خوب حالا ایشان میفرمایند بهترین راهش این است که الان میگوییم این است که آقا به مجتهدش مراجعه کند، او میگوید نماز جمعه واجب است بیاید چه کار کند طبق نظر او با قصد وجوب چون حکم الله ظاهری این فعلاً این وجوب جمعه است این وجوب جمعه را به قصد وجهش بیاورد خوب چه کار کرده قصد وجه را رعایت کرده امتثال کرده تکلیف ظاهری را، بعد هم بلند بشود احتیاطا یک ظهر بخواند، یک ظهر به قصد قربت، چون دیگر نمیتواند قصد وجوب بکند تشریع میشود اولی را به قصد وجوب آورده مجتهدش گفته، دیگر دومی را نمیتواند به قصد وجوب بیاورد یعنی نمیداند این واجب است یا نه تشریع معنایش همین است دیگر، با اینکه نمیدانم این هم واجب است یا نه، به قصد وجوب بیاورم نه! اولی را به قصد وجهش بیاور طبق نظریه آن آقای مجتهدت دومی را به قصد قربتش بیاور. این بهترین راه است برای احتیاط ایشان میفرماید فلا ینبغی و حینئذٍ یعنی حالا که بنا است هم رعایت کنی سیره متشرعه را و هم رعایت بکنی قصد وجه را، لا ینبغی بل لا یجوز، لاینبغی ترک الاحتیاط فی جمیع موارد ارادة التکرار ایشان میگوید در مواردی که بناست احتیاط های تکراری بکنی، دو تا نماز بیاوری اینجا احتیاط را ترک نکن چه احتیاطی این بتحصیل جار و مجرور متعلق به احتیاط است لاینبغی بلکه لا یجوز احتیاط را از دست نده یعنی چه کار کنم، احتیاط به اینجور تحصیل الواقع بکن اولاً بظنّه المعتبر یعنی از مجهتدت سؤال بکن اگر نماز جمعه را واجب میداند به دستور او یک نماز جمعه واجب بیاور، ایشان میفرماید احتیاط خوبش این است بتحصیل الواقع اولاً با آن ظن معتبر نماز جمعه را بیاور حالا آن ظن معتبر یا تقلید از مجتهد است یا نه خودش مجتهد است اجتهاد کرده وجوب جمعه را اعمال ظنون خاصه و مطلقه بکند اگر میرزای قمی را قبول دارد طبق ظنون مطلقه همان وطیفه را انجام بدهد اگر نه میرزای قمی را قبول ندارد اینها را ظنون خاصه میداند طبق این ظن خاص و نظر آن مجتهد اول آن نماز جمعه را به قصد وجوب بیاورد و إتیان الواجب مع نیة الوجه، خوب حالا که اجتهادا یا تقلیدا نظرش منتهی شد به وجوب جمعه، إتیان کند آن وجوب جمعه را با نیة وجه، خوب یقینا به وظیفهاش عمل کرده، حالا میخواهد احتیاط بکند همین إتیان بالمحتمل الآخر، محتمل آخر کدام است آن مثالی که ما زدیم مثلاً ظهر است حالا که جمعه را به قصد وجوب آورده آن محتمل دیگر، یعنی ظهر را هم به قصد قربت بیاورد دیگر آن را قصد وجه نکند به قصد وجه بیاورد من جهة الاحتیاط،
[اشکال]
یک آقایی آمده گفته نه این خلاف احتیاط است چون ممکن است همین ظهر واقعا واجب باشد شما میگویید ظهر را همینجوری بیاورد قصد وجه نکند خوب عندالله که احتمال دارد، آن آقای مجتهد اشتباه کرده عندالله واقعا همین نماز ظهر واجب است شما هم که قصد وجه نکردید یک نفر آمده این اشکال را کرده،
[جواب اشکال]
ایشان میگوید نه دیگر این حرفها را هم نزن آنهایی که وجه را معتبر میدانند این کار را جایز میدانند چون امر دائر است بین ارتکاب به خلاف شرع و ارتکاب به خلاف احتیاط من این را هم اگر به قصد وجوب بیاورم خلاف شرع است تشریع است دیگر خوب واجب را هم باهاش آوردم اگر دومی را هم بخواهم قصد وجوب بکنم خلاف شرع است تشریع کردم یعنی چیزی که یک واجبی که شارع روز جمعه میخواهد من دو تا واجب به عنوان دین آوردم امر دائر است این دومی را هم قصد وجه بکنم بشود خلاف شرع مرتکب خلاف شرع بشوم یا مرتکب خلاف احتیاط بشوم میگویم این دومی آقا بر فرض هم که واجب باشد ما که خبر نداریم پس بنابراین نیا این اشکال را بکن، بگو اگر اینجا بخواهد این دومی را قصد قربت بیاورد اگر واقعا واجب باشد اخلال شده، میگوییم نه چاره ای نداریم دیگر این مقدار مخالف لازم است. امر دائر است مرتکب خلاف شرع بشوم یا مرتکب خلاف احتیاط این کار بهتر است ولو اینکه خلاف احتیاط است ولو واقعا ممکن نماز واقعی من همین ظهر باشد ولی مع ذلک چاره ای نداریم بخواهد غیر از این باشد خلاف شرع میشود.
