درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۷۸: مکروهات مسجد + مکان‌های مکروه برای اقامه نماز (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مورد هشتم از مکروهات مسجد: قضاوت کردن

مورد هشتم از مکروهات مسجد: قضاوت کردن

قضاوت کردن در مسجد مکروه است. مرحوم شهید در این مورد احتمالات متعددی را متصور می‌شود.

۱) هر نوع از قضاوت کراهت دارد. در این صورت، قضاوت امیرالمؤمنین عليه‌السلام در مسجد کوفه (دکّة القضاء) چه توجیهی دارد؟ مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت باید بپذیریم که آن مورد استثناء است و خارج از قاعده اصلی است و مختص معصوم عليه‌السلام می‌باشد.

۲) کراهت قضاوت در مسجد مربوط به دعاوی است که همراه با جدال، ناسزا، سر و صدا است. چون ممکن است گفته شود که در دعاوی چون ناسزا و جدال وجود دارد و این امور با مسجد سازگار نیست، لذا حکم به کراهت داده می‌شود. اما اگر دعوا به گونه‌ای باشد که این امور در آن نباشد، قضاوت نمودن در مسجد، مکروه نمی‌باشد.

۳) کراهت قضاوت در مسجد زمانی است که قضاوت نمودن دائمی باشد. اما اگر بصورت نادر و اتفاقی در مسجد قضاوت شود، کراهت ندارد.

۴) کراهت قضاوت در مسجد مربوط به زمانی است که قاضی در مسجد برای قضاوت بنشیند؛ نه آن که قاضی برای عبادت در مسجد نشسته و مردم برای قضاوت به او مراجعه می‌کنند. اگر در مسجد بین افراد، دعوا حادث شود و قضاوت در آن محل توسط قاضی انجام شود، در حقیقت مسارعه در مأمور به است. یعنی سرعت دادن در کاری که خداوند متعال بدان امر فرموده است و این اشکال ندارد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: نسبت به سه احتمال آخر، ممکن است قضاوت امیرالمؤمنین عليه‌السلام در مسجد کوفه را بر خود موارد احتمال حمل کنیم و دیگر قائل نشویم که از موارد استثنا است. مثلا حمل کنیم بر این که حضرت دعاوی را در مسجد قضاوت می‌فرمودند که خالی از ناسزا و سر و صدا بوده است. یا بگوییم قضاوت حضرت در مسجد کوفه بصورت دائمی نبوده است. یا این که حضرت عليه‌السلام برای عبادت در مسجد کوفه حاضر می‌شدند نه برای قضاوت، و در مواردی که پیش آمد بوده، آن حضرت قضاوت می‌فرمودند.

البته حمل قضاوت‌های امیرالمؤمنین عليه‌السلام بر وجه چهارم، مناسب‌تر است. یعنی آن حضرت در مسجد مشغول عبادت بودند و گاهاً که بین مردم دعوا حادث می‌شده، قضاوت می‌فرمودند.

البته این توجیه با این که مکانی به نام دکّة القضاء تعیین شود، سازگار نیست. چون زمانی که نام دکة القضاء برای آن مکان تعیین شود، به این معنا است که آن مکان، محلی برای قضاوت بوده است. بنابر این مشخص می‌شود که حضرت بصورت مدام برای قضاوت در آن مکان حاضرت می‌شدند.

۴

مورد نهم از مکروهات مسجد: اعلام اشیاء گمشده

مورد نهم از مکروهات مسجد: اعلام اشیاء گمشده

مکروه است که در مسجد، اشیاء گمشده را اعلام کنند. اعلام و تعریف شئ گمشده بر دو وجه است.

۱) انشاد است. انشاد یعنی فردی شئ ای را پیدا نموده و به دنبال صاحبش می‌گردد و اعلام می‌کند که چنین چیزی پیدا شده صاحبش با دادن نشانی آن را تحویل بگیرد.

۲) نشدان است. نشدان یعنی صاحب مال، مالش را گم کرده و اعلام می‌کند که فلان شئ از من گم شده است و اگر پیدا شود برای من است.

در حقیقت انشاد مربوط به اشیاء پیدا شده و نشدان مربوط به اشیاء گمشده است.

