درس بدایة الحکمة

جلسه ۳۹: جلسه سی و نهم

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث سابق و انواع امکان

۳

تطبیق امکان وقوعی

۴

امکان استعدادی

تعریف امکان استعدادی: آمادگی در یک شیء موجود برای تبدیل به شیء دیگر. مثلا آمادگی نطفه برای انسان بودن. که به این آمادگی نطفه امکان استعدادی می‌گویند. با این تعریف به پنج نکته باید توجه شود:

۱ـ این خصوصیت و آمادگی را گاهی با خود شیء موجود که این خصوصیت در آن هست، می‌سنجیم مثلا با همان نطفه می‌سنجیم در این صورت استعداد گفته می‌شود و اگر همین خصوصیت را با شیئی که این موجود امکان تبدیل شدن به آن را دارد، مثل انسان شدن، امکان استعدادی گفته می‌شود.

۲ـ آمادگی تبدیل یک شیء به دیگری در موجودات طبیعی وجود دارد و در مجردات وجود ندارد.

۳ـ این آمادگی و استعداد برای تبدیل شدن به برخی از اشیاء وجود دارد و به برخی از اشیاء وجود ندارد. مثلا آمادگی در نطفه برای تبدیل شدن به انسان است، ولی آمادگی در نطفه برای تبدیل به درخت نیست.

۴ـ امکان استعدادی امر وجودی است و دارای ما بإزاء خارجی است، مثلا در این نطفه موجود استعدادی است که این آمادگی دارد برای تبدیل به شیء دیگری مثل انسان. پس این آمادگی یک امر وجودی است، همان طور که انسان ما بإزاء خارجی دارد که این افراد انسان مثل زید و عمر هستند. پس اگر این استعداد امر وجودی است و ما بازاء خارجی دارد، پس باید معروض ان هم یک امر محقق موجود در خارج باشد.

۵ـ معروض امکان استعدادی عبارت است از شیء موجود، اما همانطور که بیان خواهد شد معروض و موصوف امکان ذاتی ماهیت است یعنی ماهیت است که امکان ذاتی را می‌پذیرد.

تفاوت امکان استعدادی و امکان ذاتی

اگر امکان استعدادی یعنی آمادگی در یک شیء موجود برای تبدیل به شیء دیگر و امکان ذاتی یعنی تساوی ماهیت نسبت به وجود و عدم، یک فرق اساسی میان امکان استعدادی و امکان ذاتی بیان کرد:

امکان ذاتی وصف اعتباری است، که آن را عقل در ذهن برای ماهیت اعتبار می‌کند، و اگر نمی‌ترسیدم می‌گفتم که مفهوم و مصطلح امکان ذاتی از معقولات ثانیه فلسفی است، یعنی مابازاء خارجی ندارد و لکن منشأ انتزاع دارد، مثلا از ماهیت انسان وصفی را به نام امکان ذاتی انتزاع می‌کنیم، یعنی نه ضرورت وجود برای ماهیت انسان و نه ضرورت نیستی برای ماهیت انسان دارد.

اما امکان استعدادی در واقع یک وصف وجودی است یعنی صفتی است برای ماهیتی محقق و موجود شده، و اگر نمی‌ترسیدم می‌گفتم که امکان استعدادی از مفهومات ماهوی است که منشأ انتزاع و مابازاء خارجی دارند مثل انسان که امکان ذاتی دارد ونطفه امکان استعدادی برای انسان بودن دارد. که از همین فرق اساسی چهار تفاوت متولد می‌شود:

۱ـ امکان استعدادی قابل شدت و ضعف است، مثلا نطفه ابتدا تبدیل به علقه و سپس مضغه و... سپس انسان می‌شود. پس استعداد نطفه برای انسان شدن کمتر است از استعداد علقه برای انسان شدن و همانطور که مضغه استعداد بیشتری برای انسان شدن دارد، اما امکان ذاتی که چون یک وصف اعتباری است، یا هست یا نه، یعنی یا تساوی نسبت برای ماهیت به وجود و عدم هست یا نه.

۲ـ امکان استعدادی به دو نکته قابل زوال و نابودی است، ۱ـ بعد از تبدیل شدن نطفه به انسان، امکان استعدادی نطفه برای انسان شدن از بین می‌رود، بله این انسان امکان استعدادی برای مجتهد شدن دارد، ۲ـ عوامل بیرونی و مزاحم مانع شکوفایی استعداد را بگیرند، مثلا دوست نا اهل مانع به فعلیت رسیدن انسان به مجتهد شدن را می‌گیرد و آن امکان استعدادی مجتهد شدن را زائل می‌کند، ولی امکان ذاتی هرجا که ماهیت من حیث هی باشد، وجود دارد و قابل زوال نیست

۳ـ معروض و محل امکان ذاتی ماهیت است، و لکن موضوع و محل امکان استعدادی ماده است. توضیح ذلک:

ماده به دو معناست:

ماده به معنای اخص: هیولای اولی یا به عبارت دیگر امر جوهری که پذیرای صور منطبعه است، مثل ماده عنصر که پذیرای صورت عنصریه است. توضیح بیشتر سیأتی فی موضعه.

ماده به معنای اعم: شامل سه چیز می‌شود: هیولای اولی، متعلق نفس مجرد، مثلا در انسان محل و معروض نفس مجرد او بدن است، و این بدن ماده بمعنی الاعم است. موضوع و متعلق عرض مثل شکل، که شکل معروض آن جسم است، یا رنگ که معروض آن سطح است که همین معروض ماده است.

