درس الروضة البهیة (بخش ۵) (الطلاق - الغصب)

جلسه ۲۹: کتاب الظهار ۳: صیغه ظهار ۳

 
۱

خطبه

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

واقع شدن صیغه ظهار به غیر لفظ «ظهر»

سؤال: اگر در صیغه ظهار، یه جای واژه «ظهر» از اجزاء دیگر بدن مانند «بطن و فرج و...» استفاده شود، آیا ظهار واقع می‌شود یا خیر؟

پاسخ: چند قول در اینجا وجود دارد:

۱) شهید اول: ظهار فقط با لفظ «ظهر» واقع می‌شود و با غیر آن واقع نخواهد شد. به چند دلیل:

  • اصل عملی: منظور اصالة الاباحة است. یعنی می‌توان اباحة زوجة را استصحاب کرد (قبل از صیغه، زوجة بر زوج مباح بود. الآن بعد از صیغه شک می‌کنیم که هنوز مباح است یا نه؟ اصل بر اباحة است). یعنی آنچه ما مطئن هستیم و یقین داریم که سبب ظهار می‌شود صیغه «انت علی کظهر امی» است و سایر موارد چون دلیلی ندارند مشکوک الحکم اند و لذاذیل اصل استصحاب واقع می‌شوند و ظهار به واسطه آن‌ها واقع نمی‌شود.
  • هم در آیه «و الذین یظاهرون...» و هم در روایت زراره و جمیل از واژه «ظهار» استفاده شده است و نه غیر آن.
  • ظهار مشتق از ظهر است و لذا بدون مشتق منه، ظهار صدق نمی‌کند.

نکته: ممکن است بتوان در دلیل دوم و سوم مناقشه کرد. به این صورت که بگوییم در دلیل دوم، صرف اینکه در آیه و روایت از لفظ ظهر استفاده شده است، دلیل بر این نیست که نتوان از غیر لفظ ظهر استفاده کرد و یا در دلیل سوم می‌توان گفت صرف اینکه اسم این عمل ظهار است، لازم نیست که حتما از لفظ ظهر نیز در آن استفاده شود. ولی به هر حال دلیل اول بر قوت خود باقی است.

۲) برخی: ظهار به واسطه سایر الفاظ نیز واقع می‌شود. به دلیل روایتی ضعیفی در این باب: «عَنْ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ اَلرَّجُلُ يَقُولُ لاِمْرَأَتِهِ أَنْتِ عَلَيَّ كَشَعْرِ أُمِّي أَوْ كَكَفِّهَا أَوْ كَبَطْنِهَا أَوْ كَرِجْلِهَا قَالَ مَا عَنَى بِهِ (منظورش چه بوده است؟) إِنْ أَرَادَ بِهِ اَلظِّهَارَ فَهُوَ اَلظِّهَارُ (اگر منظورش از این الفاظ ظهار بوده است پس ظهار واقع شده است).» (وسائل ج۲۲ ص ۳۱۷). در سند این روایت «سهل بن زیاد» است. سهل بن زیاد ضعیف است (مرحوم آقا جمال می‌فرمایند: و فی السند جماعة من الضعفاء).

نکته: اگر زوج در صیغه ظهار، از کلمه‌ای استفاده کرد که شامل ظهر هم می‌شد، مثلا گفت «انت علی کبدن امی» دو قول است:

الف) ظهار واقع نمی‌شود (اصاله الاباحه)

ب) ظهار واقع می‌شود. کسانی که در شعر و کف و... قائل به واقع شدن ظهار بودند، در ما نحن فیه به طریق اولی قائل به وقوع ظهار می‌شوند (توضیح طریق اولویت: در سایر موارد ظهر نبود و قبول می‌کردند! حالا که ظهر هم وجود دارد پس حتما ظهار را قبول می‌کنند)

۴

تطبیق واقع شدن صیغه ظهار به غیر لفظ «ظهر»

