درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۳۱: ویژگی‌های خون حیض و اقسام زنان در مسئله حیض

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

ویژگی‌های خون حیض

اوصاف خون حیض

در جلسه گذشته، اوصاف خون حیض مطرح شد. مرحوم شهید می‌فرماید: خون حیض غالبا سیاه یا سرخ است، غالبا گرم و غالبا عند الخروج دفع و قوت دارد. البته قیودی که بیان شد، همیشگی نیست و غالبی است.

شهید ثانی می‌فرماید: مصنف قید غالب را ذکر کرد تا داخل شود هرخونی که امکان حیض بودن در آن وجود داشته باشد. این بدان معنا است که سلب ضرورت از طرف مقابل است. یعنی هر خونی که حیض بودن بالضروره از آن سلب نشود، حکم به حیض بودنش می‌شود. اگر چه این صفات را نداشته باشد. به عبارت دیگر، هر خونی که امکان داشته باشد که حیض تلقی شود، احکام حیض را بر آن بار می‌کنیم، هرچند که این صفات را نداشته باشد. زیرا این ویژگی‌ها همیشگی نیست بلکه غالبی است و چون غالبی است به صرف این که ممکن باشد خون حیض باشد، حکم به حیض بودن می‌شود.

این قاعده را در خون حیض، قاعده امکان می‌نامند. متی امکن کونه حیضا حکم به.

دلیل قاعده امکان:

غالب در زنان، وجود این خون طبیعی است که در آن‌ها خلق شده است. بین خون حیض و خون استحاضه، آنچه که طبیعی است، خون حیض است. خون استحاضه به جهت آفت ایجاد می‌شود. لذا چون در غالب زنان خون طبیعی است که در آن‌ها برای تغذیه بچه، خلق شده است؛ لذا خونی که می‌بینند باید حمل بر خون طبیعی حمل شود نه بر خونی که به جهت آفت و بیماری در آن‌ها ایجاد شده است.

برخی برای اثبات این قاعده به اخبار استناد کرده‌اند.

بیان مصنف چنین است: متی امکن کونه حیضا حکم به. هرگاه، خونی امکان حیض بودن داشته باشد، حکم به حیض بودن می‌کنیم.

این که گفته می‌شود امکان حیض بودن داشته باشد، گاهی این امکان حیض بودن، به حسب حال زن است که بالغه باشد، یائسه نباشد. چون اگر یائسه باشد یا بالغه نباشد، امکان حیض بودن ندارد. مثلا دختر ۷ ساله امکان خون حیض دیدن را ندارد یا زن ۷۰ ساله، امکان خون حیض دیدن ندارد.

یا به حسب مدت خون. خون کمتر از سه روز یا خون بیشتر از ده روز، قطعا خون حیض نیست. یعنی امکان حیض بودن آن خون، وجود ندارد.

یا به حسب دوام خون، مثل توالی خون در سه روز اول. خونی که سه روز است اما متوالی نیست. از باب این که توالی را شرط در حیض بودن کردیم، این خون، امکان حیض بودن در آن وجود ندارد.

یا به حسب وصف آن خون. گاهی در مقام تمیز خون، خون قوی را حیض قرار می‌دهند و خون غیر قوی را حیض قرار نمی‌دهند. یعنی اگر زنی دو نوع یا انواعی از خون را ببیند. مثلا در ۱۲ روز، دو نوع خون یا سه نوع خون با صفات مختلف دیده است. در این موارد، فقها حکم کرده‌اند که باید به تمییز مراجعه کند. یعنی آن خون قوی را حیض قرار دهد و خون ضعیف را استحاضه قرار دهد. این که خون قوی چیست در آینده مطرح می‌شود. خونی که مثلا رنگش سیاه باشد، قوی‌تر از خون قرمز است. قوت ممکن است از جهت رنگ، بو یا غلظت باشد.

در هر صورت، در مقام تمییز، خون قوی امکان حیض بودنش وجود دارد اما خون ضعیف، امکان حیض بودنش وجود ندارد.

برخی حسب محل خارج شدن خون را مطرح نموده‌اند. مثلا برخی شرط کرده‌اند که خون حیض باید از جهت یمین فرج خارج شود. این بدان معنا است که خونی که از جانب یسار فرج خارج می‌شود، امکان حیض بودن را ندارد. البته برخی این شرط را نپذیرفته‌اند.

