نتیجه ما ذکرنا این شد که فروش ام ولد در بیع مربوطه به عوض ام ولد جایز است من غیر فرق بین اینکه فروش بعد از موت سیّد باشد یا فروش زمان زنده بودن سیّد ام ولد باشد. در تتمه بحث چهارده فرع بیان شده است:
فرع اول این است که وجود مستثنیات از دین مانع از فروش ام ولد در ثمن رقبة میباشد یا نه؟ سه فرض کنید:
فرض اول این است که: سید ام ولد را بدهکار است مالی ندارد نه حیاط و نه غیر حیاط. این فرض قطعاً بیع ام ولد جایز است.
فرض دوم این است که: سید ام ولد مال دیگری زائد بر مستثنیات دین دارد. یعنی علاوه بر حیاط مسکونی، حیاط دیگری هم دارد. در این فرض دو راه وجود دارد:
یکی اینکه حیاط دوم را بفروشد و بدهکاری را بدهد.
یکی اینکه ام ولد را بفروشد.
مرحوم شیخ میفرمایند: فروش ام ولد جایز نیست.
فرض سوم این است که: سید غیر از مستثنیات دین ندارد با وجود این حیاط که از مستثنیات دین است فروش ام ولد جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: فروش ام ولد جایز است.
فرع دوم این است که: سیّد احتیاج به خود امه دارد و بابت ثمن بدهکاری نیز دارد. آیا فروش ام ولد واجب است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: واجب نمیباشد و الوجه فی ذلک واضح چون خادمی که مورد احتیاج است از مستثنیات دین است فروش آنها واجب نمیباشد.
فرع سوم این است: سید مرده است دو هزار تومان برای تجهیزات خودش گذاشته است و یک امهای دارد و دو هزار تومان ثمن رقبة بدهکار است. فروش ام ولد چگونه است؟
مرحوم شیخ میفرماید: فروش ام ولد مانعی ندارد.
فرع چهارم این است: ثمن رقبة سه فرض دارد:
فرض اول این است که زید از عمرو امهای را به پنج هزار تومان خریده است و پول آن را نداده است.
فرض دوم این است که زید از خالد پنج هزار تومان قرض گرفته است با پول قرض ام ولد را خریده است. پول عمرو را زید نتوانسته بدهد.
فرض سوم این است که زید ام ولد را به پنج هزار تومان خریده است بعد از خرید زید از خالد پنج هزار تومان قرض گرفته است پول عمرو فروشنده را داده است.
آیا فروش ام ولد در هر سه فرض جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: در فرض اول جایز است. در فرض دوم علی تأمّل جایز است. در فرض سوم جایز نیست.
فرع پنجم این است که: بدهکاری زید بابت ثمن رقبة دو جور است:
تارة این است که امه را به پنج هزار تومان خریده است. این پنج هزار تومان تمام آن را ادا نکرده است.
و أخری نصف ثمن رقبة را بدهکار است.
جواز بیع أم ولد در هر دو صورت میباشد چه تمام ثمن را بدهکار باشد و چه نصف آن را.
فرع ششم این است: زید از عمرو امهای خریده است در اول رجب به مدت خریده است که پول آن را بعداً بدهد. آیا فروش ام ولد در صورتی که میداند پول آن را نمیتواند بدهد در بین مدت جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: قبل حلول أجل فروش این أمه جایز نمیباشد.
فرع هفتم این است: خرید به مدّت بوده است. تبعاً فروشنده در سر مدّت استحقاق پول را دارد. منتها تارة فروشنده مطالبه ثمن میکند و أخری نمیکند. و تارة فروشنده راضی به تأخیر میباشد و أخری نمیباشد. آیا در جمیع این صور بیع ام ولد جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: اگر مطالبه نمیکند جواز بیع مشکل است.
