درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۵۷: نوافل

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

نماز وتیره

مرحوم شهید پس از ذکر تعداد نماز‌های واجب، نماز‌های مستحبی را متذکر شد. ایشان فرمودند: والمندوب لا حصر له. اصل نمازهای مندوب، نماز‌های نافله یومیه است. در نافله یومیه، مشهور معتقد است که ۳۴ رکعت است. ۸ رکعت نماز نافله ظهر است که پیش از نماز ظهر اقامه می‌شود. ۸ رکعت نماز نافله عصر است که پیش از نماز عصر اقامه می‌شود. ۴ رکعت نماز نافله مغرب است که پس از نماز مغرب اقامه می‌شود. توضیح و تطبیق این قسمت در جلسه گذشته بیان شد.

نافله نماز عشا، ۲ رکعت نشسته است که پس از نماز عشا اقامه می‌گردد. ۱۱ رکعت به عنوان شب و ۲ رکعت پیش از نماز صبح از نوافل محسوب می‌شوند. مجموع رکعات ذکر شده، ۳۴ رکعت است.

۲ رکعت نماز نشسته نیازمند توضیح است. مرحوم شهید می‌فرماید: اصل تشریع نماز‌های مستحبی، ایستاده است. یعنی اصل اولیه این است که مکلفین بصورت ایستاده اقامه کند؛ گرچه اقامه بصورت نشسته نیز جایز است. یعنی شارع مقدس به مکلفین رخصت داده است که بصورت نشسته اقامه کنند. اما اقامه نماز وتیره (دو رکعتی که بعد از نماز عشا اقامه می‌شود)، در حالت نشسته از باب رخصت نیست، بلکه اصل اولیه در آن نشسته خواندن است. یعنی اصل اولیه آن است که نشسته اقامه کند. گرچه به نظر شهید اقامه آن بصورت ایستاده اشکالی ندارد بلکه افضل است. اما اصل اولیه تشریع نماز وتیره بصورت نشسته است. به جهت این که خواسته‌اند، نمازهای مستحبی، دو برابر نماز‌های مستحب شود. بقیه نماز‌های مستحبی یومیه ۳۳ رکعت شده و این دو رکعت را بصورت نشسته قرار داده‌اند که یک رکعت حساب شود و در مجموع (با احتساب نماز‌های واجب یومیه) به ۵۱ رکعت برسد. ۳۴ رکعت نماز نافله یومیه + ۱۷ رکعت نماز واجب یومیه = ۵۱ رکعت.

بیان شد که از نظر مرحوم شهید می‌توان نماز وتیره را بصورت ایستاده اقامه کرد بلکه اقامه در حالت ایستاده بهتر است. در این مورد روایتی نیز وجود دارد. [۱]

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این که روایاتی دلالت بر انجام دو رکعت نماز وتیره بصورت جالساً به این معنا نیست که جلوس که حکم اولیه است، افضل باشد. بلکه نهایتا این روایات دالّ بر جواز جلوس است. به عبارت دیگر، مرحوم شهید در صدد بیان این نکته است که هرچند حکم اولیه جلوس است اما در عین حال می‌تواند اقامه نماز در حالت ایستاده، افضل باشد. چون حکم اولیه با جهت است - چون خواسته‌اند که این دو رکعت، یک رکعت محسوب شود-.

ضمن این که روایاتی وجود دارد که بطور مطلق می‌فرماید در همه نماز‌ها قیام، افضل از جلوس است. یعنی بهتر این است که نماز بصورت ایستاده اقامه شود.

نکته: در ماه مبارک رمضان، هزار رکعت نماز مستحبی وجود دارد. هزار رکعت در طول یک ماه تقسیم شده است. مثلا در ۲۰ شب اول، هر شب ۲۰ رکعت (۴۰۰=$ {۲۰} \times{۲۰} $) در ۱۰ شب اول، هر شب ۳۰ رکعت (=۳۰۰ رکعت) در سه شب قدر هر شب ۱۰۰ رکعت (=۳۰۰ رکعت)؛ سوال این است که آیا نماز وتیره را قبل از این نماز شب‌های ماه رمضان اقامه کنیم (یعنی پس از این که نماز عشا اقامه شد، دو رکعت نماز وتیره را بخواند و سپس نماز‌های ماه رمضان را اقامه کند؟) یا نماز وتیره را بعد از نمازهای ماه مبارک رمضان اقامه کند (یعنی پس از نماز عشا، نمازهای ماه مبارک رمضان را اقامه کند و پس از اتمام آن‌ها نماز وتیره را اقامه کند)؟

