درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۰۰: مستحبات رکوع + واجب ششم از واجبات نماز: سجده

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مستحبات رکوع نماز

مستحبات رکوع نماز:

در جلسه گذشته، واجبات رکوع، بیان شد. در ادامه مستحبات رکوع نماز بیان می‌شود.

مستحب اول: مستحب است که ذکر اکبر رکوع (سبحان ربی العظیم و بحمده) را سه مرتبه یا بیش از سه مرتبه بگوید. البته در مورد بیش از سه مرتبه ایشان می‌فرماید: مقداری بیشتر به اندازه‌ای است که ملال آور و خسته کننده نباشد. در روایتی چنین بیان شده است که این ذکر از امام صادق عليه‌السلام تا شصت مرتبه شمرده شده است.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر شخص امام جماعت باشد، ذکر رکوع را بیش از سه مرتبه بیان نکند. مگر آن که مأموم ذکر بیش از سه مرتبه را دوست داشته باشد.

سوال: آیا اگر بیش از یک مرتبه ذکر رکوع گفته شد، مقدار واجب همان دفعه اول است و تعداد دیگر، مستحب محسوب می‌شوند یا هر تعدادی که بیان کند، واجب تخییری محسوب می‌شود؟ این سوال در مورد تسبیحات اربعه رکعت سوم و چهارم نیز مطرح شد.

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: همان مطالبی که در مورد تسبیحات اربعه بیان شد، در این مسئله جاری می‌شود.

مستحب دوم: مستحب است که عدد ذکر رکوع (سبحان ربی العظیم و بحمده) فرد باشد. یعنی مستحب است که سه، پنج، هفت مرتبه باشد.

سوال: با توجه به مطلب فوق، روایتی که بیانگر آن بود که تا شصت مرتبه این ذکر از امام صادق عليه‌السلام شمرده شد را چگونه تفسیر می‌کنید؟

پاسخ اول: ممکن است که راوی شصت مرتبه را شمرده باشد و چه بسا، آن حضرت شصت و یک مرتبه یا شصت و سه مرتبه این ذکر را فرموده باشد.

پاسخ دوم: اگر حقیقتا، امام عليه‌السلام شصت مرتبه این ذکر را فرموده باشند، به این دلیل به این استحباب عمل نکرده باشند که بیانگر این نکته باشند که گفتن به تعداد عدد زوج جایز است.

مستحب سوم: قبل از ذکر رکوع، دعایی منقول وجود دارد که مستحب است آن دعا، خوانده شود.

مستحب چهارم: در رکوع، پشتش را صاف کند. در روایت بیان شده است که به گونه‌ای مصلی کمر خود را صاف کند که اگر در آن حالت روی کمر او آب ریختند، آب تکان نخورد.

مستحب پنجم: گردن را مساوی با پشت و کمر قرار دهد. گاها مصلی، در رکوع، سر خود را به پایین می‌اندازد. مرحوم شهید می‌فرماید: گردن و سر در رکوع کشیده و موازی با کمر باشد. تأویل کشیدن گردن در رکوع این است که مصلی به خداوند متعال بگوید: آمنت بك ولو ضَرَبتَ عُنُقي. (من ایمان به تو دارم، هرچند که گردن من را بزنی)

مستحب ششم: در رکوع مانند دو بال پرنده، بازو‌ها و دو آرنج خود را باز کند و به بدن و پهلو نچسباند.

مستحب هفتم: مستحب است که در رکوع دو کف دست را روی کاسه زانوان قرار دهد در حال تمام ذکر. یعنی کف دست را از زانو پر کند.

مستحب هشتم: مستحب است شروع کند در گذاشتن دست بر زانو، به دست راست. یعنی ابتدا دست راست خود را روی زانو قرار دهد و انگشتان در هنگام گرفتن زانو‌ها، باز باشد.

مستحب نهم: مستحب است در هنگام رکوع رفتن در حال قیام، قبل از رفتن به رکوع (در هنگامی که بدن مصلی آرام است) تکبیر بگوید. طبیعتا هنگام تکبیر گفتن، دستان را تا نرمی گوش، بالا ببرد. در تکبیره الاحرام نیز بیان شد که دو کف دست رو به قبله باشد و دست را تا نرمی گوش بالا بیاورد و تکبیر بگوید.

