درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۴۰: احکام الاموات (۳)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

کیفیت غسل میت

از این به بعد کیفیت غسل میت بیان می‌شود. در جلسه گذشته بیان شد که بر چه میتی واجب است. به عبارت دیگر، میت باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا غسل دادن او، بر مکلفین واجب کفایی شود. اکنون در صدد بیان کیفیت غسل میت هستیم.

میت بر خلاف غسل‌های دیگر که زمانی که واجب می‌شود یکبار واجب می‌شود (شخص باید یکبار غسل انجام دهد) اما در میت، مرگ موجب سه غسل است. یعنی باید میت را سه بار غسل داد.

دفعه اول با آب سدر غسل داده می‌شود. مراد از آب سدر، آبی است که همراه مقداری از سدر باشد. یعنی مقداری سدر با آب مخلوط کنند.

سوال: مقدار سدری که باید در آب بریزند چقدر است؟

مرحوم شهید در پاسخ به این سوال می‌فرماید: اقلش آن مقداری است که به آن سدر گفته شود. یعنی به قدری کم نباشد که در عرف آن را سدر ننامند، از طرف دیگر نباید به مقداری سدر داخل آب ریخته شود که آب از مطلق بودن، خارج شود و آب مضاف شود.

بنابر این، نباید به مقداری کم باشد که به آن سدر نگویند و نباید هم به مقداری زیاد باشد که آب، مضاف شود.

در کافور نیز چنین است.

بار دوم باید با آب کافور میت را غسل داد. مقدار کافور همان مقداری است که به آن کافور بگویند و به مقداری هم زیاد نباشد که آب را مضاف کند.

بار سوم، با آب قراح میت را غسل می‌دهند. مراد از آب قراح، آبی است که مخلوط نداشته باشد و خالص از خلیط باشد. در واقع، خلیط در آب معتبر نیست. این که گفته می‌شود خالص باشد نمی‌خواهد بگوید که باید خالص باشد، بلکه می‌تواند قاطی نداشته باشد و اگر قاطی داشت اشکالی ندارد. در حقیقت، سلبش شرط نیست. یعنی شرط نیست که حتما چیزی با آن مخلوط نباشد بلکه می‌خواهد بگوید که مخلوط بودن چیزی مانند مورد اول و دوم در این مورد شرط نیست ولی اگر با چیزی مخلوط باشد اشکالی ندارد. لذا در بار سوم اگر با آبی که مخلوط با چیزی هست (مخلوط با سدر یا کافور) غسل داده شود، اشکالی ندارد. البته، مطلق بودن آب شرط است و اگر چیزی با آب مخلوط است که آب را مضاف می‌کند، نمی‌توان با آن غسل داد. چنانکه در بار اول و دوم، مطلق بودن آب شرط است. یعنی آب با سدر و کافور نیز نباید مضاف باشند بلکه باید مطلق باشند.

کیفیت غسل میت:

غسل میت همانند غسل جنابت و غسل‌های دیگر است. در غسل‌های دیگر ابتدا سر و گردن و سپس طرف راست و در نهایت طرف چپ را می‌شویند. بنابر این، هر یک از اغسال ثلاثه در غسل‌ها ترتیبی باید اول سر و گردن سپس طرف راست و سپس طرف چپ شسته می‌شود. اگر هم می‌خواهیم، میت را غسل ارتماسی دهیم، خوب است که میت را در آب بصورت دفعتا واحده عرفیه فرو ببرند.

نیت غسل میت:

سوال: نیت غسل در غسل میت به چه شکل است؟

مرحوم شهید می‌فرماید: ابتدای غسل باید مقارن با نیت باشد. یعنی زمانی که غسّال می‌خواهد غسل سر و گردن را شروع کند باید مقارن با نیت باشد.

مصنف می‌فرماید: کالجنابة بالنیّة

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: ظاهر این عبارت که تصریح مصنف در غیر این کتاب نیز هست، آن است که یک نیت برای هر سه غسل کافی است. یعنی غسّال ابتدای سه غسل که نیت می‌کند که سه غسل را شروع می‌کند، کفایت می‌کند و لازم نیست که برای غسل اول یک نیت، برای غسل دوم یک نیت دیگر و برای غسل سوم یک نیت سوم بکند. بالنیّة ظاهرش آن است که یک غسل برای هر سه غسل کافی است. گرچه ایشان می‌فرماید: اجود آن است که برای هر غسلی یک نیت بکند. البته باید توجه داشت که اگر بخواهیم یک نیت برای هر سه غسل بکنیم باید تصمیم و قصد هر سه غسل را داشته باشیم. نمی‌توان نیت غسل اول را کرد و بگوییم این نیت کفایت می‌کند برای هر سه غسل. این که گفته می‌شود یک نیت کافی است یعنی نیت هر سه غسل.

