درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۴۶: احکام الاموات (۹)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

کیفیت نماز میت منافق + ارکان نماز میت

کیفیت نماز میت منافق:

پس از واجباتی که در نماز میت وجود دارد و تکبیرات خمس که در نماز میت شیعه باید بیان شود؛ به بحث منافق می‌رسیم.

مراد از منافق، منافق به اصطلاح امروزی نیست. بلکه مراد از منافق، کسی است که مخالف عقیده شیعه دوازده امامی باشد. خواه از فرق اهل سنت باشد یا از دیگر فرق شیعه مثل چهار امامی، شش امامی و هفت امامی باشد. تمام این گروه‌ها جزو منافق محسوب می‌شود.

شیوه اقامه نماز میت منافق به شرح ذیل است:

در نماز چنین شخصی باید چهار تکبیر گفته شود نه پنج تکبیر و بعد از تکبیر چهارم برخلاف نماز میت شیعه که برای میت دعا می‌شد و بیان می‌شد اللهم اغفر لهذا المیت، در نماز میت منافق واجب است که آن منافق را لعن کنند. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: در وجوب لعن دو وجه است. ظاهر عبارت لمعه و آنچه که در کتاب البیان، ذکر شده است، آن است که لعن منافق پس از تکبیر چهارم واجب است. اما مرحوم مصنف در کتاب ذکری و دروس، عدم وجوب لعن را ترجیح داده است. یعنی می‌توان منافق را لعن نکرد، گرچه برای او دعا نباید کرد.

ارکان نماز میت:

مرحوم شهید ثانی در این قسمت می‌فرماید: از میان واجبات ده گانه‌ای که در نماز میت ذکر شد، شش یا هفت مورد آن از ارکان نماز میت محسوب می‌شود که عبارتند از:

۱) نیت

۲) قیام برای شخص قادر

۳) پنج یا چهار تکبیر (اگر پنج تکبیر را در نظر بگیریم با اضافه شدن نیت و قیام مجموع ارکان نماز میت، هفت مورد می‌شود و اگر چهار تکبیر را در نظر بگیریم مجموع ارکان نماز میت، شش مورد می‌شود.)

طبیعتا هنگامی که گفته می‌شود این موارد ارکان نماز میت می‌باشند این نکته به ذهن می‌رسد که اگر این موارد سهوا حذف شوند، نماز میت باطل می‌شود اما دیگر واجبات اگر بصورت سهوی حذف شوند، نماز میت باطل نمی‌شود.

۴

عدم اشتراط طهارت در نماز میت

عدم اشتراط طهارت در نماز میت:

بحث دیگری که ایشان مطرح می‌کند آن است که در نماز میت طهارت شرط نیست. مراد از طهارت، طهارت از حدث است. چون طهارت از خبث را قبلا متذکر شد و بیان شد که در اشتراط و عدم اشتراط آن اختلاف نظر است. اما طهارت از حدث، اجماع وجود دارد که شرط نیست و روایت خاص در این زمینه وجود دارد.

همچنین سلام گفتن پس از نماز در نظر شیعه بصورت اجماعی، شرط نیست. نه تنها شرط نیست بلکه مشروع نیست. مگر آن که فضای تقیه وجود داشته باشد که اگر تقیه متوقف بر گفتن سلام باشد، واجب می‌شود. اما جدای از فضای تقیه، سلام گفتن در پایان نماز میت، واجب نیست بلکه مشروع نیست. زیرا چنین عملی بدعت می‌باشد.

۵

استحباب اعلام به مؤمنین

استحباب اعلام به مؤمنین:

مستحب است زمانی که فردی از دنیا می‌رود، خبر فوت او را به مؤمنین اعلام کنند. به عبارت دیگر، خبر دادن به مؤمنین یکی از مستحبات است. زیرا اگر افراد در تشییع جنازه حاضر شوند، خداوند متعال به آن‌ها اجر می‌دهد و گناهان آن‌ها را می‌بخشد.

