درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۲۱: واجبات وضو (۴)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

واجب نهم و دهم از واجبات وضو

اعمالی که باید در وضو گرفتن انجام بشود مثل نیت، شستن صورت، دست‌ها، مسح سر و پا‌ها بیان شد. در ادامه دیگر واجباتی از وضو ذکر می‌شود که در حقیقت قیودی هستند که متوجه واجبات می‌شود.

واجب نهم از موارد وجوب وضو: لزوم رعایت ترتیب

لازم است که اعمال وضو به ترتیب انجام شوند. یعنی پس از نیت باید ابتدا صورت شسته شود و پس از آن دست راست و پس از آن دست چپ و پس از آن مسح سر و پس از آن مسح پای راست و پس از آن مسح پای چپ، انجام شود. در صورتی که این ترتیب رعایت نشود باید اعاده کند. البته در هر مرحله‌ای که ترتیب رعایت نشده است، اعاده لازم می‌شود. مثلا اگر کسی پس از غسل دست چپ به جای آن که مسح سر را انجام دهد، مسح پا را انجام داد، در این صورت لازم نیست که از ابتدا وضو را انجام دهد، بلکه مسح سر را انجام می‌دهد و سپس دوباره مسح پا را اعاده می‌کند.

البته اعاده و رعایت ترتیب نباید منافی با موالات باشد. یعنی اگر اعاده به گونه‌ای باشد که موالات از بین رود باید دوباره وضو را از ابتدا انجام دهد.

نکته: مرحوم شهید اول در غیر کتاب لمعه، رعایت ترتیب بین رجلین را ساقط نموده است. ایشان معتقد است که می‌توان به جای آن که ابتدا پای راست مسح شود و سپس پای چپ، برعکس عمل نمود و ابتدا پای چپ مسح شود. در بین فقها سه نظریه در این مسئله وجود دارد.

۱) ابتدا باید پای راست مسح شود و پس از آن پای چپ مسح می‌شود.

۲) ترتیبی بین آن‌ها وجود ندارد. یعنی می‌توان ابتدا پای راست و سپس پای چپ مسح شود و می‌توان ابتدا پای چپ و سپس پای راست را مسح نمود.

۳) باید بصورت همزمان پا‌ها مسح شوند. شایان ذکر است که این صورت را فقها بیشتر از صورت دوم (عدم وجود ترتیب) پذیرفته‌اند.

واجب دهم از موارد وجوب وضو: رعایت موالات

یکی دیگر از واجبات وضو آن است که وضو باید با موالات انجام شود. موالات در وضو به آن است که هر عضوی که در وضو مشغول است نباید عضو سابق، خشک شود. مثلا اگر مشغول غسل ید است نباید به اندازه‌ای طول دهد که صورت خشک شود. باید توجه داشت، آنچه در خشک شدن ملاک است، خشک شدن حسی است. یعنی خشک شدنی که قابل رؤیت و حس باشد، نه خشک شدن تقدیری. گاهی به علت رطوبت هوا، عضو خشک نمی‌شود اما اگر هوا رطوبت نداشت در این مدت زمان خشک می‌شد. در این موارد نمی‌توان گفت چون عضو در هوای غیر مرطوب در این مدت خشک می‌شد پس در این هوا نیز باید خشک محسوب شود.

نکته: در این مسئله تفاوتی بین عامد، ناسی و جاهل وجود ندارد.

