درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۵۶: تعداد نمازهای واجب و مستحب

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

ساختار کلی کتاب الصلاة

ساختار کلی از کتاب الصلاة:

کتاب الصلاة در یازده فصل تنظیم شده است.

فصل اول: اعداد نماز‌ها. تعداد نماز‌های واجب و مستحب در این قسمت بیان شده است.

فصل دوم: شروط نماز. در مجموع هفت شرط از شروط نماز ذکر شده است.

فصل سوم: کیفیت نماز. چگونه خواندن نماز در این قسمت مورد بحث قرار گرفته است که در پایان این فصل بخشی از مستحبات نماز را نیز بیان می‌کند.

فصل چهارم: باقی مستحبات نماز در این قسمت بیان شده است.

فصل پنجم: مواردی که باید در نماز ترک شود در این فصل بیان می‌شود.

فصل ششم: دیگر نماز‌های واجب غیر از نماز‌های یومیه، در فصل ششم تبیین می‌شود.

فصل هفتم: احکام خلل مثل شک در نماز و نسیان، در فصل هفتم تبیین می‌شود.

فصل هشتم: نماز قضا،

فصل نهم: نماز خوف،

فصل دهم: نماز مسافر،

فصل یازدهم: نماز جماعت.

۴

اعداد نمازها

فصل اول: اعداد نمازها

در مجموع، هفت نماز واجب وجود دارد.

۱) نماز‌های یومیه (نماز‌های پنجگانه در شبانه روز)، نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء.

سوال: چرا به این نماز‌ها، نماز‌های یومیه می‌گویند در حالی که برخی از این نماز‌ها در شب انجام می‌شود؟

پاسخ: مرحوم شهید دو احتمال را بیان می‌کند.

احتمال اول: بخاطر غلبه روز بر شب.

در غلبه دو احتمال وجود دارد.

الف) بخاطر این که تعداد نماز‌های روز بیشتر از نماز‌های شب است، نماز یومیه می‌گویند. به عبارت دیگر، چون در روز سه نماز وجود دارد و در شب دو نماز یا تعداد رکعات نماز روز بیشتر از تعداد رکعات نماز شب است.

ب) غلبه مذکر بر مؤنث است. یوم مذکر و لیل مؤنث است.

به نظر می‌رسد غلبه مذکر بر مؤنث را به این دلیل بیان می‌فرماید که اگر کسی بگوید نماز صبح که در بین الطلوعین اقامه می‌شود، ثابت نیست که بین الطلوعین جزء روز محسوب شود. از این روی مرحوم شهید می‌فرماید هرچند که بین الطلوعین روز نباشد اما چون غلبه مذکر بر مؤنث وجود دارد، باز هم می‌توان گفت نماز یومیه.

احتمال دوم: کلمه یوم به معنای روز نیست.

یکی از معانی کلمه یوم، روز است اما این معنا در این جا منظور نیست بلکه معنای شبانه روز مراد است. نماز‌های روزانه که بیان می‌شود به این معنا است: نماز‌هایی که در یک شبانه روز بصورت واجب شخص مکلف باید انجام دهد.

۲) نماز جمعه،

۳) نماز عیدان (عید فطر و عید قربان)،

۴) نماز آیات،

۵) نماز طواف برای کسی که احرام بسته و عمره یا حج انجام می‌دهد،

۶) نماز میت

۷) نماز‌هایی که انسان به آن بواسطه نذر، عهد، قسم و... التزام پیدا می‌کند.

البته تعبیر مرحوم شهید در این موارد؛ جمعه، عیدان، آیات، طواف و... است. این نام‌هایی که بیان شد و کلمه صلاة قبلش بیان نشده است؛ یا به جهت آن است که در عرف این نام‌ها بدون لفظ صلاة، غلبه پیدا کرده بر معنای نماز. به این معنا که هنگامی که گفته می‌شود جمعه، غالبا به معنای صلاة جمعه است، هنگامی که گفته می‌شود: آیات، غالبا به معنای نماز آیات است. یا به تقدیر مضاف است. یعنی قبل از آن یک مضاف در تقدیر است. به این معنا که جمعه به معنای صلاة جمعه است. شایان توجه است که این مضاف در همه این نام‌ها در تقدیر گرفته می‌شود مگر یک مورد و آن یک مورد یومیه است. در یومیه اگر صلاة هم در قبلش وجود داشته باشد، مضاف نیست. زیرا کلمه صلاة در کنای یومیه، رابطه صفت و موصوف است، نه رابطه مضاف و مضاف الیه.

