درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۵۵: تیمم (۶)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

تفاوت تیمم ابتدایی و تیمم استدامی

در جلسه گذشته این بحث مطرح شد که آیا در تیمم باید مراعات ضیق وقت شود، یعنی باید صبر کرد تا آخر وقت و اگر عذر برطرف نشد و آب پیدا نشد، سپس تیمم کنیم یا خیر، بلکه در وسعت وقت نیز می‌توان تیمم کرد. یعنی در اول وقت که آب نیست می‌توان تیمم نمود.

در جلسه گذشته در این خصوص اقوالی مطرح شد.

مرحوم شهید می‌فرماید: اختلافی که در جلسه گذشته مطرح شد (در اعتبار یا عدم اعتبار ضیق وقت) برای تیمم مبتدأ است. تیمم مبتدأ یعنی تیممی که مکلف می‌گیرد و با آن می‌خواهد نماز بخواند. به عبارت دیگر، می‌خواهد تیمم بگیرد و نماز بخواند. اما در تیمم مستدام این اختلاف وجود ندارد.

سوال: تیمم مستدام چیست؟

پاسخ: ایشان می‌فرماید: تیمم مستدام مثل این که کسی تیمم کند برای عبادتی در ضیق وقت خودش. مثلا برای نماز ظهر و عصرش در آخر وقت تیمم کرده. می‌تواند آن نماز، نماز واجب یومیه نباشد. مثلا نذر کرده است که تا قبل از ساعت چهار دو رکعت نماز بخواند. هنگامی که نذر کرده است، چند دقیقه مانده به ساعت چهار، تیمم می‌کند و آن دو رکعت نماز را قبل از ساعت چهار و در آخر وقت، اقامه می‌کند. سوال این است، حال که تیمم کرد و نماز ظهر و عصر (در مثال اول) یا دو رکعت نماز نذری را (در مثال دوم) اقامه کرد، سپس وقت نماز مغرب داخل شد و هنوز به آب دسترسی پیدا نکرده است. آیا می‌تواند در اول وقت با همان تیمم که داشته نماز مغرب و عشا را اقامه کند یا خیر، اختلافاتی که در جلسه گذشته بیان شد، وجود دارد؟

ایشان می‌فرماید: در این جا آن اختلافاتی که بیان شد، وجود ندارد. بلکه در وسعت وقت و در اول وقت با همان تیمم می‌تواند نماز مغرب و عشا را اقامه کند.

بنابر این، آنچه که در جلسه گذشته بیان شد که آیا می‌تواند در اول وقت تیمم کند یا باید تا آخر وقت صبر کند که برخی قائل به تفصیل شدند و برخی قائل به جواز مطلقا و برخی قائل به عدم جواز مطلقا شدند؛ برای تیمم ابتدایی است. اما تیممی که برای عبادت دیگر انجام شده و الآن طهارت ترابیه وجود دارد و می‌خواهد کار بعدی انجام دهد، در کار بعدی دیگر لازم نیست مراعات ضیق وقت شود و تا آخر وقت صبر شود بلکه با همان تیمم و طهارت ترابیه می‌تواند کار دیگر را انجام دهد.

۴

وظیفه مکلف در صورت تمکن از آب پس از آنکه تیمم نمود

اگر مکلف که تیمم کرده بعد از تیمم، متمکن از آب شد. مثلا بخاطر نبود آب، تیمم کرد و پس از تیمم، آب پیدا شد. در این صورت، تیمم باطل می‌شود. یعنی دیگر تیمم اثر شرعی خودش را از دست می‌دهد. البته باید توجه داشت که اگر مثلا دو تیمم کرده. یکی بدل از غسل (غیر از غسل جنابت، چون در غسل جنابت یک تیمم کافی است و آن تیمم بدل از وضو نیز می‌شود) یکی هم بدل از وضو. مثلا مس میت کرده بود و یک تیمم بدل از غسل مس میت کرد و یک تیمم بدل از وضو کرد. هنگامی که برای اقامه نماز اقدام کرد، متوجه شد که آب وجود دارد. در این صورت اگر آب به اندازه‌ای دارد که فقط می‌تواند وضو بگیرد، تیمم بدل از وضو باطل می‌شود اما چون هنوز آب برای غسل پیدا نکرد، تیمم بدل از غسل باقی می‌باشد و اثر خودش را از دست نداده است. به عبارت دیگر، فقط تیممی نقض می‌شود که آب برای آن عمل بدست آورده است. کما این که اگر برای غسل، آب پیدا کرده و آب به وضو نمی‌رسد، تیمم بدل از غسل باطل می‌شود اما تیمم بدل از وضو از بین نمی‌رود.

البته در این جا دو نظر وجود دارد.

