اما درس امروز: بناء شد شک درتکلیف و شک در مکلفبه را توضیح بدهیم. آخر ایشان مجاری را این طوری تقسیم کردند گفتند آن جایی که آقای مجتهد شک دارد یا حالت سابقه دارد یا ندارد. اگر حالت سابقه داشت که مال استصحاب است آن سه تای دیگر شکش شک بدوی است علت این که ایشان کتاب استصحاب را جدا کرده برای همین نکته است برای این که در استصحاب حالت سابقه لحاظ میشود اما در سه تای اصل دیگر حالت سابقه لحاظ نمیشود آن سه تای دیگر مال شک بدوی است.
من دیروز برای حالت سابقه مثال فرضی زدم به نماز جمعه که مثال فرضی است ولی مثالش درست نیست نماز جمعه ادله دارد ما آیات و روایات زیاد داریم و با بودن آیات و روایات [شک پیدا نمیکنیم و] نوبت به استصحاب نمیرسد لذا دیروز هم گفتم که مثالش فرضی است. اما مثال واقعی این که یک آبی کر ما داشتیم هفتة قبل این با خون رنگش عوض شده بود یعنی این قدر خون ریختند در این آب کر که رنگش تغییر کرده و قرمز شده خب یک ماه گذشت در اثر فعل و انفعالات شیمیایی رنگش رفته رفته از بین رفت و سفید شد حالا شک میکنیم آیا این آب متغیر که یک ماه پیش نجس شده بود چون اب ولو دریا باشد اگر با نجس رنگ و بویش عوض بشود نجس میشود پس این آب دریا یک ماه پیش نجس شده بود حالا نمیدانیم که در اثر این فعل و انفعالات شیمیایی که رنگش صاف شده [و دیگر رنگ و بوی نجاست ندارد] آیا نجاستش باقی است یا نه؟ این جا استصحاب کن بگو «لا تنقض الیقین بالشک» یک ماه پیش که قرمز بود نجس بود، الان هم نجس است، مثال واقعی استصحاب که حالت سابقه در او لحاظ بکنیم این مثال است نه آن مثال نماز جمعه که دیروز عرض کردیم.
۱۴:۳۷
خب در جلسة قبل ایشان فرمودند این شک یا حالت سابقه دارد و یا ندارد یعنی شک بدوی است. اگر حالت سابقه داشت که آن مجاری استصحاب است، اما اگر شک بدوی بود این یا ممکن الاحتیاط است و یا لایمکن الاحتیاط است، اگر لایمکن الاحتیاط بود مجرای تخییر است و اگر ممکن الاحتیاط بود یا شک در تکلیف است و یا شک در مکلف به، اگر ممکن الاحتیاط و شک در تکلیف بود مجرای برائت است و اگر ممکن الاحتیاط و شک در مکلفبه بود مجرای الاحتیاط است.
اولا ما باید شک در تکلیف و شک در مکلفبه برای شما توضیح بدهیم، به خاطر این که تا آخر عمر با این دو کلمه سروکار دارید. پس باید فرقش دانسته شود. و ثانیاً معلوم میشود که شیخ چه اشتباهی بزرگی کرده که شیخ در این تقسیمبندی دیروز مرتکب دو اشتباه شده ولی امروز میگوید: «و بعبارة اُخری» از آن اشتباهات دست برمیدارد.
پس ما اگر این فرقها را نگوییم معلوم نمیشود که شیخ دیروز دوتا اشتباه کرده و وقتی اشتباهات معلوم نشود معلوم نمیشود این «بعباره اخری» را چرا شیخ گفته است، شیخ در این تقسیمبندی دیروز دوتا اشتباه گرفتار شدند امروز با «بعبارة اخری» که توضیح میدهند دوتا اشکال را از بین میبرند.
این دو اشکال را اگر شما بخواهید بفهمید باید فرق بین شک در تکلیف و شک در مکلفبه کاملاً روشن بشود.
