درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۱۵: صلاة العیدین (۲)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

کراهت اقامه نماز نافله قبل و بعد از نماز عیدین

قبل و بعد از نماز عید فطر و قربان، خواندن نماز نافله هم برای امام و هم برای مأموم، مکروه است. این کراهت فقط به جهت قبلیت و بعدیت نماز عید است. یعنی خود قبل یا بعد از نماز عید بودن سبب کراهت است و ربطی به کراهت از جهات دیگر مثل بعد از طلوع آفتاب و... ندارد. زیرا در گذشته بیان شد که خواندن نماز بعد از طلوع آفتاب مکروه است. اما در این مسئله خود قبل و بعد از نماز عید، موجب کراهت خواندن نماز است. تنها یک مورد استثناء است و آن مورد در خصوص کسانی که در مدینه هستند. این افراد، مستحب است که هنگامی که می‌خواهند به نماز عید بروند، ابتدا سمت مسجد النبی بروند و دو رکعت نماز تحیت در مسجد النبی اقامه کنند و پس از آن به سمت نماز عید، حرکت کنند. جهت استحباب این عمل، تأسی به عمل رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. در روایتی بیان شده است که آن حضرت، این عمل را انجام دادند.

مرحوم شهید در ادامه می‌فرماید: اگر کسی می‌خواهد در مسجد، نماز عید بخواند، در این صورت نماز تحیت مسجد مستحب است برای کسی که داخل مسجد می‌شود. هرچند که این شخص، پس از امام جماعت وارد شده و امام جماعت، نماز عید را تمام کرده و مشغول قرائت خطبه‌ها شده است. در حینی که امام جماعت، خطبه‌ها را قرائت می‌کند، این شخص هم به اقامه نماز تحیت مسجد می‌پردازد و پس از آن خودش، نماز عید را اقامه کند.

سوال: چرا این شخص می‌تواند در حین قرائت خطبه‌ها، نماز تحیت مسجد را اقامه کند؟

پاسخ: زیرا نماز جماعت عید از او فوت شده است، لذا متابعت از در استماع خطبه‌ها هم در حقیقت از او برداشته شده و لازم نیست که خطبه‌ها را گوش کند.

۴

تطبیق کراهت اقامه نماز نافله قبل و بعد از نماز عیدین

﴿ ويُكرَه التنفّل قبلها ﴾ (التنفل یعنی اقامه نماز نافله. کراهت دارد خواندن نماز نافله قبل از نماز عید فطر و قربان) بخصوص القبليّة (خود قبل نماز عید بودن سبب کراهت است نه سبب دیگر) ﴿ وبعدَها ﴾ (همچنین بعد از نماز عید تا زمان زوال، مکروه است که نماز نافله، خوانده شود.) إلى الزوال بخصوصه (بخصوص بعد از نماز تا زوال، این کراهت وجود دارد و جهت دیگری، سبب کراهت نیست.) للإمام والمأموم (این کراهت هم برای امام جماعت است و هم برای مأموم. یعنی برای هر دو کراهت دارد که در این زمان‌ها، نماز نافله بخوانند) ﴿ إلّابمسجد النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله ﴾ (مگر در مسجد النبی که اگر کسی در مدینه است) فإنّه يُستحبّ أن يقصده الخارج إليها (مستحب است قصد کند مسجد النبی را کسی که می‌رود به سمت نماز عید. یعنی در مدینه می‌خواهد نماز عید را اقامه کند. چنین شخصی ابتدا به مسجد النبی برود و در آن جا نماز بخواند) ويُصلّي به ركعتين قبل خروجه (دو رکعت نماز در مسجد النبی اقامه کند قبل از این که به سمت نماز عید، خارج شود)؛ للاتّباع (دلیل این کار، اتباع از عمل اهل بیت عصمت و طهارت است.

روایتی که می‌فرماید قبل و بعد از نماز عید، نماز نافله خوانده نشود، چنین است: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ -امام باقر عليه‌السلام-: لَيْسَ يَوْمَ اَلْفِطْرِ وَ لاَ يَوْمَ اَلْأَضْحَى أَذَانٌ وَ لاَ إِقَامَةٌ -در روز عید فطر و عید قربان، اذان و اقامه ندارد- أَذَانُهُمَا طُلُوعُ اَلشَّمْسِ -همین که خورشید طلوع می‌کند، اذان حساب می‌شود- إِذَا طَلَعَتْ خَرَجُوا وَ لَيْسَ قَبْلَهُمَا وَ لاَ بَعْدَهُمَا صَلاَةٌ -قبل از نماز عید فطر و قربان و بعدش، نمازی نیست. [۱].

