درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۳۹: نماز قضا (۷)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

شروع قضاء نماز و نسیان در رعایت ترتیب

اگر بر ذمه مکلفی، دو نماز قضا باشد، در گذشته بیان شد که یکی از نظر‌ها آن بود که ترتیب را باید مراعات کند. اکنون نیز بر اساس نظر لزوم رعایت ترتیب، بحث می‌کنیم.

اگر رعایت ترتیب را لازم بدانیم، اگر چنین مکلفی که دو نماز قضا را بر عهده دارد، نسیانا شروع کرد به انجام نماز قضائی که لاحقا قضا شده است. مثلا یک نماز صبح و یک نماز ظهر از او قضا شده است و این مکلف، به جای آن که اول نماز صبح را قضا کند، ابتدا قضاء نماز ظهر را شروع کرده است. در این صورت، حکم چیست؟

مرحوم شهید می‌فرماید: نیت خودش را به نمازی که سابقا قضا شده است، برگرداند، در صورت امکان عدول نیت. یعنی هرچند این نماز را به نیت نماز ظهر شروع کرده است، اما نیت را به نماز صبح برگرداند. البته گاهی برگرداندن نیت، ممکن است و گاهی عدول نیت، امکان ندارد.

اگر مقدار رکعات نماز سابق، از آن نگذشته است. مثلا در رکعت اول یا دوم نمازی است که شروع کرده است. در این صورت امکان عدول نیت، وجود دارد. یا حتی از رکعت اول و دوم گذشته است و وارد رکعت سوم شده است اما به رکوع رکعت سوم نرفته است. در این صورت نیز امکان عدول نیت وجود دارد. در این صورت می‌تواند نیت را برگرداند و بنشیند و سلام دهد و نماز را به عنوان نماز صبحی که قضا شده است، تمام کند.

اما اگر به رکوع رکعت سوم رسیده باشد، امکان عدول نیت نیست. این که در این صورت، تکلیف چیست را در آینده بیان خواهیم کرد.

در ادامه مرحوم شهید، مراد از عدول را توضیح می‌فرماید. در این رابطه می‌فرماید: مراد از عدول این است که مکلف، نیت کند به قلب خودش برگرداندن این نماز به نماز سابق. یعنی همین که در قلب نیت کند که این نماز را به نماز سابق، برگرداند، عدول محقق شده است. البته باید نوع نماز سابق را مشخص کند. یعنی مشخص کند که نماز صبح است یا نماز ظهر است یا نماز عصر است.

سوال: آیا غیر از نوع نماز که باید تعیین شود؛ ممیزات دیگر را لازم است که توجه داشته باشد و در نیت داشته باشد یا خیر؟ مثلا نیت کند که نماز صبح، قضا و واجب و قصر یا تمام است.

پاسخ: مرحوم شهید در ابتدا می‌فرماید باید ممیزات دیگر را نیز مشخص کند اما بعدا می‌فرماید که احتمال دارد که غیر از تعیین نوع نماز، لازم نیست که ممیزات دیگر را تعیین کند. بلکه چه بسا در برخی از اخبار و روایات، عباراتی وجود دارد که از آن عبارات می‌توان استفاده کرد که لازم نیست باقی ممیزات، نیت و مورد توجه قرار داد.

حکم صورتی که از محل عدول تجاوز کرده باشد:

مثلا مکلف، نماز ظهر قضا را شروع کرد و رکوع رکعت سوم را انجام داد و پس از آن متوجه شد که نماز صبح در سابق قضا شده است و باید ابتدا آن را انجام دهد. در این صورت که امکان عدول نیت وجود ندارد، نماز ظهر را تمام کند و پس از آن یک نماز صبح اقامه کند.

سوال: در این صورت، ترتیب مراعات نمی‌شود و حال آن که رعایت ترتیب را لازم می‌دانیم.

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: در فرض نسیان، رعایت ترتیب بخشیده شده است و عدم رعایت ترتیب در این فرض، اشکال ندارد.

نکته: آنچه که تا کنون بیان شد؛ در فرض نسیان بود. فرض نسیان یعنی این که مکلف، در ابتدا می‌دانست که یک نماز صبح و یک نماز ظهر از او قضا شده است و می‌دانست که نماز صبح، جلوتر قضا شده است. اما این مطلب را فراموش کرده بود. اگر از ابتدا به آن نماز صبح، علم نداشت. یعنی از ابتدا علم پیدا نکرده بود که گفته شود، نسیان بر او عارض شده است. به عبارت دیگر، بدون این که از ابتدا علم به قضا شدن نماز صبح داشته باشد، گمان می‌کرد که فقط یک نماز ظهر قضا دارد. پس از آن که نماز ظهر را شروع کرد، علم پیدا کرد که نماز صبحی از او قضا شده است. به عبارت دیگر، بعد از شروع نماز ظهر، به نماز سابقه، علم پیدا کرد.