در شرع مقدس، دو وظیفه وجود دارد که آن دو با مسئله مذکور، در تنافی هستند. دو وظیفه عبارت است از این که شخصی که شئ را پیدا می‌کند وظیفه دارد، گاهی تا یکسال آن را در اجتماعات مردم اعلام کند.

از طرفی گفته شد که اعلام کردن آن در مسجد، کراهت دارد. این دو با یکدیگر در تنافی هستند.

مرحوم شهید، تنافی را چنین حل می‌کند: برای جمع بین این دو وظیفه لازم است که آن شخص، بیرون در مسجد بایستد و هنگام ورود یا خروج مردم به مسجد، اعلام کند. در این صورت، اعلام داخل مسجد صورت نگرفته و از طرفی اصل اعلام انجام شده است.

۵

تطبیق مورد هشتم از مکروهات مسجد: قضاوت کردن

﴿ وإنفاذُ الأحكام ﴾ (احکام یعنی قضاوت نمودن) إمّا مطلقاً (قضاوت کردن در مسجد بصورت مطلق مکروه است. مطلقا در مقابل سه صورتی است که در ادامه ذکر می‌کند. اگر قائل شویم که بصورت مطلق، قضاوت کردن در مسجد مکروه است، قضاوت امیرالمؤمنین عليه‌السلام در مسجد کوفه چه توجیهی دارد؟ در پاسخ به این سوال می‌فرماید:) ـ وفعل عليٍّ عليه‌السلام له بمسجد الكوفة خارجٌ ـ (فعل امیرالمؤمنین عليه‌السلام برای قضاوت در مسجد کوفه استثناء است. مثلا از باب این که حضرت معصوم هستند و سبب این که قضاوت در مسجد را مکروه می‌دانیم از این باب است که غیر معصوم، احتمال دارد به خطا قضاوت کند و این قضاوت خطا در مسجد شایسته جایگاه مسجد نیست اما چون حضرت معصوم بودند، اشکالی ندارد و استثناء می‌باشد.) أو مخصوص بما فيه جدال وخصومة (یا کراهت قضاوت در مسجد، اختصاص دارد به دعاوی که در آن جدال و خصومت است. بنابر این قضاوت کردن در صورتی مکروه است که در آن جدال و خصومت وجود داشته باشد اما اگر در دعوا جدال و خصومت وجود نداشته باشد، قضاوت در مسجد، مکروه نمی‌باشد.) أو بالدائم (بالدائم، عطف بما فیه می‌شود. یعنی مخصوص بالدائم) لا ما يتّفق نادراً (قضاوت در مسجد بصورت دائم، کراهت دارد اما اگر بصورت نادر در مسجد قضاوت شود، اشکال ندارد و کراهت ندارد.)، أو بما يكون (بما یکون نیز عطف به بما فیه می‌شود. مخصوص بما یکون) الجلوس فيه لأجلها (کراهت قضاوت در مسجد، مخصوص حالتی است که قاضی بخاطر قضاوت در مسجد نشسته باشد.) لا بما إذا كان لأجل العبادة (اما اگر قاضی برای عبادت در مسجد حاضر باشد) فاتّفقت الدعوى (و در مسجد بین دو نفر دعوا حادث می‌شود. چرا گفته می‌شود اگر دعوا اتفاق افتاد، دیگر قضاوت مکروه نیست؟ می‌فرماید:)، لما في إنفاذها (بخاطر آنچه که در انفاذ دعوا وجود دارد. انفاذ دعوا یعنی حکم کردن و نافذ بودن حکم) حينئذٍ (زمانی که دعوا اتفاق افتاده است) من المسارعة المأمور بها (چون آنچه که به آن امر شده‌ایم، در حال انجام است. مسارعه در کار خیر هم مستحب است بنابر این کراهت در این حالت مرتفع می‌شود). وعلى أحدها (ضمیر احدها به وجوه ثلاثه برگشت داده می‌شود. بنابر وجوه سه گانه‌ای که بعد از مخصوص بیان شد) يُحمل فعل عليٍّ عليه‌السلام (فعل امیر المؤمنین بر آن سه وجه حمل می‌شود. یعنی گفته شود که امیرالمؤمنین عليه‌السلام در مسجد کوفه تنها به دعواهایی می‌پرداختند که در آن دعوا‌ها خصومت و جدال نبوده است. یا این که حضرت بصورت دائم در آن مسجد، قضاوت نمی‌فرمودند بلکه گاهاً به این کار می‌پرداختند. یا این که حضرت به عنوان قاضی در مسجد کوفه حاضر نمی‌شدند بلکه برای عبادت در مسجد حاضر می‌شدند و اگر دعوایی حادث می‌شد، به قضاوت می‌پرداختند.)، ولعلّه بالأخير أنسب (شاید به سومین وجه -بما يكون الجلوس فيه لأجلها ا بما إذا كان لأجل العبادة - به آن، مناسب‌تر باشد. چون معمولا حضرت در مسجد به عبادت می‌پرداختند. اما این توجیه با یک مشکل روبرو است. مشکل آن است که تعیین نام دکة القضاء گویای آن است که حضرت برای قضاوت در آن مکان حاضر می‌شدند نه آن که حضرت برای عبادت حاضر می‌شدند و اگر دعوایی حادث می‌شد، قضاوت می‌فرمودند.)، إلّا أنّ دكّة القضاء به (دکة القضاء در مسجد کوفه. به یعنی مسجد) لا تخلو من منافرةٍ للمحامل. (خالی از منافرت با وجود سه گانه نیست. محامل یعنی محمل‌های سه گانه فوق)