﴿ ولا اعتبار (ظهار واقع نمی‌شود یعنی حکم ظهار که حرمت مواقعه است و کفاره و... نمی‌آید) بغير لفظ الظهر ﴾ من أجزاء البدن (اگر کسی در صیغه ظهار از الفاظ دیگری غیر از ظهر استفاده کرد، ظهار او واقع نمی‌شود)، كقوله (زوج): أنت عليَّ كبطن اُمّي أو يدها أو رِجلها أو فرجها؛ (دلیل اول عدم وقوع ظهار:) لأصالة الإباحة (استصحاب اباحه زوجة برای زوج) وعدم التحريم بشيءٍ من الأقوال (اصل بر این است که زن به واسطه سایر اقوال بر مرد حرام نمی‌شود. مثلا اگر مردی به زنش ناسزایی گفت، اصل بر این است که زن بر مرد حرام نمی‌شود به واسطه این ناسزا) إلّا ما أخرجه الدليل (مگر آن الفاظی که شارع تعیین کرده است که در ظهار لفظ ظهر است)، و (دلیل دوم عدم وقوع ظهار:) لدلالة الآية (والذین یظاهرون منکم) والرواية على الظَهر، و (دلیل سوم عدم وقوع ظهار:) لأنّه (ظهار) مشتقّ منه فلا يصدق (ظهار) بدونه (ظهر). (دلیل دوم و سوم قابل مناقشه است ولی اصاله الاباحه بر سر جای خود است)

وقيل (نظر دوم): يقع (ظهار) بجميع ذلك (اجزاء بدن) استناداً إلى رواية ضعيفة (شهید ثانی دارند اشکال این قول را نیز بیان می‌کنند که این روایت به خاطر سهل بن زیاد ضعیف است) (وسائل الشیعه، ج۲۲، ص ۳۱۷).

ولو علّقه بما يشمل الظهر (اگر ظهار را به لفظی معلق کند که شامل ظهر نیز می‌شود) ـ كالبدن والجسم ـ فالوجهان (همان دو وجه قبلی، اینجا نیز می‌آید: اصاله الاباحه و روایت سهل بن زیاد) وأولى بالوقوع (یعنی اگر کسی قول اول را پذیرفت که اینجا هم می‌گوید ظهار واقع نمی‌شود به خاطر اصاله الاباحه. ولی اگر کسی در ید و رجل و... قائل به واقع شدن ظهار شد، در اینجا که بدن و جسم است به طریق اولی وقوع ظهار را می‌پذیرد. زیرا بدن و جسم شامل ظهر می‌شوند به خلاف ید و جسم).

۵

دو سؤال در مورد صیغه ظهار

مقدمه: ما تا به حال در صیغه ظهار، بحث کردیم و گفتیم در امّ اجماع وجود دارد و واقع می‌شود. نسبت به غیر ام هم از زنانی که حرام نسبی هستند (مثل خواهر و دختر و...) گفتیم مشهور می‌گویند ظهار واقع می‌شود. بعد از زنان محرّم به رضاع بحث کردیم. بعد بحث کردیم از زنانی که حرمت بالمصاهره دارند. حال بحث در این است که:

سؤال۱: اگر کسی بگوید «انت علی کظهر ابی» یا بگوید «انت علی کظهر هند (زنی غریبه)» یا «انت علی کظهر اختک»، حکم چیست؟

پاسخ: نسبت به «اب»: ظهار واقع نمی‌شود.

نسبت به «اجنبیه»: ظهار واقع نمی‌شود زیرا حرمت ابدی ندارد.

نسبت به «خواهر زن»: ظهار واقع نمی‌شود زیرا حرمت ابدی ندارد (حرمت خواهر زن تا وقتی است که با خواهر او در نکاح باشد)

نکته: اینکه جناب شهید اول از محرمات بالمصاهره فقط اخت الزوجة را ذکر کرده است و گفته واقع نمی‌شود، معلوم می‌شود به واقع شدن ظهار به واسطه محرّمات بالمصاهره تمایل دارد.