مرحوم شهید می‌فرماید: این صورت همان حکم صورت نسیان را دارد و تفاوتی ندارد. یعنی اگر عدول ممکن است، باید عدول کند و اگر عدول ممکن نیست، دیگر لازم نیست نیت را برگرداند.

۴

تطبیق شروع قضاء نماز و نسیان در رعایت ترتیب

﴿ ويعدل إلى ﴾ الفريضة ﴿ السابقة لو شرع في ﴾ قضاء ﴿ اللاحقة ﴾ (عدول کند به فریضه سابقه. یعنی نمازی که جلوتر قضا شده است. عدول کند به آن نماز، اگر شروع کرده در قضاء آن نمازی که بصورت لاحق، قضا شده است. یعنی اگر شروع کرده نماز ظهری که لاحقا قضا شده، عدول کند به نماز صبحی که لاحقا قضا شده) ناسياً مع إمكانه (ناسیا، قید شرع است. یعنی شروع کرده در قضاء لاحقه ناسیا. فراموش کرده بود نماز صبح را، لذا نماز ظهر را شروع کرده است. این بر اساس نظری است که ترتیب بین قضا نماز‌ها را لازم بدانیم. مع امکانه، قید یعدل است. یعنی عدول می‌کند در صورت امکان عدول و الا اگر عدول ممکن نباشد؛ عدول، لازم نیست. صورت امکان عدول کجا است؟ می‌فرماید:)، بأن لا يزيد عددُ ما فعل عن عدد السابقة (به این که فراتر نرفته باشد، عدد آنچه که انجام داده از عدد نماز سابقه. یعنی در نماز چهار رکعتی از رکعت دوم جلوتر نرفته باشد. چون نماز صبح که قضا شده است، دو رکعت است، از دو رکعت فراتر نرفته باشد.) أو تجاوَزَه (یا از عدد سابقه تجاوز کرده است) ولمّا يركع في الزائدة (اما هنوز رکوع رکعت سوم را انجام نداده است. اگر از عدد سابقه _از رکعت دوم_ تجاوز کرده باشد و به رکوع هم رفته باشد، امکان عدول نیت وجود ندارد.)؛ مراعاةً للترتيب حيث يمكن. (مراعاة، دلیل یعدل است. چرا باید به فریضه سابقه، عدول کنیم؟ می‌فرماید: بخاطر مراعات ترتیب در مواردی که ممکن است ترتیب را مراعات کنیم. به عبارت دیگر، در هرجایی که مراعات ترتیب ممکن است، لازم است که ترتیب رعایت شود.)

(عدول به چه معنا است؟ می‌فرماید:) والمراد ب‍ «العدول» أن ينوي بقلبه تحويلَ هذه الصلاة إلى السابقة (مراد از عدول این است که نیت کند به قلب خودش، برگرداندن نماز ظهر را به نماز سابق که نماز صبح است. نماز چهار رکعتی که به عنوان نماز ظهر قضا، شروع کرده است را برگرداند به سابقه که نماز صبح است. برگرداند به نماز سابقه یعنی نوع نماز را مشخص کند. در قلب این را داشته باشد که الان که نماز ظهر را اقامه می‌کنم، بر می‌گردانم به نماز صبح) ـ إلى آخر مميّزاتها (ممیزات دیگر نماز را نیت کند. مثل این که نماز صبحی که عدول می‌کنم، نماز قضا، واجب، قصر یا تمام است) ـ متقرِّباً (متقربا نیت کند. قربة الی الله نیت کند). ويحتمل عدم اعتبار باقي المميِّزات (البته احتمال هم دارد که باقی ممیزات معتبر نیست. یعنی غیر از نوع نماز، سایر موارد را لازم نیست تعیین کند)، بل في بعض الأخبار دلالةٌ عليه. (بلکه در برخی از اخبار دلالتی وجود دارد بر عدم اعتبار باقی ممیزات. در ضمن یک روایت، چنین بیان شده است: فَإِنْ كُنْتَ قَدْ نَسِيتَ اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَةَ _اگر فراموش کردی عشاء آخره را_ حَتَّى صَلَّيْتَ اَلْفَجْرَ _تا این که نماز صبح را اقامه کردی_ فَصَلِّ اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَةَ وَ إِنْ كُنْتَ ذَكَرْتَهَا وَ أَنْتَ فِي اَلرَّكْعَةِ اَلْأُولَى أَوْ فِي اَلثَّانِيَةِ مِنَ اَلْغَدَاةِ _اگر در نماز صبح در رکعت اول یا دوم هستی و به یاد آوردی_ فَانْوِهَا اَلْعِشَاءَ ثُمَّ قُمْ فَصَلِّ اَلْغَدَاةَ _وارد نماز صبح شده و در رکعت اول یا دوم، به یاد آورد که نماز عشا او قضا شده است و فراموش کرده است که آن را اقامه کند. می‌فرماید: اگر به یاد آوردی، نیت کن که این نماز صبح تو، نماز عشا باشد. یعنی نیت خودت را برگردان به نماز عشا و پس از آن که نماز عشا را تمام کردی، نماز صبح را اقامه کن. گویا برای رعایت ترتیب، امام عليه‌السلام این دستور را می‌فرماید. هنگامی که می‌خواهیم نیت کنیم، چه نیتی کنیم؟ امام عليه‌السلام می‌فرماید: فَانْوِهَا اَلْعِشَاءَ. یعنی نوع نماز را مشخص کند. اما دیگر امام نفرمود: فَانْوِهَا اَلْعِشَاءَ وجوباً یا قضاءً یا قصراً أو اتماماً. یعنی ممیزات دیگر را نفرمود و تنها فرمود: فَانْوِهَا اَلْعِشَاءَ. که می‌توان گفت این ظاهر در آن است که در نیت فقط تعیین نوع نماز، کافی است.) 