روایتی هم که فرموده بود للاتباع، چنین است: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: رَكْعَتَانِ مِنَ اَلسُّنَّةِ -دو رکعت از سنت است. یعنی مستحب است- لَيْسَ تُصَلَّيَانِ فِي مَوْضِعٍ إِلاَّ فِي اَلْمَدِينَةِ -این دو رکعت در هیچ جایی اقامه نمی‌شود مگر در مدینه-، قَالَ تُصَلَّى فِي مَسْجِدِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فِي اَلْعِيدِ -خوانده می‌شود در مسجد پیامبر در روز عید- قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى اَلْمُصَلَّى - شخصی که می‌خواهد نماز عید را اقامه کند، قبل از این که به سمت مصلی برود، دو رکعت نماز بخواند- لَيْسَ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْمَدِينَةِ -این حکم وجود ندارد مگر در مدینه-، لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَعَلَهُ. [۲] -بخاطر این که پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این کار را انجام دادند و به جهت تأسی به پیامبر اکرم این کار مستحب شده است.)

نعم، لو صلّيت في المساجد (اگر نماز عید در مساجد اقامه می‌شود) لعذرٍ أو غيره استُحبّ صلاة التحيّة للداخل (در این صورت چه به جهت عذر می‌خواهد در مسجد نماز بخواند و چه بدون عذر می‌خواهد در مسجد نماز بخواند، مستحب است کسی که داخل در مسجد می‌شود، نماز تحیت مسجد را بخواند.) وإن كان مسبوقاً (اگرچه شخصی که وارد مسجد شده است، مسبوق مانده و از دیگران عقب مانده است) والإمام يخطب (و امام در حال خطبه خواندن است. یعنی هرچند که امام جماعت، مشغول اقامه خطبه‌ها است اما شخصی که می‌خواهد داخل در مسجد بشود، می‌تواند نماز تحیت مسجد را اقامه کند و سپس نماز عید را خودش اقامه کند. چرا لازم نیست که به خطبه‌های نماز گوش کند؟)؛ لفوات الصلاة المُسقط للمتابعة. (چون نماز جماعت از او فوت شده و این متابعت در گوش کردن خطبه‌ها را ساقط می‌کند.)


وسائل الشیعه، ج۷، ص ۴۲۹، ح۵.

وسائل الشیعه، ج۷، ص ۴۳۰، ح۱۰.

۵

بیان تکبیرات خاص بعد از نماز عیدین

بنابر قول مشهور، مستحب است که مردم، تکبیرات خاصی را بعد از نماز در مساجد تکرار کنند. البته غیر مشهور، آن را واجب می‌دانند. این تکبیرات در عید فطر و قربان، متفاوت است.

مرحوم شهید می‌فرماید: در عید فطر بعد از چهار نماز این تکبیرات مستحب است.

۱) نماز مغرب شب عید فطر،

۲) نماز عشاء شب عید فطر،

۳) نماز صبح روز عید فطر،

۴) خود نماز عید فطر.

البته در برخی از رساله‌های مراجع، نماز ظهر و عصر روز عید را اضافه کرده‌اند. اما مرحوم شهید این را بیان نفرموده است.

برای کسی که در عید قربان، حاجی است و در منی مناسک را انجام می‌دهد، بعد از پانزده نماز، این تکبیرات مستحب است.

پیش از بیان این نکته لازم است در خصوص ایام تشریق، توضیحی ارائه شود. ایام تشریق، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه است. یعنی سه روز بعد از عید قربان را ایام تشریق می‌نامند که دارای احکام خاصی است. برای برخی تا دوازدهم و برای برخی تا سیزدهم، واجب است که در منی بمانند.