سؤال ۲: اگر به جای اینکه مرد ظهار کند، زن ظهار کرد، حکم چیست؟

پاسخ: ظهار واقع نمی‌شود. زیرا اصاله الاباحه داریم (همان استصحاب زوجیت)

۶

تطبیق دو سؤال در مورد صیغه ظهار

﴿ و (عطف به لا اعتبار (ظهار واقع نمی‌شود) بغیر لفظ الظهر) لا التشبيه * بالأب ﴾ وإن عيّن ظهره (ظهر اب) (یعنی بگوید انت علی کظهر ابی) ﴿ أو الأجنبيّة (عطف بر الاب) ﴾ وإن شاركا (اب و اجنبیه) في التحريم (اب و اجنبیه در تحریم شریکند با ام) ﴿ أو اُخت الزوجة ﴾ لأنّ تحريمها غير مؤبّد (تحریم خواهر زن تحریمی همیشگی نیست) (در زن اجنبیه نیز همین دلیل هست. یعنی زن اجنبیه حرمت ابدی بر انسان ندارد). ويفهم من تخصيصها (تخصیص مصنف اخت الزوجة را) بالذكر من بين المحرّمات بالمصاهرة الميل (نایئب فاعل یفهم) إلى التحريم بهنّ (محرمات بالمصاهره) (به واسطه مصاهره افراد مختلفی بر انسان حرام می‌شوند مثل مادر زن و خواهر زن و دختر زن و... ولی شهید اول فقط در اینجا اخت الزوجة را ذکر کرده‌اند. این نشان دهنده این است که ظهار به واسطه سایر محرمات بالمصاهره واقع می‌شود)، وإلّا لكان التمثيل بمن حرم منهنّ مؤبّداً أولى (یعنی اگر چنین عقیده نداشت بهتر بود که به مادر زن که حرمت ابدی دارد مثال بزند و نه به خواهر زن که حرمتش ابدی نیست) ﴿ أو مظاهرتها (زوجة) منه (زوج) ﴾ لأصالة عدم التحريم في ذلك كلّه (دلیل برای همه مواردی که در این چند سطر گفتیم: استصحاب حلیت زوجة برای زوج) و (عطف بر اصالة) كون التحريم حكماً شرعيّاً يقف على مورده (حرام شدن زن بر مرد، یک حکم شرعی است و باید بر مورد آن توقف کرد و پا را نباید فراتر گذاشت).

۷

منجّز بودن ظهار

سؤال: آیا برای واقع شدن صیغه ظهار، شرط است که صیغه ظهار «منجّز» باشد یا می‌تواند معلق بر «شرط و صفة» باشد؟

پاسخ: دو نظر است:

۱) ظهار باید منجّز باشد همانند طلاق معلق بودن آن بر شرط و صفة جایز نبود. به خاطر روایت.

نکته: مراد از شرط، آن امری است که ممکن است واقع بشود و ممکن است واقع نشود مثل برگشتن زید از سفر. ولی مراد از صفة آن امری است که آمدن و واقع شدن آن در آینده حتمی است مثل طلوع آفتاب.

۸

تطبیق منجز بودن ظهار

﴿ ولا يقع (ظهار) إلّامنجّزاً ﴾ غير معلّق على شرط ولا صفة (ظهار باید منجز باشد و اگر به صورت معلق بر شرط و صفت باشد واقع نمی‌شود)، كقدوم زيد (شرط) وطلوع الشمس (صفت)، كما لا يقع الطلاق معلّقاً إجماعاً (طلاق معلق و غیر منجز نیز واقع نمی‌شود)، وإنّما كان مثله (ظهار مثل طلاق است) لقول الصادق عليه‌السلام: «لا يكون الظهار إلّاعلى مثل موقع الطلاق (جایگاه ظهار مثل جایگاه ظهار است) » (بعدا خواهیم گفت که شرایط و ویژگی‌های ظهار هم به طلاق بسیار شباهت دارد) ولرواية القاسم بن محمّد قال: «قلت لأبي الحسن الرضا عليه‌السلام: إنّي ظاهرت من امرأتي (من نسبت به همسرم ظهار انجام دادم)، فقال لي: كيف قلت؟ قال: قلت: أنتِ عليَّ كظهر اُمّي إن فعلت كذا وكذا. فقال: لا شيء عليك (ظهار واقع نشده است) ولا تعد (دیگر همچین کاری نکن) » ومثله روى ابن بكير عن أبي الحسن عليه‌السلام.