مرحوم شهید می‌فرماید: افضل آن است که نماز وتیره را بعد از تعقیبات نماز عشا و بعد از هر نمازی که می‌خواهد بعد از نماز عشا اقامه کند، قرار دهد. یعنی تمام نمازهای دیگری که می‌خواهد اقامه کند، اقامه کند و نماز وتیره را در آخر اقامه کند. ثانیا کلام مرحوم مصنف در دیگر تألیفاتشان، نسبت به نافله رمضان که بعد از عشا انجام می‌شود، مختلف است. در کتاب نفلیه، قاطعانه فرموده است که قبل از نافله رمضان، اقامه کند. در کتاب ذکری فرموده است که بعد از نافله رمضان اقامه کند. اما ظاهر لمعه این است که بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز وتیره را اقامه کند.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید هر دو صورت خوب است.

تا کنون بیان شد که ۳۴ رکعت نماز نافله یومیه وجود دارد. البته بیان شد که این نظر هم از نظر روایت و هم از حیث فتوا، مشهور است. اما برخی از فقها، نظرات دیگری در این خصوص ارائه کرده‌اند. برخی معتقدند که ۳۳ رکعت نافله یومیه وجود دارد. برخی ۲۹ رکعت و برخی ۲۷ رکعت را بیان کرده‌اند.


بسیاری از فقها امروز لازم می‌دانند که این نماز در حالت نشسته اقامه شود.

۴

تطبیق نماز وتیره

﴿ وللعشاء ركعتان جالساً ﴾ (بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز بصورت نشسته اقامه می‌شود که یک رکعت محسوب می‌شود.) أي: الجلوس (این که گفته می‌شود جالساً به این معنا است که جلوس ثابت است در این دو رکعت) ثابت فيهما بالأصل لا رخصة (چون در تمام نماز‌های مستحبی رخصت اقامه بصورت نشسته وجود دارد. اما جلوس در این نماز به جعل اولیه شارع مقدس ثابت است نه به رخصت. به بیان دیگر، جعل اولیه این نماز آن است که بصورت نشسته اقامه شود. چرا جعل اولیه آن به این شکل است؟ می‌فرماید:)؛ لأنّ الغرض منهما واحدةٌ (چون غرض از این دو رکعت، یک رکعت است. چرا غرض یک رکعت است؟) ليكمل بها ضِعْف الفريضة (تا کامل شود بواسطه این یک رکعت، دو برابر فریضه. نمازهای واجب ۱۷ رکعت است؛ دو برابر ۱۷ رکعت، ۳۴ رکعت می‌شود. نماز‌های مستحبی دیگر ۳۳ رکعت شد، این دو رکعت نماز نشسته را اضافه کرده‌اند تا مجموع نماز‌های مستحبی ۳۴ رکعت شود)، وهو يحصل بالجلوس فيهما (سوال: چگونه این دو رکعت، با جلوس یک رکعت محسوب می‌شود؟ می‌فرماید: با جلوس در دو رکعت، واحده حاصل می‌شود)؛ لأنّ الركعتين من جلوس ثوابُهما ركعةٌ من قيام (چون هر دو رکعت نشسته، یک رکعت ایستاده محسوب می‌شود و ثوابش به اندازه یک رکعت ایستاده است.) ﴿ ويجوز قائماً ﴾ (البته در دو رکعت نافله عشا، به نظر مرحوم شهید می‌توان بصورت قائما اقامه شود) بل هو أفضل على الأقوى (بلکه اقامه در حالت ایستاده افضل است بنابر قول اقوی. زیرا)؛ للتصريح به في بعض الأخبار (به جهت تصریح برخی از روایات به افضل بودن قیام)[۱] وعدم دلالة ما دلّ على فعلهما جالساً على أفضليّته (ممکن است شخصی اشکال کند که روایتی که بیانگر نشسته خواندن دو رکعت نماز نافله عشا است، دلالتش بر این است که اقامه بصورت نشسته افضل است. مرحوم شهید در پاسخ به این اشکال می‌فرماید: خیر، عدم دلالة ما - روایاتی- دل علی فعلهما جالساً -که دلالت می‌کند بر انجام این دو رکعت بصورت جالس- علی أفضلیّته - یعنی گمان نشود که آن روایات دلالت دارد که جلوس افضل است و سپس مسئله تعارض مطرح شود- به نظر مرحوم شهید آن روایات می‌خواهد اصل جعل را بیان کند که جعل اولیه آن نماز بصورت جلوس بوده است، نه این که جلوس افضل هم است)، بل غايته الدلالة على الجواز (نهایتا این روایات دلالت بر جواز جلوس می‌کند، البته جواز به حکم اصل اولیه نه از باب رخصت)، مضافاً إلى ما دلّ على أفضليّة القيام في النافلة مطلقاً (ضمن این که روایاتی وجود دارد نه فقط در خصوص وتیره بلکه بطور مطلق فرموده است اقامه نماز بصورت قیام افضل است. روایت قبل مربوط به وتیره بود اما روایات عام نیز وجود دارد که نماز ایستاده را افضل می‌داند[۲]. سوال: محل و زمان اقامه دو رکعت نماز نافله عشا چیست؟) ومحلّهما (جای این دو رکعت) ﴿ بعدها ﴾ أي بعد العشاء (بعد از نماز عشا است). والأفضل جعلهما بعد التعقيب (افضل این است که تعقیبات خوانده شود و سپس دو رکعت نماز نافله عشا اقامه شود) وبعد كلّ صلاةٍ يريد فعلها بعدها (و بعد از هر نمازی که اراده دارد انجام آن نماز را بعد از نماز عشا. یعنی اگر بنا دارد که نمازهای مستحبی دیگری پس از نماز عشا اقامه کند، اول آن نماز‌ها را اقامه کند و پس از آن‌ها نماز نافله عشا را اقامه کند).