و توهّم «أنّ هذا، یعنی آوردن آن ظهر به قصد قربت هذا میخورد به آن محتمل آخری منتها من محتمل آخر را با ظهر معنا کردم هذا این آوردن ظهر به قصد قربت این یخالف الاحتیاط از جهت اینکه احتمال میدهیم واجب ما همان ما اتی به بقصد القربه باشد یعنی ما اتی به، ما اتی به همان ظهر است که به محتمل آخر برمیگردد من دارم ظهر معنا میکنم احتمال دارد آن واجب واقعی آن ما اتی به به قصدالقربه آن ظهر باشد خوب اگر واقعا ظهر واجب باشد یکون قد اخلّ فیه اخلال کرده در آن ظهر به نیت وجوب، آن نیت وجوب را به هم زده
ایشان میگوید این توهم است. این توهم را ما دفع میکنیم میگوییم هذا المقدار من المخالفة للاحتیاط من ما لابد منه، آن که عرض کردم امر دائر است بین ارتکا به خلاف شرع و ارتکا به خلاف احتیاط خوب من دومی را اگر قصد وجوب بکنم خلاف شرع است چون تشریع است این کار را بکنم یا نه دومی را قربتا الی الله بیاورم البته احتمال دارد که واقعا این واجب باشد و آن رعایت آن قصد وجه نشده ولی امر دائر است بین ارتکاب خلاف شرع و ارتکاب خلاف احتیاط، ارتکاب خلاف احتیاط بهتر است این مقدار از مخالفت احتیاط من ما لابد منه است چرا؟ اذ لو اتی به همان محتمل آخر همان ظهر اگر ن ظهر را بیاورد به نیت واجب تشریع است کان فاسدا قطعا، چرا لان وجوبه ظاهرا این علی المکلف بعد فرض الاتیان بما وجب علیه فی ظنّه الامعتبر. بعد از اینکه آن اولی را طبق ظن معتبرش آورده و قصد وجوب هم کرده بخواهد دومی را هم قصد وجوب بکند باطل است
. و إن شئت قلت: اگر دلت میخواهد اصلاً بگو آقا نیت وجه ساقط است اینجا، ایشان آقا این جمله بعدها بهتر توضیح میدهد
ـسوال:
ـ بله دیگر وظیفه ظاهریش این بوده دیگر، وظیفه ظاهری همین رجوع به مجتهد بوده، خوب این وظیفه ظاهری واجب ظاهریش را آورده دوباره اگر بخواهد بیاورد دیگر باید تشریع بکند، یعنی دینی که خدا ازش میخواسته ظاهرا همین بوده که آورده، آن دیگری را بخواهد به قصد وجه بیاورد خلاف شرع است. این مطلب را آقایان ایشان در صفحه ۳۰۶ با این نسخههایی که دست من است یک قدری بیشتر توضیح میدهند آنجا عنایت بکنید ایشان عبارتشان با کم و زیادش این است الامر علی تقدیر وجوده یعنی ظهر بر فرض هم امر داشته باشد الامر عبارت آنجا واضحتر است از اینجا صفحه ۳۰۶، همان وسط صفحه آنجاها را نگاه کنید خیلی هم نگردید والامر علی تقدیر وجوده لایمکن الامتثال له الّا به هذا النفس یعنی بر فرض هم که این ظهر واقعا واجب باشد لایمکن الامتثال به الا بهذا النفس، کدام نفس همینی که ما گفتیم اولی را به قصد وجوب بیاره این ظهر را به قصد قربت بیاره پس لذا میفرماید عبارتش خوبش الان یادم افتاد فهو اقصی ما یمکن عن یمتثل هو کدام است یعنی همین که ما گفتیم این دستوری که ما دادیم این که جمعه را به قصد قربت بیاورد فهو اقصی ما یمکن من الامتثال این دیگر بهترین امتثال است چکار کنیم اگر بخواهیم دومی را هم به قصد وجوب بیاوریم که خلاف شرع است پس بهترین راهش این است روی وظیفه ظاهری اولی را به قصد وجه بیاورم دومی را هم قربتا علی الله و خلاصه ایشان آنجا میخواهند بگویند امکان ندارد احتیاط تام با اعتبار قصد وجه، دوباره اینجا نگاه کنید امکان ندارد شما احتیاط تام ۱۰۰ درصد بکنید قصد وجه هم بگویید معتبر است آخر اگر