درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۷۹: مکان‌های مکروه برای اقامه نماز (۲)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مکان‌هایی که اقامه نماز در آن مکروه است

در جلسه گذشته، به مکان‌هایی که اقامه نماز در آن‌ها مکروه است، پرداخته شد.

مورد اول: نماز در حمام.

مورد دوم: بیوت الغائط

اقامه نماز در محل غائط مکروه است. علت کراهت این مورد، وجود نهی است. علاوه بر آن، در روایتی چنین بیان شده: ملائکه در بیتی که یبال فیه، هرچند در ظرف باشد، داخل نمی‌شود.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر در ظرفی بول شود و ملائکه در آن بیت وارد نمی‌شوند، ملائکه به طریق اولی در دستشویی داخل نمی‌شوند. لذا کراهت اقامه نماز در آن جا به نوعی ثابت می‌شود.

مورد سوم: بیوت النار

اقامه نماز در محل‌هایی که برای برافروخته شدن آتش، تهیه شده است، مکروه می‌باشد. مثل أتّون (آتش خانه حمام) یا فُرن (محل پخت نان‌های گرد و زخیم. برخی فُرن را به فِر امروزی معنا کرده‌اند که در آن‌ها نان‌های حجیم پخت می‌شود.)

اما گاهی در مکانی آتش افروخته می‌شود اما آن مکان برای آتش افروختن تهیه نشده است. مثل محل زندگی انسان‌ها که در زمستان، بوسیله بخاری یا هیزم برای گرم شدن آن مکان، آتش می‌فروزند. هرچند که آتش این مکان زیاد باشد، اما به فرموده شهید: اقامه نماز در این مکان‌هایی که برای آتش افروختن آماده نشده است، کراهت ندارد.

مورد چهارم: بیوت المجوس

اقامه نماز در خانه آتش پرستان، کراهت دارد. به جهت وجود روایت این مورد نیز مکروه محسوب می‌شود. همچنین به جهت این که معمولا این خانه‌ها از نجاست خالی نیست. البته در روایت بیان شده است که اگر در آن محل، آب بپاشند، کراهت زائل می‌شود.

منظور از آب پاشیدن، واضح نیست. آیا منظور آن است که آن محل را تطهیر کنند یا صرف آب پاشیدن، هرچند که به تطهیر منتهی نشود، برای زوال کراهت کافی است. اگر مقصود، پاک شدن نجاست باشد، باید تطهیر کنند اما اگر صرف تعبد باشد، صرف آب پاشی کفایت می‌کند.

اگر شخص بداند که آن محل نجس است، چه بسا، صرف آب پاشی (بدون آن که منتهی به ازاله نجاست شود) باعث شود که نجاست بیشتر شود. اما در روایت چنین تعبیر شده است: رُشَّ وَ صَلِّ. یعنی آب بپاش و نماز بخوان.

مورد پنجم: معطن

اقامه نماز در محلی که شتر در کنار نهر آب برای آب خوردن، زانو می‌زند، مکروه می‌باشد.

مورد ششم: مجرای آب

اقامه نماز در محل جرایان آب نیز مکروه می‌باشد. هرچند که آب در آن محل وجود نداشته باشد. مثل رودخانه‌های خشک شده. این محل، محل جریان آب است، هرچند که الآن آب در آن محل وجود ندارد.

مورد هفتم: سبخه

اگر زمینی شوره زار باشد، اقامه نماز در آن زمین مکروه است. اگر گفته شود که اقامه نماز روی خود زمین مکروه است، باید سَبِخَة استعمال شود. چون این تلفظ، به معنای اقامه نماز روی خود زمین است. خواه روی نمک‌ها باشد و خواه روی نمک نباشد. اما اگر سَبَخَة، تلفظ شود، به معنای اقامه نماز روی نمک است. یعنی اگر زمینی نمک زار باشد و در محلی از آن زمین نمک وجود داشته باشد، اقامه نماز روی آن نمک، مکروه است و الا اگر نمک وجود نداشته باشد یا نمک را کنار بزنیم، اقامه نماز در آن محل کراهت ندارد.

