یکی از مستحبات زکات این است که امام معصوم یا نائب امام، هنگامی که زکات را از مالک اخذ میکند، در آن لحظه برای مالک دعا کند. به دلیل این که در آیه شریفه بعد از امر به اخذ زکات از مالک، امر شده است که برای مالک دعا کند. در آیه ۱۰۳ سوره مبارکه توبه چنین بیان شده است: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا (از اموالشان بگیر صدقه و زکات را که بوسیله زکاتی که پرداخت میکنند، تزکیه شوند) وَصَلِّ عَلَيْهِمْ (صلّ، امر است. یعنی برای آنها دعا کن و درود بفرست.) إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ (دعا و درود تو مایه آرامش آنان است.) وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.
کسی گمان نکند که این آیه شریفه مربوط به پیامبر اکرم است و به امام و نائب امام مربوط نمیشود. به دلیل این که النائب کالمنوب. یعنی نائب مانند منوب است. یعنی نائب پیامبر چه امام و چه نواب امام حکم خود پیامبر را در این موارد دارند. لذا صل علیهم فقط شامل پیامبر اکرم نمیشود.
در مقابل برخی قائل به وجوب دعا شدهاند. آنان چنین استدلال میکنند: در آیه امر به دعا شده است و امر دالّ بر وجوب است.
مرحوم شهید ثانی میفرماید: نظر دوم، صحیح است و مرحوم مصنف در کتاب الدروس به این نظر قاطع شده است.
سوال: دعا را باید به چه کیفیتی انجام داد؟
پاسخ: دعا را میتوان هم به صیغه صلاة بیان کرد. یعنی گفته شود: الله صل علی فلان. هم میتوان به غیر صیغه صلاة بیان شود. مثلا گفته شود که خداوند، عاقبت فلانی را بخیر گرداند.
چرا میتواند به لفظ صلاة باشد؟
مرحوم شهید میفرماید به دو دلیل میتوان به لفظ صلاة باشد.
۱) امر شده در آیه شریفه به صلّ و در آیه شریفه این امر دلالت بر جواز دعا به لفظ صلاة دارد.
۲) در روایات بیان شده است، هنگامی که برای پیامبر اکرم زکات میآوردند، با لفظ صلّ دعا میفرمودند. به عنوان نمونه در روایتی چنین بیان شده است: عبدالله بن ابی عوفی: کان اذا عطی احد بصدقة عند رسول الله (هنگامی که شخصی زکات را خدمت پیامبر اکرم میآورد) قال صلی الله علیه و آله (حضرت میفرمود): اللهم صل علی آل فلان. یعنی برای آل آن شخص، دعا میفرمودند. فجاء ابی یوما بصدقة عنده (عبدالله بن ابی عوفی میگوید: روزی پدرم زکاتی را خدمت پیامبر آورد) فقال: اللهم صل علی آل ابی عوفی. (حضرت با لفظ صل دعا فرمودند.)[۱]
چرا میتواند به غیر لفظ صلاة باشد؟
معنای لغوی صلاة، دعا است و اصل این است که صلاة از معنای اصلی خودش در زمان نزول آیه شریفه، نقل داده نشده به معنای نماز.
یقین داریم که صلاة نقل داده شده است از جهت معنوی به معنای نماز. یعنی از معنای اولیه خودش که دعا باشد، فاصله گرفته است و معنای جدیدی پیدا کرده است که اصطلاحا آن را نقل میگویند. مرحوم شهید میفرماید: اصل عدم نقل است. به این معنا که در آن زمانی که آیه نازل شده است و در زمان پیامبر، شک داریم که آیا در آن زمان معنای صلاة از معنای لغوی خودش منتقل شده به معنای جدید که این افعال مخصوصه باشد یا منتقل نشده است. اصل و استصحاب حکم میکند که منتقل نشده است. لذا هنگامی که صلاة به معنای دعا باشد، صل علیهم یعنی بر آنها دعا کن و دعا میتواند به لفظی غیر از صلاة باشد.
البته برخی قائل به وجوب دعا به لفظ صلاة هستند. یعنی قائلند اگر میخواهد دعا کند باید به لفظ صلاة باشد و نمیتوان به لفظی غیر از صلاة دعا نمود. ادله آنان همان ادلهای است که در قول اول بیان شد.
نکته: مراد از نائب که مرحوم مصنف در عبارت خویش بیان فرمود؛ معنایی است که هم شامل ساعی میشود. ساعی یعنی عامل زکات. هم شامل فقیه میشود. لذا دعا کردن یا واجب است و یا مستحب است برای ساعی و فقیه.
مستحق زکات که مستقیما از مالک زکات را دریافت میکند، آیا لازم است که در هنگام دریافت زکات، برای مالک دعا کند؟
مرحوم شهید میفرماید: فقها اجماع دارند که استحباب دارد که دعا کند. البته تعبیر مرحوم شهید بغیر خلاف است. یعنی استحباب دارد دعا کردن برای مستحق و در این صورت قائل به وجوب دعا وجود ندارد.