میرسیم به یک وادی بسیار سخت و مشکلی که حضرات اهل تحقیق بایستی تحقیق کنند. توجه کنید. چرا غبن موجب خیار است؟ به چه دلیل؟ مستند شرعیش چیه؟ ما هستیم و نوکر دلیل شرعی تا دلیل شرعی نباشد ما نمیتوانیم فتوی به این بدهیم که اگر کسی مغبون شد خیار برای او میآید.
واقعیت این است که الان در عرف نظامهای حقوقی غربی خیلیها منکر یک چنین خیاری هستن. که حق فسخ پیدا کنه. انگلیسها به خصوص. انگلیسها میگن............ «خریدار باید حواسش رو جمع کند که گران نخرد» و فروشنده باید حواسش را جمع کند که ارزان نفروشد. قانون از این حمایت نمیکنه. اقا تنبلی کرده تو بازار قیمت رو نپرسیده است حالا دادگاه و قانون از او حمایت کنه؟؟ اینو قبول نمیکنن. معاملات نباید به این زودی قابل فسخ باشه. هر معاملهای باید لازم باشد که کسی به این زودی معامله رو بهم نزند. ببینیم حالا در فقه مستند این مساله چیه؟
از جاهایی که تا آخر مطلب ان شاء الله مساله رو تمام میکنیم دست ما چندان پر نیست همین مساله است.
جالب این است که شیخ اول گشتن ببینند اینجا اجماعی هست که دلیلش اجماع باشه؟
مرحوم شیخ میگویند من تا آنجایی که گشتم یک کتابی هست به اسم «نهج الحق و کشف الصدق» تالیف علامه حلی است. این کتاب شریف کتاب عجیبی است که از اول تا اخر آن یک دوره مختلفٌ فیه میان شیعه و سنی است. از علم کلام شروع میشه در مباحث کلامی در مباحث جبر و اختیار، اثبات امامت، عصمت نبی این مباحثی که باهم اختلاف دارند. از اونجا شروع میشود میرسد تا اخر فقه تا اخر قصاص و دیات. حتی ادبیات عرب هم شامل میشود.
علامه حلی، این کتاب نهج الحق و کشف الصدق را به یک سبک خاصی نوشته: « ذهبت الامامیه الی أن فلان...» بعد میگه و قال ابو حنیفه اینطور... یا قال المالک: اینطور. یا قال الجمهور (همشون) اینطور. و قد خالف این آقای ابو حنیفه در این مساله که مخالفت کرده، خالف قول الله تبارک و تعالی. از منابع خودشون یعنی منبعی که خودشون قبول دارند علیه انها و به نفع شیعه استدلال کرده. مثلا گفته خالف قران و خلاف حدیث النبوی و خالف العقل. این سه تا منبع رو گرفته است علیه خود انها استدلال کرده است.
وقتی این کتاب منتشر شد یک عالم سنی متعصب به نام «فضل الله بن روزبهان» از استان فارس. همه رو به نفع اهل سنت جواب داد و اسمش رو گذاشت «ابطال نهج الباطل». یک سیدی به نام «قاضی نور الله شوشتری» که از فقهای شوشتر است. این سید بزرگوار در هند یک کتابی نوشت به اسم «احقاق الحق و ازهاق الباطل» که داوری کرده میان علامه حلی و اون مرد سنی. البته این بزرگوار خیلی تند رفته و نوشته مثلا این مرد لعین خبیث. این کتاب احقاق الحق تقریبا سه کتاب است. و میگوید قال الماتن رحمه الله یعنی علامه حلی و میگوید قال الشارح خزن الله یعنی آن سنی و اقول....
این کتاب رو مرحوم نجفی مرعشی گروهی از محققین رو بسیج کردن و کتاب قاضی نورالله شوشتری رو تصحیح و شرح زدن تا جایی که چاپ شد مباحث کلامیش ۲۳ جلد شد. من قسمت مباحث حقوقی آن را که خیلی مفصل نیست تحت عنوان «حقوق اسلامی تطبیقی» به فارسی شرح کردم و بدون فحش داوری کردم اونها منابعشون چیست و ما دلایلمون چیست. قسمت جزاییش شده ۳۶۰ صفحه که ان شاء الله به زودی چاپ میشود قسمت حقوقی هم تقریبا همین قدر میشود.
در کتاب نهج الحق، علامه نسبت داده به علمائنا که اگر کسی مغبون شد در معامله میتونه معامله رو فسخ کند.
ابن زهره در کتاب غنیه و همچنین علامه در کتاب مختلف ادعای اجماع کردند.
اما شهید اول در کتاب دروس گفته که محقق حلی در درس فرمودند اگر کسی مغبون شد حق فسخ ندارد. ولی این فتوای ایشان در شرایع نیست [و ایشان به آن فتوا نداده است]. اما شهید اول که شاگرد محقق حلی بوده نبوده، شهید خیلی متاخر از علامه حلی است. ایشان از «محقق آوی» نقل کرده که شهید در درس این چنین خیاری را منکر شده است.
ولی در فقهای ما یک نفر هست که خیار غبن را قبول نکرده و فتوی داده به عدم خیار غبن و او اسکافی است. ابن جنید اسکافی گفته این خیار وجود ندارد.
مرحوم شیخ اول شروع میکند از تذکرة علامه حلی. تذکرة یک کتاب حقوق تطبیقی است یعنی میان فقه شیعه و فقه سنی استدلال میکنه. علامه در نهج الحق فقط استدلال به خودشون میکنه اما تذکرة رو باید ببینیم در اینجا دلایلش چیه. مرحوم شیخ اول عبارت تذکرة رو میاره بعد باید ببینیم میپذیرد یا نه.