درس مکاسب محرمه

جلسه ۱۴۹: تصویر دارای روح ۱۱

 
۱

خطبه

۲

دلیل سوم حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی و رد آن

دلیل سوم: حدیث تحف العقول

کیفیت استدلال: قیاس اول: ساختن مجسمه ذی الروح و نقاشی کردن آن حرام است و هرچه که حرام است، فساد محض است. پس مجسمه ذی الروح و نقاشی کردن آن، فساد محض است.

قیاس دوم: مجسمه ذی الروح و نقاشی ذی الروح، فساد محض است و هرچه که فساد محض است، تمامی تصرفات در آن حرام است. پس مجسمه ذی الروح و نقاشی آن، تمامی تصرفات در آن حرام است.

قیاس سوم: نگهداری مجسمه ذی الروح و نقاشی آن، تصرف در مجسمه ذی الروح و نقاشی آن است و تمامی تصرفات در مجسمه ذی الروح و نقاشی آن، حرام است. پس نگهداری مجسمه ذی الروح و نقاشی آن، حرام است.

(حاشیه مرحوم شهیدی، ص ۴۲ و ۴۳)

جواب: حصری که در حدیث تحف العقول آمده (انما حرم الله الصناعة...) در آن دو احتمال است:

احتمال اول: یحتمل این حصر، حصر اضافی باشد، طبق این احتمال حصر در حدیث، منافاتی ندارد با اینکه ساختن مجمسه ذی الروح و نقاشی آن حرام باشد، ولی در عین حال نگهداری مجسمه ذی الروح و نقاشی ذی الروح جایز باشد.

توضیح در ضمن دو مرحله:

مرحله اول: قبل از فقره انما حرم الله الصناعة... امام صناعت را دو قسم کرده‌اند:

الف: صناعت مشترک؛ یعنی صناعت و حرفه‌ای که گاهی فائده حلال و گاهی فائده حرام بر آن مترتب می‌شود. مثل صناعت کتابت.

ب: صناعت مختص؛ یعنی صناعت و حرفه‌ای که فقط فائده حرام بر آن مترتب می‌شود، مثل صناعت خمر سازی.

مرحله دوم: حصر در انما حرم الله الصناعة... حصر اضافی است، یعنی نسبت به آن دو قسم، فقط قسم دوم حرام است و لذا تمامی تصرفات در قسم دوم حرام است و حصر اضافی منافی با این نیست که قسم سومی از صناعت و حرفه (ساختن مجسمه ذی الروح و نقاشی کردن آن) در بین باشد که حرام باشد، ولی تمامی تصرفات در آن (مثل نگهداری آن) حرام نباشد.

احتمال دوم: یحتمل این حصر، حصر حقیقی باشد با یان بیان که این حصر در مقام بیان یک قانون کلی درباره حرمت صناعت است که علت حرمت صناعت در تمامی صنایع، فساد محض داستن آنها است. طبق این احتمال، استدلال با حدیث بر حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی صحیح است. چون ساختن این دو حرام است پس در این دو فساد محض است و هرچه که در آن فساد محض است، تمامی تصرفات در آن، مثل نگهداری آن حرام است.

۳

تطبیق دلیل سوم حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی و رد آن

وأمّا الحصر في رواية تحف العقول، فهو (حصر) بقرينة الفقرة السابقة منها (روایت)، الواردة (صفت سابقه است) في تقسيم الصناعات إلى ما (صناعتی که) يترتب عليه («ما») الحلال والحرام، وما (صناعتی که) لا يترتب عليه (صناعت) إلاّ الحرام إضافيٌّ (خبر فهو است) بالنسبة إلى هذين القسمين، يعني (امام صادق) لم يحرم من القسمين إلاّ ما (قسمی که) ينحصر فائدته (قسم) في الحرام و (حطف بر ینحصر است) لا يترتب عليه (قسم) إلاّ الفساد.