برای کسی که حاجی است و در منی مناسک را انجام می‌دهد، بعد از پانزده نماز، گفتن تکبیرات مستحب است. نماز‌ها از ظهر روز عید قربان شروع (ظهر روز دهم) و تا صبح آخرین روز ایام تشریق (صبح روز سیزدهم) ادامه دارد. در حقیقت سه شبانه روز کامل می‌شود و هر شبانه روز پنج وعده نماز است. مجموع این نماز‌ها، پانزده نماز می‌شود. اما برای کسی که حاجی نیست و مناسک را انجام نمی‌دهد، چه در منی باشد و چه در منی نباشد، بعد از ده نماز، گفتن این تکبیرات مستحب می‌شود. این نماز‌ها از ظهر روز دهم (روز عید قربان) شروع و تا صبح روز دوم ایام تشریق (صبح روز دوازده ذی الحجه) ادامه دارد.

ذکر دو نکته:

۱) اگر یکی از نماز‌ها قضا شود (مثلا نماز ظهر یا عصر قضا شود) هنگامی که نماز قضا را اقامه کرد، این تکبیر‌ها را بیان کند.

۲) اگر نماز قضا نشد و پس از آن که نماز را اقامه کرد، تکبیر‌ها را فراموش کرد. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت هرگاه که تکبیر‌ها را به یاد آورد، آن‌ها را بیان کند.

نسبت به این که کیفیت تکبیرها چگونه است، مرحوم شهید می‌فرماید: اللّٰه أكبر، اللّٰه أكبر لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر، اللّٰه أكبرُ على ما هدانا. البته در نماز عید قربان، بر این عبارت، عبارتی اضافه می‌شود که عبارت است از: اللّٰه أكبر على ما رزقنا من بهيمة الأنعام.

البته در برخی از روایات، زیاده و نقصانی دارد. مثلا در روایتی به جای علی ما هدانا، ولله الحمد، بیان شده است.

مرحوم شهید اول در کتاب الدروس به گونه‌ای دیگر آن را بیان کرده است. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: تمام این صور جایز است. چون ذکر الله حسن علی کل حال.

۶

تلاقی روز عید با روز جمعه

تلاقی روز عید با روز جمعه:

چنانچه روز عید فطر یا عید قربان با روز جمعه یکی شود، مرحوم شهید اول می‌فرماید: در صورتی که شخص قروی است (قروی یعنی کسی که اهل روستا است) و از روستا در نماز عید شرکت کرده است، خواه راه طولانی یا راه اندکی را پیموده باشد، نسبت به حاضر شدن در نماز جمعه، مخیر است. یعنی حتی اگر در زمان حضور که نماز جمعه واجب عینی است، می‌تواند در نماز جمعه شرکت نکند. البته اگر در نماز جمعه شرکت کند، باید قصد وجوب کند و اگر در نماز جمعه شرکت نکند، نماز جمعه از او ساقط می‌شود و نماز ظهر را باید اقامه کند. لذا وجوب نماز جمعه برای چنین شخصی، وجوب تخییری می‌شود.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: تفاوتی بین اهل روستا و شهر نیست و تخییر شرکت در نماز جمعه برای کسی که نماز عید را شرکت کرده است، برای تمام افراد غیر از شخص امام جمعه است. امام جمعه لازم است که در نماز جمعه حاضر شود، اگر شرائط برپایی جمعه باشد (مثلا با امام جمعه، ۵ نفر شدند) در این صورت نماز جمعه را اقامه می‌کند و اگر شرائط نماز جمعه نباشد، نماز جمعه از امام جمعه نیز ساقط می‌شود. البته مرحوم شهید می‌فرماید: مستحب است که هنگامی که نماز عید را اقامه می‌کنند، در خطبه نماز عید، تخییر در شرکت نماز جمعه را اعلام بکنند.