۴

تطبیق واجب نهم و دهم از واجبات وضو

﴿ مرتّباً ﴾ (اعمالی که در وضو بیان شد باید به ترتیب انجام شود) بين أعضاءالغَسل والمسح: (اعضاء غسل عبارتند از صورت، دست راست و دست چپ. اعضا مسح عبارتند از سر، پای راست و پای چپ. در این‌ها باید ترتیب رعایت شود. البته ترتیب نیت نیز باید رعایت شود اما در گذشته بیان شد که نیت باید مقارن غسل وجه باشد.) بأن يبتدئ بغسل الوجه، ثمّ باليد اليمنى، ثمّ اليسرى، ثمّ بمسح الرأس، ثمّ الرجل اليمنى، ثمّ اليسرى. (ترتیب در وضو اینگونه است که اول صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ شسته شود. پس از آن‌ها، سر مسح شود و سپس پای راست و سپس پای چپ مسح شود. در عبارت شهید اول نیز این موارد با کلمه ثم بیان می‌شد که ثم دلالت بر ترتیب می‌کند.) فلو عكس (اگر کسی ترتیب را رعایت نکرد) أعاد على ما يحصل معه الترتيب (اعاده کند طبق آنچه که حاصل شود با آن چیز ترتیب. مثلا پس از غسل دست چپ اگر پا را مسح کرد باید سر را مسح کند و پس از آن دوباره مسح پا را اعاده کند.) مع بقاء الموالاة. (البته اعاده باید به گونه‌ای باشد که موالات از بین نرود.) وأسقط المصنّف في غير الكتاب الترتيبَ بين الرجلين. (مرحوم مصنف در غیر کتاب لمعه رعایت ترتیب در پا را لازم ندانسته است.)

﴿ موالياً ﴾ في فعله (شخص وضو گیرنده باید موالات را مراعات کرده باشد) ﴿ بحيث لا يجفّ السابق ﴾ من الأعضاء على العضو الذي هو فيه مطلقاً (موالات در وضو به این است که خشک نشود عضو سابق از اعضایی که وضو گیرنده مشغول آن است. مثلا اگر دست چپ را غسل می‌کند، نباید دست راست خشک شود. این نظریه) على أشهر الأقوال (مطابق مشهور‌ترین قول است. البته برخی معتقدند که ملاک خشک شدن عضو سابق نیست بلکه ملاک عرف است. یعنی اگر عرف بگوید که موالات رعایت شده است، وضو صحیح است هرچند که عضو سابق خشک شده باشد.) والمعتبر في الجفاف (آنچه در خشک شدن معتبر است): الحسّي لا التقديري، (حسی است نه تقدیری. خشک شدن تقدیری به این معنا است که شخص بگوید اگر هوا گرم بود یا در فلان شهر بودم با گذشت این مقدار زمان، عضو سابق خشک می‌شد.) ولا فرق فيه بين العامد والناسي والجاهل. (عامد یعنی عمدا فاصله ایجاد می‌کند، ناسی یعنی کسی که فراموش می‌کند و جاهل یعنی کسی که نمی‌دانسته باید موالات را رعایت کند.) 

۵

مستحبات وضو

مستحبات وضو:

در قسمت مستحبات وضو بیشتر به متن خوانی پرداخته می‌شود و کمتر از خارج مطالب توضیح و تفسیر می‌شود.

﴿ وسننه: السِّواك ﴾ (اولین مستحب وضو مسواک است. مسواکی که در وضو مستحب است، اعم از مسواکی است که امروزه وجود دارد. معنایی که برای مسواک است عبارت است از) وهو (سواک) دَلْك الأسنان (سابیدن دندان‌ها) بعود (بوسیله چوب) وخِرقة (و بوسیله پارچه)، وإصبع (و انگشت) ونحوها، وأفضله الغُصن الأخضر، (افضل مسواک شاخه تازه است.) وأكمله الأراك. (کامل‌ترین غصن اخضر، چوب اراک است. زیرا در روایت چنین بیان شده است که: كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَسْتَاكُ بِالْأَرَاكِ أَمَرَهُ بِذَلِكَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.) ومحلّه (چه زمان باید مسواک زد؟) قبل غَسل الوضوء الواجب والندب (قبل از شستن وضو واجب و ندب. وضو واجب یعنی غسل صورت و دست‌ها. ندب یعنی غسل یدین است. مقصود از غسل یدین آن است که مستحب است پیش از وضو، انسان دست‌ها را تا مچ بشوید. همچنین مضمضه و استنشاق کردن مستحب می‌باشد. زمان انجام سواک پیش از تمام این موارد است. یعنی قبل از مضمضه و شستن دست‌ها تا مچ و شستن صورت و دست‌ها، مستحب است که سواک انجام شود.) كالمضمضة، ولو أخّره عنه أجزأ. (البته اگر مسواک را از غسل واجب و مندوب، تأخیر بیاندازد اشکالی ندارد و کافی است.)

