درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۷۸: زکات فطره (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

معنای زکاة الفطرة + زکات فطره بر چه کسانی واجب است.

فصل چهارم: زکات فطره

زکات فطره همان زکاتی است که باید انسان در روز عید فطر، به فقرا پرداخت کند. زکات فطره، زکات خاصی است و غیر از موارد هشتگانه‌ای است که در گذشته بیان شد.

معنای زکاة الفطرة:

کلمه فطرة، در لغت بر دو معنا اطلاق شده است.

۱) خلقت. مراد از کلمه زکاة الفطرة بر اساس معنای خلقت، زکات ابدان است. یعنی زکاتی که برای صحت و سلامتی بدن انسان تا سال آینده، پرداخت می‌شود. یعنی بدنی که مخلوق خداوند متعال است باید زکاتش را تا یکسال پرداخت کرد.

در مقابل این زکات، زکات هشت موردی است که در گذشته بیان شد که آن‌ها زکات الابدان نیست بلکه زکات الاموال است. یعنی برای این که آن مال را پاک کنیم و حلال کنیم باید زکات را پرداخت کنیم.

۲) اسلام. اگر معنای اسلام را مورد نظر بدانیم باید قائل شد که مراد از زکاة الفطرة، زکات دین اسلام است. بنابراین، معنا چنین می‌شود که اگر کسی قبل از هلال ماه شوال مسلمان باشد، زکات فطره بر او واجب می‌باشد.

البته باید توجه داشت که در صفحه بعد خواهیم بیان کرد که زکات فطره بر کافر همانند مسلمان واجب است؛ از باب این که کافر همانند مسلمان مکلف به فروع است. هرچند که اگر کافر در حال کفر، عبادتی را انجام دهد، از پذیرفته نمی‌شود اما اگر کافر بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شود، با این که قبل از هلال کافر بوده و زکات فطره بر او واجب بوده است؛ اما زکات فطره از او ساقط می‌شود. برخلاف کافری که قبل از هلال ماه شوال، مسلمان شده باشد. در این صورت زکات فطره هم بر او واجب بوده است و هم از او ساقط نمی‌شود.

بنابراین، این که مرحوم شهید می‌فرماید: اگر کسی قبل از هلال ماه شوال مسلمان شود، زکات فطره بر او واجب می‌باشد، مراد آن است که واجب است و ساقط هم نمی‌شود. برخلاف کافری که بعد از هلال ماه شوال مسلمان می‌شود که زکات فطره بر او واجب بوده است اما بعدا از او ساقط می‌شود.

لذا مرحوم نراقی، عبارت وجبت علی من أسلم قبل الهلال را چنین معنا فرموده است: بغی وجوبها و ثبت. یعنی وجبت به معنای بقاء وجوب و عدم اسقاط وجوب است. یعنی وجوب که وجود دارد؛ بعدا هم ساقط نمی‌شود.

زکات فطره بر چه کسانی واجب است؟

زکات فطره بر کسی واجب است که چهار شرط داشته باشد.

۱) شخص بالغ باشد. این بدان معنا است که بر صبی زکاة الفطرة واجب نیست. یعنی واجب نیست که خود صبی این زکات را پرداخت کند.

۲) شخص عاقل باشد. یعنی زکات فطره بر مجنون واجب نیست.

۳) شخص حر باشد. یعنی فطریه بر عبد واجب نیست.

فطریه صبی، مجنون و عبد، بر کسی واجب است که خرجی این‌ها را می‌دهد. البته به شرطی که خرجی دهنده به این‌ها خودش شرایط وجوب زکات را داشته باشد. در آینده بیان خواهد شد که یکی از شرایط این است که شخص، فقیر نباشد. والّا اگر کسی که خرجی این‌ها را پرداخت می‌کند، فقیر باشد، طبیعتا بر او هم واجب نخواهد بود.