﴿ ولو تجاوز محلّ العدول ﴾ (اگر تجاوز کند از محل عدول. مثلا وارد رکعت سوم شده و رکوع رکعت سوم را انجام داده است.) بأن ركع في زائدةٍ عن عدد السابقة (به این که رکوع رفته در زائده از عدد سابقه. عدد سابقه که نماز دو رکعتی است، در رکعت سوم به رکوع رسیده است. در این صورت که از محل عدول تجاوز کرده است) ﴿ أتمّها (نماز ظهر که نمی‌توان از آن عدول کند را تمام می‌کند) ثمّ تدارك السابقة (سپس نماز صبح را اقامه می‌کند) لا غير ﴾ (دیگر لازم نیست که دوباره نماز ظهر را اقامه کند برای رعایت ترتیب. چرا لا غیر؟ می‌فرماید:) لاغتفار الترتيب مع النسيان (چون ترتیب در صورتی لازم است که نسیان نکرده باشد. حتی اگر ترتیب را لازم بدانیم، در فرض نسیان قائل می‌شویم که بخشیده شده است.)، وكذا لو شرع في اللاحقة ثمّ علم أنّ عليه فائتة. (تا کنون، فرض نسیان را مورد بحث قرار دادیم. نسیان مربوط به صورتی می‌شود که انسان ابتداءً علمی پیدا کرده و بعدا فراموش می‌کند. در کذا می‌خواهد بفرماید که اگر شروع کرد در لاحقه و بعد از شروع، علم پیدا کرد. این بدان معنا است که در قبل هیچ علمی نداشت که بخواهد نسیان کند. یعنی از ابتدا اصلا علمی به قضا شدن نماز صبح نداشت و چون علم نداشت، نسیان هم معنا ندارد. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت همان حکم وجود دارد.

کذا یعنی اگر عدول ممکن است، عدول می‌کند و اگر عدول ممکن نیست، ادامه می‌دهد و ترتیب بخشیده شده است.)

۵

ترامی عدول و دور عدول

علما دو اصطلاح را مطرح فرموده‌اند که عبارت است از ترامی عدول و دیگری، دور عدول.

اگر مکلف به نماز سابق عدول کند. مثلا از نماز ظهر به نماز صبح عدول کرد و پس از آن به یاد آورد که قبل از نماز صبح، یک نماز عصر قضا داشته است. یعنی پیش از آن که صبح قضا شود، یک نماز عصر از او قضا شده است که سابق از صبح بوده. مرحوم شهید می‌فرماید: از صبح به آن نماز عصر، عدول می‌کند.

اگر دوباره به یاد آورد که قبل از نماز عصر، یک نماز مغرب قضا داشته است. دوباره باید از آن نماز عصر، به نماز مغرب عدول کند. یعنی تا هنگامی که به یاد آورد باید عدول کند اگر عدول ممکن است. این را اصطلاحا، ترامی عدول می‌نامند.

در همین مثالی که بیان شد. یعنی از نماز ظهر به صبح و از نماز صبح به عصر و از عصر به نماز مغرب و از مغرب به نماز عشا عدول کرد، اما پس از آن که به نماز عشا عدول کرد، به یاد آورد که نماز عشا را قضا کرده است و اصلا به عهده او نیست. در این صورت باید از عشا به مغرب عدول کند. پس از آن که به نماز مغرب عدول کرد، به یاد آورد که نماز مغرب را نیز اقامه کرده بود. در این صورت به نماز عصر عدول می‌کند. باز هم اگر به یاد آورد که نماز عصر را قضا کرده است، به نماز صبح عدول می‌کند. این را اصطلاحا دور عدول می‌نامند.