واختلف كلام المصنّف (کلام مرحوم مصنف مختلف است) في تقديمهما على نافلة شهر رمضان (آیا دو رکعت نماز نافله عشا، بر نماز نافله ماه رمضان مقدم شود؟) الواقعة بعد العشاء (نماز نافله ماه که بعد از نماز عشا اقامه می‌شود) وتأخيرهما عنها (یا دو رکعت نماز نافله عشا از نافله ماه رمضان مؤخر شود؟)، ففي النفليّة (در کتاب نفلیه مرحوم مصنف) قطع بالأوّل (به تقدیمهما علی نافلة شهر رمضان، قطع پیدا کرده است) وفي الذكرى بالثاني (اما در کتاب ذکری معتقد است که تأخیرهما عن نافلة شهر رمضان) وظاهره هنا (ظاهر عبارت مصنف در کتاب لمعه) الأوّل (تقدیم است) نظراً إلى البعديّة (چون مصنف فرمود: وللعشاء ركعتان جالساً ويجوز قائماً بعدها. کلمه بعدها ظاهرش آن است که بعد بلافاصله و بالمباشرة است. بعد عشا ظاهر در آن دارد که بعد بدون فاصله منظور است). وكلاهما حسن (به نظر مرحوم شهید ثانی، هر دو صورت حسن است. خواه بعد از نافله ماه رمضان اقامه کند و خواهد قبل از نافله ماه رمضان اقامه کند. هر دو صورت خوب است).


روایتی که مرحوم شهید مد نظر دارد به شرح ذیل است.

 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:... وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَةِ يُقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةُ آيَةٍ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ اَلْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ لاَ تَعُدَّهُمَا مِنَ اَلْخَمْسِينَ.

روایت عام به شرح ذیل است.

عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:... أَنَّ اَلصَّلاَةَ قَائِماً أَفْضَلُ مِنَ اَلصَّلاَةِ قَاعِداً.

۵

ادامه نماز نافله یومیه

(تا کنون ۲۱ رکعت از نمازهای نافله تطبیق شد.)

﴿ وثمان * ﴾ ركعات صلاة ﴿ الليل (هشت رکعت نماز شب)، وركعتا الشفع ﴾ بعدها (دو رکعت نماز شفع بعد از آن هشت رکعت) ﴿ وركعة الوتر (یک رکعت نماز وتر که مجموعا ۱۱ رکعت می‌شود. ۳۲=۲۱ + ۱۱)، وركعتا الصبح قبلها ﴾ (دو رکعت نماز نافله صبح، پیش از نماز واجب صبح. مجموعا ۳۴ رکعت می‌شود. ایشان می‌فرماید:).

هذا هو المشهور روايةً وفتوىً (از حیث روایت و فتوا آن چه که مشهور است این نظر است. به عبارت دیگر، هم در فتاوی این نظریه شهرت دارد و هم در روایات متعدد این نظریه مطرح شده است و نظرات دیگر در روایات کمی ذکر شده است)[۱].