مورد هشتم: قری النمل

قری جمع قریه به معنای محل اجتماع خاک‌هایی که مربوط به مورچه است. یعنی مورچه‌ها از خانه خود، آن خاک‌ها را بیرون می‌ریزند. اقامه نماز در محل اجتماع خاک‌هایی که مورچه‌ها از لانه‌های خود، بیرون می‌ریزند، مکروه می‌باشد.

مورد نهم: اقامه نماز روی برف

اگر در مکانی برف وجود داشته باشد، اقامه نماز روی خود برف‌ها در حال اختیار مکروه است. البته کراهت در صورتی است که بتوان، هفت موضع از بدن را در سجده روی زمین قرار داد. اما اگر به گونه‌ای باشد که نتوان آن هفت موضع را در سجده روی زمین قرار داد، اقامه نماز باطل می‌باشد. البته این در حال اختیار است و برای حال اضطرار، مانعی ندارد.

همچنین اگر روی برف، فرش یا سجاده‌ای قرار دهد، کراهت برطرف می‌شود.

مورد دهم: بین مقابر و به سمت مقابر

اقامه نماز، بین مقابر و به سمت مقابر، مکروه است.

مورد یازدهم: طریق

اقامه نماز، در راه‌ها نیز مکروه است.

مورد دوازدهم: خانه‌ای که مجوسی در آن حضور دارد

در خانه‌ای که مجوسی در آن حضور دارد، اقامه نماز مکروه است.

مورد سیزدهم: به سمت آتش

اقامه نماز به سمت آتش، مکروه است.

۴

تطبیق مکان‌هایی که اقامه نماز در آن مکروه است

﴿ وبيوت الغائط ﴾ (بیوت، عطف به حمام می‌شود. یعنی تکره الصلاة فی بیوت الغائط. اقامه نماز در مستراح مکروه است. به چه دلیل کراهت دارد؟) للنهي عنه (روایت نهی عبارت است: عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اَلْأَرْضُ كُلُّهَا مَسْجِدٌ إِلاَّ بِئْرَ غَائِطٍ أَوْ مَقْبَرَةً. بئر غائط یعنی این محل، محل اقامه نماز نیست و نمی‌توان در آن نماز را اقامه کرد. البته به جهت روایات دیگر، این روایت، حمل بر کراهت شده است.

دلیل دیگر برای کراهت اقامه نماز در این محل، عبارت است از این که) ولأنّ الملائكة لا تدخل بيتاً يُبال فيه (ملائکه داخل نمی‌شوند در بیتی که در آن بول شود.) ولو في إناءٍ (هرچند که در آن بیت، در ظرفی بول شود) فهذا أولى (هذا یعنی بیت الغائط، به کراهت اولویت دارد. چون همیشه در آن محل، بول و غائط می‌شود. البته این روایت که ایشان اشاره می‌فرماید، چنین است: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ، إِنَّا لاَ نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ لاَ بَيْتاً يُبَالُ فِيهِ وَ لاَ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ.

در روایت دیگر چنین بیان شده است: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي فَقَالَ إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْمَلاَئِكَةِ لاَ نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لاَ تِمْثَالُ جَسَدٍ وَ لاَ إِنَاءٌ يُبَالُ فِيهِ.

در روایت دوم که مرحوم شهید مورد اشاره قرار می‌دهد، بیان نشده است که در آن محل نماز اقامه نشود. بلکه بیانگر آن است که ملائکه در آن محل حاضر نمی‌شود. چه اشکالی دارد که ملائکه داخل نشوند اما اقامه نماز، کراهت نداشته باشد. گویی شهید در صدد بیان این نکته می‌باشد، محلی که ملائکه به جهت نجاست یا مشکلی که در آن محل وجود دارد، حاضر نمی‌شوند؛ حد اقل ملازم با کراهت در نماز است. اگر این توجیه را بیان نکنیم، از روایت برداشت نمی‌شود که اقامه نماز در آن محل کراهت دارد).

