را حرام دانسته است.

در کتاب لمعه، فقط فرموده: ويحرم: زَخْرَفَتُها و نقشها بالصور. از باب این که زخرفه در لغت، به معنای نقش به طلا است و ثانیا بعد از ويحرم: زَخْرَفَتُها، می‌فرماید: و نقشها بالصور، قرینه بر این است که مراد مصنف از زخرفه، مطلق نقش نیست. زیرا اگر مطلق نقش باشد، دیگر معنا ندارد که بعد از آن بفرماید: و نقشها بالصور. زیرا زخرفه، شامل نقش بالصور می‌شود و دیگر لازم نیست آن را بصورت جداگانه تکرار شود. بنابر این مشخص می‌شود که مراد ایشان از نقش، نقش به طلا و نقره است. لذا مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: مرحوم شهید اول به تعداد کتاب‌هایی که تألیف فرموده در این مسئله نظر و رأی دارد.

مورد دوم: حرمت نقش و نگار به صور. مرحوم شهید می‌فرماید: ﴿ و ﴾ كذا يحرم ﴿ نقشها بالصور ﴾

۶

تطبیق محرمات مسجد

﴿ ويحرم: زَخْرَفَتُها ﴾ وهو نقشها بالزُخرُف وهو الذهب (حرام است زخرفه مساجد. زخرفه به معنای نقش و نگارین کردن مساجد به طلا. لغت نیز این معنا را تأیید می‌کند)، أو مطلق النقش (یا تنها منحصر در نقش و نگار به طلا نیست. بلکه مراد مصنف از زخرفه، مطلق نقش و نگارین کردن مسجد است. خواه به طلا یا غیر طلا باشد) كما اختاره المصنّف في الذكرى (مطلق نقش را مرحوم مصنف در کتاب ذکری اختیار کرده است) وفي الدروس أطلق الحكم بكراهة الزخرفة والتصوير ثمّ جعل تحريمهما قولاً (در کتاب دروس، به طور مطلق حکم به کراهت زخرفه و تصویر کرده. یعنی مشخص نکرده که زخرفه به طلا باشد یا نباشد. همچنین مشخص نکرده که تصویر ذی الروح یا تصویر غیر ذی الروح منظورش است. مرحوم شهید ثانی عبارت بالا را منتسب به کتاب دروس کرد. اما زمانی که به کتاب دروس مراجعه شود، دریافت می‌شود که چنین بیان فرموده: و یستحب ترك الزخرفة و التصوير و قيل: يحرمان. [۱]) وفي البيان حرّم النقش والزخرفة والتصوير بما فيه روح (در کتاب البیان، نقش و نگارین کردن و تصویر بما فیه الروح را حرام دانسته است) وظاهر الزَخْرَفَة هنا (در کتاب لمعه) النقش بالذهب (از این باب ظاهر لمعه به این است که اولا در لغت معنای زخرفه به معنای نقش و نگار با طلا است و ثانیا و نقشها بالصور را بصورت جداگانه بیان نموده است. اگر مراد از زخرفه، مطلق نقش و نگارین کردن مسجد بود، نه خصوص طلا، دیگر لازم نبود که نقشها بالصور را بصورت جداگانه ذکر کند. این که نقشها بالصور را جدا گانه بیان کرده مشخص می‌شود که منظورش از زخرفه، زخرفه به طلا است). فيصير أقوال المصنّف بحسب كتبه (اقوال مصنف به حسب کتبی است که تألیف نموده است)، وهو غريب منه (این تعدد نظر از مرحوم شهید اول، عجیب و کم سابقه است).

﴿ و ﴾ كذا يحرم ﴿ نقشها بالصور* ﴾ (همچنین حرام است، نقش مساجد به صور. اساسی‌ترین اختلافی که در مورد صور وجود دارد، آن است که آیا مراد از نقش به صور، نقش ذی الروح است یا شامل غیر ذی الروح نیز می‌شود. منظور از ذی الروح، انسان و حیوان است. مثلا عکس انسان یا حیوانی را در مسجد بکشند.)