سوال: چرا رابطه صلاة با یومیه، رابطه صفت و موصوفی است؟

پاسخ: زیرا یومیه، یاء نسبت دارد. یعنی آنچه که مربوط به یوم و منسوب به یوم است. لذا صلاة یومیه، یعنی صلاتی که صفتش آن است که نسبت دارد به یوم. لذا این ارتباط، رابطه صفت و موصوفی است، نه رابطه اضافی.

بنابر این، مرحوم شهید در تمام موارد می‌پذیرد که رابطه صلاة با آن، رابطه اضافی باشد اما در خصوص یومیه معتقد است که رابطه صفت و موصوفی است.

۵

تطبیق اعداد نمازها

﴿ كتاب الصلاة ﴾

﴿ وفصوله أحد عشر ﴾ (فصول کتاب الصلاة یازده تا است):

﴿ الأوّل ﴾

﴿ في أعدادها ﴾ (در شمارش و عدد نمازها است. به عبارت دیگر، تعداد نماز‌ها چقدر است؟)

﴿ والواجب سبع ﴾ صلوات (نمازهای واجب هفتا است): ﴿ اليوميّة ﴾ (یومیه یعنی) الخمس الواقعة في اليوم والليلة (پنج نمازی که واقع می‌شود در روز و شب، یومیه گفته می‌شود. سوال: اگر در روز و شب واقع می‌شود چرا یومیه می‌نامید؟ در پاسخ به این پرسش می‌فرماید:). نُسبت (این نمازها) إلى اليوم تغليباً (تغلیبا را به دو گونه تفسیر کردیم. یک تفسیر این است که بگوییم نماز صبح و ظهر و عصر چون در روز واقع می‌شوند، غلبه دارند. اما اگر کسی بگوید که نماز صبح در یوم نیست بلکه در شب واقع می‌شود. بنابر این نماز صبح مربوط به نماز لیل است نه نماز یوم. در پاسخ به این اشکال می‌گوییم: در این صورت غلبه مذکر بر مؤنث است. چون یوم مذکر است و لیل مؤنث است.)، أو بناءً على إطلاقه على ما يشمل الليل (یا بنابر اطلاق یوم بر آنچه که شامل شب هم می‌شود. یعنی اطلاق یوم بر کل شبانه روز. در این صورت توجهی به غلبه نداریم.) ﴿ والجُمعة والعيدان (عیدان را چون تقریبا به یک نحو اقامه می‌شود، یکی حساب فرموده است.) والآيات والطواف والأموات والمُلتزَم بنذرٍ* وشبهه ﴾ (آنچه که مورد التزام قرار می‌گیرد بواسطه نذر. مثلا کسی نذر کند که در صبح علاوه بر نماز صبح، دو رکعت نماز مستحبی نیز اقامه کند. اگر نذر کند نماز واجب می‌شود. شبه نذر هم مانند این که عهد ببندد یا قسم یاد کند یا نماز استیجاری که با استیجار، شخص به اقامه آن نماز ملتزم شده است. این هفتا نماز).

وهذه الأسماء (ایشان نفرمود که صلاة الیومیه، صلاة الجعمة، صلاة العیدان؛ به عبارت دیگر کلمه صلاة را قبل از آن‌ها بیان نکرد) إمّا غالبةٌ عرفاً (یا عرفا این اسماء برای نماز غلبه پیدا کرده است. یعنی هنگامی که گفته می‌شود جمعه، غالبا به معنای نماز جمعه است، یا عیدان که گفته می‌شود غالبا به معنای نماز عیدان است)، أو بتقدير حذف المضاف في ما عدا الاُولى (یا به تقدیر حذف مضاف _صلاة_ است. البته در غیر اولی یعنی یومیه. سوال: چرا در یومیه این مضاف وجود ندارد؟ پاسخ: چون در یومیه، یاء نسبت وجود دارد. هنگامی که یاء نسبت وجود دارد به این معنا است که آنچه که مربوط به یوم است. بنابر این، صلاة یومیه یعنی نمازی که این صفت را دارد که مربوط به یوم است. بنابر این، رابطه بین آن‌ها رابطه صفت و موصوفی است. لذا می‌فرماید:)، والموصوف فيها (فیها یعنی فی الاولی. در اولی صلاتی که قبلش است، موصوف است، نه مضاف. با توجه به این نکته در همه موارد، مضاف و مضاف الیه است اما در این مورد، صفت و موصوف وجود دارد).

۶

کشاکش نمازهای واجب بین هفت و نُه

بیان شد که تعداد نمازهای واجب، هفت عدد است.