واعلم أن السِّواك سنّةٌ مطلقاً، (مسواک زدن همیشه سنت است. مطلقا یعنی در همه جا و همه زمان، مسواک زدن مستحب است) ولكنّه يتأكّد في مواضع، (اما در برخی موارد مورد تأکید قرار گرفته است) منها: (از مواردی که مورد تأکید بیشتری شده است) الوضوء (موقع وضو گرفتن) والصلاة (نماز خواندن)، وقراءة القرآن، (و هنگام قرائت قرآن) واصفرار الأسنان (زمانی که دندان‌ها زرد شده است.) وغيره. (بنابر این اصل مسواک زدن مستحبت است اما در برخی موارد مورد تأکید قرار گرفته است. در برخی روایات برای اعمال زمان خاصی مشخص کرده‌اند. مثلا در روایت بیان شده است که دعای کمیل در شب جمعه خوانده شود. اگر این زمان بندی به معنای تعدد مطلوب باشد یک نتیجه را به دنبال دارد و اگر وحدت مطلوب باشد، نتیجه دیگری را به دنبال دارد. توضیح آن که، اگر این که بیان شده، دعای کمیل در شب جمعه قرائت شود به این معنا است که مطلوب شارع دو چیز است. اول، دعای کمیل بصورت مطلق و دوم، دعای کمیل در شب جمعه خوانده شود. یعنی اگر شب جمعه، دعای کمیل قرائت شود دو مطلوب شارع حاصل شده است ولی اگر در روز دیگری قرائت شود تنها یک مطلوب شارع محقق شده است.

برخی در این موارد معتقدند که به نحو تعدد مطلوب است. لذا افراد می‌توانند در غیر زمان معین در روایات این ادعیه یا اعمال را انجام دهد.

اما اگر گفته شود آنچه که در روایت تعیین شده، وحدت مطلوب است. یعنی آنچه که مطلوب شارع است، دعای کمیل شب جمعه است و اگر شخص در غیر زمان معین بخواهد آن دعا را بخواند نمی‌تواند به نیت آنچه که در روایت تعیین شده و از جانب شارع رسیده، بخواند. تنها از باب این که اصل دعا حسن است می‌تواند آن را قرائت کند.

بنابر این تعدد مطلوب یا وحدت مطلوب ثمره دارد. در مسئله مسواک این بحث جاری است. اصل مسواک زدن، در هر زمان و مکانی خوب است و در برخی از ازمنه تأکید بیشتری شده است. یعنی زمان خاص مثل هنگام وضو، مطلوب دیگری غیر از اصل مسواک زدن است. لذا کسی که در هنگام وضو گرفتن، مسواک می‌زند به این معنا است که دو مطلوب شارع را محقق می‌کند.)

(مورد دوم از مستحبات وضو) ﴿ والتسمية ﴾ (آن است که هنگام وضو بسم الله بگوید) وصورتها (نحوه بیان تسمیه آن است که بگوید): «بسم اللّٰه وباللّٰه» ويستحبّ إتباعها بقوله (مستحب است که بعد از تسمیه بگوید): «اللّهُمّ اجعَلْني من التَّوّابِيْنَ واجعَلْني من المُتَطَهِّرِين» (این دعا را پس از بسم الله و بالله بخواند) ولو اقتصر (اگر اکتفا کند بر) على «بسم اللّٰه» أجزأ. (کافی است) ولو نسيها ابتداءً (اگر در ابتدا وضو بسمله را فراموش کند) تداركها حيث ذكر (جبران کند در هر زمان که یادش آمد) قبل الفراغ (قبل از آن که وضو تمام شود) كالأكل (مثل بسم الله که در غذا خوردن بیان می‌کند.)، وكذا لو تركها عمداً. (اگر کسی یادش بود اما عمدا آن را ترک کرد. در این صورت نیز می‌تواند در وسط انجام وضو، بسم الله را قبل از فراغ تدارک کند.)