یک نمونه از روایتی که ۳۴ رکعت را بیان می‌کند، چنین است: عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْفَرِيضَةُ وَ اَلنَّافِلَةُ إِحْدَى وَ خَمْسُونَ رَكْعَةً مِنْهَا رَكْعَتَانِ بَعْدَ اَلْعَتَمَةِ (معنای لغوی عتمة، وقت نماز عشا است. یعنی حدود یک یا دو ساعت بعد از نماز مغرب. در این روایت مراد از عتمه، بعد از نماز این زمان است نه خود عتمه. دو رکعت بعد از نماز عشا) جَالِساً تُعَدَّانِ بِرَكْعَةٍ (دو رکعت را یک رکعت حساب کن) وَ هُوَ قَائِمٌ (در حالی که ایستاده هستی. شاید عبارت و هو قائم مربوط به برکعة باشد. یعنی یک رکعت ایستاده حساب کن البته احتمال هم دارد که به قبل بازگشت داشته باشد.) اَلْفَرِيضَةُ مِنْهَا سَبْعَ عَشْرَةَ (فریضه ۱۷ رکعت است)، وَ اَلنَّافِلَةُ أَرْبَعٌ وَ ثَلاَثُونَ رَكْعَةً (نافله ۳۴ رکعت است. علت این که امام عليه‌السلام دو رکعت نماز عشا را تصریح فرمودند که یک رکعت حساب شود، به این دلیل است که کسی آن دو رکعت را دو رکعت نشمارد و مجموع را ۳۵ رکعت بداند).

۶

ادامه نوافل یومیه (۲)

در روایات دیگر استفاده می‌شود که نوافل یومیه ۲۹ رکعت است. در برخی از روایات این تعداد را ۳۳ رکعت شمرده‌اند. در روایاتی که نوافل یومیه را ۳۳ رکعت شمرده‌اند؛ وتیره را حساب نکرده‌اند. بنابر این، مجموع نماز‌های شبانه روز ۵۰ رکعت می‌شود. ۱۷ رکعت نماز واجب یومیه و ۳۳ رکعت، نماز مستحب.

روایاتی که نوافل را ۲۹ رکعت شمرده‌اند، علاوه بر وتیره، ۴ رکعت از نافله عصر کاسته‌اند. یعنی از نظر این دسته روایات، نوافل نماز عصر ۴ رکعت است. بنابر این، مجموع نوافل ۲۹ رکعت می‌شود.

در برخی از روایات، نوافل را ۲۷ رکعت شمرده‌اند. این روایات، نافله عصر را ۲ رکعت دانسته‌اند. یعنی ۶ رکعت از نافله عصر و ۱ رکعت، وتیره را کاسته‌اند که در مجموع ۷ رکعت از ۳۴ رکعت کاسته‌اند.

هر یک از این‌ها دارای روایت است که مرحوم شهید به آن‌ها اشاره نکرده است. [۱]

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید روایات عدد ۳۳، ۲۹ و ۲۷ حمل می‌شود بر بیان نوافلی که مورد تأکید هستند. یعنی در واقع روایات نمی‌خواهند بیان کنند که تمام نوافل همین ۳۳ یا ۲۹ یا ۲۷ رکعت است. بلکه در صدد بیان مهم‌ترین و مؤکدترین نوافل هستند.


در یک روایت چنین بیان شده است: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أَفْضَلِ مَا جَرَتْ بِهِ اَلسُّنَّةُ مِنَ اَلصَّلاَةِ قَالَ تَمَامُ اَلْخَمْسِينَ. وسائل، ج۴، ص ۴۶، ح۵

در حدیث ششم این صفحه تمام ۵۰ رکعت را می‌شمارد و نماز وتیره را جزء آن‌ها حساب نمی‌کند.

روایتی که بیانگر ۲۹ رکعت است چنین است: عَنْ يَحْيَى بْنِ حَبِيبٍ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أَفْضَلِ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ اَلْعِبَادُ إِلَى اَللَّهِ مِنَ اَلصَّلاَةِ قَالَ سِتٌّ وَ أَرْبَعُونَ رَكْعَةً فَرَائِضُهُ وَ نَوَافِلُهُ. وسائل، ج ۴، ص۶۰، ح۵

در حدیث ششم همین باب (ص۶۱) بصورت مفصل ۴۶ رکعت را بیان می‌کند و برای نافله عصر، ۴ رکعت نافله را ذکر می‌کند.

از نظر مرحوم شهید، روایتی که بیانگر ۲۷ رکعت است؛ ۶ رکعت از نافله عصر کاسته و نماز وتیره را نیز به شمارش نیاورده است. این روایت یافت نشد. آنچه که در روایت وجود دارد؛ آن است که ۴ رکعت از نافله عصر کاسته، ۲ رکعت از نافله مغرب و یک رکعت هم نماز وتیره را از نوافل کاسته است. روایت به شرح ذیل است:

