قبلا بیان شد که امکان ذاتی، یک اعتبار عقلی است، یعنی یک مفهومی است که ذهن آن را انتزاع میکند و مصداق عینی ندارد، به عبارت دیگر امکان ذاتی امری است که عقل در ظرف ذهن برای ماهیت اعتبار میکند.
در این فصل، برهانی بر این مطلب (اثبات اینکه امکان ذاتی یک مصداق عینی خارجی ندارد) اقامه میشود:
گرچه نیاز به اثبات ندارد ولی میتوان آن را اثبات کرد.
قضایای بدیهیه یعنی قضایایی که نیازمند به اثبات نیستند، که به دو دسته تقسیم میشوند:
بدیهیات اولیه: صرف تصور موضوع، محمول و نسبت کفایت در تصدیق آنها میکند، مثل کل بزرگتر از جزء خودش است.
بدیهیات ثانویه: صرف تصور موضوع، محمول و نسبت کفایت در تصدیق نمیکند، مثل الان هوا آفتابی است، که صرف تصرف سه جزء قضیه برای تصدیق آن کفایت نمیکند، بلکه علاوه بر آنها، باید از حس بینانی هم کمک گرفت.
اینکه امکان ذاتی یک وصف اعتباری برای ماهیت در ظرف ذهن، که اعتبار به وسیله عقل میشود، قضیه بدیهی است، ولی باز هم استدلال اقامه میکنیم:
صغری: امکان وصفی است برای یک امر اعتباری (ماهیت) کبری: هرچه وصف برای امر اعتباری است، خودش امر اعتباری است. نتیجه: پس امکان امری اعتباری است.
توضیح صغری: امکان ذاتی وصف برای ماهیت واقع میشود، و ماهیت در نفس الامر یک قضیه دارد و در مقام ذات یک قضیه دارد.
در نفس الامر و متن واقع و موطن حقیقی خودش، یا موجود است و یا معدوم است، اگر موجود باشد، پس محفوف به دو وجوب است، وجوب بالغیر و وجوب بشرط محمول است. و اگر معدوم باشد، محفوف به دو امتناع است: امتناع بالغیر (امتناع سابق، یعنی جایی که ماهیت با علت عدمش لحاظ میشود.) و امتناع بشرط محمول (امتناع لاحق)
و در نفس الامر اگر موجود باشد، پس محفوف به دو وجوب است و اگر معدوم باشد، پس محفوف به دو امتناع است؛ لذا ماهیت متصف به امکان ذاتی به لحاظ نفس الامر نمیشود.
اما ماهیت در مقام ذات (ظرف ذهن) یک امر اعتباری است، یعنی ذهن حیثیت چیستی و ماهیت را لحاظ میکند، من حیث هی، امر اعتباری است؛ که این ماهیت من حیث هی هی لااقتضاء است، و این مورد اتفاق همه است که ماهیت در مقام ذات لااقتضاء نسبت به وجود و عدم است. پس امکان برای ماهیت در مقام ذات ثابت شد.
اما کبری: بدیهی است که چیزی که اصیل نیست، واجد صفت اصیل شود؛ لذا باید وصف اعتباری باشد. بله، یک امر اصیل میشود که موضوع وصف اصیل و اعتباری باشد، مثل زید زوج یا مالک.
پس نتیجه اثبات شد.
با توضیحاتی که بیان شد، امکان ذاتی با وجوب غیری و با وجوب بشرط محمول و با امتناع بالغیر و با امتناع بشرط محمول، سازگاری دارد و آن هنگامی است که یا علت آن ماهیت را محقق میکند، پس امکان ذاتی تبدیل به دو وجوب سابق (وجوب بالغیر) و لاحق (بشرط محمول) میشود، و آن هنگامی که علت عدم آن ماهیت محقق شد، متتنع بالغیر و ممتنع بشرط محمول میشود.
توهم: ممکن است گفته شود که امکان ذاتی یعنی سلب ضرورت از وجود و سلب ضرورت از عدم، یا به تعبیر دیگر: سلب الضرورتین و این امر عدمی است و از امر عدمی نمیشود وصف امکان ذاتی انتزاع شود و منشأ تحقق باشد.
جواب: این کار ذهن است که گاهی از امر وجودی تعبیر به عدمی میکند و یا از امر عدمی تعبیر به وجودی میکند، مثلا به شخصی که بینایی ندارد، گفته میشود نابینا است و این سلب الضرورتین هم از امر وجودی بدست آمده و آن: تساوی داشتن به وجود و عدم. که این امر وجودی است.