درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۱: کسب به وسیله عین نجس ۸

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مطالب گذشته

جلسه قبل بیان شد که دو دسته روایات داریم، یک دسته می‌گوید ثمن العذره سحت، و یک دسته می‌گوید لا باس ببیع العذره و این دو روایت با هم تعارض دارد.

برای رفع تعارض، شیخ طوسی می‌فرمایند: کلمه عذره در دسته اول، نص در عذره انسان است و ظاهر در عذره غیر انسان است و و در دسته دوم، نص در عذره غیر انسان است و ظاهر در عذره انسان است و ظاهرها را کنار می‌گذاریم به نص هر دو تمسک می‌کنیم.

۳

اشکال شیخ انصاری بر جمع شیخ طوسی

شیخ انصاری در اشکال به شیخ طوسی می‌فرمایند: صغری: جمع شیخ طوسی، جمع تبرعی است. (اگر به واسطه نص، دست از ظهور برداشته شود، به این جمع تبرعی گفته می‌شود، مثلا فردی اول می‌گوید یک لیوان آب بیار که اطلاق دارد شامل آب خنک و گرم می‌شود و بعد می‌گوید یک لیوان آب خنک بیاور، با این جمله دوم معلوم می‌شود که منظور فرد از لیوان آب در امر اول هم آب خنک بوده، به این می‌گویند جمع عرفی. یا مثل اینکه روایت داریم که اغسل بول الخفاش که ظهور دارد که بول خفاش نجس است و باید لباس شسته شود و در روایت دیگر می‌گوید لا باس ببول الخفاش و این صریح در این است که ترک غسل جایز است و به خاطر این دست از ظهور جمله اول بر می‌دارید و می‌گوید منظورش استحباب است و به این جمع عرفی گفته می‌شود، حال در ما نحن فیه، نصی وجود ندارد چون نص در جایی است که احتمال خلاف نداشته باشد و در هر دو روایت شیخ طوسی احتمال خلاف داد و بلکه در اینجا قدر متیقن خارجی وجود دارد به اینکه ما یقین داریم منظور امام از دسته اول، عذره انسان است و در دسته دوم یقین داریم منظور امام از دسته دوم، عذره غیر انسان است و قدر متیقن خارجی دلیل را نص در خودش نمی‌کند به طوری که احتمال خلاف داده نشود، بنابراین جمع شیخ طوسی، جمع تبرعی است، یعنی جمعی که عرف نمی‌پسندد).

کبری: و جمع تبرعی باطل است. چون اگر جمع تبرعی صحیح باشد، هیچ متعارضینی پیدا نمی‌شود و روایات باب تعارض از بین می‌رود.

نتیجه: جمع شیخ طوسی باطل است.

بعد شیخ انصاری می‌گوید: اگر غرض جمع بین این دو روایت است، جمع شیخ طوسی با اینکه جمع تبرعی است، بهتر از جمع‌های دیگر می‌باشد، ولی اگر غرض، اخذ به یکی از دو روایت است، اخذ به روایت جواز (لا باس) جایز نیست، به دو دلیل:

دلیل اول: روایت جواز، مخالف با اجماع حرمت بیع عذره و شهرت حرمت بیع عذره و حدیث تحف که می‌گوید جمیع نجاسات، بیعش باطل است و فقه الرضا که می‌گوید جمیع فواحش، بیعش باطل است، است.

دلیل دوم: روایت جواز به واسطه محمد بن مقارب، سندش ضعیف است.

اشکال بر شیخ انصاری: اولا در روایت جواز، محمد بن مضارب است نه مقارب که ضعیف باشد و ثانیا اجماع معتبر نیست و ثالثا شهرت حجت نیست و رابعا احادیث تحف و فقه الرضا مرسل هستند.

۴

تطبیق اشکال شیخ انصاری بر جمع شیخ طوسی

والأظهر ما (جمعی که) ذكره (جمع را) الشيخُ رحمه‌الله لو أُريد التبرّع (یعنی اگر قرار است جمع بین دو دسته روایت شود و لو با جمع تبرعی) بالحمل (باء به معنای فی است) لكونه (تبرع در حمل - علت اظهر است) أولى من الطرح (هر دو یا یکی)، وإلاّ (اگر غرض، حمل تبرعی نیست بلکه غرض اخذ به یکی از دو روایت است) فرواية الجواز لا يجوز الأخذ بها (جواز) من وجوه لا تخفی.

برای التبرع بالحمل، به مصباح الفقاهه، ج۱، ص ۴۴ مراجعه شود.

برای من وجوه به مصباح الفقاهه، ج۱، ص ۴۵ مراجعه شود.

۵

جمع دوم: جمع محقق سبزواری و جواب آن

جمع دوم: این جمع را محقق سبزواری ذکر کرده است: کلمه سحت در روایت یعقوب بن شعیب، حمل بر کراهت می‌شود، یعنی جایز است و لا باس هم می‌گوید جایز است.

اشکال شیخ انصاری: صغری: شرط صحت جمع، استعمال سحت در کراهت است.

کبری: و استعمال سحت در کراهت، منتفی است (چون سحت به معنای حرام است).

نتیجه: سحت در کراهت به کار نرفته است.

مرحوم آقای خویی می‌گوید: اشکال شیخ انصاری وارد نیست، چون در روایات متعددی لفظ سحت در کراهت به کار رفته است. مصباح الفقاهه، ج۱، ص ۴۶.

البته اشکال آقای خویی وارد نیست: چون کلمه سحت همیشه به معنای حرمت است مگر قرینه باشد و موارد شما دارای قرینه است.