امکان حیض بودن خون ممکن است به حسب زمان، دوام، سن زن و... باشد.

۴

تطبیق ویژگی‌های خون حیض

﴿ وهو أسودُ أو أحمرُ (خون حیض، سیاه یا سرخ است.) حارٌّ (گرم است) له دفعٌ ﴾ (برای خون حیض با دفع و قوت خارج می‌شود) وقوّةٌ عند خروجه ﴿ غالباً ﴾ (این قیود، قیود غالبی است) قيّد ب‍ «الغالب» (مرحوم شهید می‌فرماید: مرحوم مصنف مقید کرد به قید غالب) ليندرج فيه (تا داخل شود در خون حیض) ما أمكن كونه حيضاً (هر خونی که امکان دارد بودن آن حیض. یعنی با قید غالب این نکته را فهماند که هر خونی که ممکن است حیض باشد، داخل در احکام حیض است.)، فإنّه يحكم به (خونی که امکان دارد حیض باشد، حکم می‌شود به حیض بودن) وإن لم يكن كذلك (هرچند که این اوصاف را نداشته باشد.)، كما نبّه (مصنف) عليه (آنچنان که توجه داد مصنف بر این مطلب ما امکن کونه حیضا حکم به) بقوله (با قول خودش که فرمود): (امکان حیض بودن خون، به حسب چیست؟ گاهی به حسب حال زن است. مثلا سن زن. زیر ۹ سال یا بالا ۵۰ یا ۶۰ نباشد) ﴿ ومتى أمكن كونه ﴾ أي الدم ﴿ حيضاً ﴾ بحسب حال المرأة بأن تكون بالغةً غير يائسة، ومدّتِه (مدته عطف به حال مرأة می‌شود. به حسب مدت این خون حیض. مدت خون حیض نباید کمتر از ۳ روز یا بیشتر از ۱۰ روز باشد.) بأن لا ينقص عن ثلاثة ولا يزيد عن عشرة، ودوامِه (دوام عطف بر حال مرأة می‌شود. یعنی به حسب دوام خون) كتوالي الثلاثة (خونی که توالی ندارد در سه روز اول، خون حیض محسوب نمی‌شود و امکان حیض بودن ندارد)، ووصفِه (وصف نیز عطف بر حال مرأة می‌شود. یعنی به حسب وصف خون.) كالقويّ مع التمييز (مع التمییز یعنی جایی که زن دو یا چند نوع خون می‌بیند که این انواع خون، اوصافش با یکدیگر متفاوت است. در این موارد برای تشخیص این که کدام یک از این خون‌ها حیض است و کدام استحاضه است، گفته‌اند خون قوی حیض و خون ضعیف، استحاضه باید قرار داد. که در آینده بیان می‌شود. خود وصف می‌تواند امکان حیض بودن را برای شخص ایجاد کند. مثل قوی در فرض تمییز. در فرض تمییز یعنی در فرضی که زن دو یا چند نوع خون دیده است.) ومحلِّه (محل نیز به حال مرأة عطف می‌شود. یعنی به حسب محل خروج خون) كالجانب (مثل جانب یمین) إن اعتبرناه (البته اگر محل خروج را معتبر بدانیم. چون محل اختلاف است. برخی معتقدند که اگر خون از طرف راست فرج، خارج شود، خون می‌تواند حیض باشد)، ونحو ذلك (و مانند این‌ها که در این صورت) ﴿ حُكم به ﴾. (حکم جواب متی است. متنی امکن کونه حیضاً، حکم به. هر وقت امکان حیض بودن وجود داشته باشد، حکم به حیض بودن می‌کنیم. هرچند که آن اوصاف را نداشته باشد. پس آن اوصاف، اوصاف غالبی است.)