مرحوم شهید، می‌فرماید: برخی تعداد نمازهای واجب را، نه عدد ذکر کرده‌اند. دلیل این عدد آن است که از نظر آن‌ها نماز آیات، سه مورد محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، نماز آیاتی که از نظر شهید یک نماز محسوب می‌شد؛ از نظر این دسته از علما، سه عدد محسوب می‌شود. زیرا در نماز آیات، نماز کسوف، نماز زلزله و نماز آیات وجود دارد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این که مجموع نماز آیات را یک نماز محسوب کنیم، بهتر از آن است که نماز آیات را سه دسته بدانیم. زیرا نماز آیات فقط منحصر به کسوف و خسوف و زلزله نیست. بلکه برای بادهای سیاه نیز نماز آیات وجود دارد. لذا از نظر شهید، وجهی برای این که نماز آیات را سه عدد بدانیم، وجود ندارد. [۱]


اشکال دیگری که این نظریه دارد آن است که نماز عیدان را نیز باید دو نماز محسوب نماید و قائل شود نماز‌های واجب ده عدد است. در حالی که نماز عیدان را یک نماز محسوب نموده است. هرچند که این اشکال به این نظریه وارد است اما مرحوم شهید این اشکال را مطرح نکرده است.

۷

حقیقت یا مجاز بودن عنوان صلاة در نماز میت

مرحوم مصنف، نماز اموات را جزء نماز‌های واجب دانست و نام صلاة بر آن نهاده است، به این معنا است که از نظر مصنف، اطلاق صلاة برای نماز میت به طریق حقیقت شرعیه است. به عبارت دیگر، نماز میت را در ضمن صلوات واجبه بیان نموده است. این بدان معنا است که این هم مانند بقیه موارد اطلاق صلاة برایش حقیقت است و مجاز نیست.

مصنف در کتاب ذکری همین نظر را اختیار کرده است. در کتاب ذکری مرحوم مصنف چنین می‌فرماید: و شرعاٌ (معنای شرعی صلاة) أفعال مفتتحة بالتكبير (آن است که اولش با تکبیرة الاحرام شروع می‌شود)، مشترطة بالقبلة للقربة (رو به قبله و قصد قربت هم داشته باشد)، فتدخل الجنازة. دیگر نفرموده است که نماز باید رکوع، سجده و قرائت داشته باشد. بنابر این، نماز میت را شرعا، نماز محسوب نموده است.

اما شهید ثانی، حقیقت بودن صلاة بر نماز میت را قبول ندارد. به نظر شهید ثانی، مجازاً به نماز میت، اطلاق صلاة می‌شود. زیرا روایاتی وجود دارد مبنی بر آن که نمازی که فاتحة الکتاب ندارد، اطلاق نماز را نفی کرده است. همچنین در برخی روایات از نمازی که طهور ندارد، اطلاق نماز را نفی کرده است و گفته است که نماز نیست. مثلا در یک روایت چنین بیان شده است: لا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ، در روایت دیگر چنین بیان شده است: لا صلاة إلاّ بطهور. در روایت دیگر از پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین نقل شده است: افتتاح الصلاة الوضوء و تحريمها التكبير (یعنی تکبیرة الاحرام که بیان شد، دیگر نمی‌تواند حرف بزند و نباید قواطع الصلاة را انجام دهد و تمام این موارد حرام می‌شود) و تحليلها التسليم (هنگامی که سلام نماز بیان شد انجام دیگر کارها حلال می‌شود)

این روایات بیانگر آن است که صلاتی که شرع مورد نظر داشته است این موارد است. یعنی صلاتی، حقیقتا صلاة می‌باشد که دارای فاتحة الکتاب، طهور، سلام و... باشد و غیر این حقیقتا صلاة نیست. لذا مرحوم شهید ثانی به این روایات استناد می‌کند و می‌فرماید: نمی‌توان به نماز میت که هیچ یک از موارد فوق الذکر را ندارد، اطلاق نماز بصورت حقیقی نمود.

البته دو نماز باقی می‌ماند.

۱) نماز احتیاط با وجود آن که واجب است اما در این نماز‌ها شمارش نشد.

۲) نماز قضا نیز با این که واجب است اما در این موارد شمرده نشد.

نماز احتیاط آن است که مثلا مکلف بین رکعت سه و چهار شک می‌کند، بنا را بر چهار می‌گذارد و بعد از سلام، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده می‌خواند. اقامه نماز احتیاط واجب است.

