بحث در ذكر اشكالات مطرح شده در آيه نبأ بود.
اشكالى كه شيخ انصارى به شكل علمى وارد كرد اين بود كه آيه نبأ شامل اخبار مع الواسطه نمىشود.
زيرا در اخبار مع الواسطه و به عبارت ديگر در خبر در خبر در خبر، دو محذور وجود دارد.
محذور اول اشكال نسبت به راوى آخر است كه براى ما خبر را نقل مىكند اين شد كه خبر راوى يك اثر بيشتر ندارد و آن اثر قبول خبر راوى دوم است و اين اثر وقتى پيدا مىشود كه حكم صدّق العادل را در راوى اول پياده كنيم، و لازمهاش اين است كه اثر از حكم به وجود آمده باشد كه محال است.
محذور دوم اين است كه در بقيه وسائط نيز محذور وجود داشت، در بقيه واسطهها موضوعشان را حكم درست مىكرد. موضوع واسطهها خبر تعبّدى مثلا شيخ صدوق بود و آن موضوع را صدّق العادل به وجود مىآورد و تا صدّق العادل نباشد خبر تعبّدى شيخ صدوق وجود نمىگرفت، پس لازمهاش اين شد كه حكم موضوع را درست مىكرد كه اين هم محال است.
بنابراين خبر مع الواسطه دو محذور دارد و مفهوم آيه نبأ شامل آن نمىشود، پس خبر بر خبر حجّة نيست، درست مثل شهادت بر شهادت كه همين اشكالات را داشت. دو شاهد مىگويند ما شهادت مىدهيم كه زيد و عمرو شهادت مىدهند كه بكر دزدى كرده است، اين شهادت بر شهادت مشمول ادلّه حجيّة شهادت نمىباشد زيرا يك اشكال اثرى دارد و يك اشكال موضوعى. اين خلاصه دليل و استدلال و اشكال بود.
مرحوم شيخ انصارى چهار جواب به اين اشكال مىدهند:
جواب اول شيخ انصارى به اشكال:
اين جواب نقضى است.
شما گفتيد كه خبر بر خبر دو محذور دارد ـ يعنى خبر مع الواسطه ـ و حجّة نيست، ما موردى داريم كه همين دو محذور دارد و بالإجماع و به اتفاق همه علماء اين مورد حجّة مىباشد و آن هم مورد إقرار بر إقرار است.
در فقه إقرارى داريم كه طرف خودش إقرار مىكند كه دزدى كرده است، و دليل كلّى داريم كه « إقرار العقلاء على أنفسهم نافذ ». حالا كسى مىآيد إقرار بر إقرار مطرح مىكند و نزد قاضى مىگويد: من إقرار مىكنم كه يك هفته قبل إقرار كردم كه سارقم، اين إقرار بر إقرار است.
إقرار بر إقرار نيز همين دو اشكال و محذور خبر مع الواسطه را دارا مىباشد هم اشكال اثر و هم اشكال موضوع.
إقرار اخير يك اثر بيشتر ندارد و اگر ما اين إقرار قبول كرديم اثرش اين است كه إقرار قبلى براى ما تعبّدا ثابت مىشود، اين اثر در صورتى است كه ما حكم وجوب قبول إقرار را مطرح كنيم، وقتى به اين حكم عمل كرديم يعنى إقرار اخير را پذيرفتيم نتيجتا إقرار قبلى ثابت مىشود، بنابراين اثر از حكم پيدا شده است.
و همچنين موضوع إقرار دوم با حكم ثابت مىشود، تا حكم وجوب قبول إقرار اول محرز نباشد، إقرار دوّم ثابت نمىشود.
بنابراين در بحث إقرار همان دو محذور وجود دارد لكن به اجماع و اتّفاق علماء إقرار بر إقرار حجّة است.
چگونه شما محذور را برطرف كرديد، همانگونه كه در اقرار بر اقرار محذور را برطرف كرديد در بحث خبر بر خبر هم ما محذور را برطرف مىكنيم.
سؤال: ما هم به موردى كه اين دو محذور را دارد و علماء مىگويند حجّة نيست نقض مىكنيم و آن هم شهادة بر شهادة است كه همين دو محذور را دارد ولى حجّة نيست.
جواب شيخ انصارى: اوّلا ما قبول نداريم كه شهادة بر شهادة حجّة نباشد و ثانياً بر فرض كه شهادة بر شهادة حجّة نباشد محذور و مشكل ديگرى دارد و ربطى به آن دو محذور ندارد. مشكل شهادة بر شهادة اين است كه در شهادت اصلى و واقعى شرط است كه شاهد واقعى ـ يعنى آن كسى كه با چشمش ديده باشد ـ بيايد و در حضور قاضى و بعد از خواست قاضى شهادت بدهد. در شهادة بر شهادة آن شاهد واقعى كه حادثه را ديده نيامده نزد قاضى شهادت بدهد بلكه رفته نزد دو نفر شهادة داده و آن دو نفر نزد قاضى حرفهاى او را نقل كردند كه اين فايده ندارد، زيرا شهادة اصلى پيش قاضى نبوده است.
بنابراين وقتى مىگوييم شهادة بر شهادة قابل قبول نيست از اين جهت مىباشد، ولى در خبر بر خبر لازم نيست خبر اصلى پيش قاضى باشد.
جواب دوم شيخ انصارى به اشكال:
شما خلاصه اشكالتان اين بود كه حكم موضوع درست كرده است يعنى حكم براى يك فرد ثابت شده و آمده موضوع را براى فرد ديگر درست كرده است، اين كلام شما يك مغالطه است كه آن را بيان مىكنيم.
بيان مغالطه: اگر حكم روى خبر شيخ مفيد بيايد و اين حكم موضوع يك فرد ديگر به وجود بياورد محذور دارد، لكن اگر حكم روى يك فرد بيايد و با آمدن حكم يك موضوع ديگر براى ما معلوم و منكشف شود هيچ محذورى ندارد. حكم باعث وجود موضوع نشده بلكه باعث كشف موضوع شده كه اين هيچ محذورى نخواهد داشت.
در ما نحن فيه مطلب از اين قسم است. وقتى حكم صدّق العادل روى خبر شيخ مفيد آمد، خبر شيخ صدوق را كه به وجود نمىآورد بلكه خبر شيخ صدوق وجود داشته، و حكم صدّق العادل خبر شيخ صدوق را براى ما منكشف و معلوم مىكند يعنى با صدّق العادل ما تعبّداً خبر شيخ صدوق را قبول مىكنيم نه اينكه صدّق العادل باعث به وجود آمدن خبر شيخ صدوق شده است. بنابراين چون حكم باعث علم به موضوع شده است هيچ اشكال و محذورى در محلّ بحث وجود نخواهد داشت.