۵

استقرار در حکم به حیض بودن خون

بیان شد که هر گاه امکان داشته باشد، خونی حیض باشد، حکم به حیض بودن آن خون می‌شود. مرحوم شهید می‌فرماید: این امکان در صورتی معتبر است که استقرار پیدا کرده باشد. البته در مواردی که امکان متوقف بر استقرار باشد. به بیان دیگر، در مواردی، امکان متوقف بر استقرار است. یعنی باید استقرار حاصل شود تا حکم شود که این خون امکان حیض بودنش وجود دارد و الّا امکان حیض بودنش شرعا وجود ندارد. بعد از استقرار باید حکم به حیض بودن بکنیم نه به صرف امکان. برای روشن شدن این مطلب، دو مثال بیان می‌شود.

۱) ایام استظهار: اگر زنی عادتش ۷ روز است، اضافه بر این ایام خون دید. یعنی در روز ۸ و ۹ خون دید. در این صورت به صرف دیدن خون، نمی‌تواند حکم به حیض بودن خون کند، هرچند که امکان حیض بودن آن خون وجود دارد. در این موارد باید صبر کند، اگر قبل از ۱۰ روز قطع شد، حکم به حیض بودن می‌کند. مثلا در روز ۹ قطع شد. دو روز اضافه ملحق به همان ۷ روز و حیض محسوب می‌شود اما اگر از ۱۰ روز بیشتر شد، ما زاد بر ۷ روز را باید استحاضه قرار دهد و نمی‌تواند بگوید تا روز ۱۰، خون حیض است.

۲) اگر زنی مبتدئه باشد. یعنی زنی که اولین باری است که خون می‌بیند یا صاحب عادت باشد اما در غیر ایام عادتش خون ببیند. مثلا عادتش این است که در اول ماه خون می‌بیند اما این بار سه روز قبلش خون دید. در این صورت هم نمی‌توان به محض خون دیدن، حکم به حیض بودن خون کرد. بلکه باید صبر کنند که آیا سه روز متوالی خون می‌بینند یا خیر. اگر سه روز متوالی بود، حکم به حیض می‌شود و الا حکم به حیض بودن خون نمی‌شود.

اما اگر زن در ایام عادت خودش خون دید، به محض دیدن خون می‌تواند حکم به حیض بودن کند.

بنابر این، در این قسمت در صدد تبیین این مسئله هستیم، این که گفته شد متی امکن کونه حیضا حکم به، در مواردی باید استقرار پیدا کند تا حکم به حیض بودن کنیم والّا بدون استقرار امکان حکم به حیض بودن ندارد.

۶

تطبیق استقرار در حکم به حیض بودن خون

وإنّما يعتبر الإمكان بعد استقراره (امکان حیض بودن معتبر است. یعنی به صرف امکان می‌توان حکم به حیض بودن کرد، بعد از آن که امکان استقرار پیدا کند.) فيما يتوقّف (الامکان) عليه (علی الاستقرار. در آن مواردی که امکان حیض بودن متوقف بر استقرار است. یعنی باید استقرار پیدا کند تا گفته شود که امکان دارد.)، كأيّام الاستظهار (مثل ایام استظهار. ایام استظهار بعد از آن ۷ روز برای کسی که ۷ روز عادتش است. زنی که صاحب عادت است و ۷ روز عادتش است. اگر بعد از ۷ روز خون دید، تا ۱۰ روز می‌شود ایام استظهار. یعنی ایامی که بلاتکلیف است و باید صبر کند. اگر قبل از ۱۰ روز پاک شد، همه را حیض حساب می‌کند اما اگر بعد از ۱۰ روز پاک شد، ۷ روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار می‌دهد.)، فإنّ الدم فيها (فی ایام الاستظهار) يمكن كونه حيضاً (امکان حیض بودنش وجود دارد اما این کافی نیست)، إلّا أنّ الحكم به (بالحیض) موقوف على عدم عبور العشرة (باید از ۱۰ روز نگذرد زیرا اگر از ۱۰ روز بیشتر شود، نمی‌تواند ۷ روز به بعد را حیض حساب کند.)، ومثلُه القولُ في أوّل رؤيته مع انقطاعه قبل الثلاثة. (مثل این مورد است، قول در اولین رؤیت دم در فرد انقطاع دم قبل از ثلاثه. اولین باری که خون دید، به محض دیدن خون نمی‌تواند آن را خون حیض بداند بلکه باید صبر کند و ببیند که سه روز متوالی می‌شود یا خیر. اگر قبل از سه روز خون قطع شد هرچند که از اول امکان حیض بودنش وجود داشت اما نمی‌توان حکم خون حیض را بر آن بار کرد.