نسبت به عبد، تفاوتی نمی‌کند که قن باشد. یعنی عبدی که خالص در عبد بودن است و مدبر و کاتب نیست. یا عبد مدبر باشد یا عبد مکاتب باشد. البته مرحوم شهید در خصوص مکاتب می‌فرماید: اگر مکاتب مطلق باشد و بعضی از عبد آزاد شده باشد. مکاتب مطلق یعنی عبد مکاتبی که با مولای خودش قرارداد کتابت دارد. یعنی قراردادی بسته است که مثلا ۶ میلیون به مولا پرداخت می‌کند و او را آزاد کند. گاهی شرط می‌کنند که تا تمام ۶ میلیون را پرداخت نکند، هیچ مقدار از عبد آزاد نمی‌شود. اگر چنین شرطی وجود داشته باشد، عبد مکاتب مشروط می‌شود. اما اگر چنین شرطی نکرده باشد، عبد مکاتب مطلق می‌شود. عبد مکاتب مطلق، به نسبه پولی که به مولا پرداخت می‌کند، به همان نسبه آزاد می‌شود. لذا اگر از ۶ میلیون، ۳ میلیون را پرداخت کرده باشد، نصفش آزاد می‌شود. لذا مرحوم شهید در خصوص مکاتب می‌فرماید: اگر مکاتب مطلق باشد و بعضی از او آزاد شده باشد، به نسبت آن مقدار آزاد شده، زکات فطره بر عهده خود عبد می‌باشد. البته به شرطی که خرجی عبد برعهده خودش باشد والا اگر خرجی او بر عهده دیگری باشد، طبیعتا همان کسی که خرجی او را می‌دهد، زکات فطره را نیز باید پرداخت کند. اما نسبت به آن مقداری که هنوز آزاد نشده است و همچنین نسبت به عبد مکاتب مشروط که هنوز هیچ مقداری از آن آزاد نشده است، دو نظر وجود دارد که ایشان می‌فرماید اشهر القولین آن است که زکات فطره بر عهده مولا است. البته در صورتی که نان خور غیر مولا نباشد و الا اگر غیر مولا هزینه‌های او را پرداخت می‌کند، طبیعتا زکات فطره بر عهده همان کسی است که خرجی او را پرداخت می‌کند.

۴) زکات دهنده باید مالک مؤونه سال خودش باشد، فعلا یا بالقوه. این شرط بدان معنا است که شخصی که فقیر است و مؤونه سال خودش را بالفعل یا بالقوه ندارد، خودش استحقاق دریافت زکات فطره را دارد و می‌تواند از دیگران زکات فطره بگیرد. لذا پرداخت زکات فطره بر این شخص واجب نیست. نه لازم است که برای خودش زکات فطره را پرداخت کند و نه برای کسانی که نان خور او محسوب می‌شود.

نکته: کسی که مالک مؤونه سال خویش است، اگر دقیق به اندازه مؤونه سال دارد و هیچ چیزی بیشتر یا کمتر از مؤونه سال ندارد. کسی که چنین است، فقیر محسوب نمی‌شود. اگر این شخص بخواهد زکات فطره را از مؤونه سالی که دارد پرداخت کند، بعد از پرداخت زکات فطره، از مؤونه سال کم می‌شود و به فقیر تبدیل می‌شود. مرحوم شهید می‌فرماید: هرچند که از مؤونه سالش کم شود، اما بازهم باید زکات فطره را پرداخت کند. چون مؤونه سال را دارد و فقیر نیست، زکات فطره بر او واجب می‌شود و چون واجب است باید آن را پرداخت کند، هرچند که با پرداخت، به فرد فقیر تبدیل شود.

باید توجه داشت که مکلف هم برای خودش باید زکات فطره را پرداخت کند و هم برای کسی که نان خور او حساب می‌شود. به تعبیر فقهی باید زکات فطره، عیال خودش را نیز پرداخت کند. خواه عیال او، افراد واجب النفقه او باشند. مثل زوجه و فرزندان. یا واجب النفقه نیستند و تبرعا خرجی او را می‌دهد. مثل میهمان یا ایتامی را تحت سرپرستی دارد و مخارج آن‌ها را پرداخت می‌کند.

آنچه در میهمان و امثال او معتبر است، این است که اسم عیال و نان خور، بر آن‌ها صدق کند قبل از هلال ماه شوال. یعنی صرف این که پیش از هلال ماه شوال به او عیال بگویند، زکات فطره بر میزبان واجب می‌شود.