سوال: چه کسی باید نیت کند؟ این پرسش مهم است. زیرا وقتی می‌خواهند میتی را غسل دهند، گاها چند نفر درگیر غسل می‌شوند. مثلا یکی آب می‌ریزد، یکی دست می‌کشد و یکی میت را جا به جا می‌کند.

پاسخ: ایشان می‌فرمایند: اگر غاسل یک نفر باشد، خود غاسل باید نیت کند و نیت از غیر او مجزی نیست. اما اگر چند نفر غسل می‌دهند، اگر همه آب می‌ریزند (ریختن آب را ایشان ملاک قرار می‌دهد) همگی باید نیت بکنند. اگر غاسل‌ها سه نفر باشند و دو نفر از آن‌ها آب می‌ریزد و نفر دیگر، آب را به جا‌های دیگر بدن حرکت می‌دهد. ایشان می‌فرمایند: در این صورت نیز باید هر سه نفر نیت کنند. اما اگر یکی آب می‌ریزد و نفر دیگر به آب کاری ندارد (نه آب می‌ریزد و نه آب را به نقاط دیگر بدن می‌رساند) بلکه فقط میت را جا به جا می‌کند. در این صورت، فقط کسی که آب می‌ریزد باید نیت کند. چون غاسل در حقیقت کسی است که آب می‌ریزد و کسی که میت را حرکت می‌دهد، غاسل محسوب نمی‌شود. گرچه مستحب است که آن هم نیت بکند. البته مصنف در کتاب ذکری اکتفا کرده به نیت از کسی که میت را جا به جا می‌کند. یعنی فرموده است کسی که میت را جا به جا می‌کند اگر نیت کند، کفایت می‌کند. چون کسی که آب می‌ریزد همانند آلت است. دستگاهی را در نظر بگیرید که آب می‌ریزد و کسی مرده را جا به جا می‌کند. طبیعتا کسی که مرده را جا به جا می‌کند، میت را غسل می‌دهد و دستگاه که آب می‌ریزد، میت را غسل نمی‌دهد. همچین تصویری را مصنف در ذکری داشته است. لذا فرموده: کسی که میت را جا به جا می‌کند اگر نیت می‌کند کفایت می‌کند، هرچند کسی که آب می‌ریزد، نیت نکند.

اگر هم چند نفر غسّال، هرکدام بعضی از غسل‌ها یا بعضی از اجزاء غسل را انجام می‌دهند. مثلا یک نفر غسل اول را انجام می‌دهد و نفر دیگر غسل دوم و نفر سوم غسل سوم را انجام می‌دهد. یا یکی سر و گردن را غسل می‌دهد، نفر دیگر، طرف راست را غسل می‌دهد و نفر سوم، طرف چپ را غسل می‌دهد. در این صورت باید هریک اول کار خودش نیت کند.