در توضیحات مورد دیگری نیز اضافه کردیم و آن موردی بود که صاحب عادت است اما در غیر ایام عادت خون دیده است. مثلا طبق عادت ۵ ماه خون می‌بیند اما اکنون ۲ ماه خون دیده است. این خانم نمی‌توان این خون را حیض محسوب کند بلکه باید صبر کند و ببیند که سه روز متوالی می‌شود یا خیر.)

۷

اقسام زنان در مسئله حیض: وقتیه عددیه و عددیه محضه

اقسام زنان در مسئله حیض

مرحوم شهید از عبارت ولو تجاوز بحثی را شروع می‌کند که در واقع سوالی است که به این سوال پاسخ می‌دهد و در ضمن پاسخ به این سوال، ناچار می‌شود که اقسام زن‌ها را بیان کند. به عبارت دیگر، با بیان اقسام وارد این بحث نمی‌شود بلکه در ضمن پاسخ به سوال، اقسام بانوان را ذکر می‌کند.

سوال چنین است: به طور کلی اگر خون از ۱۰ روز تجاوز کند. طبیعتا نمی‌تواند همه این خون‌ها حیض باشد. چون اکثر حیض ۱۰ روز است. حکم این خانم چیست؟

پاسخ این سوال در مورد خانم‌های مختلف، متفاوت است. یعنی نمی‌توان برای همه زنان یک پاسخ داد لذا مرحوم شهید، پاسخ را در زنان مختلف بیان می‌کند و در ضمن این پاسخ با زنان مختلف در مسئله حیض آشنا می‌شویم.

مورد اول و دوم: صاحب عادت وقتیه عددیه یا عددیه محضه.

در این دو مورد، هر دو زن عدیدیه هستند اما نوع اول علاوه بر عددیه، وقتیه نیز هست اما دومی وقتیه نیست.

توضیح: هر دو زن در عددیه بودن مشترک هستند. زمانی زنان عددیه می‌شوند که دو ماه پشت سر هم به مقدار مساوی خون ببیند. مثلا دو ماه پشت سر هم ۸ روز خون ببیند. این زن صاحب عادت عددیه می‌شود. اما زنی که صاحب عادت عددیه وقتیه است، دو ماهش در وقت واحد هم شروع شده است. یعنی در ماه اول و دوم، دوم ماه شروع به خون دیدن کرد و هشت روز خون دید. به عبارت دیگر، در یک زمان دیدن خون شروع شده و به یک مقدار مساوی در دو ماه خون دیده است. در این صورت وقتیه عددیه می‌شود.

اما اگر در وقت واحد نبوده است، اما مقدارش یکی بوده است، عددیه محضه می‌باشد.

در این دو نوع، اگر بیش از ۱۰ روز خون ببیند، عدد عادت خودش را ملاک قرار می‌دهد. یعنی ۸ روز را در ماه سوم، حیض قرار می‌دهد و بقیه را استحاضه قرار می‌دهد.

مرحوم شهید می‌خواهد بین وقتیه عددیه و عددیه محضه بگذارد. در بیان تفاوت میان این دو زن می‌فرماید: در وقتیه عددیه، اگر در وقت خودش خون ببیند، حتی اگر صفات دم حیض را نداشته باشد چون وقتیه است، اجماع وجود دارد که آن خون، حیض محسوب می‌شود. چون وقتیه است. اما در مورد عددیه محضه دو نظر وجود دارد. برخی معتقدند که عددیه محضه مانند مضطربه است. مراد از مضطربه یعنی زنی که عادت خودش را فراموش کرده است. یا وقت و عدد را با یکدیگر فراموش کرده است ویا وقت را به تنهایی فراموش کرده است. البته ناسی عدد را شامل نمی‌شود بلکه تنها ناسیه وقت را شامل می‌شود. برخی عددیه محضه را مانند مضطربه قرار داده‌اند. یعنی نمی‌تواند به صرف رؤیت خون، حکم به حیض کند و عبادات خودش را ترک کند بلکه لازم است که سه روز صبر کند، اگر خون سه روز متوالی ادامه داشت، خون را حیض محسوب می‌کند. بنابر این، در وقتیه عددیه به محض رؤیت دم، حیض قرار می‌دهد و لازم نیست که سه روز صبر کند، حتی اگر صفات خون حیض را نداشته باشد اما در مورد عددیه محضه، بعضی‌ها گفته‌اند که مانند مضطربه است و باید صبر کند که سه روز متوالی می‌شود یا خیر. اگر سه روز متوالی شد، خون حیض محسوب می‌شود و الا خون حیض محسوب نمی‌شود.