مستحب دهم: پس از آن که سر از قیام برداشت و در حال قیام و پس از آن که بدن آرام گرفت، بگوید: سمع اللّٰه لمن حمده و الحمد للّٰه ربّ العالمين.

۴

تطبیق مستحبات رکوع نماز

﴿ ويُستحبّ: التثليث في الذكر ﴾ الأكبر (ذکر اکبر در رکوع عبارت است از: سبحان ربی العظیم و بحمده. این ذکر را سه بار) ﴿ فصاعداً ﴾ (و بیشتر در رکوع بگوید) إلى ما لا يبلغ السأم (سأم یعنی ملالت و خستگی. به حد خستگی و ملال آوری نرسد)، فقد عُدّ (شمرده شده است) على الصادق عليه‌السلام ستّون تسبيحةً كبرى (این تسبیح را امام صادق عليه‌السلام شصت مرتبه در رکوع خویش تکرار فرمود) إلّا أن يكون إماماً (مگر آن که مصلی امام جماعت باشد)، فلا يزيد على الثلاث (سه بار بیشتر نگوید) إلّا مع حُبّ المأمومين الإطالة (مگر آن که خود مأمومین دوست داشته باشند که طولانی کند). وفي كون الواجب مع الزيادة (اگر سه مرتبه یا پنج مرتبه این ذکر را بیان کند، آیا ما زاد بر یک مرتبه. الزیادة یعنی زیاده بر یک مرتبه) على مرّةٍ (آیا واجب بر زیاده بر مرة) الجميع (کل آن‌ها واجب تخییری می‌شوند) أو الأولى (یا فقط همان ذکر اول واجب می‌شود؟)، ما مرّ في تسبيح الأخيرتين (فی کون، خبر مقدم می‌باشد و ما در ما مرّ، مبتدای مؤخر می‌باشد. یعنی همان حکمی که در تسبیحات اربعه دو رکعت آخر گذشت، در این جا نیز جاری است).

وأن يكون العدد ﴿ وتراً ﴾ خمساً، أو سبعاً، أو ما زاد منه (مستحب است که عدد ذکر، فرد باشد نه زوج. مثلا سه مرتبه، پنج، هفت یا نه مرتبه بگوید. پس چگونه از امام صادق عليه‌السلام نقل شده است که ۶۰ مرتبه این ذکر را بیان فرمودند؟). وعَدُّ الستّين لا ينافيه (شمردن ۶۰ مرتبه، منافاتی با این حکم ندارد. چون دو احتمال وجود دارد.)؛ لجواز الزيادة من غير عدّ (احتمال دارد که ۶۱ مرتبه یا ۶۳ مرتبه بوده اما راوی نشمرده و تنها توانسته است که ۶۰ مرتبه را بشمرد.)، أو بيان جواز المزدوج (یا امام صادق عليه‌السلام، حقیقتا همان ۶۰ مرتبه را بیان فرمودند اما با این کار در صدد بیان این نکته بودند که بیان به تعداد زوج، اشکالی ندارد).

﴿ والدعاءُ أمامَه ﴾ أي أمامَ الذكر (قبل از گفتن ذکر، دعای منقول را قرائت کند. یعنی هنگامی که به رکوع می‌رود، پیش از بیان سبحان ربی العظیم و بحمده، دعا منقول از ائمه عليهم‌السلام را قرائت کند.) بالمنقول، وهو «اللّهمّ لك ركعت... إلخ» (این دعا، در روایات ما ذکر شده است. در روایت چنین بیان شده است: اَللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ وَ لَكَ أَسْلَمْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبِّي خَشَعَ لَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي وَ عِظَامِي وَ مَا أَقَلَّتْهُ قَدَمَايَ غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَ لاَ مُسْتَكْبِرٍ وَ لاَ مُسْتَحْسِرٍ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ. [۱]).

