درس فرائد الاصول - برائت

جلسه ۹۹: احتیاط ۲۶

جواد مروی
استاد
جواد مروی
 
۱

خطبه

۲

ادامه رد دلیل دوم

هذا كلّه، مع أنّ لزوم الحرج في الاجتناب عن الشبهة الغير المحصورة التي يقتضي الدليل المتقدّم وجوب الاحتياط فيها، ممنوعٌ.

ووجهه: أنّ كثيراً من الشبهات الغير المحصورة لا يكون جميع المحتملات فيها...

بحث در شبهه غير محصوره بود.

آيا اجتناب از شبهه غير محصوره واجب است يا واجب نيست؟

شيخ انصارى فرمودند: اجتناب از شبهه غير محصوره لازم و واجب نيست.

شش دليل براى اين مدعا اقامه شده بود.

خلاصه دليل دوم اين بود كه اجتناب از شبهه غير محصوره مشقت و عسر و حرج دارد، لذا لازم نيست در شبهه غير محصوره احتياط كنيم.

شيخ انصارى دو جواب به اين دليل دادند كه جواب اول در جلسه قبل بيان شد.

خلاصه جواب اول شيخ انصارى اين شد كه شبهه غير محصوره موضوعات متعددى دارد و بايد هر موضوع را به تنهايى بررسى كنيم، و در اغلب موضوعات اجتناب باعث عسر و حرج نمى‌شود، لذا اجتناب واجب است.

جواب دوم شيخ انصارى به دليل دوم: نيازى به دليلتان نداريم و قبل از اينكه نوبت به دليلتان كه عسر و حرج است برسد از راه ديگرى ثابت مى‌كنيم كه در شبهه غير محصوره لازم نيست احتياط كنيم و نوبت به دليلتان ـ عسر و حرج ـ نمى‌رسد.

در اغلب موارد شبهه غير محصوره بعض الاطراف مورد ابتلاء انسان نمى‌باشند.

مثال: يقين داريم يكى از قصابى‌هاى مشهد گوشت ميته مى‌فروشد، تمام قصابى‌هاى مشهد مورد ابتلاء من نيستند. ممكن است چندين قصابى باشد كه انسان براى يك بار در طول عمرش كارى با آن قصابى نداشته باشد.

بنابراين در اغلب شبهات غير محصوره بعض الاطراف مورد ابتلاء من نيست.

در سابق بيان كرديم كه در باب علم اجمالى اگر بعضى از مشتبهات مورد ابتلاء نباشد، علم اجمالى منجّز نيست و حق ارتكاب داريم.

بنابراين در ۸۰% شبهات غير محصوره به اين بيان حق ارتكاب داريم و نيازى به عسر و حرج نداريم، نسبت به بقيه شبهات غير محصوره كه ۲۰% باشد كه فرض مى‌كنيم جميع الاطراف مورد ابتلاء است با احتياط كردن در ۲۰ مورد از ۱۰۰ مورد كه عسر و حرج پيش نمى‌آيد.

نتيجه: ما نيازى به تمسك به قانون عسر و حرج نداريم.

۳

دلیل سوم بر عدم وجوب اجتناب در شبهه غیر محصوره و رد آن

دليل سوم بر عدم لزوم اجتناب ـ احتياط ـ از جميع الاطراف در شبهه غير محصوره:

رواياتى داريم كه مضمونشان اين است « كلّ مشتبه حلال ».

روايات ديگرى هم داريم كه مى‌فرمايد: « قف عند الشبهة ».

هر دو قسم از روايت شامل شبهه محصوره و غير محصوره مى‌شود.

گروه اول مى‌گويد مرتكب شبهه محصوره و غير محصوره بشو، و گروه دوم از روايات مى‌گويد توقف كن و ارتكاب حرام است.

اخبار حليت و اخبار توقف با هم تعارض مى‌كنند.

وجه جمع اين است كه شبهه محصوره را به اخبار توقف بدهيم و بگويم در شبهه محصوره توقف لازم است و شبهه غير محصوره را به اخبار حليت بدهيم و بگوييم شبهه غير محصوره حلال است و مرتكب بشو.

