مرحوم شیخ میفرمایند این دو استصحابی که در مقابل هم هستند، تقسیمات زیادی دارند و در رسائل، پنج تقسیم را ذکر کردهاند:
تقسیم اول: هر دو استصحاب موضوعی هستند و یا هر دو حکمی هستند و یا مختلف هستند.
مثال برای جایی که هر دو موضوعی هستند: آبی است که قبلا کر نبود و بعد کر شد و همین آب ملاقات با نجاست کرد، نمیدانیم اول کر شد بعد ملاقات کرد یا برعکس که دو استصحاب داریم: استصحاب عدم کریت تا زمان ملاقات؛ استصحاب عدم ملاقات تا زمان کریت.
مثال برای جایی که دو استصحاب حکمی باشند: لباسی است که نجس است و با این آب شسته میشود و شک داریم که لباس طاهر شد یا نه و این این آب نجس شده است یا نه، استصحاب نجاست ثوب و استصحاب طهارت آب تعارض میکنند.
مثلا برای مختلف: پوستی که در راه افتاده و شک در طهارت آن داریم و این شک ناشی از این است که تذکیه شده یا خیر. استصحاب عدم تذکیه و استصحاب طهارت پوست با هم متعارضین که اولی موضوعی است و دومی حکمی است.
تقسیم دوم: هر دو استصحاب وجودی هستند یا عدمی هستند و یا مختلف هستند.
مثال برای وجودی: مثل استصحاب طهارت آب و نجاست ثوب.
مثال برای عدمی: مثل عدم کریت و عدم ملاقات.
مثال برای مختلف: مثل عدم تذکی و طهارت جلد.
تقسیم سوم: هر دو استصحاب در یک موضوع جاری میشوند و یا در دو موضوع جاری میشوند.
دو استصحاب در یک موضوع: این کشمش زمانی که جوش میآید حرام میشود یا خیر که دو استصحاب است: استصحاب حلیت قبل از غلیان؛ استصحاب حرمت تعلیقیه (حرمت انگور در فرض غلیان و همین در کشمش استصحاب میشود) و هر دو در کشمش است.
دو استصحاب در دو موضوع: مثل استصحاب عدم ملاقات و عدم کریت.
تقسیم چهارم: تعارض این دو استصحاب از خودشان ناشی شده است و یا از امر خارجی ناشی شده است.
مثال برای ناشی از خودشان: مثل استصحاب در کشمش.
مثال برای ناشی از خارج: مثل استصحاب عدم کریت و عدم ملاقات.
حال این تقسیمات تاثیری در تعارض دو استصحاب ندارد و فقط یک تقسیم تاثیر دارد و آن تقسیم پنجم است.
تقسیم پنجم: گاهی شک در یکی مسبب از دیگری است و گاهی شک در هر دو مسبب از امر سوم است.
این تقسیم در حکم تعارض تاثیر دارد.
اما اینکه هر کدام مسبب از دیگری باشند، غیر معقول است، چون مسبب نمیتواند سبب باشد.
اشکال: امکان دارد هر کدام از دو استصحاب مسبب از دیگری باشند مثل عامین من وجهین مولا میگوید اکرم العالم و بعد میگوید لا تکرم الفاسق، که در عالم فاسق تعارض میکنند، یعنی اکرم العالم میگوید عالم فاسق مال من است و لا تکرم تخصیص خورده است و لا تکرم میگوید عالم فاسق مال من است و اکرم تخصیص خورده است، پس اصالت العموم هر کدام با یکدیگر تعارض دارند و شک در هر کدام مسبب از دیگری است.
رد: هر دو شک ناشی از امر ثالث است و آن علم اجمالی میباشد.
اما صورت اول: شک در یکی از دو استصحاب، مسبب از دیگری باشد، مثل پوستی که در جایی افتاده است که مسبب از تذکیه و عدم تذکیه است.
در این صورت، استصحاب سببی مقدم است به چهار دلیل:
دلیل اول: اجماع