﴿ وتسويةُ الظَّهر ﴾ (در رکوع، پشتش را صاف کند) حتّى لو صُبَّ عليه ماءٌ (اگر آبی روی پشتش ریختند) لم يزل (آن آب نریزد) لاستوائه (بخاطر این که پشتش را صاف کرده است. عبارتی که مرحوم شهید فرمودند، عبارت روایت است. در روایت چنین بیان شده است: إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ عَلِيّاً كَانَ يَعْتَدِلُ فِي اَلرُّكُوعِ مُسْتَوِياً حَتَّى يُقَالَ -امیرالمؤمنین عليه‌السلام به گونه‌ای رکوع می‌فرمودند و پشتشان صاف بود، تا این که مردم در مورد رکوع امیرالمؤمنین عليه‌السلام چنین می‌گفتند: لَوْ صُبَّ اَلْمَاءُ عَلَى ظَهْرِهِ لاَسْتَمْسَكَ[۲] -اگر ریخته شود آب بر پشت امیرالمؤمنین، آب نمی‌ریزد-) 

﴿ ومدُّ العُنُق ﴾ (گردن خودش را بکشد و موازی با پشتش صاف باشد) مستحضراً فيه (در حالی که حاضر کننده باشد در ذهن خودش در کشیدن گردن): آمنت بك ولو ضَرَبتَ عُنُقي (خداوندا به تو ایمان آوردم ولو این که گردن من را بزنی. این نیز متن روایت است. در روایتی چنین بیان شده است: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فَقَالَ يَا اِبْنَ عَمِّ خَيْرِ خَلْقِ اَللَّهِ مَا مَعْنَى مَدِّ عُنُقِكَ فِي اَلرُّكُوعِ فَقَالَ تَأْوِيلُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ لَوْ ضُرِبَتْ عُنُقِي[۳]).

﴿ والتجنيحُ ﴾ (مانند بال پرنده، دستان را قرار دهد) بالعضدين (به دو بازو) والمرفقين (و به دو آرنج. یعنی بازو و آرنج را مانند دو بال پرنده که بالش را باز می‌کند، قرار دهد.) بأن يُخرجهما عن ملاصقة جنبيه (به این که خارج کند، عضدین و مرفقین را از چسباندن دو پهلو.) فاتحاً إبطيه كالجناحين (در حالی که باز می‌کند دو بغل خودش را مانند دو بال).

﴿ ووضعُ اليدين على ﴾ عيني ﴿ الرُّكبتين ﴾ (قرار دهد دو دست خودش را بر دو کاسه زانو خودش) حالةَ الذكر (در حال بیان ذکر چنین دستش را قرار دهد) أجمع (تمام ذکر را چنین بگوید) مالئاً كفّيه منهما (در حالی که پر می‌کند، دو کف دستش را از دو کاسه زانو. مالئا یعنی در حالی که پر می‌کند دو کف دستش را از دو کاسه زانو) ﴿ والبَدءةُ ﴾ في الوضع ﴿ باليمين ﴾ (هنگامی که رکوع می‌رود، ابتدا دست راستش را روی زانو قرار دهد) حالةَ كونهما ﴿ مُفرَّجتين ﴾ (در حالی که انگشتانش باز است) غيرَ مضمومتي الأصابع (انگشتان را نبندد. به عبارت دیگر، هنگامی که کاسه زانو را با کف دست می‌گیرد، دو کف دست را پر کند).

﴿ والتكبيرُ له ﴾ قائماً قبلَ الهُويّ (قبل الهوی یعنی قبل از فرود آمدن برای رکوع، تکبیر بگوید در حال قیام. این که می‌فرماید در حال قیام یعنی مصلی در مسیر، تکبیر نگوید. تکبیری که استحباب دارد و وارد شده است آن است که همانگونه که ایستاده، الله اکبر را بگوید و پس از آن که تمام شد به رکوع برود. البته ذکر در حال رکوع به عنوان ذکری که در تمام نماز مستحب است، اشکالی ندارد که در حال حرکت نیز ذکر بگوید.) ﴿ رافعاً يديه إلى حِذاء شَحْمَتي اُذُنيه ﴾ (در حالی که بلند می‌کند دو دستش را تا مقابل نرمی گوش) كغيره من التكبيرات. (مانند تکبیرات دیگری که در نماز مستحب است) ﴿ وقولُ «سمع اللّٰه لمن حمده» و* «الحمد للّٰه ربّ العالمين» ﴾... ﴿ في ﴾ حالة ﴿ رفعه ﴾ منه مطمئنّاً (یا سمع الله لمن حمده یا الحمد لله رب العالمین، بگوید در حالی که مصلی از رکوع سر بر می‌دارد. در اینجا نیز می‌فرماید: مطمئنا. یعنی هنگامی که از رکوع سر بر افراشته شد و بدن آرام گرفت، این اذکار را در حال قیام بگوید.) 


رک: وسائل الشیعه، ج۶، ص ۲۹۵، ح۱.

بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۱۱۸.

وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۲۵، ح۲.

۵

معنای سمع الله لمن حمده و کراهت قرار گرفتن دستان در زیر لباس

مرحوم شهید در مورد کلمه سمع و لمن حمده، نکاتی را متذک می‌شود.

نکته اول: کلمه سمع، متعدی به نفسه است. سمع الصوت، یعنی صدا را شنید. اما در اینجا با لام، متعدی شده است. در باب تضمین بیان شده است که گاهی کلمه‌ای که متعدی بنفسه است (مثل سمع) را با حرف لام متعدی می‌کنند. در بسیاری از این موارد، فعل معنای تضمینی دارد. یعنی متضمن معنای فعل دیگری است که آن فعل دیگر با حرف لام متعدی می‌شود و حرف لام نشانه، تضمین است. مرحوم شهید می‌فرماید: در این جا، سمع، متضمن معنای استجاب است و استجاب با حرف لام متعدی می‌شود. استجاب به معنای پذیرفت و قبول کرد است. کما این که در آیه شریفه: لاٰ يَسَّمَّعُونَ إِلَى اَلْمَلَإِ اَلْأَعْلىٰ، کلمه یسمعون که از ماده سمع است، با لا متعدی شده است. چون یسمعون در این آیه، متضمن معنای یصغون است. یعنی نمی‌توانند گوش دهند به انبوه فرشتگان عالم بالا.

نکته دوم: کلمه سمع الله، خبر در مقام انشاء و دعاء است. سمع الله یعنی اللهم استجب. چون سمع به معنای استجاب است. یعنی خدایا! قبول کن و استجابت کن از هر کسی که تو را حمد و ستایش می‌کند. پس سمع الله لمن حمده یعنی اللهم استجب لمن حمدک.

باید توجه داشت که معنای این عبارت، تعریف از خود نیست. یعنی ثناء بر حمد کننده نیست و اینگونه نیست که خداوند متعال، کلام حمد کننده را می‌شنود. اگر بگوید: خداوند متعال، کلام حمد کننده را می‌شنود، گویی از خودش تعریف می‌کند. بلکه این عبارت در مقام دعا است. یعنی در حقیقت چنین می‌گوید: خداوندا! این سخن و حمد من را بشنو و از من بپذیر.

نکته سوم: مکروه است که دست‌ها در هنگام رکوع، زیر لباس قرار گیرد. بلکه خوب است که دست‌ها ظاهر باشد یا در آستین‌ها قرار گیرد. هرچند که مرحوم مصنف در کتاب الذکری، روایتی ندیده و این مسئله را به اصحاب نسبت داده است.

۶

تطبیق معنای سمع الله لمن حمده و کراهت قرار گرفتن دستان در زیر لباس

ومعنى «سمع» هنا: «استجاب» تضميناً (معنای سمع در این جا، استجاب است از باب تضمین. نشانه آن چیست؟)، ومن ثَمّ عدّاه ب‍ «اللام» (با این که کلمه سمع، متعدی بنفسه است اما در اینجا با حرف لام متعدی شده است و این نشانه آن است که تضمین معنای استجاب است)، كما عدّاه (همچنان که تعدیه کرده تضمین، کلمه سمع را) ب‍ «إلى» (با الی متعدی شده) في قوله تعالى: (لاٰ يَسَّمَّعُونَ إِلَى اَلْمَلَإِ اَلْأَعْلىٰ) لمّا ضمّنه معنى «يُصغون» (چون کلمه یصغون با الی متعدی می‌شود. اصغی إلیه یعنی به صحبت او گوش داد. تضمین فرموده خداوند متعال به کلمه سمع، در آیه شریفه لا یسمعول الی الملا، معنای یصغون را) وإلّا فأصل السماع متعدٍّ بنفسه (اصل کلمه سمع، متعدی به نفسه است، و نباید با إلی و لام می‌آورد. باید توجه داشت که)، هو (کلمه سمع) خبرٌ معناه الدعاء (پس سمع یعنی استجب. سمع الله یعنی خدایا! استجب این حمدی که انجام می‌دهم)، لا ثناء على الحامد (اگر معنای خبری شود، یعنی خداوند حرف من را می‌شنود و گوش می‌دهد و این ثناء بر شخص حامد است. چون به این معنا است که حامد به قدری مقام و منزلت دارد که خدا، حرف او را می‌شنود).