﴿ و ﴾ بيوت ﴿ النار ﴾ (اقامه نماز در بیوت النار مکروه است. بیوت النار چیست؟) وهي المُعدّة لإضرامها (بیوتی که آماده شده است برای آتش روشن کردن. محلی که برای این کار ساخته شده است) فيها (در آن بیوت) كالأ تُّون (آتش خانه حمام) والفُرن (فرن در لغت به محل پختن نان‌های گرد و زخیم، گفته می‌شود. چه بسا، منظور شهید، آشپزخانه باشد. زیرا آشپزخانه محلی است که آماده شده تا در آن جا، با آتش، غذا پخته شود.) لا ما وُجد فيه نارٌ مع عدم إعداده لها (نه آن محل‌هایی که در آن آتش یافت می‌شود اما آن محل آماده نشده برای آتش افروختن. مثل این که اشخاص در زمستان‌ها در خانه برای گرم شدن، آتش روشن می‌کنند؛ اما این محل، محلی نیست که برای آتش افروختن آماده شده باشند. لذا می‌فرماید:)، كالمسكن (محل سکونت) إذا اُوقدت فيه وإن كثر (زمانی که آتش در آن محل روشن شود. هرچند که آتشی که در آن محل روشن می‌کنند، زیاد باشد).

﴿ و ﴾ بيوت ﴿ المجوس ﴾ (اقامه نماز در خانه‌های مجوسی‌ها، کراهت دارد) للخبر (بخاطر وجود روایت. روایت چنین است: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلصَّلاَةِ فِي بُيُوتِ اَلْمَجُوسِ فَقَالَ رُشَّ وَ صَلِّ. رشّ یعنی آب بپاش. یعنی اگر آب پاشیده شود، اقامه نماز در آن محل کراهت ندارد. علاوه بر وجود روایت،) ولعدم انفكاكها عن النجاسة (بیوت مجوس، منفک از نجاست نیستند. البته اگر دلیل کراهت اقامه نماز، عدم انفکاک نجاست باشد، نباید خصوص بیوت المجوس را قائل شویم. بلکه بیوت کفار دیگر -غیر مجوسی‌ها- نیز شامل آن می‌شود. زیرا در آن‌ها نیز این خصوصیت وجود دارد. البته اگر دلیل کراهت، خصوص روایت باشد؛ بحث دیگر است.) وتزول الكراهة برشّه (آب پاشیدن در آن محل. بیان شد که اگر منظور از آب پاشی، تطهیر آن محل باشد، تمام است. در غیر این صورت، مسئله تعبدی می‌شود).

﴿ والمَعطن ﴾ بكسر الطاء واحد المعاطن (معاطن، جمع آن واژه می‌باشد. معطن به چه معنا است؟)، وهي مَبارك الإ بل (محلی در کنار نهر آب که شتر در آن جا زانو می‌زند. به عبارت دیگر، محلی که شتر برای آب خوردن در آن جا زانو می‌زند) عند الماء للشرب.

﴿ ومجرى الماء ﴾ (مکانی که برای جریان آب، آماده شده است) وهو المكان المُعدّ لجريانه وإن لم يكن فيه ماء (هرچند که الآن در آن جا آب وجود نداشته باشد).

﴿ والسَبِخة ﴾ بفتح الباء (اگر به فتح باء، قرائت شود) واحدة السِباخ (مفرد سباخ است. یعنی جمع آن سباخ می‌شود.)، وهي الشيء الذي يعلو الأرض كالملح (به خود آن شئ که روی زمین جمع می‌شود، سبخة گفته می‌شود. مثل نمک. یعنی به نمکی که روی زمین شوره زار جمع می‌شود، سبخه گفته می‌شود. اقامه نماز روی آن نمک کراهت دارد.)، أو بكسرها یا به کسر باء تلفظ شود. در این صورت به معنای) وهي الأرض ذات السباخ (زمین ذات سباخ می‌باشد. زمین ذات سباخ یعنی زمین نمک زار. تفاوت این دو در آن است که در زمین نمک زار اگر معنای اول مراد باشد، با زائل شدن آن نمک می‌توان نماز خواند و کراهتی وجود ندارد. اما معنای دوم تفاوتی ندارد که نمک زائل شود یا خیر).