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا جَرَتْ بِهِ اَلسُّنَّةُ فِي اَلصَّلاَةِ فَقَالَ ثَمَانُ رَكَعَاتِ اَلزَّوَالِ (ظهر) وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ اَلظُّهْرِ وَ رَكْعَتَانِ قَبْلَ اَلْعَصْرِ (هشت رکعت موقع زوال. یعنی قبل از نماز ظهر. دو رکعت بعد از نماز ظهر. یعنی پس از آن که مکلف نماز ظهر را اقامه کرد، دو رکعت نماز اقامه کند اما دو رکعت هم زمانی که می‌خواهد نماز عصر را اقامه کند، بخواند. چون در آن دوران بین نماز ظهر و عصر فاصله بود و نماز‌ها را پشت سر هم نمی‌خواندند.) وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ اَلْمَغْرِبِ (دو رکعت هم پس از نماز مغرب، اقامه می‌کند) وَ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنْ آخِرِ اَللَّيْلِ (۱۳ رکعت هم آخر شب، اقامه می‌کند) مِنْهَا اَلْوَتْرُ وَ رَكْعَتَا اَلْفَجْرِ (یعنی ۱۱ رکعت نماز شب و ۲ رکعت نماز نافله صبح را با هم جمع کرده است. چون اگر مکلف آخر شب، نماز شب را بخواند، ۲ رکعت نماز نافله صبح را می‌خواند و پس از آن نماز واجب صبح را اقامه می‌کند. رکعتا الفجر یعنی ۲ رکعت نماز نافله صبح.)

بر اساس این تفسیر ۲۷ رکعت نماز نافله صحیح می‌باشد اما تفسیری که مرحوم شهید ارائه داد، در روایات یافت نمی‌شود.

۷

تطبیق ادامه نوافل یومیه (۲)

وروي ثلاث وثلاثون (روایت شده ۳۳ رکعت) بإسقاط الوتيرة (وتیره را ساقط کرده‌اند) وتسع وعشرون (۲۹ رکعت) وسبع وعشرون (۲۷ رکعت) بنقص العصريّة أربعاً أو ستّاً (از نافله عصر را ۴ یا ۶ رکعت، کم کرده‌اند) مع الوتيرة (علاوه بر وتیره. اگر ۴ رکعت از نافله عصر و یک رکعت وتیره را کم کنیم، می‌شود ۲۹ رکعت. اگر ۶ رکعت از نماز نافله عصر و یک رکعت نماز وتیره را کم کنیم، می‌شود ۲۷ رکعت. چنانچه بیان شد در روایات ستّاً یافت نشد.)، وحُملَ على المؤكّد منها (در این روایات به دنبال بیان نماز‌هایی بوده‌اند که مؤکدتر است و الا به این معنا نیست که مشخص نباشد نماز نافله عصر چقدر است. به عبارت دیگر، مشخص است که نافله عصر، ۸ رکعت است اما ۲ یا ۴ رکعتش مورد تأکید است)، لا على انحصار السنّة فيها (در این مقدار. فیها یعنی در ۳۳ یا ۲۹ یا ۲۷ رکعت).

۸

اسقاط نماز نافله یومیه در سفر و خوف

اگر کسی در سفر باشد یا خوفی برایش حاصل شود که نماز‌های او را قصر می‌کند. موجب قصر نماز می‌شود را به این دلیل بیان می‌کند که سفر معصیت یا خوف کم را خارج کند. هم سفر و هم خوف موجب قصر نماز می‌شود البته نه سفر معصیت و خوف کم.

منظور از قصر نماز آن است که نماز‌های ۴ رکعتی را مکلف ۲ رکعت بخواند. یعنی نماز ظهر، عصر و عشا را به جای آن که ۴ رکعت اقامه کند، دو رکعت اقامه می‌کند.

هرجا که نماز‌ها قصر می‌شود، نوافل همان نماز‌ها، ساقط می‌شود. به بیان دیگر، ۸ رکعت نافله ظهر، ۸ رکعت نافله عصر و وتیره ساقط می‌شود. مجموعا ۱۷ رکعت از نوافل یومیه ساقط می‌شود. در حقیقت مجموع ۳۴ رکعت نافله یومیه به ۱۷ رکعت نافله تقلیل می‌یابد.

سقوط نوافل ظهر و عصر را همه علما قبول دارند اما سقوط نماز وتیره، نظر مشهور است. برخی هم این نظریه را اجماعی دانسته‌اند. اما در روایتی خلاف این نظر مطرح شده است. روایت چنین است: عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِنَّمَا صَارَتِ اَلْعَتَمَةُ مَقْصُورَةً وَ لَيْسَ نَتْرُكُ رَكْعَتَيْهَا (دو رکعت را کم نمی‌کنیم) لِأَنَّ اَلرَّكْعَتَيْنِ لَيْسَتَا مِنَ اَلْخَمْسِينَ (چون آن دو رکعت از ۵۰ رکعت حساب نمی‌شود که بخواهیم کم کنیم. گویی نوافل و فرائض را ۵۰ رکعت دانسته است) وَ إِنَّمَا هِيَ زِيَادَةٌ فِي اَلْخَمْسِينَ تَطَوُّعاً لِيُتِمَّ بِهِمَا بَدَلَ كُلِّ رَكْعَةٍ مِنَ اَلْفَرِيضَةِ رَكْعَتَيْنِ مِنَ اَلتَّطَوُّعِ (با این دو رکعت وتیره، تمام شود. من التطوع یعنی من النافلة).

