درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۰: کسب به وسیله عین نجس ۷

 
۱

خطبه

۲

جمع شیخ طوسی بین دو دسته روایات عذره

جمع اول: شیخ طوسی می‌فرماید: روایت عذره در روایت ثمن العذرة سحت، نص در عذره انسان و ظاهر در عذره غیر انسان است و کلمه عذره در روایت لا باس ببیع العذره، نص در عذره غیر انسان و ظاهر در عذره انسان است و ظاهر هر کدام به وسیله نص دیگری، طرح می‌شود و به این وسیله بین هر دو روایت جمع می‌شود.

دلیل ایشان: صغری: دو دسته روایات در حکم روایت واحده می‌باشند (چون امام صادق هر دو روایت را در ذیل یک روایت جمع کرده است و آن روایت سماعه است، پس با این دو دسته روایت، باید معامله واحده شود).

کبری: و در روایت واحده، تعارض بین دلالت هر کدام از دو روایت است (اگر بین دو جمله در یک روایت تعارض پیدا شود، این تعارض قطعا، تعارض دلالی است و مرجع در تعارض دلالی، مرجحات سندی و خارجی نیست).

نتیجه: در دو دسته روایت، تعارض بین دلالت آنها است و در تعارض بین دو دلالت، باید به مرجحات دلالی مراجعه شود و جمع دلالی همان است که ما گفتیم.

نکته: با این بیان، بطلان کلام علماء اصول ظاهر شد (علماء اصول می‌گویند: اگر بین دو روایت تعارض باشد و تعارض به نحو تباین کلی باشد، مرجِع، مرجحات سندی یا خارجی است نه مرجحات دلالی)، چون ما بین این دو روایت که بین آنها تباین کلی است، جمع دلالی کردیم.

۳

ذکر کلام شیخ در تهذیب

قال في التهذيب بعد ما نقل رواية الجواز انه و لا ينافي ذلك ما رواه يعقوب ابن شعيب، لان هذا الخبر محمول على عذرة الإنسان، و الأول محمول على عذرة البهائم من الإبل و البقر و الغنم، و لا تنافي بين الخبرين، و الذي يكشف عما ذكرناه رواية سماعة

۴

تطبیق جمع شیخ طوسی بین دو دسته روایات عذره

ويقرّب (آقای خویی و آقای تبریزی و آقای شهیدی و آقای ایروانی می‌گویند این روایت سماعه در واقع دو روایت است چون در جایی که باید ضمیر می‌آمده، اسم ظاهر آورده است، حاشیه ایروانی، ج۱، ص ۳۵؛ حاشیه شهیدی، ص ۱۹) هذا الجمع (جمع شیخ طوسی) رواية سماعة (مصباح الفقاهه، ج۱، ص ۴۹)، قال: «سأل رجل أبا عبد الله عليه‌السلام وأنا حاضر عن بيع العذرة، فقال (رجل): إنّي رجل أبيع العذرة، فما تقول؟ قال: حرام بيعها (عذره) وثمنها (عذره)، وقال (امام): لا بأس ببيع العذرة».

(علت یقرّب:) فإنّ الجمع بين الحكمَين (حرمت بیع عذره و جواز بیع عذره) في كلام واحد لمخاطب واحد يدلّ (جمع) على أنّ تعارض الأوّلين (روایت یعقوب و محمد بن مزارع) ليس إلاّ من حيث الدلالة، فلا يرجع فيه (تعارض اولیین) إلى المرجّحات السنديّة أو الخارجيّة (بلکه مراجعه می‌شود به مرجحات دلالی).

وبه (جمع دلالی بین این دو روایت) يدفع ما يقال: من أنّ العلاج في الخبرين المتنافيين على وجه التباين الكلّي هو (علاج) الرجوع إلى المرجّحات الخارجية، ثمّ التخيير أو التوقّف، لا (عطف بر الرجوع است) إلغاء ظهور كلّ منهما (خبرین متنافیین)، ولهذا (علاج این است) طعن (از طرف ما یقال) على من جمع بين الأمر والنهي بحمل الأمر على الإباحة والنهي على الكراهة.

ولعلّه لأنّ الأوّل نصّ في عذرة الإنسان ظاهر في غيرها ، بعكس الخبر الثاني ، فيطرح ظاهر كلّ منهما بنصّ الآخر.

ويقرّب هذا الجمع رواية سماعة ، قال : «سأل رجل أبا عبد الله عليه‌السلام وأنا حاضر عن بيع العذرة ، فقال : إنّي رجل أبيع العذرة ، فما تقول؟ قال : حرام بيعها وثمنها ، وقال : لا بأس ببيع العذرة» (١).

فإنّ الجمع بين الحكمَين في كلام واحد لمخاطب واحد يدلّ على أنّ تعارض الأوّلين ليس إلاّ من حيث الدلالة ، فلا يرجع فيه إلى المرجّحات السنديّة أو الخارجيّة.

وبه يدفع ما يقال : من أنّ العلاج في الخبرين المتنافيين على وجه التباين الكلّي هو الرجوع إلى المرجّحات الخارجية ، ثمّ التخيير أو التوقّف ، لا إلغاء ظهور كلّ منهما ، ولهذا طعن على من جمع بين الأمر والنهي بحمل الأمر على الإباحة والنهي على الكراهة.

واحتمل السبزواري حمل خبر المنع على الكراهة (٢). وفيه ما لا يخفى من البُعد.

وأبعد منه ما عن المجلسي من احتمال حمل خبر المنع على بلاد لا ينتفع به ، والجواز على غيرها (٣).

__________________

(١) الوسائل ١٢ : ١٢٦ ، الباب ٤٠ من أبواب ما يكتسب به ، الحديث ٢. وفي النسخ عدا «ش» : سُئل أبو عبد الله.

(٢) كفاية الأحكام : ٨٤.

(٣) حكاه العلاّمة المجلسي في ملاذ الأخيار ١٠ : ٣٧٩ ، ذيل الحديث ٢٠٢ ، عن والده العلاّمة المجلسي الأوّل قدس‌سرهما.