شک در تکلیف بر دو قسم است و شک در مکلفبه هم بر دو قسم است، شک در تکلیف یا ممکن الاحتیاط است و یا غیر ممکن الاحتیاط. شک در مکلفبه هم همین طور. شک در مکلفبه هم یا ممکن الاحتیاط است و یا غیر ممکن الاحتیاط. و لذا باید چهارتا مثال بزنیم شک یا در تکلیف است و یا در مکلفبه است و هر کدام هم یا ممکن الاحتیاط است و یا غیر ممکن الاحتیاط پس باید چهارتا مثال بزنیم.
[شک در تکلیف]
شک در تکلیف آن قسم که ممکن الاحتیاط است که نوعاً این را میدانند ولی آن قسمی که بعضیها توجه ندارند شک در تکلیف در غیر ممکن الاحتیاط است، (در آخر ص ۱۹۲ رسائل شیخ انصاری این قسم را آن جا گفته). پس شک در تکلیف نوع دومش نوعاً به آن توجّه ندارند.
ببینید آقا شک در تکلیف معنایش این است که اصلا نمیدانم تکلیف الزامی به من متوجه است یا نه؟ الآن نمیدانم با دیدن و رؤیت هلال آیا دعا خواندن بر من واجب است یا نه؟ شبهه وجوبیه است دیگر و شک در تکلیف است، یعنی نمیدانم از طرف شارع تکیف الزامی به من متوجّه شده که دعا بخوانم عند رؤیت الهلال یا نشده، یا شبهه تحریمیه مثالش، نمیدانم استعمال تتن حرام است یا نه؟ یعنی نمیدانم از طرف شارع تکلیفی به من الزام شده که اجتناب بکن یا نه؟ به این میگویند شک در تکلیف، یعنی اصل الزام را نمیدانم، اصلاً نمیدانم از طرف شارع عند رؤیت الهلال الزام وجوبی به من متوجّه هست یا نیست یا در شرب تتن نمیدانم اصل الزامی یعنی اصل اجتناب به من متوجّه است یا نه؟ به این [مثالها علاوه بر این که شک در تکلیف است] میگویند «شک در تکلیف ممکن الاحتیاط»، یعنی چه؟ شما نمیدانید دعا عند رؤیت الهلال واجب است یا نه؟ احتیاطاً بخوان. ببینید شک در تکلیف است و ممکن الاحتیاط هم هست. نمیدانید تتن حرام است یا نه خب استعمال نکن. ببینید «شک در تکلیف ممکن الاحتیاط» است یعنی در شبهه وجوبیهاش ممکن است احتیاط بکنی و احتیاطاً بیاوری و در شبهه تحریمهاش احتیاط بکنی و احتیاطاً نیاوری، به این میگوییم «شک در تکلیف ممکن الاحتیاط» حال میخواهد مثال شبهه وجوبیهاش باشد یا مثال شبهه تحریمهاش باشد.
اما قسم دوم که «شک در تکلیف لایمکن الاحتیاط» است. خب میدانید مسلمانان دفنشان واجب است یقیناً، کفار هم دفنشان حرام است یقیناً، حال یک کسی مرده منافق است، نمیدانیم آیا منافق ملحق به مسلمین است که دفنش واجب باشد یا ملحق به کفار است که دفنش حرام باشد. به این میگویند دَوَران امر بین محذورین. چه کار کنم من؟ آیا این مرده را مسلمان حساب بکنیم که دفنش واجب باشد یا کافر حساب بکنیم، بگوییم دفنش حرام است.