۶

تطبیق مورد نهم از مکروهات مسجد: اعلام اشیاء گمشده

﴿ وتعريفُ الضوالّ *** ﴾ (ضوالّ، جمع ضاله به معنای گمشده است. تعریف به معنای معرفی کردن و اعلام کردن، می‌باشد. اعلام گمشده در مسجد، کراهت دارد.) إنشاداً (انشاد یعنی آن چیزی که شخص پیدا کرده را در مسجد اعلام کند) ونشداناً (نشدان یعنی شخصی که مالی را گم کرده در مسجد اعلام کند.) والجمع بين وظيفتي تعريفها في المجامع وكراهتها في المساجد فعله خارجَ الباب. (فعله، خبر الجمع است. جمع بین دو وظیفه شرعی یعنی بین وظیفه شرعی نسبت به اعلام در مجامع عمومی و کراهت تعریف ضوال، آن است که بیرون مسجد بایستد و در آن جا اعلام کند.)

۷

مورد دهم از مکروهات مسجد: انشاد شعر

مورد دهم از مکروهات مسجد: انشاد شعر

خواندن شعر در مسجد، مکروه است. پیامبر اکرم در حدیث مناهی از این کار نهی فرمودند. در روایت چنین نقل شده است: نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يُنْشَدَ اَلشِّعْرُ فِي اَلْمَسْجِدِ.

در روایتی دیگر چنین نقل شده است: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ سَمِعْتُمُوهُ يُنْشِدُ اَلشِّعْرَ فِي اَلْمَسَاجِدِ فَقُولُوا فَضَّ اَللَّهُ فَاكَ -خدا دهانت را بشکند- إِنَّمَا نُصِبَتِ اَلْمَسَاجِدُ لِلْقُرْآنِ. مسجد برای قرآن خواندن است.

البته در روایتی بیان شده که انشاد شعر خالی از اشکال است. روایت چنین است: عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلشِّعْرِ أَ يَصْلُحُ أَنْ يُنْشَدَ فِي اَلْمَسْجِدِ -آیا اشکال ندارد که در مسجد انشاد شعر شود؟- فَقَالَ لاَ بَأْسَ. -امام عليه‌السلام فرمودند که اشکالی ندارد.-

مرحوم شهید می‌فرماید: در برخی از روایات، انشاد شعر، مورد نهی قرار گرفته و در برخی روایات از آن نهی نشده است. باید توجه داشت که این روایات با یکدیگر ناسازگار نیستند. کراهت با لابأس ناسازگار نیست. زیرا امکان دارد که امری مکروه باشد اما از طرفی لا بأس باشد. زیرا لا بأس به معنای حرام نبودن است. بنابر این، انشاد شعر، حرمت ندارد اما کراهت دارد.

