در جلسه گذشته بیان شد که یکی از واجبات، حنوط کردن در هنگام کفن کردن میباشد. یعنی زمانی که میت را میخواهند کفن کنند، مقداری کافور به مساجد سبعه میت میمالند.
در مورد مقدار حنوط بیان شد که اقل حنوط مسمی کافور است. یعنی همین مقدار که مسمی کافور را به هفت موضع سجده بمالند، واجب محقق میشود. اما استحبابی در این مسئله وجود دارد و آن عبارت است از این که کافوری که در حنوط کردن استفاده میشود، به اندازه سیزده و یک سوم درهم باشد.
ذکر دو نکته:
نکته نخست: سیزده و یک سوم درهم از این مسئله استفاده شده است که در روایت بیان شده که جبرئیل عليهالسلام برای پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآلهوسلم حنوط آوردند که وزن آن چهل درهم بود. پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآلهوسلم آن را به سه قسمت تقسیم کردند و یک قسمت را برای خود و قسمتی را برای امیرالمؤمنین عليهالسلام و قسمت دیگر را برای حضرت زهرا عليهاالسلام در نظر گرفتند. هنگامی که چهل را تقسیم بر سه کنیم میشود سیزده و یک سوم درهم.
نکته دوم: سوال: سیزده و یک سوم درهم چند مثقال است؟
پاسخ: بر اساس آنچه که برخی از فقها بیان نمودهاند: هر ده درهم برابر با هفت مثقال است. این بدان معنا است که هر درهم برابر هفت دهم (۰/۷) مثقال است. بنابر این، سیزده و یک سوم مثقال میشود ۹/۳۳. به عبارت دیگر، میشود نُه و یک سوم ($\frac{۱}{۳} $) مثقال.
ایشان میفرماید: اگر این مقدار از کافور در دسترس نبود در رتبه بعدی از فضیلت، چهار درهم است. چهار درهم مساوی با دو مثقال و چهار پنجم ($\frac{۴}{۵} $) از مثقال است.
کمتر از آن در فضیلت یک مثقال و یک سوم ($\frac{۱}{۳} $) مثقال است.
کمتر از آن در فضیلت یک مثقال است. یعنی ایشان چهار رتبه بیان میفرماید.
سوال: اگر کافور به مواضع سبعه سجده مالیده شد اما اضافه آمد باید چه کار کرد؟
پاسخ: ایشان میفرماید: مستحب است که بقیه کافور را روی سینه میت قرار دهند. چون گاهی سینه در سجده روی زمین قرار میگیرد.
یکی دیگر از مستحبات آن است که نام میت را روی کفن بنویسند و روی کفن بنویسند که این میت به شهادتین، شهادت میدهد. مثلا بنویسند فلان یشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله. اسماء ائمه اثنی عشر (دوازده امام) را روی کفن بنویسند. مناسب است که این نوشتهها را با ترتب امام حسین عليهالسلام بنویسند. چنانچه ترتبت سیدالشهدا در دسترس نباشد خوب است که با خاک سفید بنویسند. مستحب است که این نوشته بر روی عمامه، قمیص، إزار و حبره وجود داشته باشد.
دو چوب است که در کتاب از آن با عنوان جریدتین یاد شده. دو چوب که ساخته شده باشد از درخت خرما یا درخت سدر یا درخت بید و یا درخت انار و یا از هر درخت تازهای که خشک نشده باشد، بر اساس ترتیبی که بیان شد؛ یکی از چوبها را سمت راست عند الترقوه قرار دهند. ترقوه، در دو طرف گودی زیر گلو، دو استخوان وجود دارد. این استخوانهای طرفین را ترقوه مینامند. یکی را بین قمیص و بدن میت سمت راست بگذارند. یکی از پارچههایی که برای میت استفاده میشود، قمیص است. بین قمیص و بدن میت، این چوب را قرار دهند. یکی دیگر از چوبها را سمت چپ قرار دهند، فوق الترقوه بین القمیص و الازار. این چوب به بدن میت نمیچسبد. در واقع این چوب را میگذارند روی قمیص و زیر ازار. به عبارت دیگر، بین دو کفن بالایی در سمت چپ قرار میدهند. مستحب است که چوبهاتر و تازه باشد تا عذاب بواسطه آنها از میت تا زمانی که این چوبهاتر است، دفع شود.
سوال: اندازه این چوبها چه مقدار است؟
پاسخ: ایشان میفرماید: مشهور آن است که طول این چوبها به ترتیب فضیلت به اندازه استخوان ذراع میت باشد. استخوان ذراع یعنی استخوانی که از آرنج تا مچ وجود دارد. اگر این مقدار محیا نبود به اندازه یک وجب و اگر نبود، به اندازه چهار انگشت باشد. ظاهرا مقصود چهار انگشت باز است.
نکته: برای نوشتن حرفها روی کفن، هیچ روایتی وجود ندارد مگر یک روایت از امام صادق عليهالسلام که در این روایت نقل شده، حضرت در حاشیه کفن فرزند خود (جناب اسماعیل) نوشتند: اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله. سپس علما و فقها، بقیه عبارات را اضافه کردند و فرمودند که شهادت به رسالت و نام ائمه عليهمالسلام را روی عمامه، قمیص، ازار و حبره نوشته شود.
سوال: اگر روایتی بر این موارد دلالت ندارد، پس به چه دلیل بیان نمودهاند که خوب است این موارد نگاشته شود؟
پاسخ: ایشان میفرماید: تمام این موارد را به جهت تبرک بیان کردهاند. و اصل مشروع بودن نوشتن بر روی کفن با روایت امام صادق عليهالسلام ثابت شده است.