البته مرحوم شهید می‌فرماید: به نظر ما، عددیه محضه مانند وقتیه عددیه است و به صرف رؤیت دم باید آن خون را حیض قرار دهد و عبادات را ترک کند.

ما می‌خواهیم بگوییم که در وقتیه عددیه اجماع داریم اما در عددیه محضه اختلاف وجود دارد.

۸

تطبیق وقتیه عددیه و عددیه محضه

﴿ ولو تجاوز ﴾ الدمُ ﴿ العشرةَ (اگر خون از ده روز تجاوز کند. مثلا پانزده روز خون ببیند. در این جا خانم‌های مختلف، احکام مختلف دارند.) فذات العادة (کسی که عادت دارد.) الحاصلة باستواء ﴾ الدم ﴿ مرّتين ﴾ (عادت کی محقق می‌شود؟ عادت حاصل می‌شود به مساوی بودن خون، دوبار. یعنی دو ماه پشت سر هم خون را مساوی ببیند) أخذاً وانقطاعاً (شروع و پایانش از حیث عدد مساوی باشد. یعنی در هر دو ماه، هفت روز خون دیده است. در این صورت عادت عددیه می‌شود. می‌تواند این عددیه، وقتیه هم باشد و می‌تواند وقتیه نباشد. فعلا عددیه را بیان می‌کند)، سواء كان في وقتٍ واحدٍ (با این عبارت می‌خواهد علاوه بر عددیه که قبلا گفتیم، وقتیه را نیز اضافه کند) بأن رأت في أوّل شهرين سبعةً مثلاً (مثلا هفت روز اول ماه را خون دیده. این خانم، صاحب عادت وقتیه عددیه می‌شود)، أم في وقتين (این صورت، عددیه محضه است) كأن رأت السبعة في أوّل شهرٍ وآخره (هفت روز اول ماه و هفت روز آخر ماه را خون دیده است. چون هر دو هفت روز بوده است، عدیده می‌شود اما چون در ماه اول، اول ماه بوده و در ماه دوم، در آخر ماه بوده است، دیگر وقتیه نیست)، فإنّ السبعة تصير عادةً وقتيّةً وعدديّةً في الأوّل (در مورد اول، وقتیه و عددیه می‌شود)، وعدديّةً في الثاني (و عددیه محضه است در دومی. در این دو مورد)، فإذا تجاوز عشرة ﴿ تأخذها ﴾ أي العادة فتجعلها حيضاً. (در این صورت اگر از ده روز تجاوز کند، اخذ می‌کند عادت خودش را. یعنی همان هفت روز را حیض قرار می‌دهد. طبیعتا مابقی هفت روز، استحاضه می‌شود. تفاوت بین وقتیه عددیه و عددیه محضه چیست؟) والفرق بين العادتين (عادتین یعنی وقتیه عددیه یا عددیه محضه) الاتّفاق على تحيُّض الاُولى برؤية الدم (اولی یعنی وقتیه و عددیه. یعنی زنی که وقتیه عددیه است به محض این که رؤیت دم کرد، اتفاق و اجماع وجود دارد بر حائض بودنش. یعنی به محض رؤیت دم می‌تواند عباداتش را ترک کند.)، والخلاف في الثانية (اما در عددیه محضه محل اختلاف است)، فقيل (برخی گفته‌اند): إنّها فيه كالمضطربة (ثانیه -عددیه محضه- در رؤیت دم مانند مضطربه است) لا تتحيّض إلّا بعد ثلاثة (حیض قرار نمی‌دهد مگر بعد از سه روز. یعنی به صرف رؤیت دم نمی‌تواند نمازش را ترک کند. بلکه باید صبر کند که سه روز متوالی خون می‌بیند یا خیر. البته شهید می‌فرماید به نظر ما) والأقوى أنّها كالاُولى. (عددیه محضه همانند عددیه وقتیه است و به محض رؤیت دم، حیض قرار می‌دهد و عباداتش را ترک می‌کند. پس مشخص می‌شود که در این مورد اختلاف وجود دارد اما در دومی هیچ اختلافی وجود ندارد.)