۱) حکم به نقض و بطلان تیمم به صرف تمکن (یعنی همین که مکلف تمکن پیدا کرد، آن تیمم از بین می‌رود)، برخی بیان کرده‌اند که مبتنی بر ظاهر است. یعنی مثلا شخص در خانه است و آب قطع می‌شود و تیمم کرده که نماز بخواند و آب وصل می‌شود. آب وصل می‌شود اما تا این شخص آماده می‌شود که وضو یا غسل را انجام دهد، دوباره آب قطع می‌شود. یا مقداری آب در ظرف برای آن مکلف می‌آورند اما تا آماده شد که وضو بگیرد، آب روی زمین می‌ریزد. به عبارت دیگر، در لحظه‌ای به آب دسترسی پیدا می‌شود اما قبل از این که توان وضو یا غسل را پیدا کند، آب از بین می‌رود و دوباره بی‌آب می‌شود. ایشان می‌فرماید اگر بخواهیم قول اول را بگوییم، حکم نقض و بطلان تیمم مبتنی بر ظاهر است. یعنی اگر واقعا هم نقض شده باشد، باید مقداری زمان بعد از تمکن به آب بگذرد که در آن زمان مکلف بتواند وضو یا غسل انجام دهد. لذا اگر بعد از تمکن، قبل از آن که مکلف وضو یا غسل را انجام دهد، مانعی وجود آید، در این صورت تیمم باطل نیست. به عبارت دیگر، در این صورت گرچه گمان می‌شد که تیمم باطل شده اما مشخص می‌شود که باطل نیست و اثر تیمم باقی است. خواه مثلا صورت را برای وضو شسته باشد و یا نشسته باشد. یعنی ممکن است که مکلف با آب صورتش هم شسته باشد اما هنگامی که خواست دست راست را بشوید، آب روی زمین ریخت و دیگر آب ندارد. در این صورت، تیمم به قوت خود باقی است. این مسئله تنها در این جا جاری نیست بلکه در سایر واجبات دیگر نیز جاری می‌باشد. مثلا وقت داخل شد، یک دقیقه از وقت گذشته، مکلف از دنیا می‌رود. نماز ظهر که اول وقت به آن نماز اختصاص دارد، آیا قضا دارد یا خیر؟ درست است که وقت داخل شد و به محض این که وقت داخل شد، نماز بر او واجب می‌شود اما این وجوب نماز مبتنی است بر این که مکلف فرصت نماز خواندن پیدا کند و الّا اگر فرصت نماز خواندن پیدا نکند، کشف می‌شود از این که این نماز بر او واجب نبوده. یا مکلف مستطیع شد. هنگامی که مستطیع شود، حج بر او واجب می‌شود. اما قبل از ایام حج از دنیا می‌رود. در این صورت حج بر او واجب نبوده. از اول هرچند گمان می‌شد که حج بر او واجب شده اما بعدا کشف شد که واجب نبوده. چون این وجوب برای زمانی است که مکلف فرصت انجامش را در زمان خودش داشته باشد. لذا ایشان می‌فرماید این برای همه موارد است.

۲) در مقابل ایشان می‌فرماید: احتمال دارد که قائل شویم به محض تمکن از آب، چه قدرت بر وضو یا غسل داشته باشد یا قدرت نداشته باشد، تیمم نقض می‌شود. کما این که ظاهر عبارت اصحاب، مثلا عبارت خود مصنف که می‌فرماید: ﴿ ولو تمكّن من ﴾ استعمال ﴿ الماء انتقض ﴾ این نکته را می‌رساند. دیگر نمی‌فرماید هنگامی که تمکن از استعمال پیدا کرد، فرصت استعمال پیدا کرد یا خیر. کما این که ظاهر اخبار نیز چنین است. ظاهر روایات چنین است که اگر مکلف به آب دسترسی پیدا کرد، تیممش نقض می‌شود. در روایت می‌فرماید هنگامی که آب پیدا کرد، تیممش نقض می‌شود.

۵

تطبیق تفاوت تیمم ابتدایی و تیمم استدامی

هذا في التيمّم المبتدأ (هذا یعنی اختلافی که در مورد این که آیا تیمم را می‌توان در اول وقت انجام داد یا باید صبر کرد در ضیق وقت انجام داد، برای تیمم مبتدأ است).

أمّا المستدام (اما تیمم مستدام. تیمم مستدام به چه معنا است؟)، كما لو تيمّم لعبادةٍ عند ضيق وقتها (مثلا برای نماز ظهر و عصر در ضیق وقت تیمم کرد یا نذر دو رکعت نماز کرد) ولو بنذر ركعتين في وقتٍ معيّن (مکلف نذر کرد که تا ساعت ۴ عصر دو رکعت نماز مستحبی اقامه کند) يتعذّر فيه الماء (و تیمم کرد دو رکعت نماز نذری مستحبی را اقامه نمود)، أو عبادةٍ راجحةٍ بالطهارة (بعدا سوال می‌کنیم که عبادت عطف به کجا می‌شود؟) ولو ذكراً (یعنی عبادت راجح به طهارت برای مکلف پیش آمد، هرچند که عبادت راجح ذکر باشد. خوب است که هنگام ذکر گفتن با طهارت باشد. طهارت کرد و ذکر گفت)، جاز فعل غيرها به مع السعة (جایز است انجام غیر این عبادت بواسطه همان تیمم مع السعة. وقت نماز مغرب داخل شد و نماز مغرب را در اول وقت با همان تیمم اقامه می‌کنم.

سوال: عبادة راجحة عطف به کجا می‌شود؟

پاسخ: اگر عطف به نذر شود، به این معنا است که نذر هم که نکند، همین که می‌خواهد ذکر بگوید؛ چون رجحان دارد که این ذکر با طهارت باشد و بخاطر این که آب نبود و تیمم کرد، کافی است.