به نظر می‌رسد که کراهت با «فَضَّ اللّٰه فاك»، سازگار نیست. زیرا این عبارت بیانی است که با حرمت بیشتر مناسب است. با توجه به این نکته، کلام مرحوم شهید که می‌فرماید این دو دسته روایات با یکدیگر سازگار هستند، قابل خدشه است.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: شهید اول در کتاب ذکری فرموده: بعید نیست که حمل کنیم، اباحه خواندن شعر در روایت لابأس را بر آن اشعاری که کم اما دارای منفعت زیاد است. بنابر این، روایت لا بأس ناظر به آن است که شعر کم باشد اما دارای منافع زیاد باشد. انشاد اشعاری که متضمن آیات قرآن یا سنت پیامبر اکرم باشد، کراهت ندارد. برخی از علما، اشعاری که متضمن موعظه، مدح پیامبر و ائمه عليهم‌السلام یا مرثیه سید الشهداء عليه‌السلام است را به مواردی که در ذکری بیان شده، ملحق نموده‌اند. این موارد با غرض مسجد منافات ندارد. زیرا خود این اشعار، نوعی عبادت محسوب می‌شود. یعنی اگر کسی در مدح پیامبر و اهل بیت عليهم‌السلام یا در مرثیه سید الشهدا، شعر بخواند، عبادت محسوب می‌شود.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: این حمل بعید نیست. لذا نهی پیامبر بر غالب اشعار عرب که هجویات بوده، می‌شود.

۸

مورد یازدهم از مکروهات مسجد: گفتگو در مسائل دنیوی

مورد یازدهم از مکروهات مسجد: گفتگو در مسائل دنیوی

گفتگو کردن در مورد دنیا در مساجد، مکروه است. زیرا در این خصوص از سوی معصوم نهی وجود دارد و علاوه بر این که این گونه امور با اساس وضع مساجد، منافات دارند.

۹

تطبیق مورد دهم از مکروهات مسجد: انشاد شعر

﴿ وإنشاد الشعر ﴾ (خواندن شعر در مسجد کراهت دارد) لنهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله عنه (پیامبر اکرم از انشاد شعر نهی فرمودند.) وأمره بأن يقال للمنشد (علاوه بر آن، پیامبر اکرم، امر فرمودند که به کسی که شعر می‌خواند گفته شود:): «فَضَّ اللّٰه فاك» (خدا دهانت را بشکند) ورُوي نفي البأس عنه (در روایت دیگری، امام فرمود لا بأس) وهو غير منافٍ للكراهة (مرحوم شهید می‌فرماید: کراهت با لابأس، تنافی ندارد. امری می‌تواند مکروه باشد و حرام نباشد. چون لا بأس یعنی حرمت ندارد. در توضیح بیان شد که این جمع با عبارت فض الله فاک که بیان سنگینی است، سازگاری ندارد).