فرع هشتم این است: زید قیمت ام ولد را به عمرو بدهکار است. خالد قیمت ام ولد را تبرعاً میدهد. دادن خالد قیمت ام ولد را دو فرض دارد:
فرض اول این است که پیش عمرو میرود و میگوید پنج هزار تومان که از زید بابت ام ولد طلب داری میدهم. آیا در این فرض فروش ام ولد جایز است یا نه؟ قطعاً جایز نیست.
فرض دوم این است: خالد پیش زید آمده است میگوید این پنج هزار تومان بردارید بایت بدهی خودتان و عمرو بدهید. آیا قبول این پنج هزار تومان بر زید واجب است یا نه؟ اگر واجب شد حق فروش ندارد. اگر قبول واجب نشد حق فروش دارد.
فرع نهم این است: زید میخواهد ام ولد را بابت قیمت آن بفروشد. ام ولد دو مشتری دارد: یکی پسر ام ولد و دیگری خالد اجنبی میباشد که اگر این ام ولد به پسر او فروخته بشود آزاد میشود. بیع به من ینعتق علیه میباشد. آیا در این زمینه برای سیّد بیع ام ولد به غیر من ینعتق علیه جایز است یا نه؟ مسأله ذات وجوه است:
یکی اینکه به هر که بخواهد میتواند بفروشد لاطلاق الروایات.
بعضی میگویند: فروش به خالد جایز نمیباشد فقط باید به من ینعتق علیه بفروشد به مقتضای جمع بین الحقین.
فرع دهم این است: پسر ام ولد پنج هزار تومان را به عمرو فروشنده داده است. آیا برای زید فروش ام ولد جایز است یا نه؟ و أخری پیر ام ولد دو هزار و پانصد تومان به عمرو داده است آیا برای زید فروش جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: با پرداخت پول به عمرو حق فروش ام ولد را ندارد.
فرع یازدهم این است: زید پنج هزار تومان پول دارد و این پنج هزار تومان از مستثنیات دین نمیباشد. پنج هزار تومان زید بابت قیمت ام ولد به عمرو بدهکار است. زید با این که پول دارد از دادن طلب خود امتناع میکند. آیا در این فرض عمرو میتواند از باب تقاص أمه را بفروشد یا نه؟ با اجازه حاکم اسلامی میتواند امه را بفروشد و پولش را بردارد یا نه؟
یک نظریه این است که حق تقاصّ دارد لاطلاق ادلهای که میگوید فروش ام ولد در قیمت خودش جایز است.
نظریه دوم این است حقّ تقاص ندارد. اولاً زید جنایت کرده چرا حق ام ولد ضایع بشود. ثانیاً لتغلیب جانب حرّیت.
فرع دوازدهم این است: عمرو ام ولد را به زید صلح کرده است عوض صلح و مال المصالحه پنج هزار تومان بوده است. زید تمکن از پرداخت مال المصالحه ندارد. آیا برای زید فروش این أمه جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند: در این فرض برای زید فروش ام ولد جایز است.
فرع سیزدهم این است: عمرو امه را به زید فروخته است. در عقد بیع شرط کرده است که زید تا شش ماه خرج عمرو را بدهد. پس از خرید زید أمه را، حامله شده است. زید تمکن از دادن مخارج عمرو را ندارد. آیا برای زید فروش این أمه جایز است یا نه؟ دو نظریه وجود دارد.
فرع چهاردهم این است: اگر در فرض گذشته گفتیم فروش ام ولد برای مخارج عمرو جایز نمیباشد قهراً عمرو خیار تخلّف شرط دارد. با اعمال خیار و فسخ بیع این أمه به عمرو برمیگردد یا نه؟ دو احتمال است:
یکی اینکه ام ولد از ملک سیّد خارج میشود. یکی اینکه ام ولد به هیچ وجه از ملک سید خارج نمیشود. بنابراین احتمال دوم عمرو بیچاره چه کند؟
تبعاً مرحوم شیخ میگوید: زید قیمت ام ولد را باید به عمرو بدهد.