(سومین مستحب از مستحبات وضو) ﴿ وغسل اليدين ﴾ من الزَّندين (شستن دست‌ها از مچ است. در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که دوبار مستحب است که این عمل انجام شود، در صورتی که وضویی که می‌گیرد به جهت حدث نوم، بول و غائط باشد نه هر حدثی. مثلا اگر حدث غیر موارد مذکور باشد، مستحب نیست که دوبار شسته شود. برخی معتقدند که در حدث نوم و بول، یکبار شستن مستحب است اما در غائط دوبار مستحب است. عده‌ای دیگر معتقدند که در نوم و بول و غائط، یکبار شستن کافی است.

سوال: اگر کسی قائل شد که در نوم و بول یکبار شستن کافی است اما در غائط باید دوبار شسته شود، اگر کسی هر سه حدث را مرتکب شد وظیفه چیست؟

پاسخ: در این صورت این موارد تداخل دارند. اگر کسی هم خوابیده و هم بول کرده، مستحب است که یکبار دست‌ها را بشوید. اما اگر غائط نموده، دوبار شستن مستحب می‌باشد.

شایان ذکر است که غسل یدین باید قبل از آن باشد که وضو گیرنده دستش را در ظرف برای وضو داخل می‌کند. در زمان گذشته برای وضو گرفتن از آب ظرف یا حوض برداشته و وضو می‌گرفتند. مرحوم شهید می‌فرماید: غسل یدین قبل از آن باشد که وضو گیرنده دست در ظرف می‌برد. مثلا با ظرف دیگری دست‌ها را بشوید و پس از آن دست در ظرف برده و از آب آن برای وضو استفاده کند. طبیعتا این نکته در جایی است که دست درون ظرف برده شود و از آن آب برداشته شود اما اگر ظرف به گونه‌ای باشد که دست در آن نرود بلکه آب از ظرف بر روی دست بریزد. مثل آفتابه که آب بر روی دست‌ها ریخته می‌شود. در این موارد زمان شستن دست‌ها قبل از شروع به وضو گرفتن است.

علت این که زمان شستن دست‌ها قبل از دخول دست‌ها در ظرف بیان می‌شود آن است که یا نجاست احتمالی دفع شود و یا به جهت تعبد است.

باید توجه داشت که حکم شستن دست‌ها قبل از دخول در ظرف در تمام آب‌ها وجود دارد. یعنی اگر آب کر در ظرف باشد، باید قبل از آن که دست‌ها را در ظرف آب وضو داخل کند، بشوید.) 

﴿ مرّتين ﴾ (شستن دست‌ها از مچ به پایین، دوبار) من حدث النوم والبول والغائط، (اگر کسی مبتلا به حدث نوم، بول و غائط باشد، مستحب است که در هنگام وضو دوبار دستش را تا مچ بشوید) لا من مطلق الحدث ـ كالريح ـ (در مورد هر حدثی دوبار غسل لازم نیست) على المشهور. (بنابر قول مشهور) وقيل: من الأوّلين مرّةً (برخی معتقدند که در مورد حدث بول و نوم، یکبار کافی است) وبه قطع في الذكرى (مرحوم مصنف این نظر را در کتاب ذکری اختیار کرده است) وقيل: مرّةً في الجميع، (قول دیگر آن است که در هر سه مورد، یکبار کافی است) واختاره في النفليّة (مرحوم مصنف این نظر را در کتاب النفلیه اختیار کرده است) ونسب التفصيل إلى المشهور (و قول دوم را به مشهور نسبت داده است.) وهو الأقوى. (مرحوم شهید ثانی معتقد است که قول به تفصیل اقوی است) ولو اجتمعت الأسباب (اگر شخص هم بول و هم نوم یا هم بول و هم غائط داشته باشد.) تداخلت إن تساوت (اگر مساوی باشند، تداخل می‌کنند. یعنی مثلا هم حدث بول و هم نوم داشته باشد. در این مورد تداخل می‌کنند یعنی اگر یکبار دستش را بشوید کافی است)، وإلّا (اگر مساوی نباشند. مثل بول و غائط که در بول یکبار و در غائط دوبار شستن لازم است) دخل الأقلّ تحت الأكثر. (باید اکثر انجام شود.)

