درس فرائد الاصول - استصحاب

جلسه ۳۳: ادله حجیت استصحاب ۷

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

۲

سیر بحث

آنچه در گذشته بیان کردیم: بحث ما در صحیحه سوم زراره بود؛ امام علیه السلام در این صحیحه درباره کسی که شک می‌کند بین سه و چهار می‌فرماید «قام فأضاق الیها اُخری و لا ینقض یقین بالشک». در این صحیحه چهار احتمال است:

احتمال اول: اولین احتمال را بیان کردیم و گفتیم که بر این احتمال اشکالات فراوانی وارد است که مرحوم شیخ (ره) فقط چهار اشکال را بیان فرموده بودند.

احتمال دوم: این احتمال را هم بیان کردیم.

احتمال سوم: صاحب فصول می‌فرماید از این صحیحه دو چیز استفاده می‌شود:

۱. از «لا ینقض الیقین بالشک»؛ حجیّت استصحاب فهمیده می‌شود. یعنی امام علیه السلام با این فقره می‌خواهد بفرماید اگر کسی یقین سابق دارد و شک لاحق دارد، حق ندارد با این شک یقین سابقش را نقض کند و باید طبق یقین سابق عمل کند. بنابراین اگر کسی شک می‌کند که رکعت چهارم نمازش را خوانده با نه، به مجرد شک حق ندارد بناء بگذارد بر اینکه من این رکعت را خواندم بلکه باید رکعت چهارم را بخواند؛ اما این فقره دیگر نمی‌گوید این یک رکعت را باید چگونه بخواند.

اگر بگوئیم «لا ینقض الیقین بالشک» دلیل بر حجیّت استصحاب است، مراد از یقین، یقین به عدم اتیان اکثر است و مراد از شک، شک در اتیان أکثر است.

۲. طریقه شیعه. یعنی لا ینقض الیقین بالشک، می‌گوید این شخص شاک باید رکعت چهارم را بخواند اما نحوه خواندن رکعت چهارم چگونه است ساکت است؛ اما فقرات بعدی روایت مانند «لا یخلط أحدهما بالآخر» نحوه خواندن رکعت چهارم را برای ما مشخص می‌کند، به این صورت که نباید این رکعت مشکوکه را داخل در رکعات متیقنه بکند؛ یعنی همان چیزی که شیعه به آن معتقد است که یقین را بر أکثر می‌گذارد و نمازش را تمام بخواند و یک زکعت مشکوکه را به صورت نماز احتیاط بخواند.

اشکال مرحوم شیخ: این طریق هم باطل است زیرا خلاف ظاهر است؛ چون ظاهر روایت این است که تکرار امام علیه السلام (هفت جمله) در مقام بیان یک چیز است نه اینکه بعضی از فقراتش مانند «لا ینقض الیقین بالشک» در مقام بیان حجیّت استصحاب باشد و بعضی از فقراتش مانند «لا یدخل أحدهما» در مقام بیان چیز دیگر مانند نحوه عمل شاک باشد.

۳

بیان نکته

نکته: از این سه احتمالی که بیان کردیم احتمال اول را به جهت اشکالات وارده کنار بگذارید، و لذا امر دائر می‌شود بین احتمال دوم و سوم؛ از بین این دو احتمال، احتمال دوم أقوی است و أرجحیّت دارد زیرا احتمال سوم خلاف ظاهر است؛ پس صحیحه را حمل می‌کنیم بر احتمال دوم و اگر صحیحه را حمل کردیم بر احتمال دوم دیگر حجیّت استصحاب اثبات نمی‌شود و اگر کسی اصرار کند بر اینکه بین احتمال دوم و سوم هیچکدام أرجحیّت بر دیگری ندارد؛ در اینجا روایت مجمل می‌شود و اگر روایت مجمل شد دیگر حجیّت استصحاب را اثبات نمی‌کند.

