درس الروضة البهیة (بخش ۵) (الطلاق - الغصب)

جلسه ۱۵: احکام طلاق ۲: حکم سوم و چهارم

 
۱

خطبه

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

استثنا از حرمت اخراج زن

مطلب دوم از حکم دوم

بیان شد که آیه ۱ سوره طلاق در مورد خروج زن از منزل در طلاق رجعی بود. «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ ۖ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ». بحث اینکه خروج زن حرام است گذشت. حال مطلب دومی که می‌خواهیم بیان کنیم این است که مرد هم حق اخراج زن را از منزلش ندارد. مگر اینکه مرتکب فاحشه مبیّنه بشود. حال مرحوم شهید به این عبارت «الا ان یاتین بفاحشه مبینه» دو قید اضافه می‌کنند: «یجب بها الحد او توذی اهله».

سؤال۱: در صورتی که زن مرتکب فاحشه شود، کیفیت اخراج او چگونه خواهد بود؟

پاسخ: دو صورت متصور است:

۱) فاحشه‌ای مرتکب شود که مستوجب حد است: فقط به مقداری که برود بیرون و حدش را بخورد و برگردد. یعنی اخراج او از این باب نیست که برود بیرون و دیگر بر نگردد! بلکه برای اجرای حد بر اوست.

۲) موجب اذیت اهل خانه شود: اخراج او به این است که او را به خانه‌ای دیگر در شان او منتقل می‌کنند.

نکته۱: این اخراج از منزل در صورتی است که این زن توبه نکند. و الا اگر توبه کرد دو وجه دارد:

الف) برخی: باید برگردانده بشود به خانه اول.

ب) برخی: حتما لازم نیست به منزل اول برگردد. می‌تواند در همان منزل دوم به اسکانش ادامه دهد. (نظر شهید ثانی: این قول بهتر است. چون اولاً وقتی اذن بر اخراج زن صادر شد، این اذن اطلاق دارد و ثانیاً به توبه زن نمی‌توان اکتفا کرد).

سؤال۲: شهید اول این قید «یجب بها الحد» و «تؤذی اهله» از کجا آورده است؟

پاسخ: در قید «یجب بها الحد» ممکن است بگوییم مصنف عقیده دارد که به عملی فاحشه اطلاق می‌شود که حد شرعی داشته باشد (ظهور عرفی دارد در این معنا و نه لغوی). در قید «توذی اهله» هم ما دو روایت داریم که بر این مطلب دلالت می‌کنند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ (مرسله) عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فِي قَوْلِهِ تَعَالَى لاٰ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاٰ يَخْرُجْنَ إِلاّٰ أَنْ يَأْتِينَ بِفٰاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قَالَ أَذَاهَا لِأَهْلِ زَوْجِهَا وَ سُوءُ خُلُقِهَا.» حضرت این آیه را به سوء خلق زن تفسیر کردند.

نکته۲: هر دوی این روایات مرسله هستند و قاعدتا نباید آن‌ها بپذیریم. ولی شهید اول این دو را پذیرفته است. (شاد به خاطر اینکه عمل مشهور جابر ضعف سند است)

۴

تطبیق استثنا از حرمت اخراج زن

﴿ و ﴾ كما يحرم عليها الخروج (خارج شدن) ﴿ يحرم عليه الإخراج (خارج کردن) ﴾ لتعلّق النهي بهما في الآية ﴿ إِلاّٰ أَنْ يَأْتِينَ بِفٰاحِشَةٍ ﴾ مبيّنة ﴿ يجب بها الحدّ، أو تؤذي أهله (زوج) ﴾ بالقول (حرف‌های نامناسب) أو الفعل (شکستن اشیاء منزل)، فتُخرج في الأوّل لإقامته (الحد) ثمّ تردّ إليه (خانه) عاجلاً، وفي الثاني تخرج إلى مسكن آخر يناسب حالها من غير عود إن لم تتب، وإلّا (اگر توبه کرد) فوجهان، أجودهما جواز إبقائها في الثاني (یعنی برگرداندن زن واجب نیست)؛ للإذن في الإخراج معها (الاذیة) مطلقاً (چه توبه بکند و چه نکند)، ولعدم الوثوق بتوبتها (مؤید است و نه دلیل)؛ لنقصان عقلها ودينها. نعم يجوز الردّ، فإن استمرّت عليها وإلّا اُخرجت، وهكذا...

واعلم أنّ تفسير الفاحشة في العبارة بالأوّل (یجب بها الحد) هو ظاهر الآية (ظهور عرفی) ومدلولها لغة [مع] ما هو أعمّ منه. وأمّا الثاني (تؤذی اهله) ففيه روايتان مرسلتان والآية غير ظاهرة فيه، لكنّه مشهور بين الأصحاب (در صورتی که عمل اصحاب مستند به این روایت باشد). وتردّد في المختلف (علامه) لما ذكرناه (عدم ظهور آیه و ارسال روایت)، وله (تردید مختلف) وجه.