دوران امر بین محذورین هم شکش در تکلیف است. فرقش با اولی چیست؟ اولی اصلاً الزام را نمیدانستم، نمیدانستم تکلیف الزامی به من متوجّه است یا نیست. در دومی الزام را میدانم نوعش را نمیدانم؛ میدانم راجع به میت منافق من یک تکلیفی دارم اما نمیدانم تکلیف بکن یا نکن، افعل یا لا تفعل، دقت کردید تفاوتش را. هر شک در تکلیف است (لذا تعبیر علمیش اواخر ص ۱۹۲ رسائل محشی) در اولی جنس را نمیدانیم. نمیدانیم جنس کدام است؟ اصلاً نمیدانیم الزامی متوجًه من است یا نه؟ در دومی جنس را میدانم، میدانم یک الزامی متوجّه من هست بالاخره این میت منافق یا ملحق به مسلمانهاست یا ملحق به کفّار است میدانم یک تکلیفی به من متوجه است الزام را میدانم نوعش را نمیدانم که آیا آن الزامی که متوجه من است افعل است یا لا تفعل، دفنش بکن است یا دفنش نکن.
آن وقت اگر بخواهیم به صورت عوامانه حرف بزنیم، بگوییم شک در تکلیف، ممکن الاحتیاطش قسم اول است و قسم دوم آن غیر ممکن الاحتیاط است و شما نمیتوانی احتیاط کنی. اگر دفنش کنی احتمال دارد حرام باشد. اگر دفنش نکنی احتمال دارد واجب باشد. ببینید در اولی میشد احتیاط بکنی، نمیدانستی دعا واجب است تا نه، احتیاطاً بیاور. نمیدانستی تتن حرام است یا نه، احتیاطاً نیاور. ولی در قسم دوم نمیشود احتیاط کرد اگر دفنش بکنیم ممکن است ملحق به کفار باشد و حرام باشد. اگر دفنش نکنیم ممکن است ملحق به مسلمانها باشد و دفنش واجب باشد این میشود «شک در تکلیف غیرممکن احتیاط» این تعبیر عوامانه.
اما تعبیر عملیاش: در اولی جنس را نمیدانیم (این جنس و نوع در ص ۱۹۲ مطرح میکند) قسم اولی که من گفتم شک در تکلیف که ممکن الاحتیاط است اسمش جنس میشود یعنی اصلاً جنس را نمیدانیم نمیدانم که اصلا به من الزامی متوجّه هست یا نیست. در قسم دومی جنس را میدانم. نوع را نمیدانم. میدانم که یک الزامی متوجّه شده در این باره اما نمیدانم این الزامش انجام دادنی است، یا ترک کردنی. به آن قسم اول میگویند شک در تکلیف جنسی. دومی را میگویند شک در تکلیف نوعی، بعد بعضیها خیال میکنند این قسم دومی، شک در مکلفبه است، منشاء این اشتباه بخاطر علم اجمالی است من علم دارم یا دفنش واجب است یا حرام، و چون پای علم در میان است خیال میکنند این شک در مکلفبه است. ولی نه، شک در تکلیف است و این علم شما را گول نزند که خیال بکنی شک در مکلفبه است. پس چه قسم اول که اصل الزام را نمیدانی شک در تکلیف است و چه قسم دوم که الزام را میدانی اما نوعش را نمیدانی آن هم شک در تکلیف است. پس شک در مکلف به چیست؟
[شک در مکلف به]
شک در مکلفبه این است که هم جنس را میدانم و هم نوع را میدانم ولی متعلقش را نمیدانم، خیلی فرق کرد. در شک در تکلیف قسم اول، جنس را نمیدانم. و در شک در تکلیف قسم دوم نوع را نمیدانم، اما در شک در مکلف به هم جنس را میدانم و هم نوع را میدانم، اما متعلق را نمیدانم.