مرحوم شهید می‌فرماید: هر دو جایز است. یعنی هم ترامی عدول و هم دور عدول جایز است.

۶

تطبیق ترامی عدول و دور عدول

ولو عدل إلى السابقة (مثالی که بیان شد را در نظر داشته باشید. اگر عدول کرد به سابقه. مثلا از نماز ظهر به نماز صبح که سابقه بود، عدول کرد) ثمّ ذكر سابقةً اُخرى (بعد از آن، به یاد آورد که سابقه دیگری وجود دارد. یعنی قبل از نماز صبح، یک نماز عصری دارد که ابتدا قضا شده است.) عدل إليها (عدول کند به همان نماز عصر)، وهكذا (یعنی اگر باز به یاد آورد که قبل از نماز عصر قضا شده، نماز مغربی دارد. پس از آن که به نماز مغرب عدول کرد، به یاد آورد که نماز عشائی از او قضا شده است که سابق بر آن بوده است. در این صورت، باید به نماز‌های قبلی عدول کند. این را ترامی عدول می‌گویند).... ولو ذكر بعد العدول (اگر به یاد آورد بعد از عدول. یعنی پس از آن که به سابق، عدول کرد به یاد آورد) براءته من المعدول إليها (که ذمه او بری از معدول الیها _نمازی که به آن عدول کرده است_ در این صورت هنگامی که مشخص شد ذمه او بری است از نمازی که به آن عدول کرده است) عدل إلى اللاحقة المنويّة أوّلاً (بر می‌گردد به همان نماز لاحقی که ابتدا نیت کرده است) أو فيما بعده (یا برگردد به ما بعدش اگر آن را انجام داده است. این را اصطلاحا دور العدول می‌نامند)، فعلى هذا يمكن ترامي العدول ودوره. (دور العدول. بنابر این، ممکن است هم ترامی عدول و هم دور عدول.)

۷

انواع صورت‌های عدول از نمازی به نماز دیگر

آنچه که تا کنون بیان شد، مربوط به عدول از نماز قضا به نماز قضا دیگر بود. در ادامه مرحوم شهید می‌فرماید: عدول به موارد دیگر نیز ممکن است.

عدول از نماز ادا به نماز ادا. مکلف خواست که نماز ظهر و عصر را اقامه کند و نسیانا ابتدا شروع به نماز عصر کرد. گمان می‌کرد که نماز ظهر را اقامه کرده است و نیت انجام نماز عصر را کرد. پس از آن که نماز عصر را شروع کرد، به یاد آورد که نماز ظهر را اقامه نکرده است. در این صورت باید به نماز ظهر، عدول کند. بنابر این، از نماز ادا به نماز ادا دیگر عدول می‌شود.

عدول از نماز ادا به نماز قضا. مثلا مکلف، نماز ظهر را شروع کرد و پس از آن به یاد آورد که نماز صبح او، قضا شده است. مرحوم شهید می‌فرماید: اگر ترتیب بین قضا و ادا را لازم بدانیم، عدول از نماز ظهر به نماز صبح، واجب می‌شود. اما اگر طبق آنچه که در صفحه ۲۸۶ بیان شد، ترتیب بین قضا و ادا را مستحب بدانیم، استحباب دارد که مکلف از نماز ظهر به نماز صبح، عدول کند.

عدول از نماز قضا به نماز ادا. در صورتی که به یاد آورد که نماز قضا بر عهده او نیست. مثلا مکلف شروع کرد که نماز قضاء صبح را اقامه کند ولی پس از آن به یاد آورد که قبلا آن نماز را اقامه کرده است و اکنون نماز صبح بر عهده او نیست. در این صورت از نماز قضاء صبحی که نیت کرده است، عدول می‌کند به نماز ظهر و نماز ظهر ادائی را اقامه می‌کند.

عدول از ادا و قضا به نافله در مواردی. مثلا امام جماعت دیر رسید و مکلف شروع به اقامه نماز قضاء یا اداء چهار رکعتی کرد. پس از این که نماز را شروع کرد، امام جماعت رسید و نماز جماعت را شروع کرد. در این صورت، برای این که بتواند جماعت را درک کند، می‌تواند به نماز نافله عدول کند.

عدول از نافله به نافله.