(چه زمانی باید دست‌ها تا مچ شسته شود؟) وليكن الغَسل ﴿ قبل إدخالهما الإناء ﴾ (باید این غسل قبل از ادخال دست‌ها در ظرف باشد) الذي يمكن الاغتراف منه؛ (اغتراف یعنی برداشت آب با مشت. قبل از ادخال دست‌ها در ظرفی که با مشت از آن آب برداشته می‌شود. یعنی با ظرف دیگری دست‌ها را تا مچ بشوید.) لدفع النجاسة الوهميّة أو تعبّداً. (تا نجاست احتمالیه دفع شود یا این که بصورت تعبدی انجام شود.)

ولا يعتبر كون الماء قليلاً؛ (معتبر نیست که آب قلیل باشد بلکه اگر آب کر هم باشد این نکته باید در غسل دست‌ها رعایت شود) لإطلاق النص (چون روایت مطلق است) خلافاً للعلّامة حيث اعتبره. (بر خلاف علامه که قلیل بودن آب را معتبر دانسته است)

(روایتی که مرحوم شهید ثانی مورد اشاره قرار دادند عبارت است از:

قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اِغْسِلْ يَدَكَ مِنَ اَلْبَوْلِ مَرَّةً وَ مِنَ اَلْغَائِطِ مَرَّتَيْنِ وَ مِنَ اَلْجَنَابَةِ ثَلاَثاً.

در این روایت، حضرت علیه السلام هیچ سخنی نمی‌فرماید که آب کر باشد یا آب قلیل باشد.

در روایت دیگر می‌فرماید: اِغْسِلْ يَدَكَ مِنَ اَلنَّوْمِ مَرَّةً. در این روایت نیز توجهی به قلیل و کر نشده است.

البته روایات متذکر قبل یا بعد نشده است.)

(مورد دیگر از مستحبات وضو مضمضه است) ﴿ والمَضْمَضَة ﴾ وهي: إدخال الماء الفم (مضمضه آن است که انسان، آب در دهان کند) وإدارته فيه (و آن را در دهان بگرداند) ﴿ والاستنشاق ﴾ (استنشاق چیست؟) وهو (استنشاق عبارت است از این که) جذبه (جذب الماء) إلى داخل الأنف (کشیدن آب به داخل بینی) ﴿ وتثليثهما ﴾ (اصل مضمضه و استنشاق را فرمود مستحب است. مستحب دیگر آن است که هر یک از مضمضه و استنشاق، سه بار انجام شود) بأن يفعل كلّ واحدٍ منهما ثلاثاً (به این که وضو گیرنده هر یک از مضمضه و استنشاق را سه بار انجام دهد. آیا تمام سه بار با یک آب انجام شود یا برای هر بار، آب جدیدی استفاده شود؟ می‌فرماید:) ولو بغُرْفةٍ واحدة، (حتی اگر به یک آب باشد کفایت می‌کند. البته) وبثلاث أفضل. (بهتر آن است که برای هر بار، از آب جدیدی استفاده شود) وكذا يستحبّ تقديم المضمضة أجمع على الاستنشاق، (مستحب است که مضمضه مقدم بر استنشاق باشد.) والعطف ب‍ «الواو» لا يقتضيه. (البته این تقدیم از عبارت مرحوم شهید اول برداشت نمی‌شود. زیرا آن‌ها را با واو عطف فرمود که این حرف عطف، ترتیب را دلالت نمی‌کند.)