مرحوم شهید می‌فرماید: نماز احتیاط و نماز قضا، در کدام یک از اقسام هفتگانه مذکور داخل است؟ ممکن است که گفته شود، این دو نماز داخل در مورد هفتم یعنی الملتزم بنذر و شبهه است. چون مکلف یا به جهت شک و یا به جهت عدم اقامه در وقت، ملتزم به اقامه این دو نماز شده است، داخل در این مورد است. یعنی اگر مکلف شک نمی‌کرد، نماز احتیاط واجب نمی‌شد یا اگر نماز را در وقت اقامه می‌کرد، نماز قضا واجب نمی‌شد. اما اکنون که شک کرده است، ملتزم به اقامه نماز احتیاط شده است. یعنی شک و نخواندن در وقت باعث التزام شد.

همچنین می‌توان گفت که این دو نماز، داخل در نماز یومیه است. زیرا نماز احتیاط در حقیقت مکمل نماز یومیه است. به بیان دیگر، مکلف نمی‌داند که نماز یومیه را سه رکعت خوانده یا چهار رکعت خوانده است، در این صورت می‌گویند بنا را بر رکعت چهارم بگذارد و یک رکعت نماز احتیاط اقامه کند، که اگر نماز را سه رکعت اقامه کرده است، با این نماز احتیاط بشود، چهار رکعت. بنابر این، نماز احتیاط مکمل نماز یومیه است. نماز قضا هم که خود نماز یومیه است. با این تفاوت که مکلف آن را در وقت انجام نداده است و خارج از وقت انجام داده است.

مرحوم شهید ثانی در ادامه می‌فرماید: می‌توان ادعا نمود که نماز احتیاط داخل در مورد هفتم است اما نماز قضا داخل در نماز یومیه است. زیرا نماز قضا خود نماز یومیه است اما در خارج از وقت.

۸

تطبیق کشاکش نمازهای واجب بین هفت و نُه

وعدُّها سبعةً (شمردن صلوات واجبه، هفتا -این که فقها هفت نماز واجب را شمارش نموده‌اند-) أسدُّ (محکم‌تر است) ممّا صنع مَن قَبله (از آنچه که انجام داده‌اند، کسانی که قبل از شهید هستند. علمای قبل از شهید مثل محقق حلی و علامه حلی، معتقدند که نماز‌های واجب ۹ است)، حيث عدّوها تسعةً (چگونه ۹ نماز واجب شمرده‌اند؟) بجعل الآيات ثلاثاً بالكسوفين (بالکوسفین را در پاورقی چنین تفسیر کرده است: والكسوف، والزلزلة، والآيات. کسوف و زلزله را شمرده و پس از آن فرموده آیات. کسوف شاید اعم از کسوف و خسوف باشد. آیات هم مانند بادهای سرخ و... که همه آن‌ها را یکی دانسته است. این که در توضیح نیز بیان شد کسوف و زلزله و آیات به این دلیل بود که عبارت خود مرحوم محقق و علامه اینگونه است. در هر صورت، مرحوم شهید ثانی این نظریه را نمی‌پذیرد. زیرا اگر اینگونه باشد باید نماز عیدین را نیز دو نماز به شمار آوریم. علاوه بر آن، خود نماز آیات در این سه مورد منحصر نمی‌شود. به چه دلیل کسوف و زلزله را به صورت جداگانه ذکر کرده اما خسوف را بصورت جداگانه ذکر نکرده است؟).

۹

تطبیق حقیقت یا مجاز بودن عنوان صلاة در نماز میت

وفي إدخال صلاة الأموات اختيار إطلاقها عليها بطريق الحقيقة الشرعيّة (در ادخال صلاة اموات. -فی إدخال خبر مقدم است، اختیار مبتدا مؤخر است- کسی که مثل مرحوم مصنف داخل کرده نماز اموات را در بین این هفت نماز، در این ادخال صلاة اموات، اختیار کرده؛ اطلاق نماز را بر صلاة میت. در حقیقت زمانی که ادخال کرده معنایش این است که اختیار کرده اطلاق صلاة را بر نماز میت به طریق حقیقت شرعیه[۱])، وهو الذي صرّح المصنّف باختياره في الذكرى (این همان نکته‌ای است که تصریح کرده مصنف به این که اختیار کرده حقیقت بودن اطلاق صلاة را بر نماز میت در کتاب ذکری. مرحوم شهید این دیدگاه را رد می‌کند.) ونفي الصلاة (نفی الصلاة پاسخ مرحوم شهید ثانی به شهید اول است. از نظر شهید ثانی، حقیقت شرعیه صحیح نیست. زیرا) عمّا لا فاتحة فيها (نفی کردن نماز از آنچه که فاتحة الکتاب در آن وجود ندارد که در روایت بیان شده لا صلاة الا بفاتحة الکتاب) ولا طهور (لا صلاة الا بطهور، روایت دومی است که مرحوم شهید به آن اشاره می‌کند. ولا طهور یعنی نفی الصلاة عما لا طهور فیها؛ آن نمازی که در آن وضو و غسل نیست، نماز نیست واقعا) والحكم بتحليلها بالتسليم (حکم کرده پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به این که حلال شدن کارها بعد از نماز بواسطه سلام گفتن است. در روایت چنین بیان شده است: عن أبي عبد اللّٰه عليه السّلام قال قال رسول اللّٰه صلّى اللّه عليه و آله: افتتاح الصلاة الوضوء و تحريمها التكبير و تحليلها التسليم.