اگر عطف به رکعتین باشد. یعنی گفته می‌شود ولو بنذر عبادة راجحة. نذر نیز در ابتدا عبادة راجحة تکرار می‌شود. یعنی عبادت خودش فی حد نفسه مستحب است اما مکلف باید نذر کند تا واجب شود. آیا عبادت راجح اگر مستحب باشد و با نذر بر مکلف واجب نشده باشد، بازهم تیممش برای نماز مغرب کافی است یا خیر؟ اگر گفته شود که تیمم برای عبادت مستحب هم برای نماز مغرب کافی است، می‌توان گفت که عطف به نذر است. اما اگر گفته شود که حتما باید عبادت نذر شود تا واجب شود و واجب که شد، تیمم کند و با آن تیمم واجب نماز مغرب را اقامه کند. از این که رکعتین فی وقت معیّن، کلمه نذر را بیان کرده، فهمیده می‌شود که انگار شهید در صدد بیان این است که نذر باید محقق شود. چون اگر نذر محقق نشود، می‌شود دو رکعت نماز مستحبی و تیمم برای نماز مستحبی از تیمم نماز واجب -نماز مغرب- کافی نیست. چرا اینگونه از عبارت شهید استظهار کردیم؟ چون اگر ایشان دو رکعت نماز مستحبی را کافی می‌دانست، چرا کلمه نذر را بیان نمود؟ باید می‌فرمود ولو برکعتین فی وقت معین. دو رکعت نمازی که برای وقت معین است. مثلا دو رکعت نماز شب که وقتش معین است. یعنی از نیمه شب تا طلوع فجر است. وقت معینی دارد و آن نذر نشده اما تیمم برایش شده است. چه ضرورتی دارد که کلمه نذر را بیان کند. این که کلمه نذر را بیان نموده، به نظر می‌رسد که شهید می‌خواهد بیان کند که باید دو رکعت و عبادت راجحه به طهارت را نذر کند و پس از آن که نذر کرد، عبادت واجب می‌شود، پس از آن که واجب شد، تیممش برای بعد هم کافی است. گرچه این استظهار ما از عبارت است و این که فتوای آقایان چیست بحث دیگری است).

۶

تطبیق وظیفه مکلف در صورت تمکن از آب پس از آنکه تیمم نمود

﴿ ولو تمكّن من ﴾ استعمال ﴿ الماء انتقض ﴾ تيمّمه عن الطهارة التي تمكّن منها (اگر تمکن پیدا کند از استعمال آب. مثلا آب پیدا کرد. تیممی که قبلا انجام داده است، از بین می‌رود. یعنی آن تیمم، برای این مکلف طهارت محسوب نمی‌شود. البته نقض می‌شود نسبت به آن طهارتی که تمکن پیدا کرده از آن. لذا اگر تمکن از غسل پیدا کرده، تیمم بدل از غسل نقض می‌شود و اگر تمکن از وضو پیدا کرده، تیمم بدل از وضو نقض می‌شود. لذا می‌فرماید:)، فلو تمكّن مَن عليه غير غسل الجنابة (اگر تمکن پیدا کرد کسی که بر عهده اوست غیر از غسل جنابت. چرا می‌فرماید غیر از غسل جنابت؟ چون تیمم بدل از غسل جنابت بدل از وضو نیز محسوب می‌شود. یعنی یک تیمم جای هر دو را پر می‌کرد. غیر از غسل جنابت مثل غسل مس میت. اگر چنین شخصی تمکن پیدا کرد) من الوضوء خاصّةً انتقض تيمّمه (تیمم الوضوء) خاصّةً (اما تیمم غسل به قوت خود باقی است)، وكذا الغسل (غسل نیز چنین است. یعنی اگر از غسل تمکن پیدا کرد اما از وضو تمکن پیدا نکرد، تیمم بدل از غسل باطل می‌شود اما تیمم بدل از وضو باقی می‌ماند. البته).