﴿ وتثنية الغَسَلات ﴾ (شستن صورت و دست راست و چپ که از واجبات وضو است، مستحب است که دوبار شسته شوند. باید دقت شود که آب ریختن غیر غسل است. آنچه که مستحب است، شستن سه بار است نه آب ریختن) الثلاث بعد تمام الغَسلة الاُولى (بعد از آن که غسل اول تمام شد، غسل دوم مستحب است.) في المشهور، وأنكرها الصدوق. (مرحوم شیخ صدوق، منکر استحباب بار دوم است.) ﴿ والدعاء عند كلّ فعلٍ ﴾ (خواندن دعاء در زمان انجام هر فعلی) من الأفعال الواجبة والمستحبّة المتقدّمة، بالمأثور. (دعاء مأثور مستحب است و خواندن دعا دیگر مستحب نیست.)

عكس ومثله في الألفيّة (١).

﴿ مرتّباً بين أعضاءالغَسل والمسح : بأن يبتدئ بغسل الوجه ، ثمّ باليد اليمنى ، ثمّ اليسرى ، ثمّ بمسح الرأس ، ثمّ الرجل اليمنى ، ثمّ اليسرى. فلو عكس أعاد على ما يحصل معه الترتيب مع بقاء الموالاة. وأسقط المصنّف في غير الكتاب الترتيبَ بين الرجلين (٢).

﴿ موالياً في فعله ﴿ بحيث لا يجفّ السابق من الأعضاء على العضو الذي هو فيه مطلقاً على أشهر الأقوال (٣) والمعتبر في الجفاف : الحسّي لا التقديري ، ولا فرق فيه بين العامد والناسي والجاهل.

﴿ وسننه : السِّواك وهو دَلْك الأسنان بعود وخِرقة ، وإصبع ونحوها ، وأفضله الغُصن الأخضر ، وأكمله الأراك. ومحلّه قبل غَسل الوضوء الواجب والندب كالمضمضة ، ولو أخّره عنه أجزأ.

واعلم أن السِّواك سنّةٌ مطلقاً ، ولكنّه يتأكّد في مواضع ، منها : الوضوء والصلاة ، وقراءة القرآن ، واصفرار الأسنان وغيره.

﴿ والتسمية وصورتها : «بسم اللّٰه وباللّٰه» ويستحبّ إتباعها بقوله : «اللّهُمّ اجعَلْني من التَّوّابِيْنَ واجعَلْني من المُتَطَهِّرِين» ولو اقتصر على «بسم اللّٰه» أجزأ. ولو نسيها ابتداءً تداركها حيث ذكر قبل الفراغ كالأكل ، وكذا لو تركها عمداً.

____________________

(١) البيان : ٤٧ ـ ٤٨ ، الألفيّة : ٤٤.

(٢) الذكرى ٢ : ١٦٣ ، والألفيّة : ٤٤ ، ولكن في الدروس (١ : ٩٢) حكم بعدم الإجزاء احتياطاً لو خالف الترتيب.

(٣) متعلّقٌ بمجموع ما ذكر ، المناهج السويّة : ١٦٢.

﴿ وغسل اليدين من الزَّندين (١) ﴿ مرّتين من حدث النوم والبول والغائط ، لا من مطلق الحدث ـ كالريح ـ على المشهور. وقيل : من الأوّلين مرّةً (٢) وبه قطع في الذكرى (٣) وقيل : مرّةً في الجميع ، واختاره في النفليّة ونسب التفصيل إلى المشهور (٤) وهو الأقوى. ولو اجتمعت الأسباب تداخلت إن تساوت ، وإلّا دخل الأقلّ تحت الأكثر.