۴

تطبیق کیفیت غسل میت

﴿ بالسِّدر ﴾ (بالسدر قید یجب تغسیل کل مسلم او بحکمه ولو سقطاً إذا كان له أربعة أشهر است. یعنی یجب تغسیل بالسدر. یعنی تغسیل با آبی که مخلوط به سدر است) ـ أي بماءٍ مصاحبٍ لشيءٍ من السدر (لازم است که در این حوضچه حتما یک کیلو سدر ریخته شود؟ خیر، شئ من السدر. اقلش چقدر است؟)، وأقلّه ما يطلق عليه اسمه (اسم السدر. مثلا اگر ۲۰ گرم هم سدر در آب بریزند، کافی است. گاهی یک دهم گرم سدر ریخته می‌شود، که هیچ اثری از سدر وجود ندارد و عرف به آن سدر نمی‌گوید. در این صورت این مقدار کافی نیست.)، وأكثره أن لا يخرج به الماء عن الإطلاق (حد اکثرش چقدر است؟ به مقداری که آب از اطلاق خارج نشود. یعنی آب تبدیل به آب مضاف نشود) ـ في الغَسلة الاُولى (غسل اول باید با آب با سدر باشد) ﴿ ثمّ ﴾ بماءٍ مصاحبٍ لشيءٍ من ﴿ الكافور ﴾ كذلك (کذلک یعنی همانند همان سدر در اقل و اکثر) ﴿ ثّم ﴾ يُغسل ثالثاً بالماء ﴿ القَراح ﴾ (ماء قراح چیست؟) وهو: المطلق الخالص من الخليط (مطلق در مقابل مضاف است. آبی که مطلق باشد و خالص از خلیط باشد. خالص از خلیط بودن، شرط است؟ می‌فرماید: خیر)، بمعنى كونه غير معتبرٍ فيه (خلیط یعنی آنچه مخلوط می‌شود. آن خلیط شرط نیست. به عبارت دیگر، شرط نیست که حتما خلیط داشته باشد؛ برخلاف غسل اول و دوم که خلیط در آن شرط است. می‌خواهد بیان کند که در غسل سوم، مخلوط با چیزی بودن شرط نیست)، لا أنّ سلبه عنه معتبرٌ (نه این که سلب خلیط از آب غسل سوم، معتبر باشد. یعنی حتما نباید خلیط داشته باشد. این منظور نیست؛ لذا اگر غسل سوم با آب سدر یا آب کافور یا آبی که چیز دیگر مخلوطش است، بخواهد غسل دهد، اشکالی ندارد. البته خلیط نباید به گونه‌ای باشد که آب تبدیل به مضاف شود)، وإنّما المعتبر كونه ماءً مطلقاً (ماءً مطلقا در مقابل ماءً مضافا است).

وكلّ واحدٍ من هذه الأغسال ﴿ كالجنابة ﴾ (هر یک از این سه غسل مانند غسل جنابت است. چگونه) يُبدأ بغَسل رأسه ورقبته أوّلاً (اول سر و گردن غسل داده می‌شود)، ثمّ بميامنه (میامن، جمع میمنه به معنای طرف راست است)، ثمّ مياسره (میاسر، جمع میسره به معنای طرف چپ است. این مربوط به غسل ترتیبی است. در ادامه غسل ارتماسی را بیان می‌کند)، أو يغمسه في الماء دفعةً واحدةً عرفيّة (یا فرو ببرد غسال او را در آب بصورت دفعة واحدة عرفیة. اگر جایی میت زیاد است، سه حوضچه می‌سازند و میت را داخل این حوضچه‌ها می‌کنند و خارج می‌کنند.)، مقترناً في أوّله ﴿ بالنيّة ﴾ (ابتدای غسل باید نیت باشد) وظاهر العبارة ـ وهو الذي صرّح به في غيره ـ (ظاهر عبارت و هو یعنی همین ظاهر. همان چیزی است که تصریح کرده جناب مصنف به همین ظاهر - به این مطلبی که می‌خواهیم بگوییم ظاهر است - در غیر این کتاب. ظاهر عبارت چیست که در جای دیگر تصریح کرده است؟) الاكتفاء بنيّةٍ واحدة للأغسال الثلاثة (یعنی ابتدا می‌تواند یک نیت کند. یک نیت، نه نیت یک غسل بلکه نیت سه غسل را باید ابتدا بکند. بنابر این، نیت واحده یعنی نیت هر سه غسل را ابتدا داشته باشد. البته)، والأجود التعدّد بتعدّدها. (بهتر آن است که اول هر غسلی برای خودش جداگانه نیت کند. سوال: چه کسی نیت بکند؟ در این رابطه می‌فرماید:)