لما قد عرفت من الملازمة (١).

ويمكن أن ينبّه بالأشهر على ثالث وهو اختصاص التشبيه بمن ذكر ، وهو محرّمات النسب والرضاع ، دون غيرهنّ (٢) لتخرج المحرّمات مؤبّداً بالمصاهرة ، فقد قيل بوقوعه بالتشبيه بهنّ للاشتراك في العلّة (٣) وهي التحريم المؤبَّد ، ولعموم قوله عليه‌السلام : «هو من كلّ ذي محرم» (٤) ولا ينافيه قوله بعد ذلك : «اُمّاً أو اُختاً أو عمّة» لأنّ ذكرهنّ للمثال لا للحصر؛ إذ المحرم النسبي أيضاً غير منحصر فيهنّ ، ولم يقل أحد باختصاص الحكم بالثلاثة. لكن المشهور عدم وقوعه متعلّقاً بهنّ (٥).

﴿ ولا اعتبار بغير لفظ الظهر من أجزاء البدن ، كقوله : أنت عليَّ كبطن اُمّي أو يدها أو رِجلها أو فرجها؛ لأصالة الإباحة وعدم التحريم بشيءٍ من الأقوال إلّا ما أخرجه الدليل ، ولدلالة الآية (٦) والرواية (٧) على الظَهر ، ولأنّه مشتقّ منه فلا يصدق بدونه.

__________________

(١) وهي قوله : والتحريم في الظهار بسبب النسب ثابت في الجملة إجماعاً فيثبت ...

(٢) اختاره الشيخ في المبسوط ٥ : ١٤٩ ـ ١٥٠ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٣٣٤ ، وابن الجنيد كما نقل عنه العلّامة في المختلف ٧ : ٤١٥ ، والمحقّق في الشرائع ٣ : ٦١.

(٣) القائل بذلك فخر الدين في شرحه [الإيضاح ٣ : ٤٠٩] (منه رحمه‌الله). وقاله العلّامة أيضاً في المختلف ٧ : ٤١٥.

(٤) تقدّم تخريجه في الهامش ٣ من الصفحة السابقة.

(٥) أي بالمحرّمات بالمصاهرة.

(٦) وهي قوله تعالى : (اَلَّذِينَ يُظٰاهِرُونَ مِنْ نِسٰائِهِمْ) المجادلة : ٣.

(٧) وهي رواية زرارة وجميل المتقدّم تخريجهما في الهامش ٤ من الصفحة ٤٠٦.

وقيل : يقع بجميع ذلك (١) استناداً إلى رواية ضعيفة (٢).

ولو علّقه بما يشمل الظهر ـ كالبدن والجسم ـ فالوجهان وأولى بالوقوع.

[شروطه واحكامه]

﴿ ولا التشبيه * بالأب وإن عيّن ظهره ﴿ أو الأجنبيّة وإن شاركا في التحريم ﴿ أو اُخت الزوجة لأنّ تحريمها غير مؤبّد. ويفهم من تخصيصها بالذكر من بين المحرّمات بالمصاهرة الميل إلى التحريم بهنّ ، وإلّا لكان التمثيل بمن حرم منهنّ مؤبّداً أولى ﴿ أو مظاهرتها منه لأصالة عدم التحريم في ذلك كلّه وكون التحريم حكماً شرعيّاً يقف على مورده.

﴿ ولا يقع إلّامنجّزاً غير معلّق على شرط ولا صفة ، كقدوم زيد وطلوع الشمس ، كما لا يقع الطلاق معلّقاً إجماعاً ، وإنّما كان مثله لقول الصادق عليه‌السلام : «لا يكون الظهار إلّاعلى مثل موقع الطلاق» (٣) ولرواية القاسم بن محمّد قال : «قلت لأبي الحسن الرضا عليه‌السلام : إنّي ظاهرت من امرأتي ، فقال لي : كيف قلت؟ قال : قلت : أنتِ عليَّ كظهر اُمّي إن فعلت كذا وكذا. فقال : لا شيء عليك

__________________

(١) قاله الشيخ في المبسوط ٥ : ١٤٩ ، والخلاف ٤ : ٥٣٠ ، المسألة ٩ من كتاب الظهار ، والنهاية : ٥٢٦ ، والقاضي في المهذّب ٢ : ٢٩٨ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٣٣٤ ، ونسبه في المختلف ٧ : ٤١٠ إلى الصدوق في المقنع ولكن لم نعثر فيه على ذلك.

