درس الروضة البهیة (بخش ۵) (الطلاق - الغصب)

جلسه ۵۱: کتاب اللعان ۸: واجبات و مستحبات لعان

 
۱

خطبه

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

شهادت و لعن زوجة

مقدمه: در جلسه قبل بیان شد که در لعان، مرد ابتدا باید لعان را شروع کند به این صورت که ابتدا ۴ بار شهادت می‌دهد و بعد ۱ بار لعن می‌کند.

زن چه بگوید؟: بعد از مرد، نوبت به زن می‌رسد. زن هم ابتدا باید ۴ بار شهادت بدهد که مرد در نسبتی که دارد می‌دهد از کاذبین است یعنی باید بگوید «أشهد باللّٰه أنّه لمن الكاذبين فيما رماني به من الزنا» و سپس لعن می‌کند و می‌گوید «إنّ غضب اللّٰه عليّ إن كان من الصادقين». همین مقدار برای شهادت زن کافی است و دیگر لازم نیست برای اثبات ولد برای مرد عبارت دیگری را نیز ذکر بکند.

نکته: این تعابیری که زن به کار می‌برد در صورتی است که مرد او را به زنا متهم کرده باشد. و الا اگر صرفا نفی ولد باشد باید اثبات ولد برای خود و زوج بکند.

۴

واجبات لعان: مورد اول و دوم

چند چیز در لعان واجب است:

۱) الفاظ لعان باید دقیقا به همان صورتی باشند که بیان شد و طرفین، حق تغییر الفاظ را ندارند. یعنی مثلا اگر به جای «اشهد بالله..» بگوید «اقسم بالله...» یا «احلف بالله...»، لعان صحیح نیست. یا اگر به جای لفظ الله از الفاظ دیگر خداوند استفده شود (رحمان و رحیم و...) باز هم لعان صحیح نیست. و موارد دیگر...

علت این حکم این است که: اصل این است که لعان در غیر موضع نص واقع نمی‌شود.

۲) زوج و زوجة هنگام گفتن شهادت و لعن، باید ایستاده باشند. البته اختلافی در اینجا وجود دارد:

  • برخی: کسی که میخواهد شهادت بدهد و لعن کند باید ایستاده باشد. لذا مثلا اگر مرد در حال شهادت و لعن است، تنها او باید ایستاده باشد و زن می‌تواند بنشیند تا نوبت به شهادت و لعن او برسد.
  • برخی: موقع شهادت و لعن هر کدام از طرفین، هر دو طرف باید ایستاده باشند.

علت این دو اختلاف، دو دسته روایتی است که در این مسئله وجود دارد که با یکدیگر متفاوت اند:

روایت اول: (وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ: «ثُمَّ يَقُومُ اَلرَّجُلُ فَيَحْلِفُ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ بِاللَّهِ «إِنَّهُ لَمِنَ اَلصّٰادِقِينَ» فِيمَا رَمَاهَا بِهِ... ثُمَّ تَقُومُ اَلْمَرْأَةُ فَتَحْلِفُ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ بِاللَّهِ «إِنَّهُ لَمِنَ اَلْكٰاذِبِينَ» فِيمَا رَمَاهَا بِهِ...»): این روایت مؤید قول اول است.

روایت دوم: (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْمُلاَعِنِ وَ اَلْمُلاَعِنَةِ كَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَجْلِسُ اَلْإِمَامُ مُسْتَدْبِرَ اَلْقِبْلَةِ يُقِيمُهُمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَةِ): این روایت مؤید قول دوم است.

نظر شهید ثانی: اشهر و اصحّ، روایت دومی است. زیرا روایت اول مرسله است ولی روایت دوم صحیحه است.

۵

تطبیق شهادت و لعن زوجة

﴿ ثمّ تشهد المرأة ﴾ بعد فراغه (رجل) من الشهادة واللعنة ﴿ أربع شهادات ﴾ باللّٰه ﴿ أنّه (رجل) لمن الكاذبين (یعنی زن باید شهادت بدهد که مرد درغ می‌گوید و لازم نیست شهادت بدهد بر صدق خودش) فيما رماها به (در آنچه زوج نسبت داده است زوجه را به آن چیز) ﴾ فتقول: أشهد باللّٰه أنّه لمن الكاذبين فيما رماني به من الزنا (معلوم می‌شود بحث در قذف است و نه نفی ولد) ﴿ ثمّ تقول: إنّ غضب اللّٰه عليها (زوجة) إن كان (زوج) من الصادقين ﴾ فيه (ما رماها به)، مقتصرة على ذلك فيهما (شهادت و لعن) (همین عبارت کافی است و لازم نیست متعرض ولد نیز در عبارت بشوند).