ثمّ إن اتّحد الغاسل (اگر غاسل، یک نفر باشد) تولّى هو النيّة (به عهده می‌گیرد او، نیت را)، ولا تُجزي من غيره (نمی‌شود نیت را یک نفر دیگر بکند. مثلا کسی که کنار ایستاده است نیت کند و غاسل، غسل دهد. این نیت مجزی نیست). وإن تعدّد واشتركوا في الصبّ (اگر چند نفر غسل می‌دهند و همه آن‌ها آب می‌ریزند؛ در این صورت) نووا جميعاً (همه آن‌ها باید نیت کنند. چون در واقع همه در حال غسل دادن هستند). ولو كان البعضُ يَصُبّ (اگر بعضی آب می‌ریزند) والآخر يُقلِّب (یقلب یعنی برمی گردانند. در این صورت) نوى الصابّ (ریزنده آب باید نیت کند. گویی مرحوم شهید در صدد بیان این نکته است که کسی که آب می‌ریزد، غسل می‌دهد و کسی که میت را جا به جا می‌کند، غسل دهنده نیست.)؛ لأ نّه الغاسل حقيقةً، واستحبّت من الآخر (ضمیر استحبت را به نیت برگردانید. نیت از فرد دیگر یعنی کسی که میت را جا به جا می‌کند، مستحب است). واكتفى المصنّف في الذكرى بها منه أيضاً (اکتفا کرده مصنف در ذکری به نیت از مقلب. ضمیر منه به مقلب بازگشت دارد. یعنی اگر صابّ، نیت نکند و مقلب نیت کند، مرحوم شهید اول فرموده است که کافی است. چگونه کافی است؟ بیان کردیم، کسی که آب می‌ریزد همانند آلت است و همانگونه که اگر دستگاه آب بریزد و دیگری میت را جا به جا کند، گفته می‌شود که مقلب غاسل است در این جا نیز همانگونه است. یعنی کسی که آب می‌ریزد حکم دستگاه را دارد و مقلب غاسل می‌باشد.) ولو ترتّبوا ـ بأن غسل كلّ واحدٍ منهم بعضاً ـ (این عبارت به دو شکل قابل تصویر است. مثلا سه نفر است و یکی غسل با سدر را انجام می‌دهد، دیگری غسل با کافور را انجام می‌دهد و نفر سوم، غسل با آب خالص را انجام می‌دهد. یا ممکن است که یکی سر و گردن را غسل دهد و نفر دیگر طرف راست و نفر سوم طرف چپ را غسل دهد. به این که هر یک از آن افراد غسل دهد بعضاً. بعضاً یعنی بعض اغسال یا بعض اجزاء اغسال. اگر اینگونه باشد) اعتبرت من كلّ واحدٍ عند ابتداء فعله. (معتبر است نیت. ضمیر اعتبرت به نیت بازگشت می‌کند. از هر یک از افرادی که غسل می‌دهند، هنگام ابتدا فعل خودش. یعنی هر فردی باید حتما ابتدا کار خودش نیت کند.) 

۵

اولویت اشخاص در تجهیز میت

سوال: تجهیز میت که یکی از کارهای تجهیز همان غسل است، بر عهده چه کسی است؟

پاسخ: بیان شد که تجهیز میت، واجب کفایی است. لذا اگر هیچ کسی میت را غسل ندهد، همه کسانی که متوجه بودند و غسل ندادند، ترک واجب کرده‌اند. اما در احکام میت و تجهیز میت، اولویت با کسی است که وارث میت است. یعنی اگر وارث اقدام می‌کند دیگر بقیه نباید اقدام کنند. یا اگر کسی میت را خواست غسل دهد و وارث گفت خودم می‌خواهم غسل دهم، آن فرد باید غسل را به وارث بسپارد.

بحثی که در ادامه بیان می‌شود، شامل برخی از احکام دیگر فقه است که ناچارا در این قسمت بیان شده است. لذا باید دقت بیشتری داشت.

یکی از بحث‌هایی که در ارث هست، آن است که اگر بچه‌ای قاتل پدرش بود، این فرزند از پدر ارث نمی‌برد. یعنی قتل مانع ارث است. اگر پدر از دنیا رفت و غیر از این فرزند در طبقه اول ارث، هیچ کسی وجود ندارد یا اصلا غیر از این فرزند، هیچ وارثی وجود ندارد. در این صورت، شخص غریبه با فرزند برابر است. اگر وارثی در طبقه سوم وجود داشته باشد، مثلا پسر عمو دارد. در حالت طبیعی تا زمانی که فرزند وجود داشته باشد، پسر عمو ارث نمی‌برد اما چون در فرض مذکور فرزند ارث نمی‌برد و غیر از این فرزند در طبقه اول و دوم هیچ وارثی وجود ندارد، الآن پسر عمو بر این فرزند اولی است. چون پسر عمو وارث است اما فرزند وارث نیست.

بنابراین، وارث مقدم بر غیر وارث است؛ هرچند که غیر وارث، فرزند باشد.