هنگامی که بر خرجی دهنده، زکات واجب شد، از خود نانخور، ساقط می‌شود. یعنی اگر کسی بر شخص دیگر میهمان شد و نان خور او محسوب شد؛ هنگامی که پرداخت زکات بر میزبان واجب شد، دیگر لازم نیست که میهمان برای خودش فطریه پرداخت کند. حتی اگر میزبان، شخص مقیّدی نیست و قصد دارد که فطریه را پرداخت نکند. در این صورت هم بر میهمان واجب نیست که فطریه را پرداخت کند. زیرا این فطریه بر ذمه میزبان است. علاوه بر این که هرچند که میهمان، زکات فطره خویش را پرداخت کند، از عهده میزبان ساقط نمی‌شود. مگر آن که میهمان با اذن میزبان، فطریه را پرداخت کند.

تنها در مورد زوجه و عبد که فطریه آن‌ها بر عهده شوهر و مولا است، نان خور بودن، شرط نیست. یعنی حتی اگر خرجی زوجه و عبد را خودشان پرداخت کنند؛ بازهم بر مولا و شوهر واجب است که فطریه را پرداخت کنند. مگر آن که شخص ثالثی، خرجی این‌ها را پرداخت می‌کند. مثلا زوجه، نان خور پدرش شده است یا شخص خیّری، مخارج عبد را پرداخت می‌کند. در این صورت که شخص ثالث مخارج را پرداخت می‌کند، فطریه بر عهده آن شخص ثالث می‌باشد.

البته باز باید توجه داشت که زکات زوجه در صورتی بر عهده زوج است که واجب النفقه زوج باشد. لذا اگر زوجه ناشزه باشد که نفقه او بر عهده زوج نیست. یا زوجه صغیره باشد که نفقه او بر عهده زوج نیست. در این صورت زکات بر عهده زوج نخواهد بود.

۴

تطبیق معنای زکاة الفطرة + زکات فطره بر چه کسانی واجب است.

﴿ الفصل الرابع ﴾

﴿ في زكاة الفطرة ﴾

وتطلق على الخلقة، وعلى الإسلام. (اطلاق می‌شود کلمه فطرة در لغت هم بر خلقت و هم بر اسلام) والمراد بها على الأوّل (مراد از زکات فطرت، طبق معنای اول که فطرت را به معنای خلقت بدانیم، مراد) زكاة الأبدان (زکات الابدان است. بدن انسان یکی از مخلوقات خداوند است که در) مقابل المال (مقابل زکات المال قرار دارد. زکات المال آن نه موردی بود که در گذشته بیان شد. لذا یک زکات ابدان وجود دارد که زکاتی است که برای صحت و سلامتی بدن انسان تا سال آینده پرداخت می‌شود. یک زکات اموال وجود دارد که مال را پاک می‌کند که زکات آن نه موردی است که در گذشته بیان شد.)، وعلى الثاني (طبق معنای دوم که گفته شد، فطرة، به معنای اسلام است؛ مراد) زكاة الدين والإسلام (از زکات فطره، زکات دین و اسلام است. زکات دین و اسلام است، به چه معنا است؟ می‌فرماید:)، ومن ثمّ وجبت (زکاة الفطرة) على من أسلم قبل الهلال. (واجب است زکات الفطرة بر کسی که مسلمان می‌شود قبل از هلال. این که می‌فرماید واجب است به این معنا نیست که بر کافر واجب نیست. بلکه بر کافر هم واجب است و تنها تفاوت در این است که کافر قبل از هلال ماه شوال، مسلمان شد، واجب می‌شود و وجوبش باقی می‌ماند. اما اگر کافر بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شود، هرچند که زکات فطره بر کافر تعلق می‌گیرد و واجب است که پرداخت شود اما چون بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شده است، از او ساقط می‌شود. لذا وجبت را مرحوم نراقی چنین معنای می‌کند: بقی وجوبها و ثبت. یعنی واجب می‌شود بر کسی که اسلام آورده قبل از هلال، یعنی وجوبی که بعد از هلال ساقط نمی‌شود. برخلاف کافری که وجوبش ساقط می‌شود چون بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شده است.)