(٢) هي رواية سدير عن الصادق عليه‌السلام ، الوسائل ١٥ : ٥١٧ ، الباب ٩ من كتاب الظهار ، الحديث ٢. وهي ضعيفة السند بسهل بن زياد وهو غالٍ ، وغياث بن إبراهيم وهو بتري ، ومحمّد بن سليمان وهو ضعيف أو مشترك بينه وبين الثقة ، وحال سدير إلى الضعف أقرب من غيره. راجع المسالك ٩ : ٤٧١.

(*) في (ق) و (س) : بالتشبيه.

(٣) الوسائل ١٥ : ٥١٠ ، الباب ٢ من كتاب الظهار ، الحديث ٣.

ولا تعد» (١) ومثله روى ابن بكير عن أبي الحسن عليه‌السلام (٢).

﴿ وقيل والقائل الشيخ (٣) وجماعة (٤) : ﴿ يصحّ تعليقه على الشرط وهو ما يجوز وقوعه في الحال وعدمه كدخول الدار ﴿ لا على ﴿ الصفة وهي ما لا يقع في الحال قطعاً ، بل في المستقبل كانقضاء الشهر ﴿ وهو قويّ لصحيحة حريز عن الصادق عليه‌السلام قال : «الظهار ظهاران : فأحدهما أن يقول : أنت عليَّ كظهر اُمّي ثمّ يسكت ، فذلك الذي يكفّر قبل أن يواقع ، فإذا قال : أنت عليّ كظهر اُمّي إن فعلتُ كذا وكذا ففعل ، وجبت عليه الكفّارة حين يحنث» (٥) وقريب منها صحيحة عبد الرحمن بن الحجّاج عنه عليه‌السلام (٦) أيضاً (٧) فخرج الشرط عن المنع بهما وبقي غيره على أصل المنع.

وأمّا أخبار المنع من التعليق مطلقاً فضعيفة جدّاً (٨) لا تعارض الصحيح ، مع

__________________

(١) و (٢) الوسائل ١٥ : ٥٣٠ ، الباب ١٦ من كتاب الظهار ، الحديث ٤ و ٣.

(٣) المبسوط ٥ : ١٥٠ ، والنهاية : ٥٢٥ ، والخلاف ٤ : ٥٣٥ ـ ٥٣٦ ، المسألة ٢٠ من كتاب الظهار.

(٤) مثل : الصدوق في المقنع : ٣٢٣ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٣٣٤ ، والمحقّق في الشرائع ٣ : ٦٢ والمختصر : ٢٠٥ ، والعلّامة في المختلف ٧ : ٤١٦ والقواعد ٣ : ١٧٢ ، وولده في الإيضاح ٣ : ٤١١ ، وابن فهد في المقتصر : ٢٨٩ وقال : هو المشهور.

(٥) و (٦) الوسائل ١٥ : ٥٣٠ ـ ٥٣١ ، الباب ١٦ من كتاب الظهار ، الحديث ٧ و ١.

(٧) أثبتنا «أيضاً» من (ع).

(٨) مثل رواية قاسم بن محمّد وابن بكير المتقدّم تخريجهما في الهامش ١ و ٢ ، ورواية ابن فضّال ، الوسائل ١٥ : ٥٣٢ ، الباب ١٦ من كتاب الظهار ، الحديث ١٣. وأمّا ضعف الروايات فلأنّ في سند الاُولى القاسم بن محمّد وهو مشترك بين الثقة والضعيف ، والأخيرتان مرسلتان وفي طريقهما ابن فضال وابن بكير وحالهما معلوم. راجع المسالك ٩ : ٤٧٩.