اگر وارث کلا یک نفر باشد، اولویت به او اختصاص پیدا می‌کند. خواه وارث زن باشد یا مرد. اما اگر وارث متعدد باشد. مثلا میت دارای پسر، دختر، پدر و مادر است که همگی در طبقه اول ارث هستند. مرحوم شهید می‌فرماید: در این جا ذکر مقدم بر انثی است. یعنی پسر بر دختر و مادر اولویت دارد. پدر بر مادر و پدر و پسر بر زوجه اولیت دارند. مکلف از غیر مکلف اولویت دارد. پدر اولی از ولد است. یعنی اگر کسی که از دنیا رفته است، پدر و پسر دارد. در این صورت، پدر از پسر اولی است. کما این که پدر از جد نیز اولی است. البته در پدر و جد، ظاهرا اشتباهی رخ داده است. چون پدر و جد هر دو در آن واحد، هیچ وقت وارث نیستند. پدر در طبقه اول ارث است و جد در طبقه دوم ارث است. پسر، دختر، پدر و مادر همگی در طبقه اول هستند. یعنی در آن واحد همگی ارث می‌برند. لذا اگر گفته شود که پدر بر پسر مقدم و اولی است، صحیح است اما اگر گفته شود که پدر بر جد اولی است، صحیح نیست. زیرا پدر وارث است و جد وارث نیست.

زوج نسبت به زوجه خودش مطلقا اولویت دارد. منظور از مطلقا، این است که حتی اگر زوجه پدر یا پسر داشته باشد باز هم زوج اولویت دارد. زوج در همه احکام میت حتی غسل دادن بر سایرین اولویت دارد. فرقی هم بین زن دائم و منقطع نیست.

مرحوم شهید مطالبی را در اینجا ذکر می‌کند که عبارتند از:

۱) لازم است مساوات بین غاسل و میت در رجولیت و انوثیت رعایت شود. تعبیر کتاب این است: فی الرجولیّة و الانوثیّة. لذا اگر ولی میت، مخالف میت در جنسیت باشد؛ در این جا لازم است که ولی به مماثل اذن دهد. مثلا اگر کسی از دنیا رفته و تنها مادرش وارث او است. در این جا مادر نمی‌تواند پسرش را غسل دهد. یا پسر نمی‌تواند مادر را غسل دهد. در این موارد باید به کسی که مماثل میت است، اذن دهند. البته ولایت ولی ساقط نمی‌شود؛ لذا اگر فرد دیگر می‌خواهد غسل دهد و مادر میت حضور دارد، باید از مادر اجازه بگیرد. اگر مادر به هیچ کسی اذن غسل ندهد، واجب کفایی می‌شود و یکی باید میت را غسل دهد.

۲) بیان شد که تعبیر مصنف این است: یجب المساواة فی الرجولیة و الانوثیة. شهید ثانی می‌فرماید: این که شهید اول کلمه رجولیت را در این عبارت بیان نمود، برای آن است که خارج نشود تغسیل هرکدام از رجل و مرأة، بچه پسر و بچه دختری را که مثلا سه سال دارند. بیان نموده‌اند که مرد می‌تواند دختر بچه‌ای که سه ساله است را غسل دهد. یا زن می‌تواند، پسر بچه‌ای که سه ساله است را غسل دهد. بنابر این، رجولیتی که فرموده است، شامل پسر بچه نمی‌شود یعنی رجل نیست. با این که از حیث رجل و انثی یکی نیستند اما چون بچه، رجولیت ندارد، رجولیت یعنی مرد و به این بچه، مرد گفته نمی‌شود. در این صورت مانعی ندارد و عبارت نیز شامل این مورد نمی‌شود. البته بچه چهار یا پنج ساله هم مرد نیست و این اشکال در این موارد نیز جاری می‌شود. می‌خواهیم بیان کنیم که بچه سه ساله چون رجولیت ندارد، عبارت شاملش نمی‌شود. اما از طرف دیگر مشکل به قوت خود باقی است. عبارت مصنف، مشکلش این است که گرچه رجولیت شامل بچه سه ساله نمی‌شود اما کلمه انوثیت شامل دختر بچه سه ساله می‌شود. دختر بچه که یک سال هم باشد مؤنث می‌باشد. کلمه انوثیت شامل دختر بچه یکساله نیز می‌شود. یعنی اگر رجولیت را به گونه‌ای معنا کردیم که شامل پسر بچه سه ساله نمی‌شود اما مشکل در انوثیت وجود دارد.