قال المصنّف في الذكرى (مرحوم مصنف در کتاب ذکری فرموده): ليس ببعيد حمل إباحة إنشاد الشعر على ما يقلّ منه وتكثر منفعته (بعید نیست که اباحه انشاد شعر را، بر شعری که کم است ولی منفعتش زیاد است، حمل شود.)، كبيت حكمةٍ (مثل یک بیت که متضمن حکمت باشد) أو شاهدٍ على لغةٍ في كتاب اللّٰه تعالى (یا بیتی که شاهد باشد بر لغت یا آیه از قرآن کریم) وسنّة نبيّه صلى‌الله‌عليه‌وآله (یعنی شاهد علی لغة فی سنة نبیه) وشبهه (اگر این امور باشد و کم باشد، کراهت ندارد)؛ لأنّه من المعلوم أنّ النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله كان يُنشد بين يديه البيت والأبيات من الشعر في المسجد ولم يُنكر ذلك (در تاریخ ثبت شده است که گاهی در حضور پیامبر اکرم و در مسجد، یک بیت یا چند بیت شعر خوانده می‌شد اما حضرت آن کار را انکار و نهی نمی‌فرمودند) وألحق به بعضُ الأصحاب (برخی از اصحاب ملحق کرده‌اند به این موردی که کراهت ندارد) ما كان منه موعظةً (مواردی از شعر که موعظه است) أو مدحاً للنبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله والأئمّة عليهم‌السلام أو مرثيةً للحسين عليه‌السلام ونحو ذلك (این موارد را ملحق کرده‌اند و قائل شده‌اند که انشاد این نوع از اشعار کراهت ندارد)؛ لأنّه (ضمیر لأنّه به یک سطر -ما کان منه موعظة تا نحو ذلک- بازگشت دارد. بخاطر این که این نوع اشعار) عبادة لا تنافي الغرض المقصود من المساجد (عبادت می‌باشد و با غرض مقصود از مساجد، تنافی ندارد). وليس ببعيد (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: الحاقی که برخی از اصحاب کرده‌اند، بعید نیست). ونهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله محمولٌ على الغالب (لذا اگر پیامبر اکر از انشاد شعر نهی فرموده‌اند، حمل بر غالب اشعار می‌شود) من أشعار العرب الخارجة عن هذه الأساليب (که در آن موقع مرسوم بوده است. مرحوم شهید می‌فرماید: نهی پیامبر مربوط به اشعار جاهلی می‌شود که مضمون صحیح نداشته.).

۱۰

تطبیق مورد یازدهم از مکروهات مسجد: گفتگو در مسائل دنیوی

﴿ والكلام فيها بأحاديث الدنيا ﴾ (صحبت کردن در مساجد در مورد مسائل دنیوی، کراهت دارد.) للنهي عن ذلك (چون در برخی از روایات از این کار نهی شده است) ومنافاته (و صحبت کردن در مورد مسائل دنیوی، منافات دارد) لوضعها فإنّها وُضعت للعبادة (با غرض از بناء مساجد. زیرا مساجد برای عبادت بنا شده است.

روایتی در این خصوص: وَرَّامُ بْنُ أَبِي فِرَاسٍ فِي كِتَابِهِ قَالَ: قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَأْتِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ قَوْمٌ يَأْتُونَ اَلْمَسَاجِدَ فَيَقْعُدُونَ حَلَقاً ذِكْرُهُمُ اَلدُّنْيَا وَ حُبُّ اَلدُّنْيَا لاَ تُجَالِسُوهُمْ فَلَيْسَ لِلَّهِ فِيهِمْ حَاجَةٌ).

۱۱

مکان‌های مکروه برای اقامه نماز

از ابتدا مسئله مکان، سه شرط در خصوص مکان ذکر شد (غیر مغصوب - خالی از نجاست متعدیه - طاهر المسجد) پس از آن، مساجد با یکدیگر مقایسه شدند و افضلیت هر یک بیان شد. در مرحله بعد، مستحبات، محرمات و مکروهات مساجد بیان شد.

در ادامه مکان‌هایی که اقامه نماز در آن مکان‌ها کراهت دارد، بیان می‌شود.

مکان‌های مکروه برای اقامه نماز:

مورد اول: اقامه نماز در حمام

اقامه نماز در حمام کراهت دارد. مراد از حمام، مکانی است که برای شستشوی بدن، آماده شده است، نه محل کندن لباس‌ها (رختکن). پشت بام حمام نیز کراهت ندارد.

اقامه نماز در محل آتش حمام (جایی که آب حمام را گرم می‌کند و به سمت حمال هدایت می‌کند) نیز کراهت دارد. آتش خانه حمام، هرچند به حمام مربوط نیست اما از این جهت که دارای آتش است، مکروه می‌باشد.

بنابر این، محلی که اقامه نماز در حمام مکروه است، محل شستشو بدن است.

مورد دوم: بیوت الغائط

اقامه نماز در مستراح به دلیل وجود نهی خاص، مکروه می‌باشد.

مرحوم شهید می‌فرماید: علاوه بر روایتی که در خصوص غائط وجود دارد، در روایتی دیگر چنین بیان شده: ملائکه وارد خانه‌ای که در آن بول می‌شود، نمی‌شوند. هرچند که در ظرفی بول شود. بنابر این، بیت الخلاء، اولی به کراهت است.

