چند مطلب در این مباحثه بیان شده است:
مطلب اول این است که از چهار احتمال در کلمه قرب کدامیک از آنها ظاهر از آیه بوده است؟
مرحوم شیخ میفرماید: احتمال سوم یعنی کلّ ما یعدّ تصرّفاً مراد بوده است. و الوجه فی ذلک واضحٌ برای اینکه ظهور در تصرف دارد. تصرف ظهور در أمر وجوی دارد و این با احتمال سوم تطبیق نمیکند و لذا قلنا که ترک را شامل نمیشود.
کلمه أحسن از بین چهار احتمال ظهور در احتمال دوم دارد. یعنی أصلح من کلّ شیء مراد بوده است. ظهور در اصلحیّت مقتضای تبع أفعل تفضیل میباشد. و ظهور در أصلح من کلّ شیء دارد برای اینکه حذف متعلّق یا عدم ذکر مفضّل علیه دلالت بر تفضیل به قول مطلق و من کل شیء دارد. نتیجه این میشود بیعی که واقع میشود باید أولی از همه چیز باشد.
مطلب دوم این است: تقدم الکلام که سومین دلیل بر اعتبار غبطه در تصرف در مال یتیم که از حاکم یا مؤمن واقع میشود آیه (لا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن) بوده است. کلام در نحوه دلالت آیه بر این مدعا میباشد. مطلب دوم نحوه دلالت آیه بر مدّعا میباشد.
از ما ذکرنا اینکه آیه چگونه دلالت بر این مدّعا دارد روشن شد. مدّعا این است که اگر زید فقیه ماشین بچه یتیم را میخواهد بفروشد اگر فروش این ماشین برای یتیم مصلحت دارد جایز است و اگر فروش ماشین برای یتیم مصلحت ندارد جایز نمیباشد. فروش این ماشین به وسیله فقیه تصرّف میباشد و باید مصلحت برای یتیم باشد و از همه چیز انفع و اصلح برای یتیم باشد چون باید أحسن من کلّ شیء باشد. پس آیه به وضوح دلالت دارد که در تصرف مال یتیم غبطه معتبر است.
مطلب سوم این است که: فروش ماشین یتیم انفع برای یتیم میباشد و این کار در ضمن دو نحوه از فروش انجام میگیرد. مثلاً اگر بماند مشمول قانون مالیّت است برای یتیم نفع ندارد و لذا فروش برای یتیم نفع دارد. غاية الأمر فروش یعنی ماشین یتیم وجه و پول نقد بشود این اصل است و نقد شدن ماشین دو راه دارد:
یک راه این است که عوض آن سکّه گرفته بشود.
راه دوم این است که عوض آن ده هزار تومان اسکناس گرفته بشود یا اگر نقد موجود در بازار دینار و درهم است عوض آن دینار و درهم گرفته بشود. در این مورد آیا فروش ماشین به هر یک از دو راه جایز است یا نه؟
تبعاً جواب این است که جایز میباشد. برای اینکه وجه نقد شدن ماشین انفع برای یتیم از خود ماشین میباشد. این انفع بودن به وجه نقد حاصل میشود. این وجه نقد قدر مشترک بین ده هزار تومان و سکه آزادی میباشد.
نقد شدن ماشین دو راه دارد. در اینجا فروش اصلح است. ما هو الأصلح جامع بین دو فرد است که أحدهما مزیتی بر دیگری بر دیگری ندارد.
از ما ذکرنا چند نکته روشن شد چرا گفتیم قدر مشترک انفع است. تخییر بین دو فرد از کجا آمد و...
مطلب چهارم این است که: ماشین به ده هزار تومان فروش شده است. فقیه میخواهد ده هزار تومان را تبدیل به سکه آزادی بکند. آیا این تبدیل برای فقیه جایز است یا نه؟ ماشین به دینار فروش شده است مؤمن میخواهد دینار را تبدیل به درهم بکند آیا برای مؤمن این تبدیل جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ این تبدیل با سه احتمال از شانزده احتمال بررسی کرده است. این تبدیل بر اساس سه فرض بررسی شده است:
فرض اول این است که مراد از قرب احتمال سوم باشد و مراد از أحسن احتمال دوم باشد. بر این اساس تبدیل جایز نیست چون تبدیل أحسن از ترک تبدیل نمیباشد متصرف باید أحسن من کلّ شیء باشد.
فرض دوم این است که مراد از قرب احتمال سوم باشد و مراد از احسن احتمال چهارم باشد تبعاً تبدیل تصرّف است آیا تبدیل جایز است یا نه؟ تبعاً تبدیل جایز است چون هر تبدیلی که ضرر ندارد طبق احتمال چهارم جایز است.
فرض سوم این است که مراد از قرب احتمال چهارم باشد و مراد از أحسن احتمال دوم باشد. آیا در این فرض تبدیل جایز است یا نه؟
مرحوم شیخ میفرمایند تبدیل در این فرض جایز است به خاطر اینکه کما ذکرنا ماشین را تبدیل به درهم و دینار کند جایز است. تبدیل ماشین به اسکناس و سکه آزادی جایز بوده است. در ما نحن فیه شما یک تبدیل دارید که سکه آزادی میگیرد یک عدم تبدیل دارید که ترک فروش است. اگر ترک فروش را انتخاب کردید چه در دست شما موجود است ده هزار تومان موجود است. در تبدیل سکه آزادی به دست شما آمد. در ترک تبدیل ده هزار تومان دست شما است. طبق احتمال چهارم ترک تبدیل نیز تصرف میباشد. بناء علی هذا به همان دلیلی که تبدیل ماشین جایز بوده است الآن تبدیل و ترک تبدیل نیز به همان برهان جایز است.
غاية الأمر مرحوم شیخ میفرماید: احتمال چهارم در کلمه قرب ضعیف است چون تصرف در امور وجودیه را شامل میشود به امور عدمیه تصرف اطلاق نمیشود.