البته عدول از نافله به فریضه، جایز نیست. یعنی اگر کسی نیت نماز نافله کرده است، نمی‌تواند از نماز نافله و مستحبی، به نماز واجب، عدول کند. مثلا نیت کرد که دو رکعت نماز نافله ظهر را اقامه کند و در رکعت دوم تصمیم گرفت که نافله را به نماز ظهر که واجب است، برگرداند. این صورت جایز نیست.

با توضیحات فوق، مرحوم شهید در پایان می‌فرماید: مجموع موارد ۱۶ صورت پیدا می‌کند که ۴ صورت، معدول عنه (آنچه که از آن برمی گردد) ضرب در ۴ صورت معدول الیه می‌شود.

توضیح: مکلف از دو نماز، از یک نماز برمی گردد به نماز دیگر. آن نمازی که از آن بر می‌گردد را معدول عنه می‌نامند و نمازی که به آن بر می‌گردد را معدول الیه می‌نامند.

این ۴ صورت می‌تواند مستحب، واجب، ادا و قضا باشد. یعنی ۴ صورت مستحب، واجب، ادا و قضا در معدول الیه است و ۴ صورت نفل (مستحب)، واجب، ادا و قضا در معدول عنه را در یکدیگر ضرب می‌کنیم که مجموعا ۱۶ صورت تصور می‌شود. از مجموعه ۱۶ صورت، ۴ صورت آن جایز نیست.

بیان مجموع ۱۶ صورت:

از نماز مستحب ادائی امکان عدول به مستحب ادائی، مستحب قضائی، واجب ادائی، واجب قضائی وجود دارد. هرچند عدول از مستحب ادائی به واجب ادائی و واجب قضائی، جایز نیست.

از نماز مستحب قضائی امکان عدول به مستحب ادائی، مستحب قضائی، واجب ادائی، واجب قضائی، وجود دارد. هرچند که عدول از مستحب قضائی به واجب ادائی و واجب قضائی، جایز نیست.

از نماز واجب ادائی امکان عدول به مستحب ادائی، مستحب قضائی، واجب ادائی، واجب قضائی، وجود دارد.

از نماز واجب قضائی امکان عدول به مستحب ادائی، مستحب قضائی، واجب ادائی، واجب قضائی، وجود دارد.

بنابر این، مجموعا ۱۶ صورت وجود دارد که ۴ صورت آن (عدول از مستحب ادائی به واجب ادائی و واجب قضائی. عدول از مستحب قضائی به واجب ادائی و واجب قضائی) جایز نیست و ۱۲ صورت دیگر آن جایز است.

۸

تطبیق انواع صورت‌های عدول از نمازی به نماز دیگر

وكما يعدل من فائتة إلى مثلها (آنچه که تا کنون بیان شد، عدول از نماز قضاء به نماز قضاء دیگر بود. ایشان می‌فرماید: همچنان که عدول می‌کند مصلی از فائته به مثلش)، فكذا من حاضرةٍ إلى مثلها (می‌تواند از نماز ادائی به مثل آن عدول کند) ـ كالظهرين (مثل نماز ظهر و عصر) لمن شرع في الثانية ناسياً (برای کسی که شروع کرده در نماز عصر نسیانا. هنگامی که متوجه شد، نیت را به نماز ظهر بر می‌گرداند و آن را اقامه می‌کند.) ـ وإلى فائتةٍ (الی فائتة، عطف به الی مثلها است. یعنی من حاضرة الی فائتة. از نماز ادا به نماز قضا زمانی می‌تواند عدول کند که متوجه شود نماز قضا دارد. مثلا نماز ظهر را بصورت ادائی شروع کرده و در اثناء آن به یاد می‌آورد که نماز صبح او قضا شده است. ایشان می‌فرماید: عدول از نماز ادائی به نماز قضائی)، استحباباً على ما تقدّم (مستحب است طبق آنچه که در صفحه ۲۸۶ بیان شد. یعنی مستحب است که بین نماز قضاء و نماز اداء، ترتیب رعایت شود.) أو وجوباً على القول الآخر (وجوبا بنابر قول دوم. قول دیگر آن است که رعایت ترتیب بین نماز ادا و قضا واجب است. بر اساس این نظر واجب است که از نماز ادا به نماز قضا، عدول کند). ومن الفائتة إلى الأداء (می‌تواند از نماز قضا به نماز ادا، عدول کند.) لو ذكر براءته منها (اگر به یاد آورد که نسبت به نماز قضا، بری است. نماز قضا را قبلا اقامه کرده است. مثلا نماز قضا صبح را در هنگام نماز ظهر و عصر شروع کرده است و بعدا به یاد آورد که آن نماز صبح را قبلا اقامه کرده است. اکنون که نماز قضا ندارد از آن عدول می‌کند به نماز ظهر که ادائی است.) ومنهما إلى النافلة (می‌تواند از نماز ادا و قضا واجب، عدول کند به نماز نافله) في موارد (البته در موارد خاصی. مثل این که نماز ظهر ادائی یا قضائی را شروع کرد و بعدا نماز جماعت تشکیل شد، برای درک جماعت می‌تواند از نماز واجب به نماز مستحبی، عدول کند.) ومن النافلة إلى مثلها لا إلى فريضة (از نافله می‌تواند به نافله عدول کند. اما از نافله نمی‌تواند به واجب عدول کند. نه از نافله ادائی می‌تواند به واجب ادائی یا قضائی عدول کند و نه از نافله قضائی می‌تواند به واجب ادائی یا قضائی عدول کند). وجملة صُوَره ستّ عشرة (مجموعا ۱۶ صورت متصور می‌شود. هر یک از نافله ادائی، نافله قضائی، فریضه ادائی و فریضه قضائی دارای ۴ صورت است. مثلا از نافله ادائی امکان عدول به نافله ادائی، نافله قضائی، واجب ادائی، واجب قضائی، وجود دارد. صورت‌های دیگر نیز چنین است که مجموعا ۱۶ صورت متصور می‌شود. از میان ۱۶ صورت، ۴ صورت آن جایز نیست.)، وهي الحاصلة من ضرب صور المعدول عنه وإليه (۴ صورت معدول عنه را در ۴ صورت معدول الیه ضرب می‌شود.) ـ وهي أربع (آن چهار صورت چنین است. هی یعنی صور معدول عنه و معدول الیه): نفلٌ وفرضٌ أداءً وقضاءً ـ (نفل ادائی، نفل قضائی، فرض ادائی و فرض قضائی) في الآخر. (ضرب می‌کنیم صور معدول عنه و معدول الیه را در دیگری.)