جواب شيخ انصارى به دليل سوم: شيخ انصارى چهار جواب به اين دليل مى‌دهند.

جواب اول شيخ انصارى به دليل سوم: در شبهه محصوره كه مى‌گوييم اجتناب لازم است كه به خاطر اخبار توقف نيست، بلكه به خاطر دو دليل است كه اين دو دليل در شبهه غير محصوره هم وجود دارد.

دليل اول، دليل حرام واقعى يا همان « اجتنب عن الخمر » مى‌باشد.

« اجتنب عن الخمر » مى‌گويد يقين دارى در اين مشتبهات خمر است چه مشتبهات محصور و چه مشتبهات غير محصور، بنابراين حكم « اجتنب » وجود دارد و بايد اجتناب كنى.

دليل دوم حكم عقل است.

اولا: عقل مى‌گويد دفع عقاب محتمل لازم است خواه عقاب محتمل در شبهه محصوره باشد و خواه در شبهه غير محصوره باشد فرقى ندارد، بنابراين دو دليل در شبهه غير محصوره جارى است.

جواب دوم شيخ انصارى به دليل سوم: شما گفتيد كه شبهه غير محصوره را به اخبار حليت مى‌دهيم در حاليكه در بحث براءة ثابت كرديم كه حديث « كل شيء حلال » فقط شامل شبهات بدويه شبهاتى كه علم اجمالى ندارد ـ است و شامل شبهات مقرون به علم اجمالى نمى‌شود چه محصوره باشد و چه غير محصوره.

جواب سوم شيخ انصارى به دليل سوم: سلّمنا كه اخبار حليّت شامل شبهات مقرون به علم اجمالى مى‌شود، ولى بين اخبار حليّت و توقف به شكل ديگرى بايد جمع كنيم.

بيان وجه جمع بين اخبار حليت و توقف: اخبار حليّت ـ كل شيء حلال ـ مطلقند و شامل سه مورد مى‌شوند: شبهه بدويه، شبهه محصورة و شبهه غير محصورة.

اما اخبار توقف به اجماع اصوليين شامل شبهات بدوية نمى‌شود، و در شبهات بدوية توقف جارى نمى‌شود بلكه براءة جارى مى‌شود. بنابراين اخبار توقف شامل دو مورد مى‌شود: شبهه محصورة، شبهه غير محصورة.

بنابراين اخبار حليت مطلق و عامند و اخبار توقف مطلق و خاص مى‌باشند.

در اخبار توقف به مواردش عمل مى‌كنيم كه شامل شبهه محصورة و غير محصورة مى‌باشد، و در اخبار حليت هم به شبهه بدوية عمل مى‌كنيم.

با اين بيان تعارضى بين اين دو دليل باقى نمى‌ماند

۴

تطبیق رد دلیل دوم

هذا كلّه، مع أنّ لزوم الحرج في الاجتناب عن الشبهة الغير المحصورة التي يقتضي الدليل المتقدّم وجوب الاحتياط فيها (شبهات غیر محصوره)، ممنوع.

ووجهه: أنّ كثيرا من الشبهات الغير المحصورة لا يكون جميع المحتملات فيها (شبهات غیر محصوره) مورد ابتلاء المكلّف، ولا يجب الاحتياط في مثل هذه الشبهة وإن كانت محصورة كما أوضحناه سابقا، وبعد إخراج هذا عن محلّ الكلام فالإنصاف: منع غلبة التعسّر في الاجتناب.

۵

تطبیق دلیل سوم بر عدم وجوب اجتناب در شبهه غیر محصوره و رد آن

الوجه الثالث: الأخبار الدالّة على حلّية كلّ ما لم يعلم حرمته؛ فإنّها بظاهرها وإن عمّت الشبهة المحصورة، إلاّ أنّ مقتضى الجمع بينها وبين ما دلّ على وجوب الاجتناب بقول مطلق، هو حمل أخبار الرخصة على غير المحصور وحمل أخبار المنع (قف عند الشبهه) على المحصور.