نکته: خبر دادن و جمع شدن مؤمنین، متوقف بر گذشت زمان است. گاهی به دلیل دور بودن افراد، جمع شدن آن‌ها چند ساعت یا نصف روز و حتی یک روز زمان می‌برد. از طرفی گفته می‌شود که اعلام به مؤمنین و جمع شدن آن‌ها استحباب دارد و از طرف دیگر گفته می‌شود که مستحب است که زودتر میت را تجهیز کنند و دفن نمایند. جمع بین این دو چگونه است؟

ایشان می‌فرماید: جمع بین این دو مطلب به این شکل است که به گونه‌ای اعلام شود که با تعجیل منافاتی نداشته باشد. اگر فردی در شب یا نیمه شب از دنیا رفته باشد و بخواهیم او را تجهیز کنیم، تعجیلش به آن است که تا ظهر روز بعد او را دفن کنیم و به این نیست که اگر ساعت سه نیمه شب از دنیا رفته باشد ساعت سه و پانزده دقیقه او را دفن نماییم. اگر اعلام به مؤمنین باعث شود که آن تعجیل عرفی محقق نشود، دیگر استحبابی ندارد. مثلا اعلام به مؤمنین باعث شود که میت دو روز پس از مرگ دفن شود. در این صورت اعلام به مؤمنین نه تنها استحباب ندارد بلکه اگر باعث فساد جسد و بی‌احترامی به مؤمن شود، حرام محسوب می‌شود.

بنابر این، اعلام به مؤمنین باید به گونه‌ای باشد که با تعجیل در تجهیز ناسازگاری نباشد.

۶

تطبیق کیفیت نماز میت منافق + ارکان نماز میت

﴿ والمنافق ﴾ (میتی که منافق است. مراد از منافق کیست؟) وهو هنا المخالف مطلقاً (منافق در اینجا، کسی است که مخالف شیعه باشد. مطلقا یعنی خواه اسمش شیعه باشد و خواه اسمش سنی باشد. یعنی حتی شیعه‌ای که چهار امامی یا شش امامی است، مخالف عقیده صحیح شیعه محسوب می‌شود و لذا منافق قلمداد می‌شود) ﴿ يقتصر ﴾ في الصلاة عليه ﴿ على أربع ﴾ تكبيرات (اکتفا می‌شود در نماز بر او به چهار تکبیر) ﴿ و يلعنه ﴾ عقيب الرابعة (بعد از تکبیر چهارم که برای شیعه دوازده امامی دعا می‌کردیم، در نماز بر منافق، او را لعن می‌کنیم. البته باید توجه داشت که منافق با مستضعف متفاوت است. مستضعف کسی است که نه شیعه و نه سنی است و ولایت کسی را در دل نداشت و معاند نبود. اما منافق اینگونه نیست و به جای آن که عقیده حقه شیعه دوازده امامی را بپذیرد، عقیده دیگری را پذیرفته است. اگر امروزه بخواهیم مستضعف را تشخیص دهیم باید دقت بیشتری داشته باشیم. مثلا فردی به خاطر این که پدر و مادرش سنی بوده است، سنی شده و هیچ عنادی با شیعه ندارد، آیا چنین شخصی مستضعف محسوب می‌شود یا جزء سنی‌ها محسوب می‌شود؟ کتاب این مسئله را متذکر نشده است. اگر عبارت لا یوالی احدا بعینه اگر مراد از لا یوالی قبول داشتن ولو به تبع پدر و مادر باشد، هرچند که بدون عناد باشد، طبیعتا باید همه این افراد را سنی بدانیم. ایشان می‌فرماید: بعد از تکبیر چهارم به جای دعا، منافق -میت- را لعن می‌کنیم. ظاهر در یلعنه، وجوب لعن میت منافق است. شهید ثانی می‌فرماید:). وفي وجوبه وجهان (در وجوب لعن دو وجه وجود دارد)، وظاهره (ظاهر عبارت مصنف) هنا (در لمعه) وفي البيان (و در کتاب البیان) الوجوب ورجّح في الذكرى (و ترجیح داده در کتاب ذکری و دروس) والدروس عدمه (عدم الوجوب. یعنی مصنف در کتاب‌های مختلف دو گونه فتوا داده است).