﴿ وقُرى النمل ﴾ جمع قرية (قریة یعنی آبادی. قری النمل یعنی آبادی مورچه‌ها. اطراف لانه‌های مورچه که خاک‌ها را بیرون می‌ریزند)، وهي مجتمع ترابها حول جُحرتها (جِحرتها، صحیح است. محل اجتماع خاک مورچه، حول لانه‌ها. هنگامی که مورچه می‌خواهد لانه بسازد، آرام آرام، خاک‌ها را از آن لانه بیرون می‌ریزند. این محل اجتماع خاک‌ها را قری النمل می‌نامند).

﴿ و ﴾ في نفس ﴿ الثلج اختياراً ﴾ (اقامه نماز روی برف در حال اختیار، مکروه است. این به آن معنا است که اگر برف در حال باریدن است و هنوز جمع نشده است، اقامه نماز مکروه نیست. اما اگر برف جمع شده و مصلی می‌خواهد روی آن در حال اختیار نماز را اقامه کند، مکروه است. در صورتی که سجاده روی برف قرار دهد، کراهت برطرف می‌شود.) مع تمكّن الأعضاء (البته در صورتی که اعضاء هفتگانه را بتوان در سجده، روی زمین قرار دهد. یا در حال ایستاده بتواند بصورت صحیح روی زمین بایستد.)، أمّا [بدونه] (بدون تمکن اعضاء) فلا مع الاختيار (در فرض اختیار جایز نیست و نماز باطل است).

﴿ وبين المقابر ﴾ وإليها (بین قبر‌ها و به سمت قبرها،) ولو قبراً (هرچند که یک قبر وجود داشته باشد. یعنی جمع بودن قبر، خصوصیت ندارد.) ﴿ إلّابحائلٍ (دو چیز، کراهتِ بین مقابر و به سمت مقابر را، زائل می‌کند. مورد اول: وجود حائل است. یعنی بین مصلی و قبر، پرده قرار دهد. مورد دوم: لازم نیست که آن حائل، پرده باشد) ولو عنَزَةً ﴾ (عنزة به عصایی گفته می‌شود که انتهای آن که با زمین برخورد می‌کند، از آهن باشد. در روایت، عنزه به عنوان حائل بیان نشده اما روایتی وجود دارد با این تعبیر: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَجْعَلُ اَلْعَنَزَةَ بَيْنَ يَدَيْهِ إِذَا صَلَّى. یعنی حضرت در هنگام اقامه نماز، عصا را در مقابل خودشان قرار می‌دادند. این که مرحوم شهید، عنزه را بیان می‌فرماید شاید بخاطر وجود این روایت است. مرحوم شهید می‌فرماید: هرچند، آن چیزی که بین مصلی و قبر، حائل می‌شود، عنزه باشد) بالتحريك ـ وهي العصا في أسفلها حديد ـ (عصایی که در پایین آن، آهن قرار گرفته باشد) مركوزةً أو معترضةً (مرکوزه یعنی عصا را در زمین فرو کند و ایستاده در مقابل او قرار گیرد. معترضة یعنی عصا را به عرض، روی زمین بخواباند.) ﴿ أو بُعد عشرة أذرع ﴾ (یا اگر حائل وجود ندارد، ده ذراع از قبر فاصله داشته باشد. هر ذراع حدود ۴۵ تا ۵۰ سانتی متر است. عشره ذراع یعنی ۴۵۰ یا ۵۰۰ سانتی متر. مرحوم شهید اول فرمود: وبين المقابر و إلیها. بین المقابر هم شامل صورتی می‌شود که جلو و عقب مصلی، قبر وجود داشته باشد و هم شامل صورتی می‌شود که در چپ و راست مصلی، قبر وجود داشته باشد. اما مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) ولو كانت القبور خَلفه أو مع أحد جانبيه فلا كراهة (اگر قبور، پشت مصلی باشد یا پشت و یکی از اطراف مصلی باشد، اقامه نماز کراهت ندارد. بنابر این بین المقابر و الیها به این معنا است که یا روبروی مصلی، قبر باشد یا در چپ و راست یا جلو و عقب مصلی، قبر وجود داشته باشد. اما اگر قبر در پشت مصلی باشد یا قبر در پشت و یکی از اطراف مصلی باشد، بین المقابر محسوب نمی‌شود و اقامه نماز در این محل، کراهت ندارد).