۷

تطبیق بیان تکبیرات خاص بعد از نماز عیدین

﴿ ويستحبّ التكبير ﴾ في المشهور (استحباب دارد تکبیرات خاصی، طبق قول مشهور. در مقابل مشهور، قول به وجوب وجود دارد. لذا می‌فرماید:)، وقيل: يجب (التکبیر) للأمر به (به جهت امری که در روایات بیان شده است، بیان تکبیرات وجوب دارد.) ﴿ في الفِطر (در عید فطر مستحب است.) عقيبَ أربع ﴾ صلوات (پشت سر چهار نماز. چهار نماز عبارتند از:) ﴿ أوّلها المغرب ليلَتَه (لیلة الفطر. شب عید فطر یعنی شب اول شوال، بعد از اقامه نماز مغرب، این تکبیرات را بیان کند. طبیعتا اولین نماز مغرب، دومین نماز عشا، سومین نماز صبح روز عید و چهارمین نماز هم خود نماز عید می‌شود. البته در رساله‌های برخی از مراجع، نماز ظهر و عصر روز عید را اضافه کرده‌اند)، وفي الأضحى (نماز عید قربان) عقيبَ خمس عشرة ﴾ (پشت سر پانزده نماز این تکبیرات را بیان کند.) صلاةً للناسك ﴿ بمنى، (برای کسی که در منی اعمال را انجام می‌دهد. یعنی حاجی است و به عنوان حج به منی رفته و در آنجا اعمال را انجام می‌دهد.) و ﴾ عقيبَ ﴿ عشرٍ بغيرها ﴾ (پشت سر ده نماز در غیر منی) وبها لغيره (ضمیر بها به منی برمی گردد و لغیره به ناسک بر می‌گردد. یعنی لغیر الناسک. یعنی پشت سر ده نماز در غیر منی و طبیعتا شخصی که در غیر منی است، اعمال منی را انجام نمی‌دهد و در خود منی برای غیر ناسک و کسی که اعمال منی را انجام نمی‌دهند. تمامی این افراد بعد از ده نماز این تکبیرات را بیان می‌کنند. پانزده یا ده نماز عبارتند از:) ﴿ أوّلها ظهر النحر * ﴾ (ظهر روز عید قربان که دهم ذی الحجه است) وآخرها صبح آخر التشريق (آخرین نماز، نماز صبح آخرین روز ایام تشریق است. آخرین روز ایام تشریق، روز سیزدهم ذی الحجه است. یعنی از نماز ظهر روز دهم تا صبح روز سیزدهم این تکبیرات را بیان می‌کند.)، أو ثانيه (ثانی التشریق. یعنی روز دوم از ایام تشریق که عبارت است از روز دوازدهم ذی الحجه). ولو فات بعضُ هذه الصلوات (اگر برخی از این نماز‌ها قضا شود) كبَّر مع قضائها (این تکبیرها را با قضاها می‌گوید.)، ولو نسي التكبير خاصّة (اگر تکبیر را فراموش کند. یعنی نماز را اقامه کرده است اما فراموش کرد که این تکبیر‌ها را بیان کند) أتى به حيث ذكر. (این تکبیرها را بیان می‌کند هرگاه که یادش آمد)

﴿ وصورته (صورت تکبیر عبارت است از): «اللّٰه أكبر، اللّٰه أكبر لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر، اللّٰه أكبرُ ** على ما هدانا» (این صورت مربوط به نماز عید فطر می‌شود. نماز عید قربان هم این وضعیت وجود دارد با اضافه‌ای) ويزيد في ﴾ تكبير ﴿ الأضحى ﴾ (زیاد می‌شود در تکبیر عید قربان) على ذلك (علاوه بر آنچه که بیان شد) ﴿ اللّٰه أكبر على ما رزقنا من بهيمة الأنعام ﴾ ورُوي فيهما غيرُ ذلك بزيادةٍ ونقصان (روایت شده در تکبیر عید فطر و عید قربان، غیر از این صورت. یعنی در روایات به صورت‌های دیگری بیان شده است، به زیاده و نقصان. یعنی برخی از صور هم زیاده و هم نقصان دارد. مثلا در یک روایت چنین بیان شده است: فیقول اللّٰه أكبر، اللّٰه أكبر لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر، اللّٰه أكبرُ و لله الحمد. [۱] یعنی علی ما هدانا را ندارد که نقصان می‌شود. لله الحمد را دارد که زیاده می‌شود.) وفي الدروس اختار (مرحوم شهید اول در کتاب الدروس اینگونه اختیار کرده است:) «اللّٰه أكبر ـ ثلاثاً ـ (سه بار الله اکبر بگوید) لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر، الحمد للّٰه على ما هدانا وله الشكر على ما أولانا» (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) والكلّ جائزٌ (تمام این صور جایز است)، وذكر اللّٰه حسنٌ على كلّ حال. (ذکر خداوند متعال در هر صورتی خوب است.)