والأركان من هذه الواجبات سبعة أو ستّة (ارکان نماز میت، شش یا هفت مورد است. قبل از تکبیرات، دو رکن وجود دارد. نخست: قیام برای کسی که قادر است و دوم، نیت است.): النيّة، والقيام للقادر، والتكبيرات (تکبیرات دیگر ارکان نماز می‌باشد. اگر تکبیرات را پنج مورد بدانیم، مجموع ارکان، هفت مورد می‌شود اما اگر تکبیرات را چهار مورد بدانیم، مجموع ارکان شش مورد می‌شود).

۷

تطبیق عدم اشتراط طهارت در نماز میت

﴿ ولا يشترط فيها (فی صلاة المیت) الطهارة ﴾ من الحدث إجماعاً (اجماع وجود دارد که طهارت از حدث در نماز میت شرط نیست. یعنی اگر وضو ندارد یا غسلی بر او واجب است، می‌تواند با همان حال نماز میت را بخواند) ﴿ ولا التسليم ﴾ عندنا إ جماعاً (گفتن السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، بعد از تکبیر پنجم لازم نیست. عندنا یعنی عند الشیعة. گرچه اهل سنت این سلام را لازم می‌دانند)، بل لا يُشرَع بخصوصه إلّا مع التقيّة (نه تنها واجب نیست بلکه مشروع نیست. یعنی بدعت و حرام است. طبیعتا زمانی می‌توان گفت حرام است که به قصد ورود و به قصد این که این مطلب جزئی از شریعت است، بیان شود و الّا اگر کسی نمازش تمام شد و به قصد ورود و این که این سلام جزئی از دین است، سلام را بیان نکرد، نمی‌توان گفت حرام است. در فرض تقیه، بیان سلام جایز است. ممکن است که گفته شود اگر فضای تقیه باشد)، فيجب لو توقّفت (التقیه) عليه (علی التسلیم. اگر متوقف باشد تقیه بر سلام، نمی‌توان تقیه را ترک کند. چون تقیه واجب است).

۸

تطبیق استحباب اعلام به مؤمنین

﴿ ويستحبّ إعلام المؤمنين به ﴾ (مستحب است که اعلام کنیم به مؤمنین به مرگ این فرد.) أي بموته (اینگونه نباشد که اطرافیانش مدتی بعد از مرگ او، خبر دار شود. برای چه مؤمنین را خبر کنیم؟) ليتوفّروا على تشييعه وتجهيزه (این مهم است. چون تشییع و تجهیز میت دارای ثواب و باعث مغفرت می‌شود. مستحب است که خبر فوت را به مؤمنین برساند. لیتوفّروا یعنی تا همت کنند و به احترام میت جمع شوند تا میت را تشییع و تجهیز نمایند.)، فيُكتب لهم الأجر (خداوند متعال برای این‌ها اجر می‌نویسد) وله المغفرة بدعائهم (خداوند متعال برای میت مغفرت حاصل می‌کند به دعای مؤمنین)، وليُجمع فيه بين وظيفتي التعجيل والإعلام (لازم است که جمع کند در این استحباب، بین دو وظیفه. نخست، وظیفه تعجیل که در ابتدای صفحه ۱۰۹ کتاب حاضر بیان شد. و دوم، وظیفه اعلام. به این دلیل باید بین این دو جمع شود که از طرفی تعجیل در تجهیز میت مستحب است. و از طرف دیگر، اعلام به مؤمنین مستحب است که اعلام باعث تأخیر در تجهیز می‌شود. این دو در ظاهر با یکدیگر منافات دارند. ایشان می‌فرماید باید بین این دو جمع کنند. چگونه بین این دو جمع کند؟)، فيُعلم منهم مَن لا ينافي التعجيل عرفاً (اعلام کند از مؤمنین به کسانی که منافات با تعجیل نداشته باشند عرفا. اگر برخی از بستگان در شهر‌های دور باشند که حاضر شدنشان مثلا دو روز طول می‌کشد، دیگر اعلام به آن‌ها استحباب ندارد. تنها به کسانی اعلام کنند که حاضر شدنشان عرفا منافی تعجیل نیست)، ولو استلزم المُثلة حرم (ضمیر استلزم به اعلام بر می‌گردد. اگر اعلام موجب تأخیر مستلزم فساد بدن میت شود، این اعلام حرام می‌باشد).