۴

احتمال چهارم در صحیحه سوم زراره

احتمال چهارم: صاحب فصول (ره) می‌فرماید این صحیحه دلیل بر حجیّت دو قاعده است:

۱. حجیّت قاعده اشتغال در مورد روایت (شک بین سه و چهار) کسی که شک دارد بین رکعت سه و چهار باید احتیاط کند؛ احتیاط در این است که بناء را بگذارد بر أکثر و نماز را تمام کند و یک رکعت نماز احتیاط بخواند. حال اگر بگوئیم این صحیحه دلیل بر حجیّت قاعده احتیاط است مراد از یقین، یقین به برائت است و مراد از شک، شک در برائت است.

۲. حجیّت قاعده استصحاب نسبت به موارد دیگر (مانند اینکه من یقین دارم که نماز در عصر حضور واجب تعیینی بوده و الآن شک دارم که آیا واجب است یا خیر؟.) این صحیحه در این مورد حجیّت استصحاب را اثبات می‌کند. در این صورت مراد از یقین، یقین سابق است و مراد از شک، شک لاحق است.

پس طبق سخن صاحب فصول (ره) که عبارت لا ینقض الیقین بالشک، هم دلیل بر اشتغال است و هم دلیل بر قاعده استصحاب است؛ حال اگر دلیل بر حجیّت هر دو قاعده است پس مراد از یقین باید دو چیز باشد: ۱. یقین به برائت. ۲. یقین سابق. و مراد از شک هم باید دو چیز باشد: ۱. شک در برائت. ۲. شک لاحق. و این می‌شود استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا و استعمال لفظ در أکثر از یک معنا هم جایز نیست مگر اینکه کسی قائل به قول امام علیه السلام باشد.

اگر کسی قائل شود که در اینجا جامع وجود دارد میان این دو معنا و می‌گوئیم لا ینقض الیقین بالشک اشتعمال شده است در این قدر جامع؛ و در این صورت استعمال لفظ در بیشنتر از یک معنا هم نیست.

جواب: این هم صحیح نیست؛ زیرا بین قاعده استصحاب و قاعده اشتغال قدر جامعی وجود ندارد؛ زیرا در قاعده اشتغال با قطع نظر از حالت سابقه است و با در نظر گرفتن این فاعده است که دفع ضرر محتمل واجب است؛ و در قاعده استصحاب دقیقاً این امر بالعکس است یعنی با در نظر گرفتن حالت سابقه است و با قطع نظر از اینکه دفع ضرر محتمل واجب است.

۵

نتیجه در احتمالات وارده در صحیحه سوم زراره

نتیجه: بحث ما در صحیحه سوم زراره بود؛ گفتیم در این صحیحه چهار احتمال است؛ احتمال اول و سوم و چهارم این صحیحه دلیل بر حجیّت استصحاب هست و لکن این سه احتمال باطل است. طبق احتمال دوم که احتمال قوی بود این صحیحه دلیل بر حجیّت استصحاب نبود.

۶

روایت چهارم: موثقه اسحاق بن عمار

موثقه اسحاق بن عمار: امام علیه السلام می‌فرماید: «اذا شککت فابنی علی الیقین» راوی می‌گوید من به حضرت عرض کردم که این قانون است، حضرت فرمودند بله ایت قانون است.

در این روایت هم دو احتمال است که إن شاء الله بیان خواهیم کرد.

۷

تطبیق عبارت اشکال بر احتمال سوم در صحیحه سوم زراره

(جواب از احتمال سوم:) ففيه (احتمال سوم): من المخالفة لظاهر الفقرات الستّ أو السبع ما لا يخفى على المتأمّل؛ فإنّ مقتضى التدبّر (تفکر) في الخبر (صحیحه) أحد معنيين:

(معنای اول:) إمّا الحمل على التقيّة (احتمال اول)، و قد عرفت مخالفته (حمل بر تقیه) للاصول (اصل عدم تقیه) و الظواهر. (معنای دوم:) و إمّا حمله (خبر) على وجوب تحصيل اليقين بعدد الركعات على الوجه الأحوط (احتمال دوم: که مراد از رکعت، رکعت منفصله است و بناء را بر أکثر بگذاریم)(مراد از علی الأحوط نماز احتیاط نیست، بلکه مراد اینست که شما بنآء را بر أکثر بگذار و نماز احتیاط بخوان)