این که نمازی که فاتحة الکتاب نداشته باشد، نماز میت هم فاتحة الکتاب ندارد.

نمازی که طهور نداشته باشد، نماز میت هم طهارت ندارد.

حکم تحلیل نماز به تسلیم است، نماز میت هم سلام ندارد. مرحوم شهید از این باب می‌فرماید:) ينافي الحقيقة (ینافی، خبر نفی الصلاة است. نفی الصلاة ینافی الحقیقة. حقیقت بودن را قبول نداریم).

وبقي من أقسام الصلاة الواجبة (از اقسام صلاة باقی می‌ماند) صلاة الاحتياط والقضاء (صلاة الاحتیاط و القضاء در کدام یک از این هفت مورد مذکور است؟ می‌فرماید:)، فيمكن دخولُهما في «الملتزم» (ممکن است که نماز احتیاط و قضا را داخل بدانیم در الملتزم بنذر و شبهه) ـ وهو الذي استحسنه المصنّف ـ (استحسنه یعنی حَسَن شمرده آن را. به عبارت دیگر، مصنف فرموده این نظریه خوبی است) وفي «اليوميّة» (یمکن ذخولهما فی الیومیه. در ملتزم که شمرده شد، اینگونه تفسیر می‌شود: نماز احتیاط و قضا، مورد التزام قرار گرفته توسط مکلف یا به جهت شک یا به جهت ترک نماز واجب در وقت. در یومیه داخل هستند به این دلیل که)؛ لأنّ الأوّل مكمِّلٌ لما يُحتمل فواته منها (من الیومیه. در واقع مکمل آن چیزی است که احتمال می‌رود فوات آن چیز از یومیه. یعنی احتمال می‌دهیم که رکعت آخر را در شک سه و چهار نخوانده‌ایم، یک رکعت نماز احتیاط می‌خوانیم که مکمل باشد)، والثاني (نماز قضا) فعلها (فعل همان نماز یومیه) في غير وقتها (در غیر وقت یومیه. در حقیقت نماز قضا چیزی غیر از نماز یومیه نیست. احتمال سوم آن است که:). ودخول الأوّل في «الملتزم» والثاني في «اليوميّة» (قضا همان نماز یومیه است اما احتیاط داخل در الملتزم بنذر و شبهه است که مکلف بواسطه شک به آن التزام پیدا می‌کند.)، وله وجهٌ وجيه (این احتمال سوم قابل دفاع است).


حقیقت شرعیه یعنی در زمان خود پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به این نماز میتی که رکوع، سجده، حمد، وضو، طهارت و... ندارد، اطلاق صلاة شده است. به عبارت دیگر، در زمان پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اطلاق صلاة بر نماز میت، حقیقت شد و از مجاز بودن خارج شد.

۱۰

نمازهای مستحبی

نماز‌های مستحبی:

نماز‌های واجب را در اینجا تمام می‌کنیم. از این به بعد، نماز‌های مستحب را بیان می‌فرماید.

سوال: تعداد نماز‌های مستحب چقدر است؟

پاسخ: ایشان در پاسخ به این سوال می‌فرماید: والمندوب لا حصر له.

ظاهر این عبارت آن است که نماز‌های مستحبی بی‌شمار است و منحصر نیست. لذا شهید ثانی برای این که این مطلب را ثابت کند، به این روایت استدلال می‌کند: فإنّ الصلاة خير موضوع، فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر.

یعنی نماز بهترین چیزی است که شارع مقدس آن را وضع کرده است. موضوع به معنای مجعول است. خداوند متعال نماز یومیه، روزه و واجبات را جعل کرده است. بهترین چیزی که خداوند متعال جعل کرده است، نماز است. حضرت در این روایت می‌فرماید: هرکه مایل است، نماز را کم و هرکه مایل است، زیاد انجام دهد.