﴿ ويجب على البالغ العاقل الحرّ ﴾ (شرایط زکات فطره دهنده چیست؟ مرحوم شهید می‌فرماید: زکات فطره بر کسی واجب است که چهار شرط داشته باشد. شرط اول این است که بالغ باشد. یعنی اگر صبی باشد، واجب نیست. یعنی بر خود صبی واجب نیست و الا کسی که خرجی او را می‌پردازد باید زکات صبی را نیز پرداخت کند. شرط دوم این است که عاقل باشد. یعنی بر مجنون واجب نیست. شرط سوم این است که حر باشد. یعنی بر عبد واجب نیست. لذا می‌فرماید:) لا على الصبيّ والمجنون والعبد، بل على من يعولهم (بلکه زکات این سه گروه، بر کسی است که هزینه‌های آن‌ها را پرداخت می‌کند. مثلا زکات فطره صبی و مجنون را پدر آن‌ها پرداخت می‌کند. زکات عبد را مولا پرداخت می‌کند. البته) إن كان (من یعولهم) من أهلها. (اگر آن پدر یا مولا اهل زکات فطره باشند. یعنی شرایط وجوب را داشته باشند. و الا اگر خود پدر و مولا هم فقیر باشند، طبیعتا لازم نیست که زکات فطره را پرداخت کنند.) ولا فرق في العبد بين القِنّ والمدبَّر والمكاتب (فرقی در عبد بین عبد قن _عبد قن یعنی عبدی که احتمال آزادی در آن وجود ندارد. _ و مدبر _عبد مدبر کسی است که مولا به او گفته است أنت حر دبر وفاتی. یعنی بعد از فوت من تو آزاد هستی. هنگامی که مولا می‌میرد، آن عبد آزاد می‌شود و ورثه نمی‌توانند او را در عبدیت نگه دارند. _ و مکاتب. _عبد مکاتب عبدی است که با مولای خود، قرارداد کتابت بسته است که در قبال پرداخت مبلغی، آزاد شود. _)، إلّا إذا تحرّر بعض المطلق (مگر آن که آزاد شده باشد، بعض آن عبدی که مکاتب مطلق است. در مقابل عبد مکاتب مشروط است که مولا با آن شرط کرده است که باید تمام پول را پرداخت کند و بعد آزاد شود و عبد مکاتب مطلق اینگونه نیست. مکاتب مطلق، به نسبه پولی که پرداخت می‌کند، آزاد می‌شود.) فيجب عليه بحسابه. (به نسبت پولی که پرداخت کرده و آزاد شده است، واجب است زکات فطره بر خودش. مثلا اگر نصفش آزاد است، به اعتبار همان نصفی که آزاد شده است، زکات فطره بر او واجب می‌شود. البته به شرط این که نان خور کسی محسوب نشود و نان خور غیر مولا نباشد و اگر نان خور غیر مولا باشد، بر عهده کسی است که عبد نان خور او محسوب می‌شود.) وفي جزئه الرقّ (اما نسبت به عبد مکاتب مطلق، آن نسبه‌ای که هنوز آزاد نشده و در عبدیت قرار دارد یا عبد مکاتب مشروط که کلش عبد است) والمشروط قولان (دو قول وجود دارد)، أشهرهما وجوبها على المولى (اشهر این دو قول آن است که زکات فطره بر مولا واجب است) ما لم يَعُله غيره (البته مادامی که خرجی عبد مکاتب را غیر مولا پرداخت نکند. اگر مثلا شخص خیّری خرج این عبد را پرداخت می‌کند، طبیعتا بر عهده همان کسی است که خرجی را پرداخت می‌کند.) (شرط چهارم) ﴿ المالك قوت سنته ﴾ (واجب است فطریه بر کسی که مالک باشد قوت سال خودش را. به عبارت دیگر، مؤونه و خرجی سال خودش را مالک باشد.) فعلاً (یا بالفعل اکنون مالک است.) أو قوّةً (یا بالقوه مالک است. مثلا کاسبی دارد که از آن کاسبی خرج سال خودش را تأمین می‌کند.)، فلا تجب على الفقير (پس زکات فطره بر فقیر واجب نیست.)، وهو من يستحقّ الزكاة لفقره. (مراد از فقیر، کسی است که خودش استحقاق زکات را دارد بخاطر فقرش. به بیان دیگر، چون فقیر است خودش می‌تواند زکات بگیرد. بر چنین شخصی پرداخت زکات، واجب نیست. البته) ولا يشترط في مالك قوت السنة (شرط نیست در مالک قوت سال. یعنی کسی که قوت سال را دارد. مثلا قوت سال او، ۲۰۰ کیلو گندم است و اکنون آن ۲۰۰ کیلو گندم را دارد. در این صورت، این شخص فقیر نمی‌باشد. بنابر این، باید زکات را پرداخت کند.) أن يفضل عنه أصواعٌ بعدد من يُخرج عنه. (این که زیادتر داشته باشد از قوت سال، صاع‌هایی به عدد کسانی که زکاتشان را باید پرداخت کند. مثلا باید زکات خودش و ۹ نفر دیگر را پرداخت کند که مجموعا باید ۳۰ کیلو گندم به عنوان فطریه زکات پرداخت کند. لازم نیست که به اندازه ۳۰ کیلو از قوت سال خودش زیادتر داشته باشد بلکه همین ۲۰۰ کیلو گندم را که دارد باید ۳۰ کیلو فطریه را پرداخت کند، هرچند که اگر ۳۰ کیلو زکات را به عنوان زکات فطره پرداخت کرد، فقیر شود. اما چون قبل از این که زکات فطره را پرداخت کند، فقیر نبوده و در هنگام هلال ماه شوال، قوت سال را داشته است، باید فطریه را پرداخت کند. هرچند که بعد از پرداخت فطریه، فقیر می‌شود.)