﴿ وفي الطريق ﴾ (اقامه نماز در مسیر راه، کراهت دارد.) سواء كانت مشغولةً بالمارّة أم فارغةً إن لم يُعطّلها (خواه کسی در زمان حال از آن راه، عبور می‌کند و خواه هیچ شخصی از آن راه عبور نکند. البته اگر آن طریق را تعطیل نکند.)، وإلّا (اگر راه را تعطیل کند) حرم (اقامه نماز در آن جا، حرام است. بنابر این، شرط کراهت آن است که طریق را تعطیل نکند. اگر اقامه نماز موجب تعطیلی راه شود، حرام می‌باشد).

﴿ و ﴾ في ﴿ بيت فيه مجوسيٌّ ﴾ (بیتی که در آن مجوسی حضور داشته باشد. هرچند که آن خانه، متعلق به شخص مسلمان باشد.) وإن لم يكن البيت له (هرچند که بیت برای آن مجوسی نباشد).

﴿ وإلى نارٍ مُضرمة ﴾ أي مُوقدة (نماز خواندن به سمت آتش برافروخته، کراهت دارد.) ولو سراجاً أو قنديلاً (سراج به چراغ زمینی گفته می‌شود. قندیل به چراغ آویزان گفته می‌شود. تفاوتی نمی‌کند که آتش در هر حالی باشد، اقامه نماز به آن سمت، کراهت دارد). وفي الرواية (نسبت به این مورد، شهید ثانی می‌فرماید: آنچه که در روایت بیان شده، کراهت نماز به سمت مجمرة است. مجمرة به ظرفی گفته می‌شود که در آن آتش وجود دارد. بدون اعتبار اضرام. یعنی لازم نیست که آتش در آن افروخته باشد. مرحوم شهید بیان می‌کند اقامه نماز به سمت مجمره، حتی اگر در آن آتش افروخته وجود نداشته باشد، کراهت دارد. مصنف نیز در غیر کتاب لمعه به مضمون روایت تعبیر کرده است.) كراهة الصلاة إلى المجمرة من غير اعتبار الإضرام (در روایت، برافروخته بودن آتش را معتبر ندانسته. صرف وجود مجمره برای کراهت کافی است. شهید ثانی می‌فرماید:) وهو كذلك (همینطور است و کراهت برای آن است)، وبه عبّر المصنّف في غير الكتاب (مرحوم شهید اول در غیر لمعه این تعبیر را بیان فرموده.

روایت چنین است: عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: لاَ يُصَلِّي اَلرَّجُلُ وَ فِي قِبْلَتِهِ نَارٌ أَوْ حَدِيدٌ -نماز نخواند مرد، در حالی که در قبله او آتش یا آهن وجود دارد.- قُلْتُ أَ لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ مِجْمَرَةُ -آیا می‌تواند نماز بخواند در حالی که در مقابل او مجمره وجود دارد؟- شَبَهٍ قَالَ نَعَمْ فَإِنْ كَانَ فِيهَا نَارٌ فَلاَ يُصَلِّي حَتَّى يُنَحِّيَهَا عَنْ قِبْلَتِهِ -اگر آتش دارد. شهید ثانی از این روایت چنین استفاده کرده که زغال‌های گداخته در آن مجمره وجود دارد. اگر مراد آتش افروخته باشد که همان سخن شهید اول می‌شود. شهید ثانی، ان کان فیها نار را اینگونه معنا کرده که در آن ظرف، زغال‌های گداخته وجود داشته باشد.