والحكم بانتقاضه بمجرّد التمكّن مبنيٌّ على الظاهر (این یک نظر در مسئله است. ایشان می‌فرماید: این که حکم کردیم به از بین رفتن تیمم به مجرد تمکن از آب، مبتنی بر ظاهر است. مبتنی بر ظاهر است یعنی چه بسا مانعی که الآن برطرف شده دوباره برای مکلف قبل از این که وضو یا غسل را انجام دهد حادث شود. پس باید منتظر ماند تا ببینیم امکان وضو یا غسل پیدا می‌شود یا خیر.)، وأمّا انتقاضه (انتقاض التیمم) مطلقاً (مطلقا یعنی هم ظاهرا و هم باطنا) فمشروطٌ بمضيّ زمانٍ يسع فعل المائيّة متمكّناً منها (باید یک مقدار زمانی بگذرد که مکلف بتواند غسل یا وضو را انجام دهد. لازم نیست که وضو بگیرد یا غسل کند، بلکه همین که زمانی که می‌توانسته در آن زمان وضو یا غسل را انجام دهد، کافی است. هرچند که مکلف در آن زمان غسل یا وضو را انجام نداده باشد. اما اگر هنوز زمان نگذشته دوباره مانع حادث شود، تیمم باقی است و باطل نمی‌شود. لذا می‌فرماید)، فلو طرأ (اگر عارض شود) بعد التمكّن (بعد از این که از آب تمکن پیدا کرد) مانعٌ قبله (قبله یعنی قبل از فعل مائیه، قبل از مضيّ زمانٍ يسع فعل المائيّة. قبل از آن مانع دوباره برگشت) كشف عن عدم انتقاضه (انتقاض التیمم. مشخص می‌شود که آن تیمم نقض نشده است و گمان می‌کردیم که تیمم نقض شده است اما واقعا نقض نشده است) ـ سواء شرع فيها أم لا (فرق نمی‌کند که شروع در وضو و غسل کرده باشد یا خیر. مکلف سر و گردن را شست اما دوباره آب قطع شد یا در وضو صورتش را شست اما دوباره آب قطع شد. در این جا نیز تیمم باقی است. درست مثل موارد دیگر. واجبات دیگر اگر وقتشان داخل شد اما مکلف فرصتی پیدا نکرد که آن واجب را انجام دهد، مشخص می‌شود که اصلا آن تکلیف بر او واجب نشده است) ـ كوجوب الصلاة بأوّل الوقت (به محض این که الله اکبر اذان گفته شد، می‌گویند بر مکلف نماز ظهر واجب شده است. اگر این مکلف یک دقیقه بعد از اذان، از دنیا رفت. در این یک دقیقه که نمی‌توانسته نماز ظهر را بخواند. گرچه ما گمان می‌کردیم که نماز ظهر بر او واجب بوده اما مشخص می‌شود که نماز ظهر بر او واجب نشده لذا لازم نیست که برای او قضا کنند) والحجّ للمستطيع بسير القافلة (حج هم به محض این که انسان مستطیع شود واجب می‌شود. لذا گفته می‌شود که باید مقدمات را انجام دهد. اما اگر قبل از ایام حج از دنیا رود مشخص می‌شود که حج بر او واجب نبوده و ما گمان می‌کردیم که واجب بوده)، مع اشتراط استقرار الوجوب بمضيّ زمانٍ يسع الفعل (وجوب نماز و وجوب حج در صورتی هست که مستقر شود وجوب نماز و وجوب حج بمضی زمانی که یسع فعل نماز یا فعل حج)؛ لاستحالة التكليف بعبادةٍ في وقت لا يسعها (چون محال است که شارع مقدس تکلیف کند به عبادتی در وقتی که وسعت ندارد این وقت آن عبادت را. چطور خدا می‌خواهد بر مکلف حج واجب کند در حالی که آن مکلف در ایام حج اصلا زنده نبوده است. تا کنون یک نظر در مسئله. نظر دوم این است که). مع احتمال انتقاضه مطلقاً (احتمال دارد که بگوییم تیمم نقض می‌شود مطلقا. مطلقا یعنی آن زمان بگذرد یا نگذرد. تمکن من فعل الوضو او الغسل ام لا. فرقی نمی‌کند زمانی که مکلف تمکن از وضو و غسل داشته باشد بگذرد یا خیر) كما يقتضيه ظاهر الأخبار وكلام الأصحاب (هم ظاهر اخبار این قول دوم است و هم کلام اصحاب. ظاهر اخبار و کلام اصحاب، مطلق است. مطلق است یعنی این که گفته‌اند، همین که آب پیدا شد، تیمم نقض می‌شود. دیگر حرفی از این نزده‌اند که حال که آب پیدا شده، مکلف فرصت هم کرد که وضو و غسل انجام دهد یا فرصت نکرد. مثل خود مصنف که فرمود: لو تمكّن من الماء انتقض. دیگر نفرمود که لو تمکن من الماء و فرصت هم پیدا کرد که وضو بگیرد. کما این که روایت هم این نکته را بیان می‌کند. در روایت چنین بیان شده است: عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يُصَلِّي اَلرَّجُلُ بِوُضُوءٍ وَاحِدٍ صَلاَةَ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ كُلَّهَا -آیا شخص می‌تواند با یک وضو نماز شب و روزش را اقامه کند؟ _ قَالَ نَعَمْ مَا لَمْ يُحْدِثْ _اگر حدثی از او سر نزند، بله. وضوی او باطل نشده است_ قُلْتُ فَيُصَلِّي بِتَيَمُّمٍ وَاحِدٍ صَلاَةَ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ _ آیا با یک تیمم می‌تواند همه نماز‌هایش را بخواند؟ _ قَالَ نَعَمْ _حضرت فرمودند بله. دقت شود که حضرت فرمودند با یک تیمم می‌تواند کل نماز یک شبانه روز را بخواند_ كُلَّهَا مَا لَمْ يُحْدِثْ أَوْ يُصِبْ مَاءً _ما دامی که محدث نشود یا به آب نرسد. _ از شما سوال می‌کنم این مَا لَمْ يُحْدِثْ أَوْ يُصِبْ مَاءً، مفهومش چیست؟ یعنی اگر برایش حدث حاصل شد یا به آب رسید دیگر آن تیمم کافی نیست. اما امام عليه‌السلام نفرمودند که به آب رسید و فرصت هم پیدا کرد که از آن آب استفاده کند و وضو یا غسل کند.

پس هم کلام اصحاب، مطلق است و هم روایات ما مطلق است که فرمود مَا لَمْ يُحْدِثْ أَوْ يُصِبْ مَاءً).