فيخرجها ﴿ عنه وعن عياله ﴾ (کسی که زکات فطره بر او واجب می‌شود، خارج می‌کند زکات را هم از جانب خودش و هم از جانب عیالش. یعنی شخص هم باید برای خودش زکات فطره پرداخت کند و هم برای نان خورهای خودش.) من ولدٍ وزوجةٍ وضيفٍ (چه فرزند و زوجه باشند که واجب النفقه هستند. میهمان هرچند که واجب النفقه نیست. لذا می‌فرماید:) ﴿ ولو تبرّعاً ﴾ (ولو این که عیال او شده است تبرعا. یعنی بر او واجب نیست که هزینه میهمان را پرداخت کند. تبرعا یعنی لاوجوبا.) والمعتبر في الضيف وشبهه (آنچه در میهمان و شبه میهمان _مثل یتیمی که سرپرستی او را بر عهده می‌گیرند_، معتبر است.) صدق اسمه قبل الهلال (باید اسم عیال صدق کند قبل از هلال ماه شوال) ولو بلحظة (ولو این که یک لحظه، عیال آن شخص محسوب شوند قبل از هلال ماه شوال، کافی است برای این که زکات فطره بر عهده آن شخص، واجب شود.) ومع وجوبها عليه تسقط عنهم (در فرض وجوب فطریه بر میزبان، ساقط می‌شود از آن میهمان‌ها) وإن لم يخرجها (هرچند که میزبان، دفع نکند زکات را. مثلا میهمان شخصی شده است که متدین نیست و زکات فطره را پرداخت نمی‌کند. هرچند که میزبان، زکات فطره را پرداخت نمی‌کند اما از میهمان ساقط است.)، حتّى لو أخرجوها (حتی اگر میهمان‌ها خودشان زکات فطره را پرداخت کنند) تبرّعاً (یعنی بدون این که بر آن‌ها واجب باشد، خودشان زکات فطره را پرداخت کنند.) بغير إذنه (بدون اذن میزبان) لم يبرأ من وجبت عليه (من وجب علیه یعنی میزبان. از میزبان ساقط نمی‌شود.)، وتسقط عنه لو كان بإذنه. (اگر میهمان با اذن خود صاحب خانه فطریه را پرداخت کند، از میزبان ساقط می‌شود.)

ولا يشترط في وجوب فطرة الزوجة والعبد العيلولة (شرط نیست در وجوب زکات فطره زوجه و عبد، عیال بودن. یعنی هرچند که خود زوجه و عبد، خرجی خود را بدهند، بازهم زکات فطره آن‌ها بر شوهر و مولا واجب است.)، بل تجب مطلقاً (واجب است زکات فطره مطلقا. مطلقا یعنی حتی اگر خودشان، خرجی خودشان را پرداخت می‌کنند. البته) ما لم يَعُلْهما غيره (مادامی که غیر زوج و مولا خرج آن‌ها را پرداخت نکند. اگر شخص ثالثی خرجی آن‌ها را تأمین می‌کند، بر شخص ثالث واجب می‌شود.) ممّن تجب عليه. (از کسانی که واجب است زکات فطره بر آن‌ها. یعنی شرطش این است پدری که خرجی زوجه را پرداخت می‌کند، زکات فطره بر آن واجب شود که از عهده زوج ساقط شود.) نعم، يشترط كون الزوجة واجبة النفقة (شرط است که زوجه، واجبة النفقة باشد. گاهی زوجه، زوجه است اما واجبة النفقة شوهر نیست. مثل زوجه ناشزه یا زوجه صغیره. لذا می‌فرماید:)، فلا فطرة للناشز والصغيرة. (برای زن ناشزه و زن صغیره که هنوز بالغ نشده است، نفقه او با شوهر نیست بلکه با پدر او است. چون نفقه آن‌ها بر عهده شوهر نیست، زکات فطره آن‌ها نیز بر عهده شوهر نمی‌باشد.)