وفيه:

أوّلا: أنّ المستند في وجوب الاجتناب في المحصور هو اقتضاء دليل نفس الحرام المشتبه لذلك بضميمة حكم العقل (دفع عقاب محتمل لازم است)، وقد تقدّم بما لا مزيد عليه: أنّ أخبار حلّ الشبهة لا تشمل صورة العلم الإجمالي بالحرام.

وثانيا: لو سلّمنا شمولها (اخبار حلیت) لصورة العلم الإجمالي حتّى تشمل الشبهة الغير المحصورة، لكنّها تشمل المحصورة أيضا، وأخبار وجوب الاجتناب مختصّة بغير الشبهة الابتدائيّة إجماعا، فهي (اخبار وجوب اجتناب) على عمومها للشبهة الغير المحصورة أيضا أخصّ مطلقا من أخبار الرخصة.

۶

ادامه رد دلیل سوم

جواب چهارم شيخ انصارى به دليل سوم: سلّمنا كه اخبار حليّت و توقف عام و خاص مطلق نيستند، اگر فقط ما باشيم و اين اخبار قدر متيقّن از اخبار حليت شبهه بدويه است و از طرف ديگر قدر متيقن اخبار وجوب اجتناب شبهه محصوره است.

هر دو دسته از روايات نسبت به شبهه غير محصوره ظهور دارند. اخبار حليت ظهور در اين دارد كه شبهه غير محصوره حلال است و اخبار توقف در اين ظهور دارد كه در شبهه غير محصوره توقف كن، و هر دو دسته شامل شبهه غير محصوره مى‌شوند. به چه دليل شما شبهه غير محصوره را به اخبار حليّت داديد؟ اين عمل ترجيح بلا مرجّح است، شايد شبهه غير محصوره داخل در اخبار توقف باشد.

شيخ انصارى در پايان مى‌فرمايند اللهم إلّا أن يقال: ما مرجّح داريم كه اقتضاء مى‌كند كه شبهات غير محصوره را به اخبار حليّت بدهيم و بگوييم حلال است، زيرا اگر اخبار حليت را فقط شامل شبهات بدويه بدانيم بسيارى از شبهات بدويه در حقيقت شبهه غير محصوره مى‌شوند، اگر از تحت اخبار حليت شبهه غير محصوره خارج باشد لازمه‌اش اين است كه اين همه اخبار حليت به موارد اندكى تعلق بگيرد، و خلاصه اينكه تخصيص اكثر پيش بيايد، و تخصيص اكثر يا اختصاص اخبار حليت به موارد اندك قبيح مى‌باشد.

رجوع شبهات بدويه به شبهات غير محصوره: فرض كنيد شك داريد لباستان نجس است يا نه كه اين يك شبهه بدويه است، ولى همين شبهه با يك نظر شبهه مقرون به علم اجمالى و غير محصوره مى‌شود.

فرض اين است كه شما يقين داريد در اين منطقه يك شيء نجس وجود دارد ولى نمى‌دانيد اين شيء نجس همين لباس شماست يا لباس بقيه افراد مى‌باشد كه اين شبهه غير محصوره است. پس اين مورد را از تحت « كل شيء حلال » خارج مى‌كنيم.

مثال ديگر شك داريم كه اين كتاب غصبى است يا نه كه شبهه بدويه است. اما با اين بيان كه شما يقين داريد كه در شهر مشهد يك كتاب غصبى وجود دارد و نمى‌دانيد كتاب شماست يا كتاب بقيه طلاب است، كه شبهه غير محصوره مى‌شود، و اين مورد را از تحت « كل شيء حلال » خارج مى‌كنيم.

در نتيجه هر جا شبهه بدويه پيدا مى‌كنيم با يك توجيه شبهه غير محصوره مى‌شود و از تحت حديث « كل شيء حلال » خارج مى‌شود، وقتى بررسى مى‌كنيم شايد سه مورد پيدا مى‌كنيم كه شبهه بدويه است و به شبهه غير محصوره رجوع نكند.