من احتیاط تام بکنم بگویم حالا من این را هم به قصد وجوب بیاورم، خوب اگر واقعا واجب نباشد احتیاط تام نشده، حرام انجام دادم اگر هم بخواهم نیارم این جا قصد وجه واقعا ممکن است ترک شده بشود لایمکن امکان ندارد اجتماع احتیاط تام با اعتبار قصد وجه، ممکن نیست شما احتیاط صد درصد بکنید یعنی یک کاری بکنید واقعا بدونی کسری نداره، نمیتوانی. چون اگر بخواهی بیاوری احتمال خلاف شرع داردبه قصد وجوب، اگر بخوانی نیاری امکان دارد احتمالاً واجب باشد و شما قصد واجب نکردی، امکان نداره که شما یک کاری بکنی صد در صد هیچ عیبی نداشته باشد منتها امر دائر است بین این که این را به قصد وجه بیاوری و به خلاف شرع مرتکب بشوی یا نه، قصد وجوب نکنی همینطوری به قصد قربت بیاوری حالا بر فرض هم واجب است آن قصد وجهش تعطیل شده
ان شئت قلت اگر دلت میخواهد اصلاً این طوری بگو، بگو آن آقایان قصد وجهی اینجاها را نمیگویند این آقایان میگویند بابا روزها که میخواهی نماز یومیه بخوانی باید قصد وجوب بکنی، شب اگر بلند شدی نماز شب بخوانی باید به قصد استحباب، آنجاها را میگویند. اما دیگر در مواردی که ما مجبوریم بالاخره یک کاری بکنیم دیگر اینجاها که امکان ندارد یعنی آن آقایان قصد وجهی هم که اصرار دارند نسبت به آنجاهایی است که وجه معینه، نمازهای یومیه، که همان وجهش معین است وجوب، نماز شب وجهش معین است، استحباب. اینجاها را آنها میگویند قصد وجه معتبر است نه اینجاها اگر دلت میخواهد اصلاً بگو نیت وجه ساقطة فی ما یوتی به من باب الاحتیاط ساقطٌ اجماعا یعنی اجماعا قصد وجه ساقط است در مواردی که انسان میخواهد احتیاط بکند حتی کسانی که قائل به اعتبار نیت وجه هستند چرا؟ لأن لازم قولهم لازمه قول آن آقایان قائل به اعتبار وجه به اعبتار نیت وجه حتی در مقام احتیاط معنایش عدم مشروعیت احتیاط است معنایش این است که احتیاط لغو است از این طرف آدم بیاید بگوید آقا باید احتیاط بکنیم یعنی احتیاطا قصد وجه بکنیم از آن طرف هم ببینیم خلاف احتیاط است ایشان میفرماید اینهایی که میگویند نیت وجه معتبر است اگر بخواهند در مقام احتیاط هم بگویند در مقامهایی که معلوم است میگویند و الا در یک چنین جایی هم بخواهند بگویند نیت وجه را احتیاطا بیاور، این معنایش این است که احتیاط مشروع نیست چون نمیشود احتیاط کرد دیگر، بیاورم ممکن است خلاف شرع باشد نیارم ممکن است قصد وجه باشد بالاخره امکان ندارد شما اگر این جا هم بخواهید بگویید قصد وجه باید بیاوریم این معنایش این است که احتیاط مشروع نیست. احتیاط یک کار لغوی است و لا اظن احد یلتزم بذلک و من کسی را سراغ ندارم که متلزم باشد به اینکه احتیاط مشروع نیست بعضی از کتابها تا همینجا تمام میشود اما این نسخههایی که دست من و شماست یک دو خط اضافه دارد، حالا میخوانیم. ایشان میگوید من فکر نمیکنم کسی ملتزم به این مطلب باشد که بیاید بگوید احتیاط مشروع نیست. عدا سید ابوالمکارم درظاهر کلام فی الغنیة یک کتابی هست آقا به نام جوامع الفقهیه که هفت هشت سال است جمع شده و یک هفت هشت ده تا کتابهای خیلی علمی هر کدامش برای یک آقایی است اینها را جمع کردند یک جا یکیاش هم غنیه است مال سید ابوالمکارم صفحه ۴۶۳، من ده بیست سال پیش این را پیدا کردم خیلی با زحمت، دیگر شما خیلی نگردید آن