﴿ ويُكره أن يركع ويداه تحت ثيابه ﴾ (کراهت دارد رکوع کند در حالی که دستان زیر لباس قرار گرفته است) بل تكونان بارزتين (دستان ظاهر باشد) أو في كُمَّيه (یا در آستین باشد)، نسبه المصنِّف في الذكرى إلى الأصحاب (نسبت داده حکم کراهت را در ذکری به اصحاب)؛ لعدم وقوفه على نصٍّ فيه. (بخاطر این که دست پیدا نکرده بر نصی در مورد حکم کراهت)

۷

واجبات سجده

واجبات سجده:

واجب اول: واجب است که دو سجده بر اعضاء سبعه باشد. یعنی هنگام سجده، هفت عضو از اعضای بدن باید روی زمین قرار گیرد. این اعضاء، عبارتند از: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، دو انگشت بزرگ پا.

البته به نظر مرحوم شهید ثانی، مسمی وضع این هفت موضع حتی در پیشانی کافی است. گرچه در پیشانی برخی معتقدند که تمام پیشانی باید روی زمین قرار گیرد. برخی معتقدند حداقل به اندازه یک درهم باید روی زمین قرار گیرد. که در گذشته بیان شد قطر یک درهم، ۲۳ میلی متر است. اما مرحوم شهید، وضع پیشانی به مقدار مسمی وضع را کافی می‌داند. یعنی ایشان، مقدار خاصی برای آن قائل نیست. علت این دیدگاه شهید، وجود روایات است. از جمله این روایت: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْجَبْهَةُ إِلَى اَلْأَنْفِ -پیشانی تا بینی است و این را پیشانی می‌نامند- أَيُّ ذَلِكَ أَصَبْتَ بِهِ اَلْأَرْضَ فِي اَلسُّجُودِ أَجْزَأَكَ - هر مقداری که روی زمین قرار دهی، کفایت می‌کند- وَ اَلسُّجُودُ عَلَيْهِ كُلِّهِ أَفْضَلُ. [۱] البته اگر کل پیشانی روی زمین قرار گیرد بهتر است اما هر مقدار را روی زمین قرار دهی، کافی است.

واجب دوم: لازم است که در مصلی خم شود؛ به مقداری که محل گذاشتن پیشانی بر زمین یا مساوی با محل ایستادن باشد و یا اگر بالا و پایین است، بیش از چهار انگشت بسته، بالا و پایین نباشد. گاهی مصلی روی زمین نشسته و میزی روی زمین قرار می‌دهد و مهر را روی میز قرار می‌دهد و سر را روی آن مهر قرار می‌دهد. خم شدن به این مقدار کافی نیست. محل مهر یا باید هم سطح محل ایستادن باشد. (محل ایستادن مصلی با محل سجده باید مساوی باشد) و یا اگر محل‌ها هم سطح نیستند، بیش از چهار انگشت بسته نباشد. لذا اگر در جایی شیب وجود دارد، باید دید که شیب چقدر است. اگر شیب زیاد باشد نمی‌توان نماز خواند اما اگر شیب به مقداری باشد که بیش از چهار انگشت نباشد، اشکالی ندارد.

واجب سوم: ذکر واجب در دو سجده، سبحان ربّي الأعلى وبحمده یا سه بار سبحان الله است. البته اقوال مختلف، همانند رکوع وجود دارد. برخی قائلند که در حال اختیار می‌تواند این دو ذکر را بگوید و در حال اضطرار مطلق ذکر کفایت می‌کند. برخی معتقدند که حتی در حال اختیار، مطلق ذکر کافی است.

واجب چهارم: لازم است که در حال اختیار، در سجده در هنگام ذکر به اندازه ذکر، بدن آرام باشد. لرزیدن کسی که از سرما می‌لرزد یا کلا لرزش بدن دارد، اشکالی ندارد اما اساسا در حال اختیار بدن باید آرام بگیرد و پس از آن ذکر رکوع گفته شود.

واجب پنجم: واجب است که بعد از سجده اول، بنشیند و بدنش در حال نشستن آرام بگیرد به مقدار مسمی طمانینه. یعنی مصلی نمی‌تواند سرش را به مقدار ۱۰ سانتی متر از سجده بردارد و دوباره به سجده رود. بلکه باید کاملا بنشیند و بدنش آرام بگیرد و سپس به سجده رود.


وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۵۶، ح۶.