در نتيجه امام عليه السلام اين همه احاديث « كل شيء حلال » را براى سه مورد فرموده‌اند، كه اين امر قبيح است كه شارع بگويد « كل شيء حلال » ولى ۹۷ مورد مشتبهات را خارج كند و ۳ مورد تحت اين حديث قرار بگيرد.

نتيجه: اخبار حليت براى اينكه بر فرد نادر حمل نشوند بايد بگوييم شامل شبهات غير محصوره هم مى‌شوند بنابراين ارتكاب شبهات غير محصوره حلال است.

در پايان شيخ انصارى مى‌فرمايند « فتدبّر »: اشاره به اين است كه در جاى خودش كه ضابط شبهه غير محصوره را بيان كرديم خواهد آمد كه اين مثالهاى شما داخل در شبهه غير محصوره نيست و همان شبهه بدويه مى‌باشند. بنابراين در اخبار حل تخصيص اكثر پيش نمى‌آيد و مثالهاى شما شامل اخبار حليت خواهد بود و نيازى به شبهه غير محصوره ندارد.

۷

تطبیق ادامه رد دلیل سوم

والحاصل: أنّ أخبار الحلّ نصّ في الشبهة الابتدائيّة وأخبار الاجتناب نصّ في الشبهة المحصورة، وكلا الطرفين ظاهران في الشبهة الغير المحصورة، فإخراجها (شبهه غیر محصوره) عن أحدهما (اخبار توقف) وإدخالها في الآخر (اخبار حلیت) ليس جمعا، بل ترجيحا بلا مرجّح.

إلاّ أن يقال: إنّ أكثر أفراد الشبهة الابتدائيّة ترجع بالأخرة إلى الشبهة الغير المحصورة؛ لأنّا نعلم إجمالا غالبا بوجود النجس والحرامفي الوقائع المجهولة الغير المحصورة، فلو اخرجت هذه الشبهة (شبهه غیر محصوره) عن أخبار الحلّ لم يبق تحتها من الأفراد إلاّ النادر، وهو لا يناسب مساق هذه الأخبار، فتدبّر (توجیه شما درست نیست).

المشتبه بين مائعات غير محصورة ، والمرأة المحرّمة المشتبهة في ناحية مخصوصة ، إلى غير ذلك من المحرّمات.

ولعلّ كثيرا ممّن تمسّك في هذا المقام بلزوم المشقّة أراد المورد الخاصّ ، كما ذكروا ذلك في الطهارة والنجاسة.

عدم لزوم الحرج في الاجتناب عن الشبهة غير المحصورة

هذا كلّه ، مع أنّ لزوم الحرج في الاجتناب عن الشبهة الغير المحصورة التي يقتضي الدليل المتقدّم (١) وجوب الاحتياط فيها ، ممنوع.

ووجهه : أنّ كثيرا من الشبهات الغير المحصورة لا يكون جميع المحتملات فيها (٢) مورد ابتلاء (٣) المكلّف ، ولا يجب الاحتياط في مثل هذه الشبهة وإن كانت محصورة كما أوضحناه سابقا (٤) ، وبعد إخراج هذا عن محلّ الكلام فالإنصاف : منع غلبة التعسّر في الاجتناب.

٣ ـ أخبار الحل

الوجه الثالث : الأخبار الدالّة على حلّية كلّ ما لم يعلم حرمته (٥) ؛ فإنّها بظاهرها وإن عمّت الشبهة المحصورة ، إلاّ أنّ مقتضى الجمع بينها وبين ما دلّ على وجوب الاجتناب بقول مطلق (٦) ، هو حمل أخبار الرخصة على غير

__________________

(١) أي دليل لزوم المشقّة المتقدّم في الصفحة ٢٥٧.

(٢) «فيها» من (ص) و (ظ) ، ووردت بدلها في (ت) و (ه): «منها».

(٣) في (ت) و (ه): «موردا لابتلاء».

(٤) راجع الصفحة ٢٣٣ ـ ٢٣٤.

(٥) الوسائل ١٢ : ٥٩ ، الباب ٤ من أبواب ما يكتسب به ، الحديث ١ ، ٢ و ٤.