(احتمال دوم:) نعم، يمكن أن يقال: إنّ الحصر (انما) وارد في مساق (سیاق) التعليل و (عطف بر مساق است) إعطاء الضابطة (قانون کلی درباره حرمت صناعت) للفرق (به علت اینکه امام بین صنایع فرق بگذارد به این صورت که صناعتی که فقط مفسده دارد حرام است و صناعتی که مفسده و مصلحت دارد، حرام نیست) بين الصنائع، لا (حصر وارد نشده) لبيان حرمة خصوص القسم المذكور (مختص).

۴

دلیل چهارم حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی و رد آن

دلیل چهارم: روایت نبوی که به امیرالمومنین فرمودند به طرف مدینه برو و هر صورتی را دیدی محو کن.

جواب: این روایت ظهور در این دارد که نگهداری مجسمه و نقاشی مکروه است به چند قرینه:

قرینه اول: این لا تدع بر روی کلب آمده است و مطلق آمده و نگهداری همه کلبها که حرام نیست.

قرینه دوم: در بعضی از روایات همین روایت با یک قسمت دیگر آمده است که «و لا قبرا الا سویته» هر قبری که مثل کوهان شتر برآمده بود را خراب می‌کنی. این گونه قبری حرام نیست بلکه کراهت دارد، پس در اینجا هم لاتدع دلالت بر کراهت نگهداری تصویر دارد.

۵

تطبیق دلیل چهارم حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی و رد آن

وأمّا النبوي، فسياقه (نبوی) ظاهر في الكراهة (کراهت نگهداری مجسمه و نقاشی)، كما يدلّ عليه (ظاهر) عموم الأمر بقتل الكلاب، و (عطف بر عموم است) قوله عليه‌السلام في بعض هذه الروايات: «ولا قبراً إلاّ سوّيته (صاف می‌کنی قبر را)».

نعم ، قد يفهم الملازمة من سياق الدليل أو من خارج ، كما أنّ حرمة إيجاد النجاسة في المسجد يستلزم مبغوضية وجودها فيه ، المستلزم لوجوب رفعها.

وأما الروايات ، فالصحيحة الأُولى (١) غير ظاهرة في السؤال عن الاقتناء ؛ لأنّ عمل الصور ممّا هو مركوز في الأذهان ، حتى أنّ السؤال عن حكم اقتنائها بعد معرفة حرمة عملها ؛ إذ لا يحتمل حرمة اقتناء ما لا يحرم عمله.

وأمّا الحصر في رواية تحف العقول ، فهو بقرينة الفقرة السابقة منها ، الواردة في تقسيم الصناعات إلى ما يترتب عليه الحلال والحرام ، وما لا يترتب عليه إلاّ الحرام إضافيٌّ بالنسبة إلى هذين القسمين ، يعني لم يحرم من القسمين إلاّ ما ينحصر فائدته في الحرام ولا يترتب عليه إلاّ الفساد.

نعم ، يمكن أن يقال : إنّ الحصر وارد في مساق التعليل وإعطاء الضابطة للفرق بين الصنائع ، لا لبيان حرمة خصوص القسم المذكور.

وأمّا النبوي ، فسياقه ظاهر في الكراهة ، كما يدلّ عليه عموم الأمر بقتل الكلاب ، وقوله عليه‌السلام في بعض هذه الروايات : «ولا قبراً إلاّ سوّيته» (٢).

__________________

(١) أي : صحيحة محمد بن مسلم ، المتقدمة في الصفحة : ١٨٥.

(٢) هذا شطر من الحديث النبوي المتقدم كما في المصادر الحديثية وقد أورده المؤلف قدس‌سره سابقاً بدون هذه الفقرة ، وظاهر عبارته هنا أنّه شطر من حديث آخر ؛ ويحتمل بعيداً وقوع التحريف في العبارة ، بأن يكون الصحيح : «في ذيل هذه الرواية» بدل قوله : «بعض هذه الروايات».