حضرت می‌فرماید: آن را از قبله کنار بزند و سپس نماز بخواند).

﴿ أو ﴾ إلى ﴿ تصاوير ﴾ (اقامه نماز در حالی که روبروی نماز گزار تصویر باشد، مکروه است. ظاهرا منظور تصویر ذی الروح است. هرچند که آن تصاویر روی بالشت و پشتی و... باشد) ولو في الوسادة (وسادة یعنی آن چیزی که به آن تکیه می‌دهند)، وتزول الكراهة بسترها بثوبٍ ونحوه (کراهت این مورد به مستور کردن آن تصویر، زائل می‌شود. مثلا پارچه‌ای روی آن تصویر قرار دهند.) ﴿ أو مصحفٍ أو بابٍ مفتوحين ﴾ (اگر روبروی نماز گزار، قرآن باز یا درب باز وجود داشته باشد، اقامه نماز مکروه است.) سواء في ذلك القارئ وغيره (تفاوتی نمی‌کند که مصلی می‌تواند قرآن را قرائت کند یا اصلا نمی‌تواند قرآن قرائت کند)، نعم يشترط الإ بصار (شرط است که آن را ببیند و الّا شخصی که نابینا است یا بینا است اما بخاطر تاریکی نمی‌تواند ببیند، هرچند که روبروی او قرآن و درب باز وجود داشته باشد، اقامه نماز برای او مکروه نیست.)، واُلحق به (ملحق می‌شود به مصحف و باب مفتوح) التوجّه إلى كلّ شاغلٍ (توجه به هر چیزی که انسان را مشغول کند) من نقش وكتابة (تمام این موارد مکروه است. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:)، ولا بأس به (ضمیر به، به الحاق بازگشت دارد. یعنی این الحاق، الحاق درستی است).

﴿ أو وجه إنسان ﴾ (اقامه نماز به سمت صورت انسان، کراهت دارد) في المشهور فيه (بنابر قول مشهور در مورد صورت انسان) وفي الباب المفتوح (نسبت به باب مفتوح نیز نظر مشهور چنین است. صورت انسان و باب مفتوح را مشهور بیان نموده‌اند) ولا نصّ عليهما ظاهراً (اما روایتی در مورد وجه انسان و باب مفتوح، وجود ندارد.)، وقد يُعلّل بحصول التشاغل به (برخی گفته‌اند: هرچند که در خصوص این دو مورد روایت وجود ندارد اما هنگامی که در مقابل مصلی، صورت انسان یا باب مفتوح وجود داشته باشد، موجب تشاغل و حواس پرتی می‌شود. تشاغل، دلیل کراهت است. چون هر آن چیزی که موجب تشاغل مصلی شود، مکروه است.) ﴿ أو حائط يَنِزُّ من بالوعةٍ ﴾ يُبال فيها (دیواری که رطوبت کشیده آن دیوار از چاه فاضلاب. یعنی اگر دیواری کنار چاه فاضلاب باشد و آن دیوار، از چاه فاضلاب رطوبت کشیده باشد، اقامه نماز روبروی آن دیوار، کراهت دارد)، ولو نَزّ بالغائط فأولى (اگر آن دیوار از غائط رطوبت کشیده باشد، اولی به کراهت است)، وفي إلحاق غيره من النجاسات وجهٌ (سوال: اقامه نماز در برابر دیواری که از خون یا آب نجاست یا شراب، رطوبت کشیده باشد، کراهت دارد؟