۹

مسئله اول: حکم صاحب عذر در نماز

مرحوم شهید در انتهای بحث قضاء نماز، مسائلی را مطرح فرموده است. مجموعا سه مسئله وجود دارد. برخی از این مسائل، مستقیما مربوط به بحث قضا نمی‌شود. هرچند که بی‌ارتباط نیست.

در مسئله اول، حکم صاحب عذر، مطرح می‌شود. اگر کسی صاحب عذر است. مثل کسی که ساتر عورت یا آب برای غسل ندارد. مرحوم سید مرتضی، ابن جنید و سلار فرموده‌اند که واجب است، کسی که صاحب عذر است نماز را تأخیر بیاندازد تا آخر وقت. اگر تا آخر وقت، عذر برطرف شد، (مثلا ساتر عورت یا آب برای غسل پیدا شد) طبیعتا با ساتر و غسل، نماز را انجام می‌دهد. اما اگر عذر، برطرف نشد؛ با همان عذر، نماز را اقامه می‌کند و نماز صحیح است. در حقیقت این بزرگان، قائل به جواز بدار نیستند.

جواز بدار یعنی مکلفی که صاحب عذر است، در همان ابتدای وقت با همان عذر، نماز را اقامه کند.

دلیل قول سید مرتضی: چون احتمال دارد که با تأخیر نماز و صبر کردن، بتواند نماز را بصورت تام و با شرائط انجام دهد؛ لازم است که تا آخر وقت صبر کند. همانند کسی که آب ندارد و می‌خواهد با تیمم نماز بخواند. در این مورد هم روایت وجود دارد که می‌فرماید تا آخر وقت صبر کند و هم طبق مدعای سید مرتضی، اجماع وجود دارد که تا آخر وقت صبر کند. در حقیقت این گروه در صدد بیان این نکته هستند که چون در مورد تیمم، روایت و اجماع وجود دارد، بقیه عذر‌ها را نیز مانند تیمم می‌دانیم. لذا باید در بقیه عذر‌ها تا آخر وقت صبر کند.

اما در مقابل، مرحوم شیخ طوسی، معتقد به جواز بدار است. ایشان فرموده است: صاحب عذر می‌تواند در ابتدای وقت، نماز را اقامه کند. هرچند که تأخیر انداختن، افضل است.

