«و الحاصل: أنّ وقوع هذه الأُمور صحيحة، مناقض لوقوع الإجازة لأصل العقد، فإذا وقع أحد المتنافيين صحيحاً فلا بدّ من امتناع وقوع الآخر، أو إبطال صاحبه، أو إيقاعه على غير وجهه، و حيث لا سبيل إلى الأخيرين تعيّن الأوّل...»
خلاصه مطالب گذشته
بحث در احکام رد است، فرمودهاند: هم رد قولي داريم و هم رد فعلي. در رد فعلي هم، مواردي هست که بايد مورد بحث واقع شود. اگر مالک بعد از عقد فضولي، يک تصرف مخرج از ملکيت انجام دهد، اين تصرف عنوان رد فعلي را دارد، اما اگر تصرفي انجام دهد، ولي تصرف مخرج از ملکيت نباشد، مثل اين که خانهاي را که فضولي فروخته، اجاره دهد، آيا اين تصرف مانع تاثير اجازه نسبت به عقد فضولي ميشود يا نه؟
مرحوم شيخ (ره) فرموده: بين اين تصرف و بين تاثير عقد از زمان اجازه تنافي وجود دارد و اجتماع متنافيين هم امکان ندارد، لذا يا بايد ملتزم به منافي اول شويم و يا منافي دوم.
بعد فرموده: در اينجا مجموعا سه احتمال ميدهيم؛ احتمال اول اين که وقتي که مالک خانه را اجاره داد، اين تصرف، تصرف صحيحي است، که در ملک خود مالک واقع شده و صحت اين تصرف، مانع صحت تصرف ديگر، يعني اجازه ميشود، يعني اگر اجازه هم واقع شد، لغو است.
احتمال دوم عکس اين هست، يعني وقتی که مالک اجازه داد، اجازه هم تاثير از زمان عقد را متضمن است و اثرش حصول ملکيت براي مشتري از زمان عقد است، نتيجه اين ميشود که اين اجارهاي که مالک داده، در ملک غير بوده است.
احتمال سوم اين است که اين اجازه، يعني اين تصرف دوم، علي غير وجهه واقع شود، تاثير اولي و بالذات اجازه اين است که عقد اول را نافذ و تمام قرار دهد، هم نسبت به عين و هم نسبت به منفعت، يعني وقتي مالک عقد اول را اجازه کرد، لازمهاش اين است که هم عين و هم منافع به مشتري منتقل شود. اما اين که اين اجازه علي غير وجهه واقع شود، يعني فقط در انتقال عين تاثير بگذارد، اما ديگر در انتقال منفعت تاثيري نداشته باشد، که مرحوم شيخ (ره) از آن به وقوع الاجازه علي غير وجهها تعبير کردهاند.
نقد و بررسي احتمالات
بعد از بيان اين سه احتمال، شيخ (ره) فرموده: احتمال دوم و سوم باطل است، به دليل اين که تصرف اول، يعني اين که مالک خانهاش را اجاره داده، در زماني که اجاره داده، هيچ کمبودي نداشته، ملک خودش هست، که آن را اجاره داده است.
بنابراين تصرفي را که مالک انجام داده، در ظرف خودش تصرف صحيحي است و وجهي براي اين که اين تصرف صحيح را ابطال کنيم وجود ندارد.
حال اگر تصرف اول صحيح باشد، صحت تصرف اول، مانع است از وقوع، صحت و تاثير تصرف دوم، بنابراين اجازه لغو ميشود. پس اين افعال و تصرفاتي هم که مخرج از ملک نيست، مانند تصرفاتي که مخرج از ملک است، عنوان رد فعلي دارد.
وجود تنافي حتي در فرض جهل
بعد از بيان اين مطلب فرمودهاند: از همين بيان که گفتيم اين دو تصرف واقعا با يکديگر تنافي دارند، يعني بين اجاره دادن خانه بعد از عقد فضولي و بين اين که مالک بخواهد آن عقد فضولي را اجازه کند، بين اين اجارة الدار و اجازة البيع، تنافي وجود دارد و تنافي واقعي است و اجتماع متنافيين هم محال است.
شيخ (ره) فرموده: از اين نتيجه ميگيريم که در تنافي فرقي نميکند که مالک وقتي خانهاش را اجاره ميدهد، بر بيع فضولي نسبت به اين خانه اطلاع داشته باشد يا بدون اطلاع باشد، در هر دو صورت بين اين تصرف و بين اجازهاي که بعدا ميخواهد بدهد، تنافي واقعي وجود دارد، که علم و جهل در آن دخالت ندارد و چون تنافي واقعي موجود است اجتماع متنافيين هم محال است.
جواب از اشکال بر تنافي
سپس ادعايي را در اينجا مطرح کرده و آن را مورد خدشه قرار دادهاند، که آن ادعا اين است که مدعي ميگويد: اجتماع متنافيين در فرضي است که بگوييم: تاثير اين اجازه از زمان عقد است، چون روز شنبه که فضولي خانه را فروخته، روز يکشنبه مالک خانهاش را اجاره داده و حالا امروز که مثلا روز سه شنبه است، اگر مالک بخواهد اجازه کند و اجازه بخواهد از زمان عقد موثر واقع شود، بين اين اجازه و بين آن اجاره تنافي به وجود ميآيد.
مدعي ميگويد: چه عيبي دارد که در چنين موردي، اجازه را از زمان موثر عقد ندانيم و از زماني که اجاره بخواهد تمام شود، اين اجازه موثر واقع شود، چه اشکالي دارد؟ نظير همان حرفي که در «من باع شيئا ثم ملکه و اجاز»، شيخ (ره) پذيرفتهاند، که مالک جديد بعد از آن که مالک ميشود و اجازه ميکند، اجازه از زمان مالک بودنش اثر ميگذارد و از زمان عقد اثري ندارد.
اين مدعي ميگويد: چه اشکالي دارد که در اينجا هم، چنين حرفي بزنيم؟ بنابراين ديگر تنافي بين اجازه و اجاره وجود ندارد.
رد شيخ (ره) بر اين جواب
مرحوم شيخ (ره) فرموده: اين حرف باطلي است، در مساله «من باع شيئا ثم ملکه و اجاز»، به دليل اين که مالک حين العقد با مالک حين الاجازه دو نفر بودند، اين حرف را زديم، اما در ما نحن فيه مالک حين العقد و مالک حين الاجازه يکي هست و تمام قائلين به کشف، اجماع دارند بر اين که در فرضي که مالک حين العقد با مالک حين الاجازه يک نفر باشد، اجازه کاشف از تاثير از زمان عقد است و اين يک مطلب مسلم و متفق عليه است.
لذا در جايي که مالک متعدد نباشد، نميتوانيم بگوييم: اجازه کاشف از تاثير بعد از تصرف دوم است و از زمان عقد موثر واقع نميشود.