۳) مماثلتی که بیان شد در غیر زوجین است. برای زوجین جایز است که یکدیگر را غسل دهند. زوجین در حال اختیار می‌توانند یکدیگر را غسل دهند و مختص به حال اضطرار نیست. البته زوج اگر غسل می‌دهد، چون ولایت دارد لازم نیست که از کسی اذن بگیرد. اما اگر میت مرد باشد، اگر زوجه بخواهد غسل دهد، اگر خود زوجه تنها وارث باشد، ولایت دارد و نیازی به کسب اذن ندارد اما اگر وارث دیگری که مرد باشد، وجود داشته باشد (مثل پدر میت وجود دارد)، در این صورت زوجه نمی‌تواند زوج را غسل دهد مگر به اذن پدر میت. چون بیان شد که اگر در وراث یکی زن و دیگری مرد است، اولویت با مرد است لذا باید زوجه از پدر میت اذن بگیرد.

۴) مشهور این است که غسل زوجین از روی لباس باشد. یعنی بدن برهنه نشود. دلیل این نظر روایت است. در روایت چنین بیان شده است: سُئِلَ عَنِ اَلرَّجُلِ يُغَسِّلُ اِمْرَأَتَهُ قَالَ نَعَمْ مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ. سوال شد که مردی زنش را غسل می‌دهد. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد، از روی لباس غسل داده شود. لذا ربطی به جواز یا عدم جواز نگاه کردن ندارد؛ چون نگاه کردن اشکالی ندارد.

سوال: فرض این است که بدن میت، نجس است. زمانی که میت نجس باشد و لباس روی بدن او که می‌خواهیم غسل دهیم، آب که ریخته می‌شود سبب می‌شود لباس نجس شود. از طرفی بیان شده است که تطهیر لباس به فشار دادن نیاز دارد. در این صورت چگونه باید غسل داده شود؟ چون لباس فشرده نمی‌شود و در نتیجه پاک نمی‌شود و هرچه آب ریخته شود باز نجس است و گویی با آب نجس غسل داده می‌شود.

۶

تطبیق اولویت اشخاص در تجهیز میت

﴿ والأولى بميراثه أولى بأحكامه ﴾ (کسی که اولی به ارث بردن از میت است، اولی به احکام است. یعنی چیزهایی که در تجهیز میت مثل غسل کردن، کفن کردن، دفن کردن لازم است انجام شود، نسبت به آن‌ها اولی است.) بمعنى أنّ الوارث أولى ممّن ليس بوارثٍ وإن كان قريباً (ضمیر کان به غیر وارث بازگشت می‌کند. اگر چه آن غیر وارث قریب باشد. مثلا پسر میت باشد اما چون قاتل پدر بوده است دیگر وارث نیست و اولی نیست). ثمّ إن اتّحد الوارث اختصّ (اگر وارث یک نفر باشد، ولایت به او اختصاص پیدا می‌کند)، وإن تعدّد (اما اگر چند وارث دارد) فالذكر أولى من الاُنثى (مرد از زن اولی است. در واقع شارع مقدس، تجهیز میت را بر عهده مرد‌ها گذاشته است)، والمكلّف من غيره (لذا اگر میت دارای پسر بزرگ و صغیر است، بچه‌های صغیر ورود پیدا نکنند)، والأب من الولد والجد (اب از ولد و جد اولی است. اب از ولد مقدم است روشن است. چون اب و ولد در یک طبقه ارث هستند و هر دو در آن واحد ارث می‌برند اما این که اب از جد مقدم است، مشخص نیست چه منظوری دارد. زیرا جد در طبقه دوم است و با وجود اب اصلا جد ارث نمی‌برد. و بیان شد که وارث از غیر وارث اولی است. لذا در اینجا بیان آن جای نداشت).

﴿ والزوج أولى ﴾ بزوجته ﴿ مطلقاً ﴾ (زوج اولویت دارد نسبت به زوجه خودش مطلقا. مطلقا یعنی حتی اگر زوجه دارای پدر یا پسر باشد) في جميع أحكام الميّت (هم غسل و هم کفن و هم دفن)، ولا فرق بين الدائم والمنقطع (حتی در عقد منقطع نیز چنین است. یعنی اگر زنی، دو ماهه صیغه مردی شده باشد و از دنیا برود، شوهر مقدم بر پدر است).

