درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۶۳: نوع پنجم از مکاسب محرمه ۵

 
۱

خطبه

۲

اشکال و جواب

اشکال بر مرحوم شیخ: نظر مرحوم شیخ این است که اجاره کردن عامل برای عبادت، منافی با قصد قربت از ناحیه عامل است، اشکال این است که لازمه این نظر، عدم صحت عبادات استیجاری است.

جواب: اجاره کردن عامل برای عبادات، دو صورت دارد:

صورت اول: اجاره کردن عالم برای عبادت نیابتی، یعنی همان عبادت استیجاری.

در این صورت عقد اجاره بر انجام عبادت، قربة الی الله به نیابت از منوب عنه (میت مثلا)، واقع شده است، در اینجا دو عنصر وجود دارد:

عنصر اول: نیابت عامل از منوب عنه، یعنی عامل خودش را بر انجام عبادت قربة الی الله نایب از منوب عنه قرار می‌دهد، عامل برای این نیابت، اجاره شده است و اجرت نیز در مقابل همین نیابت می‌باشد، نیابت اگرچه فی نفسه یعنی با قطع نظر از تعلق اجاره به آن، مستحب است، چون احسان به منوب عنه می‌باشد، ولی بعد از تعلق اجاره به آن، نیابت واجب می‌شود از نوع وجوب توصلی، چون در نیابت، قصد قربت شرط نیست.

عنصر دوم: عبادت؛ عامل برای عبادت اجاره نشده است و اجرت نیز در مقابل عبادت نمی‌باشد.

بنابراین چیزی که اخذ اجرت در قبال انجام آن، اشکال دارد (عبادت)، متعلق اجاره نیست و چیزی که متعلق اجاره است (نیابت)، اخذ اجرت در قبال انجام آن اشکال ندارد. (ارشاد الطالب، ج۲، ص ۱۱۹ - ایروانی، ج۱، ص ۲۰۶ - حاشیه صاحب عروه، ج ۱، ص ۲۴).

صورت دوم: اجاره کردن عامل، برای عبادت غیر نیابتی، یعنی برای عبادت خودش.

در این صورت عقد اجاره باطل است.

۳

تطبیق اشکال و جواب

وأمّا تأتّي (آمدن) القربة في العبادات المستأجَرة، فلأنّ الإجارة إنّما تقع على الفعل المأتي به تقرّباً إلى الله، نيابة عن فلان.

توضيحه (تاتی القربه): أنّ الشخص (اجیر - عامل) يجعل نفسه نائباً عن فلان في العمل متقرّباً إلى الله، فالمنوب عنه يتقرّب إليه تعالى بعمل نائبه (منوب عنه) (عامل) وتقرّبه (نائب)، وهذا الجعل (قرار دادن خود نائب) في نفسه (با قطع نظر از متعلق اجاره شدن) مستحبّ؛ لأنّه (جعل) إحسان إلى المنوب عنه وإيصال نفع إليه (منوب عنه)، وقد يستأجر الشخص (عامل) عليه (جعل) فيصير (جعل) واجباً بالإجارة وجوباً توصّلياً لا يعتبر فيه (وجوب توصلی) التقرّب.

فالأجير إنّما يجعل (اجیر) نفسه (اجیر) لأجل استحقاق الأُجرة نائباً عن الغير في إتيان العمل الفلاني تقرّباً إلى الله، فالأُجرة في مقابل النيابة في العمل المتقرّب به (عمل) إلى الله التي (صفت النیابه است) مرجع نفعها (نیابت) إلى المنوب عنه (میت مثلا)، 

۴

صورت دوم از جواب

صورت دوم: اجاره کردن عامل، برای عبادت غیر نیابتی، یعنی برای عبادت خودش.

در این صورت عقد اجاره باطل است. چون عمل که عقد اجاره بر اتیان آن منعقد شده است، قابل اتیان در خارج نیست (مستاجر، به واسطه عقد اجاره، اجیر را ملزم به اتیان عبادت با قصد قربت کرده است و اجرت نیز در قبال انجام عبادت، با قصد قربت می‌باشد، ولی انجام عبادت با قصد قربت، ممکن نیست. چون انجام عبادت برای اجرت، با انجام عبادت قربة الی الله، قابل جمع نیست، علاوه بر اینکه با اتیان عبادت قربة الله نفعی به باذل مال نمی‌رسد) و عملی که قابل اتیان در خارج است، عقد اجاره بر اتیان آن منعقد نشده است (اجیر، قادر بر اتیان عبادت، بدون قصد قربت است ولی اجاره بر این نوع از عمل، منعقد نشده است) بنابراین اجاره باطل است، بر خلاف صورت اول (عبادت استیجاری).

۵

تطبیق صورت دوم از جواب

 وهذا (اجاره کردن عامل بر عبادت نیابتی) بخلاف ما نحن فيه (اجاره کردن عامل برای عبادت خودش)؛ (علت بخلاف:) لأنّ الأُجرة هنا (ما نحن فیه) في مقابل العمل تقرّباً إلى الله. (علت دوم بخلاف:) لأنّ العمل (عبادت عامل) بهذا الوجه (به این صورتی که در ما نحن فیه است، یعنی انجام عبادت با قصد قربت) لا يرجع نفعه (عمل) إلاّ إلى العامل؛ (علت لا یرجع:) لأنّ المفروض أنّه (عامل) يمتثل ما وجب على نفسه، 

سواء كانت المعاوضة لازمة أم جائزة.

القربة في العبادات المستأجرة

وأمّا تأتّي القربة في العبادات المستأجرة ، فلأنّ الإجارة إنّما تقع على الفعل المأتي به تقرّباً إلى الله ، نيابة عن فلان.

توضيحه : أنّ الشخص يجعل نفسه نائباً عن فلان في العمل متقرّباً إلى الله ، فالمنوب عنه يتقرّب إليه تعالى بعمل نائبه وتقرّبه ، وهذا الجعل في نفسه مستحبّ ؛ لأنّه إحسان إلى المنوب عنه وإيصال نفع إليه ، وقد يستأجر الشخص عليه فيصير واجباً بالإجارة وجوباً توصّلياً لا يعتبر فيه التقرّب.

فالأجير إنّما يجعل نفسه لأجل استحقاق الأُجرة نائباً عن الغير في إتيان العمل الفلاني تقرّباً إلى الله ، فالأُجرة في مقابل النيابة في العمل المتقرّب به إلى الله التي مرجع نفعها إلى المنوب عنه ، وهذا بخلاف ما نحن فيه ؛ لأنّ الأُجرة هنا في مقابل العمل تقرّباً إلى الله لأنّ العمل بهذا الوجه لا يرجع نفعه إلاّ إلى العامل ؛ لأنّ المفروض أنّه يمتثل ما وجب على نفسه ، بل في مقابل نفس العمل ، فهو يستحقّ نفس العمل ، والمفروض أنّ الإخلاص إتيان العمل لخصوص أمر الله تعالى (١) ، والتقرّب يقع للعامل دون الباذل ، ووقوعه للعامل يتوقّف على أن لا يقصد بالعبادة سوى امتثال أمر الله تعالى.

فإن قلت : يمكن للأجير أن يأتي بالفعل مخلصاً لله تعالى ، بحيث لا يكون للإجارة دخل في إتيانه فيستحقّ الأُجرة ، فالإجارة غير مانعة‌

__________________

(١) شطب في «ف» على عبارة «لأنّ العمل إلى تعالى» ، وكتب عليها في «ن» ، «خ» ، «م» ، «ع» و «ش» : نسخة.