جهت چهارم [اسم این جهت طلب و اراده است]
مقدمه: طلب سه مرتبه دارد (که در اصل ۴ مرتبه دارد ولی چون چهارمی به کار نمیآید ذکرش نمیکنیم.)
۱. طلب حقیقی: به طلب درونی که قائم به نفس طالب است گفته میشود؛ اعم از آنکه به کمک وسیلهای اظهار شود یا خیر.
توضیح: گاهی انسان درونش طلبی دارد که به آن طلب درونی میگویند و قائم به روح و نفس طالب است. وفرقی نمیکند آن طلب به کمک وسیلهای اظهار شود یا خیر. مثل فردی که تشنه است و طالب آب است و اظهار میکند طلبش را با جملهی «أسقنی الماء» یا به صورت ساکت در گوشهای مینشیند و طلبش را اظهار نمیکند. [به طلب حقیقی، اطلاق طلب خارجی میشود و نیز طلب درونی میگویند.]
نکته: حمل طلب بر طلب حقیقی از نوع حمل شایع صناعی است.
توضیح نکته: اگر الطلب الحقیقی را موضوع قرار دهیم و کلمه طلب را حمل بر آن کنیم میخواهیم ببینیم چه نوع حملی صورت میگیرد؟ میگوییم حمل شایع صناعی است. « الطلب الحقیقی طلب» یعنی موضوع و محمول در خارج به یک وجود موجود میشوند یا میگوییم موضوع از افراد حقیقیهی محمول است چون اگرموضوع و محمول به یک وجود موجود شدند، معنایش اینست که موضوع از افراد حقیقی محمول است مثل «زید انسان».
۲. طلب انشائی: به طلبی گفته میشود که به کمک وسیلهای اظهار میشود اعم از آنکه طالب، طلب حقیقی داشته باشد یا خیر. و به عبارت دیگر«طلب ایجاد شده» است.
توضیح: یعنی طلب درونی نیست بلکه برونی است. یعنی آن طلبی است که با وسیلهای مثل إضرب زیدا محقق میشود اعم از آنکه واقعا در دلش طالب زدن زید هست یا نه فقط میخواهد مخاطبش را امتحان کند. در صورت اول (طالب زدن زید هم هست) هم طلب انشائی است هم حقیقی ولی در صورت دوم (طالب نیست) فقط طلب انشائی است. آن وسیله ممکن است یا صغیه امر باشد یا ماده امر یا مادهی طلب یا جمله خبریه مثل ضربک زیدا مطلوب.
نکته اول: حمل طلب بر طلب انشائی بنابر عقیدهی ملاصدرا و صاحب کفایه، حمل شایع صناعی نیست. زیرا شرط حمل شائع صناعی نزد ایندو محقق اینست که موضوع«فرد انشائی» نباشد. به بیان دیگر در باب طلب انشائی فقط حمل اولی ذاتی وجود دارد به اینصورت «الطلب الانشائی طلب انشائی» چون شرط حمل شایع به عقیده ملاصدرا و آخوند اینست که موضوع در حمل شایع صناعی، فقط باید فرد حقیقی باشد نه فرد انشائی. لذا حمل بالا را حمل شائع صناعی نمیدانند چون شرط را ندارد و الطلب الانشائی فرد انشائی است نه حقیقی، پس اولی ذاتی است.
نباید در حمل بگوییم «الطلب الانشائی طلب» چون در اینصورت حمل اولی نیست و از طرفی موضوع هم فرد انشائی است لذا شائع صناعی هم نیست لذا آخوند گفته در اینصورت دوم حمل شائع صناعی است نه اولی ذاتی؛ درحالی که باید میگفت الطلب الانشائی طلب انشائی تا حمل اولی شود ولی به جای محمول صحیح (طلب انشائی) محمول غیر صحیحی (طلب) آورد که هیچ حملی را صورت نمیدهد [بلکه اسناد است فقط نه حمل].
نکته دوم: بین طلب حقیقی و طلب انشائی موردا [موردا در مقابل مفهوما است. (مورد یعنی جایگاه)] نسبت عموم و خصوص من وجه است.
مثال: فردی تشنه است و در درونش طالب آب است و میگوید إسقنی الماء که اینجا هم طلب حقیقی است هم انشائی (یعنی این مادهی اجتماع هردو طلب است)
مثال: فردی در درونش طالب آب است ولی چیزی نمیگوید و به وسیلهای اظهار نمیکند دراینجا طلب حقیقی است ولی انشائی نیست (یعنی این مادهی افتراق حقیقی از انشائی است)
مثال (مثال حضرت امام ره): امر خداوند تبارک و تعالی به ذبح اسماعیل علیه السلام که طلب حقیقی نیست ولی انشائی است (یعنی ماده افترق انشائی از حقیقی است)
۳. طلب مفهومی (با عبارت مرحوم مشکینی): «معنای طلب» که در فارسی از آن تعبیر به خواستن میشود. [این همهاش تا اینجا مقدمه بود]
مطلب اول: کلمهی أمر دو ویژگی دارد:
۱. معنای کلمه امر طلب انشائی است به دلیل تبادر؛ أَمَرَ، یَأمُرُ و... همه معنایشان و متبادر به ذهنمان این است که«طلب انشائی» صورت گرفت «امر زید» یعنی زید طلب انشائی کرد و ما کاری به درونش نداریم که این طلب حقیقی داشته یا نداشته. بلکه متبادر به ذهنمان طلب انشائی و طلب ایجاد شده است که تبادر هم علامت حقیقت است. یعنی در ذهن ما این نمیآید که درونش طلب کرده یا نه.
۲. برفرض که معنای کلمه امر«طلب» باشد، انصراف به طلب انشائی دارد به خاطر کثرت استعمال.
ممکن است یک کسی پافشاری کند که معنای کلمه امرمطلق الطلب است. ما به او میگوییم بر فرض که معنایش مطلق الطلب است، لکن انصراف دارد به طلب انشائی چون طلب اکثرا استعمال میشود در طلب انشائی و کثرت استعمال منشاء انصراف است. (پس کثرت استعمال امر در طلب انشائی است نه حقیقی) کثرت استعمال چیزی نیست که قابل استدلال آوردن باشد بلکه نیاز به تحقیق در استعمالات مردم دارد.