۹

وقتیه محضه

آنچه تا کنون بیان نمودیم، مربوط به وقتیه عددیه یا عددیه محضه می‌شود. در این قسمت، وقتیه محضه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وقتیه محضه یعنی زنی که در یک روز خاص از ماه، شروع به خون دیدن می‌کند اما مقدارش متفاوت است. مثلا در ماه اول، روز اول شروع به خون دیدن کرده و هفت روز خون دیده است. در ماه دوم، همان روز اول شروع به خون دیدن کرده اما هشت روز خون دیده است. این زن، صاحب عادت وقتیه است اما عددیه نیست. لذا این زن را وقتیه محضه می‌نامند.

اگر زنی صاحب عادت وقتیه محضه باشد، مضطربة العدد است. یعنی در عدد اضطراب دارد و نمی‌تواند به عدد رجوع کند. یعنی بگوید به یکی از دو عددی که در دو ماه سابق خون دیدم مراجعه می‌کنم و لحاظ می‌کنم. البته وقتیه بودن، این اثر را دارد که به صرف رؤیت خون در ماه سوم، حکم به حیض بودن می‌کند. یعنی اگر در ماه سوم، در روز اول، خون دید، به محض این که خون دید می‌تواند بگوید حیض است. البته اگر تحیض به محض رؤیت دم را در مضطربه قائل نباشیم. چون اگر تحیض به محض رؤیت دم را در مضطربه (کسی که عادت وقتیه ندارد) قائل باشیم، دیگر این اثر نمی‌باشد. زیرا در این صورت فرقی بین وقتیه و غیر وقتیه نمی‌ماند.

۱۰

تطبیق وقتیه محضه

ولو اعتادت وقتاً خاصّةً (اگر زن، عادت به وقت خاص دارد) ـ بأن رأت في أوّل شهرٍ سبعةً وفي أوّل آخر ثمانيةً ـ (هر دو در اول ماه است اما در یک ماه هفت و در ماه دیگر هشت روز است. پس عددیه نیست اما وقتیه است.) فهي مضطربة العدد (مضطربه در این جا معنای لغوی آن مراد است. یعنی عدد آن مشخص نیست و معنای اصطلاحی آن مراد نیست) لا ترجع إليه عند التجاوز (عند التجاوز یعنی عند التجاوز عن العشرة لا ترجع الی العدد. این زن نمی‌توان به عدد دو ماه پیش کند اگر از تجاوز از ده روز کرد. طبیعتا کل ده روز را حیض قرار می‌دهد.)، وإن أفاد الوقت تحيّضها برؤيته فيه بعد ذلك كالاُولى (اگر چه وقتیه بودنش این اثر را دارد که حائض قرار می‌دهد به رؤیت خون در آن وقت معین بعد از دو ماهی که عادت وقتیه او تثبیت شد. بعد از آن دو ماه می‌تواند به صرف رؤیت دم در آن وقت معین حیض قرار دهد. کالاولی یعنی مثل وقتیه عددیه. البته) إن لم نُجز ذلك للمضطربة. (اگر ما جائز ندانیم، تحیض به رؤیت دم را. به عبارت دیگر، اگر تحیض به رؤیت دم را مجزی ندانیم برای مضطربه. مضطربه یعنی زنی که عادت وقتیه ندارد. علت بیان این عبارت آن است که اگر برای مضطربه که عادت وقتیه ندارد را همین اثر را قائل باشیم دیگر این اثر وقت نمی‌شود.)

۱۱

مبتدئه و مضطربه ذات تمییز

مدل چهارم و پنجم: مبتدئه و مضطربه که ذات تمییز است.

