الفصل الثانی: شروط نماز
ایشان میفرماید: هفت شرط برای نماز وجود دارد. که به شرح ذیل است.
۱) وقت،
۲) قبله،
۳) ستر عورت،
۴) مکان،
۵) طهارت بدن از حدث وخبث،
۶) ترک کلام در اثناء نماز،
۷) مسلمان بودن.
شرط اول: وقت
مرحوم شهید میفرماید: مراد از وقت در اینجا، وقت تمام نمازها نیست. به عبارت دیگر، مرحوم شهید در توضیح وقت، تنها وقت نمازهای یومیه را بیان میکند. یعنی وقت نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا را بیان میکند. اما وقت نماز میت، نماز آیات را در جای خود بیان نموده است. مثلا وقت نماز میت، بعد از غسل و کفن کردن میت است. وقت نماز آیات را در بخش نماز آیات بیان نموده است.
مرحوم شهید میفرماید: در این قسمت نمیبایست تنها وقت نمازهای یومیه را متذکر میشدیم. زیرا در فصل دوم که مربوط به شروط نماز است، اختصاص به نمازهای یومیه ندارد؛ بلکه شروط همه نمازها به استثناء نماز میت، است. به عبارت دیگر، نماز میت تمام شروط هفتگانه که ذکر شد را ندارد. مثلا در نماز میت، طهارت بدن از حدث و خبث، شرط نیست. به غیر از نماز میت، تمام نمازهای دیگر، شروط هفتگانه را دارند؛ گرچه برخی از شرائط مثل وقت در برخی از نمازها، شرط بودنش تکلف دارد. مثلا وقت نماز صبح را میتوان گفت از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است. اما وقت نماز طواف را نمیتوان بیان نمود، بلکه وقت آن پس از انجام طواف است. یعنی هرگاه مکلف، طواف را انجام داد میتواند نماز طواف را اقامه کند. خواه طواف را در صبح، ظهر، عصر یا شب انجام دهد. نماز میت هم که استثناء شد به این جهت است که در نماز میت، میتوان بعضی از شرائط هفتگانه را بصورت قطعی نفی نمود. پس با توجه به این که شروط هفتگانه به تمام نمازها مربوط میشود؛ احتمال دارد که کسی گمان کند عبارت الفصل الثانی فی شروطها، کلمه شروطها را به تمام نمازها برگردانیم نه تنها مربوط به نمازهای یومیه بدانیم. یعنی فی شروط الصلوات، خواه صلاة یومیه باشد، خواه صلاة طواف باشد و....
شایان ذکر است که برگرداندن ضمیر شروطها به تمام نمازها دارای فوائد و مضراتی است. همچنین اگر به صلاة یومیه برگردانیم نیز داری فوائد و مضراتی است. لذا مرحوم شهید ثانی این مسئله را بررسی کرده است. از این جهت در این خصوص نکات ذیل مطرح میشود.
نکته نخست: برگرداند ضمیر به تمام نمازها، از یک جهت مناسب نیست. در صورتی که ضمیر به تمام نمازها برگردانده شود، یکی از شروط، وقت است و ذیل بحث وقت، مرحوم مصنف فقط وقت نمازهای یومیه را متذکر شده است. اگر شروطها به تمام نمازها بازگشت دارد، چرا ذیل شرط وقت، فقط وقت نماز یومیه بیان شده است؟
توجیه این اشکال اینگونه است: مطلق وقت، (نه خصوص وقت نمازهای یومیه) شرط است و این که مرحوم شهید فقط نماز یومیه را بیان کرده به این دلیل است که وقت در نمازهای دیگر، در جای خودش بحث شده یا میشود و این دلیل نمیشود که ضمیر شروطها به نماز یومیه بازگشت دارد. به بیان دیگر، شروطها، مربوط به تمام نمازها میشود اما در عین حال در شرط وقت، تنها وقت نماز یومیه را متذکر شده است و علت این که وقت دیگر نمازها را بیان نکرده است بخاطر آن بوده که در جای دیگر وقت هر نماز را بیان نموده است. مثلا در نماز میت بیان شد که وقت نماز میت پس از تغسیل و تکفین میت است. وقت نماز طواف در قسمت حج بیان میشود، وقت نماز آیات نیز در قسمت خودش مطرح میشود.
نکته دوم: اگر ضمیر شروطها را به خصوص یومیه برگردانیم از جهتی مناسب نیست. اشکال این صورت آن است که در فصل اول بیان شد الفصل الاول فی اعدادها، ضمیر اعدادها به تمام نمازها بازگشت داده شد. در آن قسمت یکی از نمازها، نماز یومیه بود. نمازهای واجب دیگر، عیدان، جمعه، طواف، نماز میت، ملتزم به نذر بود. قطعا ضمیر اعدادها به تمام نمازها بازگشت دارد، نه خصوص یومیه. طبیعتا در فصل دوم هم که میفرماید فی شروطها و بصورت مطلق بیان نموده، ظاهرش در این است که این ضمیر هم مانند ضمیر فی اعدادها به تمام نمازها بازگشت دارد. چون در کلام مصنف، قید یا قرینهای مبنی بر این که ضمیر به صلاة یومیه اختصاص دارد، بیان نشد.
نکته سوم: بازگرداندن ضمیر فی شروطها به صلاة یومیه از یک جهت مناسب است. با نظم و ترتیبِ شروطی که مصنف بعد از این ذکر میکند؛ تناسب بیشتری دارد. قرائنی که مرحوم شهید ثانی بیان میکند، عبارتند از:
قرینه اول: در ذیل شرط وقت، فقط وقت نماز یومیه مطرح شده است.
قرینه دوم: اساسا وقت در مورد نمازها غیر از نماز یومیه، وقت خاص شرط نیست؛ مگر آن که با تکلف بخواهیم آن را درست کنیم. توضیح آن که، در نمازهای یومیه، وقت خاص در شبانه روز دارد. اما دیگر نمازها مثل نماز آیات وقت خاص ندارد بلکه هرگاه که خسوف یا کسوف شود، وقتش فرا میرسد. نماز میت هر زمانی است که میت را غسل و کفن کردند، میباشد. وقت نماز طواف، پس از انجام طواف میباشد. یعنی در شبانه روز، وقت خاص ندارد.
قرینه سوم: طهارت از حدث و خبث در نماز میت، اصلا شرط نیست. لذا این که گفته شود شروط همه نمازها، با طهارت بدن از حدث و خبث که شرط پنجم است، سازگار نیست.