۷

تمکن از آب در اثناء نماز یا پس از اقامه نماز با تیمم

اگر تمکن را ناقض تیمم می‌دانیم، اگر قبل از دخول در نماز مثلا تمکن از آب حاصل شود به همان وجهی که پذیرفتیم که تمکن از استعمال آب هم داشته باشد. در اینجا اگر قبل از دخول نماز، آب پیدا کرد، اجماع داریم که تیمم باطل است. اما اگر بعد از فراغ از نماز، تمکن پیدا کرد. یعنی نماز را با تیمم تمام کرد و بعد آب پیدا کرد. در اینجا نماز قبلی صحیح است اما برای نماز‌های بعدی باید وضو و غسل کند. نسبت به نماز‌های بعدی تیمم از بین می‌رود. در وسط نماز هم اگر تمکن از آب داشته باشد، آن نماز صحیح است. یعنی آن نماز را تا آخر ادامه دهد و اینگونه نیست که نماز را رها کند و وضو بگیرد و سپس نماز را اقامه کند. همین که تکبیرة الاحرام را گفت می‌تواند نماز را با تیمم اقامه کند و نمازش صحیح است.

علتش این است که روایتی وجود دارد که هم اشهر و هم به تعبیر ایشان سندا ارجح است نسبت به روایات مقابلش.

تفاوتی ندارد که نماز واجب باشد یا نماز مستحبی باشد. یعنی نماز واجب هم که باشد همین حکم وجود دارد.

۸

علت وجوب اتمام نماز با تیمم

این که حکم کردیم به اتمام نماز، این حکم به جهت وجوب اتمام نماز است در فرضی که نماز، نماز واجب است. لذا هم قطع نماز واجب حرام است و هم عدول از نماز واجب به نافله حرام است. همین جور نمی‌توان نماز ظهر که نیت شده را وسط نماز به نماز نافله عدول کرد. عدول از واجب به نافله، مشروط است به وجود اسباب مسوغه. مثلا امام جماعت نیامده بود و شخص شروع به اقامه نماز ظهر می‌کند. در اثناء نماز ظهر امام جماعت می‌آید، برای این که به جماعت برسد، می‌تواند نماز ظهر را به نافله تبدیل کرد و به جماعت برسد. یا فراموش کرد که قبل از نماز، اذان بگوید، برای این که بتواند قبل از نماز ظهر اذان بگوید، نماز ظهر را تبدیل به نافله می‌کند و بعد از این که نافله را تمام کرد، اذان و اقامه می‌گوید و بعد نماز ظهر را می‌خواند. این موارد اسباب مسوغه است اما همینجور نمی‌توان نماز ظهر را تبدیل به نافله کرد.

کسی نگوید همانگونه که در اذان فراموش شده، عدول به نافله جایز است یا در جایی که می‌خواهد به جماعت برسد، عدول به نافله جایز است، در ما نحن فیه نیز عدول به نافله جایز است. زیرا در ما نحن فیه نیز، می‌خواهیم تیمم را تبدیل به وضو کنیم.

شهید می‌فرماید: این حرف قیاس است. چون آن موارد را دلیل داریم و این مورد را دلیل نداریم. اگر دلیلی برای عدول در ما نحن فیه وجود داشته باشد، جایز می‌دانیم اما در ما نحن فیه دلیل نداریم و نمی‌توان این مورد را به مواردی که دلیل دارد قیاس کرد.

۹

عدم نقض تیمم نسبت به نماز بعد در صورت عدم وجود آب

چند مطلب کوتاه:

۱) اگر وقت نماز ضیق باشد. یعنی مکلف در آخر وقت تیمم کرده و نماز را اقامه می‌کند، هیچ اختلافی وجود ندارد که قطع نماز یا عدول به نافله جایز نیست. چون نماز ضیق دارد و اگر عدول به نافله کند، نماز قضا می‌شود.

۲) اگر گفته شود نقض و قطع نماز جایز نیست و مکلف نماز را ادامه داد تا نماز تمام شد. اما بعد از نماز دوباره آب پیدا نشد. آیا برای نماز‌های بعدی، تیمم دوباره انجام دهد؟ چون تیمم قبلی نقض شده یا تیمم قبلی باقی مانده؟ ایشان می‌فرماید: اقرب این است که تیمم قبل باطل نمی‌شود. چون نقض تیمم طبق قول اول، مشروط به تمکن از استعمال آب است و این مکلف تمکن نداشت. چون در حال نماز بود و در وسط نماز نمی‌توانست وضو یا غسل را انجام دهد. در حقیقت نماز مانع بود و مانع شرعی هم مثل مانع عقلی است. لذا تیمم باقی است.

۳) در اصل مسئله بیان کردیم که اصح آن است که اگر در اثناء نماز متمکن شد، نماز را تمام کند. حال می‌فرماید: در مقابل سه قول دیگر وجود دارد.

الف) برخی گفته‌اند می‌تواند نماز را قطع کند به شرطی که هنوز به رکوع نرسیده باشد.

ب) برخی گفته‌اند می‌تواند نماز را قطع کند، ما دامی که حمد را قرائت نکرده باشد و اگر حمد را قرائت کرده باشد دیگر نمی‌تواند.

ج) برخی گفته‌اند که در سعه نماز می‌تواند نماز را قطع کند اما در ضیق وقت نمی‌تواند نماز را قطع کند.

مرحوم شهید می‌فرماید: قول دوم و سوم، دلیل ندارد و قول اول هم مستند به یک روایتی است که آن روایت بدرد نمی‌خورد.