مورد سوم: بیوت النار

محلی که آماده شده برای برافروخته شدن آتش.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر جایی مانند آتش خانه حمام، برای افروختن آتش، آماده شده باشد، یا محل پخت نان‌های گرد و زخیم (به این محل فُرن گفته می‌شود) غیر از تنورهای نان معمول. اما اگر محل برای آتش برافروختن، آماده نشده، گرچه گاهی برای گرم کردن فضا در آن مکان آتش برافروخته می‌شود. اقامه نماز در این مکان (مکانی که گاها در آن آتش برافروخته می‌شود) کراهت ندارد. زیرا افراد گاها در خانه‌های خود، آتش می‌افروزند.

ممکن است که گفته شود اقامه نماز در قسمت آشپزخانه منازل، مکروه است. زیرا آنجا دائما آتش افروخته می‌شود و برای این کار مهیا شده است.

۱۲

تطبیق مورد اول از مکان‌های مکروه برای اقامه نماز

﴿ وتُكره الصلاة في الحمام ﴾ (اقامه نماز در حمام کراهت دارد) وهو البيت المخصوص الذي يُغتسَل فيه (آن مکان مخصوصی که بدن در آن محل شستشو داده می‌شود) لا المَسْلخ (نه رختکن) وغيره (غیر مسلخ) من بيوته وسطحه (از اتاقک‌ها و پشت بام حمام). نعم، تُكره في بيت ناره من جهة النار (کراهت دارد اقامه نماز در آتش خانه حمام، از جهت حمام)، لا من حيث الحمّام. (از این جهت که حمام است. به بیان دیگر، کراهت اقامه نماز در آتش خانه حمام، به سبب وجود آتش در آن محل است، نه بخاطر حمام بودن آن مکان.)

﴿ ورفع الصوت المتجاوزُ للمعتاد ولو في قراءة القرآن ﴿ وقتلُ القَمْل * فيُدفن لو فُعِل.

﴿ وبريُ النَّبْل ، و هو داخلٌ في ﴿ عمل الصنائع ** وخَصّه لتخصيصه في الخبر (١) فتتأكّد كراهته.

﴿ وتمكينُ المجانين والصبيان منها مع عدم الوثوق بطهارتهم أو كونهم غير مميِّزين ، أمّا الصبيّ المميِّز الموثوق بطهارته المحافظ على أداء الصلوات فلا يُكره تمكينه ، بل ينبغي تمرينه كما يمرّن على الصلاة.

﴿ وإنفاذُ الأحكام إمّا مطلقاً ـ وفعل عليٍّ عليه‌السلام له بمسجد الكوفة (٢) خارجٌ ـ أو مخصوص بما فيه جدال وخصومة أو بالدائم لا ما يتّفق نادراً ، أو بما يكون الجلوس فيه لأجلها لا بما إذا كان لأجل العبادة فاتّفقت الدعوى ، لما في إنفاذها حينئذٍ من المسارعة المأمور بها. وعلى أحدها يُحمل فعل عليٍّ عليه‌السلام ، ولعلّه بالأخير أنسب ، إلّا أنّ دكّة القضاء به لا تخلو من منافرةٍ للمحامل.

﴿ وتعريفُ الضوالّ *** إنشاداً ونشداناً (٣) والجمع بين وظيفتي تعريفها في المجامع وكراهتها في المساجد فعله خارجَ الباب.

____________________

(*) في (ق) : القملة.

(**) في (ق) : الصانع.

(١) الوسائل ٣ : ٤٩٥ ، الباب ١٧ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث الأوّل.

(٢) البحار ٤٠ : ٢٧٧ ، الحديث ٤٢.

(***) في (س) : الضالّ.

(٣) أنشد الضالّة : عرّفها ودلّ عليها ، ونَشَد الضالّة : نادى وسأل عنها وطلبها.

﴿ وإنشاد الشعر لنهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله عنه وأمره بأن يقال للمنشد : «فَضَّ اللّٰه فاك» (١) ورُوي نفي البأس عنه (٢) وهو غير منافٍ للكراهة.