در گذشته به این نکته اشاره شد که قدما بین استحباب ترک و کراهت، تفاوت نمی‌گذاشتند. در کتاب دروس می‌فرماید: و یستحب ترك الزخرفة و التصوير؛ اما مرحوم شهید ثانی از آن کراهت می‌فهمد.

﴿ على بابها لافي وسطها على تقدير سبق إعدادها على المسجديّة ، وإلّا حرم في الخبثيّة مطلقاً والحدثيّة إن أضرّت بها ﴿ والمنارة مع حائطها لا في وسطها مع تقدّمها على المسجديّة كذلك ، وإلّا حرم. ويمكن شمول ﴿ كونها مع الحائط استحباب أن لا تعلو عليه ، فإنّها إذا فارقته بالعلوّ فقد خرجت عن المعيّة ، وهو مكروه.

﴿ وتقديمُ الداخل إليها ﴿ يمينه والخارج منها ﴿ يساره عكس الخلاء ، تشريفاً لليُمنى فيهما.

﴿ وتعاهدُ نعله وما يصحبه من عصا وشبهه ، وهو استعلام حاله عند باب المسجد احتياطاً للطهارة ، «والتعهّد» أفصح من «التعاهد» لأنّه يكون بين اثنين ، والمصنّف تبع الرواية (١).

﴿ والدعاءُ فيهما أي الدخول والخروج بالمنقول وغيره.

﴿ وصلاةُ التحيّة قبلَ جلوسه وأقلّها ركعتان ، وتتكرّر بتكرّر الدخول ولو عن قربٍ ، وتتأدّى بسنّةٍ غيرها وفريضةٍ وإن لم ينوها معها؛ لأنّ المقصود بالتحيّة أن لا تنتهك حرمة المسجد بالجلوس بغير صلاةٍ وقد حصل ، وإن كان الأفضل عدم التداخل.

وتكره إذا دخل والإمام في مكتوبةٍ أو والصلاة تقام أو قَرُب إقامتها بحيث لا يفرغ منها قبله ، فإن لم يكن متطهّراً أو كان له عذر مانع عنها فليذكر اللّٰه تعالى.

وتحيّةُ المسجد الحرام الطواف ، كما أنّ تحيّة الحَرَم الإحرام ، ومِنى الرمي.

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٥٠٤ ، الباب ٢٤ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث ١ و ٣.

﴿ ويحرم : زَخْرَفَتُها وهو نقشها بالزُخرُف وهو الذهب ، أو مطلق النقش كما اختاره المصنّف في الذكرى (١) وفي الدروس أطلق الحكم بكراهة الزخرفة والتصوير ثمّ جعل تحريمهما قولاً (٢) وفي البيان حرّم النقش والزخرفة والتصوير بما فيه روح (٣) وظاهر الزَخْرَفَة هنا النقش بالذهب. فيصير أقوال المصنّف بحسب كتبه ، وهو غريب منه.

﴿ و كذا يحرم ﴿ نقشها بالصور* ذوات الأرواح دون غيرها ، وهو لازمٌ من تحريم النقش مطلقاً لا من غيره ، وهو قرينةٌ اُخرى على إرادة الزخرفة بالمعنى الأوّل خاصّة ، وهذا هو الأجود. ولا ريب في تحريم تصوير ذي الروح في غير المساجد ففيها أولى ، أمّا تصوير غيره فلا.

﴿ وتنجيسُها وتنجيسُ آلاتها كفرشها ، لا مطلق إدخال النجاسة إليها في الأقوى.

﴿ وإخراجُ الحصى منها إن كانت فرشاً أو جزءاً منها ، أمّا لو كانت قمامةً استُحبّ إخراجها ، ومثلها التراب ، ومتى اُخرجت على وجه التحريم ﴿ فتعاد وجوباً إليها أو إلى غيرها من المساجد حيث يجوز نقلُ آلاتها إليه ومالُها ، لغناء الأوّل أو أولويّة الثاني.

﴿ ويُكره : تعليتها بل تُبنى وسطاً عرفاً.

﴿ والبُصاق فيها والتنخّم ونحوه ، وكفّارته دفنه.

____________________

(١) الذكرى ٣ : ١٢٣.

(٢) الدروس ١ : ١٥٦.

(٣) البيان : ١٣٥.

(*) في (س) : بالصورة.