۸

تطبیق واجبات سجده

﴿ ثمّ تجب سجدتان ** (دو سجده واجب است) على الأعضاء السبعة ﴾ (اعضای سبعه باید روی زمین قرار گیرد. اعضای سبعه چیست؟): الجبهة (پیشانی) والكفّين (دو کف دست) والركبتين (دو زانو) وإ بهامي الرجلين (دو انگشت ابهام و شست پا). ويكفي من كلٍّ منها مسمّاه (از هر کدام از این هفت عضو، مسمای آن کافی است) حتى الجبهة (یعنی پیشانی هم به مقدار مسما روی زمین قرار گیرد، کفایت می‌کند. البته باید توجه داشت که لازم نیست که دست و زانو و انگشت پا روی زمین به معنای خاک و سنگ قرار گیرد بلکه روی فرش هم قرار گیرد اشکالی ندارد اما پیشانی باید، روی ما یصح السجود قرار گیرد. لذا ایشان می‌فرماید: مسمای این که پیشانی روی ما یصح السجود قرار گیرد، کافی است و لازم نیست که همه پیشانی یا به اندازه درهم باشد.) على الأقوى. ولا بدّ مع ذلك من الانحناء (چاره‌ای نیست علاوه بر وضع اعضای سبعه علی الارض از انحناء. یعنی حتما باید خم شود.) إلى ما يساوي موقفه (تا جایی که با محل ایستادن مساوی شود.) أو يزيد عليه (علی موقفه) أو ينقص عنه (یزید أو ینقص تا چه مقدار؟) بما لا يزيد عن مقدار أربع أصابع مضمومةً. (چهار انگشت بسته. یعنی کم بودن یا زیاد بودن، بیش از چهار انگشت بسته نباشد.)

(در ذکر سجده چه بگوید؟) ﴿ قائلاً فيهما: «سبحان ربّي الأعلى وبحمده» أو ما مرّ ﴾ من الثلاثة الصغرى (سه بار سبحان الله) اختياراً، أو مطلق الذكر اضطراراً، (پس این دو ذکر را در حال اختیار می‌گوید یا مطلق ذکر را در حال اضطرار می‌گوید. این یک قول.) أو مطلقاً (قول دوم آن است که چه در حال اختیار و چه در حال اضطرار، می‌تواند مطلق ذکر بگوید.) على المختار (بنابر مختار ما) ﴿ مطمئنّاً بقدره ﴾ اختياراً (در حال اطمینان بدن به قدر ذکر واجب. البته اطمینان بدن باید در حال وجود اختیار باشد و در حال اضطرار لازم نیست که اختیار باشد).

﴿ ثمّ رفع رأسه ﴾ بحيث يصير جالساً (هنگامی که سر از سجده برمی دارد باید بنشیند. یعنی نشستن بین دو سجده، جزء واجبات سجده است)، لا مطلق رفعه (یعنی سر را چند سانتی متر بردارد و دوباره سجده کند. این عمل صحیح نیست) ﴿ مطمئنّاً ﴾ حال الرفع بمسمّاه. (هنگامی که از سجده رفع رأس می‌کند و می‌نشیند باید آرام بگیرد.)

۹

مستحبات سجده

﴿ ويستحبّ: الطُمأنينة ﴾ بضمّ الطاء ﴿ عقيبَ ﴾ السجدة ﴿ الثانية ﴾ (بعد از سجده اول، نشستن را واجب دانست. اما بعد از سجده دوم، مستحب است که بدن طمانینه پیدا کند) وهي المسمّاة بجلسة الاستراحة (اصطلاحا جلسه استراحة را بعد از سجده دوم می‌گوید. یعنی نشستنی که بین دو سجده واقع می‌شود جلسه استراحت، نیست)، استحباباً مؤكّداً، بل قيل بوجوبها.

﴿ والزيادةُ على ﴾ الذكر ﴿ الواجب ﴾ بعددٍ وترٍ (زیاده بر ذکر واجب، به عدد فرد)، ودونه غيره (کمتر از وتر است، غیر وتر از حیث فضیلت. یعنی می‌توان ذکر را به تعداد زوج گفت اما فضیلتش کمتر است).