۵

وجوب زکات فطره بر کافر

وجوب زکات فطره بر کافر:

زکات فطره مانند زکات مال، بر کافر نیز واجب می‌باشد. زکات یکی از فروع دین اسلام است و چون کافر مکلف بر فروعات است، زکات فطره نیز بر او واجب است. گرچه اگر کافر در حال کفر، زکات فطره را پرداخت کند، از او صحیح نیست. زیرا یکی از شرایط صحت عبادت، اسلام است و شخص باید مسلمان باشد و هنگامی که شخص مسلمان نیست، اگر زکات را پرداخت کند، از او صحیح نیست و ساقط نمی‌شد. اما در عین حال بر او واجب است. به این معنا که در روز قیامت مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد و عذاب می‌شود که چرا این واجب را انجام نداده است.

البته کافر، توان انجام آن را دارد. زیرا می‌تواند مسلمان شود و پس از مسلمان شدن، پرداخت کند. لذا مرحوم شهید می‌فرماید: زکات فطره بر کافر واجب است اما از کافر در حال کفر، زکات دادن صحیح نیست.

باید توجه داشت که اگر شخص کافر، پس از هلال ماه شوال، مسلمان شود، زکات فطره از او ساقط می‌شود گرچه تا قبل از زوال روز عید فطر (یعنی تا قبل از اذان ظهر روز عید فطر) اگر مسلمان شود، مستحب است که زکات فطره را پرداخت کند. مثل زکات مال که در آن جا اگر بعد از وجوب زکات بر کافر، شخص مسلمان شود، زکات ساقط می‌شود. مثلا کافری صدها گوسفند دارد و یک سال هم در ملک او بوده است و شرایط وجوب زکات محقق شده است. پس از آن که یک سال گذشت و زکات بر او واجب شد، آن شخص مسلمان شد. مرحوم شهید می‌فرماید: اکنون که مسلمان شده است، زکات گوسفند‌ها از او ساقط می‌شود.

سوال: چه فایده‌ای دارد که زکات بر کافر واجب می‌شود اما بعد از مسلمان شدن، ساقط می‌شود. از ابتدا گفته شود که زکات بر او واجب نیست.

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: ثمره و فایده این است که اگر کافر مسلمان نشود و در حال کفر از دنیا رود، استحقاق عقاب دارد. در حالی که اگر از ابتدا قائل شویم که زکات بر کافر واجب نیست، مشکلش این است که کافر را نمی‌توان در روز قیامت، عقاب کرد. اما اگر قائل شویم که بر کافر، پرداخت زکات واجب است اما پس از مسلمان شدن، از او ساقط می‌شود، در صورتی که در حال کفر از دنیا برود، استحقاق عقاب در روز قیامت واجب است.

باید توجه داشت که ملاک وجود شرائط زکات فطره، زمان هلال ماه شوال است. یعنی در زمان هلال ماه شوال، شرائط وجوب زکات فطره را در آن زمان داشته باشد. لذا اگر در هنگام هلال ماه شوال، شرائط را دارا نباشد و بعد از هلال ماه شوال، این شرائط را دارا شود، زکات فطره بر او واجب نخواهد بود. مثلا اگر عبد، بعد از هلال ماه شوال، آزاد شود، زکات بر خود عبد واجب نخواهد بود. چون در هنگام هلال ماه شوال، عبد بوده است و حر نبوده است. یا مثلا شخص فقیر، بعد از هلال ماه شوال، غنی شود. یا کافر بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شود. یا زوجه بعد از هلال ماه شوال، تمکین کند.