۸

تطبیق عبارت نکته:

(نکته:) و هذا الوجه (احتمال دوم) و إن كان بعيدا في نفسه (ذاتاً)، لكنّه (احتمال دوم) منحصر (متیقن است) بعد عدم إمكان الحمل (حمل صحیحه) على ما يطابق الاستصحاب، و لا أقلّ من مساواته (مساوات دارد احتمال دوم) لما (با احتمال سومی که) ذكره (احتمال سوم را) هذا القائل (صاحب فصول)، فيسقط الاستدلال بالصحيحة، خصوصا على مثل هذه القاعدة (قاعده استصحاب؛ که در کلیه أبواب فقه استفاده می‌شود).

۹

تطبیق عبارت احتمال چهارم

(احتمال چهارم:) و أضعف من هذا (احتمال سوم) دعوى‏: أنّ حملها (صحیحه) على وجوب تحصيل اليقين (یقین به برائت) في الصلاة بالعمل على الأكثر، و العمل على الاحتياط (نماز احتیاط) بعد الصلاة- على ما هو فتوى الخاصّة (شیعه) و صريح أخبارهم الآخر- لا ينافي (حمل) إرادة العموم من القاعدة (لا ینقض الیقین بالشک) لهذا (برای این قاعده اشتغال) و للعمل على اليقين السابق في الموارد الأخر.

و سيظهر اندفاعها (دعوا) بما سيجي‏ء في الأخبار الآتية: من عدم إمكان الجمع بين هذين المعنيين (قاعده اشتغال و قاعده استصحاب) في المراد من العمل على اليقين و عدم نقضه (لا ینقض الیقین بالشک).

۱۰

تطبیق عبارت روایت چهارم: موثقه اسحاق بن عمار

و ممّا ذكرنا (که مراد از یقین، یقین به برائت است) ظهر عدم صحّة الاستدلال (استدلال به استصحاب) بموثّقة عمّار عن أبي الحسن عليه السّلام: «قال: إذا شككت فابن على اليقين. قلت: هذا (بناء گذاشتن بر یقین) أصل؟. قال: نعم». (اشکال:) فإنّ جعل البناء على الأقلّ أصلا ينافي ما (بناء بر أکثر) جعله الشارع أصلا في غير واحد (بسیاری) من الأخبار، مثل: قوله عليه السّلام: «أجمع لك السهو كلّه في كلمتين: متى ما شككت فابن على الأكثر»، و قوله عليه السّلام فيما تقدّم: «أ لا اعلّمك شيئا... إلى آخر ما تقدّم».

تعيّن حملها حينئذ على التقيّة ، وهو مخالف للأصل.

ثمّ ارتكاب الحمل على التقيّة في مورد الرواية ، وحمل القاعدة المستشهد بها لهذا الحكم المخالف للواقع على بيان الواقع ـ ليكون التقيّة في إجراء القاعدة في المورد لا في نفسها ـ مخالفة اخرى للظاهر وإن كان ممكنا في نفسه.

مع أنّ هذا المعنى مخالف لظاهر صدر الرواية الآبي عن الحمل على التقيّة.

مع أنّ العلماء لم يفهموا منها إلاّ البناء على الأكثر.

إلى غير ذلك ممّا يوهن إرادة البناء على الأقلّ.

وأمّا احتمال (١) كون المراد من عدم نقض اليقين بالشكّ عدم جواز البناء على وقوع المشكوك بمجرّد الشكّ ـ كما هو مقتضى الاستصحاب ـ فيكون مفاده : عدم جواز الاقتصار على الركعة المردّدة بين الثالثة والرابعة ، وقوله : «لا يدخل الشكّ في اليقين» يراد به : أنّ الركعة المشكوك فيها المبنيّ على عدم وقوعها لا يضمّها إلى اليقين ـ أعني (٢) القدر المتيقّن من الصلاة ـ بل يأتي بها مستقلّة على ما هو مذهب الخاصّة.