ذات تمییز یعنی زنی که خونی که می‌بیند، از حیث صفات یک نوع نیست بلکه دو یا چند نوع است.

در این صورت اگر بیش از ده روز خون ببیند باید رجوع به تمییز کند. به این معنا که خون قوی را حیض و خون ضعیف را استحاضه قرار می‌دهد. البته این دو شرط دارد.

این که گفته شد، خون قوی را حیض قرار دهد برای جایی است که خون قوی کمتر از سه روز یا بیشتر از ده روز نباشد. زیرا اگر مثلا ۱۵ روز خون می‌بیند، ۱۲ روز قوی و ۳ روز ضعیف است. نمی‌توان گفت که ۱۲ روز را حیض قرار دهد. بنابر این یک شرط آن است که خون قوی، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد.

شرط دوم: مقدار خون ضعیف به اضافه مدت پاکی او، باید به مقدار اقل طهر برسد. بحثی را در آینده مطرح خواهیم کرد که اقل طهر بین دو حیض باید ده روز باشد. یعنی نمی‌تواند حائض شود و پنج روز پاک باشد و باز حائض شود. حد اقل پاکی باید ده روز باشد. پاکی که گفته می‌شود با استحاضه است یعنی اگر پنج روز استحاضه است، آن هم جزء پاکی حساب می‌شود.

مقدار خون ضعیف به اضافه مقدار پاکی باید به اقل طهر برسد. زیرا اگر به اقل طهر نرسد نمی‌تواند قبل و بعدش را حیض قرار دهد.

۱۲

تطبیق مبتدئه و مضطربه ذات تمییز

﴿ وذات التمييز ﴾ وهي التي ترى الدم نوعين أو أنواعاً (البته ذات تمییز مربوط به مبتدئه و مضطربه است که در آخر صفحه بیان می‌کند. یعنی مبتدئه و مضطربه‌ای که ذات تمییز باشد. ذات تمییز کیست؟ زنی است که دو نوع یا انواع مختلف خون را می‌بیند. حکم ذات تمییز چیست؟) ﴿ تأخذه ﴾ (تأخذ التمییز. باید در صورتی که بیش از ده روز شد به تمییز مراجعه کند) بأن تجعل القويّ حيضاً والضعيف استحاضة (به دو شرط) ﴿ بشرط عدم تجاوز حدّيه ﴾ (به شرطی که خون قوی از دو حد حیض تجاوز نکند. حد اقل که سه روز و حد اکثر که ده روز بود. یعنی کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد) قلّةً وكثرةً، وعدم قصور الضعيف وما يُضاف إليه من أيّام النقاء عن أقلّ الطهر. (شرط دوم: به شرط عدم قصور مقدار ضعیف. مثلا اگر خون ضعیف سه روز است به اضافه آنچه که اضافه می‌شود به او از ایام پاکی. مثلا ۵ روز بعدش پاک است و هیچ خون ندارد و بعدش خون می‌بیند. این پنج روز و آن سه روز ضعیف نباید کمتر از سه روز باشد. اقل طهر، ده روز است و نباید کمتر باشد. اگر کمتر باشد نمی‌تواند به این قاعده عمل بکند و خون قوی را برای این زن حیض قرار دهی. این که چه خونی قوی و چه خونی ضعیف است، ان شاالله در جلسه آتی بیان می‌شود.)

العراقين ، والحكم فيها مشهور ، ومستنده غير معلوم ، واعترف المصنّف بعدم وقوفه فيها على نصّ (١) والأصل يقتضي كونها كغيرها.

﴿ وإلّا يكن كذلك ﴿ فالخمسون سنة مطلقاً غاية إمكان حيضها.

﴿ وأقلّه ثلاثة أيام ﴿ متوالية فلا يكفي كونها في جملة عشرةٍ على الأصحّ ﴿ وأكثره عشرة أيّام ، فما زاد عنها ليس بحيضٍ إجماعاً.