مرحوم شهید در صدد آن است که از عبارت فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر، استفاده کند که نمازهای مستحبی حصری ندارد.

ممکن است که مرحوم شهید بخواهد از این عبارت استفاده کند که هرچند در روایات نماز مستحبی ذکر نشده باشد اما مکلف باز می‌تواند نماز مستحبی بدون هیچ عنوانی اقامه کند. در ادامه خواهیم دید که این نکته را می‌توان از کلمات شهید استفاده کرد یا خیر.

اگر مقصود مرحوم شهید از لا حصر له، غیر منحصر واقعی باشد، طبیعتا این نکته اخیر را می‌خواهد بیان کند. اما اگر مقصودش آن باشد که نمازهای مستحبی به قدری زیاد هستند که قابل شمارش نیستند. مثلا کسی بگوید عدد قطره‌های باران بی‌نهایت است. در این موارد نه این که واقعا بی‌نهایت است بلکه به این معنا است که به قدری زیاد است که به راحتی قابل شمارش نیست. اگر مراد شهید این معنا از لا حصر له باشد، دیگر به این معنا نیست که مکلف هروقت خواست می‌تواند نماز مستحبی بخواند بلکه نماز‌های مستحبی، وقت و مکان مشخص دارد و باید مکلف طبق آن عمل کند اما این موارد به قدری زیاد است که به راحتی قابل شمارش نیستند.

افضل نماز‌های مستحبی:

نماز‌های نافله یومیه افضل نماز‌های مستحبی هستند. مرحوم شهید می‌فرماید: اگر عدد کل نوافل را جمع کنیم، عددش دو برابر نماز‌های یومیه می‌شود. ۱۷ رکعت نماز یومیه وجود دارد اما رکعات نوافل یومیه ۳۴ عدد است.

سوال: ۳۴ رکعت نوافل یومیه چگونه است؟

پاسخ: ۴ تا دو رکعت، نافله ظهر است که قبل از نماز ظهر اقامه می‌شود.

۴ تا دو رکعت، نافله عصر است که قبل از نماز عصر اقامه می‌شود.

۲ تا دو رکعت، نافله نماز مغرب است که بعد از نماز مغرب اقامه می‌شود.

نافله نماز عشا، دو رکعت نماز نشسته است که به آن وتیره گفته می‌شود. این دو رکعت، یک رکعت محسوب می‌شود. زیرا در موارد دیگر گفته می‌شود اگر نماز مستحبی را مکلف بخواهد بصورت نشسته اقامه کند هر دو رکعت را یک رکعت حساب کند. لذا اگر کسی نافله نماز ظهر را بصورت نشسته اقامه می‌کند، خوب است که ۱۶ رکعت اقامه کند.

۱۱ رکعت، نماز شب است.

۲ رکعت نماز، قبل از نماز صبح وجود دارد.

بنابر این ۲ رکعت نماز قبل از نماز صبح، ۸ رکعت نماز ظهر، ۸ رکعت نماز عصر، ۴ رکعت نماز مغرب، ۱ رکعت عشا، ۱۱ رکعت نماز شب که در مجموع می‌شود ۳۴ رکعت نماز نافله مستحبی.

۱۱

تطبیق نماز‌های مستحبی

﴿ والمندوب ﴾ من الصلاة ﴿ لا حصر له ﴾ (آنچه که مستحب است از نماز‌ها حصر ندارد) فإنّ الصلاة خير موضوع (أی خیر مجعول. یعنی بهترین چیزی است که جعل شده است.)، فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر (مکلفی که مایل است کم انجام دهد و مکلفی که مایل است، زیاد انجام دهد).

﴿ وأفضله الرواتب ﴾ (افضل نمازهای مستحبی، نماز‌های راتب یومیه است. یعنی آن نمازهایی که هر روز تکرار می‌شود. امام جماعت راتب هم که گفته می‌شود به این خاطر است که هر روز در آن مکان نماز می‌خواند. نماز‌های یومیه نیز در هر روز تکرار می‌شود): اليوميّة التي هي ضعفها (نماز‌های مستحبی که دو برابر خود نماز‌های واجب است. ضعفها یعنی دو برابر یومیه است. یعنی ۳۴ رکعت است) ﴿ فللظهر ثمان ﴾ ركعاتٍ ﴿ قبلها (نماز ظهر، هشت رکعت نماز مستحبی دارد، قبل از نماز ظهر. مقصود از هشت رکعت یا چهار رکعت این است که دو رکعت، دو رکعت باید محاسبه شود. نماز مستحبی غیر دو رکعتی وجود ندارد مگر موارد خاص. مثل نماز یک رکعتی آخر نماز شب. غالب نماز‌های مستحبی بصورت دو رکعتی هستند و استثناء است که غیر دو رکعت باشد که در ادامه این موارد استثناء بیان خواهد شد.)، وللعصر ثمان ﴾ ركعاتٍ ﴿ قبلها، وللمغرب أربع بعدها ﴾.

