درس مکاسب - خیارات

جلسه ۳۱: خیار حیوان ۶

مرتضوی
استاد
مرتضوی
 
۱

خطبه

۲

مراد از تصرف و کلام علامه

در این مباحثه چند مطلب بیان شده است:

مطلب اول این است: اینکه گفته شده است تصرّف مشتری در مبیع موجب سقوط خیار حیوان می‌باشد، مراد از این تصرّف چه می‌باشد؟

مرحوم علامه فرموده است که: مراد از این تصرّف مطلق تصرّف می‌باشد. مثلاً اگر جاریه‌ای را خریده است، مشتری اگر به جاریه بگوید آب بیاور این تصرّف است. نظر به جاریه کند، لمس جاریه کند این تصرّف می‌باشد.

بلکه علامه می‌فرماید: اگر مشتری برای حیوان که خریده است پالانی روی حیوان بگذارد، زینی روی اسب بگذارد، اینها همه تصرّف می‌باشد.

ولی شافعیه اکثر این تصرّفات را مسقط نمی‌دانند. دلیل شافعیه این است که: این قسم از تصرّفات نسبت به غیر مملوک هم انجام می‌شود. مثلاً بچه زید مملوک شما نیست به اومی‌گویید آب بیاور، در را ببند، به أمه نگاه می‌کنید، بار خود را روی الاغ زید می‌گذاری، کلّ این تصرّفات در نظر عرف متوقّف بر ملکیّت نمی‌باشد.

علامه در جواب شافعیه تصریح کرده است که: مطلق تصرّف مسقط خیار می‌باشد.

پس احتمال اول این است که: هر تصرّفی که از مشتری در زمان خیار حیوان صادر شده شود جواز عقد را برمی‌دارد و موجب سقوط خیار حیوان می‌شود.

۳

بررسی کلام علامه

مرحوم شیخ بر این احتمال چهار اشکال دارد:

اولاً می‌فرماید: دلیل بر اینکه تصرّف مسقط خیار حیوان می‌باشد جملۀ (فإن أحدث المشتری فیما اشرطا حدث). این کلمه (حدث) مطلق تصرّف را شامل نمی‌شود. حدث عملی و فعلی را شامل می‌شود که اثر آن دوام و بقائی در طول زمان داشته باشد. اما اینکه بار خود را روی دابه گذاشته است یا به جاریه گفته است آب بیاور این لا یصدق أحدث فیه الحدث. پس دلیل شما بر اینکه التصرف مسقطٌ کلمه (أحدث فیه الحدث) می‌باشد که مطلق تصرّفات را شامل نمی‌شود.

و ثانیاً فلسفه‌ای که برای خیار حیوان ذکر شده است این است که: مشتری در ضمن این سه روز از عیوب مبیع اطلاع پیدا کند. اگر مطلق تصرّف مسقط باشد از کجا از عیوب مبیع اطلاع پیدا کند. در نتیجه یلزم که فلسفه باب خیار خیوان از بین برود.

وثالثاً خیار حیوان جعل شده است که مشتری بتواند عقد را به هم بزند، اگر مطلق تصرّف را گرفتید شما یک درصد اگرمشتری را پیدا کنید که بتوانند فسخ کنند چون اکثر مشتری‌ها این تصرّفات را انجام می‌دهند، پس شما باید بگویید اکثر مشتری‌ها حق فسخ ندارند.

در نتیجه قول اول که بگوییم مطلق تصرّف مسقط خیار حیوان باشد اشکالاتی دارد.

احتمال دوم این است که گفته بشود: مراد از تصرّف که مسقط خیار است هر تصرّفی که دلالت بر رضای مشتری به لزوم عقد داشته باشد است. مثلاً وطی جاریه دال بر رضای به لزوم عقد است، نگاه کردن جاریه دال بر رضای به لزوم عقد نیست.

ما بگوییم مراد از تصرّفی که مسقط خیار حیوان است عبارت است از: هر تصرّفی که صدور آن از متصرّف دلالت بر رضای به لزوم عقد داشته باشد. مؤید این احتمال جمله (فذلک رضی منه) می‌باشد.

مرحوم شیخ در این احتمال هم اشکال می‌کنند، می‌فرمایند: این احتمال دوم با امثله‌ای که فقها برای تصرّف مسقط ذکر کرده‌اند سازگاری ندارد. با اطلاق کلمات فقها که تصرّف مسقط است سازگاری ندارد.