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: وجهی وجود دارد. مثلا قائل شویم که بول و غائط ویژگی ندارند و القاء خصوصیت کنیم.) ﴿ وفي مرابض* الدوابّ ﴾ (اقامه نماز در طویله چهارپایان، مکروه است. گرچه محلی که چهار پایان در هنگام شرب آب، در آن جا حاضر می‌شوند) جمع مَرْبَض (مرابض جمع مربِض است) وهو مأواها (محل آرام گرفتن دواب) ومقرُّها (و محل قرار گرفتن دواب) ولو عند الشرب (هرچند که هنگام آب خوردن در آن محل حاضر می‌شوند) ﴿ إلّا ﴾ مرابض ﴿ الغنم ﴾ (مگر در آغول گوسفندان، نماز اقامه شود. یعنی در اقامه نماز در آغول گوسفندان، کراهت ندارد) فلا بأس بها للرواية (آغول گوسفندان روایت دارد) معلّلاً بأ نّها سكينة وبركة (در روایت دلیل آورده که آغول گوسفندان محل آرامش و برکت است. روایت چنین است: أنّه قال - پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:- اذا ادرکتکم الصلاة و أنتم فی مراحل غنم -اگر هنگام نماز شد و شما در آغول گوسفندان هستید- فصلوا فیها فانها سکینة و برکة.

مرحوم آقا جمال، پس از نقل این روایت، می‌فرماید: و الروایة و إن کانت العامیة -روایت برای اهل سنت است- لکنها معتضدة بالاصل -اما با اصل به آن کمک شده است-

بر اساس تفحص صورت گرفته در روایات شیعه نیز این روایت بیان شده است اما بدون قسمت آخر روایت.

در روایت چنین بیان شده است: عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلصَّلاَةِ فِي مَرَابِضِ اَلْغَنَمِ فَقَالَ صَلِّ فِيهَا...)

﴿ وإنشاد الشعر لنهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله عنه وأمره بأن يقال للمنشد : «فَضَّ اللّٰه فاك» (١) ورُوي نفي البأس عنه (٢) وهو غير منافٍ للكراهة.

قال المصنّف في الذكرى : ليس ببعيد حمل إباحة إنشاد الشعر على ما يقلّ منه وتكثر منفعته ، كبيت حكمةٍ أو شاهدٍ على لغةٍ في كتاب اللّٰه تعالى وسنّة نبيّه صلى‌الله‌عليه‌وآله وشبهه؛ لأنّه من المعلوم أنّ النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله كان يُنشد بين يديه البيت والأبيات من الشعر في المسجد ولم يُنكر ذلك (٣) وألحق به بعضُ الأصحاب (٤) ما كان منه موعظةً أو مدحاً للنبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله والأئمّة عليهم‌السلام أو مرثيةً للحسين عليه‌السلام ونحو ذلك؛ لأنّه عبادة لا تنافي الغرض المقصود من المساجد. وليس ببعيد. ونهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله محمولٌ على الغالب من أشعار العرب الخارجة عن هذه الأساليب.

﴿ والكلام فيها بأحاديث الدنيا للنهي عن ذلك (٥) ومنافاته لوضعها فإنّها وُضعت للعبادة.

﴿ وتُكره الصلاة في الحمام وهو البيت المخصوص الذي يُغتسَل فيه لا المَسْلخ وغيره من بيوته وسطحه. نعم ، تُكره في بيت ناره من جهة النار ، لا من حيث الحمّام.

﴿ وبيوت الغائط للنهي عنه (٦) ولأنّ الملائكة لا تدخل بيتاً يُبال فيه

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٤٩٣ ، الباب ١٤ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث ١ و ٣.

(٢) المصدر السابق ، الحديث ٢.

(٣) الذكرى ٣ : ١٢٤.

(٤) وهو المحقّق الثاني في جامع المقاصد ٢ : ١٥١.

(٥) راجع الوسائل ٣ : ٤٩٣ ، الباب ١٤ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث ٤.

(٦) راجع الوسائل ٣ : ٤٦٠ ، الباب ٣١ من أبواب مكان المصلّي.

ولو في إناءٍ (١) فهذا أولى.

﴿ و بيوت ﴿ النار وهي المُعدّة لإضرامها فيها كالأ تُّون (٢) والفُرن (٣) لا ما وُجد فيه نارٌ مع عدم إعداده لها ، كالمسكن إذا اُوقدت فيه وإن كثر.