۹

مستحبات تشییع

مستحبات تشییع:

۱) مستحب است که تشییع کننده یا پشت سر میت و یا در دو طرف جنازه راه برود. به عبارت دیگر، جلوتر از جنازه، نباشد. جلو افتادن از جنازه در غیر تقیه کراهت دارد. البته بخاطر رعایت تقیه این کار اشکال ندارد. زیرا اهل سنت، مشی جلوی جنازه را افضل می‌دانند و چون افضل می‌دانند در مقام تقیه اشکال ندارد.

۲) تربیع در تشییع جنازه مستحب است. تربیع یعنی آن که جنازه را چهار مرد از چهار طرف تابوت به هر صورتی که ممکن است، حمل کنند. یعنی دو نفر جلو تابوت قرار گیرند و دو نفر عقب آن به هر شکلی که می‌توانند بایستند. البته کیفیت استحبابی در حمل جنازه توسط این چهار نفر ذکر شده است. افضل آن است که بصورت تناوب باشد. یعنی یکی پس از دیگری جا به جا شود. یعنی فردی که جلو تابوت در طرف راست ایستاده است، جایش را با طرف چپ عوض کند بعد به عقب تابوت بیاید و قسمت راست را بگیرد و.... در خود تناوب کیفت خاصی از تناوب افضل است و آن عبارت است از این که اگر تابوت را به این شکل تصویر کنیم: دو چوب در طرفین قرار گیرد و وسط (به گونه‌ای که از دو طرف دو چوب بیرون باشد) تابوت قرار گیرد. افضل آن است که ابتدا قسمت جلو سمت راست قرار گیرد به گونه‌ای که سمت چپ میت باشد. یعنی چوب تابوت را روی شانه سمت راست خودش قرار دهد و تابوت را حمل کند. سپس منتقل شود به عقب تابوت سمت راست و با شانه راست خودش تابوت را بلند کند به گونه‌ای که سمت چپش داخل قرار گیرد نه بیرون. سپس به سمت چپ در قسمت عقب برود. در این حال با شانه سمت چپ تابوت را بلند کند که سمت راستش داخل قرار گیرد و در آخر به جلو تابوت بیاید و با شانه چپش تابوت را بلند کند. یعنی در هر قسمتی که می‌ایستد نباید با شانه‌ای تابوت را بگیرد که شانه دیگرش بیرون قرار گیرد. اگر سمت راست است، با شانه راست تابوت را بگیرد که سمت چپ داخل قرار گیرد و اگر سمت چپ است، با شانه سمت چپ تابوت را بلند کند که سمت راست، داخل قرار گیرد.

۳) موقع تشییع جنازه دعایی که در کتاب بیان شده را قرائت نمایند.

۴) هنگامی که روی میت را باز می‌کنند نیز دعایی دارد که مستحب است خوانده شود. در این دعا نکته خاصی دارد که در عبارت خوانی توضیح اده می‌شود.

۵) اصل طهارت از حدث استحباب دارد. یعنی کسی که می‌خواهد در تشییع جنازه شرکت کند یا نماز میت بخواند، خوب است که طهارت از حدث داشته باشد. گرچه آن طهارت از حدث تیمم باشد. حتی در صورتی که قدرت بر طهارت مائیه نیز وجود داشته باشد. یعنی می‌تواند وضو بگیرد اما اگر تیمم هم بکند، استحباب در حدی انجام شده است. البته در صورتی که خوف فوت دارد (یعنی اگر بخواهد وضو یا غسل انجام دهد، نماز میت از او فوت می‌شود) دیگر لازم نیست که وضو یا غسل انجام دهد بلکه بهتر است که تیمم را انجام دهد.