مرحوم مصنف در کتاب ذکری فرموده: نظریه عدم سقوط وتیره، نظریه قوی است. زیرا روایات سقوط مقصوره عام است اما این روایت خاص دارد. به عبارت دیگر، روایات عام می‌فرماید هرگاه نماز قصر شد، نافله آن نماز ساقط می‌شود اما در خصوص نماز عشا، روایت خاص وجود دارد. این روایت خاص هم معلل است. لذا این روایت مخصص روایات عام محسوب می‌شود. [۱] در بحث جاری، یک روایت بصورت عام می‌فرماید: هر نمازی که قصر شد، نافله آن نماز ساقط می‌شود. اما یک روایت در خصوص نماز عشا می‌فرماید: نماز وتیره ساقط نیست. برای حل این تعارض، گفته می‌شود: روایتی که فرمود هر نماز چهار رکعتی که قصر می‌شود، نافله آن نماز ساقط می‌شود؛ مربوط به غیر از وتیره است.

از نظر مرحوم شهید، این روایت، روایات عام را تخصیص می‌زند؛ مگر آن که اجماع بر خلاف آن وجود داشته باشد. در صورتی که اجماع وجود داشته باشد، بر اساس اجماع عمل می‌شود.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این که مرحوم مصنف می‌فرماید مگر این که اجماع بر خلافش وجود داشته باشد بخاطر این است که توجه دهد که برخی از فقها ادعای اجماع نموده‌اند. به عنوان نمونه ابن ادریس حلی، ادعای اجماع بر سقوط نماز وتیره نموده است. در حالی که در مقابل ابن ادریس، مرحوم شیخ طوسی در کتاب النهایة، تصریح به عدم سقوط نموده است. هنگامی که شیخ طوسی تصریح به عدم سقوط کرده است، مشخص می‌شود که اجماع وجود ندارد. لذا مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: قول به عدم سقوط بهتر است.


در اصول قاعده چنین است که اگر عام و خاصی وجود داشته باشد، عام بوسیله خاص، تخصیص می‌خورد. مثلا مولا می‌فرماید: اکرم کل عالم. فردا همان مولا می‌فرماید: لا تکرم الفساق من العلما. در عبارت اول هم عالم فاسق و هم عالم عادل مشمول اکرام می‌شود. اما عبارت دوم گویای آن است که عالم فاسق را نباید اکرام کرد. برای حل این تعارض، تخصیص مطرح می‌شود. یعنی چون فردا مولا فرمود: لا تکرم الفساق من العلما، مشخص می‌شود که مقصود از جمله دیروز که فرموده بود: اکرم کل عالم؛ این بوده است که اکرم کل عالم عادل. این را در اصطلاح تخصیص می‌گویند.

۹

تطبیق اسقاط نماز نافله یومیه در سفر و خوف

﴿ وفي السفر ﴾ والخوف الموجبين للقصر (در سفر و خوفی که موجب قصر باشد. با عبارت الموجبین للقصر به دنبال اخراج سفر معصیت و خوف کم است که موجب قصر نیستند) ﴿ تتنصّف الرباعيّة (نمازهای چهار رکعتی به دو رکعت تبدیل می‌شود.)، وتسقط راتبة المقصورة ﴾ (راتبة المقصورة یعنی نوافل قصر شده‌ها. نماز‌های مقصوره، راتبه شان ساقط می‌شود. راتبه یعنی نماز‌هایی که مستحب است هر روز و مرتب اقامه شود) ولو قال: «راتبتها» كان أقصر (اگر مرحوم شهید اول به جای این که بفرماید راتبة المقصورة، می‌فرمود راتبتها، کوتاه‌تر و بهتر بود.)، فالساقط (مقداری که از نوافل ساقط می‌شود ۱۷ رکعت است. یعنی نصف نوافل ساقط می‌شود) نصفُ الراتبة ـ سبع عشرة ركعة ـ (۱۷ رکعت ساقط و ۱۷ رکعت پا برجا می‌ماند. البته) وهو في غير الوتيرة موضع وفاقٍ (غیر وتیره یعنی ۸ رکعت نافله ظهر و ۸ رکعت نافله عصر؛ موضع وفاق است)، وفيها على المشهور (سقوط نماز وتیره بنابر نظر مشهور است)، بل قيل: إنّه إجماعيٌّ أيضاً (بلکه ابن ادریس حلی فرموده است که این نظر اجماعی است).