وسائل الشیعه، ج۷، ص ۴۶۰، ح۶.

۸

تطبیق تلاقی روز عید با روز جمعه

﴿ ولو اتّفق عيدٌ وجمعةٌ (اگر یکی شوند روز عید فطر یا قربان و روز جمعه. مرحوم شهید اول می‌فرماید:) تخيّر القرويُّ ﴾ (کسی که اهل قریه و روستا است) الذي حضرها في البلد من قريته (و نماز عید را حاضر شده است در بلد از قریه خودش) قريبةً كانت أم بعيدةً (خواه روستا، روستای نزدیکی باشد و یا دور باشد) ﴿ بعد حضور العيد في ﴾ حضور ﴿ الجمعة ﴾ (بعد از این که در نماز عید حاضر شد، می‌تواند در نماز جمعه حاضر شود یا حاضر نشود.) فيصلّيها واجباً (در صورتی که در نماز جمعه حاضر شد، باید به قصد وجوب نماز جمعه را اقامه کند.)، وعدمه (عدمه، عطف به حضور الجمعه می‌شود. یعنی فی حضور الجمعه و عدم حضور الجمعه. می‌تواند در نماز جمعه شرکت نکند) فتسقط ويصلّي الظهر (در صورتی که در نماز جمعه شرکت نکرد، نماز جمعه از او ساقط می‌شود و طبیعتا نماز ظهر را می‌خواند)، فيكون وجوبها عليه تخييريّاً. (وجوب نماز جمعه، وجوب تخییری می‌شود)

والأقوى عموم التخيير (اقوی این است که تخییر عام است و مخصوص قروی نیست) لغير الإمام (چه اهل روستا باشد و چه اهل شهر باشد تفاوتی نمی‌کند. فقط امام جمعه است که مخیر نیست.)، وهو (عموم تخییر) الذي اختاره المصنّف في غيره (نظریه‌ای است که مرحوم مصنف در غیر کتاب لمعه، اختیار کرده است.) أمّا هو (امام جمعه) فيجب عليه الحضور (باید در نماز جمعه حاضر شود)، فإن تمّت الشرائط صلّاها (اگر شرائط اقامه نماز جمعه، وجود داشت، نماز جمعه را می‌خواند)، وإلّا سقطت عنه (و اگر شرائط اقامه جمعه وجود نداشت، نماز جمعه از خود امام جمعه ساقط می‌شود. البته). ويُستحبّ له إعلام الناس بذلك في خطبة العيد. (مستحب است برای امام که اعلام کند، تخییر شرکت در نماز جمعه. یعنی در خطبه نماز عید به مردم بگوید که مخیر هستید که در نماز جمعه شرکت کنید یا خیر.)

۹

صلاة الآیات

صلاة الآیات

یکی دیگر از نماز‌های واجب، نماز آیات است. کلمه آیات در بحث نماز آیات، جمع آیه به معنای نشانه و علامت است. وجوب نماز آیات، بواسطه اسبابی است. مثلا خسوف، کسوف، زلزله که محقق می‌شود، نماز آیات واجب می‌شود. تمام این موارد، آیات الهی هستند. در حقیقت این اسباب، علامت هستند بر وحشت و ترس روز قیامت. این موارد، نشانه اموری است که در روز قیامت، رخ می‌دهد. بر این اساس، این نماز را نماز آیات نامیده‌اند. یعنی نماز آن علائم وحشت‌های روز قیامت.

مرحوم شهید، آیات را یک به یک ذکر می‌فرماید.

مورد اول و دوم از آیات: الکسوفان

کسوف شمس و خسوف قمر (خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی) مورد اول و دوم از آیات هستند.

کیفیت خورشیدگرفتگی:

اگر ماه در گردش خودش بین زمین و خورشید قرار بگیرد، فاصله شدن ماه بین زمین و خورشید، باعث می‌شود که هنگامی که می‌خواهیم از روی زمین، خورشید را ببینیم، بخشی از خورشید که پشت ماه قرار می‌گیرد را بصورت تاریک ببینیم و گمان کنیم که مقداری از خورشید تاریک شده است. این مورد را اصطلاحا کسوف یا خورشید گرفتگی می‌نامند.