۴

متعلق رضا

مطلب دوم این است: اینکه تصرّف دال بر رضا مسقط باشد متعلّق این رضا دو احتمال دارد:

احتمال اول این است: دالّ بر رضای به اصل ملکیّت باشد. فرض کنید وطی جاریه از تصرّفات دالّ بر رضا می‌باشد. مراد از دلالت این تصرّف بر رضا، یعنی دلالت دارد که مشتری رضایت به ملکیّت جاریه دارد.

این احتمال در نظر مرحوم شیخ مردود است چون رضای به اصل ملکیّت متوقّف بر این تصرّف نیست. شما فرض کنید جاریه را در ساعت ۸ خریدید وطی جاریه در ساعت ۱۲ واقع شده است. شما در این بین رضایت به ملکیّت جاریه نبودید اگر راضی نبودید پس چرا خریدید؟

رضای به اصل ملکیّت از حین عقد محقق شده است و این رضا متوقّف بر تصرّف نمی‌باشد، لذا این احتمال باطل است.

احتمال دوم این است که متعلّق رضا، لزوم عقد باشد، کراهت داشتن به فسخ عقد. یعنی رضایت دارد که عقد قابل فسخ نباشد، که این احتمال صحیح می‌باشد.

۵

تطبیق مراد از تصرف و کلام علامه

أقول: المراد بالحدث إن كان مطلق التصرّف الذي لا يجوز لغير المالك إلاّ برضاه كما يشير إليه قوله عليه‌السلام: «أو نظر إلى ما كان يحرم عليه قبل الشراء»، فلازمه (این معنا) كون مطلق استخدام المملوك، بل مطلق التصرّف فيه (مملوک) مسقطاً، كما صرّح به (معنا) في التذكرة في بيان التصرّف المسقط للردّ بالعيب ـ : من أنّه لو استخدمه بشي‌ءٍ خفيف مثل «اسقني» أو «ناولني الثوب» أو «أغلق الباب» سقط الردّ. ثمّ استضعف قول بعض الشافعيّة بعدم السقوط، (دلیل شافعیه:) معلّلاً بأنّ مثل هذه الأُمور قد يؤمر به غير المملوك: بأنّ المسقط مطلق التصرّف. وقال أيضاً: لو كان له على الدابّة سرج أو ركاب فتركهما (سرج یا رکاب) عليها (دابه) بطل الردّ، لأنّه استعمالٌ وانتفاعٌ، انتهى.

وقال في موضعٍ من التذكرة: عندنا أنّ الاستخدام بل كلّ تصرّفٍ يصدر من المشتري قبل علمه بالعيب أو بعده يمنع الردّ، انتهى.

۶

تطبیق بررسی کلام علامه

وهو (کلام علامه) في غاية الإشكال؛ لعدم تبادر ما يعمّ ذلك من لفظ «الحدث» وعدم دلالة ذلك (تصرف) على الرضا بلزوم العقد؛ مع أنّ من المعلوم عدم انفكاك المملوك المشترى عن ذلك في أثناء الثلاثة، فيلزم جعل الخيار فيه (مملوک) كاللغو؛ مع أنّهم (علماء) ذكروا أنّ الحكمة في هذا الخيار الاطّلاع على أُمورٍ خفيّةٍ في الحيوان توجب زهادة (بی‌دقتی) المشتري، وكيف يطّلع الإنسان على ذلك (اطلاع) بدون النظر إلى الجارية ولمسها وأمرها بغلق الباب والسقي وشبه ذلك؟

وإن كان المراد مطلق التصرّف بشرط دلالته على الرضا بلزوم العقد كما يرشد إليه وقوعه (تصرف با شرط رضایت) في معرض التعليل في صحيحة ابن رئاب، ويظهر من استدلال العلاّمة وغيره على المسألة بأنّ التصرّف دليل الرضا بلزوم العقد فهو لا يناسب إطلاقهم الحكم بإسقاط التصرّفات التي ذكروها.

ودعوى: أنّ جميعها ممّا يدلّ لو خلي وطبعه على الالتزام بالعقد، فيكون إجازةً فعليّةً، كما ترى!

۷

تطبیق متعلق رضا

ثمّ إنّ قوله عليه‌السلام في الصحيحة: «فذلك رضى منه» يراد منه الرضا بالعقد في مقابلة كراهة ضدّه أعني الفسخ، وإلاّ فالرضا بأصل الملك مستمرٌّ من زمان العقد إلى حين الفسخ؛ ويشهد لهذا المعنى رواية عبد الله بن الحسن بن زيد بن عليّ بن الحسين عليهما‌السلام عن أبيه عن جعفر عن أبيه عليهم‌السلام قال: «قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم في رجلٍ اشترى عبداً بشرطٍ إلى ثلاثة أيّامٍ فمات العبد في الشرط (خیار)، قال: يستحلف بالله تعالى ما رضيه (عبد را)، ثمّ هو بري‌ءٌ من الضمان» فإنّ المراد بالرضا الالتزام بالعقد، والاستحلاف في الرواية محمولةٌ على سماع دعوى التهمة أو على صورة حصول القطع للبائع بذلك (دروغ می‌گوید).