مشهور معتقد است که حتی بدون خوف فوت، تیمم کافی است.

۱۰

تطبیق مستحبات تشییع

﴿ ومشيُ المشيِّع خلفه (مشی را عطف به اعلام کنید. یعنی یستحب مشی المشیع. مشیع یعنی تشییع کننده. مستحب است راه برود تشییع کننده، خلف المیت) أو إلى جانبيه ﴾ (یا دو طرف تابوت) ويكره أن يتقدّمه (کراهت دارد که مقدم شود بر آن میت) لغير تقيّة (برای غیر تقیه) ﴿ والتربيعُ ﴾ (تربیع نیز عطف بر اعلام المؤمنین است. یستحب التربیع. تربیع یعنی چه) وهو حمله بأربعة رجالٍ (حمل کنند میت را با چهار مرد) من جوانب السرير الأربعة (جوانب چهارگانه تخت. تخت یعنی تابوت) كيف اتّفق (هرگونه که اتفاق افتاد. پس اصل تربیع آن است که چهار نفر، چهار طرف تابوت را بلند کنند. یعنی اینگونه نیست که یک نفر جلو را بلند کند و طرف دیگر عقب تابوت را بلند کند. بلکه دو نفر جلو و دو نفر عقب را بلند کند.)، والأفضل التناوب (بهتر آن است که تناوب در حمل تابوت اتفاق افتد. تناوب یعنی آن که این افراد جا به جا شوند. کسی که سمت راست است به سمت چپ برود و سمت چپی به عقب بیاید و....)، وأفضله (افضل التناوب. در تناوب افضل آن است که): أن يبدأ في الحمل بجانب السرير الأيمن (جانب السریر الأیمن یعنی سمت راست در جلو تابوت) ـ وهو الذي يلي يسار الميّت ـ (همان قسمتی که قرار می‌گیرد سمت چپ میت.) فيحمله بكتفه الأيمن (حمل کند تخت را به کتف راست. یعنی تخت را روی شانه راست خودش قرار گیرد. زمانی که تابوت را روی شانه راست قرار دهد، شانه سمت چپ، داخل -زیر تابوت- قرار می‌گیرد.)، ثمّ ينتقل إلى مؤخّره (پس از آن به آخر تابوت برود) الأيمن (عقب تابوت سمت راست) فيحمله بالأيمن كذلك (در آن جا نیز تابوت را روی شانه راست خودش قرار دهد و سمت چپش زیر تابوت قرار می‌گیرد)، ثمّ ينتقل إلى مؤخّره الأيسر (بعد از آن به سمت چپ برود) فيحمله بالكتف الأيسر (با شانه چپ تابوت را بگیرد که شانه سمت راستش داخل قرار می‌گیرد)، ثمّ ينتقل إلى مقدّمه الأيسر (مقدم تابوت. سپس به جلو تابوت سمت چپ برود) فيحمله بالكتف الأيسر كذلك (از جلو تابوت، سمت راست شروع می‌کند. سپس عقب سمت راست می‌آید. بعد از آن عقب سمت چپ و در آخر به جلو سمت چپ می‌رود. در هر قسمت با کتفی تابوت را حمل می‌کند که کتف دیگرش داخل قرار گیرد).

