دلیل بر عدم جواز بیع کلاب ثلاثه: روایات مطلقه‌ای که می‌گوید بیع غیر کلب صید به نحو مطلق، حرام است. مثل روایات ۱ و ۳ و ۵ و ۶ و ۷ از روایاتی که قبلا ذکر شد.

جواب به دلیل: این روایات مطلقه به واسطه روایت مرسله مبسوط، تقیید می‌خورد، این روایت می‌گوید بیع کلاب ثلاثه جایز است. به اینکه روایت مطلقه می‌گوید بیع کلب غیر صید حرام است که دو دسته است یکی کلاب ثلاثه و یکی غیر کلاب ثلاثه مثل کلب هراش و روایت مرسله مبسوط می‌گوید بیع کلاب ثلاثه جایز است، پس مطلقات با این روایت، قید می‌خورد.

نکته: روایت مرسله مبسوط، ضعیف السند (چون مرسله است) و الدلاله (چون نقل به مضمون شده است) است، ولی ضعف آن با دو چیز جبران می‌شود:

اول: شهرت بین متاخرین. (جواز بیع کلاب ثلاثه، مشهور بین متاخرین است)

دوم: اجماعی که شیخ طوسی و مرحوم علامه و مرحوم شهید ثانی ادعا کرده‌اند. (جواز بیع کلاب ثلاثه، اجماعی است)

عدا قليل وافق المحقّق (نظر محقق این است که بیع کلاب ثلاثه، جایز نیست) كالسبزواري والتقيّ المجلسي وصاحب الحدائق والعلاّمة الطباطبائي في مصابيحه وفقيه عصره (علامه طباطبایی) في شرح القواعد (منظور کاشف الغطاء است).

وهو (عدم جواز بیع کلاب ثلاثه) الأوفق بالعمومات المتقدّمة (ص ۵۲) المانعة (مانع می‌شوند از جواز بیع)؛ إذ (علت اوفق است) لم نجد مخصّصاً لها (عمومات) سوى ما (روایتی که) أرسله («ما») في المبسوط من (بیان ما ارسله فی المبسوط) أنّه روي ذلك، يعني (قصد می‌کند شیخ طوسی از ذلک) جواز البيع في كلب الماشية والحائط (با عدم قول بالفصل، کلب زرع هم داخل در جواز است، مستند، ج ۱۴، ص ۸۶)، المنجبر (صفت ما) قصور سنده (روایت) ودلالته (روایت) (علت قصور دلالت:) لكون المنقول مضمون الرواية (ناقل از روایت چیزی فهمیده است و فهم خودش را بیان می‌کند) لا معناها (روایت- نقل روایت به مرادفش- حاشیه شهید، ص ۲۵، غایت الآمال، ص ۳۰) ولا ترجمتها (روایت - نقل روایت با لغت دیگر غیر عربی) باشتهاره (جواز بیع کلاب ثلاثه - متعلق به المنجبر است) بين المتأخّرين، بل (عطف بر اشتهار است) ظهور الاتّفاق المستفاد (صفت اتفاق است) من قول الشيخ في كتاب الإجارة: إنّ (صغری: کلاب ثلاثه اجاره آنها جایز است بالاجماع، کبری: هرچه که اجاره آن جایز است، بیع آن جایز است بالاجماع، نتیجه: کلاب ثلاثه، بیع آنها جایز است بالاجماع) أحداً لم يفرّق بين بيع هذه الكلاب (کلاب ثلاثه) وإجارتها (کلاب ثلاثه) بعد ملاحظة (در نظر گرفتن شیخ) الاتّفاق على صحّة إجارتها (کلاب ثلاثه)، و (عطف بر من قول شیخ است) من قوله (علامه) في التذكرة: يجوز بيع هذه الكلاب عندنا، و (عطف بر من قول الشیخ) من المحكيّ عن الشهيد في الحواشي: أنّ أحداً لم يفرّق بين الكلاب الأربعة (صید، ماشیه، حائط، زرع).