کیفیت ماه گرفتگی:

در صورتی که زمین بین ماه و خورشید قرار گیرد، ماه گرفتگی محقق می‌شود. هنگامی که زمین بین خورشید و ماه قرار می‌گیرد، با توجه به این که ماه، نور خودش را از خورشید می‌گیرد، خورشید بواسطه حائل شدن زمین بین خورشید و ماه، نور خودش را به بخشی از ماه یا کل ماه، نمی‌دهد. لذا آن بخش یا کل ماه، تاریک می‌شود. هنگامی که ماه تاریک شود، ماه گرفتگی محقق می‌شود.

عبارت مرحوم شهید اول: الکسوفان است. مرحوم شهید ثانی، دو نکته در مورد این عبارت، فرموده است.

نکته اول: کلمه کسوفان، تثنیه است. تثنیه یا به جهت غلبه کسوف بر خسوف است، مثل شمسین، قمرین که از باب غلبه، یکی را بر دیگری غلبه می‌دهند و بصورت تثنیه ذکر می‌کنند. یا به این جهت است که کسوف را حقیقتا به هر دو می‌گویند، چنانچه خسوف را حیقیتا به خورشید گرفتگی اطلاق می‌شود.

نکته دوم: در مورد الف و لام، الکسوفان، مرحوم شهید می‌فرماید این الف و لام برای عهد ذهنی است. اشاره دارد به خسوف و کسوف ماه و خورشید که معهود است. نه گرفتگی سایر ستارگان. گاهی زمین بین سایر ستارگان و خورشید قرار می‌گیرد و آن ستاره تاریک می‌شود. یعنی گرفتگی سایر ستارگان، محقق می‌شود اما آن از محل بحث ما خارج است. کما این که وقتی ستاره‌ای بین زمین و خورشید قرار می‌گیرد، مقداری خورشید گرفتگی محقق می‌شود اما این مورد نیز از محل بحث خارج است. مراد از الکسوفان، همان کسوف و خسوف ماه و خورشید است که به نحو معهود در ذهن ما است.

۱۰

تطبیق صلاة الآیات

﴿ ومنها ﴾ صلاة ﴿ الآيات ﴾ 

جمع «آية» (آیات، جمع آیه است) وهي العلامة (آیه به معنای علامت است)، سُمّيت بذلك (نامگذاری شده است این نماز به نماز آیات) الأسباب المذكورة (نامگذاری شده به این آیات، اسباب مذکوره. اسباب مذکوره یعنی اسبابی مانند خسوف و کسوف و زلزله که باعث وجوب نماز آیات می‌شوند. چرا این اسباب را آیات نامیده‌اند؟ می‌فرماید:)؛ لأنّها علامات (بخاطر این که اسبابی که باعث وجوب نماز آیات هستند، علامت هستند بر) على أهوال الساعة (ترس و وحشت روز قیامت) وأخاويفها (اخاویف، جمع خوف است. یعنی ترس‌های روز قیامت) وزلازلها (زلزله‌های روز قیامت) وتكوير الشمس والقمر. (به هم پیچیدن خورشید و ماه. در حقیقت خداوند شمّه‌ای از احوال روز قیامت را در این دنیا به ما نشان داده است. در ادامه مرحوم شهید یک به یک اسباب وجوب نماز آیات را بیان می‌کند.)