﴿ ويجب المساواةُ ﴾ بين الغاسل والميّت ﴿ في الرجوليّة والاُنوثيّة ﴾ (لازم است مساوات بین غاسل و میت. یعنی کسی که غسل می‌دهد باید از حیث جنسیت با میت، مساوی باشد) فإذا كان الوليّ مخالفاً (مخالفاً یعنی مخالفاً فی الجنس. اگر ولی مخالف میت است) للميّت أذن للمماثل (اذن بدهد به مماثل. اذن یعنی اگر مماثل می‌خواهد غسل دهد باید از ولی اجازه بگیرد) لا أنّ ولايته تسقط (این بدان معنا نیست که چون جنسش مخالف است دیگر ولایت ندارد)؛ إذ لا منافاة بين الأولويّة وعدم المباشرة (اشکال ندارد، اولویت دارد و لذا حق اذن دارد. از طرف دیگر چون همجنس نیست حق مباشرت ندارد). وقيّد ب‍ «الرجوليّة» لئلّا يخرج تغسيل كلٍّ من الرجل والمرأة ابن ثلاث سنين وبنته (مقید کرد عبارت خودش را مصنف به کلمه رجولیة. رجولیة یعنی مرد بودن. از عبارت رجولیة استفاده کرد برای این که خارج نشود تغسیل هرکدام از مرد و زن، پسر سه ساله یا دختر سه ساله را. ابن ثلاث سنین یعنی پسر سه ساله و بنت ثلاث سنین -ضمیر بنته به ثلاث سنین بازگشت می‌کند- یعنی دختر بچه سه ساله. چون این‌ها در حقیقت رجولیت ندارند)، لانتفاء وصف الرجوليّة في المغَسَّل الصغير (مغسل الصغیر یعنی میتی که غسل داده می‌شود و صغیر است که وصف رجولیت ندارد)، ومع ذلك لا يخلو من القصور (با این حال، عبارت مرحوم مصنف، خالی از قصور نیست. زیرا تعبیر به انوثیت شامل دختر بچه سه ساله و دختری که تازه به دنیا آمده می‌شود. انوثیت یعنی مؤنث بودن و با رجولیت متفاوت است. مصنف باید می‌فرمود رجولیة و امرأة) كما لا يخفى.

وإنّما يعتبر المماثلة ﴿ في غير الزوجين ﴾ (معتبر است مماثلت در غیر زوجین. این بدان معنا است که در زوجین مماثلت شرط نیست) فيجوز لكلٍّ منهما تغسيل صاحبه اختياراً (جایز است برای هر یک از زوجین تغسیل همسرش اختیارا. اختیارا یعنی جواز غسل دادن زوجین یکدیگر را مختص حال اضطرار و عدم وجود مماثل نیست بلکه در حال اختیار نیز می‌توانند یکدیگر را غسل دهند)، فالزوج بالولاية (زوج ولایت دارد و چه وارث دیگری برای زوجه وجود داشته باشد و چه نداشته باشد می‌تواند غسل دهد و اولی است)، والزوجة معها (مع الولایة) أو بإذن الوليّ (مع الولایة برای صورتی است که ارث منحصر در زوجه باشد. اگر منحصر در زوجه باشد ولایت دارد. او بإذن الولی برای صورتی است که وارث دیگری وجود داشته باشد، به خصوص اگر وارث دیگر مرد باشد که مرد مقدم است). والمشهور أنّه من وراء الثياب وإن جاز النظر (مشهور این است که اگر زن و شوهر می‌خواهند یکدیگر را غسل دهند از روی لباس غسل دهند اگر چه نگاه کردن جایز است. پس چرا از روی لباس غسل دهند؟ علتش وجود روایت است. یعنی روایت خاص در این زمینه وجود دارد. در ادامه به این پرسش پاسخ می‌دهد که اگر میت را نجس می‌دانیم، لباسی که در بدن او وجود دارد اگر روی آن آب ریخته شود، لباس نجس می‌شود. لباس که نجس شود، تطهیرش نیاز به فشردن است و در بدن میت نمی‌توان آن را فشرد. در این صورت باید چه کار کرد؟).

من انتفاء التبعيّة شرعاً ، ومن تولّده منه حقيقةً وكونه ولداً لغةً فيتبعه في الإسلام ، كما يحرم نكاحه.

