«و لو كان التغیر بالامتزاج: فإمّا أن یكون بغیر جنسه، و إمّا أن یكون بجنسه.»
تغییر به سبب إمتزاج
مرحوم شیخ (ره) فرمودهاند: در معاملهای که غبن وجود دارد و مغبون خیار غبن دارد، اگر بعد از آن که مغبون معامله را فسخ کرد و دید که مالی که در دست غابن بوده تغییر پیدا کرده، این تغییر از یکی از این سه صورت خارج نیست؛ یا تغییر به زیاده است، یا به نقیصه و یا تغییر به سبب إمتزاج است، که حکم صورت اول و دوم مفصلاً گذشت.
حال بحث در صورت سوم در جایی است که تغییر به سبب امتزاج است، مثلاً بین بایع و مشتری در مورد گندمی معامله شده، که بایع گندمی را به مشتری فروخته و این بایع غابن و مشتری مغبون است، اما مشتری مغبون این گندمها را با گندمهای دیگری مخلوط کرده و یا مثلاً مغبون گندمی داده و در مقابل پولی گرفته، که این گندم در ید غابن با گندم دیگری امتزاج پیدا کرده، که میخواهیم ببینیم که حکم این امتزاج چیست؟
صور امتزاج
مرحوم شیخ (ره) فرموده: مسئله دو صورت دارد؛ یا غابن این گندم با جنس خودش ممزوج کرده و یا به غیر جنسه و امتزاج از این دو حال خارج نیست که یا بغیر جنسه است و یا به جنسه، مثلاًدر مورد جایی که امتزاج بغیر جنسه باشد، گلاب را معامله کرده و حال غابن این گلاب را با روغن زیتون ممزوج کرده، که در اینجا هم که امتزاج به غیر جنسه است، باز دو صورت دارد؛ یا استهلاک عرفی محقق است و یا استهلاک عرفی محقق نیست.
امتزاج به غیر جنسه در صورت صدق استهلاک عرفی
استهلاک عرفی یعنی عرفاً بگویند که: این جنس تلف شده است و عرفاً عنوان تالف بر آن صدق کند، مثلاً در جایی که گلاب را با روغن زیتون مخلوط کردهاند، استهلاک عرفی محقق است و عرف این را به عنوان تالف حساب میکند و میگوید: دیگر آن گلابی که مبیع در معامله غبنیه بود، امتزاج پیدا کرده و این امتزاج سبب استهلاک عرفیه شده و سبب شده این گلاب در حکم تالف باشد، لذا اگر مغبون از خیار غبنش استفاده کرد، غابن باید قیمت آن را به مغبون برگرداند.
امتزاج به غیر جنسه در صورت عدم صدق استهلاک عرفی
صورت دوم در جایی است که به گونهای نیست که عرفاً عنوان تلف بر او صدق کند، مثلاً سرکهای را مورد معامله قرار داده بودند، که بایع سرکه را به مشتری فروخته و بایع مغبون و مشتری غابن است، مشتری هم این سرکه را با انجبیل مخلوط کرده، که شیء سومی شده است، که در اینجا عرف نمیگوید که این تلف شده و آن را در حکم تالف به حساب نمیآورد.
در این فرض مرحوم شیخ (ره) فرموده: دو احتمال وجود دارد؛ یک احتمال این است که بگوییم: غابن و مغبون در این مجموعه مرکب شریک هستند و احتمال دوم این است که این را هم مثل صورت قبلی در حکم تالف قرار داده و بگوییم: غابن باید قیمت این سرکه را به مغبون بپردازد.
امتزاج به جنس خودش
فرض دیگر در جایی است که امتزاج با جنس خودش باشد، مثلا فرض کنید که بایع مغبون گندمی را به مشتری غابن فروخته و مشتری گندم را با گندمهای دیگر مخلوط کرده، که در اینجا سه احتمال و فرض وجود دارد؛
صورت اول
صورت اول این است که این گندم را با گندم مساوی خودش امتزاج کرده، در این صورت اگر مغبون فسخ کرد، در این گندمهای مخلوط، بین غابن و مغبون یک شراکت قهریه به وجود میآید.