۶

تطبیق واجبات لعان: مورد اول و دوم

(واجبات لعان)

(مورد اول:) ﴿ ولا بدّ من التلفّظ بالشهادة على الوجه المذكور (حتما هم مرد و هم زن باید در شهادت ولعنت، به همین الفاظی که ذکر شده است اکتفا کنند) ﴾ فلو أبدلها (شهادت) بمعناها (شهادت) كاُقسم، أو أحلف، أو شهدت، أو أبدل الجلالة بغيرها (جلالة) من أسمائه تعالى (مثلا بگوید اشهد بالرحمن)، أو أبدل اللعن والغضب والصدق والكذب بمرادفها، أو حذف لام التأكيد (لان تاکید در لمن الصادقین و لمن الکاذبین)، أو علّقه على غير «مِن» كقوله: «إنّي لصادق» ونحو ذلك من التعبيرات لم يصحّ (جواب لو). (محشّین در اینجا گفته‌اند که دلیل این حکم، اصل اکتفا بر موضع یقین در لعان است)

﴿ و (واجب دوم:) أن يكون (عطف بر تلفظ. یعنی لابد من ان یکون...) الرجل قائماً عند إيراده (یعنی مرد وقتی دارد شهادت می‌دهد باید ایستاده باشد) ﴾ الشهادة واللعن وإن كانت المرأة حينئذٍ (وقتی مرد دارد شهادت می‌دهد) جالسة ﴿ وكذا ﴾ تكون ﴿ المرأة ﴾ قائمة عند إيرادها الشهادة والغضب وإن كان الرجل حينئذٍ جالساً (قول اول در مساله).

﴿ وقيل (قول دوم در مساله:): يكونان معاً قائمين في الإيرادين (هر دو باید در هر دو ایراد شهادت قائم باشند) ﴾ ومنشأ القولين اختلاف الروايات وأشهرها (روایات) وأصحّها ما دلّ على الثاني.

۷

واجبات لعان: باقی موارد

واجبات لعان

۳) حتما باید اول مرد شهادت بدهد و بعد از او زن شهادت بدهد. به چند دلیل:

  • منقول از فعل نبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: مسلمانی خدمت پیامبر رسید و گفت: دیدم مردی وارد خانه ام شد و با همسرم مجامعت کرد. چه کار باید بکنم؟ وحی نازل شد و ابتدا مرد در حضور پیامبر لعان کرد و بعد لعان زن و سپس فرمودند «ولا تجتمعا بنکاح ابدا»
  • ظاهر آیه ۶ تا ۹ نور که در آن اول مرد لعان می‌کرد و بعد زن.
  • لعان زن، اسقاط حدی است که با لعان مرد ثابت شده است. پس اگر مرد اول لعان نکند، زن چه چیزی را می‌خواهد اسقاط کند؟!

۴) باید در لعان، زوج، زوجة را از دیگران تمییز دهد و جدا کند. مثلا اگر مرد سه زن دارد نمی‌تواند بگوید «به زوجه ام نسبت زنا می‌دهم» چون معلوم نیست کدام زوجة منظورش است. لذا باید به گونه‌ای بگوید که تمییز کامل نسبت به غیر ایجاد شود.

۵) شهادت و لعن باید به لفظ عربی صحیح باشد. مگر در صورتی که زن و مرد «متعذّر» باشند (یعنی توان بیان لعان به لفظ عربی را نداشته باشند) که در این صورت به اندازه مقدور اکتفا می‌شود و الا به زبان خودشان باید الفاظ رابیان کنند.

سؤال: اگر زوجین به خاطر ضرورت، مجبور شدند که به غیر از عربی، لعان را بیان کنند (مثلا با لفظ انگلیسی) ولی حاکم شرع، انگلیسی بلد نبود، تکلیف چیست؟

پاسخ: باید دو مترجم عادل بیاوریم تا برای حاکم ترجمه کنند. (از باب بینه باید دو تا باشند)

۶) در لعان مرد (که قبل از لعان زن بود) باید ابتدا ۴ شهادت گفته شود وبعد لعن (نمی‌توان اول لعن را بیان کرد و بعد ۴ شهادت). در زن هم همینطور است و باید شهادات بر لعن مقدم شود.