وليكن الغَسل ﴿ قبل إدخالهما الإناء الذي يمكن الاغتراف منه؛ لدفع النجاسة الوهميّة أو تعبّداً.

ولا يعتبر (٥) كون الماء قليلاً؛ لإطلاق النص (٦) خلافاً للعلّامة حيث اعتبره (٧).

﴿ والمَضْمَضَة وهي : إدخال الماء الفم وإدارته فيه ﴿ والاستنشاق وهو جذبه إلى داخل الأنف ﴿ وتثليثهما بأن يفعل كلّ واحدٍ منهما ثلاثاً ولو بغُرْفةٍ واحدة ، وبثلاث أفضل. وكذا يستحبّ تقديم المضمضة أجمع على الاستنشاق ، والعطف ب‍ «الواو» لا يقتضيه.

﴿ وتثنية الغَسَلات الثلاث بعد تمام الغَسلة الاُولى في المشهور ، وأنكرها الصدوق (٨).

____________________

(١) للمصنّف في هذه المسألة ثلاثة أقوال. (منه رحمه‌الله).

(٢) كما في الخلاف ١ : ٧٣ ، والغنية : ٦٠ ، والكافي : ١٣٣ ، والمعتبر ١ : ١٦٥ ، والمنتهى ١ : ٢٩٦.

(٣) الذكرى ٢ : ١٧٥.

(٤) النفليّة : ٩٢ ـ ٩٣.

(٥) أي في استحباب الغَسل.

(٦) اُنظر الوسائل ١ : ٣٠٠ ، الباب ٢٧ من أبواب الوضوء.

(٧) اُنظر المنتهى ١ : ٢٩٦.

(٨) اُنظر الفقيه ١ : ٤٧ ، ذيل الحديث ٩٢ ، والهداية : ٨٠.

﴿ والدعاء عند كلّ فعلٍ من الأفعال الواجبة والمستحبّة المتقدّمة ، بالمأثور.

﴿ وبَدأة الرجل في غسل اليدين ﴿ بالظَّهر ، وفي الغَسلة ﴿ الثانية بالبطن ، عكس المرأة فإنّ السُّنة لها البدأة بالبطن والختم بالظَّهر ، كذا ذكره الشيخ (١) وتبعه عليه المصنّف هنا وجماعة (٢).

والموجود في النصوص : بَدأة الرجل بظاهر (٣) الذراع والمرأة بباطنه (٤) من غير فرقٍ فيهما بين الغسلتين ، وعليه الأكثر (٥).

﴿ ويتخيّر الخنثى* بين البَدأة بالظَّهر والبطن على المشهور ، وبين الوظيفتين على المذكور.

﴿ والشاكّ فيه ** أي في الوضوء ﴿ في أثنائه يستأنف والمراد ب‍ ﴿ الشكّ فيه نفسه في الأثناء الشكّ في نيّته؛ لأنّه إذا شكّ فيها فالأصل عدمها ومع ذلك لا يعتدّ بما وقع من الأفعال بدونها ، وبهذا صدق الشكّ في أثنائه.

____________________

(١) اُنظر المبسوط ١ : ٢٠ ـ ٢١.

(٢) كابن زهرة في الغنية : ٦١ ، وابن ادريس في السرائر ١ : ١٠١ ، والكيدري في الإصباح : ٣٠ ، والمحقّق في الشرائع ١ : ٢٤ ، والعلّامة في قواعد الأحكام ١ : ٢٠٤.

(٣) في (ش) و (ع) : بظهر.

(٤) اُنظر الوسائل ١ : ٣٢٨ ، الباب ٤٠ من أبواب الوضوء.

(٥) كالشيخ في النهاية : ١٣ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٥٢ ، والمحقّق في المعتبر ١ : ١٦٧ ، والعلّامة في المنتهى ١ : ٣٠٨ ، وظاهر المصنّف في الذكرى ٢ : ١٨٥.

(*) في (ق) زيادة : فيه.

(**) لم يرد «فيه» في (س).