﴿ والدعاءُ ﴾ أمامَ الذكر (مستحب است که قبل از ذکر سجده، دعا خوانده شود. دعا‌هایی را اشاره می‌کند) «اللهمّ لك سجدت... الخ» (این دعا در کتاب وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۳۹، ح۱ ذکر شده است. دعا چنین است: عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا سَجَدْتَ فَكَبِّرْ وَ قُلِ اَللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ وَ لَكَ أَسْلَمْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ رَبِّي سَجَدَ وَجْهِي لِلَّذِي خَلَقَهُ وَ شَقَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ تَبَارَكَ اَللَّهُ أَحْسَنُ اَلْخَالِقِينَ، ثُمَّ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْأَعْلَى [وَ بِحَمْدِهِ] ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَإِذَا رَفَعْتَ رَأْسَكَ فَقُلْ بَيْنَ اَلسَّجْدَتَيْنِ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي وَ اِرْحَمْنِي وَ اُجْبُرْنِي وَ اِدْفَعْ عَنِّي إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ تَبَارَكَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ.)

﴿ والتكبيرات الأربع ﴾ للسجدتين (برای دو سجده، چهار الله اکبر مستحب وجود دارد. چهار تکبیر عبارتند از: بعد از رکوع، بعد از سجده اول، برای رفتن به سجده دوم، بعد از سجده دوم)، إحداها بعد رفعه من الركوع مطمئنّاً فيه (مطمئنا فیه یعنی در حال تکبیر، بدن باید آرام باشد)، وثانيتها بعد رفعه من السجدة الاُولى جالساً مطمئنّاً (یعنی وقتی می‌نشینی بدن آرام باشد و الله اکبر، گفته شود)، وثالثتها قبل الهُويّ (هوی یعنی فرود آمدن) إلى الثانية (سجده دوم) كذلك (یعنی جالسا مطمئنّا)، ورابعتها بعد رفعه (رفع مصلی) منه (از سجده دوم) معتدلاً (معتدلا یعنی مطمئنا).

كونه مصلّياً.

﴿ ويُستحبّ : التثليث في الذكر الأكبر ﴿ فصاعداً إلى ما لا يبلغ السأم ، فقد عُدّ على الصادق عليه‌السلام ستّون تسبيحةً كبرى (١) إلّا أن يكون إماماً ، فلا يزيد على الثلاث إلّا مع حُبّ المأمومين الإطالة. وفي كون الواجب مع الزيادة على مرّةٍ الجميع أو الأولى ، ما مرّ في تسبيح الأخيرتين.

وأن يكون العدد ﴿ وتراً خمساً ، أو سبعاً ، أو ما زاد منه. وعَدُّ الستّين لا ينافيه؛ لجواز الزيادة من غير عدّ ، أو بيان جواز المزدوج.

﴿ والدعاءُ أمامَه أي أمامَ الذكر بالمنقول ، وهو «اللّهمّ لك ركعت ... إلخ» (٢).

﴿ وتسويةُ الظَّهر حتّى (٣) لو صُبَّ عليه ماءٌ لم يزل لاستوائه.

﴿ ومدُّ العُنُق مستحضراً فيه : آمنت بك ولو ضَرَبتَ عُنُقي (٤).

﴿ والتجنيحُ بالعضدين والمرفقين بأن يُخرجهما عن ملاصقة جنبيه فاتحاً إبطيه كالجناحين.

﴿ ووضعُ اليدين على عيني ﴿ الرُّكبتين حالةَ الذكر أجمع مالئاً كفّيه منهما ﴿ والبَدءةُ في الوضع ﴿ باليمين (٥) حالةَ كونهما ﴿ مُفرَّجتين غيرَ

____________________

(١) راجع الوسائل ٤ : ٩٢٦ ، الباب ٦ من أبواب الركوع ، الحديث الأوّل.

(٢) الوسائل ٤ : ٩٢٠ ، الباب ١ من أبواب الركوع ، الحديث الأوّل.

(٣) في (ش) بدل «حتى» : بحيث.

(٤) كما ورد هذا التأويل عن أمير المؤمنين عليه‌السلام ، راجع الوسائل ٤ : ٩٤٢ ، الباب ١٩ من أبواب الركوع ، الحديث ٢.

(٥) في (ش) و (ر) : باليمنى.

مضمومتي الأصابع.

﴿ والتكبيرُ له قائماً قبلَ الهُويّ ﴿ رافعاً يديه إلى حِذاء شَحْمَتي اُذُنيه كغيره من التكبيرات.