۱۰

تطبیق تمکن از آب در اثناء نماز یا پس از اقامه نماز با تیمم

وحيث كان التمكّن من الماء ناقضاً (وقتی تمکن از آب ناقض تیمم است. یعنی وقتی که مکلف آب پیدا می‌کند، تیمم از بین می‌رود. هنگامی که چنین شد)، فإن اتّفق قبل دخوله في الصلاة (اگر تمکن محقق شود، قبل از دخول مکلف در نماز) انتقض إ جماعاً على الوجه المذكور (نقض می‌شود تیمم او اجماعا البته علی الوجه المذکور. یعنی به شرطی که وقت استعمال آب هم داشته باشد. اما)، وإن وجده بعد الفراغ (اگر نماز را تمام کرده و بعد آب پیدا شد) صحّت (نماز صحیح است) وانتقض (آن تیمم) بالنسبة إلى غيرها (اما اگر بعدش می‌خواهد نماز دیگری بخواند با آن تیمم نمی‌تواند بخواند بلکه باید وضو بگیرد).

﴿ ولو وجده في أثناء الصلاة ﴾ (اگر وسط نماز آب پیدا کرد. وجده یعنی وجد الماء) ولو بعد التكبير (الله اکبر نماز را که گفت دید آب پیدا شد) ﴿ أتمّها ﴾ مطلقاً (أتمّها یعنی أتمّ الصلاة. مطلقا یعنی چه آب پیدا کند بعد از رکوع و چه قبل از رکوع و چه بعد از قرائت و چه قبل از قرائت و چه در وسعت وقت و چه در ضیق وقت. همه صور می‌تواند نماز را تمام کند و نمی‌تواند نماز را قطع کند) ﴿ على الأصحّ ﴾ عملاً بأشهر الروايات وأرجحها سنداً (عمل می‌کنیم به اشهر روایات. یعنی روایاتی که شهرت بیشتری دارند و از نظر سند، ارجح است)، واعتضاداً بالنهي الوارد عن قطع الأعمال (و در واقع از یک مورد کمک می‌گیریم. اعتضادا یعنی به جهت این که ما کمک می‌گیریم به آن نهیی که وارد شده از قطع اعمال. گفته شده که اگر مکلف نماز واجب را شروع کرد، حق این که نماز را نقض کند ندارد. در این جا نیز از همان موارد است) ولا فرق في ذلك بين الفريضة والنافلة (فرقی هم نمی‌کند که این نماز، نماز واجب باشد یا نماز مستحب باشد. نماز مستحب را نیز بی‌دلیل نمی‌توان قطع کرد. چون هتک نماز است مگر آن که دلیل شرعی وجود داشته باشد که بتوان نماز را قطع کرد).

۱۱

تطبیق علت وجوب اتمام نماز با تیمم

وحيث حُكم بالإتمام (هرجا که حکم کردیم به اتمام) فهو للوجوب على تقدير وجوبها (این حکم به جهت وجوب اتمام نماز است. یعنی واجب است که نماز تمام شود و نمی‌توان نماز را قطع کرد. بر فرض وجوب آن نماز اگر نماز واجب باشد نه مستحب)، فيحرم قطعها والعدول بها إلى النافلة (پس حرام است قطع آن نماز واجب و عدول نماز واجب به نماز مستحب. بها را منها معنا کنید. عدول از نماز واجب به نماز مستحب)؛ لأنّ ذلك مشروطٌ بأسبابٍ مسوِّغة (ذلک به عدول بزنید. عدول کردن از نماز واجب به نماز مستحب مشروط به اسباب مسوغه است. یعنی باید اسباب مسوغه وجود داشته باشد. اسباب مسوغه مثل این که امام جماعت وجود دارد و نماز جماعت برپا شده و می‌خواهد نماز فرادی را به نماز جماعت تبدیل کند. در این جا دلیل وجود دارد. یا اذان و اقامه را فراموش کرده بود و الآن می‌خواهد بگوید. در این جا نیز می‌تواند نماز واجب را به نماز مستحب تبدیل کند تا اذان و اقامه را بیان کند. این‌ها اسباب مسوغه است. کسی نگوید:). والحمل على ناسي الأذان (حمل می‌کنیم بر ناسی اذان. یعنی ما نحن فیه هم که تیمم دارد و می‌خواهد وضو بگیرد مثل ناسی اذان است. ایشان می‌فرماید این حمل) قياس (قیاس است. مبتدا اشکال است، خبرش جواب اشکال است. والحمل علی ناسی الاذان اشکال است. قیاس جواب است. ایشان جواب می‌دهد که این قیاس است و قیاس باطل است). ولو ضاق الوقت فلا إشكال في التحريم (اگر وقت ضیق شود، هیچ بحثی در تحریم شکستن نماز و تبدیلش به نافله نیست. یعنی در اینجا به هیچ وجه نمی‌توان تبدیل به نافله کرد. حتی اگر بحث اذان یا جماعت پیش بیاید اگر بنا باشد که نماز را قطع کرد که به جماعت برسد یا اذان و اقامه بگوید که منجر به قضا شدن نماز شود، فایده‌ای ندارد. در واقع بخاطر یک امر مستحب، امر واجب را از بین برده است. لذا در ما نحن فیه اینگونه است و هیچ بحثی نیست).