المراد من «الحدث» في النصوص

أقول : المراد بالحدث إن كان مطلق التصرّف الذي لا يجوز لغير المالك إلاّ برضاه كما يشير إليه قوله عليه‌السلام : «أو نظر إلى ما كان يحرم عليه قبل الشراء» ، فلازمه كون مطلق استخدام المملوك ، بل مطلق التصرّف فيه مسقطاً ، كما صرّح به في التذكرة في بيان التصرّف المسقط للردّ بالعيب ـ : من أنّه لو استخدمه بشي‌ءٍ خفيف مثل «اسقني» أو «ناولني الثوب» أو «أغلق الباب» سقط الردّ. ثمّ استضعف قول بعض الشافعيّة بعدم السقوط ، معلّلاً بأنّ مثل هذه الأُمور قد يؤمر به غير المملوك : بأنّ المسقط مطلق التصرّف. وقال أيضاً : لو كان له على الدابّة سرج أو ركاب فتركهما عليها بطل الردّ ، لأنّه استعمالٌ وانتفاعٌ (١) ، انتهى.

وقال في موضعٍ من التذكرة : عندنا أنّ الاستخدام بل كلّ تصرّفٍ يصدر من المشتري قبل علمه بالعيب أو بعده يمنع الردّ (٢) ، انتهى.

وهو في غاية الإشكال ؛ لعدم تبادر ما يعمّ ذلك من لفظ «الحدث» وعدم دلالة ذلك على الرضا بلزوم العقد ؛ مع أنّ من المعلوم عدم انفكاك المملوك المشترى عن ذلك في أثناء الثلاثة ، فيلزم جعل الخيار فيه كاللغو ؛ مع أنّهم ذكروا أنّ الحكمة في هذا الخيار الاطّلاع على أُمورٍ خفيّةٍ في الحيوان توجب زهادة (٣) المشتري ، وكيف يطّلع الإنسان على ذلك بدون النظر إلى الجارية ولمسها وأمرها بغلق الباب والسقي وشبه ذلك؟

__________________

(١) التذكرة ١ : ٥٣٠.

(٢) التذكرة ١ : ٥٣١.

(٣) في «ق» : «زهاد».

وإن كان المراد مطلق التصرّف بشرط دلالته على الرضا بلزوم العقد كما يرشد إليه وقوعه في معرض التعليل في صحيحة ابن رئاب (١) ، ويظهر من استدلال العلاّمة وغيره على المسألة بأنّ التصرّف دليل الرضا بلزوم العقد فهو لا يناسب إطلاقهم الحكم بإسقاط التصرّفات التي ذكروها.

ودعوى : أنّ جميعها ممّا يدلّ لو خلي وطبعه على الالتزام بالعقد ، فيكون إجازةً فعليّةً ، كما ترى!

المراد من «فذلك رضىً منه» في صحيحة ابن رئاب

ثمّ إنّ قوله عليه‌السلام في الصحيحة : «فذلك رضى منه» يراد منه الرضا بالعقد في مقابلة كراهة ضدّه أعني الفسخ ، وإلاّ فالرضا بأصل الملك مستمرٌّ من زمان العقد إلى حين الفسخ ؛ ويشهد لهذا المعنى رواية عبد الله بن الحسن بن زيد بن عليّ بن الحسين عليهما‌السلام عن أبيه عن جعفر عن أبيه عليهم‌السلام قال : «قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم في رجلٍ اشترى عبداً بشرطٍ إلى ثلاثة أيّامٍ فمات العبد في الشرط ، قال : يستحلف بالله تعالى ما رضيه ، ثمّ هو بري‌ءٌ من الضمان» (٢) فإنّ المراد بالرضا الالتزام بالعقد ، والاستحلاف في الرواية محمولةٌ على سماع دعوى التهمة أو على صورة حصول القطع للبائع بذلك.

المحتملات في ذلك :

إذا عرفت هذا فقوله عليه‌السلام : «فذلك رضى منه ولا شرط [له]» (٣) يحتمل وجوهاً‌

__________________

(١) المتقدّمة في الصفحة ٩٧.

(٢) الوسائل ١٢ : ٣٥٢ ، الباب ٥ من أبواب الخيار ، الحديث ٤.

(٣) لم يرد في «ق».