ففيه : من المخالفة لظاهر (٣) الفقرات الستّ أو السبع ما لا يخفى على المتأمّل ؛ فإنّ مقتضى التدبّر في الخبر أحد معنيين :

__________________

(١) هذا الاحتمال من صاحب الفصول في الفصول : ٣٧١.

(٢) في (ه): «يعني».

(٣) في (ت) ، (ص) و (ظ): «لظواهر».

إمّا الحمل على التقيّة ، وقد عرفت مخالفته للاصول والظواهر.

وإمّا حمله على وجوب تحصيل اليقين بعدد الركعات على الوجه الأحوط ، وهذا الوجه وإن كان بعيدا في نفسه ، لكنّه منحصر بعد عدم إمكان الحمل على ما يطابق الاستصحاب ، ولا أقلّ من مساواته لما ذكره هذا القائل ، فيسقط الاستدلال بالصحيحة ، خصوصا على مثل هذه القاعدة.

وأضعف من هذا دعوى (١) : أنّ حملها على وجوب تحصيل اليقين في الصلاة بالعمل على الأكثر ، والعمل على الاحتياط بعد الصلاة ـ على ما هو فتوى الخاصّة وصريح أخبارهم الآخر ـ لا ينافي إرادة العموم من القاعدة لهذا وللعمل على اليقين السابق في الموارد الأخر.

وسيظهر اندفاعها بما سيجيء في الأخبار الآتية (٢) : من عدم إمكان الجمع بين هذين المعنيين في المراد من العمل على اليقين وعدم نقضه.

٤ ـ الاستدلال بموثّقة إسحاق بن عمّار والإشكال فيه

وممّا ذكرنا ظهر عدم صحّة الاستدلال (٣) بموثّقة عمّار (٤) عن أبي الحسن عليه‌السلام : «قال : إذا شككت فابن على اليقين. قلت : هذا أصل؟.

__________________

(١) الدعوى من صاحب الفصول أيضا في كلامه المشار إليه في الصفحة السابقة ، الهامش (١).

(٢) انظر الصفحة ٧٤.

(٣) استدلّ بها ـ فيما عثرنا ـ الفاضل الدربندي في خزائن الاصول ، فنّ الاستصحاب ، الورقة ١٣.

(٤) كذا ، والصحيح : «إسحاق بن عمار» كما في المصادر الحديثيّة.

قال : نعم» (١).

فإنّ جعل البناء على الأقلّ أصلا ينافي ما جعله الشارع أصلا في غير واحد من الأخبار ، مثل : قوله عليه‌السلام : «أجمع لك السهو كلّه في كلمتين : متى ما شككت فابن على الأكثر» (٢) ، وقوله عليه‌السلام فيما تقدّم :

«ألا اعلّمك شيئا ... إلى آخر ما تقدّم» (٣).

فالوجه فيه : إمّا الحمل على التقيّة ، وإمّا ما ذكره بعض (٤) الأصحاب (٥) في معنى الرواية : بإرادة البناء على الأكثر ، ثمّ الاحتياط بفعل ما ينفع (٦) لأجل الصلاة على تقدير الحاجة ، ولا يضرّ بها على تقدير الاستغناء.

نعم ، يمكن أن يقال بعدم الدليل على اختصاص الموثّقة بشكوك الصلاة ، فضلا عن الشكّ في ركعاتها ، فهو أصل كلّي خرج منه الشكّ في عدد الركعات ، وهو غير قادح.

لكن يرد عليه : عدم الدلالة على إرادة اليقين السابق على الشكّ ،

__________________

(١) الوسائل ٥ : ٣١٨ ، الباب ٨ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٢.

(٢) الوسائل ٥ : ٣١٧ ـ ٣١٨ ، الباب ٨ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ١ ، وفيه بدل «فابن على الأكثر» : «فخذ بالأكثر».

(٣) راجع الصفحة ٦٤.

(٤) لم ترد «بعض» في (ظ).

(٥) مثل : الحرّ العاملي في الوسائل ذيل الرواية ، والفاضل النراقي في مستند الشيعة ٧ : ١٤٥.

(٦) في (ظ): «ينتفع».