ما همه میدانیم ظهر روز جمعه یک «صلّ» به ما متوجّه است، ما میدانیم روز جمعه مکلفیم از طرف شارع یک نمازی باید بخوانیم اما نمیدانیم آن نماز ظهر است یا جمعه؟ ببینید جنس را میدانم یعنی میدانم یک تکلیف الزامی به من متوجّه است و نوعش را هم میدانم، میدانم انجام دادنی است یعنی میدانم یک کاری باید انجام بدهیم، ببینید هم جنس را میدانم و هم نوع را میدانم، پس چه چیز را نمیدانم؟ متعلقش را نمیدانم، یعنی آن نمازی که بایستی انجام بدهم نمیدانم به ظهر تعلق گرفته یا به جمعه، به این میگویند شک در مکلفبه، که علم دارم در زمان غیبت، روز جمعه یک تکلیف الزامی به من متوجه است و آن تکلیف الزامی هم انجام دادنی است یعنی یک کاری باید انجام بدهم هم جنس را میدانم و هم نوع را میدانم اما نمیدانم آیا آن الزامِ وجوبی به این فرد تعلق گرفته یا به این فرد؟ به این میگویند شک در مکلفبه، آن وقت احتیاطش هم ممکن است. این «شک در مکلفبه ممکن الاحتیاط» است، خب روز جمعه که شد هم ظهر بخوان و هم جمعه بخوان، اول جمعه بخوان که وقتش نگذرد بعد احتیاطاً نماز ظهر بخوان، شک در مکلفبه است و ممکن الاحتیاط هم هست. چند تا مثال مانده، یکی دیگر.
شک در تکلیف ممکن الاحتیاط و غیر ممکن الاحتیاط مثالهایش را زدیم. شک در مکلفبه که جنس را میدانیم نوع را هم میدانیم ولی متعلقش را نمیدانم، این هم دو نوع است ممکن الاحتیاط و غیر ممکن الاحتیاط. ممکن الاحتیاط مثالش را زدیم اما مثال غیر ممکن الاحتیاط را بزنیم. من این مثال را فکر کردم: یک نفر نذر میکند؛ نذر میکند من روز اول ماه رجب در ظهر شرعی در حرمی باشم و حرم را معین کرده مثلا حرم پیامبر یا حرم خانه خدا حالا چند ماهی گذشته یادش رفته که آیا آن نذری که کرده بود روز اول ماه رجب سر ساعت ۱۲ ظهر (ظهر شرعی) در کدام یک از حرمها باشد. آن وقتی که نذر کرد گفته بود که در کدام حرم، اما حال یادش رفته. این الآن شک در مکلفبه است. یعنی چه؟ یعنی جنس را میداند، میداند یک وفا به نذر لازم است چون روایات دارد «ف بنذرك» پس میداند یک الزامی به او متوجه است و میداند الزامش هم انجام دادنی است متعلقش یادش رفته، هفت یا هشت ماه فاصله شده نمیداند آن ف به نذرک آیا به حرم پیامبر تعلق گرفته یعنی اول ماه رجب سر ظهر شرعی آن جا باید باشد یا در کعبة معظمه باید باشد این «شک در مکلفبه غیرممکن الاحتیاط» است، یعنی امکان ندارد سر ظهر شرعی سر ساعت ۱۲، امکان ندارد سر آن ساعت ۱۲ روز اول ماه رجب هم در حرم پیامبر باشد و هم در خانة خدا.
پس نتیجتاً ما دو نوع شک داریم شک در تکلیف و شک در مکلفبه و هر کدام بر دو قسم است ممکن الاحتیاط و غیرممکن الاحتیاط. تعریفش هم کردیم، شک در تکلیف آن است که یک وقت انسان اصل الزام را نمیداند و یک وقت اصل الزام را میداند نوعش را نمیداند که مثالهایش را زدیم اولی ممکن الاحتیاط دومی غیرممکن الاحتیاط، شک در مکلفبه هم تعریف کردیم گفتیم جنس را میداند نوع را هم میداند منتهی متعلقش را نمیداند به این میگویند شک در مکلفبه آن وقت این هم بر دو قسم است یا ممکن الاحتیاط مثل ظهر و جمعه یا غیرممکن الاحتیاط مثل همین حرمین که مثال برایتان زدیم اینها که روشن شد حالا عنایت بکنید.