﴿ والدعاء ﴾ حال الحمل (یستحب بر سر الدعاء نیز می‌آید. یستحب الدعاء حال الحمل. مستحب است که در حال حمل دعا بخوانند. چه دعایی؟) بقوله (شخصی که می‌خواهد دعا بخواند این گونه بگوید): «بسم اللّٰه، اللّهم صلّ على محمد وآل محمد، اللّهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات» وعند مشاهدته (عطف به حال الحمل است. یعنی دعاء عند مشاهده میت هم استحباب دارد.) بقوله (هنگام مشاهده بگوید): «اللّٰه أكبر، هذا ما وعدنا اللّٰه (این همان چیزی است که خدا و رسولش به ما وعده داده است) ورسوله وصدق اللّٰه ورسوله (خدا و رسول الله راست می‌گویند)، اللّهم زدنا إيماناً وتسليماً (خدایا! ایمان و تسلیم ما را زیاد کن)، الحمد للّٰه الذي تعزّز بالقدرة (حمد خدایی را که عزیز است با قدرتی که دارد)، وقهر العباد بالموت (مغلوب می‌کند بندگان خودش را با مرگ) الحمد للّٰه الذي لم يجعلني من السواد المخترم» (سواد یعنی جماعت مردم. کلمه مخترم دارای نکته‌ای است که عبارت است از این که کلمه مخترم یعنی کسی از مردم که از دنیا رفته. کسی که از دنیا رفته اگر بگوییم مراد کسی است که علی غیر بصیرة از دنیا رفته است. یعنی بدون عقیده صحیح از دنیا رفته است. دعا مذکور معنای صحیحی پیدا می‌کند. یعنی من را از جماعت مردمی که از دنیا رفتند و علی غیر بصیرة است، قرار نداده است. به عبارت دیگر شکر می‌کند که شیعه است.) وهو (کلمه مخترم) الهالك من الناس على غير بصيرة (تا اینجا معنا مشکلی ندارد) أو مطلقاً (مطلقا یعنی چه علی بصیرة و چه علی غیر بصیرة. در این جا مشکلی که دارد اگر گفته شود مطلقا در علی بصیرة چگونه دعا را معنا کنیم؟! معنای دعا چنین می‌شود: خدایا شکر که مرا از جماعت مردمی که هالکا علی بصیرة قرار ندادی. این معنا صحیح نیست. مخترم یعنی هالک، اما هالک می‌تواند علی بصیرة باشد و می‌تواند علی غیر بصیرة باشد. اگر مخترم را بصورت مطلق معنا کنیم، دیگر اشاره به جهت هالک دارد. یعنی کار به بصیرت ندارد بلکه می‌گوید خدایا شکر که من زنده هستم و به این حیات خودم راضی هستم. لذا شهید ثانی می‌فرماید:)، إشارة (إشارة برای توجیه مطلقا در قسمت بصیرة است) إلى الرضا بالواقع (یعنی این شخص که دعا می‌کند دارد شکر می‌کند و می‌گوید: خدایا شاکرم که عمر من همچنان باقی است) كيف كان والتفويض إلى اللّٰه تعالى بحسب الإمكان (و کار خودش را به خداوند متعال واگذار می‌کند).

﴿ والطهارة (طهارة نیز عطف بر اعلام المؤمنین می‌شود و یستحب در این جا تکرار می‌شود. مستحب است طهارت) ولو تيمّماً * مع ﴾ القدرة على المائيّة مع ﴿ خوف الفوت ﴾ (حتی اگر قدرت بر طهارت مائیه هم داشته باشد باز می‌تواند تیمم کند البته اگر می‌ترسد اگر طهارت مائیه را تحصیل کند، نماز میت از او فوت شود.) وكذا بدونه (بدون خوف الفوت) على المشهور (مشهور معتقد است که حتی اگر خوف فوت هم وجود نداشته باشد می‌توان به تیمم اکتفا کرد و با تیمم مستحب حاصل می‌شود).

﴿ الطفل المتولّد من مؤمنَين ﴿ لأبويه أو من مؤمنٍ له. ولو كانا غير مؤمنَين دعا عقيبها بما أحبّ ، والظاهر حينئذٍ عدم وجوبه أصلاً. والمراد بالطفل غير البالغ وإن وجبت الصلاة عليه.

﴿ والمنافق وهو هنا المخالف مطلقاً (١) ﴿ يقتصر في الصلاة عليه ﴿ على أربع تكبيرات ﴿ و* يلعنه عقيب الرابعة. وفي وجوبه وجهان ، وظاهره هنا وفي البيان الوجوب (٢) ورجّح في الذكرى والدروس عدمه (٣).