۵

حکم سوم و چهارم

حکم سوم

سؤال: امة ای که با اذن مولایش ازدواج می‌کند، نفقه‌اش با چه کسی است؟

پاسخ: اگر قرار باشد که نفقه کلا با زوج باشد، مشروط به «تمام التمکین» است. یعنی باید کنیز تمام روز و شب در اختیار زوج باشد و نیازی به پیش مولا رفتن نباشد. ولی اگر قرار باشد بخشی از روز را در نزد مولا باشد، باید نفقه او را مولا بدهد.

نکته: در صورتی که مولا از کنیز خواست که بخشی از روز را در خدمت او باشد، هم نفقه آن کنیز با مولا است و هم سکنی او! (البته مولا حق ندارد شب‌ها آن کنیز را نزد خود نگه دارد). این مطلب هم ارتباطی با طلاق ندارد. یعنی اگر لیلا و نهارا نزد زوج بود و آن زوج او را طلاق بدهد، تا زمانی که در عده رجعی است، زوج باید نفقه زن را بدهد.

حکم چهارم

زن مطلقه به طلاق بائن، نفقه ندارد مگر اینکه حامله باشد (مثل اینکه طلاق این زن، طلاق سوم او باشد). یعنی اگر حامله بود، تا زمان وضع حمل، باید نفقه و سکنی را زوج تامین کند. دلیل این مطلب، آیه ۶ طلاق است «وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّىٰ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ».

سؤال: این نفقه‌ای که شوهر باید در ایام حمل بدهد، نفقه زوجه است یا نفقه طفل؟

پاسخ: دو نظر در اینجاست:

۱) اشهر: نفقه برا ولد است. زیرا نفقه، وجودا و عدما، دائر مدار حمل است.

۲) برخی: نفقه برای مادر است. زیرا اگر نفقه برای حمل باشد، دوتا نتیجه دارد که هردو این نتایج باطل است (تالی فاسد دارد). اول اینکه اگر نفقه برای حمل باشد، در صورتی که حمل توانایی مالی داشته باشد، باید بگوییم نفقه بر مرد، دیگر واجب نیست! در حالی که چنین چیزی نیست. دوم اینکه اگر پدر فقیر بود، نفقه این کودک باید بر عهده پدربزرگ او باشد! این هم باطل است. پس معلوم می‌شود که نفقه، نفقه مادر است و نه بچه.

نکته: قائلین قول اول، می‌گویند ما این دو نتیجه‌ای که شما گرفتید را باطل نمی‌دانیم.

۶

تطبیق حکم سوم و چهارم

﴿ ويجب الإنفاق في ﴾ العدّة ﴿ الرجعيّة على الأمة (توسط زوج) ﴾ كما يجب على الحرّة ﴿ (شرط وجوب نفقه بر زوج به جای مولا) إذا أرسلها مولاها ليلاً ونهاراً ﴾ ليتحقّق به تمام التمكين، كما يشترط ذلك في وجوب الإنفاق عليها قبل الطلاق. فلو منعها (مولا کنیز را منع کند) ليلاً أو نهاراً أو بعض واحد منهما فلا نفقة لها ولا سكنى، لكن لا يحرم عليه إمساكها نهاراً للخدمة وإن توقّفت عليه (امساک) النفقة، وإنّما يجب عليه إرسالها ليلاً، وكذا الحكم قبل الطلاق.

﴿ ولا نفقة للبائن ﴾ طلاقها ﴿ إلّاأن تكون حاملاً ﴾ فتجب لها النفقة والسُكنى (عطف خاص بر عام) حتّى تضع؛ لقوله تعالى: (وَإِنْ كُنَّ أُولاٰتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتّٰى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ) ولا شبهة في كون النفقة بسبب الحمل، لكن هل هي له (الحمل) أو لها (زوجه)؟ قولان أشهرهما الأوّل (نفقه مال ولد است) للدوران وجوداً وعدماً كالزوجيّة.

ووجه الثاني (نفقه مال مادر است) أنّها لو كانت للولد لسقطت (نفقه) عن الأب بيساره (یعنی توانمندی حمل از حیث مالی) كما لو ورث أخاه لأبيه وأبوه قاتل لا يرث ولا وارث غير الحمل، ولوجبت على الجدّ مع فقر الأب، لكن التالي فيهما باطل فالمقدّم مثله. واُجيب بمنع بطلانه فيهما.