﴿ و ﴾ الآيات التي تجب لها الصلاة (آیاتی که واجب است برای آن آیات، نماز) ﴿ هي: الكسوفان ﴾ (مورد اول و دوم، کسوفان است. یعنی) كسوفُ الشمس (خورشید گرفتگی) وخسوفُ القمر (ماه گرفتگی)، ثنّاهما (کسوفان را بصورت تثنیه ذکر کرد) باسم أحدهما (به اسم یکی از آن‌ها. یعنی کسوف را برای هر دو بیان کرد.) تغليباً (یا از باب غلبه است. کسوف را بر خسوف غلبه داد و هر دو را کسوف نامید. مثل شمسین و قمرین.)، أو لإطلاق الكسوف عليهما حقيقةً (یا از باب این که کسوف بر هر دو حقیقتا صدق می‌کند)، كما يُطلق الخسوف على الشمس أيضاً (کما این که خسوف را به خورشید گرفتگی، اطلاق می‌شود. یعنی این دو کلمه در جای همدیگر استعمال می‌شود)، و «اللام» للعهد الذهني (الف و لام در الکسوفان، برای عهد ذهنی است)، وهو الشائع من كسوف النيّرين (همان کسوف و خسوف معهودی که همه می‌شناسند، مورد نظر ما است. هو یعنی معهود ذهنی از کسوف و خسوف همانی است که شایع است از کسوف ماه و خورشید) دون باقي الكواكب (نه خسوف و کسوف باقی ستارگان. وقتی که زمین بین خورشید و سایر ستارگان، واقع شود.) أو انكساف الشمس بها. (انکساف، عطف به باقی الکواکب می‌شود. یعنی دون انکساف الشمس بباقی الکواکب. یعنی اگر گرفتگی خورشید بواسطه باقی ستارگان به غیر از ماه و زمین، محقق شود، از محل بحث ما خارج است. زیرا گاهی ستاره‌ای بین خورشید و زمین قرار می‌گیرد و باعث خورشید گرفتگی می‌شود. این موارد نیز از محل بحث ما خارج است.)

﴿ ويستحبّ : الإصحار بها مع الاختيار للاتّباع (١) ﴿ إلّابمكّة فمسجدها أفضل.

﴿ وأن يَطْعَمَ بفتح حرف المضارعة فسكون الطاء ففتح العين ، مضارع «طَعِم» بكسرها كعَلِم ، أي يأكل ﴿ في عيد ﴿ الفطر قبل خروجه إلى الصلاة ﴿ وفي الأضحى بعد عوده من اُضحيّته بضمّ الهمزة وتشديد الياء؛ للاتّباع (٢) والفرق لائح. وليكن الفَطرُ في الفطر على الحُلو؛ للاتّباع (٣) وما روي شاذّاً : من الإفطار فيه على التربة المشرّفة (٤) محمولٌ على العلّة جمعاً.

﴿ ويُكرَه التنفّل قبلها بخصوص القبليّة (٥) ﴿ وبعدَها إلى الزوال بخصوصه للإمام والمأموم ﴿ إلّابمسجد النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله فإنّه يُستحبّ أن يقصده الخارج إليها ويُصلّي به ركعتين قبل خروجه؛ للاتّباع (٦) نعم ، لو صلّيت في المساجد لعذرٍ أو غيره استُحبّ صلاة التحيّة للداخل وإن كان مسبوقاً والإمام يخطب؛ لفوات الصلاة المُسقط للمتابعة.

____________________

(١) اتّباعاً لرسول اللّٰه صلى‌الله‌عليه‌وآله ، راجع الوسائل ٥ : ١١٧ ، الباب ١٧ من أبواب صلاة العيد.

(٢) اتّباعاً لمولانا أمير المؤمنين عليه‌السلام ، راجع الوسائل ٥ : ١١٣ ، الباب ١٢ من أبواب صلاة العيد ، الحديث ٢ و ٣.

(٣) اتّباعاً للنبيّ الكريم صلى‌الله‌عليه‌وآله ، راجع مستدرك الوسائل ٦ : ١٣٠ ، الباب ١٠ من أبواب صلاة العيد ، الحديث الأوّل.

(٤) المصدر السابق ، الحديث ٢.

(٥) نبّه بالخصوص على أنّ قبلها ربما كره بوجه آخر ، ككونه بعد الطلوع قبل ذهاب الشعاع أو بعد الارتفاع ، وكذا بعدها ، وذلك وجه آخر للكراهة غير ما ذكر هنا. (منه رحمه‌الله).

(٦) اتّباعاً لنبيّنا محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله ، راجع الوسائل ٥ : ١٠٢ ، الباب ٧ من أبواب صلاة العيد ، الحديث ١٠.

﴿ ويستحبّ التكبير في المشهور ، وقيل : يجب (١) للأمر به (٢) ﴿ في الفِطر عقيبَ أربع صلوات ﴿ أوّلها المغرب ليلَتَه ، وفي الأضحى عقيبَ خمس عشرة صلاةً للناسك ﴿ بمنى ، و عقيبَ ﴿ عشرٍ بغيرها وبها لغيره ﴿ أوّلها ظهر النحر * وآخرها صبح آخر التشريق ، أو ثانيه. ولو فات بعضُ هذه الصلوات كبَّر مع قضائها ، ولو نسي التكبير خاصّة أتى به حيث ذكر.