﴿ وقولُ «سمع اللّٰه لمن حمده» و* «الحمد للّٰه ربّ العالمين» ... (١) ﴿ في حالة ﴿ رفعه منه مطمئنّاً. ومعنى «سمع» هنا : «استجاب» تضميناً ، ومن ثَمّ عدّاه ب‍ «اللام» ، كما عدّاه ب‍ «إلى» في قوله تعالى : (لاٰ يَسَّمَّعُونَ إِلَى اَلْمَلَإِ اَلْأَعْلىٰ) (٢) لمّا ضمّنه معنى «يُصغون» وإلّا فأصل السماع متعدٍّ بنفسه ، هو خبرٌ معناه الدعاء ، لا ثناء على الحامد.

﴿ ويُكره أن يركع ويداه تحت ثيابه بل تكونان بارزتين أو في كُمَّيه ، نسبه المصنِّف في الذكرى إلى الأصحاب (٣) ؛ لعدم وقوفه على نصٍّ فيه (٤).

﴿ ثمّ تجب سجدتان ** على الأعضاء السبعة : الجبهة والكفّين والركبتين وإ بهامي الرجلين. ويكفي من كلٍّ منها مسمّاه حتى الجبهة على

____________________

(*) لم يرد «و» في (س) ونسخة (ش) من الشرح.

(١) للدعاء تتمّة ، راجع الوسائل ٤ : ٩٤٠ ، الباب ١٧ من أبواب الركوع ، الحديث ٣.

(٢) الصافّات : ٨.

(٣) الذكرى ٣ : ٣٧٢.

(٤) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : وأمّا رواية عمّار عن أبي عبد اللّٰه عليه‌السلام «في الرجل يُدخِل يديه تحت ثوبه؟ قال : إن كان عليه ثوب آخر إزار أو سراويل فلا بأس ، وإن لم يكن فلا يجوز له ذلك ...» فليس نصّاً في كون الحكم حين الركوع. المناهج السويّة : ١١٧ وراجع الوسائل ٣ : ٣١٤ ، الباب ٤٠ من أبواب لباس المصلّي ، الحديث ٤.

(**) في (س) : ثم يجب أن يسجد سجدتين.

الأقوى. ولا بدّ مع ذلك من الانحناء إلى ما يساوي موقفه أو يزيد عليه أو ينقص عنه بما لا يزيد عن مقدار أربع أصابع مضمومةً.

﴿ قائلاً فيهما : «سبحان ربّي الأعلى وبحمده» أو ما مرّ من الثلاثة الصغرى اختياراً ، أو مطلق الذكر اضطراراً ، أو مطلقاً على المختار ﴿ مطمئنّاً بقدره اختياراً.

﴿ ثمّ رفع رأسه بحيث يصير جالساً ، لا مطلق رفعه ﴿ مطمئنّاً حال الرفع بمسمّاه.

﴿ ويستحبّ : الطُمأنينة بضمّ الطاء ﴿ عقيبَ السجدة ﴿ الثانية وهي المسمّاة بجلسة الاستراحة ، استحباباً مؤكّداً ، بل قيل بوجوبها (١).

﴿ والزيادةُ على الذكر ﴿ الواجب بعددٍ وترٍ ، ودونه غيره.

﴿ والدعاءُ أمامَ الذكر «اللهمّ لك سجدت ... الخ» (٢).

﴿ والتكبيرات الأربع للسجدتين ، إحداها بعد رفعه من الركوع مطمئنّاً فيه ، وثانيتها بعد رفعه من السجدة الاُولى جالساً مطمئنّاً ، وثالثتها قبل الهُويّ إلى الثانية كذلك ، ورابعتها بعد رفعه منه معتدلاً.

﴿ والتخويةُ للرجل بل مطلق الذَكَر ، إمّا في الهُويّ إليه بأن يسبق بيديه ثمّ يهوي بركبتيه؛ لما روي : «أنّ عليّاً عليه‌السلام كان إذا سجد يتخوّى كما يتخوّى البعير الضامر ، يعني بروكه» (٣) أو بمعنى تجافي الأعضاء حالةَ السجود بأن يجنح

____________________

(١) قاله السيّد المرتضى في الانتصار : ١٥٠.

(٢) الوسائل ٤ : ٩٥١ ، الباب ٢ من أبواب السجود ، الحديث الأوّل.

(٣) المصدر السابق : ٩٥٣ ، الباب ٣ ، الحديث الأوّل.