والأركان من هذه الواجبات سبعة أو ستّة : النيّة ، والقيام للقادر ، والتكبيرات.

﴿ ولا يشترط فيها الطهارة من الحدث إجماعاً ﴿ ولا التسليم عندنا إ جماعاً ، بل لا يُشرَع بخصوصه إلّا مع التقيّة ، فيجب لو توقّفت عليه.

﴿ ويستحبّ إعلام المؤمنين به أي بموته ليتوفّروا على تشييعه وتجهيزه ، فيُكتب لهم الأجر وله المغفرة بدعائهم ، وليُجمع فيه بين وظيفتي التعجيل والإعلام ، فيُعلم منهم مَن لا ينافي التعجيل عرفاً ، ولو استلزم المُثلة (٤) حرم.

﴿ ومشيُ المشيِّع خلفه أو إلى جانبيه ويكره أن يتقدّمه لغير تقيّة ﴿ والتربيعُ وهو حمله بأربعة رجالٍ من جوانب السرير الأربعة كيف اتّفق ، والأفضل التناوب ، وأفضله : أن يبدأ في الحمل بجانب السرير الأيمن ـ وهو الذي يلي يسار الميّت ـ فيحمله بكتفه الأيمن ، ثمّ ينتقل إلى مؤخّره الأيمن فيحمله

____________________

(١) لم يرد «مطلقاً» في (ش) و (ف).

(*) في (س) : أو.

(٢) البيان : ٧٦.

(٣) الذكرى ١ : ٤٣٩ ، الدروس ١ : ١١٣.

(٤) المراد من المُثلة هنا تعفّن الجسد وتقطّعه.

بالأيمن كذلك ، ثمّ ينتقل إلى مؤخّره الأيسر فيحمله بالكتف الأيسر ، ثمّ ينتقل إلى مقدّمه الأيسر فيحمله بالكتف الأيسر كذلك.

﴿ والدعاء حال الحمل بقوله : «بسم اللّٰه ، اللّهم صلّ على محمد وآل محمد ، اللّهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات» (١) وعند مشاهدته بقوله : «اللّٰه أكبر ، هذا ما وعدنا اللّٰه (٢) ورسوله وصدق اللّٰه ورسوله ، اللّهم زدنا إيماناً وتسليماً ، الحمد للّٰه الذي تعزّز بالقدرة ، وقهر العباد بالموت (٣) الحمد للّٰه الذي لم يجعلني من السواد المخترم» (٤) وهو الهالك من الناس على غير بصيرة أو مطلقاً ، إشارة إلى الرضا بالواقع كيف كان والتفويض إلى اللّٰه تعالى بحسب الإمكان.

﴿ والطهارة ولو تيمّماً * مع القدرة على المائيّة مع ﴿ خوف الفوت وكذا بدونه على المشهور.

﴿ والوقوف أي وقوف الإمام أو المصلّي وحده ﴿ عند وسط الرجل وصدر المرأة على الأشهر ومقابل المشهور قول الشيخ في الخلاف : إنّه يقف عند رأس الرجل وصدر المرأة (٥) وقوله في الاستبصار : إنّه عند رأسها وصدره (٦) والخنثى هنا كالمرأة.

﴿ والصلاة في المواضع ﴿ المعتادة لها للتبرّك بها بكثرة من صلّى

____________________

(١) الوسائل ٢ : ٨٣١ ، الباب ٩ من أبواب الدفن ، الحديث ٤ مع اختلاف يسير.

(٢) في (ع) و (ف) : وعد اللّٰه.

(٣) و (٤) الوسائل ٢ : ٨٣٠ ـ ٨٣١ ، الباب ٩ من أبواب الدفن ، الحديث ٢ و ٣.

(*) في (ق) : متيمّماً.

(٥) الخلاف ١ : ٧٣١ ، المسألة ٥٦٢.

(٦) الاستبصار ١ : ٤٧١ ، الحديث ١٨١٧.