۶

تطبیق جمع دوم و جواب آن

واحتمل السبزواري حمل خبر المنع (ثمن العذرة سحت) على الكراهة. وفيه (حمل) ما لا يخفى من البُعد.

۷

جمع سوم و جواب آن

جمع سوم: مجلسی اول گفته است جمع به این است که روایت دسته اول مال جایی است که از عذره استفاده نمی‌کنند.

اشکال به این جمع: اولا: این جمع تبرعی است و معنا ندارد کلام معصوم را حمل به یک منطقه دون منطقه کنیم.

ثانیا: امکان استفاده به عذره در یک مکان، مجوز جواز بیع عذره در همه جا است.

۸

تطبیق جمع سوم و جواب آن

وأبعد منه (جمع مرحوم سبزواری) ما عن المجلسي (مجلسی اول) من احتمال حمل خبر المنع على بلاد لا ينتفع به، والجواز على غيرها (بلاد).

۹

جمع چهارم و جواب آن

جمع چهارم: مجلسی اول می‌گوید روایت دسته اول حمل بر تقیه می‌شود، چون اکثر اهل سنت می‌گویند بیع عذره حرام است.

اشکال شیخ انصاری: اکثر اهل سنت من جمله ابو حنیفه می‌گوید بیع عذره جایز است.

۱۰

تطبیق جمع چهارم و جواب آن

ونحوه (احتمال حمل خبر منع بر بلاد...) حمل خبر المنع على التقيّة؛ لكونه (منع) مذهب أكثر العامّة.

ولعلّه لأنّ الأوّل نصّ في عذرة الإنسان ظاهر في غيرها ، بعكس الخبر الثاني ، فيطرح ظاهر كلّ منهما بنصّ الآخر.

ويقرّب هذا الجمع رواية سماعة ، قال : «سأل رجل أبا عبد الله عليه‌السلام وأنا حاضر عن بيع العذرة ، فقال : إنّي رجل أبيع العذرة ، فما تقول؟ قال : حرام بيعها وثمنها ، وقال : لا بأس ببيع العذرة» (١).

فإنّ الجمع بين الحكمَين في كلام واحد لمخاطب واحد يدلّ على أنّ تعارض الأوّلين ليس إلاّ من حيث الدلالة ، فلا يرجع فيه إلى المرجّحات السنديّة أو الخارجيّة.

وبه يدفع ما يقال : من أنّ العلاج في الخبرين المتنافيين على وجه التباين الكلّي هو الرجوع إلى المرجّحات الخارجية ، ثمّ التخيير أو التوقّف ، لا إلغاء ظهور كلّ منهما ، ولهذا طعن على من جمع بين الأمر والنهي بحمل الأمر على الإباحة والنهي على الكراهة.

واحتمل السبزواري حمل خبر المنع على الكراهة (٢). وفيه ما لا يخفى من البُعد.

وأبعد منه ما عن المجلسي من احتمال حمل خبر المنع على بلاد لا ينتفع به ، والجواز على غيرها (٣).

__________________

(١) الوسائل ١٢ : ١٢٦ ، الباب ٤٠ من أبواب ما يكتسب به ، الحديث ٢. وفي النسخ عدا «ش» : سُئل أبو عبد الله.

(٢) كفاية الأحكام : ٨٤.

(٣) حكاه العلاّمة المجلسي في ملاذ الأخيار ١٠ : ٣٧٩ ، ذيل الحديث ٢٠٢ ، عن والده العلاّمة المجلسي الأوّل قدس‌سرهما.

ونحوه حمل خبر المنع (١) على التقيّة ؛ لكونه مذهب أكثر العامّة (٢).

الأظهر من وجوه الجمع

والأظهر ما ذكره الشيخ رحمه‌الله (٣) لو أُريد التبرّع بالحمل لكونه أولى من الطرح ، وإلاّ فرواية الجواز لا يجوز الأخذ بها من وجوه لا تخفى.

وجه ثبوت الحكم في غير عذرة الإنسان

ثمّ إنّ لفظ «العذرة» في الروايات ، إن قلنا : إنّه ظاهر في «عذرة الإنسان» كما حكي التصريح به عن بعض أهل اللغة (٤) فثبوت الحكم في غيرها بالأخبار العامّة المتقدّمة ، وبالإجماع المتقدّم (٥) على السرجين النجس.

واستشكل في الكفاية (٦) في الحكم تبعاً للمقدّس الأردبيلي رحمه‌الله (٧) إن لم يثبت الإجماع ، وهو حسن ، إلاّ أنّ الإجماع المنقول هو الجابر لضعف سند الأخبار العامّة السابقة.

وربّما يستظهر من عبارة الإستبصار القول بجواز بيع عذرة ما عدا الإنسان ، لحملة أخبار المنع على عذرة الإنسان (٨). وفيه نظر.

__________________

(١) في بعض النسخ : النهي.

(٢) هذا الحمل من المجلسي الأوّل أيضاً ، حسبما حكاه عنه في ملاذ الأخيار ١٠ : ٣٧٩.

(٣) تقدّم عنه آنفاً.

(٤) حكاه السيد العاملي في مفتاح الكرامة ٤ : ٢١.

(٥) تقدّم عن التذكرة والخلاف في أوّل المسألة.

(٦) لا يخفى أنّ المحقق السبزواري قدس‌سره استشكل في ثبوت الاتفاق واستوجه الجواز فيما ينتفع به ، (انظر كفاية الأحكام : ٨٤).

(٧) مجمع الفائدة ٨ : ٤٠.

(٨) الاستبصار ٣ : ٥٦ ، ذيل الحديث ١٨٢.