صورت دوم
صورت دوم این است که این گندمها را با گندم ردیئ مخلوط کرده، یعنی جنس گندمهای مغبون خیلی خوب بوده و غابن این گندمها را با گندم پایینتری مخلوط کرده، که در اینجا فرمودهاند: در این گندمهایی که خوب و بد با هم قاطی شده، غابن و مغبون با یکدیگر اشتراک دارند، اما چون گندم مغبون بهتر از گندم غابن بوده، در اینجا غابن باید یک چیزی به عنوان تفاوت به مغبون بپردازد.
چیستی ما به التفاوت پرداختی به مغبون
اما در اینکه آنچه که باید به مغبون بپردازد چیست؟ شیخ (ره) فرموده: وجوهی در اینجا هست؛ یک وجه این است که بگوییم: استحقاق ارش دارد، یعنی مستحق ارش نقیصه هست، که معنایش این است که این گندمی را که مرکب از خوب و بد هست قیمت کرده و بعد هر کدام از اینها را هم به تنهایی قیمت کنیم و ارش نقصان را محاسبه کنیم.
مثلاً گندمی که مغبون به غابن داده، یک کیلویش صد تومان ارزش دارد و غابن این گندم صد تومانی را با گندم پنجاه تومانی مخلوط کرده، که حال این گندم مخلوط، کیلویی هفتاد تومان ارزش دارد، که سی تومان از ارزش گندم مغبون کم شده است، که به این سی تومان ارش نقصان میگوییم، یعنی ما به التفاوت بین آن گندم خالص و این مجموع که الآن یک کیلویش هفتاد تومان ارزش دارد.
احتمال دوم این است که لازم نیست که ارش بپردازد، بلکه میگوییم که: باید تفاوت الردائه را بپردازد، یعنی گندم بایع مغبون که مثلا صد تومان بوده، که با گندم مشتری غابن که مثلا پنجاه تومان بوده مخلوط شده، که بین جید و ردیئ تفاوت را حساب میکنیم، که این تفاوت پنجاه تومان میشود.
آن وقت گفتهاند که: این تفاوت الردائه را، یا باید از همین مال ممتزج بدهد، یعنی به اندازه پنجاه تومان گندم از همان گندمهایی که با گندم بایع مخلوط کرده، به این بایع بدهد و یا باید بفروشد و از ثمن آن پنجاه تومان را به این بایع مغبون بپردازد.
پس در جایی که غابن، گندم جید مغبون را با گندم ردی خودش ممتزج کرده، بحثی نیست در اینکه در این مال ممتزج، بین غابن و مغبون شراکت به وجود میآید، اما علاوه بر این مسئلهی شراکت، در اینجا باید غابن چیزی را به مغبون بدهد، که مسئله سه وجه پیدا میکند و خلاف در این است که آیا آنچه را که غابن باید بدهد، ارش نقصان است، یا تفاوت الردائه را از جنس ممتزج بدهد و یا تفاوت الردائه از ثمن آن بدهد.
صورت سوم
صورت دوم این است که غابن گندم مغبون را با یک گندم بهتری مخلوط کند، مثلاً غابن گندم مغبون را که کیلویی صد تومان میارزد با گندمی که کیلوی صد و پنجاه تومان ارزش دارد مخلوط کند، که در اینجا مرحوم شیخ (ره) فرموده: دو احتمال میدهیم؛ یک احتمال شراکت در ثمن است و یک احتمال شراکت در عین است.
شراکت در ثمن یعنی این گندمهایی را که مخلوط شده، که مثلا گندم مغبون کیلویی صد تومان و گندم غابن کیلویی دویست تومان ارزش داشت، به سیصد تومان و یا به هر مقداری که شد بفروشند، که به نسبت آن قیمت، در ثمن آن با یکدیگر شریک هستند، یعنی اگر گندم غابن دو برابر گندم مغبون ارزش داشت، حالا در این قیمت هم، باید دو سهم به غابن داده شود و یکی به مغبون.
احتمال دوم این است که در همین گندم مخلوط شده، به نسبت قیمت با یکدیگر شریک هستند، یعنی اگر گندم مغبون صد تومان و گندم غابن دویست تومان ارزش داشته، پس باید گندم مغبون را نسبت به گندم غابن، به اثلاثاً تقسیم کنیم.