قال المصنّف في الذكرى : ليس ببعيد حمل إباحة إنشاد الشعر على ما يقلّ منه وتكثر منفعته ، كبيت حكمةٍ أو شاهدٍ على لغةٍ في كتاب اللّٰه تعالى وسنّة نبيّه صلى‌الله‌عليه‌وآله وشبهه؛ لأنّه من المعلوم أنّ النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله كان يُنشد بين يديه البيت والأبيات من الشعر في المسجد ولم يُنكر ذلك (٣) وألحق به بعضُ الأصحاب (٤) ما كان منه موعظةً أو مدحاً للنبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله والأئمّة عليهم‌السلام أو مرثيةً للحسين عليه‌السلام ونحو ذلك؛ لأنّه عبادة لا تنافي الغرض المقصود من المساجد. وليس ببعيد. ونهي النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله محمولٌ على الغالب من أشعار العرب الخارجة عن هذه الأساليب.

﴿ والكلام فيها بأحاديث الدنيا للنهي عن ذلك (٥) ومنافاته لوضعها فإنّها وُضعت للعبادة.

﴿ وتُكره الصلاة في الحمام وهو البيت المخصوص الذي يُغتسَل فيه لا المَسْلخ وغيره من بيوته وسطحه. نعم ، تُكره في بيت ناره من جهة النار ، لا من حيث الحمّام.

﴿ وبيوت الغائط للنهي عنه (٦) ولأنّ الملائكة لا تدخل بيتاً يُبال فيه

____________________

(١) الوسائل ٣ : ٤٩٣ ، الباب ١٤ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث ١ و ٣.

(٢) المصدر السابق ، الحديث ٢.

(٣) الذكرى ٣ : ١٢٤.

(٤) وهو المحقّق الثاني في جامع المقاصد ٢ : ١٥١.

(٥) راجع الوسائل ٣ : ٤٩٣ ، الباب ١٤ من أبواب أحكام المساجد ، الحديث ٤.

(٦) راجع الوسائل ٣ : ٤٦٠ ، الباب ٣١ من أبواب مكان المصلّي.

ولو في إناءٍ (١) فهذا أولى.

﴿ و بيوت ﴿ النار وهي المُعدّة لإضرامها فيها كالأ تُّون (٢) والفُرن (٣) لا ما وُجد فيه نارٌ مع عدم إعداده لها ، كالمسكن إذا اُوقدت فيه وإن كثر.

﴿ و بيوت ﴿ المجوس للخبر (٤) ولعدم انفكاكها عن النجاسة وتزول الكراهة برشّه.

﴿ والمَعطن بكسر الطاء واحد المعاطن ، وهي مَبارك الإ بل عند الماء للشرب.

﴿ ومجرى الماء وهو المكان المُعدّ لجريانه وإن لم يكن فيه ماء.

﴿ والسَبِخة بفتح الباء واحدة السِباخ ، وهي الشيء الذي يعلو الأرض كالملح ، أو بكسرها وهي الأرض ذات السباخ.

﴿ وقُرى النمل جمع قرية ، وهي مجتمع ترابها حول (٥) جُحرتها.

﴿ و في نفس ﴿ الثلج اختياراً مع تمكّن الأعضاء ، أمّا [بدونه] (٦) فلا مع الاختيار.

﴿ وبين المقابر وإليها ولو قبراً ﴿ إلّابحائلٍ ولو عنَزَةً بالتحريك ـ وهي العصا في أسفلها حديد ـ مركوزةً أو معترضةً ﴿ أو بُعد عشرة أذرع

____________________

(١) كما ورد في الخبر ، راجع الوسائل ٣ : ٤٦٥ ، الباب ٣٣ من أبواب مكان المصلّي ، الحديث ١ و ٣ و ٤.

(٢) الأ تُّون : موقد نار الحمّام.

(٣) الفُرْن (لاتينيّة) : بيت غير التنّور مُعدّ لأن يُخبز فيه.

(٤) الوسائل ٣ : ٤٤٢ ، الباب ١٦ من أبواب مكان المصلّي.

(٥) في (ش) : فوق.

(٦) في المخطوطات : بدونها.