ولكن روى الفضل بن شاذان (روایت کرده فضل بن شاذان از امام رضا عليه‌السلام) عن الرضا عليه‌السلام عدم سقوطها (روایت کرده که نماز وتیره ساقط نمی‌شود)[۱] معلِّلاً بأ نّها زيادةٌ في الخمسين (در آن روایت علت آورده به این که دو رکعت وتیره، زیاده در خمسین است. یعنی ما زاد بر خمسین است. چون اگر نوافل را ۳۳ رکعت بدانیم و ۱۷ رکعت هم فریضه در شرایط عادی، مجموعا ۵۰ رکعت می‌شود. وتیره زیاده‌ای است بر ۵۰ رکعت) تطوّعاً (خداوند متعال استحبابا، وتیره را اضافه کرده است) ليتمّ بها بدل كلّ ركعة من الفريضة ركعتان من التطوّع (تا تمام شود بواسطه آن به جای هر رکعت از فریضه، دو رکعت از تطوع) قال المصنّف في الذكرى: وهذا قويّ لأنّه خاصٌّ ومعلّل (مرحوم مصنف در کتاب ذکری فرموده این نظر قوی است. زیرا این روایت هم خاص و هم معلل است. این که می‌فرماید خاص و معلل، صرف این که خاص باشد، کافی است اما هنگامی که یک روایت بصورت خاص بیان می‌شود و علت را نیز ذکر می‌کند، خاص تقویت می‌شود. یعنی راحت‌تر می‌توان با این روایت خاص، روایات عام را تخصیص زد.)، إلّا أن ينعقد الإجماع على خلافه (مگر آن که کسی برخلاف آن ادعای اجماع داشته باشد. در صورتی که اجماع وجود داشته باشد، باید بدان عمل کرد. گویی به اجماع ادعایی ابن ادریس اشاره دارد. لذا شهید ثانی می‌فرماید:) ونبّه (مرحوم مصنف در کتاب ذکری توجه داد) بالاستثناء (با استثناء آخر جمله که فرمود: إلّا أن ينعقد الإجماع على خلافه، توجه داد) على دعوى ابن إدريس الإجماع عليه (علیه یعنی علی سقوط الوتیره. ابن ادریس بر سقوط وتیره ادعای اجماع نموده است) مع أنّ الشيخ في النهاية صرّح بعدمه (اما شیخ طوسی در کتاب النهایه، تصریح به عدم سقوط وتیره نموده است. بنابر این، ادعای اجماعی که مرحوم ابن ادریس داشته است، ادعای صحیحی نیست. لذا می‌فرماید:) فما قوّاه في محلّه (آنچه که مرحوم مصنف در کتاب ذکری، تقویت کرده، به جا است).


وسائل، ج۴، ص۹۵، ح۳.

ركعاتٍ ﴿ قبلها ، وللعصر ثمان ركعاتٍ ﴿ قبلها ، وللمغرب أربع بعدها .

﴿ وللعشاء ركعتان جالساً أي : الجلوس ثابت فيهما بالأصل لا رخصة؛ لأنّ الغرض منهما واحدةٌ ليكمل بها ضِعْف الفريضة ، وهو يحصل بالجلوس فيهما؛ لأنّ الركعتين من جلوس ثوابُهما ركعةٌ من قيام ﴿ ويجوز قائماً بل هو أفضل على الأقوى ؛ للتصريح به في بعض الأخبار (١) وعدم دلالة ما دلّ على فعلهما جالساً (٢) على أفضليّته ، بل غايته الدلالة على الجواز ، مضافاً إلى ما دلّ على أفضليّة القيام في النافلة مطلقاً (٣) ومحلّهما ﴿ بعدها أي بعد العشاء. والأفضل جعلهما بعد التعقيب وبعد كلّ صلاةٍ يريد فعلها بعدها.

واختلف كلام المصنّف في تقديمهما على نافلة شهر رمضان الواقعة بعد العشاء وتأخيرهما عنها ، ففي النفليّة قطع بالأوّل (٤) وفي الذكرى بالثاني (٥) وظاهره هنا الأوّل نظراً إلى البعديّة. وكلاهما حسن.

﴿ وثمان * ركعات صلاة ﴿ الليل ، وركعتا الشفع بعدها ﴿ وركعة الوتر ، وركعتا الصبح قبلها .

هذا هو المشهور روايةً (٦) وفتوىً. وروي ثلاث وثلاثون بإسقاط

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٣٦ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ١٦.