﴿ وللعشاء ركعتان جالساً ﴾ (نماز عشا دو رکعت دارد البته نشسته)

﴿ كتاب الصلاة

﴿ وفصوله أحد عشر :

﴿ الأوّل

﴿ في أعدادها

﴿ والواجب سبع صلوات : ﴿ اليوميّة الخمس الواقعة في اليوم والليلة. نُسبت إلى اليوم تغليباً ، أو بناءً على إطلاقه على ما يشمل الليل ﴿ والجُمعة والعيدان والآيات والطواف والأموات والمُلتزَم بنذرٍ* وشبهه .

وهذه الأسماء إمّا غالبةٌ عرفاً ، أو بتقدير حذف المضاف في ما عدا الاُولى ، والموصوف فيها.

وعدُّها سبعةً أسدُّ ممّا صنع مَن قَبله ، حيث عدّوها تسعةً بجعل الآيات ثلاثاً بالكسوفين (١).

____________________

(*) في (س) : بالنذر.

(١) لم نقف على مَن صنع ذلك ، وعبارة الفاضلين هكذا «... والكسوف ، والزلزلة ، والآيات» راجع الشرائع ١ : ٥٩ ، والقواعد ١ : ٢٤٥.

وفي إدخال صلاة الأموات اختيار إطلاقها عليها بطريق الحقيقة الشرعيّة ، وهو الذي صرّح المصنّف باختياره في الذكرى (١) ونفي الصلاة عمّا لا فاتحة فيها (٢) ولا طهور (٣) والحكم بتحليلها بالتسليم (٤) ينافي الحقيقة.

وبقي من أقسام الصلاة الواجبة صلاة الاحتياط والقضاء ، فيمكن دخولُهما في «الملتزم» ـ وهو الذي استحسنه المصنّف (٥) ـ وفي «اليوميّة» ؛ لأنّ الأوّل مكمِّلٌ لما يُحتمل فواته منها ، والثاني فعلها في غير وقتها. ودخول الأوّل في «الملتزم» والثاني في «اليوميّة» ، وله وجهٌ وجيه.

﴿ والمندوب من الصلاة ﴿ لا حصر له فإنّ الصلاة خير (٦) موضوع ، فمن شاء استقلّ ومن شاء استكثر (٧).

﴿ وأفضله الرواتب : اليوميّة التي هي ضعفها (٨) ﴿ فللظهر ثمان

____________________

(١) الذكرى ١ : ٦٥.

(٢) مستدرك الوسائل ٤ : ١٥٨ ، الباب الأوّل من أبواب القراءة في الصلاة ، الحديث ٥ و ٨. وراجع الوسائل ٤ : ٧٣٢ ، الباب الأوّل من أبواب القراءة في الصلاة ، الحديث ١ و ٢.

(٣) الوسائل ١ : ٢٥٦ ، الباب الأوّل من أبواب الوضوء ، الحديث ١ و ٦.

(٤) الوسائل ٤ : ١٠٠٣ ، الباب الأوّل من أبواب التسليم.

(٥) لم نقف على التصريح بالاستحسان في كتبه قدس‌سره. نعم يمكن أن يستفاد ذلك من عبارة الذكرى (١ : ٦٦) حيث قال : «والملتزمة بسببٍ من المكلّف» فإنّ الاحتياط والقضاء بسبب منه.

(٦) «خير» بالتنوين أو الإضافة ، اُنظر تفصيل ذلك في الفوائد المليّة : ١٤ ـ ١٥.

(٧) كما ورد في الخبر ، راجع مستدرك الوسائل ٣ : ٤٢ ، الباب ١٠ ، الحديث ٨.

(٨) فيه الاستخدام؛ لأنّ ضمير ضعفها يعود إلى اليوميّة ، والمراد بها الفريضة اليوميّة ، وبالاُولى المظهرة ، النافلة اليوميّة. (منه رحمه‌الله).