البته باید توجه داشت، در صورتی که شرائط وجوب زکات تا قبل از زوال روز عید فطر، حاصل شود، استحباب دارد که زکات فطره پرداخت شود. یعنی بین هلال ماه شوال که شب عید فطر است و ظهر روز عید فطر، اگر شرائط را دارا شود، استحباب دارد که زکات را پرداخت کند. هرچند که واجب نیست.

۶

تطبیق وجوب زکات فطره بر کافر

﴿ وتجب ﴾ الفطرة ﴿ على الكافر ﴾ (واجب است فطریه دادن بر کافر) كما يجب عليه زكاة المال (کما این که زکات مال هم بر او واجب است.) ﴿ ولا تصحّ منه ﴾ (زکات فطره از او صحیح نیست. چون زکات دادن، عبادت است و در عبادت هم باید قصد قربت کرد و کافر نمی‌تواند قصد قربت کند.) حال كفره (باید مسلمان شود و پس از آن زکات را پرداخت کند.)، مع أنّه لو أسلم بعد الهلال سقطت عنه (اگر بعد از هلال ماه شوال، مسلمان شود، از او ساقط می‌شود. یعنی خداوند متعال تفضلا از او ساقط کرده است.) وإن استحبّت قبل الزوال (اگرچه مستحب است آن زکات فطره قبل از زوال روز عید فطر. یعنی قبل از اذان روز عید فطر.)، كما تسقط الماليّة لو أسلم بعد وجوبها (کما این که ساقط است زکات مال _المالیه یعنی زکات مال. _ اگر کافر، مسلمان شود بعد از وجوب. یعنی اگر بعد از وجوب زکات مال، باید یک گوسفند را به عنوان زکات پرداخت می‌کرد، مسلمان شد. ایشان می‌فرماید: چون بعدش مسلمان شده است، از او ساقط می‌شود. ممکن است کسی چنین بگوید: از سویی زکات فطره بر کافر واجب است و از سوی دیگر می‌گویید اگر بعد از هلال مسلمان شود، از او ساقط می‌شود. با این وجود بگویید از ابتدا بر او واجب نیست. چه ثمره‌ای دارد که می‌گویید زکات بر او واجب است؟). وإنّما تظهر الفائدة في عقابه على تركها (ظاهر می‌شود ثمره و فایده در عقاب کافر بر ترک زکات) لو مات كافراً (اگر در حال کفر از دنیا برود.)، كغيرها من العبادات. (مثل سایر عبادات که اگر کسی در حال کفر از دنیا برود، برای نماز، روزه، خمس، زکات عقاب می‌شود. زیرا تمام این موارد بر او واجب بوده است.)

﴿ والاعتبار بالشروط * عند الهلال ﴾ (آنچه معتبر است در شروط، هنگام هلال است. عند الهلال، خبر الاعتبار است. یعنی شخص باید شروط وجوب زکات فطره را در هنگام هلال ماه شوال _شب عید فطر_ داشته باشد و الا اگر آن شرایط در آن زمان حاصل نشده باشد و بعدش حاصل شود، زکات فطره واجب نمی‌شود.) فلو اُعتق العبد بعده (اگر آزاد شود عبد بعد از هلال. هرچند که بعد از هلال آزاد است اما زکات بر عهده خودش نیست.) أو استغنى الفقير (یا فقیر بعد از هلال مستغنی شود.) أو أسلم الكافر (یا کافر بعد از هلال، مسلمان شود.) أو أطاعت الزوجة (یا زوجه بعد از هلال تمکین کند و از ناشزه بودن خارج شود. در هیچ یک از موارد مذکور، زکات فطره واج نمی‌شود.) لم تجب. (لم تجب زکات فطره. البته زوجه چون در موقع هلال ناشزه بوده است، بر عهده خودش یا کسی که هزینه‌های او را پرداخت می‌کند، هست. اما بر عهده شوهر نیست.)

﴿ وتستحبّ ﴾ الزكاة ﴿ لو تجدّد السبب ﴾ الموجب ﴿ ما بين الهلال ﴾ وهو الغروب ليلة العيد ﴿ إلى الزوال ﴾ من يومه. (یوم العید. مستحب است پرداخت زکات اگر ایجاد شود، سبب موجب. سبب موجب یعنی سببی که زکات را واجب می‌کند. همان شرائطی که بیان شد اگر حاصل شود ما بین هلال که غروب لیله عید است. این که مابین هلال را به غروب لیله عید معنا می‌کند می‌خواهد این نکته را بیان کند که مراد از هلال در اینجا میزان دیدن هلال نیست بلکه میزان غروب آفتاب است.