۱۰

تطبیق مسئله اول: حکم صاحب عذر در نماز

﴿ مسائل ﴾

[الاُولى]:

﴿ ذهب المرتضى وابنُ الجنيد وسلّار (مرحوم سید مرتضی و ابن جنید و سلار قائل هستند) إلى وجوب تأخير اُولي الأعذار إلى آخر الوقت ﴾ (که واجب است تأخیر بیاندازند صاحبان عذر. مثل کسی که ساتر عورت ندارد یا آب برای وضو و غسل ندارد. صاحبان عذر واجب است که نماز را تا آخر وقت، تأخیر بیاندازند.) محتجّين (در حالی که استدلال کرده‌اند) بإمكان إيقاع الصلاة تامّة (چون احتمال دارد که عذر این مکلف برطرف شود و نماز را بصورت تام اقامه کند) بزوال العذر (با زائل شدن عذر. چون احتمال دارد که نماز را بصورت تام اقامه کند) فيجب (واجب است که صبر کند و نماز را بصورت تام اقامه کند.)، كما يُؤخِّر المتيمّم بالنصّ والإجماع (همانگونه که باید تأخیر بیاندازد کسی که می‌خواهد بخاطر نبود آب با تیمم نماز را اقامه کند، به نص و اجماع. یعنی در این زمینه هم روایت و هم اجماع وجود دارد.)، على ما ادّعاه المرتضى (طبق آنچه که مرحوم سید مرتضی ادعا کرده است.

روایت چنین است: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا لَمْ يَجِدِ اَلْمُسَافِرُ اَلْمَاءَ _هنگامی که مسافر، آب پیدا نمی‌کند_ فَلْيَطْلُبْ مَا دَامَ فِي اَلْوَقْتِ _تا زمانی که در وقت است دنبال آب بگردد_ فَإِذَا خَافَ أَنْ يَفُوتَهُ اَلْوَقْتُ _وقتی که ترسید که وقت نماز تمام شود و قضا شود_ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لْيُصَلِّ فِي آخِرِ اَلْوَقْتِ _نماز را در آخر وقت اقامه کند. _ این بدان معنا است که در ابتدای وقت نمی‌تواند نماز را اقامه کند.

هنگامی که در متیمم اینگونه باشد، باقی عذر‌ها را مانند این مورد دانسته‌اند و در مورد آن‌ها نیز این حکم را جاری کرده‌اند). ﴿ وجوّزه الشيخ أبو جعفر الطوسي رحمه‌الله (مرحوم شیخ طوسی فرموده است که مجاز است نماز بخواند) أوّل الوقت ﴾ وإن كان التأخير أفضل. (در اول وقت. هرچند که تأخیر انداختن افضل و بهتر است. یعنی بهتر آن است که نماز را در آخر وقت نماز بخواند. مرحوم شهید اول می‌فرماید:) ﴿ وهو الأقرب ﴾ (اقرب این است. یعنی فرمایش مرحوم شیخ طوسی، صحیح است.)

يجب تقديم ما سبق سببه؟ وجهان ، اختار في الذكرى الترتيب (١).

وهل له استئجار غيره؟ يحتمله؛ لأنّ المطلوب القضاء وهو ممّا يقبل النيابة بعد الموت ، ومن تعلّقها بحيٍّ واستنابتُه ممتنعة. واختار في الذكرى المنعَ (٢) وفي صوم الدروس الجوازَ (٣) وعليه يتفرّع تبرّعُ غيره به.

والأقرب اختصاصُ الحكم بالوليّ فلا يتحمّلها وليُّه ، وإن تحمَّل ما فاته عن نفسه.

ولو أوصى الميّت بقضائها على وجهٍ تُنفذ سقطت عن الوليّ ، وبالبعض وجب الباقي.

﴿ ولو فات المكلّف من الصلوات ﴿ ما لم يُحصه لكثرته ﴿ تحرّى ـ أي اجتهد ـ في تحصيل ظنٍّ بقدرٍ ﴿ وبنى على ظنّه وقضى ذلك القدر ، سواء كان الفائت متعدّداً كأيّام كثيرة ، أم متّحداً كفريضةٍ مخصوصةٍ متعدّدة.

ولو اشتبه الفائت في عددٍ منحصرٍ عادةً وجب قضاء ما تيقّن (٤) به البراءة ، كالشكّ بين عشر وعشرين. وفيه وجهٌ بالبناء على الأقلّ (٥) ضعيفٌ.

﴿ ويعدل إلى الفريضة ﴿ السابقة لو شرع في قضاء ﴿ اللاحقة ناسياً مع إمكانه ، بأن لا يزيد عددُ ما فعل عن عدد السابقة أو تجاوَزَه ولمّا يركع في الزائدة؛ مراعاةً للترتيب حيث يمكن.

والمراد ب‍ «العدول» أن ينوي بقلبه تحويلَ هذه الصلاة إلى السابقة

____________________

(١) و (٢) الذكرى ٢ : ٤٤٩.

(٢)

(٣) الدروس ١ : ٢٨٩.

(٤) في (ف) و (ش) : ما يتيقّن.

(٥) هذا الوجه للعلّامة في نهاية الإحكام ١ : ٣٢٥ ، والتذكرة ٢ : ٣٦١.

ـ إلى آخر مميّزاتها ـ متقرِّباً. ويحتمل عدم اعتبار باقي المميِّزات ، بل في بعض الأخبار دلالةٌ عليه (١).