نکته: باید بین کلمات شهادات و لعن، موالات عرفی رعایت شود.

۸

تطبیق واجبات لعان: باقی موارد

﴿ و (واجب سوم:) أن يتقدّم الرجل أوّلاً (اول مرد باید لعان کند) ﴾ فلو تقدّمت المرأة لم يصحّ (دلیل اول:) عملاً بالمنقول من فعل النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله (منقول است که پیامبر اول لعان مرد را انجام دادند و بعد لعان زن را) و (دلیل دوم:) ظاهر الآية (سه آیه نور که در مورد لعان بود)، و (دلیل سوم:) لأنّ لعانها (زوجة) لإسقاط الحدّ الذي وجب عليها بلعان الزوج (لعان زن، برای اسقاط حدی است که به واسطه لعان زوج برای او حاصل شده است و لذا اگر لعان مرد مقدم نشود، زن با لعان می‌خواهد چه چیزی را اسقاط کند؟!) ﴿ و (واجب چهارم:) أن يميّز (تمییز بدهد و جدا کند) الزوجة من غيرها تمييزاً يمنع المشاركة (به گونه‌ای تمییز دهد که دقیقا مشخص شود چه کسی منظورش است و با دیگری اشتباه نشود) ﴾ إمّا بأن يذكر اسمها ويرفع نسبها (یعنی اسم پدر و جد و... زن را بیاورد) بما يميّزها، أو يصفها بما يميّزها عن غيرها (مثلا بگوید آن کسی که قدش بلند است)، أو يشير إليها إن كانت حاضرة.

﴿ و (واجب پنجم:) أن يكون ﴾ الإيراد بجميع ما ذكر ﴿ باللفظ العربي ﴾ الصحيح (شعادت و لعن باید حتما با لفظ عربی صحیح باشد) ﴿ إلّا مع التعذّر (مثلا شخصی عربی بلد نیست) ﴾ فيجتزئ (اکتفا می‌شود) بمقدورهما منه (زبان عربی) (به مقداری که می‌توانند عربی بگویند، کافی است)، فإن تعذّر تلفّظهما بالعربيّة (یعنی اصلا نمی‌توانند عربی حرف بزنند) أصلاً أجزأ غيرُها من اللغات من غير ترجيح (دیگر به هر زبانی خواست می‌تواند بگوید) ﴿ فيفتقر الحاكم إلى مترجمين عدلين ﴾ يلقيان عليهما الصيغة بما يحسنانه من اللغة ﴿ إن لم يعرف ﴾ الحاكم ﴿ تلك اللغة ﴾ وإلّا باشرها بنفسه (اگر خود حاکم لغت را بلد است دیگر نیازی به مترجم نیست). ولا يكفي أقلّ من عدلين حيث يفتقر إلى الترجمة، ولا يحتاج إلى الأزيد (نه کمتر از دوتا جایز است و نه نیازی به بیش از دو تا است).

﴿ و (واجب ششم:) تجب البدءة ﴾ من الرجل ﴿ بالشهادة، ثمّ اللعن (اول مرد باید ۴ شهادت را بگوید و بعد لعن را) ﴾ كما ذُكر ﴿ وفي المرأة بالشهادة ثمّ الغضب (در زن هم اول باید شهادت‌ها را بگوید بعد غضب را) ﴾ و كما يجب الترتيب المذكور تجب الموالاة بين كلماتهما (موالات بین کلمات شهادت و لعن واجب است) فلو تراخى بما يعدّ فصلاً (اگر به قدری بین کلمات فاصله بیندازند که بگویند فصل ایجاد شد) أو تكلّم خلالَه (بین شهادت و لعن کلام بی‌ربط گفته شود) بغيره بطل.

۹

مستحبات لعان

مستحبات لعان

۱) حاکم پشت به قبله بنشیند (این مورد در آداب منبر و سخنرانی و تدریس و.. هم هست. دلیلش هم این است که بقیه رو به قبله باشند).

۲) مرد در سمت راست حاکم بایستد و زن سمت مرد بایستد.

در روایت داریم: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ كَيْفَ اَلْمُلاَعَنَةُ قَالَ فَقَالَ يَقْعُدُ اَلْإِمَامُ وَ يَجْعَلُ ظَهْرَهُ إِلَى اَلْقِبْلَةِ وَ يَجْعَلُ اَلرَّجُلَ عَنْ يَمِينِهِ وَ اَلْمَرْأَةَ عَنْ يَسَارِهِ (از روایت می‌فهمیم که زن باید سمت چپ حاکم قرار بگیرد)

۳) موقع لعان، برخی از مردم حاضر باشند و لعان را بشنوند (ولو خیلی هم زیاد نباشند)

۴) حاکم، قبل از لعنت زوج، او را موعظه کند. مثلا به او بگوید «إنّ عذاب الآخرة أشدّ من عذاب الدنيا» و../ قبل از غضب زن هم او را موعظه کند.

