اختلاف پنجم: مقدار مبیع
همان اختلافی که در مقدارِ ثمن بود[۱]، این بار در مقدار مبیع مطرح است. برای مثال، بایع و مشتری هر دو اصلِ معامله را قبول دارند و همچنین قبول دارند که ثمن معامله 100 تومان بوده است، ولی اختلاف دارند که مبیع، 100 کیلو برنج بوده است یا 120 کیلو؟ شهید میفرمایند: در صورت به وجود آمدن این اختلاف، قولِ دوم در اختلافِ اول را در اینجا میآوریم یعنی: اصلِ عدمِ زیاده را جاری میکنیم. یعنی در مثال بالا، هر کسی که ادّعای 100 کیلو برنج را میکند، قولش مطابق اصل خواهد بود و حرفِ او با قسم مقدّم میشود. معمولا در اینگونه موارد، بایع مدّعی 100 کیلو و نافی 20 کیلو اضافه تر است و لذا قولِ او میشود مطابق اصل و با قسم، حرفِ او مقدم میشود.
سؤال1: چرا فقط قولِ دوم در اختلاف اوّل را مطرح کردید؟ چرا قولِ اول را مطرح نکردید؟
پاسخ: زیرا مبنای قولِ اول در اختلافِ اول یک روایت بود که مربوط به اختلاف در مقدارِ ثمن بود و نه اختلافِ در مقدار مبیع.
نکته1: کسی که در اختلاف اول به قولِ سوم قائل شده باشد (تحالف) در اینجا هم باید به تحالف قائل شود.
سؤال2: در این اختلاف، آیا بین اینکه مبیع کلّی باشد یا شیء معیّن خارجی باشد تفاوتی وجود دارد؟ (یک موقع بایع به مشتری میگوید: «من 100 کیلو برنج کلّی به تو فروختم» و مشتری میگوید: «خیر! من 120 کیلو برنج کلّی از تو خریدم». امّا یکبار بایع به مشتری میگوید: «من این دو کیسه 50 کیلویی را به تو فروختم» ولی مشتری میگوید: «خیر! علاوه بر این دو کیسه 50 کیلویی، یک کیسه 20 کیلویی دیگر هم بود»)
پاسخ: شهید میفرمایند در این حکمی که ما دادیم، تفاوتی نمیکند زیرا در حکمی که ما دادیم (اصل عدم زیاده است) تفاوتی بین کلّی و معیّن وجود ندارد.
سؤال3: اگر اختلاف، هم در مبیع بود و هم در ثمن، تکلیف چیست؟ (مثال: بایع میگوید: «من 100 کیلو برنج را به 100 تومان به مشتری فروختم» و مشتری میگوید: «120 کیلو فروخته است به 110 تومان»)[۲]
پاسخ: در صورتی که هم در ثمن و هم مثمن اختلاف شود، باید سراغ «تحالف» رفت. یعنی هر دو قسم میخورند و بیع باطل میشود.
اختلاف ششم: تعیین مبیع
برای مثال مشتری میگوید: «من این موبایل را خریدم» ولی بایع میگوید: «خیر! تو این موبایل دیگر را خریدی». یعنی دیگر در مقدارِ مبیع و ثمن اختلافی نیست! بلکه اختلافِ در اصلِ جنسی است که خریداری شده است. شهید عقیده دارند که در این صورت، حکم «تحالف» است و بیع باطل میشود. زیرا حداقلّ و قدرمتیقّنی وجود ندارد تا بتوان در مازاد آن اصلِ عدم زیاده را جاری کرد. در واقع هر کدام از طرفین، ادّعایی دارند که طرفِ مقابل آن را ردّ میکند.
سؤال1: چرا با تحالف بیع باطل میشود؟
پاسخ: در کتاب القضاء خواندهایم که: ما دو مدل قسم داریم:
الف) قسمی که برای منکر است: این قسم، برای نفْی ادّعای مدّعی است (مضمون قسم منکر، همیشه باید نفی ادّعای مدّعی باشد)
نکته: در تحالف، لازم نیست که هر کدام از طرفین، علاوه بر قسم خوردن بر نفیِ ادّعای طرف مقابلشان، بر اثباتِ ادّعای خود نیز قسم بخورند.
ب) قسمی که با نکول اتّفاق میافتد: توضیح آن در ادامه خواهد آمد.
سؤال2: در تحالف، کدام یک از طرفین باید اوّل قسم بخورد؟
پاسخ: هر کسی که اوّل ادّعای خود را مطرح کرده است، طرفِ مقابلِ او باید اول قسم بخورد.
سؤال3: آیا در اینکه در تحالف، چه کسی اول قسم بخورد تفاوتی وجود دارد؟
پاسخ: بله. اگر شخصِ اول قسم بخورد و دوّمی نکول از قسم کند، دو قول در مورد نکول بیان شده است:
1. قاضی علیه کسی که نکول کرده است حکم میکند. یعنی ادّعای کسی که اوّل قسم خورده است ثابت میشود.
2. با صرفِ نکول، کار تمام نمیشود! زیرا در صورت نکول، قسم به طرفِ مقابل بر میگردد. یعنی دوباره شخصِ اول باید قسم بخورد ولی این بار قسمِ او باید برای اثباتِ ادّعای خودش باشد.