ولو لم تكن حالَ الطلاق في مسكن وجب العود إليه على الفور ، إلّاأن تكون في واجب كحجّ فتتمّه كما يجوز لها ابتداؤه. ولو كانت في سفر مباح أو مندوب ، ففي وجوب العود إن أمكن إدراكها جزءاً من العدّة ، أو مطلقاً أو تتخيّر بينه وبين الاعتداد في السفر ، أوجه : من إطلاق النهي عن الخروج من بيتها فيجب عليها تحصيل الكون به ، ومن عدم صدق النهي هنا لأنّها غير مستوطنة ، وللمشقّة في العود وانتفاء الفائدة حيث لا تدرك جزءاً من العدّة. كلّ ذلك مع إمكان الرجوع وعدم الضرورة إلى عدمه.

﴿ و كما يحرم عليها الخروج ﴿ يحرم عليه الإخراج لتعلّق النهي بهما في الآية ﴿ إِلاّٰ أَنْ يَأْتِينَ بِفٰاحِشَةٍ مبيّنة ﴿ يجب بها الحدّ ، أو تؤذي أهله بالقول أو الفعل ، فتُخرج في الأوّل لإقامته ثمّ تردّ إليه عاجلاً ، وفي الثاني تخرج إلى مسكن آخر يناسب حالها من غير عود إن لم تتب ، وإلّا فوجهان ، أجودهما جواز إبقائها في الثاني؛ للإذن في الإخراج معها مطلقاً ، ولعدم الوثوق بتوبتها؛ لنقصان عقلها ودينها. نعم يجوز الردّ ، فإن استمرّت عليها وإلّا اُخرجت ، وهكذا ...

واعلم أنّ تفسير الفاحشة في العبارة بالأوّل هو ظاهر الآية (١) ومدلولها لغة [مع] (٢) ما هو أعمّ منه. وأمّا الثاني ففيه روايتان مرسلتان (٣) والآية غير ظاهرة

__________________

(١) وهي قوله تعالى : (إِلاّٰ أَنْ يَأْتِينَ بِفٰاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ) الطلاق : ١.

(٢) كُتب عليه في (ش) : ل ، والأوفق للعبارة إسقاطه.

(٣) وهما مرويّتان عن الرضا عليه‌السلام في الوسائل ١٥ : ٤٣٩ ، الباب ٢٣ من أبواب العدد ، الحديث ١ و ٢.

فيه ، لكنّه مشهور بين الأصحاب. وتردّد في المختلف (١) لما ذكرناه ، وله وجه.

﴿ ويجب الإنفاق في العدّة ﴿ الرجعيّة على الأمة كما يجب على الحرّة ﴿ إذا أرسلها مولاها ليلاً ونهاراً ليتحقّق به تمام التمكين ، كما يشترط ذلك في وجوب الإنفاق عليها قبل الطلاق. فلو منعها ليلاً أو نهاراً أو بعض واحد منهما فلا نفقة لها ولا سكنى ، لكن لا يحرم عليه إمساكها نهاراً للخدمة وإن توقّفت عليه النفقة ، وإنّما يجب عليه إرسالها ليلاً ، وكذا الحكم قبل الطلاق.

﴿ ولا نفقة للبائن طلاقها ﴿ إلّاأن تكون حاملاً فتجب لها النفقة والسُكنى حتّى تضع؛ لقوله تعالى : (وَإِنْ كُنَّ أُولاٰتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتّٰى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ) (٢) ولا شبهة في كون النفقة بسبب الحمل ، لكن هل هي له أو لها؟ قولان أشهرهما الأوّل (٣) للدوران وجوداً وعدماً كالزوجيّة.

ووجه الثاني أنّها لو كانت للولد لسقطت عن الأب بيساره كما لو ورث أخاه لأبيه وأبوه قاتل لا يرث ولا وارث غير الحمل ، ولوجبت على الجدّ مع فقر الأب ، لكن التالي فيهما باطل فالمقدّم مثله. واُجيب بمنع بطلانه فيهما (٤).

وتظهر فائدة القولين في مواضع :

منها : إذا تزوّج الحرّ أمةً شرط مولاها رقّ الولد وجوّزناه. وفي العبد إذا

__________________

(١) المختلف ٧ : ٤٩٢.

(٢) الطلاق : ٦.

(٣) وهو مذهب الشيخ في المبسوط ٦ : ٢٨ ، والقاضي في المهذّب ٢ : ٣٤٨ ، واختاره العلّامة في المختلف ٧ : ٤٩٥ ، ونسبه إلى ظاهر كلام ابن حمزة ، اُنظر الوسيلة : ٣٢٨. والثاني هو المنسوب إلى ابن زهرة ، اُنظر الغنية : ٣٨٥.

(٤) أجاب عنه الشيخ في المبسوط ٦ : ٢٩.