۱۲

تطبیق عدم نقض تیمم نسبت به نماز بعد در صورت عدم وجود آب

وهل ينتقض التيمّم بالنسبة إلى غير هذه الصلاة على تقدير عدم التمكّن منه بعدها؟ (مکلف، نمازش را ادامه داده و این نمازی که وسطش آب پیدا کرد، صحیح است. بعد از نماز اگر دوباره سراغ آب رفت و متوجه شد که دوباره آب وجود ندارد. برای نماز بعدی باید چه کار کرد. آیا نقض می‌شود تیمم نسبت به غیر این نماز؟ غیر این نماز یعنی غیر این نمازی که وسطش آب پیدا کرد. این نماز که صحیح است. غیر این نماز یعنی نماز بعدی. آیا تیمم نسبت به نماز بعدی نقض می‌شود؟ دوباره که آب وجود ندارد آیا می‌توان نماز بعدی را با همان تیمم بخواند یا همین که وسط نماز پیدا شد دیگر تیمم نقض شد؟ می‌فرماید:) الأقرب العدم (خیر، تیمم باقی است. عدم یعنی عدم نقض.)؛ لما تقدّم: من أنّه (أنّه یعن نقض تیمم) مشروطٌ بالتمكّن (تمکن یعنی تمکن از استعمال ماء. باید مکلف بتواند استعمال آب کند)، ولم يحصل (اما این تمکن از استعمال آب حاصل نشد. ضمیر لم یحصل به تمکن بازگشت دارد)، والمانع الشرعي كالعقلي (کسی نگوید عقلا که می‌توانست وضو بگیرد. هرچند که عقلا می‌توانست وضو بگیرد اما مانع شرعی وجود داشت).

ومقابل الأصحّ أقوالٌ (در مقابل این قول اصح، اقوالی وجود دارد):

منها: الرجوع ما لم يركع (مادامی که به رکوع نرسیده می‌تواند نمازش را قطع کند و وضو بگیرد و دوباره با وضو بخواند. نماز با تیمم را می‌توان قبل از رکوع قطع کرد).

ومنها: الرجوع ما لم يقرأ (ما دامی که قرائت را شروع نکرده می‌تواند نماز را قطع کند و وضو بگیرد).

ومنها: التفصيل بسعة الوقت وضيقه (برخی قائل شده‌اند در ضیق وقت نمی‌تواند نماز را قطع کند اما در سعه وقت می‌تواند نماز را قطع کند. ایشان می‌فرماید:).

والأخيران لا شاهد لهما (دو قول آخر یعنی قول دوم و سوم، دلیل ندارند)، والأوّل مستند إلى روايةٍ معارضةٍ بما هو أقوى منها (قول اول هرچند روایت دارد اما آن روایت معارض دارد و معارضش اقوی است. این روایتی که ایشان می‌فرماید معارض دارد این است: عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَاصِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ لاَ يَجِدُ اَلْمَاءَ فَتَيَمَّمَ وَ يَقُومُ فِي اَلصَّلاَةِ فَجَاءَ اَلْغُلاَمُ فَقَالَ هُوَ ذَا اَلْمَاءُ _این غلام با آب آمد_ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَمْ يَرْكَعْ فَلْيَنْصَرِفْ وَ لْيَتَوَضَّأْ _اگر هنوز به رکوع نرفته نماز را قطع کند و وضو بگیرد_ وَ إِنْ كَانَ رَكَعَ فَلْيَمْضِ فِي صَلاَتِهِ. این روایت، دلیل قول اول است. ایشان می‌فرماید روایات مقابل که مقدم است. روایتی که فرمود اشهر و ارجح است در کتاب وسائل الشیعة، جلد ۳، صفحه ۳۸۲ است).

﴿ وليكن التيمّم ﴿ عند آخر الوقت بحيث يكون قد بقي منه مقدار فعله مع باقي شرائط الصلاة المفقودة والصلاة تامّة الأفعال علماً أو ظنّاً ، ولا يؤثّر فيه ظهور الخلاف ﴿ وجوباً مع الطمع في الماء ورجاء حصوله ولو بالاحتمال البعيد ﴿ وإلّا استحباباً على أشهر الأقوال بين المتأخّرين (١).

والثاني ـ وهو الذي اختاره المصنّف في الذكرى (٢) وادّعى عليه المرتضى (٣) والشيخ الإ جماع (٤) ـ : مراعاة الضيق مطلقاً.

والثالث : جوازه مع السعة مطلقاً ، وهو قول الصدوق (٥).

والأخبار بعضها دالٌّ على اعتبار الضيق مطلقاً (٦) وبعضها غير منافٍ له (٧) فلا وجه للجمع بينها بالتفصيل. هذا في التيمّم المبتدأ.

أمّا المستدام ، كما لو تيمّم لعبادةٍ عند ضيق وقتها ولو بنذر ركعتين في وقتٍ معيّن يتعذّر فيه الماء ، أو عبادةٍ راجحةٍ بالطهارة ولو ذكراً ، جاز فعل

____________________

(١) كالمحقّق والعلّامة وولده فخر الدين وابن فهد والصيمري والمحقّق الثاني ، اُنظر المعتبر ١ : ٣٨٤ وقواعد الأحكام ١ : ٢٣٩ ، وإ يضاح الفوائد ١ : ٧٠ ، والموجز (الرسائل العشر) : ٥٧ ، وكشف الالتباس ١ : ٣٧٧ ، وجامع المقاصد ١ : ٥٠١.

(٢) الذكرى ٢ : ٢٥٤.

(٣) اُنظر الناصريّات : ١٥٧ ، المسألة ٥١ ، والانتصار : ١٢٣.

(٤) لم نعثر على ادّعاء الإجماع في كتبه.

(٥) اُنظر الهداية : ٨٧ ، وأمالي الصدوق : ٥١٥ ، حيث لم يذكر التأخير فيهما ، ولكن قال قدس‌سره في المقنع : «اعلم أنّه لا يتيمّم الرجل حتّى يكون في آخر الوقت» المقنع : ٢٥.