ويستثنى من المسلم من حكم بكفره من الفرق كالخارجيّ والناصب والمجسِّم ، وإنّما ترك استثناءه؛ لخروجه عن الإسلام حقيقةً وإن اُطلق عليه ظاهراً.

ويدخل في حكم المسلم الطفل ﴿ ولو سقطاً إذا كان له أربعة أشهر . ولو كان دونها لُفّ في خرقةٍ ودُفن بغير غُسل.

﴿ بالسِّدر ـ أي بماءٍ مصاحبٍ لشيءٍ من السدر ، وأقلّه ما يطلق عليه اسمه ، وأكثره أن لا يخرج به الماء عن الإطلاق ـ في الغَسلة الاُولى ﴿ ثمّ بماءٍ مصاحبٍ لشيءٍ من ﴿ الكافور كذلك ﴿ ثّم يُغسل ثالثاً بالماء ﴿ القَراح وهو : المطلق الخالص (١) من الخليط ، بمعنى كونه غير معتبرٍ فيه ، لا أنّ سلبه عنه معتبرٌ ، وإنّما المعتبر كونه ماءً مطلقاً.

وكلّ واحدٍ من هذه الأغسال ﴿ كالجنابة يُبدأ بغَسل رأسه ورقبته أوّلاً ، ثمّ بميامنه ، ثمّ مياسره ، أو يغمسه في الماء دفعةً واحدةً عرفيّة ، مقترناً في أوّله ﴿ بالنيّة وظاهر العبارة ـ وهو الذي صرّح به في غيره (٢) ـ الاكتفاء بنيّةٍ واحدة للأغسال الثلاثة ، والأجود التعدّد بتعدّدها.

ثمّ إن اتّحد الغاسل تولّى هو النيّة ، ولا تُجزي من غيره. وإن تعدّد واشتركوا في الصبّ نووا جميعاً. ولو كان البعضُ يَصُبّ والآخر يُقلِّب نوى الصابّ؛

____________________

(١) في (ف) : الخالي.

(٢) وهو الألفيّة : ٤٩.

لأ نّه الغاسل حقيقةً ، واستحبّت من الآخر. واكتفى المصنّف في الذكرى بها منه أيضاً (١) ولو ترتّبوا ـ بأن غسل كلّ واحدٍ منهم بعضاً ـ اعتبرت من كلّ واحدٍ عند ابتداء فعله.

﴿ والأولى بميراثه أولى بأحكامه بمعنى أنّ الوارث أولى ممّن ليس بوارثٍ وإن كان قريباً. ثمّ إن اتّحد الوارث اختصّ ، وإن تعدّد فالذكر أولى من الاُنثى ، والمكلّف من غيره ، والأب من الولد والجد.

﴿ والزوج أولى بزوجته ﴿ مطلقاً في جميع أحكام الميّت ، ولا فرق بين الدائم والمنقطع.

﴿ ويجب المساواةُ بين الغاسل والميّت ﴿ في الرجوليّة والاُنوثيّة فإذا كان الوليّ مخالفاً للميّت أذن للمماثل لا أنّ ولايته تسقط؛ إذ لا منافاة بين الأولويّة وعدم المباشرة. وقيّد ب‍ «الرجوليّة» لئلّا يخرج تغسيل كلٍّ من الرجل والمرأة ابن ثلاث سنين وبنته ، لانتفاء وصف الرجوليّة في المغَسَّل الصغير ، ومع ذلك لا يخلو من القصور (٢) كما لا يخفى.

وإنّما يعتبر المماثلة ﴿ في غير الزوجين فيجوز لكلٍّ منهما تغسيل صاحبه اختياراً ، فالزوج بالولاية ، والزوجة معها أو بإذن الوليّ. والمشهور أنّه من وراء الثياب وإن جاز النظر. ويغتفر العصر هنا في الثوب كما يغتفر في الخرقة الساترة للعورة مطلقاً ، إجراءً لهما مجرى ما لا يمكن عصره.

ولا فرق في الزوجة بين الحرّة والأمة ، والمدخول بها وغيرها. والمطلّقة رجعيّةً زوجةٌ بخلاف البائن. ولا يقدح انقضاء العدّة (٣) في جواز التغسيل عندنا ،

____________________

(١) الذكرى ١ : ٣٤٣.

(٢) في (ش) : قصور.

(٣) يعني عدّة الوفاة.