﴿ وصورته : «اللّٰه أكبر ، اللّٰه أكبر لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر ، اللّٰه أكبرُ ** على ما هدانا» ويزيد في تكبير ﴿ الأضحى على ذلك ﴿ اللّٰه أكبر على ما رزقنا من بهيمة الأنعام ورُوي فيهما غيرُ ذلك بزيادةٍ ونقصان (٣) وفي الدروس اختار «اللّٰه أكبر ـ ثلاثاً ـ لا إله إلّا اللّٰه واللّٰه أكبر ، الحمد للّٰه على ما هدانا وله الشكر على ما أولانا» (٤) والكلّ جائزٌ ، وذكر اللّٰه حسنٌ على كلّ حال.

﴿ ولو اتّفق عيدٌ وجمعةٌ تخيّر القرويُّ الذي حضرها (٥) في البلد من قريته قريبةً كانت أم بعيدةً ﴿ بعد حضور العيد في حضور ﴿ الجمعة فيصلّيها واجباً ، وعدمه فتسقط ويصلّي الظهر ، فيكون وجوبها عليه تخييريّاً.

والأقوى عموم التخيير لغير الإمام ، وهو الذي اختاره المصنّف في غيره (٦)

____________________

(١) قاله السيّد المرتضى في الانتصار : ١٧١ ، وحكاه في المختلف (٢ : ٢٧٤) عن ابن الجنيد.

(٢) وهو قوله تعالى : (وَلِتُكْمِلُوا اَلْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اَللّٰهَ عَلىٰ مٰا هَدٰاكُمْ) سورة البقرة : ١٨٥.

(*) في (س) : الظهر يوم النحر.

(**) في (ق) بدل «اللّٰه أكبر» : للّٰه الحمد.

(٣) راجع الوسائل ٥ : ١٢١ ، الباب ٢٠ و ٢١ من أبواب صلاة العيد.

(٤) الدروس ١ : ١٩٤.

(٥) في (ع) : حضرهما.

(٦) الدروس ١ : ١٩٤ ، الذكرى ٤ : ١٩٣ ، البيان ٢٠٣.

أمّا هو فيجب عليه الحضور ، فإن تمّت الشرائط صلّاها ، وإلّا سقطت عنه. ويُستحبّ له إعلام الناس بذلك في خطبة العيد.

﴿ ومنها صلاة ﴿ الآيات

جمع «آية» وهي العلامة ، سُمّيت بذلك الأسباب المذكورة؛ لأنّها علامات على أهوال الساعة وأخاويفها وزلازلها وتكوير الشمس والقمر.

﴿ و الآيات التي تجب لها الصلاة ﴿ هي : الكسوفان كسوفُ الشمس وخسوفُ القمر ، ثنّاهما (١) باسم أحدهما تغليباً ، أو لإطلاق الكسوف عليهما حقيقةً ، كما يُطلق الخسوف على الشمس أيضاً ، و «اللام» للعهد الذهني ، وهو الشائع من كسوف النيّرين دون باقي الكواكب أو انكساف الشمس بها.

﴿ والزلزلة وهي رجفة الأرض ﴿ والريحُ السوداء أو الصفراء ، وكلُّ مخوّفٍ سماويّ كالظلمة السوداء [أو] (٢) الصفراء المنفكّة عن الريح ، والريح العاصفة زيادةً على المعهود وإن انفكّت عن اللونين أو اتّصفت بلونٍ ثالث. وضابطه : ما أخاف معظمَ الناس. ونسبة الأخاويف إلى السماء باعتبار كون بعضها فيها ، أو أراد بالسماء مطلق العلوّ ، أو المنسوبة إلى خالق السماء ونحوه؛ لإطلاق نسبته إلى اللّٰه تعالى كثيراً.

ووجه وجوبها للجميع صحيحة زرارة عن الباقر عليه‌السلام (٣) المفيدةُ للكلّ ، وبها

____________________

(١) في (ع) : سمّاهما.

(٢) في المخطوطات : و.

(٣) الوسائل ٥ : ١٤٤ ، الباب ٢ من أبواب صلاة الكسوف والآيات ، الحديث الأوّل.