﴿ وهو أسودُ أو أحمرُ حارٌّ له دفعٌ وقوّةٌ عند خروجه ﴿ غالباً قيّد ب‍ «الغالب» ليندرج فيه ما أمكن كونه حيضاً ، فإنّه يحكم به وإن لم يكن كذلك ، كما نبّه عليه بقوله :

﴿ ومتى أمكن كونه أي الدم ﴿ حيضاً بحسب حال المرأة بأن تكون بالغةً غير يائسة ، ومدّتِه بأن لا ينقص عن ثلاثة ولا يزيد عن عشرة ، ودوامِه كتوالي الثلاثة ، ووصفِه كالقويّ مع التمييز (٢) ومحلِّه كالجانب إن اعتبرناه ، ونحو ذلك ﴿ حُكم به .

وإنّما يعتبر الإمكان بعد استقراره فيما يتوقّف عليه ، كأيّام الاستظهار ، فإنّ الدم فيها يمكن كونه حيضاً ، إلّا أنّ الحكم به موقوف على عدم عبور العشرة ، ومثلُه القولُ في أوّل رؤيته مع انقطاعه قبل الثلاثة.

﴿ ولو تجاوز الدمُ ﴿ العشرةَ فذات العادة الحاصلة باستواء الدم ﴿ مرّتين أخذاً وانقطاعاً ، سواء كان في وقتٍ واحدٍ بأن رأت في أوّل شهرين سبعةً مثلاً ، أم في وقتين كأن رأت السبعة في أوّل شهرٍ وآخره ، فإنّ السبعة تصير عادةً وقتيّةً وعدديّةً في الأوّل ، وعدديّةً في الثاني ، فإذا تجاوز عشرة ﴿ تأخذها أي العادة فتجعلها حيضاً.

____________________

(١) اُنظر الذكرى ١ : ٢٢٩.

(٢) في (ش) : التميّز.

والفرق بين العادتين الاتّفاق على تحيُّض الاُولى برؤية الدم ، والخلاف في الثانية ، فقيل : إنّها فيه كالمضطربة لا تتحيّض إلّا بعد ثلاثة (١) والأقوى أنّها كالاُولى.

ولو اعتادت وقتاً خاصّةً ـ بأن رأت في أوّل شهرٍ سبعةً وفي أوّل آخر ثمانيةً ـ فهي مضطربة العدد لا ترجع إليه عند التجاوز ، وإن أفاد الوقت تحيّضها برؤيته فيه بعد ذلك كالاُولى إن لم نُجز ذلك للمضطربة.

﴿ وذات التمييز وهي التي ترى الدم نوعين أو أنواعاً ﴿ تأخذه بأن تجعل القويّ حيضاً والضعيف استحاضة ﴿ بشرط عدم تجاوز حدّيه قلّةً وكثرةً ، وعدم قصور الضعيف وما يُضاف إليه من أيّام النقاء عن أقلّ الطهر.

وتعتبر القوّة بثلاثة : اللونِ ، فالأسود قويّ الأحمر ، وهو قويّ الأشقَر ، وهو قوي الأصفر ، وهو قويّ الأكدر. والرائحةِ ، فذو الرائحة الكريهة قويّ ما لا رائحة له ، وما له رائحةٌ أضعف. والقوامِ ، فالثخين قويّ الرقيق ، وذو الثلاث قويّ ذي الاثنين ، وهو قويّ ذي الواحد ، وهو قويّ العادم.

ولو استوى العدد وإن كان مختلفاً فلا تمييز.

وحكم الرجوع إلى التمييز ثابتٌ ﴿ في المبتدأة بكسر الدال وفتحها ، وهي من لم يستقرّ لها عادةٌ؛ إمّا لابتدائها أو بعده مع اختلافه عدداً ووقتاً ﴿ والمضطرِبة وهي من نسيت عادتها وقتاً ، أو عدداً ، أو معاً.

وربّما اُطلقت على ذلك وعلى من تكرّر لها الدم مع عدم استقرار العادة (٢)

____________________

(١) قال الفاضل الإصفهاني : وهذا القول لعلم الهدى وأبي الصلاح وابني الجنيد وإدريس والفاضلين في المعتبر والتذكرة ، وجعله في القواعد أحوط. المناهج السويّة : ٢١٨.

(٢) نسب في جامع المقاصد هذا الإطلاق إلى المحقّق في المعتبر ، اُنظر المعتبر ١ : ٢٠٩ ، وجامع المقاصد ١ : ٢٩٥.