مابین هلال که غروب لیله عید باشد تا زوال روز عید اگر شرائط حاصل شود، هرچند که پرداخت زکات فطر واجب نیست اما استحباب دارد که زکات را پرداخت کند.)

﴿ الفصل الرابع

﴿ في زكاة الفطرة

وتطلق على الخلقة ، وعلى الإسلام. والمراد بها على الأوّل زكاة الأبدان مقابل المال ، وعلى الثاني زكاة الدين والإسلام ، ومن ثمّ وجبت على من أسلم قبل الهلال.

﴿ ويجب على البالغ العاقل الحرّ لا على الصبيّ والمجنون والعبد ، بل على من يعولهم إن كان من أهلها. ولا فرق في العبد بين القِنّ والمدبَّر والمكاتب ، إلّا إذا تحرّر بعض المطلق فيجب عليه بحسابه. وفي جزئه الرقّ والمشروط قولان ، أشهرهما وجوبها على المولى ما لم يَعُله غيره (١) ﴿ المالك قوت سنته فعلاً أو قوّةً ، فلا تجب على الفقير ، وهو من يستحقّ الزكاة لفقره. ولا يشترط في مالك قوت السنة أن يفضل عنه أصواعٌ بعدد من يُخرج عنه.

فيخرجها ﴿ عنه وعن عياله من ولدٍ وزوجةٍ وضيفٍ ﴿ ولو تبرّعاً والمعتبر في الضيف وشبهه صدق اسمه قبل الهلال ولو بلحظة. ومع وجوبها عليه تسقط عنهم وإن لم يخرجها ، حتّى لو أخرجوها تبرّعاً بغير إذنه لم يبرأ من وجبت

____________________

(١) ذهب إليه الشيخ في الخلاف ٢ : ١٤٢ ، المسألة ١٧٦ ، والعلّامة في المختلف ٣ : ٢٧٠. والقول الآخر استحبابها على المولى إذا لم يعله ، حكاه في البيان : ٣٢٧ عن ابن البرّاج.

عليه ، وتسقط عنه لو كان بإذنه.

ولا يشترط في وجوب فطرة الزوجة والعبد العيلولة ، بل تجب مطلقاً ما لم يَعُلْهما غيره ممّن تجب عليه. نعم ، يشترط كون الزوجة واجبة النفقة ، فلا فطرة للناشز والصغيرة.

﴿ وتجب الفطرة ﴿ على الكافر كما يجب عليه زكاة المال ﴿ ولا تصحّ منه حال كفره ، مع أنّه لو أسلم بعد الهلال سقطت عنه وإن استحبّت قبل الزوال ، كما تسقط الماليّة لو أسلم بعد وجوبها. وإنّما تظهر الفائدة في عقابه على تركها لو مات كافراً ، كغيرها من العبادات.

﴿ والاعتبار بالشروط * عند الهلال فلو اُعتق العبد بعده أو استغنى الفقير أو أسلم الكافر أو أطاعت الزوجة لم تجب.

﴿ وتستحبّ الزكاة ﴿ لو تجدّد السبب الموجب ﴿ ما بين الهلال وهو الغروب ليلة العيد ﴿ إلى الزوال من يومه.

﴿ وقدرها صاع عن كلّ إنسان ﴿ من الحنطة أو الشعير أو التمر أو الزبيب أو الأرز منزوع القشر الأعلى ﴿ أو الأقِط وهو لبنٌ جافّ ﴿ أو اللبن وهذه الاُصول مجزيةٌ وإن لم تكن قوتاً غالباً. أمّا غيرها فإنّما يُجزئ مع غلبته في قوت المُخرج.

﴿ وأفضلها التمر لأنّه أسرع منفعةً وأقلّ كلفةً ، ولاشتماله على القوت والإدام (١) ﴿ ثمّ الزبيب لقربه من التمر في أوصافه ﴿ ثمّ ما يغلب على قوته من الأجناس وغيرها.

____________________

(*) في (ق) : بالشرط.

(١) الإدام : كلّ موافق وملائم ، ومنه «إدام الطعام» وهو ما يجعل مع الخبز فيطيّبه.