ركعاتٍ ﴿ قبلها ، وللعصر ثمان ركعاتٍ ﴿ قبلها ، وللمغرب أربع بعدها .

﴿ وللعشاء ركعتان جالساً أي : الجلوس ثابت فيهما بالأصل لا رخصة؛ لأنّ الغرض منهما واحدةٌ ليكمل بها ضِعْف الفريضة ، وهو يحصل بالجلوس فيهما؛ لأنّ الركعتين من جلوس ثوابُهما ركعةٌ من قيام ﴿ ويجوز قائماً بل هو أفضل على الأقوى ؛ للتصريح به في بعض الأخبار (١) وعدم دلالة ما دلّ على فعلهما جالساً (٢) على أفضليّته ، بل غايته الدلالة على الجواز ، مضافاً إلى ما دلّ على أفضليّة القيام في النافلة مطلقاً (٣) ومحلّهما ﴿ بعدها أي بعد العشاء. والأفضل جعلهما بعد التعقيب وبعد كلّ صلاةٍ يريد فعلها بعدها.

واختلف كلام المصنّف في تقديمهما على نافلة شهر رمضان الواقعة بعد العشاء وتأخيرهما عنها ، ففي النفليّة قطع بالأوّل (٤) وفي الذكرى بالثاني (٥) وظاهره هنا الأوّل نظراً إلى البعديّة. وكلاهما حسن.

﴿ وثمان * ركعات صلاة ﴿ الليل ، وركعتا الشفع بعدها ﴿ وركعة الوتر ، وركعتا الصبح قبلها .

هذا هو المشهور روايةً (٦) وفتوىً. وروي ثلاث وثلاثون بإسقاط

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٣٦ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ١٦.

(٢) نفس المصدر ، الحديث ٢ و ٣ و ٧.

(٣) الوسائل ٤ : ٦٩٦ ، الباب ٤ من أبواب القيام ، الحديث ٣.

(٤) الألفية والنفليّة : ١٤٥ ـ ١٤٦.

(٥) الذكرى ٤ : ٢٧٩.

(*) في (ق) : ثماني.

(٦) راجع الوسائل ٣ : ٣١ ـ ٣٣ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٣ و ٧ و ٩.

الوتيرة (١) وتسع وعشرون (٢) وسبع وعشرون (٣) بنقص العصريّة أربعاً أو ستّاً (٤) مع الوتيرة ، وحُملَ على المؤكّد منها ، لا على انحصار السنّة فيها.

﴿ وفي السفر والخوف الموجبين للقصر ﴿ تتنصّف الرباعيّة ، وتسقط راتبة المقصورة ولو قال : «راتبتها» كان أقصر ، فالساقط نصفُ الراتبة ـ سبع عشرة ركعة ـ وهو في غير الوتيرة موضع وفاقٍ ، وفيها على المشهور ، بل قيل : إنّه إجماعيٌّ أيضاً (٥).

ولكن روى الفضل بن شاذان عن الرضا عليه‌السلام عدم سقوطها معلِّلاً بأ نّها زيادةٌ في الخمسين تطوّعاً ليتمّ بها بدل كلّ ركعة من الفريضة ركعتان من التطوّع (٦) قال المصنّف في الذكرى : وهذا قويّ لأنّه خاصٌّ ومعلّل ، إلّا أن ينعقد الإجماع على خلافه (٧) ونبّه بالاستثناء على دعوى ابن إدريس الإجماع

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٣٣ ، الباب ١٣ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٦ ، والباب ١٤ ، الحديث ٢.

(٢) لم نقف على رواية مصرّحة بنقص النوافل أربعاً ، نعم يستفاد «تسع وعشرون» ممّا ورد عن الرضا عليه‌السلام من عدّه مجموع الفرائض والنوافل «ستّة وأربعون ركعة» راجع الوسائل ٣ : ٤٣ ، الباب ١٤ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٥.

(٣) المصدر المتقدّم : ٤٢ ، الحديث ١ و ٢ و ٣.

(٤) ظاهر العبارة : ورود الروايات بنقص خصوص العصريّة أربعاً أو ستّاً ، والموجود في الروايات نقص العصريّة أربعاً والمغرب اثنين. وقد أشرنا في التعليق السابق بعدم العثور بما يصرّح بنقص العصريّة أربعاً.

(٥) قاله ابن إدريس في السرائر ١ : ١٩٤.

(٦) الوسائل ٣ : ٧٠ ، الباب ٢٩ من أبواب أعداد الفرائض ونوافلها ، الحديث ٣.

(٧) الذكرى ٢ : ٢٩٨.