۱۰

تطبیق مستحبات لعان

(مستحبات لعان)

﴿ ويستحبّ (مستحب اول:) أن يجلس الحاكم مستدبرَ القبلة ﴾ ليكون وجههما إليها (حاکم پشت به قبله بشیند تا زن و مرد رو به قبله باشند). ﴿ و (مستحب دوم:) أن يقف الرجل عن يمينه والمرأة عن يمين الرجل و (مستحب سوم:) أن يحضر ﴾ من الناس ﴿ من يسمع ﴾ اللعان ولو أربعة، عددَ شهود الزنا ﴿ و (مستحب چهارم:) أن يعظه الحاكم قبل كلمة اللعنة ﴾ ويخوّفه اللّٰه تعالى ويقول له: إنّ عذاب الآخرة أشدّ من عذاب الدنيا، ويقرأ عليه (إِنَّ اَلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اَللّٰهِ وَأَيْمٰانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً...) الآية وإنّ لعنه لنفسه يوجب اللعنة إن كان كاذباً (اگر دروغ بگویی، از رحمت خداوند دور می‌شوی و لعنتت در تو اثر می‌کند)، ونحو ذلك ﴿ ويعظها (زن را موعظه کند) قبل كلمة الغضب ﴾ بنحو ذلك.

التحكيم. والأقوى عدم اعتباره مطلقاً (١).

وإذا حضرا بين يدي الحاكم فليبدأ الرجل بعد تلقين الحاكم له الشهادة (٢) ﴿ فيشهد الرجل أربع مرّات باللّٰه ﴿ أنّه لمن الصادقين فيما رماها به متلفّظاً بما رمى به فيقول له ، قل : «أشهد باللّٰه أنّي (٣) لمن الصادقين فيما رميتها به من الزنا» فيتبعه فيه؛ لأنّ اللعان يمين فلا يعتدّ بها قبل استحلاف الحاكم ، وإن كان فيها شائبة الشهادة ، أو شهادة فهي لا تؤدّى إلّابإذنه أيضاً.

وإن نفى الولد زاد «وأنّ هذا الولد من زنا وليس منّي» كذا عبّر في التحرير ، وزاد أنّه لو اقتصر على أحدهما لم يجز (٤) ويشكل فيما لو كان اللعان لنفي الولد خاصّة من غير قذف ، فإنّه لا يلزم [إسناده] (٥) إلى الزنا؛ لجواز الشبهة ، فينبغي أن يكتفي بقوله : «إنّه لمن الصادقين» في نفي الولد المعيَّن ﴿ ثمّ يقول بعد شهادته أربعاً كذلك : ﴿ أنّ لعنة اللّٰه عليه جاعلاً المجرور ب‍ «على» ياء المتكلّم ﴿ إن كان من الكاذبين فيما رماها به من الزنا أو نفي الولد ، كما ذُكر في الشهادات.

﴿ ثمّ تشهد المرأة بعد فراغه من الشهادة واللعنة ﴿ أربع شهادات باللّٰه ﴿ أنّه لمن الكاذبين فيما رماها به فتقول : أشهد باللّٰه أنّه لمن الكاذبين فيما رماني به من الزنا ﴿ ثمّ تقول : إنّ غضب اللّٰه عليها إن كان من الصادقين فيه ، مقتصرة على ذلك فيهما (٦).

__________________

(١) أي عدم تراضيهما بحكم قاضي التحكيم هنا وفي غيره من أفراد القضاء (منه رحمه‌الله).

(٢) في (ف) و (ش) : بالشهادة.

(٣) في (ع) : إنّه.

(٤) التحرير ٤ : ١٣٥ ـ ١٣٦ ، الرقم ٥٥١٩.

(٥) في المخطوطات : استناده.

(٦) في القذف ونفي الولد.

﴿ ولا بدّ من التلفّظ بالشهادة على الوجه المذكور فلو أبدلها بمعناها كاُقسم ، أو أحلف ، أو شهدت ، أو أبدل الجلالة بغيرها من أسمائه تعالى ، أو أبدل اللعن والغضب والصدق والكذب بمرادفها ، أو حذف لام التأكيد ، أو علّقه على غير «مِن» كقوله : «إنّي لصادق» ونحو ذلك من التعبيرات لم يصحّ.