(٦) اُنظر الوسائل ٢ : ٩٩٣ ـ ٩٩٤ ، الباب ٢٢ من أبواب التيمّم.

(٧) مثل خبر زرارة وخبر معاوية بن ميسرة اللذين ذكرهما في روض الجنان ١ : ٣٢٩ ، ونقلهما في الوسائل ٢ : ٩٨٣ ـ ٩٨٤ ، الباب ١٤ من أبواب التيمّم ، الحديث ٩ و ١٣.

غيرها به مع السعة.

﴿ ولو تمكّن من استعمال ﴿ الماء انتقض تيمّمه عن الطهارة التي تمكّن منها ، فلو تمكّن مَن عليه غير غسل الجنابة من الوضوء خاصّةً انتقض تيمّمه خاصّةً ، وكذا الغسل.

والحكم بانتقاضه بمجرّد التمكّن مبنيٌّ على الظاهر ، وأمّا انتقاضه مطلقاً فمشروطٌ بمضيّ زمانٍ يسع فعل المائيّة متمكّناً منها ، فلو طرأ بعد التمكّن مانعٌ قبله كشف عن عدم انتقاضه ـ سواء شرع فيها أم لا ـ كوجوب الصلاة بأوّل الوقت والحجّ للمستطيع بسير القافلة ، مع اشتراط استقرار الوجوب بمضيّ زمانٍ يسع الفعل؛ لاستحالة التكليف بعبادةٍ في وقت لا يسعها. مع احتمال انتقاضه مطلقاً كما يقتضيه ظاهر الأخبار (١) وكلام الأصحاب (٢).

وحيث كان التمكّن من الماء ناقضاً ، فإن اتّفق قبل دخوله في الصلاة انتقض إ جماعاً على الوجه المذكور ، وإن وجده بعد الفراغ صحّت وانتقض بالنسبة إلى غيرها.

﴿ ولو وجده في أثناء الصلاة ولو بعد التكبير ﴿ أتمّها مطلقاً ﴿ على الأصحّ عملاً بأشهر الروايات (٣) وأرجحها سنداً ، واعتضاداً بالنهي الوارد عن

____________________

(١) قال في روض الجنان : «مثل قول الباقر عليه‌السلام : ما لم يحدث أو يصب ماءً» اُنظر روض الجنان ١ : ٣٤٧ ، وراجع الوسائل ٢ : ٩٨٩ ، الباب ١٩ من أبواب التيمّم ، الحديث الأوّل ، وكذا سائر أخبار الباب.

(٢) حيث عبّروا ب‍ «التمكّن» أو «الوجدان» ولم يشترطوا استمراره. المناهج السوية : ٣٢٢.

(٣) وهو ما رواه محمّد بن حمران عن أبي عبد اللّٰه عليه‌السلام ، اُنظر روض الجنان ١ : ٣٤٨ ، وراجع الوسائل ٢ : ٩٩٢ ، الباب ٢١ من أبواب التيمّم ، الحديث ٣.

قطع الأعمال (١) ولا فرق في ذلك بين الفريضة والنافلة.

وحيث حُكم بالإتمام فهو للوجوب على تقدير وجوبها ، فيحرم قطعها والعدول بها إلى النافلة؛ لأنّ ذلك مشروطٌ بأسبابٍ مسوِّغة. والحمل على ناسي الأذان قياس. ولو ضاق الوقت فلا إشكال في التحريم.

وهل ينتقض التيمّم بالنسبة إلى غير هذه الصلاة على تقدير عدم التمكّن منه بعدها؟ الأقرب العدم؛ لما تقدّم : من أنّه مشروطٌ بالتمكّن ، ولم يحصل ، والمانع الشرعي كالعقلي.

ومقابل الأصحّ أقوالٌ :

منها : الرجوع ما لم يركع (٢).

ومنها : الرجوع ما لم يقرأ (٣).

ومنها : التفصيل بسعة الوقت وضيقه (٤).

والأخيران لا شاهد لهما ، والأوّل مستند إلى روايةٍ (٥) معارضةٍ بما هو أقوى منها (٦).

____________________

(١) وهو قوله تعالى : (وَلاٰ تُبْطِلُوا أَعْمٰالَكُمْ) سورة محمّد : ٣٣.

(٢) وهو قول الصدوق والسيّد المرتضى والشيخ ، اُنظر المقنع : ٢٦ ، وجمل العلم والعمل (رسائل المرتضى) ٣ : ٢٦ ، والنهاية : ٤٨.

(٣) وهو قول سلّار في المراسم : ٥٤.

(٤) قاله الشيخ في التهذيب ١ : ٢٠٤ ، ذيل الحديث ٥٩٠ ، وهو ظاهر ابن زهرة في الغنية : ٦٤.

(٥) وهي رواية ابن عاصم ، اُنظر روض الجنان ١ : ٣٤٨ ، وراجع الوسائل ٢ : ٩٩٢ ، الباب ٢١ من أبواب التيمّم ، الحديث ٢.

(٦) وهو ما وراه محمّد بن حمران عن أبي عبد اللّٰه عليه‌السلام ، اُنظر روض الجنان ١ : ٣٤٨ ، والوسائل ٢ : ٩٩٢ ، الباب ٢١ من أبواب التيمّم ، الحديث ٣.