وسط صفحه این یک کلمه را پیدا بکنید من از سطر اول مطالعه کردم تا رسیدم به آنجا فقط برای اینکه تو مطالعه معطل نشوید صفحه ۴۶۳ یعنی طبق آن جوامع الفقیه و الا اگر غینه را سوا داشته باشید که اینقدر نیست آن کتاب جوامع الفقهیه خیلی کتاب قطوری است هر کدام از کتبهایش هم مال یک نفر است غنیه با آن آدرس جوامع الفقهیه یعنی شما آدرس جوامع الفقهیه را ببینید، جوامع الفقهیه کتاب غینه صفحه ۴۶۳. ایشان میفرماید ظاهر آقای سید ابوالمکارم از آن عبارتی که در آنجا دارد معلوم میشود فقط ایشان احتیاط را مشروع نمیداند من فکر نمیکنم کسی ملتزم بشود که احتیاط لغو است مشروع نیست غیر از سید ابوالمکارم آنهم در ظاهر کلامش نه اینکه صریحا گفته از ظاهر کلامش آدم میفهمد که چه ایشان بخواهد بگوید احتیاط مشروع نیست خوب در کجاست فی رد استدلال علی کون الامر للوجوب بأنه، این بأنه متعلق به استدلال هست یعنی یک آقایی استدلال کرده که صیغه امر برای وجوب است به چی استدلال کرده گفته وجوب احوط است آن وقت ایشان رد کرده است
[صیغه امر]
عنایت بکنید آقایان توضیح بدهیم این جا را راجب به صیغه امر چند مسلک است مشهور معتقدند که شما صیعه افعل تو آیات و تو روایات هر جا دیدی باید حملش کنی بر وجوب اصلاً وجه اولی صیغه افعل در کتاب لغت وضعش برای وجوب است مولایی که میخواهد کاری را بر عبدش واجب بکند میگوید اِفعَل، پس در وضع اولیه صیغه افعل ظهور در وجوب است مگر قرینه داشته باشیم بر خلافش که اینجا این صیغه وجوبی استحبابی است این عقیده مشهور است که استدلالشان چیه؟ میگویند صیغه امر وضع اولیه اش ظهور در وجوب است مگر یک جایی قرینه داشته باشیم بر استحباب است نقطه مقابل صاحب. معالم و... میگویند نه، ظهور صیغه امر ظهور ثانوی اش در استحباب است اصلاً صیغه امر مجاز مشهور شده ظهور ثانویه صیغه امر استحباب است مگر جایی دلیل داشته باشیم بر وجوبش عکس اولی، دسته سوم میگویند نه بابا! صیغه امر مفادش رجحان است، صیغه امر دلالت بر رجحان دارد و رجحان اعم از وجوب و استحباب است پس این معنای سومی اعم از اولی است اولی میگفت صیغه امر وضع اولیه برای وجوب مگر استحبابش ثابت بشود، دومی میگوید صیغه امر آن ظهور اولیه اش را بگذار کنار ظهور ثانویهاش در استحباب است هر جا ما صیغه افعل دیدیم باید حمل بر استحباب بکنیم مگر وجوبش ثابت بشود، این دو قول، قول سوم هم میگوید نه! قول سوم میگوید صیغه امر مفادش رجحان است یعنی اگر به شما گفتند افعل کذا آن کذا راجح است آن وقت رجحان اعم است از وجوب و استحباب. حالا یک آقای دیگری پیدا شده این آقا همان عقیده مشهور را دارد که صیغه امر برای وجوب است اما یک استدلال خاصی دارد آن آقایان میگفتند چی میگفتند اصلاً وضع صیغه امر برای وجوب است این آقایی که الان رد کرد آقای ابوالمکارم ردش کرده عقیده اش عقیده مشهور است یعنی این آقا هم صیغه امر را برای وجوب میداند ولی این استدلال دیگری کرده آمده گفته ما هرجا صیغه افعل میبینیم حمل بر وجوب بکنیم چرا؟ مثلاً حالا یک مثال هم بزنیم اغتسل یوم الجمعه، خوب اغتسل افعل است دیگر افعل هم الان مرحوم صدوق هم طبق همین روایت غسل جمعه را واجب میداند ولی دیگران همه میگویند مستحب است خوب این آقایی که الان میخواهیم حرفش را بخوانیم میگوید اغتسل فعل امر است ما فعل امر را باید حمل بکنیم بر وجوب، چرا برای اینکه اگر بگوییم این اِغتسل معنایش استحباب است کسی غسل نمیکند مردم مقید هستند اگر متدین باشند واجباتشان را میآورند ما اگر بخواهیم بگوییم این اِغتسل معنایش استحباب است خیلیها نمیکنند خوب و آنی که ممکن است واقعا واجب باشد آن وقت ما باعث شدیم یک واجب واقعی ترک شده پس احتیاطا باید بگوییم چی؟ بگوییم این اغتسل ظهور در وجوب دارد، عنایت کردید عقیده مشهور را دارد و میخواهد بگوید صیغه افعل معنایش وجوب است ولی از این راه وارد شده میگوید اگر ما حملش نکنیم بر وجوب بگوییم این صیغه افعل استحبابی است خوب خیلی ها نمیروند عمل بکنند میگویند مستحب است یک عده خاصی میروند آن وقت ممکن است واجب باشد ما اگر صیغه افعلها را حمل بر استحباب بکنیم خیلی ها ممکن است ترک بکنند و حال آنکه ممکن است افعل وجوبی باشد پس چه کار باید بکنیم احتیاطا هر چی غیر افعلی هم دیدیم احتیاطا حمل بر وجوب میکنیم که اگر واقعا واجب بود که عمل شده که اگر هم واجب نبود یک کار مستحبی است، این حرف را زده.
ردا ابوالمکارم میخواهد این استدلال را رد بکند عنایت بکنید یک آقایی استدلال کرده بر بودن صیغه امر للوجوب عقیده مشهور را دارد ولی استدلالش اینطوری است استدلال کرده به أنه گفته وجوب احوط است پس ما خوب صیغه های افعل را احتیاطا حمل بر وجوب بکنیم که اگر واقعا واجب است ترک نشود، این یک استدلال، سید ابوالمکار آمده رد کرده، سید ابوالمکارم میفرماید اگر ما این حرف را بزنیم سه چهار تا تالی فاسد دارد، یکی اینکه از امروز باید معتقد بشویم که غسل جمعه واجب است، اینطوری که ایشان میگوید احتیاطا اغتسل یوم الجمعه را حمل بر وجوب کنیم پس از امروز ما باید معتقد بشویم غسل جمعه هم عین جنابت واجب است از امروز باید معتقد بشویم ترک غسل جمعه حرام است عین ترک غسل جنابت باید ملتزم بشویم اگر کسی غسل جمعه را ترک کرد توی این دنیا محکوم به فسق است توی آن دنیا محکوم به عقوبت است اگر بگوییم واجب است این تالی فاسده را دارد و دیگر این که باید به قصد وجوبش بیاوریم و اینها همه فاسد است پس احتیاط ضد احتیاط است دقت کردید، آن آقا استدلال کرده صیغه اغتسل را حمل بر وجوب بکنید چون اگر نکنید بگوییم استحباب! واقعا واجب باشد واجب پروردگار تعطیل شده، آن استدلال او، پس ما هر جایی افعل داشتیم مثل این اغتسل حملش میکنیم بر وجوب احتیاطا، آقای سید ابوالمکارم گفته این احتیاط ضد احتیاط است چرا؟ چون اگر ملتزم بشوید به وجوبش از امروز باید معتقد بشویم که غسل جمعه واجب است چنانکه معتقدیم غسل جنابت واجب است از امروز باید ملتزم بشویم ترک غسل جمعه فسق است در این دنیا اگر کسی غسل جمعه نکند محکوم به فسق است در آن دنیا هم محکوم به عقوبت است اینها همه تالی فاسد است و دیگر اینکه باید معتقد بشویم این غسل جمعه را باید به قصد وجوب بیاورد تمام اینها اشکال دارد پس این احتیاطی که آن آقا میگفت سید ابوالمکارم گفته ضد احتیاط است خوب از این چه میفهمیم از عبارتهای ایشان میفهمیم ایشان میخواهد بگوید احتیاط مشروع نیست چون آن آقایی که حمل بر احتیاط کرده ایشان این اشکالها را بهش میکند، یعنی چی این اشکالها؟ یعنی ای آقایی که گفتی حتیاط کن احتیاط مشروع نیست چون این اشکالات را دارد ایشان میفرماید آقای ابوالمکارم از ظاهر عبارتش استفاده میشود که احتیاط مشروع نیست کجا، آنجایی که رد کرده این استدلال را که این آقا کرده، گفته وجوب احوط اقتضاء میکند حمل بر وجوب بکنیم ایشان رد کرده بخاطر این تالی فاسده، یعنی چی؟ یعنی اگر بخواهی احتیاط کنی صیغه افعل را حمل بر وجوب بکنی اینجا مرتکب چندتا خلاف باید بشوی، پس بنابراین احتیاط نکن غیر مشروع است از ظاهر عبارت سیدابوالمکارم در رد آن آقا استفاده میشود که احتیاط مشروعیت ندارد
و سیأتی ذکره عند الالکلام ذکر مطلب ایشان را آنجایی که تکلم میکنیم بحث میکنیم در احتیاط در مقدمات دلیل انسداد آنجا مفصلتر میگوییم و حال اینکه فراموش میکنیم به کلی شاگردهای ایشان همه اشکال کردند حاج آقای رضای همدانی را ببینید، حاج آخوند قمی را ببینید، اینها همه شاگردهای ایشان بودند تمام گفتند ایشان از آن وعدههایی است که لم یفع به یادم شیخ دو سه جا وعده کردیم یکیاش همینجا چند جا من توی ذهنم است شیخ انصاری وعده میدهد میگوید انشاءالله در جای خودش میگوییم در جای خودش هم فراموش میکند، اینجا یکی از آنجاهاست که تمام شاگردهای ایشان تصریح کردند که این وعدهای که ایشان داده اصلاً بعدا وفا نمیکند خیلی خوب تمام شد خلاصه آقا مقام دوم تمام شد مقام دوم چون دو صفحه بود مختصر بود مقام دوم چی بود با تمکن از امتثال علمی تفصیلی یا ظنی تفصیلی من میتوانم امتثال علمی اجمالی بکنم یا نکنم، ایشان از اول عقیده اش این بود که جایز است ولی این وسطها دیدید که هِی رفت و آمد برای اینکه بهتر این بحث روشن بشود آقایان صفحه ۱۲۳ را هم نگاه بکنند خیلی استفادهای است یعنی از همان اول (تو همین نسخههایی که دست من است) از همان اول صفحه ۱۲۳ آنجا دیگر بیشتر دفاع میکند از این عقیدهاش، عقیده ایشان چیست اینجا؟ با تمکن از امتثال علمی تفصیلی یا ظنی تفصیلی میتوانی امتثال علمی اجمالی بکنی خوب چقدر رقت و آمد آنجا صریحا میگوید حتماا باید اینجا جایز است و حال اینکه دو صفحه میگذرد میرسیم به صفحه ۱۲۷ همانجایی که ایشان برمیگردد غرض تا صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴ هم مثل همینجا حرف میزند بلکه شدیدتر هم میگوید آنجا سفت میگوید هر کس گفته احتیاط جایز نیست بیخود گفت جایز نیست با تمکن از امتثال علمی تفصیلی میتواند انسان احتیاط کند امتثال علمی، غرض تا آنجاها هم ایشان دارد دفاع میکند، از صفحه ۱۲۷ یک دفعه تغییر جهت میدهد که میگوید نه خیر با تمکن از امتثال علمی تفصیلی نوبت نمیرسد غرض صفحه ۱۲۳ را حتما مراجعه بکنید یک صفحه را مطالعه بکنید خیلی چیز گیرتان میآید، برویم سراغ مقام اول، مقام اول کدام
ـ ...
ـ بله حالا شما آنجا را مراجعه بفرمایید دیگر ما عرض کردم فقط، کلید را دست شما دادیم دیگر کلید و مطلب را ما دست شما میدهیم شما مراجعه کنید هر چی فهمیدید من تا آنجایی که یادم است ایشان تا قبل از صفحه ۱۲۷ حرفهای اینجا را میزند بلکه شدیدتر میگوید احتیاط جایزاست از اینجا تغییر جهت میدهد لذا صفحه ۲۹۹ مطابق آنجا حرف زده است در صفحه ۲۹۹ که چند بار مراجعه فرمودیم طبق صفحه ۱۲۷ زده الانصاف این است که کسی که میتواند امکان دارد امتثال تفصیلی بکند نرود دنبال امتثال علمی اجمالی آنجا طبق صفحه ۱۲۷ آنجور حرف میزنند