﴿ و بيوت ﴿ المجوس للخبر (٤) ولعدم انفكاكها عن النجاسة وتزول الكراهة برشّه.

﴿ والمَعطن بكسر الطاء واحد المعاطن ، وهي مَبارك الإ بل عند الماء للشرب.

﴿ ومجرى الماء وهو المكان المُعدّ لجريانه وإن لم يكن فيه ماء.

﴿ والسَبِخة بفتح الباء واحدة السِباخ ، وهي الشيء الذي يعلو الأرض كالملح ، أو بكسرها وهي الأرض ذات السباخ.

﴿ وقُرى النمل جمع قرية ، وهي مجتمع ترابها حول (٥) جُحرتها.

﴿ و في نفس ﴿ الثلج اختياراً مع تمكّن الأعضاء ، أمّا [بدونه] (٦) فلا مع الاختيار.

﴿ وبين المقابر وإليها ولو قبراً ﴿ إلّابحائلٍ ولو عنَزَةً بالتحريك ـ وهي العصا في أسفلها حديد ـ مركوزةً أو معترضةً ﴿ أو بُعد عشرة أذرع

____________________

(١) كما ورد في الخبر ، راجع الوسائل ٣ : ٤٦٥ ، الباب ٣٣ من أبواب مكان المصلّي ، الحديث ١ و ٣ و ٤.

(٢) الأ تُّون : موقد نار الحمّام.

(٣) الفُرْن (لاتينيّة) : بيت غير التنّور مُعدّ لأن يُخبز فيه.

(٤) الوسائل ٣ : ٤٤٢ ، الباب ١٦ من أبواب مكان المصلّي.

(٥) في (ش) : فوق.

(٦) في المخطوطات : بدونها.

ولو كانت القبور خَلفه أو مع أحد جانبيه فلا كراهة.

﴿ وفي الطريق سواء كانت مشغولةً بالمارّة أم فارغةً إن لم يُعطّلها ، وإلّا حرم.

﴿ و في ﴿ بيت فيه مجوسيٌّ وإن لم يكن البيت له.

﴿ وإلى نارٍ مُضرمة أي مُوقدة ولو سراجاً أو قنديلاً. وفي الرواية كراهة الصلاة إلى المجمرة من غير اعتبار الإضرام (١) وهو كذلك ، وبه عبّر المصنّف في غير الكتاب (٢).

﴿ أو إلى ﴿ تصاوير ولو في الوسادة ، وتزول الكراهة بسترها بثوبٍ ونحوه ﴿ أو مصحفٍ أو بابٍ مفتوحين سواء في ذلك القارئ وغيره ، نعم يشترط الإ بصار ، واُلحق به التوجّه إلى كلّ شاغلٍ من نقش وكتابة ، ولا بأس به.

﴿ أو وجه إنسان في المشهور فيه وفي الباب المفتوح ولا نصّ عليهما ظاهراً ، وقد يُعلّل بحصول التشاغل به ﴿ أو حائط يَنِزُّ من بالوعةٍ يُبال فيها ، ولو نَزّ بالغائط فأولى ، وفي إلحاق غيره من النجاسات وجهٌ.

﴿ وفي مرابض* الدوابّ جمع مَرْبَض وهو مأواها ومقرُّها ولو عند الشرب ﴿ إلّا مرابض ﴿ الغنم فلا بأس بها (٣) للرواية معلّلاً بأ نّها سكينة وبركة (٤).

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٤٥٩ ، الباب ٣٠ من أبواب مكان المصلّي ، الحديث ٢.

(٢) الذكرى ٣ : ٩١ ، البيان ١٣٢ ، الدروس ١ : ١٥٥.

(*) في (س) : مرابط.

(٣) في (ش) : به.

(٤) سنن البيهقي ٢ : ٤٤٩. وورد نفي البأس في أخبارنا أيضاً من دون تعليل ، راجع الوسائل ٣ : ٤٤٣ ، الباب ١٧ من أبواب مكان المصلّي ، الحديث ١ و ٢.