﴿ وأن يكون الرجل قائماً عند إيراده الشهادة واللعن وإن كانت المرأة حينئذٍ جالسة ﴿ وكذا تكون ﴿ المرأة قائمة عند إيرادها الشهادة والغضب وإن كان الرجل حينئذٍ جالساً.

﴿ وقيل : يكونان معاً قائمين في الإيرادين (١) ومنشأ القولين اختلاف الروايات (٢) وأشهرها وأصحّها ما دلّ على الثاني.

﴿ وأن يتقدّم الرجل أوّلاً فلو تقدّمت المرأة لم يصحّ عملاً بالمنقول من فعل النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله (٣) وظاهر الآية ، ولأنّ لعانها لإسقاط الحدّ الذي وجب عليها بلعان الزوج ﴿ وأن يميّز الزوجة من غيرها تمييزاً يمنع المشاركة إمّا بأن يذكر اسمها ويرفع نسبها بما يميّزها ، أو يصفها بما يميّزها عن غيرها ، أو يشير إليها إن كانت حاضرة.

﴿ وأن يكون الإيراد بجميع ما ذكر ﴿ باللفظ العربي الصحيح ﴿ إلّا

__________________

(١) نسبه في المسالك ١٠ : ٢٣١ إلى الأكثر ومنهم المفيد في المقنعة : ٥٤٠ ، والشيخ في النهاية : ٥٢٠ ، وأتباعهما مثل الحلبي في الكافي : ٣٠٩ ، وسلّار في المراسم : ١٦٥ ، والقاضي في المهذّب ٢ : ٣٠٦ ، وابن زهرة في الغنية : ٣٧٩ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٣٣٨ ، واختاره العلّامة في المختلف ٧ : ٤٦٢ ، وقوّاه ولده في الإيضاح ٣ : ٤٥٠.

(٢) اُنظر الوسائل ١٥ : ٥٨٦ ، الباب الأوّل من كتاب اللعان.

(٣) المصدر السابق : الحديث الأوّل.

مع التعذّر فيجتزئ بمقدورهما منه ، فإن تعذّر تلفّظهما بالعربيّة أصلاً أجزأ غيرُها من اللغات من غير ترجيح ﴿ فيفتقر الحاكم إلى مترجمين عدلين يلقيان عليهما الصيغة بما يحسنانه من اللغة ﴿ إن لم يعرف الحاكم ﴿ تلك اللغة وإلّا باشرها بنفسه. ولا يكفي أقلّ من عدلين حيث يفتقر إلى الترجمة ، ولا يحتاج إلى الأزيد.

﴿ وتجب البدءة من الرجل ﴿ بالشهادة ، ثمّ اللعن كما ذُكر ﴿ وفي المرأة بالشهادة ثمّ الغضب وكما يجب الترتيب المذكور تجب الموالاة بين كلماتهما (١) فلو تراخى بما يعدّ فصلاً أو تكلّم خلالَه بغيره بطل.

﴿ ويستحبّ أن يجلس الحاكم مستدبرَ القبلة ليكون وجههما إليها. ﴿ وأن يقف الرجل عن يمينه والمرأة عن يمين الرجل وأن يحضر من الناس ﴿ من يسمع (٢) اللعان ولو أربعة ، عددَ شهود الزنا ﴿ وأن يعظه الحاكم قبل كلمة اللعنة ويخوّفه اللّٰه تعالى ويقول له : إنّ عذاب الآخرة أشدّ من عذاب الدنيا ، ويقرأ عليه (إِنَّ اَلَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اَللّٰهِ وَأَيْمٰانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً ...) الآية (٣) وإنّ لعنه لنفسه يوجب اللعنة إن كان كاذباً ، ونحو ذلك ﴿ ويعظها قبل كلمة الغضب بنحو ذلك.

﴿ وأن يغلّظ بالقول وهو تكرار الشهادات أربع مرّات ، وهو واجب ، لكنّه أطلق الاستحباب نظراً إلى (٤) التغليظ بمجموع الاُمور الثلاثة من حيث هو

__________________

(١) في (ف) و (ش) ونسخة بدل (ع) : كلماتها.

(٢) في (ر) : يستمع.

(٣) آل عمران : ٧٧.

(٤) في (ش) زيادة : أنّ.