(٢) نفس المصدر ، الحديث ٢ و ٣ و ٧.

(٣) الوسائل ٤ : ٦٩٦ ، الباب ٤ من أبواب القيام ، الحديث ٣.

(٤) الألفية والنفليّة : ١٤٥ ـ ١٤٦.

(٥) الذكرى ٤ : ٢٧٩.

(*) في (ق) : ثماني.

(٦) راجع الوسائل ٣ : ٣١ ـ ٣٣ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٣ و ٧ و ٩.

الوتيرة (١) وتسع وعشرون (٢) وسبع وعشرون (٣) بنقص العصريّة أربعاً أو ستّاً (٤) مع الوتيرة ، وحُملَ على المؤكّد منها ، لا على انحصار السنّة فيها.

﴿ وفي السفر والخوف الموجبين للقصر ﴿ تتنصّف الرباعيّة ، وتسقط راتبة المقصورة ولو قال : «راتبتها» كان أقصر ، فالساقط نصفُ الراتبة ـ سبع عشرة ركعة ـ وهو في غير الوتيرة موضع وفاقٍ ، وفيها على المشهور ، بل قيل : إنّه إجماعيٌّ أيضاً (٥).

ولكن روى الفضل بن شاذان عن الرضا عليه‌السلام عدم سقوطها معلِّلاً بأ نّها زيادةٌ في الخمسين تطوّعاً ليتمّ بها بدل كلّ ركعة من الفريضة ركعتان من التطوّع (٦) قال المصنّف في الذكرى : وهذا قويّ لأنّه خاصٌّ ومعلّل ، إلّا أن ينعقد الإجماع على خلافه (٧) ونبّه بالاستثناء على دعوى ابن إدريس الإجماع

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٣٣ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٦ ، والباب ١٤ ، الحديث ٢.

(٢) لم نقف على رواية مصرّحة بنقص النوافل أربعاً ، نعم يستفاد «تسع وعشرون» ممّا ورد عن الرضا عليه‌السلام من عدّه مجموع الفرائض والنوافل «ستّة وأربعون ركعة» راجع الوسائل ٣ : ٤٣ ، الباب ١٤ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٥.

(٣) المصدر المتقدّم : ٤٢ ، الحديث ١ و ٢ و ٣.

(٤) ظاهر العبارة : ورود الروايات بنقص خصوص العصريّة أربعاً أو ستّاً ، والموجود في الروايات نقص العصريّة أربعاً والمغرب اثنين. وقد أشرنا في التعليق السابق بعدم العثور بما يصرّح بنقص العصريّة أربعاً.

(٥) قاله ابن إدريس في السرائر ١ : ١٩٤.

(٦) الوسائل ٣ : ٧٠ ، الباب ٢٩ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٣.

(٧) الذكرى ٢ : ٢٩٨.

عليه (١) مع أنّ الشيخ في النهاية صرّح بعدمه (٢) فما قوّاه في محلّه.

﴿ ولكلّ ركعتين من النافلة تشهّدٌ وتسليم هذا هو الأغلب. وقد خرج عنه مواضع ، ذكر المصنّف منها موضعين بقوله : ﴿ وللوتر بانفراده تشهّدٌ وتسليم ﴿ ولصلاة الأعرابي من التشهّد والتسليم ﴿ ترتيب الظهرين بعد الثنائيّة فهي عشر ركعات بخمس تشهّدات وثلاث تسليمات كالصبح والظهرين.

وبقي صلوات اُخر ، ذكرها الشيخ في المصباح (٣) والسيّد رضي الدين بن طاووس في تتمّاته (٤) يُفعل منها (٥) بتسليمٍ واحدٍ أزيد من ركعتين. تَرَكَ المصنّف والجماعة استثناءَها؛ لعدم اشتهارها وجهالة طريقها. وصلاة الأعرابي توافقها في الثاني دون الأوّل.

____________________

(١) السرائر ١ : ١٩٤.

(٢) النهاية : ٥٧.

(٣) منها ما ذكره بقوله : روي عنه عليه‌السلام أنّه قال : «من صلّى ليلة الجمعة إحدى عشر ركعة بتسليمة واحدة ...» مصباح المتهجّد : ٢٢٩.

(٤) أشار قدس‌سره في فلاح السائل (وهو المجلّد الأوّل من التتّمات) إلى صلاتين بين العشاءين : إحداهما أربع ركعات وثانيتهما عشر ركعات ، لم يُصرّح فيهما بكيفيّة التسليم ، والظاهر أنّهما تُفعلان بتسليمٍ واحد ، راجع فلاح السائل : ٢٤٧.

(٥) يعني بعض من الصلوات المذكورة.