اما محلی که امکان استعدادی بر آن واقع می‌شود، ماده به معنای اعم است، یعنی یکی از این سه مورد. و لکن محل امکان ذاتی ماهیت است.

۴ـ امکان استعدادی به یک شیء تعیّن می‌بخشد، بخلاف امکان ذاتی، مثلا استعداد در نطفه برای انسان شدن، نطفه را سوق به طرف انسان شدن می‌دهد، و این طور نیست که نسبت نطفه با انسان شدن یا نشدن، علی السواء باشد. بخلاف امکان ذاتی که که تعین به ماهیت نمی‌دهد نسبت آن به وجود و عدم مساوی است.

تفاوت امکان استعدادی با امکان وقوعی این است که امکان استعدادی اخص از امکان وقوعی است، چون امکان استعدادی فقط در اشیاء موجود مادی وجود دارد و حال آنکه امکان وقوعی هم در اشیاء موجود مادی و هم در موجودات مجرد وجود دارد، چون امکان وقوعی اینچنین بود: آنچه که تحقق آن به محال نینجامد.

۵

تطبیق امکان استعدادی

الاعتبار العقلي ، بمقايسة المحمول إلى الموضوع ، لا ينافي ثبوت الضرورة بحسب الخارج بثبوت العلة ، ويسمى الإمكان الأخص.

وقد يستعمل بمعنى سلب الضرورة من الجهات الثلاث ، والضرورة بشرط المحمول أيضا ، كقولنا زيد كاتب غدا بالإمكان ، ويختص بالأمور المستقبلة التي لم تتحقق بعد ، حتى يثبت فيها الضرورة بشرط المحمول ، وهذا الإمكان إنما يثبت بحسب الظن والغفلة ، عن أن كل حادث مستقبل إما واجب أو ممتنع ، لانتهائه إلى علل موجبة مفروغ عنها ، ويسمى الإمكان الاستقبالي.

وقد يستعمل الإمكان بمعنيين آخرين ، أحدهما ما يسمى الإمكان الوقوعي ، وهو كون الشيء بحيث لا يلزم من فرض وقوعه محال ، أي ليس ممتنعا بالذات أو بالغير ، وهو سلب الامتناع عن الجانب الموافق ، كما أن الإمكان العام سلب الضرورة عن الجانب المخالف.

وثانيهما الإمكان الاستعدادي وهو كما ذكروه ، نفس الاستعداد ذاتا وغيره اعتبارا ، فإن تهيؤ الشيء لأن يصير شيئا آخر ، له نسبة إلى الشيء المستعد ، ونسبة إلى الشيء المستعد له ، فبالاعتبار الأول يسمى استعدادا ، فيقال مثلا النطفة لها استعداد أن تصير إنسانا ، وبالاعتبار الثاني يسمى الإمكان الاستعدادي فيقال ، الإنسان يمكن أن يوجد في النطفة.

والفرق بينه وبين الإمكان الذاتي ، أن الإمكان الذاتي كما سيجيء (١) ، اعتبار تحليلي عقلي ، يلحق الماهية المأخوذة من حيث هي ، والإمكان الاستعدادي صفة وجودية ، تلحق الماهية الموجودة ، فالإمكان الذاتي يلحق الماهية الإنسانية ، المأخوذة من حيث هي ، والإمكان الاستعدادي ، يلحق

__________________

(١) في الفصل الآتي.

النطفة الواقعة في مجرى تكون الإنسان.

ولذا كان الإمكان الاستعدادي قابلا للشدة والضعف ، فإمكان تحقق الإنسانية في العلقة أقوى منه في النطفة ، بخلاف الإمكان الذاتي فلا شدة ولا ضعف فيه.

ولذا أيضا ، كان الإمكان الاستعدادي يقبل الزوال عن الممكن ، فإن الاستعداد يزول بعد تحقق المستعد له بالفعل ، بخلاف الإمكان الذاتي فإنه لازم الماهية ، هو معها حيثما تحققت.

ولذا أيضا كان الإمكان الاستعدادي ، ومحله المادة بالمعنى الأعم (١) ، يتعين معه الممكن المستعد له ، كالإنسانية التي تستعد لها المادة ، بخلاف الإمكان الذاتي الذي في الماهية ، فإنه لا يتعين معه لها الوجود أو العدم.

والفرق بين الإمكان الاستعدادي والوقوعي ، أن الاستعدادي إنما يكون في الماديات ، والوقوعي أعم موردا.

الفصل السابع

في أن الإمكان اعتبار عقلي وأنه لازم للماهية

أما أنه اعتبار عقلي ، فلأنه يلحق الماهية المأخوذة عقلا ، مع قطع النظر عن الوجود والعدم ، والماهية المأخوذة كذلك اعتبارية بلا ريب ، فما يلحق بها بهذا الاعتبار كذلك بلا ريب ، وهذا الاعتبار العقلي لا ينافي كونها ، بحسب نفس الأمر إما موجودة أو معدومة ، ولازمه كونها محفوفة بوجوبين أو امتناعين ،

__________________

(١) المادة بالمعنى الأعم تشمل المادة بالمعنى الأخص ، وهي الجوهر القابل للصور المنطبعة فيها ، كمادة العناصر لصورها ، وتشمل متعلق النفس المجردة ، كالبدن للنفس الناطقة ، وتشمل موضوع العرض ، كالجسم للمقادير والكيفيات. ـ منه (رحمه الله) ـ.