در پایان جلسه گذشته بیان شد که در ۹ مورد زکات واجب است که عبارتند از انعام ثلاثة، غلات اربعة و نقدین.
در جلسه امروز، مرحوم شهید میفرماید: پرداخت زکات در ۳ مورد مستحب است.
اموالی که پرداخت زکاتشان مستحب است:
مورد اول: هر آنچیزی که از زمین میروید و مکیل و موزون است. یعنی آنچه که از زمین میروید مثل عدس، ماش و... و در عرف مردم به کیل یا وزن معامله میشود.
توضیح مکیل و موزون: برخی از آنچه که در بازار خرید و فروش میشود، وزن میشود و بعد خرید و فروش میشود. مثل عدس و ماش و میوه. هرچند که وزنهای مختلف وجود دارد.
برخی از موارد، بصورت کیل خرید و فروش میشود. مثلا در زمانهای قدیم که ترازوهای دقیقی وجود نداشت، ظرفهایی را قرار میدادند و آن ظرف به عنوان کیل قرار میگرفت.
مواردی که در عرف بصورت کیل خرید و فروش میشود را مکیل و مواردی که در عرف بصورت وزن خرید و فروش میشود را موزون مینامند.
برخی از اشیاء بصورت عددی خرید و فروش میشود. مثل گردو و تخم مرغ که در برخی از زمانها بصورت عددی خرید و فروش میشود.
برخی از اشیاء هم هیچ یک از این موارد نیست. مثل خرید و فروش، بخاری، گاز، یخچال یا خانه که هیچ یک از موارد فوق نیست.
لذا مکیل و موزونی که میفرماید یعنی اجناسی که به کیل یا وزن در عرف مردم معامله و تجارت میشود و از زمین میروید. البته در غیر لمعه، مرحوم مصنف، خضر را استثناء فرموده است. خضر به معنای سبزیجات است. منظور از سبزیجات، صرف تره، ریحان و نعناء نیست. بلکه شامل کاهو، بادمجان، خیار و... میشود.
شهید ثانی میفرماید: در روایات، میوهها نیز استثناء شده است.
مورد دوم: مال التجارة. یعنی مستحب است که زکات سرمایه تجارت پرداخت شود. بنابر قول اشهر، هم از حیث روایت و هم از حیث فتوا. یعنی در روایات مطرح شده است که سرمایه تجارت، زکاتش پرداخت شود.
البته مرحوم شیخ صدوق در مال التجاره، قائل به وجوب زکات است. بواسطه وجود این روایاتی که امر به پرداخت زکات میکند. اما مرحوم شهید ثانی معتقد است چون از سوی دیگر، روایاتی وجود دارد که زکات را در مال التجاره واجب نمیداند، به جهت جمع بین روایات این روایاتی که امر بر زکات در مال التجاره نموده است، حمل بر استحباب میکنیم.
مورد سوم: اسبهای ماده. البته در استحباب زکات برای اسبهای ماده، سه شرط بیان شده است.
شرط اول: سائمه باشد. یعنی از بیابان و علوفه چراگاه بخورد. گاهی اسب در جایی زیست میکند که صاحب آن اسب مجبور است که علوفه بخرد و برای اسب بیاورد و اسب از آن علوفه میخورد. این اسب را اسب معلوفه مینامند. یعنی علف میخورد از مال مالک. اما اسب سائمه، اسبی است که در منطقهای زیست میکند که خود اسب در چراگاه میگردد و خودش علف برای خوردن پیدا میکند و بر میگردد. در طول سال باید سائمه باشد که زکات آن استحباب داشته باشد.
قبل از بیان شرط دوم و سوم، مقدار زکات مستحب در اسبها، بستگی به این دارد که اسب، عتیق باشد یا غیر عتیق. در اسبهای عتیق، دو دینار استحبابا زکات دارد. در اسبهای غیر عتیق، یک دینار زکات دارد استحبابا.
اسیب عتیق، اسبی است که از طرف پدر و مادر، نجیب است. یعن مراد از اسب نجیب، اسبی است با ویژگیهای خاصی که گفتهاند مراد اسب عربی است، از نژاد اسب اسماعیل عليهالسلام که ویژگیهای خاصی دارد. مثلا از باقیمانده حیوان دیگر نمیخورد. بر زمین سخت، بول نمیکند. هنگامی که صاحب آن میخواهد سوار آن شود، خم میشود.
اسب غیر نجیب، یا پدر و مادر هر دو غیر نجیب هستند که به آن برذون میگویند. یا فقط از طرف مادر نجیب نیست که به آن هجین میگویند. یا فقط از طرف پدر نجیب نیست که به آن مُقرِف میگویند. گرچه برخی به هر سه، برذون میگویند. یعنی چه پدر و مادر هر دو نجیب نباشند و چه فقط، یکی از آنها نجیب نباشد، برذون مینامند.
شرط دوم: اسب از عوامل نباشد. یعنی در تمام سال بیکار باشد. اسبی نباشد که برای باربری از آن استفاده میکنند یا برای شخم زدن از آن استفاده میکنند.
شرط سوم: صاحب آن، شش دانگ اسب را مالک باشد. البته اگر دو تا سه دانگ از دو اسب مختلف برای شخصی باشد بازهم شش دانگ محسوب میشود و کافی است. اما اگر تنها چهار دانگ یک اسب را مالک باشد، استحباب زکات ندارد.
در شرط دوم و سوم، اختلاف نظر وجود دارد. مرحوم مصنف در غیر کتاب لمعه قائل به این دو شرط شده است. اما در کتاب لمعه، شرط دوم و سوم را ذکر نفرموده است.
شهید ثانی میفرماید: دلیل این که شرط دوم و سوم را ذکر نفرموده است یا بخاطر رعایت اختصار بوده است. یا اختیارا بوده است. یعنی این نظر را در کتاب لمعه اختیار کرده است.