﴿ ولو تجاوز محلّ العدول بأن ركع في زائدةٍ عن عدد السابقة ﴿ أتمّها ثمّ تدارك السابقة لا غير لاغتفار الترتيب مع النسيان ، وكذا لو شرع في اللاحقة ثمّ علم أنّ عليه فائتة. ولو عدل إلى السابقة ثمّ ذكر سابقةً اُخرى عدل إليها ، وهكذا .... ولو ذكر بعد العدول براءته من المعدول إليها عدل إلى اللاحقة المنويّة أوّلاً أو فيما بعده ، فعلى هذا يمكن ترامي العدول ودوره.

وكما يعدل من فائتة إلى مثلها ، فكذا من حاضرةٍ إلى مثلها ـ كالظهرين لمن شرع في الثانية ناسياً ـ وإلى فائتةٍ ، استحباباً على ما تقدّم (٢) أو وجوباً على القول الآخر. ومن الفائتة إلى الأداء لو ذكر براءته منها. ومنهما إلى النافلة في موارد (٣) ومن النافلة إلى مثلها لا إلى فريضة. وجملة صُوَره ستّ عشرة ، وهي الحاصلة من ضرب صور المعدول عنه وإليه ـ وهي أربع : نفلٌ وفرضٌ أداءً وقضاءً ـ في الآخر.

____________________

(١) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : وهي كلّ خبر دلّ على أنّ الصلاة على ما ابتدئ بها عليه ، كرواية ابن أبي يعفور عن الصادق صلوات اللّٰه عليه. المناهج السويّة : ٣٤٠. راجع الوسائل ٤ : ٧١٢ ، الباب ٢ من أبواب النيّة ، الحديث ٣.

(٢) تقدّم في الصفحة ٢٨٦.

(٣) منها : ما إذا كان منفرداً فأراد إدراك الجماعة ، ومنها : ما إذا نسي الإقامة أو إيّاها مع الأذان ، ومنها : إذا صلّى الجمعة أو إحدى الظهرين في الجمعة ولم يقرأ الجمعة وتجاوز محلّ العدول ، ومنها : ما إذا نذر صلاةً بسورة ونسي أن يقرأ السورة وتجاوز محلّ العدول ، راجع المناهج السويّة : ٣٤١.

﴿ مسائل

[الاُولى] (١) :

﴿ ذهب المرتضى (٢) وابنُ الجنيد (٣) وسلّار (٤) إلى وجوب تأخير اُولي الأعذار إلى آخر الوقت محتجّين بإمكان إيقاع الصلاة تامّة بزوال العذر فيجب ، كما يُؤخِّر المتيمّم بالنصّ (٥) والإجماع ، على ما ادّعاه المرتضى (٦).

﴿ وجوّزه الشيخ أبو جعفر الطوسي رحمه‌الله أوّل الوقت (٧) وإن كان التأخير أفضل.

﴿ وهو الأقرب لمخاطبتهم بالصلاة من أوّل الوقت بإطلاق الأمر (٨)

____________________

(١) أثبتناه من (ر).

(٢) الناصريّات : ١٥٦ ، والانتصار : ١٢٢ ، المسألة ٢٣. وجمل العلم والعمل (رسائل الشريف المرتضى المجموعة الثالثة) : ٤٩.

(٣) لكنّه قال : طلب الماء قبل التيمّم مع الطمع في وجوده ... واجب على كلّ أحد إلى آخر الوقت ... فإن وقع اليقين بفوته إلى آخر الوقت ممّا غلب الظنّ كان تيمّمه وصلاته في أوّل الوقت أحبّ إليّ. اُنظر المختلف ١ : ٤١٤ ـ ٤١٥.

(٤) المراسم : ٥٣.

(٥) راجع الوسائل ٢ : ٩٩٣ ، الباب ٢٢ من أبواب التيمّم.

(٦) الانتصار : ١٢٢ ، المسألة ٢٣.

(٧) كما عنه في المختلف ٣ : ٣١ ، قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : كذا نسبوا إليه ، ولم أظفر بما يدلّ عليه من كلامه ، وقد ظفرت بما ربّما يدلّ على وجوب التأخير في المبسوط ، وهو قوله : «والمتوحّل والغريق والحائض والسابح إذا تضيّق عليهم وقت الصلاة ولا يتمكّنون من موضع يصلّون عليه أو فيه صلّوا إيماءً» المناهج السويّة : ٣٤٢.

(٨) وهو قوله تعالى : (أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِدُلُوكِ اَلشَّمْسِ إِلىٰ غَسَقِ اَللَّيْلِ) الإسراء : ٧٨.