درس مکاسب محرمه

جلسه ۱۲۸: تدلیس ماشطه ۴

 
۱

خطبه

۲

جواب سوال اول

دلیل اول: از طرفی در روایت سعد اسکاف، مطلق زینت برای زن اجازه داده شده است و از طرفی دیگر این امور (کندن مو، خالکوبی، ظریف کردن دندان) که مصداق زینت هستند، مورد لعن قرار گرفته است، برای رفع تنافی، لعن حمل بر کراهت می‌شود. (با توجه به اینکه کلمه لعن در کراهت نیز به کار می‌رود)

دلیل دوم: وحدت سیاق؛ با این توضیح که وصل موی زن به موی زن در روایت معانی الاخبار جایز شده است (در ذیل روایت سعد اسکاف، امام لعن رسول اکرم از واصله را، از ظاهر واصله وصل مو است، انصراف به معنای دیگری داده است، معلوم می‌شود که وصل مو نزد امام جایز است) و وصل مو هم سیاق با بقیه امور در روایت معانی الاخبار است. پس بقیه امور هم باید جایز باشند (در غالب کراهت).

۳

تطبیق جواب سوال اول

(دلیل دوم:) خصوصاً مع صرف (منصرف دادن) الإمام (در ذیل روایت سعد اسکاف) للنبويّ (حاشیه صاحب عروه، ج۱، ص ۱۵: مراد شیخ از النبوی، نبوی در عبارت نیست بلکه نبوی دیگری است که پیامبر فرموده لعن الله الواصله و المستوصله، چون اگر در نبوی اینجا که واصله «قیادت» حرام است نه اینکه جایز باشد، پس مراد نبوی دیگر است که در روایات اهل سنت آمده است) الواردة في الواصلة (لعن الله رسول الله الواصله و المستوصله) عن (متعلق به صرف است) ظاهره (واصله) (امام گفتند که منظور از واصله قیادت است نه وصل مو)، المتّحد (صفت برای ظاهر است) سياقاً مع سائر ما (امور) ذكر في النبوي (پس در همه یک سیاق است و مکروه می‌باشد).

۴

سوال دوم و جواب

سوال دوم: چرا روایت سعد اسکاف به واسطه نبوی (لعن رسول الله...) تخصیص زده نمی‌شود، به اینکه گفته شود (لا باس الا النمص و الوشر و الوشم) تخصیص به واسطه خاص است؟

جواب: بخاطر قوت دلالت لا باس در روایت سعد اسکاف در جواز و ضعف دلالت لعن بر حرمت (ضعف بخاطر اجماع بر کراهت وصل و هم سیاق بودن وصل با سایر امور و همچنین استعمال کلمه لعن در مکروهات). این مثل این است که مولا بگوید یجب اکرام کل فرد فرد من العلماء که عام است و بعد می‌گوید لا تکرم الفساق منهم که خاص است و این عام اظهر و نص در عموم است چون یجب در آن آمده است اما لا تکرم ظهور در حرمت دارد چون نهی است و تخصیص زدن عام به وسیله خاص، در جایی است که خاص اظهر باشد اما اینجا اظهر نیست و تخصیص نمی‌تواند بزند. در ما نحن فیه هم همینگونه است که روایت سعد اظهر یا نص است اما روایت نبوی، ظاهر است و اظهر مقدم است اگرچه عام باشد.

۵

تطبیق سوال دوم و جواب

ولعلّه (حمل نبوی بر کراهت) أولى من تخصيص عموم (حدیث سعد اسکاف) الرخصة (هر زینت برای زن جایز است) بهذه الأُمور (نمص، وشم، وشر).

۶

نکته

شیخ انصاری می‌گوید: بر فرض که لعن رسول خدا در معانی الاخبار دلالت بر حرمت باشد، مراد از وصل کردن موی زن، موی زن به زن است نه مطلقا. چون روایات زیادی داریم که وصل کردن موی غیر زن به زن جایز است و یا این در مقام تدلیس باید باشد و اگر در تدلیس نباشد، روایات می‌گوید اشکال ندارد.

الجمع بين الأخبار

ويمكن الجمع بين الأخبار بالحكم بكراهة وصل مطلق الشعر كما في رواية عبد الله بن الحسن ـ ، وشدة الكراهة في الوصل بشعر المرأة.

وعن الخلاف والمنتهى : الإجماع على أنّه يكره وصل شعرها بشعر غيرها رجلاً كان أو امرأة (١).

وأمّا ما عدا الوصل مما ذكر في رواية معاني الأخبار فيمكن حملها (٢) أيضاً على الكراهة ، لثبوت الرخصة من رواية سعد في مطلق الزينة ، خصوصاً مع صرف الإمام للنبويّ الواردة في الواصلة عن ظاهره ، المتّحد سياقاً مع سائر ما ذكر في النبوي.

ولعلّه أولى من تخصيص عموم الرخصة بهذه الأُمور.

مع أنّه لولا الصرف لكان الواجب إمّا تخصيص الشعر بشعر المرأة ، أو تقييده بما إذا كان هو أو أحد (٣) أخواته في مقام التدليس ، فلا دليل على تحريمها في غير مقام التدليس كفعل المرأة المزوَّجة ذلك لزوجها خصوصاً بملاحظة ما في رواية علي بن جعفر عن أخيه عليه‌السلام : «عن المرأة تحفّ الشعر عن وجهها ، قال : لا بأس» (٤).

__________________

(١) الخلاف ١ : ٤٩٢ ، كتاب الصلاة ، المسألة ٢٣٤ ، المنتهي ١ : ١٨٤.

(٢) كذا في النسخ ، والمناسب : حمله.

(٣) كذا في النسخ ، والمناسب : إحدى.

(٤) الوسائل ١٢ : ٩٥ ، الباب ١٩ من أبواب ما يكتسب به ، الحديث ٨ ، وفيه : من وجهها.