(٦) الوسائل ١٨ : ١١١ ، الباب ١٢ من أبواب صفات القاضي ، الحديث ٢ ، ٩ و ١٣.

المحصور وحمل أخبار المنع على المحصور.

المناقشة في هذا الاستدلال

وفيه :

أوّلا : أنّ المستند في وجوب الاجتناب (١) في المحصور هو اقتضاء دليل نفس الحرام المشتبه لذلك بضميمة حكم العقل ، وقد تقدّم بما لا مزيد عليه (٢) : أنّ أخبار حلّ الشبهة لا تشمل صورة العلم الإجمالي بالحرام.

وثانيا : لو سلّمنا شمولها لصورة العلم الإجمالي حتّى تشمل الشبهة الغير المحصورة ، لكنّها تشمل المحصورة أيضا ، وأخبار (٣) وجوب الاجتناب مختصّة بغير الشبهة الابتدائيّة إجماعا ، فهي على عمومها للشبهة الغير المحصورة أيضا أخصّ مطلقا من أخبار الرخصة.

والحاصل : أنّ أخبار الحلّ نصّ في الشبهة الابتدائيّة وأخبار الاجتناب نصّ في الشبهة المحصورة ، وكلا الطرفين ظاهران في الشبهة الغير المحصورة ، فإخراجها عن أحدهما وإدخالها في الآخر ليس جمعا ، بل ترجيحا بلا مرجّح.

إلاّ أن يقال : إنّ أكثر أفراد الشبهة الابتدائيّة ترجع بالأخرة إلى الشبهة الغير المحصورة ؛ لأنّا نعلم إجمالا (٤) غالبا بوجود النجس والحرام

__________________

(١) في (ت) ونسخة بدل (ه): «الاحتياط».

(٢) راجع الصفحة ٢١١ ـ ٢١٢.

(٣) في (ت) و (ه) بدل «الغير ـ إلى ـ وأخبار» : «الغير المحصورة أيضا ، لكنّ أخبار» مع اختلاف.

(٤) لم ترد «إجمالا» في (ر) و (ظ).

في الوقائع المجهولة الغير (١) المحصورة ، فلو اخرجت هذه الشبهة عن أخبار الحلّ لم يبق تحتها من الأفراد إلاّ النادر ، وهو لا يناسب مساق هذه الأخبار ، فتدبّر.

٤ ـ بعض الأخبار في خصوص المسألة

الوجه الرابع : بعض الأخبار الدالّة على أنّ مجرّد العلم بوجود الحرام بين المشتبهات لا يوجب الاجتناب عن جميع ما يحتمل كونه حراما ، مثل ما في (٢) محاسن البرقي ، عن أبي الجارود ، قال :

رواية أبي الجارود

«سألت أبا جعفر عليه‌السلام عن الجبن ، فقلت : أخبرني من رأى أنّه يجعل فيه الميتة ، فقال : أمن أجل مكان واحد يجعل فيه الميتة حرّم جميع ما في الأرض؟! فما علمت فيه ميتة فلا تأكله ، وما لم تعلم فاشتر وبع وكل ، والله إنّي لأعترض السوق فأشتري اللحم والسّمن والجبن ، والله ما أظنّ كلّهم يسمّون ، هذه البربر وهذه السودان ... الخبر» (٣).

فإنّ قوله : «أمن أجل مكان واحد ... الخبر» ظاهر في أنّ مجرّد العلم بوجود الحرام لا يوجب الاجتناب عن محتملاته.

وكذا قوله عليه‌السلام : «والله ما أظنّ كلّهم يسمّون» ؛ فإنّ الظاهر منه إرادة العلم بعدم تسمية جماعة حين الذبح ، كالبربر والسودان.

__________________

(١) في (ت) و (ه): «بغير».

(٢) في (ت) و (ظ): «عن».

(٣) المحاسن ٢ : ٢٩٦ ، الحديث ١٩٧٦ ، والوسائل ١٧ : ٩١ ، الباب ٦١ من أبواب الأطعمة المباحة ، الحديث ٥ ، وليست للحديث تتمّة.